مجلس نهم را انتخاب کنید ....
دیگر امکانات

در حال حاضر دو گروه عمده از فعالین سیاسی در جمهوری اسلامی به ایفای نقش می‌پردازند؛ گروه اول فعالان اپوزیسیون که بر علیه کل وضعیت سیاسی فعلی ایران موضع گیری و فعالیت می‌کنند. این گروه نه از طرف حکومت مجاز به حضور در انتخابات است و نه خود علاقه‌ای به حضور در صحنه بازی‌های سیاسی دارد.

مجلس نهم : انتخابات مجلس نهم در حالی فرا می‌رسد که صحنه سیاسی در ایران از خرداد ۱۳۸۸ تغییرات عمده‌ای را به چشم دیده است.

در حال حاضر دو گروه عمده از فعالین سیاسی در جمهوری اسلامی به ایفای نقش می‌پردازند؛ گروه اول فعالان اپوزیسیون که بر علیه کل وضعیت سیاسی فعلی ایران موضع گیری و فعالیت می‌کنند. این گروه نه از طرف حکومت مجاز به حضور در انتخابات است و نه خود علاقه‌ای به حضور در صحنه بازی‌های سیاسی دارد.

گروه دوم فعالان سیاسی داخل نظام هستند که به بازی سیاسی برای کسب قدرت با توجه به شرایط می‌پردازند و از وضعیت فعلی رضایت نسبی دارند و به دنبال حداکثر کردن منافع خود در این وضعیت سیاسی هستند.

در این نوشتار به بررسی آرایش این گروه‌ها و عوامل تاثیر گذار، سناریوهای موجود در انتخابات آینده و پس از آن می پردازیم.

آرایش نیروهای بازیگر سیاسی

آرایش نیروهای سیاسی داخل نظام بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ دیگر وضعیت پیشین را ندارد. تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم این گروه‌ها به یک ائتلاف سلبی برای بیرون راندن نیروهای اصلاح طلب رسیده بودند، اما با افول حرکت مخالفین، نیرو‌های درون نظام آرایشی تازه یافته و به سه دسته اصلی با مرز بندی‌های جدی تبدیل شده‌اند.

الف. نیروهای منتقد احمدی‌نژاد (محافظه کاران سنتی و تکنوکرات): این نیرو‌ها شامل گروه ۷+۸ با محوریت محمدرضا مهدوی کنی است.

گروه هفت نفره، کمیته داوری این ائتلاف محسوب می‌شوند و در بر گیرنده نماینده‌های جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز و چهره‌های مورد وثوق جریان اصولگرا (غلامعلی حداد عادل، علی اکبر ولایتی و حبیب الله عسگراولادی) است.

گروه هشت نفره شامل نمایندگان احزاب و چهره‌های منتقد آقای احمدی‌نژاد است. ائتلاف جبهه پیروان خط امام و رهبری، جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان و اصولگرایان تحولخواه. علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف نیز هر کدام یک نماینده به این گروه معرفی کردند. این گروه کرسی‌هایی نیز برای جبهه پایداری در نظر گرفته بود که در ‌‌نهایت جبهه پایداری با سرباز زدن از معرفی نماینده عملا از این ائتلاف خارج شد.

ب. نیروهای مخالف مشایی: پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات سال ۱۳۸۴ حاصل همکاری سپاه، افراطیون مذهبی و سیاسی و نزدیکان خود آقای احمدی‌نژاد بود. گروهی از این افراد در دولت نهم پست‌های وزارت و معاونت وزیر را به خود اختصاص دادند و در دولت دهم نیز بعضی از وزارتخانه‌ها علیرغم میل آقای احمدی‌نژاد در اختیار این گروه‌ها است. اما موتلفین پیشین راه جدایی پیش گرفته‌اند و اکنون چند پاره شده‌اند.

جبهه پایداری حاصل ائتلاف قسمتی از جداشدگان و اخراجی‌های دولت با محوریت محمدتقی مصباح یزدی است. این افراد حامیان رهبر جمهوری اسلامی هستند و از مخالفان جریان نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی در دولت آقای احمدی‌نژاد محسوب می شوند. صادق محصولی، حمید رسایی، علی‌اصغر زارعی، مهدی کوچک‌زاده، اسماعیل کوثری، روح‌الله حسینیان، غلامحسین الهام و مرتضی آقا تهرانی از موسسان جبهه پایداری هستند. این چهره‌ها در سال ۱۳۸۴ با حمایت از محمود احمدی‌نژاد انتخابات را شروع کردند اما در جریان اختلافات رهبری و آقای احمدی‌نژاد طرف رهبری را گرفتند.

ج. نیروهای حامی احمدی‌نژاد: این نیرو‌ها با محوریت اسنفدیار رحیم مشایی از طرف حامیان دیگر حکومت متهم به انحرافی بودن هستند. آقای رحیم مشایی هم از نظر فکری و هم به صورت سببی به آقای احمدی‌نژاد نزدیک است. او با مطرح کردن نظریاتی همچون مکتب ایرانی یا دوستی با مردم اسراییل بسیار جنجال برانگیز بوده است و تلاش کرده خوانش جدیدی از جمهوری اسلامی ارائه دهد. اما از نظر سیاسی او چندی است که روی صحنه ظاهر نشده است. گروهی از مخالفین او معتقدند که وی با چراغی خاموش حامیان احمدی‌نژاد را آماده انتخابات مجلس نهم می‌کند.

نگاهی عمیق‌تر به بازیگران عرصه سیاسی

در بررسی این سه گروه می‌توان تفاوت‌ها و شباهتهایی در نگاه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی آن‌ها پیدا کرد.

از دیدگاه ایدئولژیک گروه ۷+۸ نگاهی سنتی را دنبال می‌کند و متمایل به حوزه‌های علمیه و نظریات فقه سنتی است. جبهه پایداری دیدگاه افراطی از اسلام و حکومت اسلامی دارد که آقای مصباح یزدی نماینده اصلی آن شناخته می شود. اما حامیان احمدی‌نژاد اما معتقد به پر رنگ کردن خصایص ایرانی در دیدگاه‌های اسلامی هستند و با سخت گیری‌های جمهوری اسلامی در زمینه‌های فرهنگی موافق نیستند.

از نظر سیاسی گروه ۷+۸ معتقد به تبعیت از رهبر جمهوری اسلامی است. این خصیصه در جبهه پایداری نیز به صورت حداکثری مشاهده می‌شود. اما حامیان آقای احمدی‌نژاد معتقد به آزادی عمل بیشتر رئیس جمهور هستند.

از نظر اقتصادی گروه ۷+۸ وضعیت شفاف تری نسبت به گروه‌های دیگر دارد و شامل گروه‌های سنتی بازاری و تکنوکرات‌های جدید است که بسیاری از چهره‌های نزدیک به آنها در اتاق بازرگانی مشغول به فعالیت هستند. چهره‌هایی نظیر یحیی آل اسحاق، علینقی خاموشی، محمد نهاوندیان، اسدالله عسگر اولادی و… اتاق‌های بازرگانی را پارلمان بخش خصوصی نامیده‌اند و گفته می شود که آنها می‌توانند مقامات عالی رتبه را احضار کنند و به پرسش بکشند.

اما جبهه پایداری و نیروهای حامی آقای احمدی‌نژاد با حضور افرادی مانند آقای محصولی و آقای رحیمی رویه‌ای پر ابهام و سوال برانگیز از خود به نمایش گذاشته‌اند. زمزمه‌های موجود در مورد نحوه فعالیت های اقتصادی این دو چهره بر برنامه‌های اقتصادی این دو گروه سایه می اندازد.

بازیگران کوچک

به غیر از سه گروه فوق بازیگران داخل حکومت چهره‌ها و احزاب کم فروغی را هم در بین خود دارند که برای مثال می‌توان به محسن رضایی و جبهه ایستادگی اشاره کرد، اما به نظر نمی‌رسد این افراد و احزاب بتوانند در انتخابات بعدی نقشی جدی بازی کنند.

همچنین اقلیت مجلس هفتم و هشتم دیگر حاضرین در انتخابات مجلس نهم هستند که خود را اصلاح طلب و وابسته به تفکری می‌دانند که در دوم خرداد ۱۳۷۶ با محمد خاتمی به قدرت رسید. اما بسیاری از فعالان سیاسی وابسته به این گروه پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و محاکمه شدند و تعدادی از آنها به اپوزیسیون نظام تبدیل شده‌اند و حکومت حق فعالیت سیاسی قانونی به ایشان نمی‌دهد.

گروه اندکی که هنوز جزو اقلیت مجلس هشتم هستند و قرابت بیشتری با فعالان اپوزیسیون دارند با ثبت نام مجدد در انتخابات سعی دارند که سنگر فعلی از دست نرود، اما این گروه در نگاه اکثر منتقدان ناکارآمد هستند و حتی عده ای عقیده دارند که آنها عملا به اصلاح طلبان پشت کرده اند. با نگاهی به نوع فعالیت آن‌ها در مجالس هفتم و هشتم، تعداد کاندیداها و شخصیت جمعی آنها، این گروه از نقش آفرینی جدی در صحنه سیاسی ایران عاجز است. آن‌ها با تکیه بر نگاه‌های قومی در شهرستانهای کوچک به دنبال تکرار نقش سابق خود در مجلس جدید هستند.

صحنه نمایش انتخابات مجلس نهم

تحلیل نمایش انتخابات مجلس نهم نیاز به شناخت عوامل موثر در صحنه سیاسی جدید ایران دارد. مهم‌ترین این عوامل، نقش رهبری و فضای امنیتی حاکم بر صحنه انتخابات مجلس نهم است:

نقش تازه رهبری

رهبر جمهوری اسلامی در بازی‌های فعلی داخل حکومت نقشی ویژه برعهده دارد؛ این نقش از فرماندهی نهادهای امنیتی و نظامی شروع می‌شود و تا راهبری جمهوری اسلامی در سیاست خارجی ادامه دارد.

نقش رهبر جمهوری اسلامی در سیاست داخلی ایران پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ تا افول جنبش مخالفان دولت در بهمن ماه ۱۳۸۸ نقشی فعال است. او بعد از انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییس جمهوری که علی رغم میل او به این سمت دست یافته بود، با رهبری نهادهای امنیتی-نظامی مانند اطلاعات موازی (اطلاعات ناجا، اطلاعات سپاه، اطلاعات قوه قضاییه و…)، سپاه پاسداران و قوه قضاییه سعی در کنترل فضای جامعه و سیاست‌های داخلی دولت اصلاحات داشت.

با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، آیت الله خامنه‌ای به شکل فعال و آشکاری از او و دولتش حمایت کرد و نهادهایی مانند سپاه دست بازتری در سیاست و اقتصاد پیدا کردند.

رهبر ایران در این سال‌ها تلاش خود را برای متمرکز نشدن قدرت مبذول داشته است. سپردن قوه قضاییه به روحانیون نزدیک به حوزه، طرح سپاه استان‌ها و کنترل درگیری‌های مجلس و دولت؛ در مجلس هفتم و هشتم را می‌توان در این راستا ارزیابی کرد.

