یا أیُّهَا الرَّئُوف و یا أیُّهَا الْکَرِیم
دلدادهام به عشق تو دلدار از قدیم
پر میزدند به سوی تو دل همره نسیم
عمریست تا که گوشهی بام تو شد مقیم
سر را به پیشکش به بَرِ شاه میبرم
سلطان طوس گر بپذیرد همین کمَم
با یک نگاه تا که رهانی دلی ز غم
ای قَادَةَ الْاُمَم که تویی اصل هر کرم
دارد به شوق میزند این دل .. حرم حرم
راهی شدم به سوی تو با دل .. قدم قدم
بازم ز شور عشقِ تو بیتاب میشوم
با یاد گنبد حرمت آب میشوم
باز آمدم به صحن تو من جامعه بدست
هستم ز خاک و پیش توأم چون غبار پَست
دارم یقین به پیش شما هست، هر چه هست
هر کس که دل به مهر و ولای تو بست، رَست
در چشمم التماس نگاهی چو آهو است
ما را مگر که قبله به جز آن دو ابرو است؟
"مقام أمْن و مِیِ بی غش و رفیقِ شفیق"
غیر از تو نیست مقصد ما در ره طریق
نام تو گشت زینتِ انگشتر عقیق
"به کُنْهِ آن نرسد صد هزار فکر عمیق"
دیدم به جای جای حرم تا گذر فتاد
تیر اجابت است که بر رهگذر فتاد
دیدم که مادری به چه حالی زند صدا
گوید به سوی پنجره فولاد، با خدا
حقِّ امام هشتم و سلطانِ دین رضا
طفلِ مریضِ غم زدهام را بده شفا
در چشم من بهشت، همین صحنهای توست
بابُ الْجواد و دار و رواق و هوایِ توست
این چه حلاوتی ست که هر دم فزون شود
گر جان دهد به پای تو دلداده، چون شود
حتی اگر حلال تو این بار خون شود
باور ندارم آنکه ز جانم برون شود
باز آمدم به پیش تو پُر اشکتر روَم
شرمنده با سر آمدم و هم به سر روم
صحبت ز سر شد و دل من رفت کربلا
آنجا که سر به دامن طفلی گرفت جا
غربت نصیب کنج خرابه ز صد بلا
طفل سه سالهای که به غم گشت مبتلا
با دست خسته روی طبق را کنار زد
جان داد و بوسه را به لب زخم یار زد
با سر شروع گشت و به سر ختم شد کلام
یعنی که مِهر می شود از هر دو سر تمام
هر دم به سوی مَضْجَعِ پاک تو صد سلام
من آمدم چو بهر زیارت . . بیا امام
یک بار آمدم، دو سه جا دیدنم بیا
جانِ جواد لحظهی جان دادنم بیا
وحید دکامین