کدام کار با دهان روزه بهتر از نماز خواندن؟
کدام کار با دهان روزه بهتر از نماز خواندن؟
ادامه مطلب
آیا کسى که شیطان وجود او را تسخیر کرده، نماز او به حساب شیطان گذاشته مى شود؟
آیا کسى که شیطان وجود او را تسخیر کرده، نماز او به حساب شیطان گذاشته مى شود؟
خیر، نماز او به حساب خودش نوشته مى شود، منتها جزء کسانى است که «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِم» (1)؛ کار خوب و بد را به هم آمیختند؛ امید مى رود که خداوند توبه آن ها را بپذیرد.
در توضیح بیشتر باید بگوییم که افراد چند گروه هستند: بعضى ها منزه محض هستند، مخلِص و مخلَص هستند که در نامه عمل آن ها جز فضیلت چیز دیگرى نیست، مثل ائمه معصومین (علیهم السلام)، بعضى ها متأسفانه کسانى هستند که در نامه عمل آن ها جز تباهى و سیاهى چیزى نیست، این ها کسانى اند که «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ» (2)؛ خدا بر دل ها و گوش هاى آنان مهر نهاده، گروه سوم کسانى هستند که «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً» (3)؛ یعنی گاهى به طرف فضیلت و گاه به طرف رذیلت حرکت مى کنند، این ها مادامى که تسلیم شیطان نشوند و عقائدشان محفوظ باشد، امید نجات دارند و نماز و عبادات این ها به حساب خودشان است، چون اصل عقیده را حفظ کردهاند و اجازه نداده اند بیگانه در مسائل عقیدتى به جاى ایشان تصمیم بگیرد.
پی نوشت ها:
1- توبه/ 102
2-سوره بقره/7
3-توبه/102
منبع:تبیان
ادامه مطلب
زمانی که خدا، عاشق بندهاش میشود!
زمانی که خدا، عاشق بندهاش میشود!
پروردگار عالم میفرماید: هر گاه یاد من بر بندهام غالب شود (یعنی همه وجودش بشود: من)، خواهش و خوشی او را در یاد خودم قرار میدهم؛ یعنی لذت میبرد از این که به یاد من است.
برخی از اولیاء خدا را دیده بودم که حتی در مجالس عروسی هم که شرکت میکردند - البته برخی از مجالس را که حرام بود، اصلاً شرکت نمیکردند -، با این که لبخند بر لب داشتند، اما گاهی آهی میکشیدند و یا الله، الحمدلله و ... میگفتند. اینطور یاد خدا بودند. زندگی خود را دارند، در مجلس شادی هم نشستند، اما معلوم است که اینها غرق در خدا هستند. چقدر زیبا و عالی است. اگر انسان، اینطور زندگی کند، تمام است.
پروردگار عالم میفرماید: «فإذا جَعَلتُ بُغیَتَهُ و لَذَتَهُ فی ذِکرِی عَشِقَنی و عَشِقتُهُ»، هر موقعی که این خواهش و خوشی او را در یاد خودم قرار دادم، عاشق من میشود. من هم عاشق او میشوم.
وقتی خطورات انسان، الهی شد و مدام به یاد او بود؛ خدا هم در یاد او است. مگر میشود انسان یاد کسی باشد و او به یاد انسان نباشد!؟ «القلب یهدی الی القلب» که در بین ما هم معروف است و در فارسی خودمان میگوییم: دل به دل راه دارد، همین است. انسان یاد پروردگار عالم باشد و پروردگار عالم به یادش نباشد!؟ خداوند متعال که خیلی به یاد ما است.
انسان یاد آقا جان، حضرت حجت(روحی له الفداء) باشد - که بیان کردم: حداقل هر ساعت، انسان یک دعای سلامتی بخواند - و حداقل در هر ساعت، یک دعای سلامتی برای آقا جان بخواند، بعد آقا جان به یاد آن انسان نباشد!؟ محال است! محال است!
فرمود: «فإذا عَشِقَنی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی و بَینَهُ»، موقعی که من عاشق او شدم و او هم عاشق من شد؛ حجاب بین خودم و او را برمیدارم.
یعنی وقتی عشق، دو طرفه شد؛ چون خدا که عاشق هست و ما را دوست دارد. حسب روایتی که در احادیثالقدسیه است و یک موقعی مفصل آن را در شبهای قدر بیان کردیم، ابراهیم خلیل هم که یک مرتبه بر روی آن قالی نشسته بود و هر جا رفت و دید که گناه میکنند، نفرینشان کرد، خدا برای سومین بار به او عتاب کرد: ابراهیم! چه میکنی!؟ اگر جای من بودی که همه خلق را میکشتی! من دارم میبینم که روز و شب چه گناهانی میکنند، در بستر حرام میروند، چه غلطهایی میکنند، تو خلق نکردی، من خلق کردم.
خدا که ما را دوست دارد، این عشق یکطرفه درد است. اگر ما هم عاشق او شویم، آنوقت است که فرمود: «فإذا عَشِقَنی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینی و بَینَهُ»، حجابها از بین میرود و آنچه نادیدنی است، آن بینی. حجاب از گوش، چشم، ذهن و ... میرود.
این که بیان کردم: اولیاء خدا در مقام أتقی و تالیتلو معصوم حتی آخر دنیا را هم میدانند، به همین علت است که تمام حجب برایشان از بین رفته است. اولیاء خدا، عرفای عظیمالشأن، آن بندگان خالص خدا، آن مخلِصینی که مخلَص شدند، در دنیا هستند، با من و شما زندگی میکنند و اتفاقاً پروردگار عالم هم فرمود: من به واسطه اینها عذاب را برمیدارم. مردان خدا، مردان الهی که بدون ادعا هستند و گاهی اصلاً شناخته شده نیستند؛ اینگونه هستند و حجابی برایشان نیست.
سیصد و سی وچهارمین جلسه درس اخلاق آیتالله قرهی که در محل مهدیه القائم المنتظر(عج)
ادامه مطلب
علامه طباطبایی در حال راه رفتن نماز میخواند!
علامه طباطبایی در حال راه رفتن نماز میخواند!
علامه طباطبایی، مراتب بالایی از عرفان و سیر و سلوک معنوی را پیموده بود. او اهل ذکر و دعا و مناجات بود.
یکی از بازاریان که ارتباط نزدیکی با حضرت علامه داشت، نقل میکرد: در بین راه که او را میدیدم، غالباً ذکر خدا را بر لب داشت. در جلساتی که در محضرشان بودیم، وقتی جلسه به سکوت میکشید، دیده میشد که لبهای استاد، به ذکر خدا حرکت میکرد. به نوافل مقید بود و حتی گاهی دیده میشد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است.
منبع: روضه نیوز
ادامه مطلب