ثواب گفتن (لا اله الا الله )
۱.... پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند:
خداى عزوجل به موسى به عمران فرمودند: اى موسى ! براستى كه اگر آسمانها و ساكنان آن كه نزد من هستند و زمینهاى هفتگانه را در یك كفه گذاشته و (لا اله الا الله ) را در كفه دیگرى بگذارند. (لا اله الا الله ) سنگینتر از آنها خواهد بود.
2.... پیامبر صلى الله علیه و آله فر مودند: دو چیز عامل دو چیز است : كسى كه بمیرد در حالى كه گواهى مى دهد كه خدایى جز خداى یگانه نیست ، واردبهشت مى شود و كه بمیرد در حالى كه شریكى براى خداوند مى داند، وارد جهنم مى شود.
ادامه مطلب
کودک از بلندی خانه داشت می افتاد ،
اهالی کوچه می دویدند تا به او برسند اما مطمئن بودند تا به او برسند حتما ً می میرد ،
ناگهان مرد عابر دستش را به دعا بلند کرد : خدایا نگهش دار !
کودک چند لحظه ایی بین آسمان و زمین ماند ،
گفتند : تو یا جادوگری یا از اولیاء .
گفت : هیچ کدام . بنده خدا .
فقط عمری او خواست من اجرا کردم . حال یک بار من خواستم او اجرا کرد .
خدایا ، از خجلت سبکی توشه ام سرم پایین است ، اما چشمان دلم رو به آسمان .
من نه آن مرد عابرم و نه آنقدر بی معرفت که ندایت را نشنیده بگیرم ...
دستانم رو به آسمان است : الهی من لی غیرک ...
نگذار در گذر از پستی و بلندی های زندگی زمین بخورم ...
الهی ... گاه گاهی ... نگاهی .
هرکی طالب سلوک تو راه خداست بخونه و مطمئن باشید کسی به این نکته ها مداومت کنه 100% جواب میگیره....
1- قرائت ذکر یونسیه (لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) در سجده و ادامه ی آن تا یک سال (هر روز 400 بار) باعث تجرد روح از جسم اتصال به ارواح و باز شدن چشم برزخی می گردد گاهی برای مرحوم حداد تا سه روز تجرد برزخی روی می داد
2- قرائت سوره ی (انا فتحنا لک فتحا مبینا) فتح برای رفع حجابها بسیار خوب است
ادامه مطلب
داستانی در مورد نوه ی پسر حضرت علی(ع) یعنی نوه ی امام حسن (ع) سیده نفیسه رو براتون تعریف کنم:
او دختر زید ابن حسن ابن علی ابن ابی طالب است...او بسیار زاهد و پر کار بود.. قبرش در قاهره مصر مزار معروفی است و مردم بسیار از او تعظیم می کنند و به نام او سوگند یاد میکنند. قبر مبارکش زیارتگاه خاص و عام است و به طاهره و کریم الدارین ملقب است.او در سال یکصد و چهل و پنج هجری در مکه معظمه متولد شده و در مدینه منوره به زهد و عباد به سر میبرده و با جناب اسحاق موتمن پسر امام جعفر صادق (ع) ازدواج کرده که نتیجه ی این ازدواج یک پسر و دختر بود....
او با شوهر و فرزندان خود به مصر آمدند و پس از هفت سال در ماه رمضان به سال دویست و هشت هجری بدرود حیات گفت... و روحشبه شاخسار جنان پرواز کرد..پس از درگذشت شوهرش میخواست جنازه اش را به مدینه حمل کند و در بقیع کنار جدش امام حسن مجتبی(ع) دفن کند ولی مردم مصر از او خواهش کردند تا او را در مصر دفن کند تا مایه ی برکت اهل مصر باشد...
ادامه مطلب
داستان مردی از طائفه ی بنی اسرائیل
داستان جالبیه به یه بار خوندنش میرزه پیشنهاد میدم بخونید...
مردی عابد از بنی اسرائیل زیبا و خوش چهره شغلش هیزم فروشی بود روزی از جلوی کاخ سلطان رد میشد ملکه سلطان عاشق او شد او را به درون کاخ دعوت کرد و پیشنهاد گناه کرد و گفت:تو را از هیزم فروشی نجات میدهم او حاضر نشد. گفت:از اینجا نمیگذارم بیرون بروی مگر اینکه خواسته ی مرا تامین کنی...تمام درها را بسته ام. عابد گفت: بالای قصر توالت هست که بروم؟ گفت:آری. عابد بر فراز خانه رفت دید دیوارها بلند است و نمی تواند خود را میان کوچه پرت کند سرانجام خود را انداخت.خطاب به جبرئیل شد که بنده ی من برای فرار از غضب و خشم من میخواهد خود را بکشد که معصیت مرا نکند. با پر خود او را نگهدار. جبرئیل او را به سلامت به زمین گذاشت....
