سجده
سجده
1- جاى سجده به قدرى ارزش پيدا مى كند كه در حديث مى خوانيم : پس از نماز بر جاى سجده دست بكش و به صورت و بدن خود بكش تا از امراض و آفات و ناگوارى ها در امان بمانى .(302)
2- سعى كنيم سجده شكر بعد از نماز مغرب را فراموش نكنيم كه دعا در آن مستجاب است .(303) امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه بين اذان و اقامه سجده كند و در سجده بگويد: ((سَجَدْتُ لَك خاضِعاً خاشعاً ذليلاً)) خداوند محبت او را در دل مؤ منان و هيبت او را در دل منافقان قرار مى دهد.(304)
3- سجده مخصوص خداست و در مقابل هيچكس حتّى پيامبر خدا سجده جايز نيست (305)، چه رسد به قبور امامان و امام زادگان كه بعضى ها به عنوان پابوسى در مقابل آنها به سجده مى افتند.
هنگامى كه مسلمانان به حبشه هجرت كردند، كفار گروهى را نزد نجاشى فرستادند تا مسلمانان را به كشورش راه ندهد و آنها را اخراج كند. نماينده قريش طبق رسم آن زمان در مقابل نجاشى پادشاه حبشه به سجده افتاد، امّا نماينده مسلمين كه جعفر برادر حضرت على بود سجده نكرد و گفت : ما جز در برابر خدا در برابر احدى سجده نمى كنيم .(306)
سجده حضرت يعقوب و فرزندانش در برابر حضرت يوسف نيز نه بر يوسف ، بلكه براى خداوند بود، لكن به شكرانه نعمت وصال يوسف . (وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً)(307)
302-سفينة البحار.
303-وسائل ، ج 4، ص 1058.
304-وسائل ، ج 4، ص 633.
305-وسائل ، ج 4 986.
306-مسند احمد حنبل ، ج 1، ص 461.
307-سوره يوسف ، آيه 100.
ادامه مطلب
ذكر تسبيح
ذكر تسبيح
سُبحان اللّه
نمازگزار در ركوع و سجود، خدا را تسبيح مى كند.
هنگامى كه آيه (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّك الْعَظيم )(1) نازل شد پيامبر فرمود: اين فرمان را در ركوع خود قرار دهيد و بگوييد: ((سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ)): پروردگار بزرگ من كه به ستايش او لب گشوده ام ، از هر عيب و نقصى منزّه است . و چون آيه (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّك الاَْعْلى )(2) فرود آمد، فرمودند: آنرا در سجده قرار دهيد و بگوييد: ((سُبْحانَ رَبِّىَ الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ)): من پروردگارِ برترم را همراه با ستايش ، تسبيح و تنزيه مى كنم .(3)
1-سوره واقعه ، آيه 74.
2-سوره اعلى ، آيه 1.
3-تفسيرالميزان ، ج 19، ص 160.
ادامه مطلب
جايگاه تسبيح
جايگاه تسبيح
تسبيح و تنزيه خدا، ريشه تمام عقايد و تفكرات صحيح اسلامى است :
توحيد، يعنى منزّه دانستن خدا از شريك . (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يُشْرِكوُنَ)(311)
عدل ، يعنى منزّه دانستن خدا از ظلم . (سُبْحانَ اللّهِ اِنّا كُنّا ظالِمينَ)(312)
نبوت و امامت ، يعنى منزه دانستن خدا از بى هدفى ، بى برنامگى و رهاكردن مردم در درياى هوسها و سليقه ها. (وَ ما قَدَروُا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا ما اَنْزَلَ اللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَئ )(313) آنها مى گويند خداوند پيامبرى نفرستاده ، در حقيقت خدا را درست نشناخته اند.
معاد، يعنى منزه دانستن خدا از اينكه آفرينش را پوچ و باطل ، و پايان جهان را نابودى قرار دهد. (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَك )(314)، (اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ اَنَكُمْ اِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ)(315) آيا گمان كرديد ما شما را بيهوده آفريديم و بازگشت شما بسوى ما نيست ؟ آرى خدا از اين كار عبث و بيهوده منزّه است .
