ماه مبارک رمضان نرم نرمک وزیدن گرفته است. این روزها به خیابان و کوچهای سرک بکشی بوی ماه رمضان را میتوانی استشمام کنی. مردم به فکر تهیه مایحتاج این ماه هستند و کسبه همه انواع و اقسام تخفیفات را در این زمینه پیشبینی کردهاند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم:«ستدفن بضعه مني بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفر الله ذنوبه.»(1) پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هيچ گرفتار و گنهکاري اورا زيارت نکند جز اين که خداوند گرفتاري او را برطرف سازد وگناهانش را ببخشايد.
شرکت در مراسم اعتکاف مسجد گوهرشاد، از قم راهی مشهد شده بود، تا زیبایی خدا را در اردویی معنوی و در روزهای با صفای ماه رجب به نظاره بنشیند و با خدای خود، از ناگفتهها و درددلهای کهنه بگوید، در مسجدی فیروزهای در قلب حرم که مأمن دل شکستگان و پل ارتباط با خدا است.
عید که میشود آسمان حرم را چراغانی میکنند. کبوترها از زیر طاقهای بلند حرم بیرون میآیند. سنگفرشهای حرم منتظر قدوم زائرانی میشود که همه امیدها و آرزوهایشان را با خود بار ماشین کردهاند و قدم در جاده خراسان گذاشتهاند.
نمایشگاه «در حریم ملکوت» در قاب چشمان دخترک خودنمایی میکند. با چیدن کلمات در کنار هم به سختی میتواند بخواند، از مادر میپرسد: «این نمایشگاه چیه؟ ملکوت یعنی چی؟» مادر با کمی تأمل میگوید: «دخترکم ملکوت یعنی جای خوبان»
حضور همیشگیشان را در گوشه و کنار حرم میتوانی حس کنی. روی سقف سقاخانهها، روی سرطاقها، طاقنماها و گاهی روی لوسترها و گنبدها. آنها که دیگر جزئی از حرم شدهاند و شاید کمتر کسی درباره زندگیشان فکر کرده باشد.
در معماری سنتی ایرانی، فضاهای کوچکی به نام سقاخانه در معابر عمومی توسط اهالی و کسبه به قصد سیراب کردن تشنگان ساخته میشد. سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آن ریخته و پیالههایی را با زنجیر به آن میبستند.
پوشیدن لباس سبز رنگ و ساعتها ایستادن در پشت سکوی کفشداری افتخاری است برای خادمان حرم امام مهربان تا برای ساعاتی رها از مشغلههای روزمره زندگی، دل را به مهر امام غریب پیوند بزنند و خاک قدوم زائرانش را سرمه چشمان کنند.