نماز جمعه و آداب معاشرت
نماز جمعه و آداب معاشرت
ازدیگر اسرار این عبادت ممتاز، آموزش و رعایت آداب معاشرت و ارتباط مؤمنان بایکدیگر است؛ همانگونه که پیشتر اشاره شد، نماز جمعه ذکر است و براى تذکر ویادآورى هر چیز نیاز به زمینه هاى تذکر بخش و تداعى کننده وجود دارد. برخىاز این زمینه ها را خودانسان مى آفریند و بعضى نیازمند توفیق الهى است که قسمتى از عوامل توفیق نیز در دست خود انسان است . بسیارى از آداب ورود به مسجد و حضور در نماز جماعت و به ویژه نمازجمعه، که در احادیث آمده است، آدابى دقیق و ظریف است که از یک سو زمینه ساز توفیق الهى براى تداوم و کمالعبادت خداوند و از سوى دیگر رعایت حقوق برادران مؤمن و ادب حضور در محضر آنان را مى آموزد.
مرحوم شهید ثانى (قدس سره) پس از اشاره به اینکه ذکرخدا یکى از مهمترین اسرار نماز جمعه است، معتقد است براى تحصیل آمادگى و زمینه سازى ذکر الهى بر استحباب غسل جمعه تأکید شده و به نظافت و خوشبو نمودن خود سفارش شده و به پوشیدن لباس آبرومند وآرایش و اصلاح سر و صورت و دیگر آداب و سنن تذکر داده شده است و تو خود مى توانى در کنار اقدام به اینآداب و اعمال، خواسته هاى بسیار و نیت هاى بیشمار داشته باشى؛ مثلاًهمراه با نیت غسل روز جمعه نیت غسل توبه و غسل ورود به مسجد نمایى و به هنگام پوشیدن لباس خوب و معطر نمودن خود، نیت تبعیت از پیامبر و مشابهت به او و تعظیم مسجد و احترام به مؤمنان را در نظر داشته باشى و هدفت نشاط و شادابى دوستان وهمنشینان باشد تا مبادا با دیدن لباس آلوده و بد بوى تو گرفتار غیبت شوند و به توبدبین گردند.[1]
امید آن است که با تحقق و تجلّى ولایت حقه، جمعیت متفرّق مسلمانان انسجامووحدت یابد و نمازهاى جمعه و جماعت بیش از پیش همچون خارى در چشم دشمنانومدرسه اى براى هدایت تشنه کامان و مجلس انسى براى دلدادگان معرفت الهى و در هرروز و هر هفته میعادگاه مؤمنان باشد. آمین یا ربّ العالمین.
پی نوشت:
[1] التنبیهات العلیّه، صص187-183
ادامه مطلب
نماز جمعه دانشگاه سیاست
نماز جمعه دانشگاه سیاست
یکىدیگر از مهم ترین حکمت هاى نماز جمعه، اسرارى است که در خطبه هاى این نمازسیاسى ـ عبادى نهفته است .خطبه هاى نماز جمعه از یک سو منبرى بى هزینه و زحمت، باتأثیر ویژه و قداست و با پشتوانه اى از تقوا و عبادت و در تعامل باروح و باور شنوندگان، در اختیار حاکم اسلامى است تا از آن منبربه تبیین دیدگاهه، سیاست ه، تذکّرات هدایتگر، مشکلات اجرایى، آرزوها و نیازمندیهاى حاکمیت بپردازد و از سوى دیگرهمان منبر، خود میز محاکمهء حاکم است تا پاسخگوى انتظارات ومطالبات مردم باشد. حضرت امام رضا(ع) مى فرماید:
«انمّا جعلت الخطبة یوم الجمعة، لاءنّ الجمعة مشهد عام فأراد أن یکون للامیر سببٌ الى موعظتهم و ترغیبهم فى الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و توقیفهم على ما أراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بماورد علیهم من الآفاق (من الاءهوال) الّتى لهم فیها المضرّة و المنفعة... وانّما جعلت خطبتین لیکون واحدة لثناء على اللّه والتمجیدوالتقدیس للّه عزّوجلّ و الاءخرى للحوائجُ و الاعذار والانذار و الدعاء و لِما یُرید أن یُعلّمهم منأمره و نهیه مافیه الصلاح و الفساد...».[1]
«خطبه هاى نماز جمعه براى آن تشریع شده است که چون روز جمعه روزحضور عمومىاست، لذا براى حاکم وسیله اى براى موعظه و تشویق به فرمانبرى و هشدار از نافرمانى و آگاهى بخشى بر آنچه که مصلحت دین ودنیاىمردم است و اطلاع رسانى از آنچه در اطراف آنها اتفاق افتاده است وازنگرانیهایى که مى تواند براى آنان سودمند یا زیان بخش باشد... ودوتا شدنخطبه ها نیز براى آن است تا یکى براى سپاسگزارى به درگاه خداوند و دیگرىبراى بیان نیازمندى ها و عذرها و تذکر به بیم ها و امیدها و براى آموزش هاىضرورى و اوامر و نواهى و مصالح و مفاسد باشد.»
