سیلی خوردن به جرم خواندن نمازشب!

سیلی خوردن به جرم خواندن نمازشب!
 
اسرای ایرانی سیلی خوردن به جرم خواندن نمازشب!
 
آزاده احمد صابری از خاطرات حضورش در اردوگاه‌های بعثی را اینگونه بیان می‌کند: پاسی از شب گذشته بود اما خواب به سراغم نمی‌آمد. احساس می‌کردم دیواره‌های اردوگاه قلبم را سخت فشار می‌دهد و غمی گنگ تار و پود وجودم را فرا گرفته است.

برخاستم و آیاتی چند از کلام الله مجید تلاوت کردم، سپس به اقامه‌ی نماز شب پرداختم. نماز را که به پایان رساندم، نگهبان عراقی که از پشت پنجره مرا نگاه می‌کرد با لحنی توهین‌آمیز از من خواست نزد او بروم. جلوی پنجره که رسیدم، گفت: سرت را جلو بیاور!

همین که نزدیکتر رفتم سیلی محکمی به صورتم نواخت که از صدای آن، برادران دیگر نیز از خواب بیدار شدند.

فردای آن روز مراسم آمار که شروع شد دیدم همان سرباز دیشبی به سراغم آمد و مرا به اتاق بازجویی برد. در آنجا افسر عراقی مسئول بازجویی پرسید: چرا دیشب نخوابیدی؟ مگر نمی‌دانی شب بیداری در اردوگاه ممنوع است؟

گفتم: ناراحت خانواده و بستگان بودم و خوابم نمی‌برد.

در حالی که مرا مسخره می‌کرد، گفت: حالا تو را به بازداشتگاه می‌فرستیم که دیگر بی‌خوابی به سرت نزند.

با ورود به بازداشتگاه مشغول دعا و راز و نیاز شدم و هنگام ظهر به نماز ایستاده بودم که ناگهان نگهبان وارد شد و تا مرا مشغول نماز دید، با پوتین لگد محکمی به صورتم زد. شدت ضربه‌ی او طوری بود که به یک سمت سلول پرتاب شدم و سپس با کابل و پوتین مرا بشدت مضروب کرد، بطوری که تمام بدنم سرخ و کبود شده بود و توان حرکت نداشتم.

طی چهار روزی که آنجا زندانی بودم، گرچه نسبت به اردوگاه لحظات سخت تری را گذراندم اما در رابطه با تأیید و چگونگی انجام فرضیه‌ی نماز در محیطی سراسر شکنجه و درد، درس‌هایی را آموختم که تا آن وقت تجربه نکرده بودم.

سایت جامع آزادگان


ادامه مطلب


[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 10:43 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

وقتی مادرم فکر می کرد نمازم را نخواندم

وقتی مادرم فکر می کرد نمازم را نخواندم
 
شهید محمد رضا میدان دار وقتی مادرم فکر می کرد نمازم را نخواندم

آخر شب بود. نشسته بود لب حوض داشت وضو می گرفت. مادر بهش گفت: «پسرم، تو که همیشه نمازت رو اول وقت می خوندی، چی شده که...؟! البته ناراحت نباش، حتما کار داشتی که تا حال نمازت عقب افتاده.»

محمد رضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت: «الهی قربونت برم مادر! نماز رو سر وقت، مسجد خوندم. دارم تجدید وضو می کنم تا با وضو بخوابم؛ شنیدم هرکس قبل از خواب وضو بگیره و با وضو بخوابه، ملائکه تا صبح براش عبادت می نویسن.»

شهید محمد رضا میدان دار

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 23 فروردین 1395  ] [ 10:02 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

هديه دادن در نماز

هديه دادن در نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%8702.jpg

روزى عباس عموى پيامبر ـ صلى اللّه عليه وآله ـ بر كنار چاه زمزم نشسته بود و حديث نقل مى كرد ناگاه ابى ذر غفارى حاضر شد و گفت:(اى مردم! منم ابوذر غفارى شنيدم از رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ به اين دو گوش والاّ اگر دروغ بگويم هر دو گوشم كر شود و ديدم با اين دو چشم والاّ هر دو چشم كور شود كه حضرتش مى فرمود: على قائد و پيشواى نيكوكاران است و كشنده كافران استيارى كرده شده است هر كه او را يارى كند و خوار است هر كه او را يارى نكند.(من نماز خواندم در روزى از روزها با رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ نماز ظهر را پس سائلى در مسجد سئوال كرد كسى چيزى به او نداد سائل دست به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا گواه باش كه من در مسجد رسول خدا(ص) سؤال كردم و كسى چيزى به من نداد و على عليه السلام در ركوع بود.(حضرت با انگشت كوچك دست راستش اشاره به سوى سائل كرد و پيوسته انگشتر را در آن دست مى كرد و سائل آمد و انگشتر را از انگشت آن حضرت گرفت و حضرت رسول نيز در نماز بود و اين واقعه را مشاهده كرد. چون از نماز فارغ شد سر به سوى آسمان بلند كرد و گفت:خداوندا! برادرم موسى از تو سؤال كردو گفت: پروردگارا! سينه مرا گشاده گردان و آسان گردان براى من كار مرا و بگشا گرهى از زبانم كه بفهمند سخن مرا و بگردان از براى من وزيرى از اهل من كه آن هارون است محكم گردان با آن بازوى مرا و شريك گردان او را در كار من پس دعاى او را مستجاب گردانيدى و به اوخطاب كردى كه بزودى محكم گردانم بازوى تو را به برادر تو و براى شماهر دو سلطنتى و استيلائى بدهم خداوندا! منم محمد پيغمبر تو و برگزيده تو پس بگشا براى من سينه مرا و آسان كن براى من كار مرا و بگردان از براى من وزيرى از اهل من كه او على(ع) است محكم گردان به او پشت مرا).ابوذر گفت: (هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود كه جبرئيل از جانب خداوند جليل نازل شد و گفت: يا محمد! اين آيه را (انما وليكم اللّه و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكاة وهم راكعون) (مائده: 55) بخوان و اين آيه در شأن على(ع) نازل شده).(1)

(1)(1)حديقة الشيعة صفحه 186.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 6:20 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

فلسفه اوقات نماز

فلسفه اوقات نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%85%D9%87%D8%B1%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AD/%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%8703.jpg

عده اى يهودى پيش پيامبر اكرم ـ صلى اللّه عليه وآله ـ آمده و عالمترين آنها مسائلى را سئوال كرد از جمله سئوال كرد كه: چرا خداوند عزوجل اين نمازها را در پنج نوبت در ساعات شبانه روز واجب نموده است؟رسول خدا ـ صلى اللّه عليه وآله ـ فرمود:اما وقت ظهر: براى آن است كه آفتاب به حلقه اى كه در وسط آسمان است وارد مى گردد در اين موقع فرشته اى كه در عرش خدا است به حمد الهى مشغول مى گردد و خدا بر من صلوات مى فرستد و خدا واجب كرد بر من و امتم در اين وقت نماز را همانطور كه در قرآن مى فرمايد: (نماز را از موقع ظهر تا سياهى شب به جاآورم و در اين ساعت است كه در روز قيامت عبور به جهنم مى نمايند و هر مؤمنى كه در اين وقت در سجده يا ركوع يا قيام نمازباشد خداوند بدنش را بر آتش حرام مى كند.اما نماز عصر: اين نماز در ساعتى است كه حضرت آدم از درخت ممنوعه خورد و خدا او را امر به خروج از بهشت نمود و دستور داد او و فرزندانش تا قيامت اين نماز را بخوانند و بر امت من نيز واجب نمود و از محبوبترين نمازها پيش خدا است و به من امر كرد كه از ميان نمازها به نماز عصر توجهى بيشتر نمايم.اما نماز مغرب: در ساعتى است كه خدا توبه آدم را در حالى كه فاصله بين خوردن از درخت ممنوعه تاتوبه كردن او 300 سال بوده قبول نمود و در روزهاى آخرت هر روز مثل هزاران سال است و از وقت عصر تا عشاء آدم سه ركعت خواند يك ركعت براى خطاء خود و يك ركعت براى خطاء حواء و يك ركعت به عنوان توفيق توبه لذا خدا سه ركعت بر امت من در مغرب واجب نموده كه دراين ساعت دعا مستجاب مى شود و خدا وعده فرموده كه هر كه در اين ساعت از او بطلبد مستجاب نمايد.اما نماز عشاء: براى قبر يك نوع ظلمت است و روز قيامت نيز يك نوع تاريكى دارد. خدا مرا و امتم را امر كرده به نماز عشاء تا تاريكى قبر به روشنائى تبديل شده و به من و امتم عطا كند نورانيت در موقع عبور از پل صراط و هيچ گامى قدم بر نمى دارد به سوى نماز عشاء مگر اين كه خدا بدنش را بر آتش حرام مى كند و نماز عشاء قبل از من بر پيامبران گذشته نيز واجب بوده است.اما نماز صبح: چون خورشيد طلوع كند بر شيطان نيز طلوع مى كند پس خدا مرا امر كرد تا قبل از طلوع خورشيد نماز صبح را به جا آورم و قبل از اينكه كافرى براى خورشيد سجده كند امت من براى خدا سجده كنند و هر چه زودتر از طلوع خورشيد نماز صبح گذارده شود نزد خدا محبوبتر است و نماز صبح نمازى است كه هم ملائكه شب و هم ملائكه روز بر آن شاهد هستند)(1).

(1)(1)حديقة الشيعة صفحه 186.


ادامه مطلب


[ یک شنبه 22 فروردین 1395  ] [ 6:18 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]