گريستن در نماز
گريستن در نماز
1ـ امام صادق عليه السّلام ـ به كسى كه پرسيده بود: آيا مرد در نماز مى گريد؟ ـ فرمود : بَه بَه چه نيكوست، حتى اگر به اندازه سر مگس باشد .
2ـ به كسى كه پرسيده بود: آيا گريستن در نماز، آن را باطل مى سازد؟ اگر به سبب ياد بهشت و دوزخ بگريد ، كه برترين كار در نماز است واگر به سبب ياد كسى از مردگانش باشد ، نمازش باطل است.
3ـ به كسى كه پرسيده بود مردى خودش را در نماز واجب گريان نشان مى دهد تا اينكه واقعا مى گريد ـ : به خدا سوگند روشنى چشم است. و فرمود: هنگامى كه چنين شد ، مرا نزد او ياد كن .
سبطین
ادامه مطلب
فروتنى درنماز
فروتنى درنماز
قرآن :
«حتما مومنان رستگار شدند. آنان كه در نمازشان فروتنند.»
1ـ امام علىّ عليه السّلام ـ در باره گفته خداوند: «آنان كه در نمازشان فروتنند» ـ فرمود : منظور، فروتنى در دل است و اينكه مسلمانان را در سايه مهر خود بگيرى و در نماز به اين سو و آن سو رو نكنى.
2ـ امام صادق عليه السّلام : هنگامى كه نماز را آغاز كردى، فروتن باش و به نمازت توجه كن كه خداوند مى فرمايد: «آنان كه در نمازشان فروتنند».
3ـ در باره گفته خداوند متعال: «آنان كه در نمازشان فروتنند» ـ فرمود : فروتنى، پايين انداختن نگاه در نماز است .
4ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : كسى كه در نمازش فروتنى نكند، نمازى ندارد.
5ـ امام علىّ عليه السّلام : پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله مردى را ديد كه در نماز با ريشش بازى مى كند. پس فرمود: اگر دلش فروتن مى بود، اندامش نيز فروتن مى شد.
6ـ انسان بايد در نمازش فروتنى كند، كه اگر كسى دلش براى خداى جلّ جلاله فروتن باشد، اندامش نيز فروتن مى شود و با چيزى بازى نمى كند.
7ـ اينگونه نيست كه فقط نماز بخوانى و روزه بگيرى و صدقه بدهى، بلكه چنين بايد كه نماز با دلى پاك و عملى مقبولِ خداوند و خشوعى استوار باشد .
8ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : نگاهت را به سجده گاهت، بدوز .
9ـ فروتن آن است كه به راست و چپش پى نمى برد، تنها به سجده گاهش مى نگرد
10ـ امام باقر عليه السّلام : نگاهت را به پايين فرو انداز و به سوى آسمان بالا مبر . بايد چهره ات درست رو به سجده گاهت باشد .
سبطین
ادامه مطلب
آخرين نمازِ اولين نمازگزار
آخرين نمازِ اولين نمازگزار
امام علي عليه السلام زودتر از تمام مردم عصر خود به خدا و رسولش صلي الله عليه و آله ايمان آورد و نماز گزارد. ايشان اين موضوع را به طور مكرر اعلام فرمود و هيچ كس هم به مخالفت با ايشان برنخاست.
اين مطلب را هم راويان شيعه نقل كردهاند و هم راويان اهل سنت. خود آن حضرت ميفرمايند: اللهم اني اول من اناب و سمع و اجاب، لم يسبقني الا رسول الله (ص) بالصلاه! (1)
بار خدايا من نخستين كسي هستم كه به حق رسيده و آن را شنيده و پذيرفته است و هيچ كس بر من در امر نماز سبقت نگرفت، مگر رسول خدا صلي الله عليه و آله، و نيز فرمودهاند: «من هفت سال پيش از آن كه كسي با پيامبر نماز بخواند، با او نمازگزاردم.»(2)
در نماز علي عليه السلام سخنها رفته و كلامها گفته و كتابها نوشته شده است؛ «نمازي كه در آن، چنان غرق در مناجات و خضوع و بندگي ميشد كه گوشش نميشنيد، چشمش نميديد و زمين و آسمان و مافيها از خاطرش محو ميشد! نمازي كه در آن از خوف خدا بر خود ميلرزيد و رنگ از رخسار مباركش ميپريد. اصولاً معناي نماز را بايد در نماز علي عليه السلام جست و معناي خوف را بايد از چهره رنگ پريده او دريافت و خدا را بايد از چشم او ديد.
