مصایب امام علی‏ ، خبر شهادت امام در ماه رمضان‏

عصر پیامبر (ص) بود، چند روز به ماه مبارک رمضان مانده بود، پیامبر (ص) مسلمانان را به مسجد دعوت کرد، و در حضور مردم در عظمت و شأن ماه رمضان سخنرانی نمود، از جمله فرمود: شیطان‏ها در این ماه، در بند زنجیرها هستند، از درگاه خداوند بخواهید که آنها را بر شما مسلط نکند.
امیرمؤمنان علی (ع) از میان جمعیت بر خاست و عرض کرد: ای رسول خدا در این ماه، بهترین اعمال چیست؟
پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:
یا ابا الحسن افضل الاعمال فی هذا الشهر، الورع عن محارم الله عزوجل
ای ابوالحسن! بهترین اعمال در این ماه، پرهیز از محرمات خدا است.
سپس آن حضرت گریه کرد.
علی (ع) عرض کرد: ای رسول خدا چرا گریه می‏کنی؟
پیامبر (ص) فرمود: گریه‏ام به خاطر حادثه ناگواری است که در همین ماه بر تو وارد می‏شود، گویا می‏بینم که تو در نماز هستی، و شخصی که شقی‏ترین فرد از گذشتگان و آیندگان است، و همپایه کشنده ناقه حضرت صالح (ع) می‏باشد(306) با ضربت خود بر فرق تو می‏زند، و محاسنت را با خون سرت رنگین می‏کند.
علی (ع) عرض کرد: یا رسول الله و ذلک فی سلامة من دینی ای رسول خدا! آیا این حادثه هنگام سلامت دینم رخ می‏دهد!.
پیامبر فرمود: فی سلامة فی دینک آری هنگامی که از نظر دینی، از هر گونه انحراف، سالم هستی، این حادثه رخ می‏دهد
آن گاه پیامبر (ص) در حضور جمعیت فرمود: ای علی! کسی که تو را بکشد، مرا کشته است، و کسی که با تو دشمنی کند با من دشمنی نموده است، کسی که به تو دشمنی کند با من دشمنی نموده است، کسی که به تو ناسزا بگوید به من ناسزا گفته است، زیرا تو همچون جان من هستی، روح تو روح من است، و سرشت تو سرشت من است، خداوند متعال من و تو را آفرید و برگزید، و مرا برای نبوت، و تو را برای امامت، انتخاب کرد، کسی که امامت، انتخاب کرد، کسی که امامت تو را انکار کند، نبوت مرا انکار نموده است، ای علی! تو وصی من، و پدر فرزندانم، و شوهر دخترم، و جانشین من در میان امتم، هنگام زندگی من و بعد از رحلت من می‏باشی، فرمان تو فرمان من، و نهی تو نهی من است، سوگند به خداوندی که مرا به نبوت مبعوث کرد، و مرا به عنوان بهترین خلق خدا برگزید، تو حجت خدا بر خلقش هستی، و امین اسرار او، و خلیفه او بر بندگانش می‏باشی.(307)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر دادن علی از شهادت خود

عامر بن واثله گفت: زمانی که خلافت ظاهری به امیرالمؤمنین علی (ع) رسید، مردم را برای بیعت با خود جمع کرد و از جمله کسانی که قصد بیعت با آن جناب را داشت عبدالرحمن ابن ملجم مرادی بود، چون به عنوان بیعت با آن حضرت حضور پیدا کرد، حضرت دو مرتبه یا سه مرتبه او را اجازه بیعت نداد پس از آن با کمال ناراحتی برای بیعت دست دراز کرد.
علی (ع) در آن هنگام فرمود: چه موضوعی مانع شده که بدبخت‏ترین این امت بیاید و اراده شوم خود را عملی سازد. سوگند به کسی که جان من در تصرف اوست به زودی محاسنم را از خون سرم رنگین خواهند کرد.
ابن ملجم چون از بیعت آسوده شد، برگشت حضرت امیر (ع) به این شعر مترنم شده فرمود:
اشدد حیاز یمک للموت - فان الموت لاقیکا
و لا تجزع من الموت - اذا حل بودادیکا
کما اضحک الدهر - کذلک الدهر یبکیکا
خود را برای استقبال از مرگ آماده کن و بدان که به زودی او تو را در می‏یابد از مرگ نترس و از ورود او اندوهناک مباش زیرا همان طور که روزگار تو را می‏خنداند به همان گونه می‏گریاند.(315)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر دادن پیامبر به علی از وفات خویش

به پیامبر (ص) مریضی‏ای عارض شد که با آن مریضی به جوار رحمت الهی واصل گردید، چون آن حالت را مشاهده نمود، دست حضرت امیرالمؤمنین (ع) را گرفت و متوجه بقیع گردید، اکثر صحابه از پی او بیرون آمدند، فرمودند که: حق تعالی مرا امر کرده است که استغفار کنم برای مردگان بقیع، چون به بقیع رسید، گفت: السلام علیکم ای اهل قبور، گوارا باد شما را آن حالتی که صبح کرده‏اید در آن و نجات یافته‏اید از محنت‏هایی که مردم را در پیش است، به درستی که رو کرده است به سوی مردم محنت‏های بسیار مانند پاره‏های شب تار.
پس مدتی ایستاد و طلب آمرزش برای اهل بقیع نمود، و رو آورد به سوی حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: جبرئیل در هر سال قرآن را یک مرتبه بر من عرضه می‏کرد، و در این سال دو مرتبه عرض نمود، چنین گمان دارم که این برای آن است که وفات من نزدیک شده است.
پس فرمود: یا علی به درستی که حق تعالی مرا مخیر گردانید بر میان خزانه‏های دنیا و مخلد بودن در آن یا بهشت، من اختیار لقای پروردگار خود کردم، چون بمیرم عورت مرا بپوشان که هر که به عورت من نظر کند کور می‏شود.(25)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر دادن از قاتل امام حسین

ابوالحکم گوید: از پیرمردان و دانشمندان خود شنیدم می‏گفتند: علی (ع) در ذیل خطبه فرمود: هنوز که دستتان از دامن من کوتاه نشده هر چه می‏خواهید از من بپرسید، سوگند به خدا از عده مردمی که صد نفر آنها گمراه کننده دیگران و صد نفرشان هدایت کننده آنان باشند، سؤال نکنید جز این که از خواننده و رهنمای آنها که تا فردای قیامت پایدارند اطلاع خواهم داد. مردی همان وقت از جای برخاست پرسید: بر سر و روی من چند تار موی روییده؟
علی (ع) فرمود: سوگند به خدا دوست من رسول خدا (ص) از پرسش تو به من اطلاع داده و اضافه کرد همانا بر هر تار موی سر تو فرشته موکل است که تو را لعنت می‏کند و بر هر تار موی ریش تو شیطانی موکل است که اسباب سرگردانی و بیچارگی تو را فراهم می‏سازند و همانا در منزل تو بزغاله‏ای است که فرزند رسول خدا (ص) را می‏کشد و نشانه این پیشامد صحت و درستی سخن من است و هرگاه پاسخ پرسش تو دشوار نبود از حقیقت آن تو را با خبر می‏ساختم، باز هم نشانه همان است که گفتم: فرشته و شیطان تو را لعنت می‏کنند.
پسر او در آن روزگار خردسال بود و تازه می‏توانست بنشیند و در هنگام پیشامد کربلا او قاتل حسین شد و قضیه چنان بود که علی خبر داد.(14)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر دادن از شهادت به دخترش‏