در هنگامه انتخابات ۱۳۸۸ بار دیگر گمانه زنی‌ها در مورد نقش رهبر جمهوری اسلامی بالا گرفت تا در ۲۹ خرداد ۸۸ او کامل به میدان آمد و به طرف اصلی دعوا با معترضان انتخاباتی تبدیل شد. اما با افول جنبش سبز و محدود شدن صحنه سیاست داخلی نظام به گروه‌های حامی او، دیگر نیازی به ایفای نقش فعال او نیست و او با چهره ای پدرانه به حل و فصل دعواهای بین هواداران خود می‌پردازد و گاهی به اشارتی یکی را بر دیگری رجحان می‌دهد و راه حساب کشی از او را باز می‌کند.

گروه‌های درون نظام برای گرفتن سکان مجلس آینده احتیاج به جلب نظر رهبری دارند. در اصل انتخابات فرصتی برای جلب نظر رهبری است. پیش از این نیز این نقش آیت الله خامنه‌ای در حل و فصل درگیری‌ها اهمیت نظر او را نمایان کرده است.

برای مثال اشاره محمدرضا باهنر به عنوان یکی از مخالفان آقای احمدی‌نژاد در مورد تاثیر نظر آیت الله خامنه‌ای در جلسه رای اعتماد برای وزاری کابینه دهم و کم شدن از تعداد کسانی که رای اعتماد نگرفتند، یکی از مواردی است که با توجه به آن می توان به نقش آیت الله خامنه‌ای در بازی‌های گروه‌های داخل حکومت پی برد.

همچنین در ماجرای استعفای وزیر اطلاعات، محمود احمدی‌نژاد با فشار به حیدر مصلحی که منتخب وی برای این وزارت نبوده است (در سنت جمهوری اسلامی وزارت اطلاعات جزو وزارت خانه‌هایی است که وزیر آن با نظر مستقیم رهبری انتخاب می‌شود)، او را وادار به استعفا کرد و این استعفا از سوی او پذیرفته شد. اما آیت الله خامنه‌ای با این تصمیم مخالفت کرد و دستور به ابقای آقای مصلحی در پست خود داد.

این رفتار رهبری موجب قهر و خانه نشینی ۱۱ روزه محمود احمدی‌نژاد شد. پس از بازگشت او، گروه‌های رقیب آقای احمدی‌نژاد در مجلس توانستند با نظارت بیشتر به سخت گیری‌های جدی‌تر بر دولت او بپردازند و فشار بیشتری بر دولت وارد کنند.

می‌توان نتیجه گرفت که رهبری در بازی‌های داخلی جمهوری اسلامی دیگر قسمتی از بازی نیست و جلب نظر او به هدف این بازی تبدیل شده است. نظری که حمایت نیروهای عملیاتی او (از جمله سپاه و وزارت اطلاعات) را هم به دنبال خواهد داشت.

سناریوهای روی میز

انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی اولین آزمون برای آرایش جدید در جمهوری اسلامی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ است. هر نتیجه ای در این انتخابات یک سناریو و یک سرنوشت جدید برای بازیگران آن رقم خواهد زد.

بعضی از سناریوهای محتمل در‌ انتخابات به ترتیب زیر است:

الف) پیروزی گروه ۷+۸:

از نظر سیاسی این گروه از رهبر جمهوری اسلامی حرف شنوی دارد و رقیب احمدی‌نژاد است. علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف دو عضو شاخص این گروه پیش از این از محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ شکست خورده‌اند. اگر قدرت مجلس دست این گروه را باز بگذارد، آن‌ها تلاشی روز افزون خواهند کرد تا رقیب دیروز را هر چه بیشتر در دولت محدود کنند اما از تنش استقبالی نخواهند کرد. اتحاد آن‌ها تا کنون برای بیرون کردن و یا محدود کردن دشمن است و اگر آقای احمدی‌نژاد و حامیانش به طور کامل از صحنه حذف شوند، نقطه انشقاق این گروه خواهد بود.

این گروه به دلیل پشتوانه‌های اقتصادی خود برای فرار از تنش در عرصه‌های داخلی و خارجی تلاش خواهد کرد. گمان می‌رود این گروه حتی در صورت پیروزی فعلا به مصاف گروه‌های اقتصادی سپاه و وزارتخانه‌هایی که در دست سپاه پاسداران است نخواهد رفت و سعی می‌کند با آن‌ها به یک توافق ضمنی برای جدا کردن مناطق تحت نفوذ برسد.

اگر این گروه بتواند در آینده کاملا نبض مجلس ایران را به دست بگیرد مباحث و رقابت های بعدی در جمهوری اسلامی بیشتر تجاری خواهد بود. البته این تجارت به معنای بازار آزاد نیست. هر کدام از این دو جناح تلاش خواهند کرد که سهم خود را از اقتصاد انحصاری ایران افزایش دهد و بخشی از درگیری‌های جمهوری اسلامی از مجلس و دولت به نهادهایی چون اتاق بازرگانی کوچ خواهد کرد.

ب) پیروزی جبهه پایداری:

نزدیکان این گروه هم اکنون در دولت پستهای مهمی نظیر وزارت نفت، کشور و اطلاعات را در اختیار دارند، اما بسیاری از اعضای این جبهه پیش از این از پستهای سیاسی و اجرایی دولت کنار گذاشته شده‌اند.

در صورت پیروزی قاطع این گروه، تلاش آن‌ها برای بازپس گیری پستهای دولت از نزدیکان محمود احمدی‌نژاد احتمالا درگیری‌های آینده را به درگیری‌های سیاسی تیدیل می‌کند و جنگ قدرت در جمهوری اسلامی را به دل دولت خواهد کشاند. جبهه پایداری که شامل اعضای اخراجی دولت‌های نهم و دهم است که رقیب خود را نه محمود احمدی‌نژاد که اسفندیار رحیم مشایی می‌بیند. آن‌ها سعی خواهند کرد با بیرون راندن آقای رحیم مشایی و نزدیکانش از دولت سهم بیشتری از کابینه را از آن خود کنند.

همچنین در صورت پیروزی جبهه پایداری، این گروه احتمالا حکومت را چه در داخل و چه در خارج، به سمت بحران زایی پیش می‌برد. این گروه که شامل چهره‌های تندروی جمهوری اسلامی است، از افراطی‌ترین نظریه‌های حکومت داری پیروی می‌کند و به دنبال به کار گیری مشت آهنین در همه عرصه‌ها علیه مخالفان خود است. نظریات و عملکرد این افراد در دوران تظاهراتهای مخالفان دولت و تشویق به برخورد هر چه محکمتر و خشن‌تر با مخالفان، نشان از نگاه امنیتی-نظامی آن‌ها در برخورد با مسائل دارد.

با پیروزی جبهه پایداری باید منتظر قدرت گرفتن روز افزون سپاه در اقتصاد کشور بود. سپاه از جمله نهادهایی است که پاسخ گویی چندانی در برابر نهادهای بازرسی ندارد و سابقه به دست گرفتن شرکت‌ها و پروژه‌های عظیم اقتصادی بدون برگزاری مناقصه یا برگزاری صوری آن، همگی باعث عدم شفافیت و فرار سرمایه گذاری بلند مدت در ایران خواهد بود.

ج) پیروزی حامیان آقای احمدی‌نژاد:

محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی تاکنون نتوانسته‌اند پایگاه مردمی و سیاسی عظیمی برای خود دست و پا کنند. محمود احمدی‌نژاد، استاندار اردبیل بود که با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی به دانشگاه علم و صنعت کوچ کرد، اما با پیروزی آبادگران در انتخابات شورای شهر و روستا، خورشید اقبال او دوباره طلوع کرد و او به شهرداری تهران نقل مکان کرد. او در مدت دو ساله شهرداری با حمایت از هیئت های مذهبی و تکرار این تجربه در دوره ریاست جمهوری، توانست رای خوبی برای خود در بین طبقات محروم دست و پا کند.

سفرهای استانی آقای احمدی‌نژاد و اجرای طرحهایی مانند سهام عدالت را در همین زمینه می‌توان ارزیابی کرد. همچنین آقای احمدی‌نژاد و مشایی سعی کردند با طرح موضوعاتی مانند مکتب ایرانی، دفاع از آزادی های فرهنگی و نگاه‌های جدید به اسلام، قسمتی از آرای مخالفان خاموش گفتمان حاکم را به خود جلب کنند.

اما این به معنای ایجاد طرفدار برای او و جریانش نیست. قسمت عمده کسانی که به عنوان مدافع او در درگیری‌های سال ۱۳۸۸ با مخالفان در صحنه حاضر شدند نیروهای حزب اللهی وابسته به موتلفین او در سپاه و بسیج بودند. نیروهایی که امروزه در گروه مخالف او ایستاده‌اند.

گروه‌های مخالف مشایی پیش از این در مورد حضور حامیان احمدی‌نژاد با چراغ خاموش در انتخابات هشدار داده‌اند. این اتفاق به فرض وقوع می‌تواند در شهرهای کوچک به وقوع بپیوندد و حامیان احمدی‌نژاد با پشتوانه حمایت مالی گسترده، طرح‌های خدماتی دولت و ترکیب جمعیتی اقوام به مجلس راه یابند. اما به فرض وقوع این سناریو، پایان کار نه در صندوق که در خود مجلس رقم خواهد خورد که برای آن دو حالت می‌توان متصور بود: این افراد وارد مجلس بشوند و همچنان در صف طرفداران آقای احمدی‌نژاد بمانند یا پس از ورود به مجلس صف خود را از آقای احمدی‌نژاد و دولت او جدا کنند و به سمت یکی از دو گروه بالا تمایل پیدا کنند. این اتفاق پیش از این هم افتاده و فراکسیون انقلاب اسلامی که حامی دولت در مجلس بود بر سر اختلافات آقای احمدی‌نژاد با رهبری سمت رهبری را گرفت. با توجه به پایه‌های سست سیاسی و عدم نهاد سازی حامیان آقای احمدی‌نژاد و با توجه به فشار حامیان رهبری و همچنین قدرت گروه‌های مقابل امکان وقوع این چرخش کم نیست.

اما اگر فرض برآن باشد که حامیان آقای احمدی‌نژاد پس از راهیابی به مجلس همچنان از او حمایت کنند در این صورت جمهوری اسلامی با چالش‌هایی جدی تری روبرو می‌شود.

یکی از چالش حکومت با این گروه احتمالا در بخش ایدئولژیک و فرهنگی رخ خواهد داد. این گروه در فهم ایدئولژیک خود از دین به نهادهای دینی متوسل نمی‌شوند و برای خود حق ارائه نظرات بدون در نظر گرفتن خطوط ایدئولژیک نظام را قائلند. پیوند این خط غیر رسمی با نگاه موعود گرا و ملی گرا ملغمه‌ای ساخته است که خشم افراطیون و سنتی‌ها در نظام جمهوری اسلامی را برانگیخته و پذیرش قدرت گرفتن این گروه را برای آن‌ها ناممکن کرده است.