بیان یکایک مواردى که در این حدیث پربرکت آمده، نیازمند بحثى جداگانه است و مااکنون درصدد آن نیستیم، اما به طور کلى باید بر این نکته تأکید کنیم که خطبه هاى نماز جمعه یک کلاس منظم و تعطیل ناشدنى آموزش عمومى، یک دانشگاه فراگیر از سوى مطمئن ترین فردى است که خود مدیریت جامعه را برعهده دارد و در هر هفته سخنهاى بسیارى داردتابامردم خود در میان بگذارد و ضمن آشنا نمودن آنان با سیاست هاى اجرایى شهر و کشور،اعتماد و اتفاق مردم را پشتوانهء فعالیت هاى اجتماعى خود قرار دهد. به ویژه آنکه اینکلاس در فضایى الهى و عبادى برگزار شده و کانون آن را عبادت خداوند تشکیل مى دهدوهمگان رو به سوى معبود حقیقى دارند و گفتن و شنیدن هر جمله را اداى تکلیفالهى مى شمرند. نه سخن بیهوده و لغو و ناپسند بر زبان مى رانند و نه از شنیدن سخنان گمراه کننده رنج مى برند. سرآغاز گفتار با پیام تقوا و سرانجام آن با سرود وحى الهى ـ آیات قرآن ـ آراسته شده است . به راستى چنینترکیب توحیدى را در کدامین پرستشگاه معنوى ویا انجمن حزبى و سیاسى و یا دانشگاه علمى و اجتماعى مى توان سراغ گرفت ؟! به حق بایدگفت آنانکه این تدبیر الهى را بر نمى تابند و ارج نمى نهند و یا در تبدیل آن به شکلى بى محتوا مى کوشند، همان به که به دریوزگى جاهلیت مدرن لیبرال دمکراسى بنشینندو در انتظار سیاستى جداى از دین و تشکیلات عمومى اى جدا از جمعه و جماعتوصداوسیمایى جدا از وحى و عقل آسمانى و... به تماشاى فلسطین و افغانستان و عراق سرگرم شوند!
پی نوشت:
[1] وسائل الشیعه، ج5، ص39
ادامه مطلب
نماز جمعه و فرق حق و باطل
نماز جمعه و فرق حق و باطل
ازدیگر اسرار این عبادت اجتماعى، جدا شدن صف خودى از غیرخودى و مؤمن ازمنافقو افراد منضبط و قانونمند از متخلّفان و قانون شکنان است . جامعه اى مى تواند از امنیت و آرامش برخوردار باشد که مرز میان دوستان و دشمنانش را دقیقاً مشخص نموده و حتى چهره هاى دو گانه و مردد را نیز بطور دقیق شناسایىکرده باشد.
دستیابى به ملاک هاى مرزبندى و شاخصه هاى ارزیابى، بسیار پیچیده و حسّاس است؛زیرا کار دشمن، فریب است و کار منافق، شبهه اندازى، و تبیین حق از باطل در این میدان،تنها با توفیق الهى و اتکا به او میسّر است .حضرت امام صادق (ع) در فرازى از حدیث سابق فرمود: نماز جماعت براى آن است که نماز خوان از بى نماز و وقت شناس از بى انضباط بازشناخته شود و در حدیثىدیگر مى فرماید:
«من خلع جماعة المسلمین قَدْرَ شِبرٍ خلع ربق الایمان مِنْ عنقه».[1]
«هر کس به اندازهء یک وجب از اجتماع اسلامى دور شود، خود را از دایرهء ایمان خارج نموده است .»
و پیامبر(ص) مى فرماید:
«مَنْ تَرَ ثلاث جُمَعٍ متعمّداً من غیر علّةٍ طَبَع اللّهُ عَلى قلبهِ بخاتم النفاق».[2]
«هر کس سه نماز جمعه را بى دلیل و عذر ترک کند، خداوند قلب او را با مهر نفاق مهر مى زند.»
