با خدا شفاهي صحبت مي کنم

http://www.upsara.com/images/wj2x_2.jpg

با خدا شفاهي صحبت مي کنم

نماز آيت الله خوانساري، حديث شگفتي دارد. نماز او رهايي روح بود از کالبد جسم، و چه زيبا بود...!، او حضور خدا را با همه وجود خود احساس مي کرد. نشاط حضور، در نمازش نمود چشمگيري داشت. در آيينه ي خلوت او حقيقت چهره مي گشود و در نمازش که جرعه اي از چشمه ي حضور بود، دست از جان شسته تا بلنداي نماز پرواز مي کرد و اشکهاي اجابت، گونه هايش را خيس مي ساخت.

روزي از او درباره حالتهاي ويژه اش در نماز، مي پرسند و او در جواب مي گويد: «من در نماز که مي ايستم مثل اين است که با خدا شفاهي صحبت مي کنم و انگار رخ به رخ هستم.»[1] .

[1] سيد محمد تقي خوانساري بر چشمه ساران حضور، حسن ايدرم، ص 59.

مجموعه داستان نماز ابرار؛ محمد صحتي سردرودي

 


ادامه مطلب


[ جمعه 23 مهر 1395  ] [ 7:12 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

خادم خدا

http://www.upsara.com/images/doo_2.jpg

 مسجدِ آبادی نه امام جماعت داشت و نه نماز جماعت در آن اقامه می‌شد. عبدالحسین برونسی کاری به این حرف‌ها نداشت. خودش راه می‌افتاد و به مسجد می‌رفت. گاهی فقط خودش بود و خدای خودش؛ اما چراغ مسجد روشن می‌شد. عبدالحسین گوشه‌ای می‌ایستاد و با خدا به راز و نیاز می‌پرداخت.

 شور و حالش در نماز تماشایی بود. من گاهی کشیک می‌کشیدم، فقط برای اینکه او بیاید، گوشه‌ای بایستد و قامت ببندد. آن‌وقت تماشای حال‌وهوای او لذتی وصف‌ناشدنی داشت. باز بودن درِ مسجد و روشن بودن چراغ آن، بعضی وقت‌ها عده‌ای را کنجکاو می‌کرد و به آن سمت می‌کشاند. گاهی چند نفری آستین بالا می‌زدند و وضویی می‌ساختند و به نماز می‌ایستادند.

 عبدالحسین خودش را با نماز وفق داده بود. فرقی هم برایش نمی‌کرد؛ وسط عملیات و آتش دشمن وقتی می‌فهمید وقت نماز شده، بی‌اعتنا به آنچه دوروبرش می‌گذرد، به نماز می‌ایستاد. نماز خواندنش طوری بود که انگار کاری مهم‌تر از آن ندارد.

 سعید عاکف، خاک‌های نرم کوشک، ص34

 مرکز تخصصی نماز


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 21 مهر 1395  ] [ 7:26 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

توبه به خاطر عبادت و نماز هایی که خوانده ام

http://www.upsara.com/images/127g_2.jpg

 يکي از سالها، در شب 21 رمضان، در مسجد شيخ انصاري، در نجف اشرف مجلس بسيار باشکوهي ترتيب داده بودند و علماء و فضلاء و بازاريان و اقشار مردم در مسجد گرد آمده بودند.  آيت الله مدني بالاي منبر رفت و سخني گفت که مجلس را منقلب ساخت و دلها را تکان داد.

 فرمود:
«رفقا! شماها امشب آمده ايد از گناهانتان در پيشگاه خداوند تبارک و تعالي توبه کنيد، ولي من خدا را شاهد مي گيرم که آمده ام از اعمال و عبادتهايم توبه کنم زيرا فکر مي کردم اين اعمالي که انجام داده ام عبادت خداوند بوده است، اما حالا مي فهمم که آنها توهين به ذات مقدس حق تعالي بود. امشب مي خواهم از آن عبادتها هم توبه کنم.»
«حسنات الابرار سيئات المقربين»
عابدان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت، استغفار

 مجموعه داستان نماز ابرار؛ محمد صحتي سردرودي؛ ص ۲۲

 مرکز تخصصی نماز


ادامه مطلب


[ سه شنبه 20 مهر 1395  ] [ 5:56 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز جماعت

http://www.axgig.com/images/33608080429922686608.jpg

روایت شده که مردم دسته جمعی نزد امام حسین علیه السلام آمده عرض کردند: یا ابا عبدالله! ای کاش پیش افتاده نماز می گزاردی و آنان در منزل خود فرود می آوردی!
چون موذن (اذان و اقامه) نماز را انجام داد، عمرو بن سعید پیش افتاد و تکبیر نماز را گفت. به امام علیه السلام عرض شد: یا ابا عبدالله! اکنون که نخواستی پیش بیفتی، پس بیرون شو.
فرمود: نماز را در جماعت خواندن بهتر است. پس نماز گزارد و بیرون رفت.(1)

1) فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، ص 370.

نماز و عبادت امام حسین علیه السلام
نویسنده : عباس عزیزی

ادامه مطلب


[ دوشنبه 12 مهر 1395  ] [ 6:17 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]