چالش دیگر حکومت احتمالا در دل دولت اتفاق خواهد افتاد. حامیان مشایی سعی خواهند کرد که عناصر غیر احمدی نژادی را از پستهای دولت برانند و خود را آماده انتخابات بعدی کنند. این جنگ قدرت، مسلما به عنوان آخرین بخت محمود احمدی‌نژاد و حامیانش برای ادامه حیات در جمهوری اسلامی خواهد بود و اگر او پیروز این میدان نباشد، همانطور که یکباره در سیاست ایران پدید آمد، از این صحنه حذف خواهد شد.

د) تقسیم کرسی‌های مجلس در بین تمام گروه‌ها

در صورت حاصل نشدن اکثریت قاطع برای هیچ کدام از گروه‌های فوق و تقسیم مجلس بین این گروه‌ها صحن علنی مجلس صحنه اصلی درگیری و کشمکش‌ها بین این گروه هاست. در این صورت می‌توان به ائتلاف احتمالی جبهه پایداری و گروه ۷+۸ علیه همفکران دولت فکر کرد. اما در صورت حاصل نشدن یک اکثریت قاطع، باید منتظر وقوع درگیری‌هایی بیشتر در مجلس و کم رنگ شدن نقش مجلس در معادلات سیاسی ایران بود. این تضعیف مجلس به رهبری نقشی پررنگ‌تر در نزاع بین جناح های سیاسی درون حاکمیت خواهد داد.

جمع بندی

ترکیب صحنه سیاسی امروز ایران نقش اول را به رهبر جمهوری اسلامی داده است و باقی نقش‌ها فاصله زیادی از نقش او دارند. اوست که تصمیم خواهد گرفت کدامین گروه، کدام قوه را در اختیار داشته باشند، سیاست خارجی و یا اقتصادی به کدامین جهت حرکت کنند.

روش رهبر جمهوری اسلامی در چند سال گذشته نشان از تلاش او برای یک دست نشدن حاکمیت به طور مطلق دارد. او علی رغم اینکه حاضر به تحمل مخالفان در حکومت نیست و راه هر گونه حضور آنها را سد می‌کند، اما حاضر به سپردن تام و تمام قدرت به دست یک گروه از بازیگران هم نیست. به نظر می‌رسد رهبر جمهوری اسلامی قصد دارد، کرسی‌های مجلس را بر اساس آرای هواداران حاکمیت بین تمام بازیگران صحنه سیاسی ایران تقسیم کند؛ تا هم از نارضایتی‌های احتمالی این گروه‌ها بکاهد و هم از قوی شدن یک گروه به طور مطلق جلوگیری کند؛ که خطری جدی متوجه آینده نقش او و یا جانشین او نشود.

منبع : بی بی سی فارسی


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:52 AM ] [ یاسر جمالی ]

جبهه پایداری انقلاب اسلامی، تشکل انتخاباتی مورد حمایت محمد تقی مصباح یزدی، نظریه پرداز نزدیک به رهبر ایران، فهرست ۳۰ نفره نامزدهای انتخاباتی خود در حوزه تهران، ری و شمیرانات را منتشر کرد.


بی بی سی: جبهه متحد اصولگرایان، ائتلافی از احزاب اصلی محافظه کار ایران برای انتخابات مجلس نهم نیز فهرست نهایی ۳۰ نفره خود را برای تهران منتشر کرده که دارای تفاوتی اندک با فهرست قبلی منتشر شده از سوی همین تشکل در هفته گذشته است.

مقایسه لیست های منتشر شده از سوی این دو تشکل در سه شنبه ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) نشان می دهد که نام غلامعلی حداد عادل، مسعود میرکاظمی، اسماعیل کوثری و علیرضا مرندی در هر دو فهرست وجود دارد.

نفر اول فهرست جبهه پایداری، مرتضی آقا تهرانی از شاگردان معروف محمدتقی مصباح یزدی و استاد اخلاق سابق هیات دولت ایران است.

در مقابل، فهرست جبهه متحد، دارای دو “سرلیست” است که عبارتند از غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس هفتم و رئیس کمیسون فرهنگی مجلس هشتم و محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس دوم مجلس هشتم و عضو جامعه روحانیت مبارز.

جبهه پایداری انقلاب اسلامی در بیانیه ای که به همراه فهرست نامزدهای خود برای تهران منتشر کرده، شاخص های مورد نظر خود برای گزینش کاندیداهای انتخاباتی را نیز توضیح داده است.

“سابقه شفاف در دفاع از مبانی انقلاب اسلامی و پیروی و تبعیت از ولایت فقیه”، “اعتقاد به صدور انقلاب اسلامی”، “برخورداری از شفافیت موضع و مواجهه به موقع درمقابل فتنه گران در سال ۸۸ و عدم انتساب به گروه ساکتین فتنه”، “شفافیت موضع نسبت به جریان انحرافی و مواجهه عملی با این جریان” و “اعتقاد به جنگ نرم در عرصه فرهنگی” از جمله شاخص های مورد اشاره این جبهه هستند.

نیروهای نزدیک به آیت الله خامنه ای، معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم را “جریان فتنه”، همفکران اسفندیار مشایی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد را “جریان انحرافی” و محافظه کاران متهم به عدم مقابله کافی با اعتراضات انتخاباتی دو سال پیش را “ساکتین فتنه” توصیف می کنند.

جبهه پایداری انقلاب اسلامی در بیانیه امروز خود، هشدارهای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر “توطئه و برنامه ریزی دشمنان انقلاب اسلامی جهت ایجاد چالش امنیتی در انتخابات پیش رو” را مورد تاکید قرار داده است.

پیش از تشکیل فهرست های جداگانه جبهه متحد و جبهه پایداری، تلاش های زیادی در سطح شخصیت ها و تشکل های محافظه کار برای دستیابی به نوعی وحدت انتخاباتی میان این دو ائتلاف صورت گرفت که به نتیجه ای نرسید.

بعضی از اعضای جبهه پایداری گفته اند که علی رغم اختلافات میان فهرست های انتخاباتی آنها و جبهه متحد در شهرهای بزرگ، احتمالا در حوزه های انتخاباتی کوچک دارای نامزدهای مشترک بیشتری با جبهه رقیب خواهند بود تا شانس انتخاب کاندیداهایی چون اعضای “جریان انحرافی” افزایش نیابد.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:52 AM ] [ یاسر جمالی ]

تحلیل گران رادیو فرانسه معتقدند جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان با وجود اختلاف های سلیقه ای، هر دو در تبعیت از رهبری و برخورد با جریان های برانداز متفق القول هستند.


به گزارش مجلس نهم ،  روزنامه کیهان نوشت:

رادیو فرانسه: جبهه متحد و جبهه پایداری هر دو تابع رهبری هستند

تحلیل گران رادیو فرانسه معتقدند جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان با وجود اختلاف های سلیقه ای، هر دو در تبعیت از رهبری و برخورد با جریان های برانداز متفق القول هستند.
رضا علیجانی از عناصر فراری وابسته به گروهک ملی- مذهبی به رادیو فرانسه گفت: جبهه پایداری یک گفتمان اقتدارگرا را دنبال می کند. این ها پیروان رهبری هستند و جبهه متحد اصولگرایان که تشکیلات سنتی جریان اصولگرایی را دربر گرفته، دارای یک گفتمان فقاهتی است و اختلاف چندانی بین آنها نیست.
مهدی خلجی نیز به این رسانه فرانسوی گفت: من موافقم با آقای علیجانی که اختلاف نظر چندانی بین دو گروه نیست. اما یک قدم پا را فراتر می گذارم و می گویم حتی نمی توان یکی از این دو جریان را فقاهتی و دیگری را اقتدارگرا معرفی کرد؛ هر دو جریان از نظر نوع نگاه به فقاهت و به اقتدار سیاسی کمابیش یکسان هستند.
در ادامه این میزگرد علیجانی خاطرنشان کرد: سیاستگذار و خط دهنده اصلی رهبری است و این دو جبهه هم دو بال هستند.

کیهان سوء استفاده نکند ولی ۲۵ بهمن حسابی گند زدیم!

یک سایت وابسته به شبکه عنکبوت، تمام تقصیرهای ناکامی ضدانقلاب در فراخوان ۲۵ بهمن را به پای شورای هماهنگی سبز نوشت.
به دنبال بی اعتنایی مطلق مردم به فراخوان یاد شده، اغلب رسانه های جوگیر شده ضدانقلاب، دچار نوعی شوک و انجماد شدید شده اند و ترجیح می دهند در این باره هیچ توضیحی ندهند. در این میان سایت بالاترین که یکی از ارکان بازارگرمی اخیر ضدانقلاب بود، از مسئولیت خود شانه خالی کرده و با تخطئه شورای هماهنگی می نویسد: چرا از فراخوان راهپیمایی ۲۵ بهمن شورای هماهنگی استقبال نشد؟ و بلافاصله می نویسد؛ هرگونه سوءاستفاده روزنامه کیهان و حسین بازجو از این نوشته ممنوع است. متاسفانه روزنامه کیهان نوشته قبلی را که در آن به شورای هماهنگی راه سبز امید انتقاد شده بود، منتشر کرد. ضمن اینکه همین جا اعلام می کنیم هرگونه سوءاستفاده روزنامه کیهان و حسین بازجو از این نوشته ممنوع است، دلایل عدم استقبال از فراخوان راهپیمایی ۲۵ بهمن شورای هماهنگی را اعلام می کنیم؛ ۱-عدم شناخت صحیح پاریس نشینان شورای هماهنگی از فضای داخل ایران ۲- پراکندن فضای نفرت و تفرقه در یک سال گذشته توسط اعضای این شورای معجول در بدنه جنبش ۳- ادعای رهبری جنبش سبز توسط پاریس نشینان بی نام، اکثر فعالان جنبش را دلسرد کرده است.
بالاترین افزود: نتیجه اینکه با این شکست مفتضحانه از این پس شورای هماهنگی نقشی در رهبری و هماهنگی جنبش سبز نخواهد داشت.
بالاترین در مطلب دیگری از قول یکی از همقطاران سرخورده نوشت: دیگر در دعوت های این چنینی شرکت نمی کنم. قرار نبود جنبش سبز صاحب داشته باشد و یک سری خودی و غیرخودی توش انجام بشه. قرار نبود چند نفر ناشناس شورای راه سبز امید بشوند و دهن من پوزه بند بزنند که من باید طرفی برم که قرار است آنها دیکته کنند. قرار نبود خاتمی سر خون ریخته شده ما مذاکره کند و بگوید که ما را ببخشید. قرار نبود محسن کدیور شال سبز به گردن بیاندازد و شعار ما را که به خاطرش جان دادیم یک شبه تبدیل کند به «هم غزه و هم لبنان». حمایت از موسوی انتخاب بین بد و بدتر بود. قرار نبود اصلاح طلب ها چند نفر را به آن ور آب بفرستند و ادعا کنند که نماینده مخالفان و جنبش سبز هستند و به جای ما صحبت کنند و برای ما تصمیم بگیرند.
نویسنده ادامه می دهد: من آدم شجاعی نیستم و قبل از رفتنم به تظاهرات تا صبح برای خودم گریه می کردم و وصیت نامه می نوشتم. دیگر برای معامله های پنهانی شما گریه نمی کنم و وصیت نامه نمی نویسم. من دیگر تظاهرات نمی کنم.
پایگاه اینترنتی خودنویس نیز زمان فعلی را بدترین زمان برای وزن کشی اپوزیسیون دانست و نوشت: دیروز روز ۲۵ بهمن بود، به بیرنگی هرچه تمام برای پیوستن به راهپیمایی و اکسیون از روزها پیش شروع به تبلیغ کردیم، کمرنگ تر از سال های پیش، در حالی که یک سال از وقتی که گفتیم «موسوی دستگیر بشه، کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه» گذشت و ما این ادعا را به معنای واقعی در یک سال گذشته نشان دادیم(!) به جز پای اینترنت نشستن و مثبت و منفی دادن به لینک های مختلف چه کردیم؟ پهلوی خوب است، مجاهدین بد، موسوی شجاع است، آنهایی که به استکهلم رفتند بد هستند، اشرفیان بد، چه کردیم جز این حرف ها؟
خودنویس ادامه می دهد: با این همه عزم راسخ و با این همه شجاعت که در حال حاضر در تک تک ما دیده می شود، آیا این زمان درستی برای وزن کشی بود؟ در آستانه انتخاباتی که به هر شکل حکومت به میزان نشان دادن در تلویزیون سیاهی لشکر دارد، آیا این اکسیون فقط و فقط به بهای تضعیف جنبش نبود؟ کمی تفکر دوستان!

