اسباب غفلت دل هنگام نماز

اسباب غفلت دل هنگام نماز

64022420368752302347.jpg;

 نکته: «بدان که غفلت دل اندر نماز از دو سبب باشد: یکی از ظاهر بوَد و یکی از باطن.

اما آنچه ظاهر بوَد، آن باشد که نمازْ جایی کند که چیزی همی بیند یا همی شنود که دل بدان مشغول همی شود. و دل تبع چشم و گوش باشد. و علاج این، آن باشد که نمازْ جایی کند که هیچ آواز نشنود- و اگر جایی تاریک بوَد بهتر باشد- ... و بیشتر عابدان عبادت را خانه ای ساخته اند خُرد و تاریک؛ که اندر جای فراخ، دل پراکنده تر باشد. ابن عمر(رض) هرگاه که نماز کردی، شمشیر و کتاب و هر قماشی که بودی، از پیش برگرفتی تا چشم بدان مشغول نشدی.

سبب دوم از باطن بُوَد، و آن اندیشه و خاطرِ پراکنده باشد. و این دشوارتر و صعب تر است. و این از دو گونه باشد:

یکی از کاری بوَد که وقتی دل مشغول دارد. و تدبیر آن بوَد که پیش تر آن کار تمام کند و دل فارغ گرداند، آن گاه نماز کند و برای این رسول(ص) گفت: چون طعام و نماز فراهم رسند، پیش تر طعام بخورید. و همچنین اگر با کسی سخنی دارد، باید که پیش تر سخن بگوید و دل از آن اندیشه خالی کند.

دیگر نوع اندیشه کاری باشد که به یک ساعت تمام نشود، یا خود اندیشه پراکنده باشد که بر دل وی غالب شده است به عادت؛ و علاج این، آن بوَد که دل به معانی ذکر و قرآن که می خواند همی دارد، و معنی آن همی اندیشد تا بدین اندیشه، آن را دفع کند. و این تسکین کند اندیشه را، اگر سخت غالب نبوَد و شهوت آن کار قوی نباشد. اما اگر شهوت قوی باشد، اندیشه آن بدین دفع نیفتد. تدبیر کند تا مسهلی خورد تا مادّت علت را از باطن قمع کند. و این مسهل، آن بوَد که به ترک آن چیز ـ که اندیشه از آن است ـ بگوید، تا برهد. و اگر نتواند، هرگز از این اندیشه نرهد. و نماز وی همیشه آمیخته بوَد با حدیث نفس.

و مَثَل وی چون کسی باشد که اندر زیر درختی بنشیند و خواهد که مشغله بنجشکان نشنود، چوبی برگیرد وایشان را همی راند، و اندر حال باز همی ایند. اگر خواهد که برهد، تدبیر آن بوَد که درخت از اصل برکند. چه، تا درخت باشد، نشیمن بنجشکان باشد. همچنین تا شهوت کاری بر دل وی مستولی بوَد، اندیشه پراکنده به ضرورت با وی همی باشد و از این بوَد که رسول را جامه ای نیکو آورده بودند به هدیه و عَلَمی نیکو داشت، چشم وی بر آن علم افتاد اندر نماز، چون نماز بگزارد، آن جامه را با خداوند جامه[1] داد و جامه کهنه اندر پوشید».[2]

[1].خداوند جامه: صاحب جامه.

[2]. کیمیای سعادت، ج 1، صص170 و 172.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:23 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

صدق در گفته های نماز و ادای درست عبارات

صدق در گفته های نماز و ادای درست عبارات

38421016661155578209.jpg;

  نکته: «بدان که هر کلمه ای را که اندر نماز بباید گفت، حقیقتی است که باید معلوم بود و باید که گوینده بدان صفت باشد تا صادق بود. مثلاً معنی «الله اکبر» آن است که «خدای بزرگ تر». اگر این معنی را نداند، جاهل بود و اگر داند ولیکن اندر دل وی چیزی بود بزرگ تر از حق ـ تعالی ـ ، صادق نباشد، با وی گویند: این سخن راست است، و تو دروغ می گویی. و هرگاه که چیزی دیگر را مطیع تر بود از حق ـ تعالی ـ آن چیز نزدیک وی بزرگ تر است و معبود و اله وی آن است که وی مطیع اوست.

و چون الحمدلله گوید، باید که نعمت های حق ـ تعالی ـ بر دل تازه کند و همه دل وی به صفت شکر گردد، که این کلمه شکر است و شکر به دل بوَد.

