نماز و صبر

نماز و صبر

http://file.tebyan.net/a433b6090c/08124365421722324422_thumb.jpg.png



در این آیات، انگشت روی دو دستور از مهمترین دستورات اسلامی كه در واقع روح ایمان و پایه‌ اسلام است گذارده شده:

نخست فرمان به اقامه‌ نماز داده می‌گوید: نماز را در دو طرف روز و در اوایل شب برپادار

سپس برای اهمیت نماز روزانه خصوصاً و همه‌ عبادات و طاعات و حسنات عموماً چنین می‌گوید:(حسنات، سیئات را از میان می‌برد).(ان الحسنات یذهبن السیئات).

و این تذكر و یاد‌آوری است برای آنها كه توجه دارند. (ذلك ذكری للذاكرین).

آیه‌ فوق همانند قسمتی دیگر از آیات قرآن تأثیر اعمال نیك را در از میان بردن آثار سوء اعمال بد بیان می‌كند، در سوره‌ نساء آیه‌ 31 می‌خوانیم

إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ

اگر از گناهان بزرگ دوری كنید گناهان كوچك شما را می‌پوشانیم.

و در آیه (7 عنكبوت) می‌خوانیم : وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ

كسانی كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنان را می‌پوشانیم.

و به این ترتیب اثر خنثی كننده گناه را در طاعات و اعمال نیك تثبیت می‌كند.

از نظر روانی نیز شك نیست كه هر گناه و عمل زشتی یك نوع تاریكی در روح و روان انسان ایجاد می‌كند كه اگر ادامه یابد اثرات آنها متراكم شده به صورت وحشتناكی انسان را مسخ می‌كند.

ولی كار نیك كه از انگیزه‌ الهی سرچشمه گرفته به روح آدمی لطافتی می‌بخشد كه آثار گناه را می‌تواند از آن بشوید و آن تیرگیها را به روشنایی مبدّل سازد.

اما از آنجا كه جمله فوق (
إِنَّ الْـحَـسَـنـَاتِ يُـذْهِـبـْنَ الـسّـَيـِّـئَاتِ ) بلافاصله بعد از دستور نماز ذكر شده یكی از مصداقهای روش آن نمازهای روزانه است و اگر می‌بینیم در روایات تنها تفسیر به نماز‌های روزانه شده دلیل بر انحصار نیست بلكه همان گونه كه بارها گفته‌ایم بیان یك مصداق روشن قطعی است

منبع سایت اندیشه قم


ادامه مطلب


[ دوشنبه 10 اسفند 1394  ] [ 5:58 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

هدف خلقت انسان

هدف خلقت انسان

http://file.tebyan.net/a433b6090c/11035675795005974772_thumb.jpg.png



از مهمترین سؤالاتی كه هر كس از خود می‌كند این است كه ما برای چه آفریده شده‌ایم؟ و هدف آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست؟

آیات فوق به این سؤال مهم و همگانی با تعبیرات فشرده و پر محتوائی پاسخ می‌گوید:

می‌فرماید: من جن و انس را نیافریدم جز برای اینكه عبادتم كنند.

(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ)

آیات مورد بحث تنها روی مسأله‌ عبودیت و بندگی تكیه می‌كند، و با صراحت تمام آن را به عنوان هدف نهایی آفرینش جن و انس معرّفی می‌نماید.

هدف اصلی همان (عبودیت) است كه در آیات مورد بحث به آن اشاره شده، و مسأله‌ (علم و دانش) و(امتحان و آزمایش) اهدافی هستند كه در مسیر عبودیت قرار می‌گیرند، و (رحمت واسعه‌ خداوند) نتیجه‌ این عبودیت است.

به این ترتیب روشن می‌شود كه ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شده‌ایم، اما مهم این است كه بدانیم حقیقت «عبادت» چیست؟

آیا تنها انجام مراسمی مانند ركوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور است؟ یا حقیقتی است ماورای اینها؟ هر چند عبادات رسمی نیز همگی واجد اهمیتند.

برای یافتن پاسخ این سؤال باید روی واژه‌ (عبد) و (عبودیت) تكیه كرد و به تحلیل آن‌ها پرداخت.