افشاگری مستند درباره سرسپردگی اپوزیسیون به اسرائیل

«برخی لایه های اپوزیسیون با تشکیل نشست هایی در واشنگتن، لندن، پاریس، کلن و اخیرا استکهلم، به دنبال دریافت کمک های مالی و سیاسی آمریکا، اسرائیل و چند کشور اروپایی هستند.»
این مطلب را منوچهر صالحی از اعضای اپوزیسیون خارج نشین عنوان کرد. وی در مقاله ای که از سوی سایت های اخبار روز، ایران گلوبال، بالاترین و سایت بنی صدر منتشر شده، تصریح می کند: اکنون پروژه اپوزیسیون سازی دلالان سیاسی در جریان است. در آمریکا هر دو حزب، امکاناتی را در اختیار بخشی از اپوزیسیون قرار می دهد. موسسه هوور که اتاق فکر حزب جمهوری خواه است در دوران جرج بوش، موسسه پروژه دموکراسی برای ایران را راه انداختند که عباس میلانی یکی از گردانندگان آن بود. در آن دوره موسسه هوور، با دعوت چند سیاستمدار اصلاح طلب از ایران و نیز چند چهره اپوزیسیون خارج نشین، سمیناری برگزار کرد. موقوفه کارنگی نیز که اتاق فکر حزب دموکرات است، کار مشابهی را با حضور کسانی چون کریم سجادپور و شهرام چوبین انجام می دهد.
وی سپس به نقش لابی های صهیونیستی مقیم آمریکا در حمایت از اپوزیسیون برانداز می پردازد و می نویسد: نهادهایی نظیر ایپک ظاهرا هیچ ربطی به اسرائیل ندارند اما با هدف تامین منافع اسرائیل به وجود آمده اند. یک نمونه از اقدامات این مجموعه، راه اندازی «بنیاد دموکراسی برای ایران» است. بنابر اسنادی که هر کسی به آسانی می تواند به آنها دست یابد، این بنیاد در سال ۱۹۹۵ توسط کنت تیمرمن، پیتر رودمن، یوشوعا موراوچیک و با همکاری سازمان های مخفی صهیونیستی و آمریکایی تاسیس شد، یعنی این بنیاد ساخته و پرداخته یهودیان آمریکایی و دولت اسرائیل است و بسیاری از اعضای هیئت مدیره کنونی آن از مدیران کنونی و پیشین «سیا» هستند. سرشناس ترین اعضای هیئت مدیره این بنیاد یکی ولسی است که در گذشته مدیر «سیا» و وزارت دفاع بود و دیگری فرانک گافنی است که در گذشته با سازمان های جاسوسی همکاری داشت. باز بنا بر همین اسناد، دیگر اعضای هیئت مدیره «بنیاد دموکراسی برای ایران» به طور آشکار با «موساد» و منوشه امیر که در گذشته سخنگو و مدیر رادیو اسرائیل بود و اینک سایت فارسی زبان وزارت خارجه اسرائیل را اداره می کند، رابطه دارند. رئیس کنونی این بنیاد تیمرمن است. هرچند بنا بر اساسنامه این بنیاد یکی از هدف های آن «پشتیبانی از جنبش های دموکراتیک در ایران» است، اما حوزه کار اصلی آن دفاع بی چون و چرا از منافع اسرائیل در خاورمیانه است.
در ادامه این نوشته مستند و تحلیلی آمده است: این بنیاد در گذشته بودجه هایی را در اختیار برخی از «جوجه روشنفکران» ایران قرار داد تا بتوانند با نوشتن نوشتارها و کتاب هایی چهره رژیم جمهوری اسلامی را کریه تر بنمایانند. برخی از این «جوجه روشنفکران» حتی به اسرائیل سفر کردند و فیلم هایی درباره پیشرفت های چشمگیر دموکراسی در اسرائیل ساختند، بی آن که در نوشته ها و فیلم های خود به این حقیقت ساده اعتراف کنند که این «دولت دمکراتیک»، دولتی استعمارگر است و در سرکوب جنبش رهایی بخش مردم فلسطین از سیاست های سرکوب نازی ها مبنی بر جریمه همگانی بهره می گیرد و برخلاف قوانین بین المللی، قوم زدایی و در سرزمین های اشغالی شهرک سازی می کند و یکی از وظایف این بنیاد متهم ساختن رژیم اسلامی به تروریسم است، زیرا رژیم ایران از حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان پشتیبانی می کند.
نویسنده که سوابق عضویت با جبهه ملی، کنفدراسیون و برخی گروه های چپ را دارد، درباره فعالیت های بنیاد مورد اشاره توضیح می دهد: «حوزه دیگر مربوط می شود به فعالیت هسته ای رژیم اسلامی. از زمانی که این بنیاد به وجود آمده است، به طور مستمر می کوشد فعالیت هسته ای ایران را به خطری برای تمامی بشریت بدل سازد. این بنیاد در سال های گذشته کوشید بخشی از نیروهای اپوزیسیون خارج نشین را در رابطه با منافع اسرائیل متحد و متشکل سازد. همچنین با کمک این بنیاد برای اقدام های مختلف ایران چند سازمان سیاسی ساخته شدند. برخی از این سازمان ها با برخورداری از کمک های مالی ایالات متحده آمریکا، اسرائیل، جمهوری آذربایجان و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس حتی کوشیدند در برخی از استان های ایران به مبارزه مسلحانه دست زنند و در این زمینه هنوز هم کم و بیش کوشایند.»
منوچهر صالحی در ادامه نوشت: در راستای آلترناتیوسازی به یاری «بنیاد دمکراسی برای ایران» سمینارهای برلین، لندن و پاریس برگزار شدند. کنفرانس پاریس را حتی تیمرمن و منوشه امیر افتتاح کردند. اما آن تلاش ها بی نتیجه ماند، زیرا امکان «تعویض رژیم» بیشتر به خواب و خیال شباهت داشت تا با واقعیت. آنچه تاکنون آشکار شده است، گویا هزینه نشست شهر کلن را که در آن ۸۲ تن شرکت کرده بودند، بنیاد وابسته به کنت تیمرمن پرداخته است.
وی با تصریح بر اینکه ایران در حوزه های علمی و فناوری، خط قرمزها و انحصارهای غرب را شکسته، تاکید می کند: یکی از این «خطوط قرمز» جلوگیری از انتقال دانش های بنیانی صنایع کلیدی مدرن به کشورهای در حال رشد و به ویژه کشورهایی است که به دلیل ایدئولوژی های دینی- سیاسی می خواهند «مستقل» از خواست ها و منافع دولت های امپریالیستی عمل کنند. کشورهای امپریالیستی همچنین با برخورداری از همه امکانات خود می کوشند از انتقال دانش هایی به کشورهای «یاغی» جلوگیری کنند پس هرگاه از منافع دولت های امپریالیستی به وضعیت کنونی ایران بنگریم، رژیم جمهوری اسلامی توانسته است طی چند سال گذشته از این «خط های قرمز» فراتر رود. از یک سو رشد دانش در ایران در سال گذشته در مقایسه ای با دیگر کشورهای جهان ۱۱۰۰ درصد بود و از سوی دیگر ایران توانست با برخورداری از دانش های بنیانی در غنی سازی اورانیوم، تولید میله های سوخت اتمی، پرتاب ماهواره و تولید موشک به پیشرفت های خیره کننده ای دست یابد.
نویسنده این گزارش، آلترناتیوسازی را سیاست ۳۰ ساله آمریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی عنوان کرد و نوشت: یک سال پس از انقلاب کوشش شد رژیم را با چند کودتا سرنگون سازند. اما پس از شکست کودتای نوژه و نومیدی از پیروزی کودتاهای دیگر، پروژه جنگ فرسایشی را با تجاوز نظامی عراق به ایران پیاده کردند. هرچند ۸ سال جنگ ویرانگر سرانجام موجب نوشیدن «جام زهر» شد، اما آشکار گشت که رژیم اسلامی با داشتن پایگاه توده ای در میان روستائیان و مردم تهی دست شهری درخت بی ریشه نیست که بتوان آن را با کودتا و یا جنگ سرنگون ساخت. کشورهای غربی در سی سال گذشته با دادن پول به سیاست مردان گریخته از ایران کوشیدند سازمان سیاسی «آلترناتیوی» را به وجود آورند که حاضر به پذیرش منافع آنها در منطقه و ایران باشد. همچنین امکانات مالی و نظامی کلانی را در اختیار «مجاهدین»، سازمان های کرد و… قرار دادند تا مسلحانه علیه رژیم مبارزه کنند. در چند سال اخیر چندین سازمان قومی رنگارنگ نیز چون «پژاک»، «جندالله» و «الاحواز» با پول و امکانات لجستیکی غرب، اسرائیل و کشورهای عربی جنوب خلیج فارس با هدف بی ثبات کردن اوضاع داخلی ایران به وجود آمدند، بی آن که نتیجه دلخواه را به بار آورند.
وی با اشاره به نشست مخفیانه استکهلم نوشت: این نخستین بار نیست و آخرین بار نیز نخواهد بود که دولت های امپریالیستی و اسرائیل با دادن امکانات مالی و رسانه ای به مشتی «سیاست باز» حرفه ای، یعنی کسانی که سیاست را به کالا تبدیل کرده و با آن داد و ستد می کنند و از این راه به ثروت های کلان رسیده اند و در خانه های چند میلیون دلاری در اروپا و آمریکا می زیند، می کوشند سازمانی شبیه آنچه در لیبی و سوریه به وجود آوردند، برای ما ایرانیان نیز به وجود آورند. به عبارت دیگر، بخشی از چهره های «اپوزیسیون» که در رسانه های ایرانی برون مرزی با مردم ایران سخن می گویند و می خواهند دمکراسی و سکولاریسم را در ایران متحقق سازند، دلال و مزدبگیر محافل امپریالیستی و اسرائیل است. از جمله سازمان مجاهدین] منافقین[ و سلطنت طلب ها و سایر دلالان. آنها پایگاهی در میان مردم ندارند و بنابراین به غرب آویخته اند و فعالیت هسته ای را ماجراجویی می نامند و حمله به ایران را توجیه می کنند و تازگی هم با بی شرمی جاسوسی را کاری مشروع قلمداد می کنند. کارگردان های سمینارهای رنگارنگ، همین دلالان سیاسی اند اما برای آن که رد پایشان دیده نشود، همیشه مشتی آدم های ساده لوح را که می پندارند آدم های سیاسی بسیار «مهمی» هستند، به این سمینارها به مثابه «سیاهی لشکر» دعوت می کنند و هزینه رفت و آمد و هتل آنها را از بودجه های کلانی که از این و آن دولت امپریالیستی گرفته اند، می پردازند و چنین می نمایانند که گویا این افراد نیز در تعیین آنچه باید به وجود آید، نقشی دارند. حال آن که این گونه سمینارها همیشه برای پروژه های از پیش تعیین شده برگزار می شوند.
منوچهر صالحی، بنیاد اولاف پالمه و موسسه «ایده آ» را که میزبان نشست استکهلم بودند به لحاظ بودجه ای وابسته به آمریکا و اروپا توصیف کرد و نوشت: چندی پیش نشست مشابهی در لندن از سوی مرکز مطالعاتی عربی- ایرانی ]نوری زاده[ برگزار شد که بودجه آن را عربستان سعودی تامین می کند. بدین ترتیب دولت واپس گرای عربستان دلش برای دمکراسی در ایران تنگ شده بود. سمینار آوریل آینده در واشنگتن نیز وضعیت مشابهی دارد و مدعوین همان افراد کلن و استکهلم هستند؛ عده ای سیاهی لشکر و عده ای دلال پشت پرده.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:51 AM ] [ یاسر جمالی ]

