راه هايي براي تحصيل خشوع و حضور قلب

راه هايي براي تحصيل خشوع و حضور قلب

http://file.tebyan.net/a433b6090c/14872501895582061083_thumb.jpeg.png

بسيارند كساني كه اشتياق فراوان به حضور قلب و خشوع و خضوع در نمازها دارند اما هر چه مي كوشند توفيق آن را نمي يابند. براي تحصيل خشوع و حضور قلب در نماز و ساير عبادات، امور ذيل را دقيقاً توصيه مي كنيم:
1ـ به دست آوردن آن چنان معرفتي كه دنيا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند تا هيچ كار دنيوي نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
2ـ توجه به كارهاي پراكنده و مختلف معمولاً مانع تمركز حواس است و هر قدر انسان، توفيق پيدا كند كه مشغله هاي مشوش و پراكنده را كم كند به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.
3ـ انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز در اين امر اثر دارد به همين دليل نماز خواندن در برابر اشياء و چيزهايي كه ذهن انسان را به خود مشغول مي دارد مكروه است و همچنين در برابر درهاي باز و محل عبور و مرور مردم در مقابل آيينه و عكس و مانند اين ها، به همين دليل معابد مسلمين هر قدر ساده تر و خالي از زرق و برق تشريفات باشد بهتر است چرا كه به حضور قلب كمك مي كند.
4ـ پرهيز از گناه نيز عامل مؤثري است زيرا گناه قلب را از خدا دور مي سازد و از حضور قلب مي كاهد.
5- آشنايي به معني نماز و فلسفه افعال و اذكار آن عامل مؤثر ديگري است.
6ـ انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك مؤثري به اين امر مي كند.
7ـ از همه اين ها گذشته اين كار مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار و پي گيري دارد بسيار مي شود كه در آغاز انسان در تمام نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدا مي كند اما با ادامه اين كار و پي گيري و تداوم آن چنان قدرت نفس پيدا مي كند كه مي تواند به هنگام نماز دريچه هاي فكر خود را بر غير معبود مطلقاً ببندد. (دقت كنيد).[1]

[1] . تفسير نمونه، ج 14، سوره مؤمنون، آيه 1 و 2. صص 205، 204، 195، 194، 193.


ادامه مطلب


[ شنبه 4 اردیبهشت 1395  ] [ 6:15 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