نقل است كه پس از شهادت اميرمومنان، حضرت علي عليه السلام، يكي از اصحاب آن حضرت به نام «ضرار» با معاويه روبرو شد. معاويه گفت: «ميخواهم علي عليه السلام را برايم توصيف كني!» ضرار - كه حالتي غمبار بر وجودش مستولي شده بود- لب به سخن گشود: «شبي علي عليه السلام را در محراب عبادتش ديدم كه از خوف خدا چون مارگزيدگان به خود ميپيچيد و به سان غمزدگان ميگريست و ميگفت:«آه! آه! از آتش دوزخ...»، و كلام ضرار كه بدين جا رسيد، معاويه گريان شد! (3)
علي عليه السلام كه اولين نمازگزار پس از پيامبر صلي الله عليه و آله است و ركعت به ركعت نمازش و تكبير به تكبيرش ديدني و شنيدني است، آخرين نمازش نيز شنيدني است، هر چند كه قلم از توصيف عاجز باشد و بيان از تعريف، وامانده:
آن شب - شب نوزدهم ماه رمضان - مكرر از اتاق بيرون ميآمد و به آسمان مينگريست؛ باز ميگشت و با خود ميگفت: «به خدا قسم اين همان شبي است كه مرا وعده شهادت در آن دادهاند.» پس موعد عزيمت كه رسيد، آهنگ رفتن كرد. ام كلثوم (س) كه ميزبان حضرتش بود و از اين رفتار پدر، مضطرب و نگران، مانع از رفتن علي عليه السلام شد و از ايشان درخواست كرد تا شخص ديگري را به جاي خود براي اقامه نماز به مسجد بفرستد، اما آن حضرت امتناع كرد و فرمود: « از قضاي الهي نميتوان گريخت.» پس گام در ركاب قضاي الهي نهاد و به راه افتاد.
زمين بر آن بود كه آهنگ حركت خود را به گامهاي علي عليه السلام متصل كند. چشمهاي ناسوتيان در تمناي ماندن، تند آب اشك ساز كردند و لاهوتيان، دست تمنا بر كنگره عرش ساييدند و ام كلثوم(س)، درمانده از همه چيز و همه جا، خون جگر بدرقه راه علي عليه السلام كرد. در بين راه چند مرغابي به حضرت نزديك و گويي مانع از رفتن ايشان شدند، اما شهادت علي عليه السلام، گويي بي بازگشتترين قضاي الهي در آن ليلة القدر خدايي بود. اين رفتن ديگر بازگشتي نداشت و علي عليه السلام ديگر طاقت ماندن! چون خواست از در خانه خارج شود، قلاب در، چنگ در كمربند او انداخت و اين آخرين حربه زمينيان براي بازداشتن علي عليه السلام از رفتن بود. علي عليه السلام از در كه گذشت، زمينيان ديگر از او دست شستند. و علي عليه السلام كسي نبود كه از شهادت بگذرد كه ساليان سال است به انتظار چنين شبي نشسته... كمربند خود را محكم بست و خطاب به خويش فرمود: «اي علي! كمربندت را محكم ببند و براي مرگ آماده شو.»
كوچهها را يكي پس از ديگري جا ميگذاشت تا اين كه به مسجد رسيد. ابتدا چند ركعت نماز گزارد و چون فجر دميد، بر بام مسجد رفت و آخرين اذان خود را در آن شهر پر از حيله و نيرنگ، ارزاني زمينيان نمود و اين آخرين اذاني بود كه علي عليه السلام بر ماذنه مسجد كوفه فرياد زد!
آن شب تمام اهالي كوفه نواي دلنشين اذان علي عليه السلام را شنيدند. يتيمان در خواب فرو رفته كه خواب پدر ميديدند، با شنيدن صداي علي عليه السلام ، از خواب برخاستند و چون دريافتند علي عليهالسلام بيدار است، احساس آرامش و امنيت كردند و غم بيپدري از چشمان خواب آلودشان رخت بر بست. آري اين بانگ اذان علي عليه السلام است؛ پدر يتيمان كوفه همو كه تمام يتيمان كوفه، لذت نشستن بر زانويش را تجربه كرده و از دست پر كرمش نان و خرما خوردهاند و در آغوش پدرانهاش جا خوش كردهاند.