دو هفته مانده به برگزاری انتخابات مجلس نهم، جبهه متحد اصول‌گرایان که برای وحدت تمام طیف‌های این جناح تشکیل شد بیش از پیش دچار چند دستگی شده. یکی از اختلاف‌ها به تعریف و مرزبندی با “جریان انحرافی” مربوط‌ست.


بخش فارسی پایگاه خبری روزنامه آلمانی دویچه وله مدعی شد که با تشدید اختلافات بین اصولگرایان، آنها در «جذب حداکثری» نا کام مانده اند و یکی از مهمترین معضلات آنها به مشخص کردن تعریف  «جریان انحرافی» باز می گردد.

این سایت با «رویا» خواندن وحدت و «واقعی» دانستن اختلافات نوشت: «برخی از منتقدان، دعوای درونی اصول‌گرایان را جنگ زرگری و هدف آن را گرم کردن تنور انتخابات می‌دانند. با این همه، اظهارات برخی از شخصیت‌های این جناح نشان می‌دهد در مواردی اختلاف‌ها می‌تواند واقعی باشد».

دویچه وله در ادامه به مطالب زیر اشاره می کند:

- مجتبی ذوالنوری، جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران می‌گوید: «جریان انحرافی مساوی با دولت نیست… و انتخاب احمدی‌نژاد در سال ۸۸ بهترین انتخاب از میان گزینه‌های موجود بوده است». او در عین حال تاکید می‌کند که حمایت از احمدی‌نژاد تا زمانی ادامه دارد که مطیع {آیة الله} خامنه‌ای باشد. برخی از اصول‌گرایان رهبری «جریان انحرافی» را به اسفندیار رحیم‌مشایی ، رئیس دفتر احمدی‌نژاد نسبت می‌دهند.

- در همین حال نقش شماری از همکاران سابق و کنونی احمدی‌نژاد که در تشکیل جبهه پایداری نقش اصلی را بر عهده داشته‌اند نیز مورد مناقشه است. این جبهه به وسیله کسانی مانند صادق محصولی و محمد حسین صفارهرندی تشکیل شد که از وزیران برکنار شده دولت نهم‌اند و افرادی مانند غلامحسین الهام نیز که همچنان مشاور احمدی‌نژاد است، از چهره‌های اصلی این تشکل هستند.

- بر خلاف انبوه نوشته‌ها و اظهار نظرها، همچنان تعریف «جریان انحرافی» و ارتباطش با دولت و جبهه پایداری مبهم مانده است. اظهارات مختلف در مورد این جریان، بیشتر شکاف‌های میان اصول‌گرایان را آشکار می‌کند. در حالی که تا کنون دست‌کم هفت لیست مختلف از نامزدان انتخاباتی اصول‌گرایان برای تهران منتشر شده، اختلاف در جبهه متحد با کنار گذاشتن چند چهره منتقد دولت و نزدیکان علی لاریجانی پرده دیگری از دشواری وحدت در غیاب رقیبان اصلاح‌طلب را به نمایش گذاشت.

- حسن غفوری فرد، عضو کمیسیون انرژی مجلس و از حذف شدگان لیست جبهه متحد، ۱۵ دی ماه در گفتگو با سایت شفاف نیوز گفته بود: «رای به جبهه پایداری نیز رای به اصولگرایان است، اما جریان انحرافی با چراغ خاموش تصاحب ۱۵۰ کرسی مجلس آینده را هدف قرار داده است».


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:51 AM ] [ یاسر جمالی ]

اتفاقاً بحت انحراف موضوعی است که هم حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- و هم مقام معظم رهبری دائماً نسبت آن تذکر و هشدار داده اند. به عنوان مثال، مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت حضرت امام، تذکراتی درباره مکتب امام و انحراف از مکتب امام بیان داشتند که در با اشاره به شاخصهای …

حسین فدایی اولین فردی است که در اردیبهشت ۱۳۸۸ یعنی حدود یک ماه پیش از انتخابات خرداد ۱۳۸۸، عنوان جریان فتنه را در نطقی انقلابی در مجلس اعلام کرد.پیش از آنکه برخی خوش خیالانه به برخی جریانات بنگرند بحث جریان انحرافی را در شهریور ۸۸ در گفتگو با خبرگزاری فارس مطرح ساخت. اکنون نیز جهت تبیین شاخصهای جریان انحرافی با او به گفتگو نشستیم. هر چند او در طول مصاحبه خواستار خاموش کردن ضبط شد و در پایان نیز مقرر شد مصاحبه پیش از انعکاس را ملاحظه نماید تا بتواند با مصداقهایی مشخص به تبیین جریان انحرافی بپردازد. حسین فدایی آشیانی، نماینده مردم تهران در دوره هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی است و نائب رئیس کمیسیون اصل نود مجلس.او در شهرری به دنیا آمده و هم اکنون در جوار حضرت عبدالعظیم زندگی می کند. از سوابق انقلابی، سیاسی و مدیریتی او می توان به این موارد اشاره کرد: عضو گروه توحیدی بدر و صف در مبارزات قبل از انقلاب اسلامی، توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد، بعد از انقلاب به عضویت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (اول) درآمد، عضو سابق ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، جزو اعضای اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، عضو شورای ۵ نفره شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در انتخابات ریاست جمهوری دور نهم و شورای ۵+۶ جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم، مؤسس و دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی از ابتدا تاکنون، مسئول ستاد فوریتهای جنگ در زمان جنگ تحمیلی.

به گزارش مجلس نهم ، گفتگو با حسین فدایی عضو شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان را در ذیل می خوانیم:

* این روزها خیلی از انحراف گفته می شود، منظور شما از انحراف چیست؟

عدول هر مجموعه به صورت خطی (در مسیر زمان و به صورت مستمر) و نه نقطه ای، از اصول، مبانی، ارزشها و آرمانها، انحراف است. یعنی اگر مجموعه ای با علم و آگاهی بنا داشته باشد از شاخصها و استانداردها و اصول انقلاب اسلامی عدول کند، قطعاً در مسیر انحراف است.

* جریان انحرافی مدّ نظر، در چه زمینه هایی از اصول و مبانی عدول کرده است؟

ساحتهای باند انحراف عبارتند از: انحراف در حوزه اندیشه و اعتقادات، انحراف در حوزه چشم انداز و سیاست گذاری کلان، انحراف در حوزه برنامه های بلند مدت (مثلاً برنامه های پنج ساله کشور)، انحراف در حوزه قانون گذاری، انحراف در حوزه برنامه ریزی اجرایی، انحراف در حوزه اقدام و عملکرد و رفتار، انحراف در حوزه نحوه بکارگیری و انتخاب نیروی انسانی، به تعبیر دیگر می توان گفت در عرصه سیاست گذاری، برنامه ریزی و اقدامات اجرایی و تقنینی در اداره کشور، انحراف وجود دارد مانند انحراف در: حوزه سیاست داخلی، حوزه سیاست خارجی، حوزه سیاست اقتصادی، حوزه سیاست فرهنگی اجتماعی، حوزه نحوه اداره کشور

* ریشه ها و عوامل انحراف را در چه می بینید؟

ضعف در جهان بینی و اعتقادات و مبانی فکری، در جدا شدن از روحانیت، در هوای نفس، مسائل نفسانی، خود خواهی، خود محوری، خود بزرگی بینی و عجب (لبته در بحث خود بزرگ¬بینی، تلاش بر این می شود که تحلیلها و رفتاهای نادرست، با ظاهر و زیور عقلانی، آرایش شود.)، در نفاق (که البته می تواند ریشه نفسانی داشته باشد، یعنی وقتی مسائل نفسانی و رذائل در انسان قوت می گیرد، به نفاق می انجامد)، در قدرت طلبی، در ضعف در بصیرت و معرفت و بینش سیاسی، در داشتن بینش التقاطی، در دنیازدگی و دنیاخواهی، در تأثیرپذیری از تملق و چاپلوسی، در نفوذ عوامل دشمن و خنّاسان در خودیها و توطئه های آنان، در تأثیرپذیری نا درست از اطرافیان و خانواده، در ترس و مرعوب هیمنه دشمن شدن، در سوء ظن به خدا و وعده های الهی

* اگر انحراف مقوله مهمی است، چرا مقام معظم رهبری در این سالها به آن اشاره ای نکرده اند؟

اتفاقاً بحت انحراف موضوعی است که هم حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- و هم مقام معظم رهبری دائماً نسبت آن تذکر و هشدار داده اند. به عنوان مثال، مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت حضرت امام، تذکراتی درباره مکتب امام و انحراف از مکتب امام بیان داشتند که در با اشاره به شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، ذیل آن به برخی مصادیق انحراف در طول تاریخ انقلاب اشاره می کنم. مقام معظم رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) به هشت مورد مهم اشاره فرمودند:

یکی عدول از ارزش ها به نام عقل گرایی که در این مورد در بیست و دومین سالگرد رحلت امام (ره)- ۱۴/۳/۱۳۹۰ می فرمایند: «اگر کسی یا جریانی بخواهد به نام عقل گرایی، از ارزش های اسلامی و انقلابی عدول کند، این انحراف است»

* مصادیق آن چیست؟

شما نگاهی هر چند اجمالی به تاریخ انقلاب داشته باشید مصادیق بسیاری دارید یکی از این مصادیق « عدول از ارزش ها به بهانه کسب “علم مبارزه” از مارکسیسم» است. در این زمینه «سعید محسن» از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) می گوید بدون اغراق صد بار کتاب «راه طی شده» بازرگان را خوانده است. اعتقاد به نگاه علم گرای بازرگان سبب شده بود که آنها در جستجوی یک مبارزه متکی بر دانش روز، علم مبارزه را در روش های مبارزاتی آن روزگار یعنی روش گروه های مارکسیست جستجو کنند. مطالعه کتاب های مربوط به تاکتیک های مبارزه مارکسیست ها اندک اندک مجاهدین خلق را به مبانی فلسفی مارکسیسم علاقمند ساخت.  حنیف نژاد کتاب «راه انبیا راه بشر» را در ادامه کتاب بازرگان نوشت که در آن آمده است: «بدون آشنایی با فرهنگ انقلابی عصر حاضر درک عظمت آیات قرآن هیچ ممکن نیست.» ( سازمان مجاهدین خلق – پیدایی تا فرجام – ج ۱ ص ۳۲۷)

مصداق دوم در مورد نهضت آزادی است. نهضت آزادی، ایستادگی در برابر تصویب قانون اساسی مبتنی بر شریعت اسلامی، تمسک به قوانین عرفی جاری در جهان به بهانه ی نداشتن الگوی مذهبی و برجسته کردن تعارض جمهوری اسلامی با دمکراسی مدنظر داشت. عبدالعلی بازرگان و از اعضای فعال نهضت آزادی معتقد است «جمهوریت با اسلامیت در تعارض است و جمهوری اسلامی از یک جنسیت شترمرغی است.» ( هفته نامه آبان، شهریور۷۷) ابراهیم یزدی نیز در مقاله ای در روزنامه نوروز می نویسد: «جامعه ولایی انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای توده¬ها قائل نیست.»( روزنامه نوروز، ۲۲فروردین ۷۷، ص ۱۹) جبهه ملی نیز با انتشار اطلاعیه ای با عنوان « انقلاب بزرگ ملت را از کلیه هدف های بنیادی خود منحرف کرده اند» از مردم خواستند “به منظور حمایت از دموکراسی و فضای باز سیاسی و آزادی همه گروه های مخالف، دست به یک راهپیمایی گسترده بزنند و مخالفت خویش را با سیاست های نظام اسلامی اعلام نمایند.” ابراهیم یزدی در مقاله دیگر می نویسد:«چون دین و سیاست از هم جدا هستند حکومت دینی غلط است باید حکومت دین داران مورد توجه قرار گیرد و خواست آنها اجرا شود» (هفته نامه پیامبر هاجر، مهر۷۷)

مصداق سوم در مورد جبهه ملی و ایستادگی در برابر لایحه قصاص است. امام عظیم الشأن (ره) پس از انتشار اطلاعیه جبهه ملی در محکومیت لایحه قصاص، این اقدام جبهه ملی را حرکتی در جهت شوراندن مردم علیه نظام اسلامی و ضروریات اسلام، خیانتی بزرگ به اسلام دانستند که حتی رضاخان نیز چنین جسارتی به اسلام نکرده است و بالاخره حضرت امام اعلام داشتند: جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. (سخنرانی ۲۵/۳/۱۳۶۰ امام خمینی(ره) – صحیفه امام، جلد ۱۴، صفحه ۴۴۷)

مصداق چهارم طرح مدیریت علمی در برابر مدیریت فقهی توسط تجدید نظر طلبان بود. عبد الکریم سروش در این مورد اظهار می دارد: «سامان بخشی و مشکل زدایی و فراغت آفرینی فقه، مخصوص جوامعی ساده و تحول و تشعب نایافته بود که حاجاتی اندک آدمیان را به یکدیگر پیوند می داد… لکن امروزه مگر می توان انکار کرد که غوغای صنعت و تجارت و غبار روابط تیره سیاسی جهان را فقه فرو نمی¬نشاند و تحول عظیم مشکلات بشر امروز را فقه مهار نمی¬کند.»

مصداق پنجم طرح موضوع وکالت بجای ولایت و انکار ولایت معصوم است. در این زمینه مرحوم آقای منتظری می گفت: «روحانیت حاکم نباید در امور اجرایی دخالت کند، و تنها به نظارت بر قوانین بپرازد از نظر اینکه خلاف شرع نباشد.» (روزنامه ایران۱۴/۲/۱۳۸۳) یا عبد الکربم سروش بر این باور است که: «ولایت منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او نیز ولایت خاتمه می یابد. او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود.»( ماهنامه کیان شماره ۴۵ص ۷۹)

تمسک به مدل های توسعه غربی به بهانه نبودن مدل اسلامی مصداق ششم عدول از ارزش ها به نام عقل گرایی است. در این زمینه یکی از اعضای گروه کارگزاران اظهار می دارد: «چیزی به اسم اقتصاد اسلامی موجود نیست، بنابراین خودمان را معطل یک چنین آراء و افکاری که در عرصه قابلیت عمل پیدا نکرده، نمی¬کنیم.» (فصلنامه سیاسی روز ش ۱۲ص ۱۱)

مصداق هفتم سازش در برابر استکبار و تلاش برای ارتباط با آمریکاست. در این زمینه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم که دبیر کل حزب منحله مشارکت نیز بود می گوید: «سیاست تنش زدایی را باید در قبال آمریکا پی ریزی کنیم. هر چند خیلی فرصت ها را از دست داده-ایم، امیدواریم این گونه نشود که جام زهر دیگری بنوشیم.»

مصداق هشتم ملت سازی برای رژیم صهیونیستی است. یکی از عناصر انحرافی در این مورد معتقد است: «ما با مردم آمریکا و اسرائیل دوست هستیم… بنده به حرف هایم افتخار می کنم و آن ها را اصلاح نمی کنم، بلکه هزار مرتبه دیگر نیز تکرار می کنم که ما آحاد مردم دنیا را دوست داریم و این افتخار ماست که چون اعتقاد و آرمان هایمان انسانی است، در میان توده های مردم در دنیا دشمنی نداریم… ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است ما مردم آمریکا را از برترین ملتها می دانیم.» (در نشست خبری کاخ گلستان)

مصداق نهم دفاع از جمهوری ایرانی بجای جمهوری اسلامی است. حضرت امام (ره) با رد پیشنهادهای «جمهوری ایران» و «جمهوری دموکراتیک اسلامی» که طرفدارانی نیز در میان دولت موقت داشتند، از «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه زیاد (یعنی جمهوری دموکراتیک اسلامی) و نه یک کلمه کم (یعنی جمهوری ایران) دفاع نموده و فرمودند: «اضافه کردن دموکراتیک به اسلام این توهم را در ذهن می آورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن انگیز است… مثل این است که شما بگویید ما اسلام را می خواهیم و می خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم ولی به شرط این که به خدا هم معتقد باشیم».( صحیفه امام، جلد ۱۰، ص ۹۵)

مصداق دهم، طرح مکتب ایرانی در برابر مکتب اسلام است. یک عنصر انحرافی در این مورد معتقد است: «من بر مکتب ایرانی اصرار دارم، زیرا آن مکتب دریافت ناب از حقیقت، توحید و اسلام است. باید مکتب ایرانی را به دنیا معرفی کنیم. در واقع من باور دارم که واژه ایرانی ذکر است زیرا که ذکر واژه ای مرتبط با روح مؤمن است، مؤمنی که به جهان باور کرده و به دنبال ارزشهای متعالی است… برخی ها از من خرده می گیرند که چرا نمیگویی مکتب اسلام و می گویی مکتب ایران؟ از مکتب اسلام دریافت¬های متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.» (سایت شورای عالی ایرانیان،۱۴/۵/۸۹)

مصداق یازدهم طرح بیداری انسانی در برابر بیداری اسلامی است. فردی در این مورد در ۲۴ اسفند ۱۳۸۹ در جلسه خادمان ایثارگران و خانواده شهدا از “بیداری انسانی” به عنوان عامل اصلی ایجاد حرکت های انقلابی در کشورهای منطقه یاد شده و بیان می شود:« قدرت های مستکبر جهان و دنباله های آنها در حال سقوط هستند و موجی از اعماق توده های ملت ها که موجی انسانی و بیدار کننده انسان هاست، برخاسته است و به اروپا و آمریکا خواهد رسید» این واژه ها در برخی مصاحبه های خبری وی در فروردین ماه هم تکرار شد.

مصداق دوازدهم نفی مدیریت انبیاء است. یک عنصر انحرافی در پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی می گوید: «حضرت نوح با ۹۵۰  سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکرده است. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دوره های قبلی پیامبری بوده است اگر هر پیامبر مدیریت درستی می کرد عدالت برقرار می شد!»

مصداق سیزدهم تکیه بر باستان گرایی بجای اسلام گرایی است. یک عنصر انحرافی در کنفرانس انجمن سالیانه دانشگاههای باز می گوید: «کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که انسان به خدا اعتماد داشته است اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من می گویم مشکل این است که به تعداد انسان ها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است. ملت ها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیده اند چون انسان ها خداهای متفاوت دارند.» (تابناک، ۱۶/۸/۸۸، کد خبر: ۷۱۶۹۷)

یا در ادامه می گوید: «بودن کوروش در ایران اتفاقی نبوده است. کوروش سرمایه گذاری خداوند در ایران بوده است و خداوند ملت ایران را برگزیده است».  (خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۵/۷/۸۹)

مصداق سیزدهم دفاع از اسلام حداقلی بجای قرائت اسلام حداکثری است. این فرد در جایی می گوید: «این انحراف است که کسی زیبایی را در فرار از انسان ها جستجو کند؛ چرا که نباید ورود یک گردشگر خارجی به کشور، ما را به هراس بیندازد. هنوز فکر می کنند روسری یک ذره تکان بخورد، همه عالم به هم می ریزد، در حالی که این توهمه، دروغه» و «زیبایی وسیله شیطان نمی شود، این منطق خیلی وارونه است منجلاب وسیله شیطان است، سیاهی، فقر، زشتی، پلشتی، و پلیدی وسیله شیطان است… ؛ در زیبایی و علم باید خدا را جستجو کرد، در قدرت باید خدا را جستجو کرد، عرفان این است»  (نشریه پرتو سخن، ۱۸/۲/۸۷)

مصداق پانزدهم در این مورد نفی مرجعیت و روحانیت و اسلام فقاهتی است. ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک نهضت آزادی می گوید: «چون دین و سیاست از هم جدا هستند حکومت دینی غلط است. باید حکومت دینداران مورد توجه قرار گیرد و خواست آنها اجرا شود». (هفته نامه پیام هاجر، مهر ۷۷)

* شما گفتید مقام معظم رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، در سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) به هشت مورد مهم اشاره فرمودند. شما به یکی از محورهای سخنان آقا اشاره کردید بقیه محورها را هم با ذکر مصادیق می فرمایید؟

محور دوم فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع ارتباط با دشمن تحت عنوان ضرورت عقلی بود. مقام معظم رهبری می فرمایند: «اگر کسی بخواهد به وسیله¬ی عقل گرائی، در مقابل دشمن بی تقوایی به خرج بدهد، وابستگی به وجود بیاورد، این انحراف است، این خیانت است.» (بیست و دومین سالگرد رحلت امام (ره)- ۱۴/۳/۱۳۹۰)