آثار تربيتي نماز از ديدگاه قرآن

آثار تربيتي نماز از ديدگاه قرآن

http://file.tebyan.net/a433b6090c/04668393076132264275_thumb.jpg.png


در اوصاف مصلين و نماز گزاران حقيقي, قرآن چنين مي فرمايد:
نماز گزاراني که بر نماز مدامت دارند, و در اموال خود حقوقي معلوم ومسلم براي سائل و محروم مقرر کرده اند , و روز قيامت را باور دارند, و از عذاب پروردگار خود ترسانند چون که عذاب خداوند غير مامون است نمازگزاران مردمي هستند که مسلط بر شهوات و حافظ فروج خويش هستند, مگر از زنان و کنيزان ملکي خويش که در اين صورت ملامتي به هيچ وجه شامل آنان نمي شود و هر کس سواي اين طريقه رابجويد, آنان از حدود الهي و از مرز شريعت متجاوزند نماز گزاراني که رعايت کننده امانات و حافظ پيمان خويشند و آنان که اداي شهادت مي کنند حافظ نمازهاي خود مي باشند, آنان در بهشت گرامي هستند و با حرمت و مکرمت هر چه بيشتر پذيرايي مي گردند.
نماز در تمام اديان بوده است
قبل از حضرت محمد صلى الله عليه وآله در آئين حضرت عيسى هم نماز بوده كه قرآن از زبان او نقل مى كند كه خداوند مرا به نماز سفارش كرده است: «واوصانى بالصلوة» (مريم، آيه 31) وقبل از او موسى بوده كه خداوند به او خطاب مى كند: «اقم الصلوة لذكرى» (طه، آيه 14) و قبل از موسى پدر زن او حضرت شعيب بوده كه نماز داشته است: «يا شعيب اصلاتك تأمرك» (هود، آيه 87) و قبل از همه آنها ابراهيم بوده كه از خداوند براى خود و ذريّه اش توفيق اقامه نماز را مى خواند: «ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذريّتى» (ابراهيم، آيه 40)
و اين لقمان است كه به فرزندش مى گويد:
«يا بنىّ اقم الصلوة و أمربالمعروف و انه عن المنكر» (لقمان، آيه 17)
پسر من نماز را بپا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن.
جالب آن است كه معمولاً در كنار نماز سفارش به زكات مى شود ولى از آنجا كه نوجوان معمولاً پول ندارد، در اين آيه در كنار نماز به جاى زكات به امر به معروف ونهى ازمنكر سفارش شده است.
هيچ عبادتى به اندازه نماز تبليغات ندارد
در هر شبانه روز پنج نماز واجب داريم ودر هرنمازى سفارش به اذان واقامه شده است. در اين دو نداى آسمانى جمعاً:
بيست مرتبه «حىّ على الصلوة»
بيست مرتبه «حىّ على الفلاح»
بيست مرتبه «حىّ على خيرالعمل»
و ده مرتبه «قد قامت الصّلوة» مى گوئيم.
با توجّه به اينكه مراد از «فلاح» و «خيرالعمل» در اذان همان نماز است، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با كلمه «حىّ» به خود و ديگران، تلقين شتاب به سوى نماز مى كند و براى انجام هيچ عبادتى اين همه هياهو و تشويق وارد نشده است. به خصوص كه سفارش شده اذان را بلند بگوئيد و با صداى زيبا بگوئيد.
اذان، شكستن سكوت است، اذان، يك دوره ايدئولوژى و تفكّرات ناب اسلامى است،
اذان، سرود مذهبى است با عباراتى كوتاه و پرمحتوا،
اذان، هشدار به غافلان است، اذان، نشانه باز بودن جوّ مذهبى است و اذان، نشانه حيات معنوى است.

سبطین


ادامه مطلب


[ شنبه 4 اردیبهشت 1395  ] [ 6:13 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

