یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 

نسیم کوچه های دِه، کجایی؟ دلِ ما را گرفته مِه کجایی؟
تو مثل جنگل روشن، زلالی تو مثل صبحِ سرشارِ شمالی
به راهت، چشم ما، فانوس جاده بیا ای مثل باران، پاک و ساده
شبِ دریا، پُر از اندیشه توست جهان سبز از نسیم بیشه توست
نگاهِ چشمه از شوق تو لب ریز هوای باغِ چشمانت دل انگیز
جدا از تو نگاهی سرد داریم به باغ سینه برگی زرد داریم
حضورت اتفاق سبز باغ است و آغوش زمین، غرق چراغ است

ذبیح اللّه ذبیحی





، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی
مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی
کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی
افسرده دل به دامن تفتیده کویر ای روح آسمانی دریا، نیامدی
ای حسّ پاکِ گم شده روح روزگار زیباترین بهانه دنیا نیامدی
ای از تبار آینه ها، ای حضورسبز ای آخرین ذخیره طاها نیامدی
این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی

حسن یعقوبی





، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

بازآ، دلم زگردش دوران شکسته است چون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
آیینه خیال نهادم به پیش روی دیدم که قلبم از غم هجران شکسته است
عمری در آتشیم و تو را ناله می کنیم فریادمان به کوی و خیابان شکسته است
دیگر نوای ما ننوازد نی فراق این ناله در گلوی نِیستان شکسته است
ما تیغ غیرتیم ولی در نیام غم زنگار بی تحرّک دوران شکسته است
ما را خیال روی تو بی تاب می کند عقد بلور اشک، به دامان شکسته است
درمان حسرت دل ما دیدن تو بود بازآ که بی تو شیشه درمان شکسته است
در رهگذار عشق، گدایان حضرتیم در این مسیر، کلک «پریشان» شکسته است

محمدحسین حجّتی (پریشان)





، 
 
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

یاسمن چهره بیاراست، بیا شور در گلکده برپاست بیا
ای دوای همه علّت ها دیده از عشق تو بیناست، بیا
همدمی نیست در این دهرغریب یاد تو همدم دل هاست، بیا
چشم در راه تو ای مونس جان خیل دل خسته دنیاست، بیا
پا به راه تو نهادیم ای دوست سر به تقدیم مهیّاست، بیا
ای چراغ شب تنهایی دل بی تو هر شب، شب یلداست، بیا

زهره نارنجی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

ای افسر چرخ، خاک راهت وی عرش، غبار بارگاهت
ای خاتم اوصیا کز اوّل شد خاتم انبیا گواهت
ای آینه خدا نمایی در طلعت خوب تر زماهت
ای مصلح عالمی که عالم اصلاح شود به خاک راهت
سیّار کُرات آسمانی منظومه گردش نگاهت
در اوج فضا ستارگانند افتاده به مقدم سپاهت
انوار خداست در تو پیدا یا جلوه گری کند الهت

حسین ترابی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را
تمام جاده را رفتم، غباری از سواری نیست بیابان تا بیابان جسته ام ردّ نشانت را
نگاهم مثل طفلان، زیر باران خیره شد بر ابر ببیند تا مگر در آسمان رنگین کمانت را
کهن شد انتظار اما به شوقی تازه بال افشان تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را
کرامت گر کنی این قطره ناچیز را شاید که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را

حسین اسرافیلی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه به امید قدمت کون ومکان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
در شبستان شهود اشک فشان دوخته اند همه شب تا به سحر خلوتیان چشم به راه
دیدمش فرش از ابریشم خون می گسترد در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه
نازنینا نفسی اسب تجلّی زین کن که زمین گوش به زنگ است و زمان چشم به راه
آفتابا دمی از ابر برون آ که بود بی تو منظومه امکان، نگران چشم به راه

زکریّا اخلاقی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

عزیزم، از تو چه پنهان بهار در راه است بهار با نفس مشک بار در راه است
نسیم مژده رسانْ جانِ تازه می بخشد سپیده با قدم زرنگار در راه است
جوانه های سپیدار می دهند نوید طراوتی که تویی دوستدار، در راه است
بگو به خاطر آشفته در تبسّم گل قرار جان و دل بی قرار در راه است
خبر دهید به دل خستگان تشنه مهر شراب عاطفه ای خوش گوار در راه است

محمدجواد محبت





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

بهارسبزِ نورانی نگاهم می کنی امشب امید روح انسانی، نگاهم می کنی امشب
من آن مجموعه عشقم پریشان حال و دل خسته که رفته رو به ویرانی، نگاهم می کنی امشب
مرا از میکده سهمی نمانده غیر آه و غم در این وقت پریشانی، نگاهم می کنی امشب
دو چشمم اشک می بارد هوای دیدنت دارد زچشمم گرچه پنهانی، نگاهم می کنی امشب
نگاهم کن عطش سوزم دلم را بر تو می بندم تو ای شوق مسلمانی نگاهم می کنی امشب
من از شوق لقایت تا ابد، با شور می خوانم که ای دلدار پایانی، نگاهم می کنی امشب