... و علي عليه السلام براي اقامه نماز به داخل مسجد آمد ... خفتگان را بيدار كرد؛ آن ملعون، ابن ملجم، بيدار بود ولي به روي شكم دراز كشيده و خود را به خواب زده بود و شمشيري در زير جامهاش پنهان داشت، حضرت به او فرمود: «برخيز كه وقت نماز است و اين چنين (به روي شكم) نخواب كه خواب شيطان است؛ بر دست راست بخواب كه خواب مومنان است و يا به طرف چپ بخواب كه خواب حكيمان است و يا به پشت بخواب كه خواب پيامبران (ع) است... قصدي در خاطر داري كه نزديك است آسمانها از سنگيني آن فرو ريزند و اگر بخواهم ميتوانم خبر دهم كه در زير جامهات چه پنهان كردهاي... .» پس به جانب محراب رفت؛ در محراب ايستاد و به نماز مشغول شد. ابن ملجم مضطرب و نگران بود ... علي عليه السلام به آرامي تكبير گفت و به ركوع رفت... ابن ملجم كه در كنار ستوني به كمين ايستاده بود، چون بيد به خود ميلرزيد ... علي عليه السلام سر از ركوع برداشت و به سجده رفت ... قلب كثيف ابن ملجم به شدت ميتپيد ... علي عليه السلام سر از سجده برداشت ... ابن ملجم دويد ... شمشيرش را بالا برد تا فرود آورد، ولي شمشيرش به سقف محراب گير كرد. باز قصد فرود آوردن شمشير را نمود، شمشير را فرود آورد و فرق علي عليه السلام تا سجدهگاه شكافته شد و فرياد علي عليه السلام، فرياد در گلو مانده علي (ع) برخاست: «بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله، فزت و رب الكعبه.»و جبرييل، عزادار و مويه كنان در ميان زمين و آسمان بانگ برداشت:
سوگند به خدا پايههاي هدايت ويران شد و نشانههاي تقوا از بين رفت و ريسمان محكم از هم گسست. پسر عموي پيامبر كشته شد، جانشين برگزيده كشته شد، علي مرتضي توسط نگون بختترين انسانها كشته شد.
_______________________
1- نهج البلاغه، خ131
2- الغدير / 3/221
3- گفتارهاي معنوي شهيد مطهري/ 63
ادامه مطلب
فلسفه نماز از ديدگاه برگزيدگان
فلسفه نماز از ديدگاه برگزيدگان
پيامبر اسلام كه نخستين نمازگزار كامل بود، در سفر معنوي معراج، حقيقت و روحنماز به او ارائه شده بود وقتي از اسرار و حكمتهاي نماز از حضرتش ميپرسند با چهره بازبالبداهه بيست و شش راز و رمز وجوب نماز را براي نمازگزار ميفرمايد: «الصَّلوةُ مِنْشرايِعِ الدّينِ، و فيها مَرضاتُ الرَّبِّ، و هيَ منهاجُ اْلانبياءِ، و لِلمُصلّي حُبُّ الملائكَةِ،وهديً، وايمانٌ و نُورُ الْمَعرِفَءِ، و بَرَكةٌ في الّرِزقِ، و راحَةٌ لِلبَدَنِ، و كراهةُ الشَّيطانِ،وسَلاحٌ علي لكافرِ، و اجابةٌ لِلدُّعا، و قَبولٌ لِلاَعمالِ و زادُ المُؤمِنِ منَ الدُّنيا الي الا''''خرَةِ،وشفيعٌ بينهُ و بينَ المَلِكِ المَوتِ، و أُنسٌ في القبرِ، و فراشٌ تحتَ جنبهِ، و جوابٌ لِمنكَرٍونكيرٍ، و تكونُ صلاةُ العبدِ عندَ المحشرِ تاجاً علي'''' رأسهِ، و نُواًعلي بدنهِ، و ستراً بينهُ،وبينَ النّار، و جوازاً علي الصِّراطِ، و مفتاحاًلِلجنَّةِ، و مُهُوراً لِلحُور العينِ، و ثمناً لِلجنَّةِبالصَّلوةِ يبلغُ العبدُ الي الدَّرجةِ العُلي، لِاَنَّ الصَّلوةَ تسبيحٌ، و تهليلٌ، و تحميدٌ، و تكبيرٌ،وتمجيدٌ، و تقديسٌ، و قولٌ و دعوةٌ؛
ضمرة بن حبيب ميگويد از پيامبر(ص) در رابطه با نماز پرسش شد، حضرت درپاسخ خواص و فوايد دنيوي و اخروي نماز را چنين بيان فرمود:
نماز از احكام دين است كه اين اسرار را در بر دارد: 1-رضا و خرسندي پروردگار2-راه پيامبران به سوي خدا3-محبوبيت نزد فرشتگان 4-وسيله رهنمايي به حقّ5-سرماية ايمان 6-روشنايي براي شناخت خدا 7-افزايش روزي 8-آسايش بدن9-ناخرسندي و آزار شيطان 10-سلاح براي نبرد با كافران11-اجابت دعا و نيايش12-پذيرش اعمال عبادي 13-توشة مؤمن از دنيا براي آخرت 14-واسطه مياننمازگزار و فرشته مرگ 15-همدم عالم قبر 16-فرش بستر آرامگاه 17-پاسخ بازجويينكير و منكر 18-تاج افتخار بر سر 19-نورانيت چهره 20-پوشاك بدن 21-مانع ميانبنده و آتش جهنم 22-پروانه گذر از صراط 23-كليد ورود به بهشت 24-كابين سيهچشمانِ بهشتي 25-بهاي بهشت موعود 26-وسيلة عروج به مرتبة بالاي بهشتي.