دعاهاى روايت شده در پى نماز

1 ـ امام جواد عليه السّلام :
هرگاه پيامبر صلّى الله عليه و آله از نمازش فارغ مى شد مى گفت: خدايا، آنچه را كرده و مى كنم، نهان و آشكار كرده ام، اسراف بر خود را و آنچه را كه تو بهتر از من مى دانى، بر من بيامرز. خدايا تو پيش از همه و پس از همه هستى، جز تو خدايى نيست . به داناييت بر نهان و به تواناييت بر همه خلقت سوگند، تا آنگاه كه زندگى را برايم بهتر مى دانى، مرا زنده نگاه دار و آنگاه كه مرگ را برايم بهتر مى دانى، مرا بميران . خدايا ، همانا من بيم از تو را در نهان و آشكار ، سخن حق را در خشم و خشنودى و ميانه روى را در تنگدستى و توانگرى، از تو مى خواهم. نعمتى تمام ناشدنى و روشنى چشمى ناگسستنى را از تو مى خواهم . خشنودى به حكم تو، مرگى مبارك پس از زندگى و زندگانى آرام پس از مرگ، لذت نگاه به تو و شوق ديدارت و ملاقات تو بى رنجى گزنده و فتنه اى گمراه كننده را، از تو مى خواهم. خدايا ، ما را به زينت ايمان، مزيّن كن و راهنما و رهيافته قرار ده. خدايا ، ما را در ميان آنان كه ره نمودى، ره بنما . خدايا ، همانا من اراده قوى بر يافتن راه راست و و پايدارى در كار و استوارى در راه حق را از تو مى خواهم. سپاسگزارى نعمتت را، سلامتى كامل و اداى حقت را مى خواهم. اى پروردگار من ، دلى پيراسته و زبانى راستگو از تو مى خواهم. از آنچه كه مى دانى آمرزش مى طلبم و نيكوترين آنچه كه مى دانى از تو مى خواهم و از بدى آنچه مى دانى به تو پناه مى برم ، كه تو مى دانى و ما نمى دانيم و تو به نهانها بسيار دانايى[1].
2 ـ ابو ايّوب انصارى:
در پشت سر پيامبرتان صلّى الله عليه و آله نماز نگزاردم ، جز اينكه هرگاه نمازش را به پايان مى برد ، مى شنيدم كه مى گويد: خدايا همه خطاها و گناهانم را بيامرز، خدايا نعمتت را بر من ارزانى دار، مرا زنده بدار و روزيم ده و به كارها و خويهاى شايسته رهنمونم كن كه جز تو به شايسته هاى آن دو (كارها و خويها) ره نمى نمايد و جز تو از زشتهاى آن دو ، باز نمى دارد.
3 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله ـ به علىّ عليه السّلام ـ :
هرگاه خواستى هر چه را مى شنوى و مى خوانى به ياد بسپارى، اين دعا را در پى هر نماز بخوان : پاك و منزّه است آن كه به مردمان مملكتش تجاوز نمى كند. پاك و منزه است آن كه ساكنان زمين را كيفرهاى گونه گون نمى دهد، پاك و منزه است آن مهربان و بخششگر. خدايا ، در دل من نور و بينش و فهم و دانايى قرار ده، كه تو بر هر كار توانايى.
4 ـ اصبغ از امام علىّ عليه السّلام :
هر كس دوست دارد از دنيا برود در حالى كه از گناهانش پاك شده آنگونه كه زر ناب از تيرگيها پاك مى گردد و هيچكس چيزى به ستم برده را از او مطالبه نكند، در پى هر يك از نمازهاى پنجگانه، تبار نامه خداوند ، قل هو الله احد ، را دوازده مرتبه بخواند . سپس دستانش را بگشايد و بگويد: خدايا به نام پنهان ، پوشيده، پاك، پاكيزه و خجسته ات از تو مى خواهم . به نام بزرگ و چيرگى هميشگيت از تو مى خواهم . اى بخشنده عطاها، اى آزاد كننده اسيران، اى رهايى دهنده مردم از آتش، بر محمّد و خاندان او درود فرست ، از آتش رهاييم ده، آسوده از دنيا ببر و به سلامت وارد بهشت گردان . آغاز دعايم را رستگارى، ميان آن را كاميابى و پايان آن را نيكويى قرار ده ، كه تنها تو به نهانها بسيار دانايى. سپس فرمود: اين از امور نهانى است كه پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله به من آموخت و فرمان داد آن را به حسن و حسين نيز بياموزم.
5 ـ امام صادق عليه السّلام :
پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله روزى به اصحابش فرمود: آيا اگر هر چه لباس وظرف داريد گردآوريد وروى هم بنهيد، فكر مى كنيد به آسمان برسد؟ گفتند: نه اى پيامبر خدا، فرمود: آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه ريشه اش در زمين و شاخه اش در آسمان باشد؟ گفتند: چرا، اى پيامبر خدا. فرمود: هر يك از شما كه از نماز واجبش فارغ شد ، سى بار بگويد: «و خدا پاك و منزّه است، سپاس براى خداست و جز خداوند، هيچ خدايى نيست و خدا بزرگتر است». همانا ريشه اين ها در زمين و شاخه آن ها در آسمان است. آن ها خرابى، آتش، غرق شدن، در چاه افتادن، خوراك درنده شدن، مرگ بد و بلاى آسمانى را كه در آن روز بر بنده فرود مى آيد ، دفع مى كنند و آن ها ماندگارند.
6 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله :
در پى هر نماز مى گويى: خدايا از نزد خود مرا ره بنما و از فضل و بخششت بر من فرو ريز و از رحمتت بر من بگستر و از بركتهايت ، بر من فرو فرست.
7 ـ امام علىّ عليه السّلام ـ از دعاى ايشان پس از نماز واجب ـ :
خدايا ، براى تو نماز گزاردم و حال آنكه مى دانى در نمازم، نقص و شتاب و فراموشى و غفلت و كسالت و سستى و از ياد بردن و ريا و خودنمايى و شك و دورى و گمان و عُجب و انديشه كردن و فروگذاشتن از كمال واجبت ، مى باشد. اى خداى من ، از تو مى خواهم بر پيامبر و خاندانش درود فرستى و نقص نمازم را به تمام ، و شتابم را در آن به تأمل و استوارى و فراموشى ام را به بيدارى و غفلتم را به مواظبت و كسالتم را به نشاط و سستى ام را به پايدارى و از ياد بردنم را به يادداشتن و دورى ام را به كشش و ارتباط و ريايم را به اخلاص و خودنمايى ام را به پوشاندن و شكّم را به يقين و گمانم را به حجّت و انديشه ام را به فروتنى و تحيّر و فروماندنم را به فرمانبردارى ، تبديل فرمايى .همانا براى تو نماز گزاردم و به تو روى كردم و به تو ايمان آوردم و تو را قصد كردم . پس در نماز و دعايم ، رحمت و بركت قرار ده كه زشتيهايم را بپوشاند و جايگاهم را گرامى دارد و رويم را سفيد گرداند و عملم را پاكيزه كند و بار گناهم را سبك گرداند. خدايا ، با آن، سنگينى ام را سبك گردان و آنچه را نزد توست بهتر از آنچه از من مى بُرى ، قرار ده.
سپاس خداوندى كه واجبى را از من ادا كرد كه از نمازهاى واجب و نوشته شده بر مؤمنان بود . اى خداوند، اى بخشنده ترين بخشندگان.
8 ـ هر كس مى خواهد پيمانه اش را تمام گيرند، پس در پى هر نماز بگويد: پاك ومنزّه است پروردگارت، پروردگار عزّت، از آنچه مى گويند وسلام بر پيامبران و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است.
9 ـ امام باقر عليه السّلام :
كمترين چيزى كه از دعا ، پس از (نماز) واجب كفايت مى كند ، اين است كه بگويى: خدايا ، همانا من هر نيكى را كه به آن آگاهى دارى، از تو مى خواهم و از هر بدى كه به آن دانايى، به تو پناه مى برم. خدايا، همانا من آسايش در همه كارهايم را از تو مى خواهم و از رسوايى دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مى برم[2].
10 ـ امام صادق عليه السّلام :
هر كس در پى نماز واجب بگويد: «خود و خانواده و فرزندانم و هر كس كه نگهداريش با من است را ، به خداى بزرگ و شكوهمند مى سپارم و به خدايى كه همه چيز در برابر بزرگى اش وحشت زده و ترسان و خوار است، خود و خانواده، دارايى، فرزندان و هر كس را كه نگهداريش با من است مى سپارم». در ميان بالى از بالهاى جبرييل در بر گرفته وخود و خانواده و داراييش حفظ مى شود.
11 ـ دعايى است كه در پى هر نماز خوانده مى شود، پس اگر بيمارى و رنج و دردى دارى ، هرگاه نمازت را به پايان بردى ، هفت بار با دست، سجده گاهت را مسح كن و اين دعا را بخوان و دستت را بر جاى درد بكش و بگو: «اى كسى كه زمين را بر آب و هوا را با آسمان نگه داشت و براى خود زيباترين نامها را انتخاب كرد، بر محمّد و خاندانش درود فرست و براى من اينگونه و آنگونه كن و اين و آن را روزيم ده و از فلان و بهمان سلامتى ام بخش.
12 ـ خطاب به كسى كه گفت: فدايت شوم، پيروان تو مى گويند: همانا ايمان دو گونه است: ماندگار و نماندنى . پس چيزى به من بياموز كه اگر آن را بگويم، ايمانم كامل شود ، ـ فرمود : در پى هر نماز واجب بگو: خشنودم به اينكه، خداوند، پروردگارم؛ محمّد، پيامبر؛ اسلام ، دين؛ قرآن، كتاب؛ كعبه ، قبله و علىّ ولىّ وامامم باشد. و به امامت حسن و حسين وامامان (صلوات الله عليهم) خشنودم . پس آنان را نيز از من خشنود كن كه تو بر هر كار توانايى.
13 ـ علىّ بن مهزيار:
محمّد بن ابراهيم به ابوالحسن عليه السّلام [3] نوشت: اى سرور من ، اگر صلاح مى بينى، دعايى به من بياموز كه اگر در پى نمازهايم بخوانم خداوند براى من نيكى دنيا و آخرت را گرد آورد. پس امام عليه السّلام نوشت: مى گويى: از بدى دنيا و آخرت و بدى همه دردها، به روى كريمانه ات و عزت زوال ناپذيرت ، پناه مى برم .
________________________________________
(1) در نقل سنن ابى داود و سنن كبرى، تنها تا «جز تو خدايى نيست» آمده است.
(2) الفقيه، و مكارم الاخلاق، در آغاز حديث، صلوات بر پيامبر و خاندانش را نيز دارند.
(3) به احتمال فراوان، منظور امام هادى عليه السّلام مى باشد.