مهدی طهماسبی دزکی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

صدای بال ملائک ز دور می آید مسافری مگر از شهر نور می آید؟
دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت مگر که موسی عمران زطور می آید؟
ستاره ای شبی از آسمان فرود آمد و مژده داد که صبح ظهور می آید
چقدر شانه غم بار شهر حوصله کرد به شوق آن که پگاه سرور می آید
به زخم های شقایق قسم هنوز از باغ شمیم سبز بهارحضور می آید
مگر پگاه ظهور سپیده نزدیک است؟ صدای پای سواری زدور می آید

ناصر فیض





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

مسیر مسیح بهاران کجاست؟ صفا گستر لاله زاران کجاست؟
رگ و ریشه لاله از هم گسست گل اندیشه سربداران کجاست؟
زسرگشتی، جان سرگشته ام قرار دل بی قراران کجاست؟
سرم را شده ابر خون سایه بان نشانی زالماس باران کجاست؟
در این دشت دل گیر یأس آفرین نوای خوش آبشاران کجاست؟
زمین گشته بت خانه بت گران تبردار ایمان تباران کجاست؟
من و انتظار و شب بی کسی خدایا دگر یار یاران کجاست؟
گلِ نرگسِ آفتابی جبین امیددلِ شب شکاران کجاست؟

احد ده بزرگی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

تو می آیی و دست های مرا ر از عطریاس و سحر می کنی
تو می آیی و لحظه های مرا از احساس گل تازه تر می کنی
تو می آیی و چشم های مرا برای شکفتن خبر می کنی
اگر خسته باشم از این انتظار به این خسته آخر نظر می کنی
تو می آیی و با غزل های سبز بهار جوان را صدا می زنی
به «انسانیت» بال و پر می دهی به زخم «حقیقت» دوا می زنی
تو می آیی و مرهم آشتی به سرتاسر کینه ها می زنی
تو می آیی و با طلوعی لطیف چه نقشی به آینه ها می زنی!

نسیرین صمصامی





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز

چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز

لاله‏ها، شعله كش از سينه داغند به دشت

در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

از سراپرده غيبت خبرى باز فرست

كه خبر يافتگان، بى‌خبرانند هنوز!

آتشى را بزن آبى به رخ سوختگان

كه صدف سوز جهان، بد گهرانند هنوز

پرده ‏بردار! كه بيگانه نبيند آن روى

غافل از آينه، اين بى‏بصرانند هنوز!

رهروان در سفر باديه، حيران تواند

با تو آن عهد كه بستند، بر آنند هنوز

ذرّه‏ها در طلب طلعت رويت، با مهر

همچنان تاخته چون نو سفرانند هنوز

سحر آموختگانند، كه با رايت صبح

مشعل افروز شب بى‏سحرانند هنوز

طاقت از دست شد، اى مردمك ديده! دمى

پرده بگشاى! كه مردم نگرانند هنوز

 

 


مشفق كاشانى


 





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

  انتظار

ای نگاهت دوای هـــــر دردی
آرزو می کنم که بـــــــرگردی

کاش من باخبر شـــوم روزی
لحظه ای بر دلم گــــذر کردی

زنده ام من به عشق دیدارت
بسته جانم به روی زیبــــایت

منتـــــظر مانده چشم گریانم
پس کجایی ؟ دلم به قربــانت

مثل مهتاب و آسمان هستی
آفتابی ، تو مهربـــان هستی

با تو معنای عشق کامل شد
یار و مولای عاشقان هستی

جمعه ها دل که بیقرارت شد
تا سحر چشم انتـــظارت شد

اشکها ریختم شبـــــــانگاهان
چون امیدم به نوبــــهارت شد

ای که بر درد و غم دوا هستی
نور عشقی و با وفـــا هستی

بی تو طاقت ندارد این دل بیا
صبر تا کی کنم؟ کجا هستی؟

شعر : فرزانه حبوطی 
چاپ شده در کتاب « پرسه در کوچه پس کوچه های شعر » جلد اول
انتشارات پورنگ

 

اللهم عجل لولیک الفرج





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]

گفتم که روی خوبت، ازمن چرا نهان است؟

                                  گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت ؟

                                  گفتا نشان چه پرسی آن کوی ، بی نشان است

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

                                  گفتا که در ره  ما ، غم  نیز شادمان  است  !

گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم

                                  گفت آن که سوخت او را ، کی ناله یا فغان است

گفتم فراغ تا کی گفتا که تا توهستی

                                  گفتم نفس  همین است  گفتا  سخن  همان  است

گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما

                                  گفتم  غمم   بیفزا  ،  گفتا  رایگان   است

               گفتم ز فیض بپذیر ، این نیمه جان که دارد

               گفتا، نگاه دارش غمخانه ی تو جان است

(ملا محسن فیض کاشانی )





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 دی 1389  توسط [ra:post_author_name]
(تعداد کل صفحات:11)      1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >