نماز عطیه حق
نماز عطیه حق
نماز،عطیۀ خداست و رَه آورد سفر معراجی حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) و نمازگزار، سالک وادی عشق است و هر قدمی سُلوکی و وصالی. نه آن چه قشریان گمان بردند که نماز، تکلیف است و تحمّل سختی. آری، برای ناآشنایان تکلیف است تابه وظیفه عمل کنند و کم کم تحت جاذبههایش قرار گیرند و جذبهها، اُنس بیاورد و اُنس به عشق مبدّل گردد، تا جایی که نماز تنها روشنی چشم و سُویدای قلب حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و محمدیان باشد که، «قُرةُ عینی فِی الصَّلاةٍ»(1) و عارف به این سرّ عشق گوید:
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق با تو بگزارم (2)
آیا این نمازگزار را به دنیا توجّهی هست؟ و یا شیطان را به ایشان راهی است؟ آیا برای چنین عاشقی، نماز تکلیف است و سنگینی؟ حاشا. بهشت این نمازگزاران را دوام ذکر معشوق و دوام حضور و دوام شهود حضرت حق و دست از غیر شستن است که، دو عالم را به یک بار از دل تنگ برون کردیم که جای تو باشد. (3)
پی نوشت ها:
1. خصال صدوق، باب سوم، شماره 217.
2. مولوی.
3. معراج عشق،ص18
ادامه مطلب
ترک نماز انهدام دین
ترک نماز انهدام دین
نمازبه معنای تمام دین است و چون نماز از امور ملکوتی و غیبی برشمرده شده است.دین نیز از امور غیبی است که ژرف نگری به آن انسان را وامی دارد که بدان اهمیت بسزایی را قائل گردد. و همانطور که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «الصلاة عماد الدین فَمَن ترک صلاتَهُ معتمداً فقد هدم دینه»(1) نماز پایه دین است پس کسی که نمازش را عمداً ترک نماید دینش را منهدم کرده است؛ یعنی کسی که نماز را عمداً ترک گوید در واقع نماز را نشناخته و بدان ره نیافته است، و الاّ اگر کسی نماز را از دید ملکوتی آن که ـ مقام معراج انسان است ـ به شهود بنشیند. به دنبال محو ساختن نسیان و فراموشی رفته، طلبعشقِ وافری را نسبت به نمازخواهان میشود «همانند رسول خدا (صلی الله علیهو آله) که چنان در نماز میگریست که از سینهاش صدای دیگ جوشان به گوش میرسید و با مشاهدۀ قلبی، پشت سر خود را هم میدید؛ یعنی بین او و اسرار عالم پرده ای نبود...»(2)
پس ترک نماز، اولاً انهدام انسان را به دنبالدارد. ثانیاً تمام اعمال خیر او که در پرتو دین معنا میدهد باطل میشود. ثالثاً، انسانی بی فایده و بی هدف در کناری افتاده تلقی میگردد.
پیامبر اکرم فرمودند: «مَن تَرَک الصلاة لایَرجُوا ثوابها و لایَخافُ عقابها فَلا اُبالی أن یموتَ یهودیاً أو نصرانیاً أو مجوسیاً» (3) کسی که نمازش راترک کند امید به ثوابش نمیباشد و از عذاب و عقاب آن ترسناک نیست، پس باکی نیست که یهودی بمیرد یا نصرانی یا مجوسی. یعنی علاوه بر آنکه شخص تارک الصلاة دین خود را نابود میسازد در وقت مردن نیز بر غیر دین خود از دنیا میرود.
و حتی بالاتر از چنین لحن تندی، در حدیث دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد شده است که بر این گروه، احکام ظاهری اسالم جاری نمیشود و آن حرمت و احترامی که بر جنازه مسلمان فرض و لازم استبر جسد و مرده بی نماز لازم نمیباشد و گویا همه حرمت و اکرام بر انسان مسلمان، از نمازش نشأت گرفته است و وقتی نماز از او ترک گردد همۀ کرامتها وتعظیمها بر هویت وجودی او در حال حیات و بر جنازههایش پس از مرگ رخت برمی بندد و این سخن زیبای پیامبر(صلی الله علیه و آله) چنین است که: «مَن تَرَک الصَلاةَ ثلاثةَ أَیامٍ فَإِذا ماتَ لایَغسِلُ وَ لایکفن و لایَدفَن فی قُبورالمسلمین» (4)؛(کسی که سه روز نمازش را ترک کند هرگاه بمیرد غسل و کفن نمیشود و در قبرستان مسلمین دفن نمیگردد.)
و این نهایت، علامت مشخصۀ تارک الصلاة است که خسران دائمی در این دنیا و در عالم آخرت را در پی خواهد داشت.
پی نوشت ها:
1. جامع الأخبار، ص 71.
2. معراج عشق، ص 25.
3. جامع الأخبار، ص 71.
ادامه مطلب
وصیت انبیاء به نماز
وصیت انبیاء به نماز
توجه به این نکته ضرورت دارد که بدانیم آخرین توصیه های پیامبران و انبیاء الهیبه ما رسیده پیرامون نماز بوده است. و این بسیار جالب است که انسان در هنگام مرگ آنچه که بیشتر مورد اهمیت است را بر زبان خویش جاری میسازد و بهاطرافیان در آن مورد تأکید میکند و سعی دارد در اواخر عمرش که به سرای جاودانگی سفر میکند به وصایایش رجوع شود، از این رو وقتی به وصایای انبیاءالهی نظر میکنیم، مییابیم که دائماً پیروان خود را به «نماز» و اهمیّت دادن بدان وصیت میکرده اند. چنانچه در روایتی از امام صادق (علیه السلام) به این نکته اشاره شده است که فرمودند:
«أحَبَّ الأعمالِ إلَی الله عَزّوجلَ الصَلاةَ وَ هِیَ آخرُ وَصایا الأنبیاءِ» (1)؛ نماز بهترین کارها نزد خداوند و آخرین وصیتهای پیامبران الهی است.
و همچنین در روایتی دیگر امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
«عَلَیکَ بِالصلاةِ فَإِنَّ أخر ما اوصی به رسول الله وحَثّ علیه الصلاه»(2)؛ (بر تو باد به نماز زیرا آخرین چیزی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن سفارش نموده و بر آن تأکید داشت نماز بود.)
علاوه برآن در دستورات و وصایای ائمه (علیهم السلام) نیز به نماز توصیه شده اس همانطور که امام علی(علیه السلام) در هنگام افتادن در بستر شهادت فرمودند: «الَصلاة، الَصلاة، الَصلاة»(3)؛(یعنی سفارش من به شما به نماز، نماز، نمازاست.)
بنابراین حال که این چنین انبیاء الهی و ائمه (علیهم السلام) بهاین امر مهم توصیه نمودهاند باید تمام الخیر را در آن دانست که نمازگزار به مَدَد این عبادت، مستحق نزول خوبیها میگردد و در حصار شیرینی و حلاوت این یاد از نورانیت خاصی برخوردار میگردد.
پی نوشت:
1. میزان الحکمه، ج65، ص397.
2. بحارالأنوار، ج84، ص 236.
3. مستدرک الوسائل، ج1، ص 173.
ادامه مطلب
فناناپذیری نماز
فناناپذیری نماز
هرآنچهکه در عالم هستی لباس موجود بودن برخود گرفته و پاره ای از نظام عینی و خارجی شمرده شود، برای او خیئه غیب و نهانی است، که در این باره خداوند فرموده است: «وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ»(1)؛ یعنی نهان آسمانها و زمین از آن خداست و همۀ کارها به او بازمی گردد. منظور آیه خصوص چیزهایی نیست که از آسمان و زمین نهان است بلکهمقصود، نهان و درون آسمانها نیز هست.
بنابراین نماز نیز جزئی از آسمانها و زمین ـ نظام خارجی موجود ـ شمرده میشود. و همانطور که خداوند میفرماید: «و للّه خزائن السموات و الأرض» (2) گنجینه های آسمانها و زمیناز آن خداست.پس یکی از گنجینه های نظام خارجی موجود نماز است. و از آنجا که همۀ آن گنیجنه های هستی که در آسمان و زمین است نزد خداوند ماندگار است وآنچه نزد غیر خداوند فانی شدنی است چنان که فرمود: «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق» آنچه پیش شماست پایان میپذیرد، و آنچه نزد خداست ماندگار است؛ پس اسرار آسمانها و زمین ـ که از جملۀ آنها نماز است ـ موجوداتی خارجی هستند که از هر گونه پایان پذیری و فنا محفوظ اند، و جز با دست کشیدناز چیزی که پایان پذیر و نابودشدنی است، صعود به سوی آنها قابل دستیابی نیست، چون به امر پایدار، جز پس از دوری از امر فانی نمیتوان رسید؛ زیرا امر فناپذیر حجاب است و چاره ای جز ترک آن نیست.
پی نوشت ها:
1. سوره هود، آیه 123.
2. سوره حجر، آیه 21.
ادامه مطلب