برخیز و بخوان نماز واجب
برخیز که روز نو رسیده
رنگ شب از آسمان پریده
برخیز و ببین که قدرت حق
گلهای قشنگ آفریده
از بوسه باد صبحگاهی
پیراهن غنچهها دریده
بر مخمل سبزه شبنم نور
از دیدهی آسمان چکیده
برخیز و ببین چگونه بلبل
از لانه خویش پر کشیده
از شوق، خروس پر حنایی
سر کرده سرود نا شنیده
دیگر نبود زمان خفتن
برخیز ز خواب نور دیده
برخیز و بخوان نماز واجب
تا دل شودت چنان سپیده
احد ده بزرگی
ادامه مطلب
نماز گشت تمام و نه خانه بود و نه فرش
نماز گشت تمام و نه خانه بود و نه فرش
من فلک زده بودم دچار آن پندار
روا ُبوَد که به درگاه کردگار کنم
هزار مرتبه از این نماز استغفار
اله من ، احد من ، خدای من ، العفو
که هست مستحق دوزخ این نماز گزار
چه می شود که دلم را به خود کنی مشغول
که غرق مِهر تو باشم نه درهم و دینار
دلی بده که بود در نماز هر لحظه
به هر سپیده ی صبح و سیاهی شب تار
از این نماز که خواندم روا بود که کنم
به دادگاه تو بر بی نمازیم اقرار
مگر مرا به نماز حسین خود بخشی
وگرنه اجر نمازم بود شراره نار
قبول کن به نمازش نماز میثم را
به جان پاک پیمبر به روح هشت و چهار
حاج غلامرضا سازگار
ادامه مطلب
نماز بی ریا!
نماز بی ریا!
فکرم همهجا هست، ولی پیشِ خدا نیست سجادۀ زَردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟ اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!
از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانیست!
این سجدۀ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟ چندیست که این حافظه در خدمتِ ما نیست
ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجدۀ راحت نتوان کرد تا فکر من از قسطِ عقبمانده جدا نیست
یک سکه سپردند دوتا سکّه گرفتند گفتند که این بهرۀ بانکیست، رِبا نیست!
از بس که پیِ نانِ حلالیم شب و روز در سجدۀ ما رونق اگر هست، صفا نیست
بَه بَه، چه نمازیست! همین است که گویند راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست
سعید طلایی
ادامه مطلب
نماز و تمنا
نماز و تمنا
بر سرير عرشيان با «ربنا» پل ميزني
لحظه لحظه، پله پله تا خدا پل ميزني
روي سجاده، به تسبيحي ز عشق و عاطفه
از کران تا عشق، تا بيانتها پل ميزني
با دلي عريانتر از نور حقيقت، در قنوت
در حجابي از تمنا و حيا پل ميزني
در رکوعي، پلکان عشق را طي ميکني
در سجودي تا فرشته، تا خدا پل ميزني
روي سجاده به سيري انفسي تا بيکران
هر نفس تا قلبهاي آشنا پل ميزني
نور مومن؛ عباس مهري آتيه؛ صفحه 19
مرکز تخصصی نماز
ادامه مطلب