نماز از برنامه های اولوالالباب

نماز از برنامه های اولوالالباب

http://file.tebyan.net/a433b6090c/58666403508782785840_thumb.png

  وَالَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار [1]

و آنها به خاطر ذات (پاك) پروردگارشان شكیبائی می‌كنند، و نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، در پنهان و آشكار انفاق می‌كنند، و با حسنات، سیئات را از میان می‌برند،پایان نیك سرای دیگر از آن آنهاست .

ششمین برنامه‌ آنها این است كه آنها نماز را برپا می‌دارند (وَأَقامُوا الصَّلاةَ). گرچه اقامه‌ نماز یكی از مصادیق وفاء بعهد الله، و حتی مصداق زنده‌ای برای حفظ پیوندهای الهی و از یك نظر ازمصادیق صبر و استقامت است ولی از آنجا كه این مفاهیم كلی پاره‌ای از مصداقهای بسیار مهم دارد كه در سرنوشت انسان فوق العاده مؤثر است در این جمله و جمله‌های بعد روی آنهاانگشت گذاشته شده است.

چه چیز مهم‌تر از این كه انسان هر صبح و شام رابطه و پیوند خود را با خدا تجدید كند، با او به راز و نیاز برخیزد و به یاد عظمت او و مسؤولیتهای خویش بیفتد و در پوتو این كار، گرد و غبار وزنگار گناه را از دل و جان بشوید و با پیوستن قطره‌ وجود خود به اقیانوس بی‌كران هستی حق مایه بگیرد آری نماز همه‌ این بركات آثار را دارد.[2]


پيام‏ها: [3]

1- صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ويكدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»

2- نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاةَ»

3- رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا»

4- به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مى‏دهيد از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»

5- وقتى نيّت كار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان وآشكار عمل مهم نيست. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»

 6- حكمت اقتضا مى‏كند كه بعضى از كمك‏ها علنى وبعضى ديگر مخفى باشد. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»

7-گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم.«يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»

8- خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. أُولُوا الْأَلْبابِ‏ ... أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار

____________________________________________
[1] - رعد / 22
[2] - تفسیرنمونه،ج 10،ص 189.
[3] - تفسير نور(10جلدى)، ج‏4، ص: .345


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 اسفند 1394  ] [ 9:02 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اقامه نمازواصلاح جامعه

اقامه نمازواصلاح جامعه

http://file.tebyan.net/a433b6090c/71812077541054433258_thumb.jpg.png

 
وَ الَّذِينَ‏ يُمَسِّكُونَ‏ بِالْكِتابِ‏ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ‏ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ‏ [1]

و آنها كه به كتاب (خدا) تمسّك جویند و نماز را برپا دارند (پاداش بزرگی خواهند داشت زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم كرد.

و این كه می‌بینیم از میان فرمانهای خدا مخصوصاً روی نماز تكیه شده است به خاطر آن است كه نماز واقعی پیوند انسان را با خدا چنان محكم می‌كند كه در برابر هركار و هر برنامه او را حاضر و ناظر و مراقب اعمال خویش می‌بیند و این همان است كه در آیات دیگر از آن تعبیر به تأثیر نماز در دعوت به امر به معروف و نهی از منكر شده است و ارتباط این موضوع با اصلاح جامعه‌ انسانی روشنتر از آن است كه نیاز به بیان داشته باشد. [2]

و اگر از میان همه اجزاء دین تنها اقامه نماز را ذكر كرد برای شرافتی بود كه نماز بر سایر اجزاء دین دارد، چون نماز ركن دین است، به وسیله نماز یاد خدا و خضوع در برابر او كه جان همه شرایع دینی است حفظ می‌شود.[3] 

پیام ها:  [4]

1- تلاوت، حفظ، چاپ و نشر كتاب آسمانى، كافى نيست، بلكه بايد به آن عمل كرد تا نجات‏بخش باشد. «يُمَسِّكُونَ‏» (چنانكه عمل به نسخه‏ى پزشك، تنها راه درمان است.)

