بال پــــرواز
بال پــــرواز
تا حريمش مي روم با بال پرواز نماز
تا خدا خواهم سفر كردن به اعجاز نماز
كيستم من تا بگويم: ذكر او دارم به لب
كاين زبان از اوست، او خودنكته پرداز نماز
چشم دل را باز كن تا باز بيني روي دوست
تا رسد بر گوشَت از گلدسته آواز نماز
از حجازي صوت قدسي را كه دارد شور عشق
مي نوازم در سه گاه وصل باز سازِ نماز
سجده افلاك را، پايان نباشد لحظه اي
جنبش هر ذره دارد شوق آغاز نماز
رايت سبزي كه بر پا داشت دست پيك عـشق
هست بر اين گنبد نيلي، سرافراز نماز
كامل انديشه را بيخود پريشان مي كنم
در نخواهم يافت جز از راه دل راز نماز
آن علمداري كه شده آگاه از سرسجود
در مناي عاشقي گرديد سرباز نماز
در فرات تشنه كامي دست شست از جان خويش
تا دل خود را كند آيينه پرداز نماز
مرتضي عصياني خوزاني
ادامه مطلب
گلبانـــگ مـــؤذن
گلبانـــگ مـــؤذن
شد صبح زجا خيز كه هنگام نماز است!
هنگام مناجات و گه راز و نياز است
مرغ سحر از دل چو جرس نالد و گويد:
اي خفته زجا خيز! كه ره دور و دراز است
تا منزل مقصود و ، سراپردة جانان
بسيار در اين راه، نشيب است و فراز است
تـا از افق نور بتابد گل خورشيد
بر شب زده دلها، به سحر پنجره باز است
گلبانگ مؤذن رسد از مأذنه بر گوش
يعني: بشتابيد كه هنگام نماز است
سجاده گشاييد كه زين فرش معلاّ
تا عرش برين، سوي خدا دست دراز است
رندي به سحرگاه شنيدم كه همي گفت
:اَلمِنتهْ لله» كه در ميكده باز است »
بي فيض كسي از در او باز نگردد
چون خواجه كريم است وبسي بنده نواز است
صد شكر «سعيدا» ! كه تو را از سراخلاص
با عجز به خاك درِ او رويِ نياز است
سعيد اصفهاني
ادامه مطلب
ســجده گلـگونه
ســجده گلـگونه
در دل خلوت شب،وه چه دل آراست نماز
به دل خون شده، آن لحظه تسلاّست نماز
بامدادان كه مؤذن به صلا برخيزد
واي از آن دم: كه چه زيبا، چه مصفاست نماز
اي كه گفتي : ره منزلگه معشوق كجاست؟
ره پنهان تو با عالم بالاست نماز
تا جلايي بدهي كام دل از زمزم عشق
آيه آيه، زلبت شهد مهناست نماز
روح بشكفته نيازي به طبيبيان نبرد
كه شفابخش ترين نسخة دلهاست نماز
برحذر باش كه اين نغمه به يغما ندهي
كه نوايي زدم سيد بطحاست نماز
نازم آن سجده گلگونه به هنگام سحر
شاهد غرقه به خون گشتن مولاست نماز
محترُم دار! كه در ماتم فقدان پدر
همدم روز و شب حضرت زهراست نماز
تا سحرگاه، خروسانه بسا در دل شب
خوشترين نغمه گر خلوت « ديبا» ست نماز
سيد منصور د يبا
ادامه مطلب
محراب عشق,
محراب عشق
عشق، آذين بسته محراب نماز,
عاشقي تعبيري از خواب نماز
صبحدم مي آيد از قلب افق
شعري از ديوان آداب نماز
گوئيا تصويري از نور خداست
عشق در آئينة ناب نماز
روح را بال و پرمعراج، عشق
اشك را صد جمله در قاب نماز
مي تراود از دل سبز سحر
گوهر رخشان و ناياب نماز
كوله باري از غزل بر دوش من
مي سرايم شعر در باب نماز
نوعروس نور بر سجاده ام
عشق آذين بسته محراب نماز
نگار جمشيد نژاد
ادامه مطلب