انسانهای گریزان و بی تفاوت
انسانهای گریزان و بی تفاوت
در کنار روایاتی که مسلمانان را تشویق و ترغیب به حضور در مسجد نموده، روایاتی در مذمت افرادی که بی تفاوت و گریزان از مسجد وارد شده است.
و در برخی زا احادیث، ترک کنندگان مسجد را به سوزاندن خانه های آنان تهدید نمودهاند.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
ان اناساً کانوا علی عهد رسول الله صلیالله علیه وآله ابطاوا عن الصلاه فی المسجد فقال النبی (ص) لیوشک قوم یدعون الصلواه فی المسجد ان نأمر بحطب فتوقد علیهم نار فتخرق علیهم بیوتهم. (1)
در زمان رسول خدا صلیالله علیه وآله برخی از مردم آمدن به مسجد و شرکت در نماز کوتاهی مینمودند. رسول خدا صلیالله علیه وآله فرمودند: نزدیک است دستور دهیم خانهای چنین افرادی را با آتش بر سر شان بسوزانند.
دستور دهیم خانهای چنین افرادی را با آتش بر سر شان بسوزانند.
در این زمینه روایات زیادی است، از جمله اینکه آنان را تحریم اجتماعی و اقتصادی نموده و از مسلمانان خواستهاند که با آنان مشورت نکرده و ازدواج نکنند و آنها را از بیتالمال مسلمین محروم نمایید، تا اینکه به جماعت حاضر شوند.
علت این گونه تهدیدها و فشارها، به خاطر از دست دادن منافع عظیم شرکت در مسجد و خطراتی است که فرد و جامعه و خانواده را تهدید میکند.
طبیعی است در صورتی که پدر و مادر خانواده نسبت به مسجد و نماز جماعت بی تفاوت و گریزان باشد، این روحیه در فرزندان نیز اثر خواهد گذاشت و خانواده و فرزندان از این نعمت الهی محروم خواهند شد.
داستانها و حکایتهای مسجد -163 داستان جالب و خواندنی پیرامون مسجد
نویسنده : غلامرضا نیشابوری
1) وسائل شیعه، ج 4 ص 478 روایات 2.
ادامه مطلب
درب اژدها در مسجد کوفه
درب اژدها در مسجد کوفه
جابر از امام باقر علیهالسلام نقل میکند: روزی امیر مومنان علی علیهالسلام در مسجد کوفه مشغول سخنرانی بود، ناگهان مردم دیدند: اژدهائی از یکی درهای مسجد، وارد شد مردم خواستند، او را بکشند، علی علیهالسلام کسی فرستاد که دست نگهدارند، مردم از کشتن او، خودداری کردند، و او سینه کشان، خود را به پای منبر رساند، و برخاست و روی دمش ایستاد و به امیر مؤمنان علیهالسلام سلام کرد، حضرت اشاره کردند که بنشیند، تا خطبه تمام شود، پس از خطبه، به او فرمود:
تو کیستی.
او گفت: من عمر بن عثمان، فرزند خلیفه شما بر طایفه جن هستم، پدرم از دنیا رفت و به من وصیت کرد، تا به حضور شما بیایم، و رأی شما را بدست آورم، تا چه دستور بفرمائید.
امیر مؤمنان علیهالسلام او را به تقوی و پرهیزگاری سفارش نمود، و او را به عنوان جانشین پدرش، منصوب نمود، او را خداحافظی کرد و رفت..(1)
جالب اینکه از این جریان به بعد، آن دری که آن، اژدها از آن وارد مسجد شد، به عنوان باب العثمان (در اژدها) نامیده شد که یادآور، این خاطره عجیب بود، نقل میکنند: وقتی که بنیامیه روی کار آمدند (برای ازدیاد بردن این حادثه) مدتی فیلی را در کنار آن در، بستند، و کم کم آن در را به عنوان باب الفیل (در فیل) نامیدند، و خواستند با این دسیسه، فضائل علی علیهالسلام را از خاطرهها، محو کنند.
داستانها و حکایتهای مسجد نویسنده : غلامرضا نیشابوری
ادامه مطلب
پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه پنجم
پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه پنجم
نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره در پاسخ نامه یکی از ارادتمندان خویش:
بنام او که شوکت و شأنش بس ارجمند است. ای برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من! نامه تو را خواندم و گفتارت را دریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامهات با فقدان اسباب لازم، که موجب هماهنگی مرقومه و جوابش میشود، مبادرت نمودم. اینک با استعانت از خداوند متعال، معروض میگردد: ای سواره بر اسب ابی عصام که آن را از مکاری کرایه کردهای، و آن همچون الاغی است که به سبب لگام و دهانهاش از رفتن بازمانده است، درباره ابتلاء و گرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرومایه، بیندیش. پس بدون تردید چنین ابتلائی به سبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کردهای. و به مکافات آن، خداوند متعال، تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان و بزرگواران باشی. اینکه شفای تو از بیماری عطش در استفاده از خیار است، در آن اشارتی است تا بدانی که حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردان صالح، زائل نمیگردد. (توضیح آنکه کلمه خیار به معنی مردمان نیک نیز هست) و اما سخن تو که: اگر استخاره مساعدت و یاری نماید... آیا نشنیدی سخن آن آزاده را که گفت: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست گفته بودی که: اختیار خوردن خیار کردم؛ بدان که اختیار، عین اضطرار است، و حرارت مزاج، تو را در خوردن خیار، ناچار کرده است. پس اندیشه کن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است، و نیز از سخن اخیار برای تو گواه میآورم:
این جفای خلق با تو در جهان - گر بدانی گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند - تا تو را ناچار رو آنسو کند
پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتماد و مأنوس خود، به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نه با چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه میگویند:
چشم دل باز کن که جان بینی - آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک، بیابانهای خشک و بلند و پست این بادیه را پیمودی، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک، رهائی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمهها و جویباران معنی دست خواهی یافت. اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق، جز با بریدن از وابستگیها و علائق دنیوی حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید دری - زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بیقدر و این دنیای پست، دوخته داری، بدان که معامله تو با زیان همراه، و اساس حیات معنویت، همعنان تباهی است. و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانه عمل میکنی. پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی بسوی خانه آخرت نما، تا روی تو خرم گردد و دیدهات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود. و در این مقام است که توانی گفت: حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتی که در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است، مقام گزیدهای چگونه میتوان دعوی کرد که: حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زائل ساخت.
پس مکرر در این نامه بنگر و نظر و بصیرت خویش در معانی آن بگمار، شاید که به معانی برخی از آنچه برای تو نگاشتیم، دست یابی و شاید که خداوند بعد از آن، گشایشی در کار فراهم فرماید. و نیز در التماس دعای خویش اندیشه کن، مبادا همچون دیگر دعاوی تو باشد. از الفاظ بگذر و دل در معانی بند که منظور از گفتهها مفاهیم و معانی است. اینک مرکب قلم به خشکی گرائید و قلم از حرکت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشی همین مقدار از سخن، تو را کفایت میکند. مطلق حمد و ثنایش، در آغاز و انجام از آن خداوند است. و سلام بر آن کس که طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانی فانی حسنعلی اصفهانی، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب
پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه چهارم
پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نامه چهارم
نامه چهارم از حضرت حاج شیخ قدس سره به یکی از سادات علمای دزفول:
عرض میشود به تمام احباء اظهار فرمائید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیدهاید. همه بدانند که طریقه حقیر، طریقتی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بیاعتناء هستند.
مثل آقا سید حسین مرتاض که گفت: اگر معصوم هم بگوید صوم ایام البییض خوب است، گوش به حرف او نمیکنم. در طریقه حقیر، خصوصاً نماز خیلی مورد توجه است، که هرچه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید.
واعلموا رحمکم الله ان مدار الامر یدور علی ثلاثة اشیآء: السهر، واکل الحلال، والتوجه فی الصلوة و حضور القلب فیها
بدانید و آگاه باشید خداوند رحمت کند شما را، براستی که اساس طریقت حقیر بر این سه پایه، محکم و استوار است: بیداری سحرها، غذای حلال و توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب