حاج میرزا جواد ملكى رحمه الله علیه

مرحوم ملكى رحمه الله علیه شبها كه براى تهجّد و نماز شب به پا مى خاست ، ابتدا در بسترش مدّتى صدا به گریه بلند مى كرد؛ سپس بیرون مى آمد و نگاه به آسمان مى كرد و آیات ((إ نَّ فى خَلْق السَّمواتِ وَالارض ...))(1) را مى خواند و سر به دیوار مى گذاشت و مدّتى گریه مى كرد و پس از تطهیر نیز كنار حوض مدّتى پیش از وضو مى نشست و مى گریست .
وخلاصه از هنگام بیدار شدن ، تا آمدن به محلّ نماز و خواندن نماز شب ، چند جا مى نشست و بر مى خاست و گریه سر مى داد و چون به مصلاّیش مى رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود.(2)
2-رساله لقاء اللّه : 128، پانوشت ؛ و نیز مقدمه آن كتاب / ه و.
ادامه مطلب
محدّث قمى رحمه الله علیه
محدّث قمى رحمه الله علیه
در شرح حال محدّث گرانمایه ، حاج شیخ عباس قمّى آورده اند:
وى در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حدّاقل یك ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجّد بود.
به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم اهمیّت زیاد مى داد و معتقد بود كه بهترین اعمال مستحبّى ، عبادت و تهجّد است فرزند بزرگش مى گوید: تا آن جا كه من به خاطر دارم بیدارى آخر شب از او فوت نشد. حتّى در سفرها، این شیوه عملى مى شد.
محدّث قمى درباره استادش حاج میرزا حسین نورى ، مى نویسد: او در زهد و عبادت سخت كوشا بود، نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شبها برقرار بود.(1)
1-حاج شیخ عباس قمى مرد تقوا و فضیلت : 61، 91.
ادامه مطلب
حجة الاسلام شفتى

یكى از نزدیكان این بزرگوار گفته است : با آن مرحوم به یكى از روستاها رفتیم ، شب را در راه گذراندیم . سیّد به من فرمود: نمى خوابى ؟ من رفتم كه بخوابم ، چون سیّد گمان كرد كه من خوابیدم برخاست و مشغول نماز شد، به خدا قسم دیدم بندهاى دوش و اعضایش مى لرزید به طورى كه كلمات نماز را از شدت حركت فكّین و اعضا مكرّر مى نمود تا آن را صحیح ادا كند.
گویند از شدّت حضور قلبى كه در پیشگاه خداوند داشت ، بندهاى دوشش مى لرزید و به محض این كه مجلس از مردم خلوت مى شد، اشكش جارى مى گشت ، جارى شدن اشك او مقارن بیرون رفتن آخرین فرد مجلس بود.
محدّث قمى مى نویسد: در عبادت و دعا و مناجات با قاضى الحاجات و نوافل و اوراد، حكایات بسیار از آن جناب نقل شده است .))(1)
مرحوم تنكابنى مى گوید: این بزرگوار از نیمه شب تا صبح ، به گریه و زارى و تضرّع اشتغال داشت و در صحن كتابخانه اش ، مانند دیوانگان مى گردید و دعا و مناجات مى خواند و بر سر و سینه مى زد تا صبح ، و چنان صداى گریه او بلند بود كه اگر همسایه ها بیدار مى شدند و مى شنیدند. بالا خره ، از كثرت گریه و زارى ، در اواخر عمر به بیمارى ((باد فتق )) مبتلا شده بود و پزشكان هر چه معالجه كردند سودى نبخشید.
بناچار، سید را از گریه منع كردند و گفتند: گریستن بر تو حرام است ؛ زیرا، موجب افزایش باد فتق مى شود. و هنگامى كه سیّد به مسجد مى رفت تا وقتى كه در مجلس حضور داشت ذاكرین منبر نمى رفتند و اگر اتفاقاً در حضور او ذاكرى بالاى منبر مى رفت او بر نمى خاست و باز گریه مى كرد.
مرحوم تنكابنى ، درباره فرزند حجة الاسلام شفتى ، مرحوم آقا سید اسداللّه نیز چنین مى نگارد: هر شب از نصف شب تا صبح ، در جایى خلوت به دعا و مناجات و گریه و عبادت و نماز اشتغال دارد و در گریستن از خوف خداوند متعال ، مانندى براى او نیست .(2)
1-وحید بهبهانى : 222.
2-قصص العلماء: 137، 123.
ادامه مطلب
آخوند ملاّ محمّد كاشى
آخوند ملاّ محمّد كاشى
در شرح احوال آخوند ملا محمّد كاشانى ، استاد آقا نجفى قوچانى و حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى و بسیارى از دیگر اعاظم ، آورده اند:
((هر نیم شب ، نمازى چنان به سوز و گداز مى خواند و بدنش به لرزه مى افتاد كه از بیرون حجره صداى حركت استخوانهایش احساس مى شد)).روزى پس از ختم درس ، یكى از طلاّب به مَدْرس آن بزرگوار آمد و گفت : آقا، این آقا شیخ مى گوید كه دیشب به وقت سحر دیدم كه از در و دیوار صداى ((سبّوحٌ قدّوس ، ربّنا و ربّ الملائكة و الرّوح )) بر مى آید و چون نگریستم دیدم كه آقاى آخوند در سجده ، این ذكر را مى گوید. آخوند فرمود: این كه در و دیوار به ذكر من متذكّر باشند امرى نیست ؛ مهمّ آن است كه او از كجا محرم این راز گشته است )).(42)
تا به حاصل برسد كشت امیدى كه تراست |
چاره كار به جز دیده بارانى نیست |
كنون باید اى خفته بیدار بود |
چو مرگ اندر آرد ز خوابت چه سود؟ |
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند:
هنگامى كه مردى از خواب شب برخیزد و همسرش را نیز بیدار كند و هر دو دو ركعت نماز بخوانند، آنان از ذاكرین خداى متعال محسوب مى شوند كه بسیار ذكر خدا مى گویند.(43)
1-تاریخ حكماء و عرفاء متأ خر بر صدرالمتأ لهین : 75.
2-كنز العمال : ج 7، ص 784، ش 21400.
ادامه مطلب