ادامه مطلب


[ شنبه 4 اردیبهشت 1395  ] [ 6:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

دل بستن به خدا

و اذكر اسم ربّك و تبتّل اليه تبتيلاً
نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند. «مزمل ، 8»
بعد از دستور قيام عبادت شبانه و اشاره اجمالي به آثار عميق آن به ذكر پنج دستور كه مكمل آن است پرداخته مي فرمايد:(نام پروردگارت را ياد كن) (و اذكر اسم ربك)مسلم است منظور تنها ذكر نام نيست، بلكه توجه به معني است چرا كه ياد لفظي مقدمه ياد قلبي است و ذكر قلبي روح و جان را صفا مي بخشد و نهال معرفت و تقوا را در دل آبياري مي كند. تعبير به (رب) اشاره به اين است كه هر گاه نام مقدس او را مي بري توجه به نعمتهاي بي پايان و تربيت مستمر او نسبت به خويش داشته باش.
مراحل ذكر
يكي از مفسران براي ذكر پروردگار مراحلي بيان كرده: مرحله اول ذكر نام او است كه در آيه مورد بحث به آن اشاره شده. در مرحله بعد نوبت به ياد آوري ذات پاك او در قلب مي رسد كه در آيه (205) سوره اعراف ذكر شده است.
و اذكر ربك في نفسك تضرعاً و خيفة
پروردگارت را در دل خود از روي تضرع و خوف ياد كن.
سرانجام مرحله سوم فرا مي رسد در اين مرحله از مقام ربوبيت خداوند فراتر مي رود و به مقام مجموعه صفات جمال و جلال خدا كه در (الله) جمع است مي رسد. چنانكه در آيه 41 سوره احزاب مي فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكراً كثيراً
اي كساني كه ايمان آورده ايد خدا را بسيار ياد كنيد.
و به اين ترتيب اين ذكر همچنان ادامه مي يابد و مرحله به مرحله تكامل پيدا مي كند و صاحب آن را با خود به اوج كمال مي رساند.
در دستور دوم مي فرمايد:(دل به خدا ببند و از غير او قطع اميد كن و خالصانه به عبادتش برخيز) (و تبتل اليه تبتيلا)[1]
معني تبتل: از ماده بتل (بر وزن حتم) در اصل به معني انقطاع است به هر حال (تبتل) آن است كه انسان با تمام قلبش متوجه به خدا گردد و از ما سوي الله منقطع شود، و اعمالش را فقط به خاطر او بجا آورد و غرق در اخلاص گردد.
در بعضي از روايات از ائمه معصومين نقل شده كه تبتل به معني بلند كردن دست در نماز است ولي روشن است كه اين در حقيقت بيان يكي از مظاهر اخلاص و انقطاع الي الله مي باشد.
به هر حال آن ياد پروردگار و اين اخلاص سرمايه عظيم مردان خدا در برنامه سنگين هدايت خلق است.[2]
[1] . تفسير نمونه ج 25، سوره ي مزمل، آيه ي 8، ص 177 ـ 178.
[2] . تفسير نمونه ج 25 ص 179.


ادامه مطلب


[ شنبه 4 اردیبهشت 1395  ] [ 6:07 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]