شهید سید مرتضی آوینی و توجه به نماز

http://www.axgig.com/images/88349826290494990101.jpg

به نماز سيد كه نگاه مي‌كردم،  ملائك را مي‌ديدم كه در صفوف زيباي خويش او را به نظاره نشسته‌اند.  رو به قبله ايستادم. اما دلم هنوز در پي تعلقات بود.  گفتم: «نمي‌دانم‏, چرا من هميشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است».  به چشمانم خيره شد.  «مواظب باش! كسي كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگي نيز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد».   گفت و رفت.  اما من مدتها در فكر ارتباط ميان نماز و زندگي بودم.  «نماز مهمترين چيز است، نمازت را با توجه بخوان»(۱). بار ديگر خواندم, اما نماز سيد مرتضي چيز ديگري بود. 

1- از سخنان سيد مرتضي آويني 

منبع: كتاب همسفر خورشيد 

نسیم سحر


ادامه مطلب


[ شنبه 27 شهریور 1395  ] [ 6:53 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

واقعه اميرالمومنين علیه السلام و تیر در جنگ احد

http://www.axgig.com/images/18969876311429278577.jpg

علامه حسن زاده آملی:

 واقعه اميرالمومنين علیه السلام و تیر در جنگ احد را مرحوم ملا فتح الله كاشانى در تفسير منهج الصادقين در ضمن آيه الذين هم فى صلوتهم خاشعون در اول سوره مباركه مؤمنون قرآن كريم نقل كرده است كه :

 در اخبار صحيحه آمده كه در روز احد پيكان مخالفين در بدن مبارك اميرالمؤ منين علیه السلام نشست و از غايت وجع نتوانستند كه آن را بيرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت صلی الله علیه و آله عرض ‍ كردند، فرمود كه در وقتى كه وى در نماز باشد پيكان را از بدن او بيرون بكشيد چه توجه او در اين حال به حضرت عزّت بر وجهى است كه خود را فراموش ‍ مى كند و از ما سوى بى خبر مى شود،

 پس چون به نماز مشغول شد جّراح را آوردند و پيكان را از بدن اطهر او بيرون آوردند و خون بسيار بر سجّاده آن حضرت ريخته شد، و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود پرسيد كه اين خون چيست ؟

 گفتند كه در حينى كه پيكان از بدن شما بيرون آورديم اين خون از آن جراحت بيرون آمد، فرمود: به خدايى كه جان على در قبضه قدرت اوست كه درنيافتم و واقف نشدم كه شما در چه وقت بدن مرا شكافتيد و پيكان را بيرون آورديد.

 علامه حسن زاده آملی؛ هزار و يك كلمه ، ج 3، ص 279 - 278.

 مرکز تخصصی نماز


ادامه مطلب


[ جمعه 26 شهریور 1395  ] [ 8:39 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

اذان تا اذان!

http://www.axgig.com/images/04817735325888867463.jpg

آورده اند که: مردی به ابن سیرین گفت: در خواب دیدم که اذان می گویم، تعبیرش چیست؟ ابن سیرین پاسخ داد: تو به مکه خواهی رفت. پس از مدتی مرد دیگری به او گفت: من نیز در خواب دیدم که اذان می گویم، تعبیرش چیست؟ ابن سیرین پاسخ داد: تو مردی دزد هستی از این کار دست بردار.
حاضران علت دو تعبیر متفاوت را از ابن سیرین پرسیدند. وی پاسخ داد: در چهره مرد اول آثار نیکوکاری ظاهر بود بدین جهت من از آیه شریفه: وَ اذِّن فِی النَّاسِ بالحَجِّ** حج / 27، ترجمه: و مردم را دعوت عمومی به حج کن.*** تعبیر خواب او را استفاده نمودم. ولی در چهره مرد دوم آثار خلافکاری نمایان بود بدین جهت من از آیه شریفه: ثُمَّ اذَّنَ مؤَذِّن ایَّتها العیرُ اءنَّکم لَسارِقُونَ** یوسف / 70، ترجمه: سپس کسی صدا زد: ای اهل قافله! شما دزد هستید.*** تعبیر خواب او را استفاده نمودم.
صلاح کار کجا و من خراب کجا - ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
حافظ))

 ر. ک: ترجمه روضات الجنات 8/ 75، لطائف الطوائف / 218.

منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 24 شهریور 1395  ] [ 12:12 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مؤمن شناسنامه ای!

http://www.axgig.com/images/99365565111986810403.jpg

کسی به دیگری گفت: آیا تو مؤمنی؟
مخاطب در پاسخ گفت: اگر منظور تو از مؤمن، مؤمنی است که در این آیه آمده: آمنا بالله و ما انزل علینا**آل عمران/ 84، ترجمه: به خدا ایمان آوردیم و به آنچه بر ما نازل گردیده است. ***، آری مؤمنم. ولی اگر منظورت مؤمنی است که در این آیه آمده است: انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم**انفال/ 2، ترجمه: مؤمنان، تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می گردد. ***، نمی دانم  (شاید مؤمن نباشم.)

ر.ک: ماهنامه بشارت شماره 3/ 57 56. محاضرات الادبآء 4/ 399 398..

منبع : هزار و یک حکایت قرآنی نویسنده : محمد حسین محمدی

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 24 شهریور 1395  ] [ 11:53 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]