(عبد) از نظر لغت عرب به انسانی می‌گویند كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده‌اش تابع اراده‌ او،‌ و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالك چیزی نیست، و در اطاعت او هرگز سستی به خود راه نمی‌دهد. و به تعبیر دیگر (عبودیت) اظهار آخرین درجه‌ خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل تنها كسی می‌تواند معبود باشد كه نهایت انعام و اكرام را كرده است و او كسی جز خدا نیست. بنابراین عبودیت نهایت اوج تكامل یك انسان و قرب او به خدا است. عبودیت نهایت تسلیم در برابر ذات پاك او است.

عبودیت اطاعت بی‌قید و شرط و فرمانبرداری در تمام زمینه‌هاست و بالأخره عبودیت كامل آن است كه انسان جز به معبود واقعی یعنی كمال مطلق نیندیشد جز در راه او گام برندارد، و هر چه غیر او است فراموش كند حتی خویشتن را!  [2]

در حدیث دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم كه امام حسین ـ علیه السّلام ـ در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: ان الله عزوجل مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ. [3]

(خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر این كه او را بشناسند، هنگامی كه او را بشناسند عبادتش می‌كنند، و هنگامی كه بندگی او كنند از بندگی غیر او بی‌نیاز می‌شوند).

لذا در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم كه وقتی از تفسیر این آیه (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) از آن حضرت سؤال كردند، فرمود: خلقهم للعباده:آنها را برای عبودیت آفریده است.

راوی می‌گوید: سؤال كردم: خاصهام عامه؟آیا گروه خاصی منظور است یا همه‌ مردم؟

[1] - ذاریات /56
[2] - نمونه، ج 22، ص 384.
[3] - علل الشرايع ، ص 9 عنه البحار ، ج 5 ، ص312 ، ح‏1.

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 10 اسفند 1394  ] [ 5:56 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

یاد خدا مایه آرامش دل‌ها

یاد خدا مایه آرامش دل‌ها
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/14872501895582061083_thumb.jpeg.png

الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ   [1]

آنها كسانی هستندكه ایمان آورده‌اندودلهایشان به یاد خدا مطمئن و (آرام) است آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد.

در این آیه اوصاف ایمان آورندگان را بیان می‌كند.

[1] - رعد/28        


ادامه مطلب


[ دوشنبه 10 اسفند 1394  ] [ 5:54 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ذكر خدا چیست و چگونه است

ذكر خدا چیست و چگونه است

http://file.tebyan.net/a433b6090c/1.jpg

ذكر گاهی به معنی یادآوری چیزی به زبان یا به قلب است، ذكر دو گونه است. ذكر قلبی و ذكر زبانی

و هر یك از آنها دو گونه است یا پس از فراموشی است و یا بدون فراموشی و به هر حال منظور در آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دلها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گوید بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود او به سوی جهاد و تلاش و نیكی‌ها گردد و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است.[1]

آن چنان كه نوش دارو مایه‌ راحتی و آرامش مار گزیده است همان طور كه مار گزیده به نوش دارو و ركون و اعتماد نموده خود را به آن می‌رساند و پس از به كار بردن آن احساس نشاط، سلامتی و عافیت می‌كند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را می‌نماید.

پس هر قلبی به طوری كه جمع محلّی به الف و لام (القلوب) افاده می‌‌كند با ذكر خدا اطمینان می‌یابد و قلق و اضطرابش تسكین پیدا می‌كند آری این معنا حكمی است عمومی كه هیچ قلبی از آن مستثنا نیست مگر اینكه كار قلب به جائی برسد كه در اثر از دست دادن بصیرت و رشدش دیگر نتوان آن را قلب نامید البته چنین قلبی از ذكر خدا گریزان و از نعمت و طمأنینه و سكون محروم خواهد بود.

همچنان كه فرمود: فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ، دیدگان كور نمی‌شود و لكن دل‌ها كه در سینه‌هاست كور می‌گردد.[2]

و نیز فرمود: ِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِه، قلب دارند و لكن با آن نمی‌فهمند.[3]

و نیز فرمود:‌ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ، خدا را فراموش كردند خدا هم ایشان را فراموش كرد.[4]

دلها جز به یاد خدا به غیر دیگری اطمینان نمی‌یابد.

[1] - نمونه، ج 10، ص 215.
[2] - حج / 46.
[3] - اعراف /179.
[4] - توبه / 67.
منبع سایت اندیشه قم


ادامه مطلب


[ دوشنبه 10 اسفند 1394  ] [ 5:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]