اسماعیل بن زیاد گوید: ام موسی کنیز علی (ع) و سرپرست دخترش فاطمه به من گفت: از علی (ع) شنیدم به دخترش ام‏کلثوم می‏فرمود: دختر من به زودی از مصاحبت من محروم خواهی شد و طولی نمی‏کشد از میان شما می‏روم.
ام‏کلثوم پرسید: به چه دلیل چنین فال بدی می‏زنید و ما را داغدار می‏سازید؟
فرمود: رسول خدا را در خواب دیدم که گرد و غبار را از چهره من پاک می‏کرد و می‏فرمود گرفتاری‏های دنیا از تو برداشته شد و تیر قضا به هدف مقصود رسید.
نامبرده گوید: سه شبانه روز نگذشته بود که حادثه ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) او را ساکت کرده می‏فرمود: دختر من گریه مکن آرام مباش هم اکنون پیغمبر خدا را می‏بینم با دست به جانب من اشاره می‏کند و می‏فرماید: یا علی به جانب ما بیا که آن چه در نزد ماست برای تو بهتر است از ماندن در دنیا.(332)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر دادن از آخرین پلید

ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که: مردی از علمای یهود به خدمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) آمد در هنگامی که حضرت از جنگ خوارج نهروان مراجعت نموده بود، پرسید که: یا علی تویی وصی پیغمبر آخر الزمان؟
فرمود: بلی.
یهودی گفت: بر وصی هر پیغمبری هفت بلیه و امتحان وارد می‏شود در حیات پیغمبر، و هفت بلیه بعد از وفات آن پیغمبر، تو بگو که آیا نسبت به تو هم واقع شده است؟
چون آن حضرت آن بلیه‏ها و امتحان‏ها را بیان فرمود، اصحاب آن حضرت همه حاضر بودند و همه تصدیق نمودند.
بعد از آن فرمودند: یکی دیگر از بلیه‏های من مانده و نزدیک است که آن بلیه بر من وارد شود، پس آن یهودی به گریه آمد، و اصحاب آن حضرت به فغان آمدند و گفتند: یا علی! آن خصلت آخر را بیان فرما؟
حضرت اشاره به ریش مبارک خود نمود فرمود: بلیه آخر آن است که این ریش از خون این موضع‏تر خواهد شد و اشاره به سر مبارک خود نمود.
چون حضرت این خبر وحشت آور را فرمود، صداهای مردم در مسجد به گریه بلند شد، شیون مردم به حدی رسید که در کوفه هیچ خانه نماند مگر آنکه اهلش از ترس آن صدا بیرون دویدند. آن یهودی در همان ساعت بر دست آن حضرت مسلمان شد، پیوسته در خدمت آن حضرت بود تا آنکه آن حضرت به درجه شهادت فایز گردید، و ابن ملجم را گرفتند و به خدمت امام حسن (ع) آوردند، در آن وقت آن یهودی حاضر بود و مردم بر دور امام حسن (ع) جمع شده بودند، و آن ملعون را در پیش آن حضرت بازداشته بودند، پس آن یهودی به آن حضرت گفت: ای ابومحمد بکش این لعین را خدا او را بکشد، به درستی که من خوانده‏ام در کتابی که بر حضرت موسی نازل شده است که این بدبخت گناهش بزرگتر است از پسر آدم که برادر خود را کشت، و از قدار پی کننده ناقه صالح.(326)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر پیامبر از غسل دهنده‏اش

عبدالله بن مسعود از حضرت رسول (ص) پرسید: چه کسی تو را غسل خواهد داد چون وفات یابی؟
حضرت فرمود: هر پیغمبری را وصی او غسل می‏دهد.
گفتم: وصی تو کیست یا رسول الله؟
فرمود: علی بن ابی طالب.
پرسیدم: چند سال بعد از تو زندگانی خواهد کرد؟
فرمود: سی سال، چنان چه یوشع بن نون وصی موسی بعد از موسی سی سال زندگانی کرد، و صفراء دختر شعیب که زوجه حضرت موسی بود بر او خروج کرد و گفت: من سزاوارترم به خلافت از تو، یوشع با او مقاتله کرد و لشکر او را کشت و او را اسیر کرد، بعد از اسیر کردن او را گرامی داشت، به درستی که دختر ابوبکر بر علی (ع) خروج خواهد کرد با چندین هزار نامرد از امت من، و علی اکثر مردان لشکر او را خواهد کشت و او را اسیر خواهد کرد، بعد از اسیر کردن با او احسان خواهد کرد.(29)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر امام حسن از باطن ابن ملجم‏ ‏

روایت شده: هنگامی که ابن ملجم را نزد امام حسن (ع) آوردند، ابن ملجم به امام حسن (ع) گفت: یک سخن سری دارم می‏خواهم در گوشی به شما بگویم.
امام حسن (ع) تقاضای او را رد کرد و فرمود: او می‏خواهد گوش مرا با دندانش بجود
ابن ملجم گفت: سوگند به خدا اگر به من امکان می‏داد، گوشش را از ته سوراخش می‏کندم.(382) لعنت خدا و همه موجودات بر او باد.


