انسانهای گریزان و بی تفاوت

انسانهای گریزان و بی تفاوت

http://file.tebyan.net/a433b6090c/23935324683118708296_thumb.jpg.png

در کنار روایاتی که مسلمانان را تشویق و ترغیب به حضور در مسجد نموده، روایاتی در مذمت افرادی که بی تفاوت و گریزان از مسجد وارد شده است.
و در برخی زا احادیث، ترک کنندگان مسجد را به سوزاندن خانه‏ های آنان تهدید نموده‏اند.
امام صادق علیه‏ السلام می‏فرمایند:
ان اناساً کانوا علی عهد رسول الله صلی‏الله علیه وآله ابطاوا عن الصلاه فی المسجد فقال النبی (ص) لیوشک قوم یدعون الصلواه فی المسجد ان نأمر بحطب فتوقد علیهم نار فتخرق علیهم بیوتهم. (1)
در زمان رسول خدا صلی‏الله علیه وآله برخی از مردم آمدن به مسجد و شرکت در نماز کوتاهی می‏نمودند. رسول خدا صلی‏الله علیه وآله فرمودند: نزدیک است دستور دهیم خانه‏ای چنین افرادی را با آتش بر سر شان بسوزانند.
دستور دهیم خانه‏ای چنین افرادی را با آتش بر سر شان بسوزانند.
در این زمینه روایات زیادی است، از جمله اینکه آنان را تحریم اجتماعی و اقتصادی نموده و از مسلمانان خواسته‏اند که با آنان مشورت نکرده و ازدواج نکنند و آنها را از بیت‏المال مسلمین محروم نمایید، تا اینکه به جماعت حاضر شوند.
علت این گونه تهدیدها و فشارها، به خاطر از دست دادن منافع عظیم شرکت در مسجد و خطراتی است که فرد و جامعه و خانواده را تهدید می‏کند.
طبیعی است در صورتی که پدر و مادر خانواده نسبت به مسجد و نماز جماعت بی تفاوت و گریزان باشد، این روحیه در فرزندان نیز اثر خواهد گذاشت و خانواده و فرزندان از این نعمت الهی محروم خواهند شد.

داستانها و حکایتهای مسجد -163 داستان جالب و خواندنی پیرامون مسجد

نویسنده : غلامرضا نیشابوری

 

1) وسائل شیعه، ج 4 ص 478 روایات 2.


ادامه مطلب


[ سه شنبه 4 اسفند 1394  ] [ 7:03 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

درب اژدها در مسجد کوفه

درب اژدها در مسجد کوفه

43124868185223215637.jpg;

جابر از امام باقر علیه‏السلام نقل می‏کند: روزی امیر مومنان علی علیه‏السلام در مسجد کوفه مشغول سخنرانی بود، ناگهان مردم دیدند: اژدهائی از یکی درهای مسجد، وارد شد مردم خواستند، او را بکشند، علی علیه‏السلام کسی فرستاد که دست نگهدارند، مردم از کشتن او، خودداری کردند، و او سینه کشان، خود را به پای منبر رساند، و برخاست و روی دمش ایستاد و به امیر مؤمنان علیه‏السلام سلام کرد، حضرت اشاره کردند که بنشیند، تا خطبه تمام شود، پس از خطبه، به او فرمود:
تو کیستی.
او گفت: من عمر بن عثمان، فرزند خلیفه شما بر طایفه جن هستم، پدرم از دنیا رفت و به من وصیت کرد، تا به حضور شما بیایم، و رأی شما را بدست آورم، تا چه دستور بفرمائید.
امیر مؤمنان علیه‏السلام او را به تقوی و پرهیزگاری سفارش نمود، و او را به عنوان جانشین پدرش، منصوب نمود، او را خداحافظی کرد و رفت..(1)
جالب اینکه از این جریان به بعد، آن دری که آن، اژدها از آن وارد مسجد شد، به عنوان باب العثمان (در اژدها) نامیده شد که یادآور، این خاطره عجیب بود، نقل می‏کنند: وقتی که بنی‏امیه روی کار آمدند (برای ازدیاد بردن این حادثه) مدتی فیلی را در کنار آن در، بستند، و کم کم آن در را به عنوان باب الفیل (در فیل) نامیدند، و خواستند با این دسیسه، فضائل علی علیه‏السلام را از خاطره‏ها، محو کنند.

داستانها و حکایتهای مسجد نویسنده : غلامرضا نیشابوری

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 4 اسفند 1394  ] [ 6:11 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی‏ نامه پنجم

پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی‏ نامه پنجم

1.jpg

نامه پنجم از حضرت حاج شیخ قدس سره در پاسخ نامه یکی از ارادتمندان خویش:

