نماز امام هفتم(ع) در زندان
نماز امام هفتم(ع) در زندان
عبداللّه غروى مى گويد:(روزى پيش فضل بن ربيع وزير هارون رفتم و ديدم كه او بالاى پشت بام است. چون نزديك او رفتم به من گفت):(نزديك تر بيا).من نزديك او رفتم. فضل به من گفت: (ازاين سوراخ به داخل اتاق نگاه كن).چون نگاه كردم گفت: (چه مى بينى) گفتم: (گويا جامه و لباسى است كه بر روى زمين پهن شده).فضل گفت: (بيشتر دقت كن).چون بيشتر دقت كردم گفتم: (مثل اين كه مردى در حال سجده است).فضل گفت: (اين مرد موسى بن جعفر(ع) است كه من شبانه روز مواظب او هستم و هميشه او را در اين حالت مى بينم. چون نماز صبح را مى خواند ساعتى پس از نماز به دعا و تعقيبات نماز مى پردازد تا خورشيد طلوع كند بعد به سجده مى رود و سر از سجده بر نمى دارد تا ظهر شود و كسى را مأمور كرده كه موقع ظهر را به او اطلاع بدهد. وقتى به او اطلاع مى دهند مشغول نماز ظهر مى شود بدون اين كه وضو بگيرد و من مى فهمم كه در سجده به خواب نرفته پس مشغول نماز است تا از نماز عصر فارغ شود. آن وقت به سجده مى رود تا غروب خورشيد.وقتى مغرب شد نماز مغرب را شروع به خواندن مى كند بدون اين كه وضويى بگيرد مشغول نماز مى شود تا نماز عشاء را مى خواند بعد از نماز با مقدارى غذا افطار مى كند سپس تجديد وضو كرده و به سجده مى رود. بعد از مدتى سر از سجده برداشته و مقدار كمى مى خوابد سپس بلند شده و وضو گرفته و بلند شده مشغول نماز مى شود تا اذان صبح و در اين مدتى كه من او را زير نظر گرفته ام همين حالت را داشته است)(1).
(1)پرواز در ملكوت به نقل از تفسير اهل بيت.
ادامه مطلب
هديه بى مانند
هديه بى مانند
در حديث نبوى آمده كه; صفهاى امّت من مانند صفهاى ملائكه است و فرمود:(جبرئيل نازل شده و گفت; حقتعالى تو را سلام فرستاد و براى تو هديه اى فرستاد كه براى هيچ پيغمبرى نفرستاده!) گفتم: (اى جبرئيل آن هديه چيست؟) گفت: (آن پنج فريضه است كه آن را به وقت به جماعت گذار).گفتم: (امّت مرا چه ثواب است؟) گفت: (هرگاه دو نفر باشند هر يك به هر ركعتى صد و پنجاه نماز و در سه نفر هفتصد نماز و در چهار نفر هزار و دويست و در پنج نفر دو هزار و صد تا و...) سپس فرمود: (در ده نفر هفتصد و دو هزار و هشتصد حسنه و چون از ده نفر زيادتر شود جن و انس از نوشتن ثواب آن عاجزند).(يا محمد! تكبيرى كه مؤمن ادراك كند با پيشنماز بهتر است از هفتاد هزار حج يا عمره غير فريضه)(1).
(1)بحارالانوار جلد 41.
ادامه مطلب
مرد مهاجر
مرد مهاجر
برخاست و مرد مشرك با ديدن او دانست كه جاى وى را شناخته و آنى گريخت. مرد مهاجر كه مرد انصارى را در آن حال ديد گفت:(سبحان اللّه! چرا در هنگام تير اندازى اوّل مرا بيـدار ننمـودى؟) گفت: (به قرائت سوره اى مشغول بودم و دوست نداشتم كه پيش از پايان سوره قرائت خودرا قطع كنم. به خدا سوگند! از بيم خالى گذاشتن مرزى كه رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ مرا فرموده است آن را حفظ كنم تو را بيدار كردم وگرنه هر چند جان بر سر اين كار مى نهادم تا پايان سوره آن را قطع نمى كردم!)(1).توضيح: (اين جنگ ميان اسلام به رهبرى رسول خدا(ص) و حكومت وقت ايران بوده و لشكر اسلام فاصله زيادى با مرزهاى دشمن داشته كه احتمال خطر بسيار ضعيف بوده است همچنين رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ دو نفر را به عنوان نگهبان گماشته بودند. از اين رو خواندن نماز در حين نگهبانى با توجه به مطالب فوق منافاتى نداشته بلكه بهتر آن است كه در صورت عدم احتمال خطر به عبادت خدا بپردازد).
(1)كتاب پاداشها و كيفرها.
ادامه مطلب
اهميّت نماز و به پايان رساندن آن
اهميّت نماز و به پايان رساندن آن
در زمان رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ جنگى پيش آمد و حضرت با اصحاب از شهر خارج شدند و در هنگام شب در دره اى مشغول استراحت گرديدند. براى نگهبانى دو نفر مأمور شدند يك نفر از انصار و يك نفر از مهاجرين. يكى از آنها به ديگرى پيشنهاد كرد نيمه اول شب را انصارى نگهبان باشد و نيمه دوم شب را شخص مهاجر مرد انصارى مشغول نگهبانى شد و در حال نگهبانى به خواندن نماز پرداخت. در ركعت اوّل بعد از حمد سوره بقره را شروع به خواندن كرد. در اين حين يكى از جاسوسان دشمن كه نگهبان انصارى را در نماز ديد تيرى به سوى او انداخت كه به بدن او اصابت نمود ولى مرد انصارى به نمازش ادامه داد. جاسوس دشمن تيردوّم را نيز پرتاب كرد كه آن هم به نگهبان اصابت نمود ولى نمازش را رها نكرد و در حال نماز تير را در آورده و افكند. مرد مشرك تير سوّم را به او پرتاب نمود كه آن هم در بدن وى نشست آن را نيز كشيد و انداخت و سپس ركوع و سجود كرد آنگاه رفيق خود را بيدار كرد و گفت:(برخيز كه من از پاى در آمدم).
(1)حلية المتقين.
ادامه مطلب