تسبيح خدا، نه فقط سرچشمه عقايد اسلامى ، بلكه مايه بسيارى از كمالات روحى و معنوى است :
سبحان اللّه ، سرچشمه رضاست . اگر او را از هر نقصى منزّه بدانيم ، به مقدّرات او رضا مى دهيم و تسليم مشيّت حكيمانه او مى شويم .
سبحان اللّه ، سرچشمه توكل است . كسى كه از هر نيازى بدور و از هر ضعف و عجزى منزّه است ، چرا بر او تكيه و توكل نكنيم . (سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِّىُ)(316)
سبحان اللّه ، مايه عشق به خداست . ذاتى كه از هر عيب و نقص پاك باشد، محبوب انسان است و به او عشق مى ورزد.
سبحان اللّه ، مقدمه حمد و ستايش خداست . ستايش از ذاتى كه هيچ زشتى و ناپسندى در او راه ندارد. لذا در تسبيحات اربعه ، سبحان اللّه مقدم بر الحمدلِلّه آمده است .
سبحان اللّه ، كليد نجات از همه خرافات و بافته هاى بشرى است . (فَسُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمّا يَصِفُونَ)(317)
شايد بخاطر همين جهات است كه در قرآن ، فرمان به تسبيح الهى بيش از اذكار ديگر آمده است . امر به تسبيح 16 مرتبه ، به استغفار 8 مرتبه ، به ذكر خدا 5 مرتبه و به تكبير 2 مرتبه آمده است . آنهم امر به تسبيح در همه حال و زمان ، تا انسان دائماً به خدا توجه داشته و او را همواره از هر عيب و نقصى پاك بداند: (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ)(318)
هم بهنگام پيروزى و شادكامى خدا را تسبيح كنيد: (اِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَالْفَتْحِ... فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّك )(319) و هم در اوج گرفتارى و سختى كه تسبيح مايه نجات است : (فَلَوْلا اَنَّه كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ . لَلَبِثَ فى بَطْنِهِ اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)(320) اگر نبود اينكه او (حضرت يونس ) از تسبيح گويان بود، تا روز قيامت در شكم ماهى حبس مى شد.
آرى ، انسان بخاطر محدوديت هاى فراوان هرگز نمى تواند خدا را بشناسد، پس بهتر است كه به ضعف خود اقرار كند و بگويد: تو از اينكه دست فكر و خيال به تو رسد، منزّهى و از آنچه ديگران توصيف كنند برترى . (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَقُولُونَ عُلُوّاً كَبيراً)(321) تنها بندگان مخلص خدا هستند كه با راهنمايى و امداد الهى مى توانند خداوند را معرفى كنند. (سُبْحانَ اللّهِ عَمّا يَصِفُونَ . اِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصينَ)(322)
311-سوره طور، آيه 43.
312-سوره قلم ، آيه 29.
313-سوره انعام ، آيه 91.
314-سوره آل عمران ، آيه 191.
315-سوره مؤ منون ، آيه 115.
316-سوره يونس ، آيه 68.
317-سوره انبيا، آيه 22.
318-سوره طه ، آيه 130.
319-سوره نصر.
320-سوره صافات ، آيات 143 - 144.
321-سوره اسراء، آيه 43.
322-سوره صافّات ، آيات 159 - 160.
ادامه مطلب
پاداش تسبيح
پاداش تسبيح
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه وقتى بنده اى ((سُبْحانَ اللّهِ)) مى گويد، هرچه زير عرش الهى است همراه او تسبيح مى گويد و به گوينده اين كلمه ده برابر پاداش مى دهند و وقتى ((اَلْحَمْدُ لِلّهِ)) مى گويد، خداوند نعمت هاى دنيا را بر او ارزانى مى دارد تا با خدا ملاقات كند و بر نعمت هاى آخرت وارد شود.(1)
1-وسائل ، ج 7، ص 187.
ادامه مطلب