* مصداق این کلام رهبری در تاریخ انقلاب چیست؟

در این زمینه حتما به یاد دارید که طرح ضرورت مذاکره و ارتباط با آمریکا توسط امثال مهاجرانی و وابستگاه به گفتمان توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بارها و بارها در مقاطع مختلف مطرح شد و امروز هم باند انحراف به انحاء مختلف مطرح می کند. مقام معظم رهبری در این باره در کرمانشاه فرمودند: «مسئله‌ى روابط با آمریکا، که در این چند سال چه کارها کردند، چه تلاشها کردند، در دوره‌هاى مختلفِ دولتهاى گوناگون، تحت تأثیر عوامل مختلف. خب، این به حرکت عمومى نظام ضرر میزد، فایده‌اى هم براى وضع معیشت و زندگى مردم نداشت. اینجا ممانعت شد. و مسائل گوناگونى از این قبیل هست.» (دیدار دانشجویان کرمانشاه – ۲۴/۷/۱۳۹۰)

سومین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع غفلت از دشمن به بهانه عقلانیت است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «آن عقلانیتی که در مکتب امام(ره) بزرگوار ما هست، اقتضا نمی کند که ما از خدعه ی دشمن غافل شویم، از کید او غافل شویم، از نقشه ی عمیق او غافل شویم، به او اعتماد کنیم، در مقابل او کوتاه بیاییم.» (بیست و دومین سالگرد رحلت امام (ره)- ۱۴/۳/۱۳۹۰)

چهارمین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع زیر پا گذاشتن اخلاق به نام عدالت خواهی است. مقام معظم رهبری هشدار می دهند که: «اگر به نام عدالت خواهی و به نام انقلابیگری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده ایم؛ از خط امام (ره) منحرف شده ایم.» (بیست و دومین سالگرد رحلت امام (ره)- ۱۴/۳/۱۳۹۰)

پنجمین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع اهانت به نام انقلابی گری است. رهبر بصیر و حکیم انقلاب یادآور می شوند که: «اگر به نام انقلابیگری، به نام عدالت خواهی، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانی که از لحاظ فکری با ما مخالفند اما می،دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از امام (ره) منحرف شده ایم.» که به عنوان مثال می توان به نسبت دادن اسلام آمریکایی به جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) در اوایل انقلاب اشاره کرد.

ششمین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع سلب امنیت از مردم  به بهانه رفتار انقلابی است. «اگر بخواهیم به نام انقلابیگری و رفتار انقلابی، امنیت را از بخشی از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام (ره) منحرف شده ایم.» البته ما در این خصوص شاهد مصادیق متعددی بوده ایم، حتی در زمان حیات حضرت امام که منجر به صدور فرمان ۸ ماده ای معروف شد.

هفتمین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع حذف مخالف، بی تقوایی و بی عدالتی است. ایشان می فرمایند: «مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد.»

هشتمین محور فرمایشات رهبری در تبیین شاخصهای شناخت انحراف از مکتب امام، موضوع سیاست زدایی از جامعه به بهانه معنویت است. ایشان به طور دقیق تاکید داشتند: «این معنویت به هیچ وجه نباید ما را از مسئولیت عظیم انقلابی خودمان جدا کند، بلکه کمک به حرکت انقلابی است. آن کسانی که با تکیه ی به دینداری و به عنوان کردن دینداری، سعی می کنند جوانان را از حضور در عرصه های کشور دور نگه دارند، اشتباه می کنند، راه خطا میروند، دچار انحرافند.»

* در مورد محور هشتم همین گروههای عرفان نوظهور را می توانیم بگوییم؟

فقط محصور به آن نیست. در خصوص باندهایی که تلاش می کرده و یا می کنند که در جامعه جدایی دین از سیاست را جا بیاندازند و یا جامعه را از سیاست و سرنوشت خود جدا کنند، مصادیق زیادی وجود دارد و از آن جمله عبارتند از: انجمن حجتیه، تمسک به پیشگویی و خرافه گرایی به منظور عبور از ولایت، ترویج عرفانهای کاذب، ترویج اسلام غیرسیاسی (سکولاریسم سنتی)، ترویج طریقت در برابر شریعت، تضعیف روحانیت به بهانه ی اینکه ما خودمان مستقیم با امام زمان (عج) ارتباط داریم.

* پس شما در شرایط فعلی اعتقاد دارید که انحراف وجود دارد. در شرایط کنونی چه تعریفی از انحراف دارید؟

باند سیاسی- اقتصادی که با بهره‌گیری از ظرفیتهای درون نظام، در پی تثبیت و گسترش قدرت خود است و در این مسیر هیچ پایبندی به اصول و ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی و مکتب امام راحل (ره) و ولایت فقیه ندارد و هدفش کسب قدرت و تثبیت حاکمیّت مطلق قدرت در باند خود است که از مصادیق بارز انحراف در شرایط کنونی است.

* می توانید در این باره به مصادیقی روشن هم اشاره کنید؟

کسی که می گوید: «بنده به حرف‌هایم افتخار می‌کنم و آن‌ها را اصلاح نمی‌کنم بلکه هزار مرتبه دیگر نیز تکرار می‌کنم که ما آحاد مردم دنیا را دوست داریم و این افتخار ماست که چون اعتقاد و آرمان‌هایمان انسانی است در بین توده‌های مردم در دنیا دشمنی نداریم. وی ادامه داد: مردم ایران با مردم آمریکا فرقی ندارند. ما با همه مردم دنیا دوست هستیم حتی مردم آمریکا و اسرائیل. …با افتخار می‌گویم که این اظهارات را ضرب در هزار کنید. این اظهارات را هیچ گاه خلاف نمی‌دانم.» (خبرگزاری فارس- ۲۰/۵/۱۳۸۷) به اعتقاد من این انحراف است.

یا تولید و انتشار CD «ظهور نزدیک است» به سفارش افرادی خاص صورت گرفته که تلاش می کنند با تطبیق برخی روایات مربوط به آخر الزمان، مصادیق بیرونی را یافته و مردم را گمراه کنند.

بحث ولایت فقیه برای همه مشخص است و در بیانات امام راحل به خوبی تبیین شده است. اگر این بحث طوری مطرح شود که از  آن معنای اصیل مدّ نظر امام فاصله بگیرد این انحراف است.

در حوزه‌ سیاست خارجی اصل بر حمایت از مظلومان جهان و مسلمانان است. حالا اگر کسی این دیدگاه را نسبت به بیداری اسلامی مخدوش کند و تردید ایجاد کند این انحراف است.

اگر باندی دنبال رابطه با آمریکا باشد که این برخلاف تمام اصول ماست این یعنی انحراف.

الگوبرداری از اندیشه‌ی غربی یعنی انحراف چه در ادبیات، یا هنر، یا موسیقی و فیلم.

پست‌های حکومتی برای خدمت به مردم هستند، اگرکسی تعمد داشته باشد که انسان‌های مسئله‌دار در رأس مصادر اجرایی باشند این یعنی انحراف. حتی آوردن افراد ضعیف و بی کفایت خودش خیانت است. سازمان سیا یک جاسوس در یوگسلاوی سابق داشت که کارش روی کار آوردن افراد ضعیف در مصادر حکومتی بود.

بزرگ‌ترین اقدام امام نقد جدایی دین از سیاست بود. هر جریانی که به این نظریه دامن بزند انحراف است. تئوری این جریان اسلام منهای روحانیت با شکل جدیدی است. یعنی یک عده از روحانیت پاک را مقابل سایر روحانیون قرار می‌دهند. ماهیت اندیشه‌ی آنها محدودیت و ایجاد حصر برای روحانیت است.

از ویژگی‌های انقلاب، فرصت سازی ا‌ست، ولی باند انحرافی فرصت سوزی می‌کند. از ویژگی‌های انقلاب تبدیل تهدید به فرصت است. باند انحرافی فرصت را به تهدید تبدیل می‌کند.

* شاخصها و ویژگی جریان انحراف که در شرایط کنونی قابل درک باشد، چیست؟

این ویژگیها را می توان اینچنین مطرح کرد:
اعتقاد به اسلام منهای روحانیت و روش‌های غیر فقاهی
متکی به مغیبات واهی
تلاش برای ستفاده از روش‌های غیر قابل پیش بینی
اعتقاد به اینکه هدف وسیله را توجیه می‌‌کند برای رسیدن به قدرت
در راستای منافعش از فاسدین حمایت می کند
هرکس با هر فکر اگر مطیع باشد به کار گرفته می‌شود و اعتقادات افراد و پایبندیشان به اصول برایشان مهم نیست.
قائل به مرزبندی منطقی با دیگران نیست
دنبال مدیریت مقامات عالی رتبه هستند.
اعتقاد به مذاکره با آمریکا دارند.
می گویند هاشمی در قدرت باشد بهتر است و دنبال ترویج دوقطبی هاشمی- احمدی نژاد اند.
نسبت به فتنه موضع نمی‌گیرد.
نسبت به رویدادهای جهان اسلام موضع نمی‌گیرد.
نسبت به اصولگرایان موضع نمی‌گیرد و خود را واسط بین اصولگرایان نمی‌داند (یکی از عناصر رسانه ای این باند، باند خودشان را جریان سوم می نامد یا فرد دیگری می گوید: «ما ناممان اصولگرا نیست. جناح راست وقتی خاصیتش را از دست داد اسمش را عوض کرد. مثلا اسمش را گذاشت آبادگران تا رسید به اصولگرایی. ما پیشنهاد کردیم در اتاق فکرمان یک اسم مناسبی برای خودمان تعیین کنیم. یک پیشنهادهایی هست اما هنوز به نتیجه نرسیده. اما قطعا اسم ما اصولگرا نیست»
دو قطبی سازی جامعه به جای وحدت جامعه
تحریک احساسات عمومی و افراط گری به جای عقلانیت
هرزه پروری هنری به جای نخبه پروری هنری
بحران سازی زنجیره ای به جای آرامش مستمر
طراحی سلسله اقدامات با پوشش عملیات روانی به جای توسعه امنیت ملی
فاسد گزینی به جای صالح گزینی
مطیع پروری مسئولین به جای رشید پروری و احترام به نظرات مختلف
رفتار نمایشی و بازیگری به جای رفتار منطقی و اصولی و باورمند
بی انضباطی مالی به جای انضباط مالی
حمایت از انحراف و فساد بجای نفی فساد و انحراف
اختلاط نا هنجاری با هنجارها (مرز شکنی هنجارها با ناهنجاری) به جای پایبندی به ارزشها و توسعه ی آن
ایجاد چالشهای کاذب فرهنگی و اخلاقی به جای تثبیت ارزشهای فرهنگی و اخلاقی
قدرت طلبی مطلق و توجیه همه اقدامات در راستای تثبیت و استمرار قدرت به جای انجام وظیفه و تکلیف الهی
تقابل با روحانیت و مرجعیت به جای تبعیت و پشتیبانی از روحانیت
همسویی با نظام سلطه به جای مأیوس کردن نظام سلطه
حادثه سازی و سناریو سازی برای جلب افکار عمومی به جای اقناع افکار عمومی و برخورد منطقی با آن
نیرنگ و فریب و ریا و نفاق به جای اخلاص و صداقت و مردانگی
ولایت سازی برای ولایت گریزی به جای ولایت پذیری
پیمان شکنی به جای وفای به عهد و امانت داری
از ویژگی‌های باند انحرافی این است که برای حفظ قدرت، مقابل هر ارزشی خواهد ایستاد و با هر گروهی وارد معامله می‌شود.
قانون‌گریزی و سبک شمردن قانون و دور زدن قانون.