زيرا نماز مجموعهاي از تسبيح(سبحانَ اللهِ گفتن)و تهليل(لا الهَ اِلَّا اللهُ گفتن)وتمجيد و بزرگ داشت و تقديس و تنزيه خدا از عيب و كاستي است، و گفتار حق وفراخواني بسوي درستي و خوبيها است.»
حضرت علي(ع) نيز در سخناني كه پيرامون حكمتهاي احكام فرمودهاند،برجستهترين فلسفة نماز را كِبر زُدايي ميداند، و ميفرمايد: «وَالصَّل''''وةَ تَنْزِيْهاً عَنِالْكِبْرِ» خداوند حكيم نماز را براي پاك سازي انسان از بيماري كبر و خود برتر بيني مقرّرفرموده است.
حضرت علي بن موسي الرضا(ع) از جمله نمازگزاران واقعي بود و هر شب همانندجدّش امير المؤمنين هزار ركعت نافله ميگزارد. وي در بيان علّت وجوب نماز در اسلامميفرمايد: «اِنَّ عِلَّةَ الصَّلوةِ أنَّها اِقرارٌ بالرُّبوبيةِ للهِ عزَّوجلَّ و حلعُ الاَندادِ و قيامٌ بينَ يديِالجبَّارِ جلَّ جلالهُ بالذُّلِّ و الْمسكنةِ و الخُضُوعِ و الاِعترافِ و الطَّلَبِ لِلاقالَةِ منْ سالفِالذُّنوبِ و وضعِ الوجهِ علي الارضِ كلَّ يومٍ اِعظاماًعزَّجلَّ و اَن يَكونَ ذاكراً غيرَ ناسٍ و لابطرٍ. ويكونَ خاشعاً متذَّلِلاً راغباً طالباً لِلزَّيادةِ فيِ الدّين و الدُّنيا مع ما فيهِ منَ الايجابِ والْمُداوَمَةِ علي ذكرِ اللهِ عزَّوجلَّ باللَّيلِ و النَّهارِ لعلَّا ينسيَ العبدُ سيِّدهُ و مدَبِّرهُ و خالِقَهُفيبطِرَ و يَطغي'''' و يكونَ في ذكرهِ لِرَبِّهِ و قيامهِ بينَ يديهِ زجراً لهُ عن المَعاصي و ما نِعالَهُعنْ أنواعِ الفَسادِ؛
اما علّت اين كه نماز بر مردم واجب شد اين است كه نماز گزار به پروردگاريخداوند بزرگ و شكستناپذير اعتراف ميكند، هر گونه شركي را از ساحت قدس او رها وبدور ميسازد و در پيشگاه خداوند جبَّار و با شكوه با حالت خواري و بي چارگي و فروتني واقرار به زبوني خويش ميايستد و چشم پوشي از گناهان گذشته خويش را از حضرت حقّميخواهد، و هر روز صورت بر زمين ميگذارد، ت خداي عزّوجل را تعظيم نمايد، و هموارهبه ياد او باشد، و آني او را فراموش نكند ت سركشي بنمايد.
تا اين كه حالت دل شكستگي و خود كمي بيني و رغبت به او را از دست نداده، وخواستار افزايش دين و دنياي خود باشد. افزون بر اينها نماز پاسخ گويي به خدا و استمرارو ادامه ياد او در تمام شبانه روز است تا مگر بنده سرور و اداره كننده امور، و آفريدگار خود رافراموش نكند، كه نتيجة فراموشي خدا ناسپاسي و گردنكشي است ولي ياد خدا و به نمازايستادن در پيشگاه او بنده را از همه گناهان باز ميدارد، و از هر گونه فساد و تباهيجلوگيري ميكند.
سبطین
ادامه مطلب