و چون ایاکَ نَعْبُدُ وَ ایاکَ نَستَعین گوید، باید که حقیقت اخلاص بر دل وی تازه گردد.

و چون اِهْدِنا گوید باید که دل وی به صفت تضرع و زاری شود؛ که سؤالِ هدایت می کند، و اندر هر کلمه ای از تسبیح و تهلیل و قرائت همین باید که باشد، چنان که می داند، و دل وی به صفت آن معنی همی گردد. و شرح آن دراز باشد.

اگر می باید که از حقیقت نماز نصیبی یابد، چنین باید که باشد، و اگر نه، به صورت بی معنی قناعت کرده باشد».[1]

[1]. کیمیای سعادت، ج 1،ص 170 و 171.

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:20 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ترک همه چیز در هنگام اقامه نماز

ترک همه چیز در هنگام اقامه نماز

72059351213796675920.jpg;

 حکمت: «رسول(ص) گفت: نماز چنان کن که کسی را وداع خواهی کرد؛ یعنی بدین نماز، خود را و هوای خود را وداع کن، بلکه هرچه جز حق- تعالی- است، آن را وداع کن و همگی خود به نماز ده».[1]

[1]. کیمیای سعادت، ج 1، ص167.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:17 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

راه به دست آوردن حضور قلب و تمرکز در نماز

راه به دست آوردن حضور قلب و تمرکز در نماز

02609537123027924393.jpeg;

 توصیه: «طریق هایی هست که دل حاضر کند: یکی آن است که هرچه دل را مشغول کند و در نماز بلای کار شود، آن چیز لشکر شیطان بود، از خود دور کند...

و طریق دیگر در حاضر کردن دل، آن است که فکرت کند که عبادت همه آسمانیان را درین نماز من جمع کرده اند، اهل علیین و فریشتگان گرد بر گرد عرشند، عبادت ایشان وقوف است گرد بر گرد عرش، تسبیح و تحمید می گویند و آمرزش می خواهند اهل زمین را تا قیامت. طایفه ای از فرشتگان، پای های ایشان سست شده است از هیبت مولی تعالی همچو راکعانند تا قیامت. جمعی دیگر در سجودند، مولی تعالی عبادت همه آسمانیان را در نماز جمع کرد و خواندن قرآن زیادت این بندگان را در نماز. این فکرت چون صحّت یابد، عظمت عبادت نماز در دل افتد با دیدِ فضل و رحمت حق تعالی، که لطف از وی است. لاجرم سبب شود حاضر شدن دل را...

طریق دیگر، در وقت آوردن هر رکن و هر شرط از اعمال نماز و توابع وی، معنی ای فهم کند که آن معنی وسیلت ذکر شود... پس چون نماز کننده ندای مؤذن بشنود، از ندای اسرافیل علیه السلام یاد کند که اسرافیل ندا کند که ای استخوان های پوسیده، و ای گوشت های ریزیده! جمع شوید به فرمان خدای ـ عزّوجل ـ جمع شدن گیرند. مؤذن ندا کند: مهیا باش که ندای قیامت است، بشتاب به نماز، چون به نماز ایستادی، یاد کن از ایستادن خلق در عرصات، منتظر تا حکم چه اید. و چون گفتی «الله اکبر» معنی آن باشد که خدای است از همه چیز بزرگ تر، تأمل کن که هیچ چیز در باطنت از خدای ـ تعالی ـ بزرگ تر نباشد. آوردنِ دست، به گرفتن نامه مانَد و قرآن، به خواندن نامه، و قیام در وقت قرآن. و در قیامت حالتی است که به رکوع ماند که خبر از آن حال است در رکوع، از آن فکرت کن و چون به سجده روی، یاد کن از آنکه در قیامت قومی را در روی افکنده باشند و کشان کشان به دوزخ می برند. و چون به قعده[1] نشینی، یاد کن از آن حالتی که همه خلق در زانو درآمده باشد و همچنین که در افعال، فهم این معانی کردی، در هر ذکری چیزی فهم کن. و بدین طریق، دل حاضر شود إن شاء الله تعالی».[2]

[1]. قعده: آنچه بر روی آن نشینند از قبیل زین و غیره، مرکب انسان: بر زانو یا دوزانو نشستن هنگام تشهد.

[2]. این برگ های پیر (مرتع الصالحین)، صص109- 106.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 شهریور 1394  ] [ 9:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]