معناى اذان
معناى اذان
اذان واقامه براى نمازهاى واجب یومیه بر مرد و زن مستحب است با نیّت قربت، مرد بلند مىخواند و زن آهسته وهر دو با طهارت و روبه قبله، حتىالامکان ایستاده بگوید وهر کس دونماز را با هم وپیوسته بخواند مىتواند براى دومى فقط اقامه بگوید.
اللّهُ اکبرُ مِنْ أنْ یوُصَف؛ خدا بزرگتر از آن است که بتوان توصیف کرد؛ یعنى وصفکننده مَحو در عظمت است، اللّه اکبر و یا خدا بزرگ است وقتى انسان به شهود قلبى یافت که کبیر غیر اللّه نیست؛ یعنى در کلّ وجود یک بزرگاست وآن هم اللّه، این جا برترى نیست که به معناى تفضیل باشد واگر اسبابى هست، مُسبّب الاسباب اوست(1).
«فَلاتَجْعَلُوا لِلّهِ أَندادا وأنتُم تَعْلَمون»(2)؛ پس براى خدا شریک قرار ندهید، در حالى که مىدانید.
این جا به توحیدى مىرسى که مىگویى شهادت مىدهم که در کلّ وجود، جز خداى یکتا خدایى نیست؛ أشهد أن لا إله إلاّ اللّه.
وباز به همه اعلام مىکنى: از مدّعى اثرها وغافل وجاهل و همه، حتى مُوَحّدینى که این کلمه روحشان را مىنوازد، همه بدانند که خدایى جز خداى یکتا نیست؛ أشهد أن لا إله إلا اللّه. واین شهادت از روى علم است وبندگى وتعلیم دیگران: «شهد اللّه أنّه لا إله إلا هووالملائکة وأولوا العلم قائمابالقسط»(3).
این جا با خدا و کرّوبیان عالم بالا، فرشتگان وعالمان وعارفان حق، هم آوا مىشوى وهمه به عدل وداد مىگویید: نیست خدایى، مگر اوکه خداى سرّ و پنهان است، همه با هم بگویید: أشهد أن لا إله إلا اللّه؛ از سرّ وعمق جان گواهى مىدهم که جز خداى یکتا خدایى نیست،
أشهد أنّ محمدا رسول اللّه (صلّى الله علیه وآله وسلّم)؛ وبا همه وجودم گواهى مىدهم که حضرت محمد (صلّى الله علیه وآله وسلّم) پیامبر خداست بر خلق.
أشهد أنَّ علیا ولى اللّه؛ شهادت مىدهم که حضرت على (علیه السلام) بعد از پیامبر صاحب اختیار مردم است. (تذکر: به قصد رجا بگوید، به قول رسائل عملیه).
پی نوشت:
(1). فتوحات، ج 1، ص 399.
(2). بقره (2) آیه 22.
(3). آل عمران (3) آیه 18.
ادامه مطلب
مکان مُصلّى
مکان مُصلّى
تمام روى زمین پاک است وپاک کننده وجایگاه سجده بندگان پاک دل وهر جا تَحریمِه صلات بستى، همان جا محراب ومعراج تواست وهمه جا ملک خداست وبنده، بنده خدا که رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «وجُعِلَتْ لِى الأرضُ مسجدا وطهورا». مگر جایى که مَجازا در ملکیت بندگان خدا است وتصرّف در آن بسته به رضایت آنها؛ جاهایى که معصیت خدا در آن جا مىشده، یا تودر آنجا معصیت کردهاى، ترک کن که یاد گناه، بُعد است وتودر مقام قُربى. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «الصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقى»(1). وجاهایى را برگزین که جایگاه ذکر خداست وتجلیات خدا در آن جا بر دوام است. «قَلْبُ المُؤمِن عَرشُ اللّهِ»(2) وآن جاها را خدا به مقام رفیع یاد کرده است:
«فى بُیُوتٍ أَذِن اللّهُ أنْ تُرفَع ویُذکَرَ فیها اسمُهُ»(3)؛ در خانههایى که خدا رخصت رفعت داده، چون جایگاه عمل صالح وذکر خداست. «إلَیهِیَصعَدُ الکَلِمُ (روح) الطَیّبُ والعَمَلُ (ملکات) الصّالِحُ یَرْفَعُهُ»(4)؛ معرفت حق وعمل صالح، رافع الدرجاتند وعارف مظهر رفیع الدرجات.
مسجدى کان اندرون اولیاست *** سجدگاه جمله است، آن جا خداست
مساجد و مشاهد مشرّفه وهر جا که جایگاه ذکر خدا باشد، برترین جا براى نماز است که با جماعت نمازگزاران هم آوا باشى و برتر از اینها قلب وسرّ انسان است وهمانها ذاکر حقند وکم کم دائِمُ الذِکر والحُضُور: «إلاّ المصلین الذین هُم عَلى صَلاتِهم دائِمون»(5).
پی نوشت:
(1). محجة البیضاء، ج 1، ص 339.
(2). وَاللّهُ سُبحانَهُ هُوسُلطانُ القلبِ بَل القَلْبُ عَرْشُهُ (سفینة البحار، ج 2، ص 441).
(3). نور (24) آیه 36.
(4). فاطر (35) آیه 10.
(5). معارج (70) آیه 22 و 23.
ادامه مطلب
منتظران نماز امام حسین علیه السلام
منتظران نماز امام حسین علیه السلام
کوفیان از جمله: سلیمان بن صرد خزاعی، مسیّب بن نجیبه، رفاعة بن شدّاد، حبیب بن مظاهر و عبد الله بن وائل، در نامة خود به امام حسین علیه السلام به دنبال اقامه نماز با امام بودند. آنان در دعوت نامة خود نوشتند: «ما امام و رهبری جز تو نداریم. به سوی ما بیا! رهبری و امامت ما را بپذیر!شاید خداوند به وسیلة تو اجتماع ما را بر اساس حق گرد آورد.»
نعمان بنبشیر، حاکم کوفه، در قصر فرمانداری به سر می برد، ما نزد او اجتماع نمی کنیم. «وَ لَسْنَا نُجْمَعُ مَعَهُ فِی جُمُعَةٍ وَ لَا جَمَاعَةٍ وَ لَا نَخْرُجُ مَعَهُ فِی عِیدٍ؛1 و در نماز جمعه و جماعت او شرکت نمی نماییم، و همراه او برای نماز عید حرکت نمی کنیم.» اگر خبر حرکت تو به سوی ما برسد، ما نعمان را از کوفه اخراج می کنیم تا به سوی شام برود، سلام ورحمت و برکات خدا بر تو ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، و بر پدرت که قبل از تو بود و حول و قوّتی جز از ناحیة عنایت خدای علیّ اعلی نیست.»
پی نوشت:
1- اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، ص34.
ادامه مطلب
تکبیرة الاحرام
تکبیرة الاحرام
جز خدا همه چیز را بر خود حرام کردم وخط بطلان بر ماسوى کشیدم:
ألا کُلُّ شىء ما خَلا اللّهِ باطِلٌ *** و کلُّ نعیم لامُحالةَ زائلٌ
لَبید (شاعر عرب جاهلی)
رَفْعُ الیدین: دو دست را محاذى دوگوش برداشتن وپشت سر شکستن واینک در پیشگاه غنایت تهى دستم چون همه ماسوى را پشت سر ریختم.
واین شهود هم چنان ادامه یابد تا به سجده برسد وچشم از همه عالم فروبندد.
معنى تکبیر این است اى اَمیم *** کاى خدا پیش توما قربان شدیم(1)
الها، غنى تویى وقادر تووهمه فقیرند وذلیل، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرماید: اى بنده خدا، نماز واجب را به وقتش به جاى آور وچشمت به جاى سجدهات باشد، به نحوى که نماز وداع باشد ومی ترسى که به این نماز دوباره موفق نگردى وچنان سرگرم حضرت حق باش که از طرف راست یا چپت غافل باشى واگر بدانى در طرف راستت یا چپت کیست، نماز حضور نیست. وبدان تودر پیشگاه کسى هستى که تو را می بیند وتو او را نمی بینى(2).
پی نوشت:
(1). مثنوى میرخانى، ص 255.
(2). وسائل الشیعه، ج 4، ص 685.
ادامه مطلب