خشوع، روح نماز

خشوع، روح نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg


چرا خداوند متعال در بیان صفات مؤمنین، نفرمود یکی از صفات آنان - به عنوان اولین صفت - خواندن نماز است؛ بلکه فرمود: آنان کسانی هستند که خشوع در نماز دارند؟ شاید اشاره به این مطلب باشد که جوهر اصلی و روح نماز همان توجه، حضور قلب و در پی آن تواضع و فروتنی درونی است؛ به طوری که نماز بدون آن توجه و فروتنی، مانند کالبد بدون روح است؛ و به عبارتی دیگر نماز، بدون توجه، حضور و خشوع، نماز محسوب نمي‌شود.
با عنایت به اینکه نماز، ارتباط با خداوند است، در صورت غفلت و عدم توجه، ارتباط معنا پیدا نمي‌کند و مقصود حاصل نمي‌شود؛ زیرا منظور از اذکار، حمد و ثناء، تضرع و دعا، برقراری ارتباط با خداوند است و اگر قلب، محجوب به حجاب غفلت باشد و فقط زبان به حکم عادت حرکت کند، اتصال و ارتباطی در کار نیست و تنها به میزانی مؤثر است و در نتیجه مقبول است، که عنایت و توجه وجود داشته باشد و خلاصه اینکه بفهمد که چه مي‌گوید.
پیامبر اکرم(ص)‌ در این باب مي‌فرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُصَلِّي الصَّلَاةَ لَا يُكْتَبُ لَهُ سُدُسُهَا وَ لَا عُشْرُهَا وَ إِنَّمَا يُكْتَبُ لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا عَقَلَ مِنْهَا(1)؛ به درستی که بنده نماز مي‌گزارد و حتی یک ششم یا یک دهم آن را هم برایش نمي‌نویسند و تنها آن مقدار از نمازش ثبت مي‌شود که با تعقل [و توجه] خوانده است.»
خضوع اگر حقیقی باشد؛ نه از روی ریا، حکایت از خشوع درونی دارد و چنانچه گاهی خشوع به بدن یا حالات ظاهری مانند صوت نسبت داده شده، از باب ارتباط آن وضعیت ظاهری با حالت و رویداد درونی است

(1) مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ سوم، 1420 ق، ج 23، ص261؛ الحیاة، اخوان حکیمی - احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چ مکرر، 1380 ش، ج 1، ص 205.


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 5:50 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

ضرورت تناسب خشوع ظاهری و باطنی

ضرورت تناسب خشوع ظاهری و باطنی

http://file.tebyan.net/a433b6090c/btp19.jpg


چنانچه از تفاسیر مختلف برمي‌آید خشوع در ظاهر و اعضاء و جوارح عبارت است از: چشم فرو بستن(1، نظر کردن به سجده گاه(2، بی حرکت شدن اعضاء از ترس(3، خفص جناح(4، سر به زیر انداختن(5، نگاه نکردن به این سو و آن سو(6، کار بیهوده نکردن از قبیل بازی با انگشت و سر و ریش و ... (7، انکسار وجه، انحدار اعضا (خم کردن بدن)، ترقیق صوت، تغییر رنگ صورت و جریان اشک. (8
باید خشوع و تواضع ظاهری، ناشی از خشوع باطنی و متناسب با آن باشد و در صورتی که تواضع بدن بیش از تواضع درون شود، یک نوع تظاهر، ریا و نفاق است.
جوهر اصلی و روح نماز همان توجه، حضور قلب و در پی آن تواضع و فروتنی درونی است؛ به طوری که نماز بدون آن توجه و فروتنی، مانند کالبد بدون روح است؛ و به عبارتی دیگر نماز، بدون توجه، حضور و خشوع، نماز محسوب نمي‌شود
پیامبر اکرم(ص) مي‌فرماید: «مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَى مَا فِي الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ(9؛ هر اندازه خشوع بدن بر خشوع قلبی بیش‌تر شود، در نزد ما نفاق و دورویی مي‌باشد.»
مؤمنان گشتند از حق رستگار
در نمازند آن جماعت ترسکار
یا فروتن در نمازند آن کسان
در تواضع قلب بر وفق لسان(10


(1 تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 92.
(2) همان.
(3) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسي، دارالکتب العلمیه، بیروت، چ اول، 1415 ق، ج 8، ص 3. به نقل از ترجمه المیزان، ج 15، ص 7.
(4) همان.
(5) همان.
(6) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 158.
(7) همان.
(8) تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، انتشارات برهان، تهران، چ سوم، 1398ق، ج3، ص639.
(9) تفسیر الصافی، ملامحسن فیض کاشانی، انتشارات الصدر، تهران، چ دوم، 1415 ق، ج 3، ص 394.
(10) تفسیر صفی، ج 1، ص 492.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 9:31 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

عدم خشوع، عامل حركات نامتناسب ظاهري


عدم خشوع، عامل حركات نامتناسب ظاهري

http://file.tebyan.net/a433b6090c/resized_199874_928.jpg


همانطور که خشوع درونی سبب تواضع و خضوع در اعضاء و جوارج مي‌گردد، عدم خشوع قلبی و درونی نیز مي‌تواند سبب ساز حرکات و افعال نامتناسب با فروتنی گردد.
نقل شده که يكي از اصحاب، مردی را دید که در حال نماز، با سنگریزه مسجد بازی مي‌کرد و پس از نماز، در تعقیب آن گفت: «اَللَّهُمَّ زَوِّجْنِی مَعَ الْحُورِ الْعِیْنِ» آن شخص به مرد گفت: تو بد درخواست کننده‌ای هستی. طلب حورالعین مي‌کنی در حالی که در نماز مشغول بازی بودی؟(1)
تقریباً تمام مراجع تقليد اتفاق دارند که موارد ذیل با خشوع و خضوع در نماز منافات دارد و از این امور به عنوان مکروهات نماز یاد کرده اند:
صورت را کمي‌به طرف راست یا چپ برگرداندن (به طوری که نگویند روی خود را از قبله گردانده است و الّا نماز باطل است)، چشمها را بستن یا به طرف راست و چپ گرداندن، با ریش و دست خود بازی کردن، انگشتها را داخل هم نمودن، آب دهان انداختن، به خط قرآن یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کردن، فوت کردن محل سجده، خمیازه کشیدن، گرفتن آب بینی و خلط سینه، به نماز ایستادن در موقع خواب آلودگی یا وقتی که نیاز به دفع بول و غایط دارد و یا لباس تنگ در تن کرده است، ساکت شدن موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن حرف دیگران و بالاخره هر کاری که خضوع و خشوع در نماز را از بین ببرد. (2)


(1) تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 193.
(2) توضیح المسائل مراجع، مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ پانزدهم، 1386 ش، ج اول، ص 630 و 631، مسئله 1157.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 9:28 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

توصيه‌هايي براي نيل به خشوع در نماز

توصيه‌هايي براي نيل به خشوع در نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/namaz3_38596.jpg


چه بسا افرادي هستند كه ميل زيادي براي رسيدن به خشوع در نماز دارند؛ ولي معمولاً موفق به اين امر نمي‌شوند.
براي تحصيل اين حالت و توجه بيش‌تر در نماز موارد ذيل توصيه مي‌شود:
1. به‌دست آوردن آن چنان معرفتي كه دنيا را در نظر انسان كوچك و خدا را در نظر انسان بزرگ كند، تا هيچ كار دنيوي نتواند به هنگام راز و نياز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.

2. توجه به كارهاي پراكنده و مختلف، معمولا مانع تمركز حواس است، و هر قدر انسان، توفيق پيدا كند مشغله‌هاي مشوش و پراكنده را كم كند به حضور قلب در عبادات خود كمك كرده است.

3. انتخاب محل و مكان نماز و ساير عبادات نيز در اين امر، اثر دارد، به همين دليل، نماز خواندن در برابر اشياء و چيزهايي كه ذهن انسان را به خود مشغول مي‌دارد مكروه است، و همچنين در برابر درهاي باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آئينه و عكس و مانند اينها. به همين دليل، مساجد هر قدر ساده‌تر و خالي از زرق و برق و تشريفات باشد بهتر است؛ چرا كه به حضور قلب كمك مي‌كند.

4. پرهيز از گناه نيز عامل مؤثري است؛ زيرا گناه قلب را از خدا دور مي‌سازد،‌ و از حضور قلب مي‌كاهد.
تعلق به امور دنیایی سبب عدم حضور قلب در نماز و حواس پرتی و بالاخره عدم خشوع مي‌گردد

5. آشنايي با معني نماز و فلسفه افعال و اذكار آن، عامل مؤثر ديگري است.

6. انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن، چه در مقدمات و چه در اصل نماز نيز كمك مؤثري به اين امر مي‌كند.

7. اين كار،‌ مانند هر كار ديگر نياز به مراقبت و تمرين و استمرار و پي‌گيري دارد، بسيار مي‌شود كه در آغاز انسان در تمام نماز يك لحظه كوتاه قدرت تمركز فكر پيدا مي‌كند؛ اما با ادامه اين كار و پي‌گيري و تداوم آن، چنان قدرت نفس پيدا مي‌كند كه مي‌تواند به هنگام نماز دريچه‌هاي فكر خود را بر غير معبود مطلقا ببندد. (1)


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 29 بهمن 1394  ] [ 9:26 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]