ادامه مطلب
برگ سبزیست تقدیم به خداى انسانها و ملائك و هرچه كه در آسمانها و زمین است...
تا شناخت خدا راهى نمونده كه بگم باورتون نمیشه.... تا شناخت خدا 2 قدم فاصله است... اول اینكه پا روى گناه ها و لذت هاى گناه آلود بذارى دوم اینكه پاتو بذارى تو قلبه خدا و خودت رو تو قلبش جا كنى كه كه باور كنید خدا هم مثل ماها تنهاست به شعر زیر توجه كنید:
آدمك آخر دنیاست بخند.................................آدمك مرگ همینجاست بخند
دست خطى كه تو را عاشق كرد......................شوخى كاغذى ماست بخند
آدمك خر نشوى گریه كنى.............................كل دنیا سراب است بخند
آن خدایى كه بزرگش خواندى.........................به خدامثل تو تنهاست بخند
ادامه مطلب
Thanks God
خداراشكر كه تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم . این یعنی او زنده و سالم در كنار من خوابیده است
.
I am thankful for the husband who snores all night, because that means he is healthy and alive at home asleep with me
____________
خدا را شكر كه دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاكی است.این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند
.
ادامه مطلب
متخصصان هشدار دادند، نوشیدن آب از بطریهای پلاستیكی خطر داخل شدن مواد شیمیایی سمی به درون بدن را تا 70 درصد افزایش میدهد.
در یك پژوهش جدید كه با تلاش محققان صورت گرفته، معلوم شد كه نوشیدن آب از بطری
پلاستیكی
كه از ماده شیمیایی و البته سمی
بیسفنول
A یا BPA ساخته شدهاند، میزان مواد شیمیایی سمی موجود در ادرار را تا حدود 70 درصد افزایش میدهد كه بدون شك تهدید مهمی برای سلامت كل بدن است.
به گفته متخصصان ؛ بیسفنول A یك ماده شیمیایی صنعتی است كه باعث میشود پلاستیكهای تهیه شده از آن محكم و شفاف شوند.
این ماده شیمیایی بهمیزان فراوانی در بطریهای پلاستیكی آب آشامیدنی مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین در شیشه شیر نوزادان و سایر محصولات از این دست استفاده میشود.
این پژوهش روی 77 دانشجوی داوطلب انجام گرفت و نشان داد كه ماده شیمیایی بیسفنول، سیستم هورمونی این افراد را مختل میكند و در نتیجه روی اندامها و تواناییهای تولید مثلی تاثیر نامطلوب دارد و همچنین به مغز آسیب میرساند و سبب بروز بیماریهای قلبی،
سرطان
، چاقی و دیابت میشود.
محققان تاكید كردهاند اگر میخواهید روند
پیری
را در بدنتان متوقف كنید، چندین راهكار ساده اما مفید برای این منظور ارائه شده كه یكی از مهمترین آنها
نوشیدن
چای سبز است.
چای سبز علاوه بر اینكه روشی بسیار مناسب و عالی برای
سمزدایی
از بدن است، سرعت شكلگیری چین و چروكهای پوستی را نیز كاهش میدهد.
چای سبز حاوی فلاونوئیدهایی است كه
آنتیاكسیدان
هایی فوقالعاده هستند و خاصیت ضد سرطانی بالایی دارند كه حتی میتوانند فعالیت آنزیمها را تغییر دهند.
این مواد مانند یك
آنتیبیوتیك
طبیعی عمل میكنند كه در تقویت سیستم ایمنی بدن با از بین بردن ناراحتیهای جزئی و التهابهای اندك تاثیر بسزایی دارد.
علاوه بر این، محققان به چند راهكار دیگر برای متوقف كردن روند پیری توصیه كردهاند.
آنها توصیه میكنند ؛ با صدای بلند بخندید تا سطح
هورمونهای
صفر در بدن شما كاهش یابد، روی صورتتان ماسك میوه بگذارید، از انواع توتها مانند تمشك استفاده كنید؛ چون سرشار از آنتیاكسیدان آنتوسیانین هستند، آب زیاد بنوشید تا چروكهای پوستیتان از بین برود، ماهیچههایتان را بیشتر حركت دهید تا مثل جوانی محكم بمانند، مركبات زیاد مصرف كنید، از 6 نوع ماده غذایی مهم شامل پنیر، ماست، موز، شیر، دانه
كتان
و سویا غافل نشوید و
پیادهروی
روزانه را فراموش نكنید.