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر از هتک حرمت

پیامبر خدا (ص) هنگام وصیت کردن موارد وصیت را یکی به علی (ع) می‏گفت و از او می‏خواست تا عمل به وصیت را - با همه سختی که در پی دارد- بپذیرد. و افراد که اینک شاهدانی از الهی بر اقرار و پذیرش تو گواهند؛ مبادا در انجام آن سستی ورزی.
وصی گرامی که سراپا گوش بود، در پایان هر بند، اطاعت و آمادگی خود را اعلام می‏نمود. تا آن که شمار وصایا به فرازی رسید که شنیدن آن، بند از بند علی (ع) جدا کرد و آن جلوه عظمت و ناموس الهی را به لرزه در آورد و نقش بر زمین کرد. این بخش را از خود علی می‏شنویم:
... قسم به آن که دانه را شکافت و به جانداران حیات بخشید، گفتار جبرییل را شنیدم که به حبیب خدا چنین می‏گفت:
ای محمد، به علی بگو که حرمتت، که حرمت خدا و رسول است، هتک خواهد شد و محاسنت با خون سرت خضاب خواهد شد.
از شنیدن این سخن، فریادی کشیدم و بیهوش بر زمین افتادم پس (از آن که به هوش آمدم) گفتم: یا رسول الله این وصیت را هم می‏پذیرم. و بر تلخی‏های آن صبر می‏کنم اگر چه حرمتم هتک شود و سنت‏های الهی ترک شود و کتاب خدا پاره پاره گردد و ارکان کعبه از هم فرو پاشد و محاسنم از خون سرم رنگین شود. در برابر همه این‏ها شکیبا خواهم بود و به حساب خدا خواهم گذاشت و از او امید اجر و پاداش دارم و تا پیوستن به شما، در انجام دادن آن تلاش خواهم کرد.(299)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر از نوحه گری‏ها

در آخر شب نوزدهم که خواست از خانه به مسجد برود مرغابی‏ها اطراف او را گرفته به روی او صیحه می‏زدند. خواستند آنها را دور کنند، فرمود: دست از آنها بردارید که به نوحه گری پرداخته‏اند.(330)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر از شقی‏ترین فرد

روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود:
یا علی اشقی الاولین عاقر الناقة، و اشقی الاخرین قاتلک - و فی روایة - من یخضب هذه من هذا
ای علی! شقی‏ترین پیشینیان همان کسی بود که ناقه صالح را کشت، و شقی‏ترین فرد از آخرین قابل تو است - و روایتی آمده: و او کسی است که این را با آن رنگین کند (اشاره به اینکه محاسنت را با خون فرق سرت خضاب کند).(308)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر از رنگین شدن محاسن از خون سر

پیش از آن که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در غزوه خندق عمرو بن عبدود را بکشد، او ضربتی بر سر آن حضرت زد که سر مبارکش شکافته شد، علی (ع) آن ملعون را به جهنم فرستاد، به خدمت حضرت رسالت (ص) مراجعت نمود، آن حضرت به دست مبارک آن جراحت را بست و به دهان معجز نشان خود بر آن جراحت دمید، در همان لحظه بهبود یافت، پس فرمود: من کجا خواهم بود هنگامی که ریش تو را به خون سرت رنگین می‏کنند.(305)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خبر از آینده عباس