2- در اديان و كتاب‏هاى آسمانى گذشته نيز نماز بوده است. «أَقامُوا الصَّلاةَ»

3- افراد بى‏نماز و جاهل به كتاب خدا، نمى‏توانند مصلح كامل باشند. يُمَسِّكُونَ‏ بِالْكِتابِ‏ ... أَقامُوا الصَّلاةَ ... الْمُصْلِحِينَ‏

4- دين علاوه بر آثار اخروى، در اصلاح زندگى دنيوى نيز نقش دارد. «الْمُصْلِحِينَ‏»

5- اقامه‏ى نماز، وسيله اصلاح جامعه است. «أَقامُوا الصَّلاةَ، الْمُصْلِحِينَ‏» (اقامه يعنى اهتمام كامل به برپايى نماز در تمام شئون زندگى، نه صرف خواندن نماز)


[1]-اعراف / 170

[2]-تفسیرنمونه،ج 6،ص 435 - 436

[3]-المیزان،ج 8 ص 440

[4]-تفسيرنور(10جلدى)   ج‏3  ص212

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 اسفند 1394  ] [ 9:00 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

چرا گروهی اهل عذابند و گروهی اهل نجات

چرا گروهی اهل عذابند و گروهی اهل نجات

http://file.tebyan.net/a433b6090c/68323983033099517139_thumb.jpeg.png

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً *إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً *وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً *إِلاَّ الْمُصَلِّينَ *الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ. [1]

انسان حریص و كم طاقت آفریده شد هنگامی كه بدی به او رسد بی‌تابی می‌كند، و هنگامی كه خوبی به او برسد مانع دیگران می‌شود، مگر نمازگزاران ، آنها كه نمازها را پيوسته بجا مى‏آورند.

بعد از ذكر گوشه‌ای از عذابهای قیامت به ذكر او صاف افراد بی‌ایمان و در مقابل آنها مؤمنان راستین می‌پردازد تا معلوم شود چرا گروهی اهل عذابند و گروهی اهل نجات.

نخست می‌فرماید:
انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است (انّ الانسان خلق هلوعاً).
هنگامی كه بدی به او برسد بسیار جزع و بیتابی می‌كند (اذامسّه الشّرّ جزوعاً).

هنگامی كه خوبی به او رسد از دیگران دریغ می‌دارد (و اذامسّه الخیر منوعاً).

جمعی از مفسران و از باب لغت (هلوع) را به معنی حریص و جمعی به معنی كم طاقت تفسیر كرده‌اند بنابر تفسیر اول در اینجا به سه نكته منفی اخلاقی در وجود اینگونه انسانها اشاره شده حرص و جزع و بخل بنابر تفسیر دوم به دو نكته جزع و بخل زیرا آیه دوم و سوم تفسیری است برای معنی (هلوع).

این احتمال نیز وجود دارد كه در معنی در این واژه جمع باشد، چرا كه این دو وصف لازم و ملزوم یكدیگرند، آدمهای حریص غالباً بخیلند، و در برابر حوادث كم تحمل و عكس آن نیز صادق است.

در این آیه اشاره به سه نكته منفی اخلاقی اشاره شد. [2]

ان الانسان خلق هلوعا

انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است.

كلمه‌ (هلوع) صفتی است كه از ماده (هاء‌ ـ لام ـ عین) و مصدر (هلع) بفتح هاء و لام كه به معنای شدت حرص است اشتقاق شده است. [3]

هلوع كسی است كه هنگام برخورد با ناملایمات بسیار جزع می‌‌كند و چون به خیری می‌رسد از انفاق به دیگران خودداری می‌كند.

شكل ظاهری و باطنی انسان

در اینجا سؤال یا سؤالهائی مطرح می‌شود كه اگر خداوند انسان را برای سعادت و كمال آفریده چگونه در طبیعت او شر و بدی قرار داده است،‌و انگهی آیا ممكن است خداوند چیزی را با صفتی بیافریند و سپس آفرینش خود را مذمت كند؟

و از همه اینها گذشته قرآن در آیه 4 سوره تین صریحاً می‌گوید: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ما انسان را با بهترین صورت و ساختمان آفریدیم، مسلماً منظور این نیست كه ظاهر انسان خوب و باطنش زشت و بد است بلكه كل خلقت انسان به صورت احسن تقویم است و همچنین آیات دیگری كه مقام والای انسان را می‌ستایند این آیات با آیه مورد بحث چگونه سازگار است.

پاسخ همه این سؤالات با توجه به یك نكته روشن می‌شود و آن این است كه خداوند نیروها و غرایز و صفاتی در انسان آفریده است كه اینها بالقوه وسیله‌ تكامل و ترقی و سعادت او محسوب می‌شوند، بنابراین صفات و غرایز مزبور ذاتاً بد نیست، بلكه وسیله‌ای است،‌ امّا هنگامی كه همین صفات در مسیر انحرافی قرار گیرد و از آن سوء استفاده شود مایه‌ نكبت و بدبختی و شر و فساد خواهد بود.

فی المثل، همین حرص نیرویی است كه به انسان اجازه نمی‌دهد به زودی از تلاش و كوشش باز ایستد. و با رسیدن به نعمتی سیر شود این یك عطش سوزان است كه بر وجود انسان مسلّط است. اگر حرص در علم در مسیر تحصیل علم و دانش به كار افتد و انسان حریص در علم و یا به تعبیر دیگر تشنه و عاشق بی‌قرار علم باشد مسلماً مایه‌ كمال او است، اما اگر آن در مسیر مادیات به كار افتد مایه شر و بدبختی و بخل می‌گردد.

به تعبیر دیگر این صفت شاخه‌ای از حبّ ذات است و می‌دانیم حبّ ذات چیزی است كه انسان را به سوی كمال می‌فرستد اما اگر در مسیر انحرافی واقع شود به سوی انحصار طلبی و بخل و حسد و مانند آن پیش می‌رود. [4]

حرص در اصل یك مایه فطری و یك سرمایه الهی در وجود تمام انسانها است. اگر وجود انسان خالی از حرص بود، بدون تردید دنبال هیچ برنامه‌ای نمی‌رفت و برای جلب هیچ خیری و دفع هیچ شری قدم برنمی‌داشت.

پيام‏ها: [5]

1- نشانه حريص بودن دو چيز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام كاميابى. «هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»

2- ريشه بسيارى از ناهنجارى ‏ها، حرص و بخل است. جَزُوعاً ... مَنُوعاً

3- انسان بسيار كم ظرفيّت است، با تماس با سختى فرياد مى‏زند و بخل مى ‏ورزد.مَسَّهُ‏ ... مَسَّهُ‏

4- راه نجات از اخلاق ناپسند، مداومت به نماز است. خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلَّا الْمُصَلِّينَ‏

5- طبع مادّى انسان به سوى حرص و بخل ميل دارد و نماز و ياد خدا آن را مهار مى ‏كند. إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً ... إِلَّا الْمُصَلِّينَ‏

6- انسان بدون نماز مضطرب است. جَزُوعاً ... مَنُوعاً ... إِلَّا الْمُصَلِّينَ‏

7- آثار نماز در گرو مداومت بر آن است. «الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»
_____________________________________
[1]
- معارج /19 تا 23
[2] - تفسیر نمونه 25، 27.
[3] - المیزان، ج 20، ص 135.
[4] - نمونه، ج 25 ـ ص 29.
[5] - تفسير نور(10جلدى)، ج‏10، ص:216و217


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 اسفند 1394  ] [ 8:58 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آداب نماز

آداب نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/76940878841697281193_thumb.jpg.png

.... وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبيلا [1]

... و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلكه حد متوسط را اختیار كن.

در این آیه مورد بحث نظر به گفتگوی مشركان در مكه در رابطه با نماز پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و این كه می‌گفتند او نماز خود را بلند می‌خواند.

و ما را ناراحت می‌كند این چه عبادتی است؟ این چه برنامه‌ای است؟ به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور می‌دهد: نمازت را زیاد بلند مخوان زیاد هم آهسته مخوان بلكه میان این دو راه اعتدال را انتخاب كن ، و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بین ذلك سبیل.

بنابراین آیه فوق كاری به مسأله نمازهای (جهریه) و (اخفاتیه) به اصطلاح معروف فقهی ندارد بلكه ناظر به افراط و تفریط در بلند خواندن و آهسته خواندن است می‌گوید نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن و نه بیش از حد آهسته كه تنها حركت لب‌ها مشخص شود و صدایی به گوش نرسد.

شأن نزولی را كه بسیاری از مفسران از ابن عباس نقل كرده‌اند نیز مؤید همین معنی است.

روایات متعددی كه از طرق اهلبیت از امام باقر و امام صادق ـ علیه السّلام ـ در ذیل این آیه آمده است نیز اشاره به همین تفسیر می‌كند. [2]

بنابراین تفسیرهای دیگری كه برای این آیه ذكر شده است همگی بیگانه از مطلب به نظر می‌رسد.

امّا اینكه حدّ اعتدال در اینجا چگونه است و جهر و اخفاتی كه از آن نهی شده چه می‌باشد؟ ظاهر این است كه (جهر) به معنی فریاد كشیدن، و (اخفات) به معنی آهسته خواندن آنچنان كه خود انسان هم نشنود می‌باشد.

در تفسیر (علی بن ابراهیم) از امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین نقل شد كه در تفسیر آیه فرمود: الجهر بها رفع الصوت، و التّخافت بها مالم تسمع نفسك، و اقرأ بین ذلك. جهر این است كه زیاد صدا را بلند كنی و اخفات آن است كه حتی خودت نشنوی هیچیك از این دو را انجام نده بلكه حد وسط میان آن دو را انتخاب كن.[3]

و امّا (اخفات) و (جهر) در نمازهای روزانه و شبانه ـ همان گونه كه در بالا اشاره كردیم ـ حكم دیگری است با مفهوم دیگر كه دلایل جداگانه دارد و فق‌های ما (رضوان الله علیهم) مدارك آن را در (كتاب الصلوه) آورده‌اند.

این حكم اسلامی یعنی اعتدال در جهر و اخفات از دو نظر به ما دید و درك می‌بخشد:

نخست از این نظر كه می‌‌گوید: عبادات خود را آن چنان انجام ندهید كه بهانه به دست دشمنان بدهد آنها را به استهزاء و ایرادگیری وادارد چه بهتر كه توأم با متانت و آرامش و ادب باشد كه نه تنها نتوانند بر آن خرده‌گیری كنند بلكه نمونه‌ای از شكوه و ادب اسلامی وابهت و عظمت عبادت گردد.

آنها كه سعی دارند در مواقعی كه مردم استراحت كرده‌اند با صداهای گوش‌خراشی كه از بلند‌گو‌های پر غوغا راه می اندازند موجودیت جلسات خود را نشان دهند و به پندار خود با این عمل صدای اسلام را به گوش دیگران برسانند این نه تنها صدای اسلام نیست بلكه باعث پراكندگی مردم از اسلام و در نتیجه ضربه‌ای است به تبلیغات دینی. [4]

پیام ها [5]

1- اسلام، دينى ميانه و معتدل است، حتّى قرائت نمازش بايد با صدايى ميانه باشد. «وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا»

2- اسلام، غير از نيّت و عمل، به شيوه و كيفيّت عمل هم نظر دارد. نماز بايد روى آداب خاصّ خوانده شود. «لا تَجْهَرْ لا تُخافِتْ‏ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ»
_____________________________________________________
[1]
- اسراء ، 110
[2] - به تفسیر نور الثقلین جلد سوم صفحه 233 به بعد مراجعه شود.
[3] - تفسیر نور الثقلین، جلد سوم. ص 234.
[4] - تفسیر نمونه ج 12 ص 327.
[5] - تفسير نور(10جلدى)، ج‏5، ص:133


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 اسفند 1394  ] [ 8:56 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]