یکی بود یکی نبود،یک مرد بود که یک بچه داشت و یک بابا، باباش می شد پدر بزرگ بچه اش و بچه اش می شد نوۀ بابایش. چی؟توضیح واضحات می دهم! می خواهم صفحه پر کنم؟ نخیر، هیچ هم این طور نیست.
خودم توی چند تا نسخه اصلی و قدیمی اش دیده ام. خلاصه یک روز نوه داشت توی کوچه جلوی خانه شان بازی می کرد دید بابایش یک سبد بزرگ آورد و گذاشت جلوی در خانه و تا پسر خواست چیزی بپرسد بابا رفت توی خانه و چند لحظه بعد در حالی که پدر بزرگ را کول گرفته بود از خانه بیرون آمد و پدر بزرگ را گذاشت توی سبد.
بچه گفت:آخ جون کولی سواری،بابا من هم بازی،من هم بازی.
پدر اخم کرد و گفت:برو کنار بچه، این که بازی نیست.
بچه پرسید:پس چیه؟چرا پدربزرگ را گذاشتی توی آن.
پدر پاسخ داد:برای این که او دیگر پیر شده و من هم از نگهداری اش خسته شدم، گذاشتمش توی سبد تا ببرمش سر قله کوه، ولش کنم و برگردم.
ادامه مطلب
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطانصفت باشم
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است
و تو هم به یاد داشته باش :
من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و
تو هم به یاد داشته باش
ادامه مطلب
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا كریمخان را ملاقات كند...
سربازان مانع ورودش می شوند!
خان زند در حال كشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند...
ادامه مطلب
وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم كه دری كه برایمان باز شده را نمی بینیم.
به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست. به دنبال كسی باش كه به لبانت لبخند بنشاند، چون فقط یك لبخند میتواند شب سیاه را نورانی كند كسی را پیدا كن كه دلت را بخنداند
هر چه میخواهی آرزو كن، هر جایی كه میخواهی برو، هر آنچه كه میخواهی باش، چون فقط یك بار زندگی می كنی، و فقط یك شانس داری برای انجام آنچه میخواهی.
ادامه مطلب

مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون كشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای كمك كردن) دست در دُم خر زده قُوَت كرد (زور زد). دُم خر از جای كنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست كه "تاوان بده"! مرد به قصد فرار به كوچهیی دوید، بن بست یافت. خود را به خانهیی درافگند. زنی آنجا كنار حوض خانه چیزی میشست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط كرد). صاحبِ خانه نیز با صاحب خر هم آواز شد. مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به كوچهیی فروجست كه در آن طبیبی خانه داشت. پسر جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایهء دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان كه بیمار در جای بمُرد. پدر مُرده نیز به صاحبِ خانه و صاحب خر پیوست! مَرد، همچنان گریزان، در سر پیچ كوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افگند. پاره چوبی در چشم یهودی رفت و كورش كرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست! مرد گریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانهء قاضی افگند كه "دخیلم!". مگر قاضی در آن ساعت با زن شاكیه خلوت كرده بود. چون رازش فاش دید، چارهء رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حكایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند.
ادامه مطلب
پیرمرد با لباسی مندرس در گوشه ای از میدان راه آهن نشسته و رمل و اسطرلابی بر زمین گذاشته تا شاید زن و یا مردی در جوارش بنشیند و او از باز شدن گره کارشان بگوید و نوید آینده ای خوب بدهد .....دختر کولی بزور دست زنی را می گیرد تا با نگاه به چهره زن و سر و وضع ظاهری اش از خیانت شوهرش بگوید یا همسری خوب و مهربان که به زودی با ماشینی آخرین مدل از راه می رسد ....زن روی مبل نشسته و نگاهی به باقیمانده قهوه داخل فنجان می کند تا هم از گذشته بگوید و هم از آینده ....اما آیا به راستی آینده آدمی در فنجانی قهوه یا با رمل و اسطرلاب رقم می خورد ؟!
نگاه به چهره زن و سر و وضع ظاهری اش از خیانت شوهرش بگوید یا همسری خوب و مهربان كه به زودی با ماشینی آخرین مدل از راه می رسد ....زن روی مبل نشسته و نگاهی به باقیمانده قهوه داخل فنجان می كند تا هم از گذشته بگوید و هم از آینده ....اما آیا به راستی آینده آدمی در فنجانی قهوه یا با رمل و اسطرلاب رقم می خورد ؟!
ادامه مطلب
.: RASEKHOON.NET:.