جوان اهل نماز شب
قال رسول الله - صلی الله علیه و آله -:
ذات یوم لأبلیس: کم اصدقاؤکم من امتی یا ابلیس؟ قال الامیر الجائر و الغنی المتکبر والذی لا یبالی من این یکتسب و فیما ینفقه و العالم الذی صدق الامیر علی جوره، و التاجر الخائن، والمحتکر، و الزانی و اکل الربا، و البخیل، والذی لا یبالی من این یجمع المال، و قال النبی - صلی الله علیه و آله - کم اعداءک من امتی؟ قال ستة عشر نفراً، انت یا محمد انی ابغضک و العالم العاملبالعلم و حامل القرآن اذا عمل بما فیه و المؤذن لله خمسة اوقات محب الفقراء و المساکین والیتامی، و ذو قلب رحیم، والمتواضع للحق و شاب نشأ فی طاعة الله الذی یصلی باللیل والناس بیام، والذی یمسک نفسه عن الحرام، و الذی ینصح فی الله (و فی راویة یدعو للاخوان و لیس فی قلبه شیء) و الذی ابداً یکون علی الوضوء، و حسن الخلق، و المصدق بما ضمن الله له، و المحصناتالمستورات و المستعد للموت و صاحب السخاء؛
پیامبر اسلام (ص) از ابلیس پرسید: در میان امت من دوستان تو چه کسانی هستند؟ ابلیس پاسخ داد: فرمانروای ظالم، متکبر، آن کس که که باکی ندارد که از چه راهی مال به دست آورد و در چه راهی مصرف کند دانشمندی که بدکاری حاکم را تأیید کند، تاجر خائن، محتکر، زناکار، رباخوار، بخیل، و کسی که باکی ندارد که چگونه اموالش جمع و انباشته است سپس پیامبر (ص) فرمود: چند نفر در میان امت من دشمنان توهستند؟ پاسخ داد: شانزده کس که اولشان تویی یا رسول الله! دانشمندی که به علمش عامل است اهل قرآن که به آن عمل کند، مؤذن اذان پنجگانه، کسی که دوستدار فقرا و مساکین و یتیمان است آدم رحیم و مهربان، شخص متواضع در برابر حق، جوانی که اهل نماز شب باشد، کسی که خود را از ارتکاب به حرام بازمیدارد، کسی که به خاطر خداوند دیگران را نصیحت کند، کسی که همشیه در حالوضو است، و صاحب اخلاق خوب آدم، تصدیق کننده به وعدههای خدا، زنان پاکدامن و افرادی که خودشان را برای مرگ آماده میسازند، و آدم سخاوتمند.
(المواعظ العددیه، ص 226)
ادامه مطلب
نماز صالحان
نماز صالحان

«تو چگونه نماز مي خواني؟»
حاتم گفت: «هنگامي که وقت نماز فرا مي رسد، برمي خيزم وضوي ظاهري و وضوي باطني مي گيرم.»
عصام گفت: «وضوي باطني چگونه است؟»
حاتم گفت: «در وضوي ظاهر، اعضاي وضو را با آب مي شويم، اما در وضوي باطن آن اعضاء را با هفت خصلت مي شويم:
1)توبه،
2)پشيماني از گناهان سابق،
3)ترک دلبستگي به دنيا،
4)ترک تعريف و ستايش مخلوقات،
5)ترک رياست مادي،
6)ترک کينه،
7)ترک حسادت.
سپس به مسجد مي روم و آماده نماز مي شوم، در حالي که کعبه را پيش رو مي بينم و خود را در برابر خداي بزرگ يکپارچه محتاج مي نگرم. گويي در محضر خدا هستم، بهشت را در طرف راست و دوزخ را در طرف چپ و عزرائيل را پشت سر خود مشاهده مي کنم و گويي پاهايم روي پل صراط قرار گرفته است و اين نماز، آخرين نماز من است؛ سپس نيت مي کنم و تکبير پاک مي گويم و حمد و سوره را با تفکر و تأمل مي خوانم؛ آنگاه رکوع را با تواضع و خشوع انجام مي دهم، و سپس سجده را با تضرع و زاري بجا مي آورم و تشهد را با اميد مي خوانم و سلام نماز را با اخلاص مي گويم. مدت سي سال است که نماز من اين گونه است.»
عصام به حاتم گفت: «اين گونه نماز خواندن را شخصي غير از تو نمي تواند انجام دهد.»
سپس گريه سختي کرد و از خدا خواست که چنين حالت عبادت را به او عنايت کند.
منبع:داستان دوستان ، ج 3 ، ص 210 /س
ادامه مطلب
مژده ی الهی
مژده ی الهی
درزمان رسول خدا(ص) شخصی بسیار زشت رو و بدقیافه به نام ذوالنّمره زندگی می کرد (نمره، در لغت به معنای لکه ی صورت است که هم رنگ آن نمی باشد.) روزی خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند چه مسائلی را بر من واجب کرده است؟
حضرت به او فرمود: خداوند، هفده رکعت نماز در هر شبانه روز، روزه ی ماه رمضان، حج خانه ی خدا (با شرایط آن، مانند داشتن امکانات مالی) و زکات را بر تو واجب کرده است. سپس حضرت شرح کاملی درباره ی واجبات او بیان کرد.