بنام او که شوکت و شأنش بس ارجمند است. ای برادر و رفیق و همراه و دوست مهربان من! نامه تو را خواندم و گفتارت را دریافتم و حال و بالت معلومم گردید. به پاسخ نامه‏ات با فقدان اسباب لازم، که موجب هماهنگی مرقومه و جوابش می‏شود، مبادرت نمودم. اینک با استعانت از خداوند متعال، معروض می‏گردد: ای سواره بر اسب ابی عصام که آن را از مکاری کرایه کرده‏ای، و آن همچون الاغی است که به سبب لگام و دهانه‏اش از رفتن بازمانده است، درباره ابتلاء و گرفتاری خود در چنگ مردمان پست و فرومایه، بیندیش. پس بدون تردید چنین ابتلائی به سبب کفران نعمتی است که در مصاحبت اخیار و بزرگان کرده‏ای. و به مکافات آن، خداوند متعال، تو را گرفتار فرومایگان نمود، تا شناسای قدر و ارزش مصاحبت عزیزان و بزرگواران باشی. اینکه شفای تو از بیماری عطش در استفاده از خیار است، در آن اشارتی است تا بدانی که حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردمان بد و شرور در مزاج آدمی پدید می‏آید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردان صالح، زائل نمی‏گردد. (توضیح آنکه کلمه خیار به معنی مردمان نیک نیز هست) و اما سخن تو که: اگر استخاره مساعدت و یاری نماید... آیا نشنیدی سخن آن آزاده را که گفت: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست گفته بودی که: اختیار خوردن خیار کردم؛ بدان که اختیار، عین اضطرار است، و حرارت مزاج، تو را در خوردن خیار، ناچار کرده است. پس اندیشه کن و بدان اینچنین اختیار، عین اضطرار است، و نیز از سخن اخیار برای تو گواه می‏آورم:
این جفای خلق با تو در جهان - گر بدانی گنج زر باشد نهان
خلق را با تو کج و بدخو کند - تا تو را ناچار رو آنسو کند

پس همچون پشه از این مرتبه مورد اعتماد و مأنوس خود، به سوی مرتبه بالاتری که مرتبه حق است ترقی نموده و با چشم دل و نه با چشم سر بنگر، پس در گردش نظر خویش اندیشه نما و بشنو که چه می‏گویند:
چشم دل باز کن که جان بینی - آنچه نادیدنی است آن بینی
چون با پای سلوک، بیابانهای خشک و بلند و پست این بادیه را پیمودی، به جهانی گسترده خواهی رسید و از مضایق و مهالک، رهائی خواهی یافت و به باغستانها و درختان و چشمه‏ها و جویباران معنی دست خواهی یافت. اما بدان که وصول به این حقایق شقایق و آن شقایق حقایق، جز با بریدن از وابستگی‏ها و علائق دنیوی حاصل نشود.
از حقیقت بر تو نگشاید دری - زین مجازی مردمان تا نگذری
لیکن مادام که چشم بر این متاع بی‏قدر و این دنیای پست، دوخته داری، بدان که معامله تو با زیان همراه، و اساس حیات معنویت، همعنان تباهی است. و روی تو در قیامت عبوس خواهد بود، و گمان مبر که زیرکانه عمل می‏کنی. پس از این خانه هلاکت، پهلو تهی کن و روی بسوی خانه آخرت نما، تا روی تو خرم گردد و دیده‏ات به سوی پروردگار ناظر و روشن شود. و در این مقام است که توانی گفت: حمد و سپاس خداوندی را که حزن و اندوه از صفحه دل ما زدود. اما تا وقتی که در این دنیای دون که خانه حزن و محنت است، مقام گزیده‏ای چگونه می‏توان دعوی کرد که: حمد و سپاس خداوندی را است که حزن و اندوه ما را زائل ساخت.
پس مکرر در این نامه بنگر و نظر و بصیرت خویش در معانی آن بگمار، شاید که به معانی برخی از آنچه برای تو نگاشتیم، دست یابی و شاید که خداوند بعد از آن، گشایشی در کار فراهم فرماید. و نیز در التماس دعای خویش اندیشه کن، مبادا همچون دیگر دعاوی تو باشد. از الفاظ بگذر و دل در معانی بند که منظور از گفته‏ها مفاهیم و معانی است. اینک مرکب قلم به خشکی گرائید و قلم از حرکت باز ایستاد. پس اگر تو اهل و شایسته هدایت باشی همین مقدار از سخن، تو را کفایت می‏کند. مطلق حمد و ثنایش، در آغاز و انجام از آن خداوند است. و سلام بر آن کس که طریق هدایت پیماید.
این نامه را بنده جانی فانی حسنعلی اصفهانی، در نهایت عجله و شتاب تحریر نمودم.

منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی


ادامه مطلب


[ یک شنبه 2 اسفند 1394  ] [ 3:31 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی‏ نامه چهارم

پنج نامه بسیار مهم از عارف کامل کیمیانظر مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی‏ نامه چهارم

1.jpg

نامه چهارم از حضرت حاج شیخ قدس سره به یکی از سادات علمای دزفول:

عرض می‏شود به تمام احباء اظهار فرمائید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده‏اید. همه بدانند که طریقه حقیر، طریقتی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بی‏اعتناء هستند.
مثل آقا سید حسین مرتاض که گفت: اگر معصوم هم بگوید صوم ایام البییض خوب است، گوش به حرف او نمی‏کنم. در طریقه حقیر، خصوصاً نماز خیلی مورد توجه است، که هرچه زحمت و توجه است به نماز معطوف دارید.
واعلموا رحمکم الله ان مدار الامر یدور علی ثلاثة اشیآء: السهر، واکل الحلال، والتوجه فی الصلوة و حضور القلب فیها
بدانید و آگاه باشید خداوند رحمت کند شما را، براستی که اساس طریقت حقیر بر این سه پایه، محکم و استوار است: بیداری سحرها، غذای حلال و توجه به نماز و حضور قلب در هنگام نماز.

منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 2 اسفند 1394  ] [ 3:28 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]