بزم شهود
بزم شهود
بشنو از آن پير، پير راه عشق
مفتي روشندل آگاه عشق
گفت بهر عاشق پر سوز و ساز
در ره عشق است دو رکعت نماز
ادامه مطلب
محراب عشق
محراب عشق
آزادهاي که کعبه دلهاست کوي او
دارند چشم، اهل دو عالم به سوي او
صاحبدلان کنند به شکرانه جان نثار
در مقدم صبا به نسيمي ز کوي او
ادامه مطلب
گر نمــــازت ناهی از منکر شود
گر نمــــازت ناهی از منکر شود
ای که هر دم، دم ز حیدر میزنی
بر یتیمــــان علـی سر می زنی؟
شاهـد اقبـــال در آغوش کیست
کیسه نان و رطب بر دوش کیست
کیست آن کس کز علی یادی کند
بر یتیمـان مـــن امـــــــدادی کند
دست گیرد کودکـان درد را
گرم سازد خانه های سرد را
ای جوانمردان جوانمردی چه شد
شیوه رندی و شبگــردی چه شد
شیعگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کــوزه نیست
کاسه را پر کن ز آب معرفت
تا درو جوشد شراب معرفت
بادۀ ممــــا رزقنــاهــم بنــوش
ینفقون بنیوش و در انفاق کوش
هم بنوش و هم بنوشان زین سبو
لـن تنالــوا البـــر حتـــی تنفقــوا
جستجویی کن سبـــوی باده را
شستشویی کن به می سجاده را
ای مسلمان زاده بعد از هر اذان
رکعتی تنهی عن الفحشا بخـوان
گر نمــــازت ناهی از منکر شود
از اذانت گوش شیطان کر شود
هر سحـر دست نیایش باز کن
بیخود از خود تا خدا پرواز کن
بال مرد حق بود دست دعا
لیس الانسان الا ما سعـی
مرحوم آقاسی
ادامه مطلب
شعر گاه نماز از علامه حسن زاده آملی
شعر گاه نماز از علامه حسن زاده آملی
بر بند بى تراخى در كار دل ميان را
چندان كه خيره سازى از خويش توأمان را
از درد بى امانم گر ناله ام بر آيد
ترسم بلرزه آرد اركان كهكشان را
محبوب دلگشايم از طلعتش گشايد
بينى به پايبوسش سرهاى مهوشان را
رازى كه بد نهفته از آن مه دو هفته
خورشيد خاورش گو در دشت خاوران را
كشف محمدى را بر جان و دل نشانى
خواهى اگر نشانى زان يار بى نشان را
روح القدس دمادم چون مهر مى فروزد
جانرا بدار سويش يابى جهان جان را
در خلوت سحرگه بنموده اند آگه
از رمز نغز پيرى فرزانه نوجوان را
گاه نماز خواهم كز شوق و ذوق نجوى
از عرش بگذرانم آوازه اذان را
از درس و بحث قرآن سر حسن نمايد
تابنده اختران و رخشنده آسمان را
منبع:نرم افزار مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی
ادامه مطلب