آن شخص عرض کرد: به آن خدایی که تو را به حق مبعوث کرده است، جز واجبات کار دیگری انجام نخواهم داد. پیامبر اسلام(ص) به او فرمود: چرا ای ذوالنّمره؟!
عرض کرد: برای این که مرا این گونه زشت و بدقیافه آفریده است! در این هنگام جبرئیل(ع) نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! پروردگار می فرماید: از طرف من ذوالنمره را سلام برسان و به او بگو: «آیا نمی خواهی خدا تو را در قیامت به زیبایی و وجاهت جبرئیل(ع) قرار داده و به این صورت تو را محشور گرداند؟!»
پیامبر اکرم(ص) وقتی مژده ی الهی را به وسیله ی جبرئیل به او رساند، عرض کرد:
خدایا! خشنود شدم، «یا رب فو عزتک لأیدنک حتی ترضی»،
«پروردگارا! به عزتت سوگند، من هم در مقابل، آن قدر عمل نیکو و شایسته انجام بدهم تا تو راضی شوی.»
برگرفته از مقاله ، حکایاتی شنیدنی نویسنده: مهدی صاحب هنر
ادامه مطلب
آرامش روح و جان
آرامش روح و جان
نیمه های شب بود که اویس پس از یک سجده طولانی سر را به سوی آسمان بلند کرد و ستاره های درخشان را از نظر گذراند. شاید ستارهها نیز او را می نگریستندو نیایش های او را می ستودند. همه، آوازه او را در عبادت شنیده بودند و میدانستند که هر شب، اویس در دل شب بر میخیزد و با خدای خود راز و نیاز میکند. حتی برخی میگفتند او شبهایی را در حال رکوع به صبح میرساند، ولیاین حالتهای اویس برای بسیاری از مسلمانان غیرقابل باور بود. برخی که اینخبر را برای دیگران نقل میکردند، با شگفتی آنان رو به رو می شدند. آنان نمیتوانستند بپذیرند که کسی تاب و توان این گونه شب زنده داری را داشته باشد. آنان با خود میگفتند: «چگونه برای انسان ممکن است تا صبح، در حال رکوع یا سجده باشد. جسم هر چقدر هم قوی باشد، تاب و توان ندارد و بیشک از پای میافتد»، ولی اویس وقتی این حرفها را میشنید، لبخند میزد و سخن نمیگفت. اویس یکی از یاران با وفای امام علی علیه السلام بود که بدون آنکه پیامبر خدا را ببیند، به او ایمان آورده بود.
روزی از روزها که اویس قرنی تنها در خانه نشسته بود، صدای در را شنید و برای گشودن در، ازجا برخاست. در را که گشود، یکی از مسلمانان بود که تا به حال چندین بار اورا دیده بود. اویس او را با خود به درون اتاق برد و در بالای اتاق نشاند. پس از آن، مرد مسلمان سخن را آغاز کرد و گفت: «آیا درست است که میگویند نماز شما تا صبح ادامه دارد؟ اگر چنین است من از شما میپرسم که چرا این همه دشواری بر خود روا میداری؟»
اویس مثل همیشه لبخندی زد و به آرامی به افق نگاه کرد. چه میتوانست بگوید. پیدا بود که این مرد حقیقت نماز و عبادت را درک نکرده و حرفهای او را نمیفهمد، ولی وقتی دید مرد همچنان در انتظار پاسخ اوست، گفت: «حال عبادت و نماز، وقت راحتی و آسایش مناست. ای کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن شب را در رکوع یا سجده به سرمیبردم».
مرد پرسش کننده پس از این پاسخ، نفس راحتی کشید، ولی چیزی نگفت. برخاست و پس از خداحافظی خانه را ترک کرد. از خانه اویس که خارجشد، آرام و زیر لب این آیه را میخواند:
«أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا به یاد خداست که دل آرام میگیرد.» (رعد: 28)
او حالا میدانست که اگر دل آرام بگیرد، جسم نیز به آرامش میرسد. او از این سخن اویس چیزهای بسیاری آموخت. اویس با این حرف خود دریچهای نو به رویاو گشود. آری، سخنان مردان خدا و کسانی که پیوسته در حال نمازند، در دلهااثر میکند. آنان کسانی هستند که عاقبتی نیک دارند. همچون اویس که در جنگ صفین در رکاب حضرت علی علیهالسلام جنگید و پس از جنگی جانانه در راه خدا به شهادت رسید و آری، نام اویس هرگز از ذهنها محو نخواهد شد.1
1. بهترین پناهگاه، ص 118.
ادامه مطلب