مورخان نقل می‏کنند: در دوران طفولیت حضرت عباس (ع) یک روز امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) وی را در دامان خود گذاشت و آستین‏هایش را بالا زد و در حالی که به شدت می‏گریست به بوسیدن بازوهای عباس (ع) پرداخت.
ام البنین (س)، حیرت زده از این صحنه، از امام (ع) پرسید: چرا گریه می‏کنید؟! حضرت با صدای آرام و اندوه زده پاسخ داد: به این دو دست نگریستم و آن چه را که بر سرشان خواهد آمد به یاد آوردم.
ام البنین (س)، شتابان و هراسان، پرسید: چه بر سر آنها خواهد آمد؟!
امام (ع) با لحن مملو از غم و اندوه و تأثر گفت: این دستها از بازو قطع خواهد شد. کلام حضرت چون صاعقه‏ای بر ام البنین (س) فرود آمد و قلبش را ذوب کرد و با وحشت و شتاب پرسید: چرا دستهایش قطع می‏شوند؟!
امام (ع) به او خبر داد که دستان فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهی و ریحانه رسول الله (ص)، قطع خواهد شد. ام البنین (س) گریه کرد و زنان همراه او نیز در غم و رنج و اندوهش شریک شدند.
سپس ام البنین (س) به دامن صبر و بردباری چنگ زد و خدای را سپاس گفت که فرزندش فدای سبط گرامی رسول خدا (ص) و ریحانه او خواهد گردید.(20)
امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: ام البنین، فرزندت عباس (ع) نزد خدای تبارک و تعالی منزلتی عظیم دارد و خدای متعال در عوض دو دستش، دو بال به مرحمت خواهد کرد که با آنها با ملایکه در بهشت پرواز کند، همان گونه که قبلاً این عنایت را به جعفر بن ابی طالب (ع) نموده است. و ام البنین (س) با شنیدن این بشارت ابدی و سعادت جاودانه مسرور شد.(21)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، خانه غم و اندوه زهرا

پس از رحلت رسول خدا (ص)، فاطمه زهرا(س) همواره ناراحت و حزن آلود بودند و هیچ کس او را شاد و خندان ندید، آن حضرت مرتب با صدای بلند می‏گریستند، تا این که مردم مدینه از صدای گریه او ناراحت شدند.
بزرگان مدینه خدمت امیرالمؤمنین (ع) علی (ع) رسیدند و خدمت حضرت عرض کردند: یا اباالحسن گریه زهرا ما را ناراحت می‏کند به ایشان بگو شب‏ها گریه کند و روزها آرام بگیرد یا شب‏ها آرام باشد و روزها گریه کند.
امیرمؤمنان سخنان مردم را به فاطمه (س) گفت: فاطمه (س) فرمود: یا علی من مدت کوتاهی در میان این مردم هستم و در این مدت آن قدر از فراق پدر گریه می‏کنم تا به او ملحق شوم.
پس از این سخنان، علی (ع) در قبرستان بقیع برای حضرت زهرا خانه‏ای ساخت و آن را بیت الأحزن نامید، حضرت زهرا(س) هر روز صبح دست امام حسن و امام حسین (ع) را گرفته به بقیع و بیت الأحزن رفته و در فراق پدر، پهلوی شکسته، صورت سیلی خورده و بازوی کبود و محسن سقط شده‏اش می‏گریست.(239)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

مصایب امام علی‏ ، حنوط بهشتی‏

در کتاب مشارق الانوار از امام حسن (ع) روایت کرده است که حضرت امیرالمؤمنین با حسن و حسین (ع) گفت که: وقتی مرا به قبر گذاشتید، قبل از آن که خاک را بر من بریزید دو رکعت نماز به جا آورید، بعد از آن در قبر من نظر کنید. چون آن حضرت را در ضریح مقدس گذاشتند و از نماز فارغ شدند، دیدند که پرده‏ای سبز از جنس سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن (ع) آن پرده را از بالای سر آن حضرت دور کرد و در قبر نظر کرد دید که حضرت رسالت (ص) و حضرت آدم و حضرت ابراهیم با حضرت امیرالمؤمنین (ع) سخن می‏گویند پس امام حسین (ع) پرده را از پیش پای آن حضرت دور کرد دید که فاطمه زهرا و حوا و آدم و آسیه بر آن حضرت نوحه و زاری می‏کنند.(434)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در دوشنبه 14 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0