نمونه ای از عبد و عبادت
یکی از مردمان نیکوکار به بازار رفت که (غلام) بنده ای بخرد. غلام زر خریدی را به او عرضه کردند، به آن غلام گفت: نام تو چیست؟
گفت: فلان، خریدار گفت: چه کاره ای؟ غلام گفت فلان، شخص خریدار به برده فروش گفت: من این غلام را نمی خواهم، غلام دیگری بیاور. هنگامیکه غلام دیگری آورد آن شخص خریدار به آن غلام گفت: نام تو چیست؟
غلام گفت: هر نامی که تو بگذاری. مولا گفت: خوراک تو چیست؟ غلام گفت: آنچه تو عطا کنی. مولا گفت: چه نوع لباسی می پوشی؟ غلام گفت هر لباسی که تو به من بپوشانی.
مولا گفت: چه کاره هستی؟ غلام گفت: هر دستوری که تو بفرمائی. مولا گفت: چه چیز را اختیار می نمائی؟ غلام گفت: من بنده هستم بنده که از خود اختیاری ندارد.
مولا گفت: این بنده حقیقی می باشد. این بنده را باید خرید حالِ ما هم باید مثل این بنده، بین خود و خدایمان باشد.(1)
1) تفسیر آسان: ج 1، ص 21، نقل از تفسیر روح الجنان، شرح سوره حمد.
منبع : زبده القصص نویسنده : علی میرخلف زاده
ادامه مطلب
وظیفه بندگی
عابدی در بنی اسرائیل از مردم کناره گیری کرد و مدّت هفتاد سال مشغول عبادت شد.
خدای علیم ملکی را نزد او فرستاد و فرمود: عبادات تو قبول نمی شوند و خودت را دچار مشقّت منمای و جِد و جَهد مکن
عابد در جواب گفت: چون آنچه به من واجب است عبودیّت و بندگی می باشد. لذا باید وظیفه خود را همیشه انجام دهم. ولی قبول شدن و قبول نشدن موکول به معبود من است!
وقتی آن مَلک مراجعت نمود، خداوند متعال فرمود: عابد چه گفت؟ مَلک گفت: پروردگارا تو عالمتری که او چنان و چنین گفت.
خدای سبحان فرمود: نزد آن عابد برو و بگو: ما طاعات تو را به خاطر این نیّت ثابتی که داری قبول کردیم.(1) بله، وظیفه ما بندگی است.
1) تفسیر آسان: ج 1، ص 21، نقل از غرائب القران، شرح سوره حمد.
منبع : زبده القصص نویسنده : علی میرخلف زاده
ادامه مطلب
نماز خوانی که جایگاهش جهنم است!
نماز خوانی که جایگاهش جهنم است!
در قیامت جماعتی از امت من عملهای زیادی دارند که مانند پارچههای مصری است در سفیدی و تلا لُؤ ولی می گویند: همه را در آتش بیفکنید.
گفتند: یا رسول اینها نماز خوانانند؟! فرمود: بله اینها تارک الصلوة نبودند. گفتند: روزه میگرفتند؟! فرمودند: آری روزه میگرفتند. میگویند: یا رسول ا... پس برای چه چیز اینها را بِرو در آتش میاندازند؟! فرمود: " اذا لاح لهم شیئی من الدّنیا و ثبّوا " علیه این نماز خوانِ روزه گیر تا مال حرامی میدید خودش را بر آن میانداخت واثبه به معنی خیز است گربه که خیز میکند ماهی بگیرد این مقدس هم خیز میکند خودش را میاندازد روی این پول حرام مثلا پدرش مرده پول به دست او رسیده به او می گویند این سهم برادرت و خواهرت است حق ارث را با آنها بده چرا عمل به ثلث پدرت نمیکنی؟! میگوید: این حرفها را بینداز دور. چرا این حرف را می زند چون تقوای دل ندارد.
پی نوشت:
تفسير سوره حجرات : ص 45
منبع : زبده القصص نویسنده : علی میرخلف زاده
ادامه مطلب
كافران از نماز پيامبر صلى الله عليه و آله خيرى نمى برند
سال نهم هجرى ،رسول خدا صلى الله عليه و آله در مدينه بود مردم گروه گروه به مدينه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند ازجمله گروهى از طائفه ((ثقيف )) ساكن طائف آمدند،پس از گفتگو،پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها فرمود:يكى از دستورات اسلام نماز است وبايد نماز بخوانيد )) آنها گفتند:(( ما خم نمى شويم ، زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است . ))
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: ((لا خير دين ليس فيه ركوع ولا سجود )) دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد، خيرى ندارد به گفته بعضى از مفسران آيه 48 سوره مرسلات در رد آنها با اين تعبير نازل شد :(و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون ) و چون به آنها گويند ركوع كنيد،ركوع نكنند.(1)
پس بركات نماز پيامبر صلى الله عليه و آله شامل نمى شود،چون وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها خطاب كرد ركوع ، و سجده كنيد آنها قبول نكردند و آن را مايه ننگ و عار مى دانستند و در حاليكه يكى از دستورات خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله اقامه نماز است كه آنها گوش به فرامين آنحضرت نداند و مشمول عنايتش واقع نشدند
1- داستان و دوستان ،ج 1 ص 270
منبع : کتاب نماز راز دوست
ادامه مطلب