و در حدیث دیگر آمده است:
«لینتهینّ أقوام عَنْ وَدْعِهِم الجمعات، أو لیختمنَّ عَلى قلوبهم ثمّ لَیَکُونَنَّ من الغافلین».[3]
«آن عده که عادت به ترک نماز جمعه کرده اند، باید از این رفتار پرهیز کنندو گرنه مُهر بر دل آنها زده شده و در زمرهء غافلان قرار خواهند گرفت .»
و باز مى فرماید:
«مَنْ تر الجمعة ثلاثاً من غیر عذر، فقد بنذالاسلام وراء ظهره».[4]
«هر کسى که سه نماز جمعه را بدون عذر ترک کند، گویا اسلام را رها کرده است .»
و طى گزارشى به حضرت امیرالمؤمنین (ع) گفته شد که عده اى از همسایگان مسجد درنماز جماعت حاضر نمى شوند، آن حضرت فرمود:
«لیحضرنّ معنا صلاتنا جماعة أو لیتحوّلنّ عنّا و لا یجاورونا و لا نجاورهم .»[5]
«یا در نماز جماعت همراه ما باشند و یا از این منطقه بروند و با ما همسایه نباشندوما نیز همسایهء آنان نخواهیم بود.»
و پیامبر گرامى اسلام در حدیثى جامع، که مشابه آن نقل گردید، مى فرماید:
«لا غیبة الاّ لِمَنْ صَلّى فى بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین وجب على المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالته و وجب هجرانه و اذا رُفع الى امام المسلمین أنْذَرَه و حذّره فانْ حضر جماعَة المسلمین و الاّ أحرق علیه بَیْتَه».[6]
«کسى که نمازهایش را در خانه مى خواند، غیبتش جایز است و کسى که ازجماعت مسلمانان رویگردان است غیبت او واجب و عدالتش ساقط و دورى ازاو واجب است و هنگامى که نزد حاکم برده شد باید او را بترساند و از عاقبتکارش بیم دهد ودرصورت ادامهء این رویگردانى خانه اش را به آتش کشد.»
البته گرچه قسمت آخر حدیث، همانگونه که از متن آن پیداست ناظر به حکم حکومتى است و دستور آتش زدن خانه تنها در اختیار حاکم اسلام است اما به طور کلى این تهدیدهادلالت بر آن دارد که نماز جمعه و جماعت و بلکه تمامى شعائر دینى، یکعبادت شخصى و فردى نیست تا عدم حضور در آن تنها براى خودخاطى ضرر داشته باشد، بلکه این شعائر میدان مشارکت اجتماعى و حضور در صحنه است و شخص خاطى،به عنوان یک فرد غیر منضبط با رویگردانى از جماعت، حریم مردم رامى شکند و باورهاى آنان را به مسخره مى گیرد و راه نفاق مى پیماید و اسلام در برخورد با منافق بسیار جدّى ترازبرخوردش با کفر است.
پی نوشت ها:
[1] وسائل الشیعه ص377
[2]وسائل الشیعه، ج5، ص6
[3] وسائل الشیعه، ج5، ص6
[4] المحجة البیضاء، ج2، ص14
[5] وسائل الشیعه، ج3، ص479
[6] المحجة البیضاء، ج1، ص342
ادامه مطلب
نماز واژهی آشنا
نماز واژهی آشنا
نمازلفظ و واژه ای است که در متون دینی ما به عنوان «صلاة» از آن یاد شده و دارای معانی متعددی بوده که یکی از آن معانی، همین عمل مخصوصی است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخی از آیات به معنای سلام و تحیت آمده است، آنجا که خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (1)؛همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) درود میفرستد شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»
و به معنای دعا هم در برخی از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور گرفتن زکات داده میشود، خداوند میفرماید بعد از گرفتن زکات برای آنها و در حقشان دعا کن. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ (2)؛ ای رسول ما، تو از مؤمنان، صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازی و آنها را به دعای خیر یاد کن، همانا دعایتو در حق آنان موجب تسلی خاطر آنهاست»
«صلاة» به هر دو معنای مزبور که در حقیقت به معنای واحد برمی گردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاة» همان معنایی است که با طریق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر(صلی الله علیهو آله) آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود آن را تحقق عملی بخشید. نه تنها شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) در طول عمرش به عمل بدان پای بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجای آورند: «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ (3)؛نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب برپادار» که این آیه اشاره اجمالی بهنمازهای پنج گانه دارد.
پی نوشت ها:
1. سوره احزاب، آیه 56.
2. سوره توبه، آیه 103.
3. سوره إسراء، آیه 78.
ادامه مطلب