از دیگر ویژگی‌های این باند این است که در مقابل مکتب اسلام مکتب‌سازی و تئوری‌سازی می کند. باند انحرافی برای توجیه کردن تئوری‌های‌شان با دشمنان دیرینه‌ی اسلام طوری صحبت می‌کنند که آنها خوششان می‌آیند.

از دیگر ویژگی‌های آنان مصادره کردن احمدی‌نژاد است. نه تنها خدمات دولت احمدی‌نژاد بلکه خدمات کل نظام درطول حیات مقدس خود، به همت ملت ایران صورت پذیرفته است و هیچ‌کسی نباید به نام خود، مصادره‌اش کند. اما باند انحرافی چون نمی‌تواند خدمات دولت احمدی‌نژاد را به نام خود بزند به نام احمدی نژاد می‌زند.

این باند منحرف است چون عصر آینده را عصر اسلامیّت نمی‌داند بلکه عصر انسانیّت می‌داند.

منحرف است چون عصر حاضر را عصر غیبت نمی‌داند بلکه عصر حضور (ظهور صغری) می داند و می گوید در عصر حضور امکان ارتباط مستقیم با ولی عصر(عج) وجود دارد.

منحرف است چون مکتب انسانیّت را جایگزین مکتب اسلام می‌کند.
منحرف است چون برای شناخت اسلام خود و روش خود را جایگزین روحانیت و روش فقاهت می‌داند.

منحرف است چون بی‌اعتنا به مظاهر دینی و شعائر و احکام شرعی است و توجه به باطنیات و معنویات را فقط مطرح می‌کند.

منحرف است چون با اندیشه تضادگرایی حتی مراجع و علما را حذف می‌کنند و در جهت دوقطبی کردن جامعه حرکت می کند.

منحرف است چون ایجاد اضطرار و فریب و نیرنگ برای تغییر نظر مخالفین حتی مراجع و ولی فقیه را مدیریت می‌کند.

منحرف است چون دروغ و تهمت به مؤمنین را بلا اشکال می‌داند و توجیه می کند.

منحرف است چون حذف منتقدین و مخالفین از اهل ایمان را با پرونده سازی بلا اشکال می‌داند.

منحرف است چون آراء حزب الله را ۶-۵ میلیون دانستند و به علت حمایت روحانیت از ایشان کاهش ۵ میلیونی برای آراء احمدی‌نژاد قائل است (اگر حمایت نبود ۲۴ میلیون می‌شد ۳۰ میلیون)

منحرف است چون با ظاهر و اصول‌گرایی و دینداری، عقلانیب و خرد و حجت شرعی را زیر پا می‌گذارند.

منحرف است چون آراء مردم به گفتمان انقلاب را آراء ذاتی آقای احمدی‌نژاد می‌دانند، در حالیکه مقام معظم رهبری در سخنرانیهای مختلف، رأی مردم به ایشان را رأی به شعارها و آرمانها و اصول انقلاب نامیده اند.

منحرف است چون اختلاط زن و مرد در سالنهای ورزشی را بلااشکال می‌دانند.

منحرف است چون بکارگیری از ظرفیت شیاطین و شیطان پرستان واجنه و رمالان و پیشگویان غلابی و اهل طلسم را بلا اشکال می‌دانند.

منحرف است چون عملاً تسامح و تساهل در عرصه فرهنگ و هنر را دنبال می‌کند.

منحرف است چون جنبشهای اسلامی و بیداری اسلامی را کار آمریکائیان تحلیل می‌کنند.

* شما معمولاً از جریان انحراف با عنوان جریان فاسد قدرت طلب یاد می کنید. علاوه بر مواردی که ذکر کردید، آیا مواردی به خصوصی مبنی بر فساد و قدرت طلبی این جریان دارید؟

فاسد است چون هزینه از اموال عمومی و بیت‌المال را خارج از ضابطه و قانون بلااشکال می‌دانند.
فاسد است چون هزینه از اموال عمومی را در راستای توسعه فرهنگ و هنر ابتذال بلااشکال می‌دانند.
فاسد است چون حذف رقیبان و منتقدان و مخالفان را با پرونده سازی و تهمت و….. دنبال می‌کنند.
فاسد است چون ارتباط گیری با آمریکائیان و جاسوسان و دلالان برای پیشبرد و اهدافشان را بدون هماهنگی جایز می‌دانند.
فاسد است چون استفاده از امکانات و اموال عمومی را در راستای تحکیم قدرت خود بلااشکال می‌دانند.
فاسد است چون تصرف پستها و کانونهای اقتصادی که گردش مالی زیادی دارند در دستور کارشان است و افرادی را می‌گمارند که با فاسدانند و یا کاملاً مطیع ایشان
قدرت طلب است چون برای رسیدن به قدرت از بکارگیری هر عنصری که مطیع باشند بهره می‌برند.
قدرت طلب است چون هر انتقاد و اعتراض بر حقی را بر نمی‌تابانند و حذف می‌کنند.
قدرت طلب است چون از تمام ظرفیّت و توان درون حکومت بی‌ضابطه برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم بهره می‌گیرند.
قدرت طلب است چون هدفش بدست آوردن اکثریّت مجلس (حداقل دو سوم یعنی ۲۰۰ نفر) بوده است به گونه‌ای که افراد کاملاً هماهنگ و مطیع باشند تا در صورت لزوم بتوانند رفراندوم برگزار کنند.

* به نظر شما، برنامه های جریان انحرافی برای آینده خصوصاً برای انتخابات مجلس نهم چیست؟

هدفشان تصرف مجلس نهم (حداقل ۲۰۰ کرسی) است تا با گرفتن دو سوم آرای مجلس، برای طرح رفراندوم بتوانند اقدام کنند، و برای این هدف خطوطی را دنبال می کنند:
بنا بر بینش تضاد آفرینی در بین نیروهای وفادار به نظام اسلامی خط دو قطبی‌سازی- اشرافیّت و سرمایه‌داری مقابل فقرا و محرومین و مستضعفان را دامن می زنند.
توسعه مکتب ایرانیّت مقابل اسلامیّت در داخل.
توسعه مکتب انسانیّت در مقابل اسلامیّت در جهان.
حذف نیروهای متدین و ولایتمدار و منتقد.
پرونده سازی برای مخالفین و منتقدین.
مصادره دکتر احمدی‌نژاد به نفع خود
مصادره کارها و اقدامات مهم و خوب دولت و نظام
استفاده ابزاری از افراد و حذف مرحله به مرحله آنها.
خالص سازی به بهانه هماهنگی یعنی بکارگیری هر کس که مخالف نیست(هر کس با ما نیست پس بر ما است. مهم مطیع بودن است بدون توجه به دیدگاهها حتی اگر دوم خردادی و اهل فتنه باشند. یکی از عناصر این باند در مصاحبه با روزنامه شرق می گوید: من از شما می پرسم که نتیجه دور قبل انتخابات مجلس و ائتلاف ما با اصولگرایان چه شد؟ الان مثلا در تهران چند نماینده طرفدار احمدی نژاد هستند؛ خیلی کم. پس چرا ما باید دوباره ائتلاف کنیم. لزومی ندارد. ما می آییم افراد مردمی و متقی و چهره های جدید و جوان را معرفی می کنیم. حتی ممکن است افرادی از گروههای اصلاح طلب که در حاشیه هستند در لیست ما قرار بگیرند»
توسعه تسامح و تساهل در حوزه فرهنگی و هنری.
و در نهایت بحران سازی؛ سلسله اقدامات برای بحران سازی  و دو قطبی کردن

* در مورد دو قطبی منظورتان همان دو قطبی احمدی نژاد- هاشمی است؟

اینکه شما می گویید در حوزه سیاسی است در حوزه های مختلف این روند را دنبال می کنند. مثلا در حوزه فرهنگی: بحث حجاب – ازدواج موقت – اختلاط زن و مرد – تساهل فرهنگی- هرزه گری هنری؛ در حوزه اقتصاد به شعار افزایش رایانه ها، دو قطبی اقتصاد، حوزه‌ بین المللی: رابطه با امریکا، حوزه‌‌ی دین: تقابل اسلامیت و ایرانیت

* شما در مصاحبه های مختلف از همگرایی جریان فتنه و انحراف سخن گفته اید. به نظر شما نقاط مشترک مواضع انحراف و فتنه و استکبار جهانی در آستانه انتخابات چیست؟

این مواد را به طور عمده می توان مطرح کرد:
درهم ریختن مرزبندی جبهه‌ی انقلاب: با ایجاد اختلاف و شکاف و بدبینی بین اصولگرایان
دامن زدن به اختلافات نیروهای انقلاب
کم اثر کردن و بی‌اعتبارسازی نهادها و افراد مرتبط با رهبری
گروه مرجع (اصیل) سوزی
اختلاف اندازی بین روحانیت و مراجع
اختلاف‌اندازی بین قوا خصوصاً – سران قوا- (عینیت بخشیدن به حاکمیت چندگانه)
شایعه پراکنی و دروغ پردازی نسبت به رهبری و زندگی شخصی و خانوادگی آقا
تضعیف رهبری
القاء نا کارآمدی ولایت فقیه
فصل الخطاب سوزی (بی اعتبار نمودن فصل الخطابی رهبری)
تضعیف و تخریب نهادهای نظارتی و نهادهای منتسب به رهبری (شورای نگهبان- سپاه و بسیج و…)
فرعی کردن مسائل اصلی و حاشیه سازی
بحرانی جلوه دادن شرایط کشور- بحران سازی- دمیدن التهاب در جامعه- عملیات روانی
بزرگ نشان دادن خطر هر کدام برای گرفتن امتیاز از نظام
فشار مشترک برای انفعال نظام و امتیازگیری
بزرگنمایی مشکلات
ترویج یأس
سیاه نمایی
ترویج ابهام و تردید
القاء ناکارآمدی حکومت دینی
القاء خط اضطرار –”اضطرار سازی”
بزرگنمایی توان دشمن
سامان دادن به کانون های فاسد قدرت، ثروت، رسانه
و در نهایت کم فروغ ساختن انتخابات


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:49 AM ] [ یاسر جمالی ]

جریان‏ها و گروه های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات مجلس آتی برای تحت تأثیر قرار دادن اراده مردم جهت شرکت در انتخابات، به شکل همه جانبه تلاش می‏کنند در این اراده جمعی تزلزل ایجاد کنند.

مجلس نهم: بولتن نیوز تا روز انتخابات، مهمترین محورها و ترفندهایی که رسانه های بیگانه برای تحت تاثیر قرار دادن و کاهش مشارکت مردم به کار می گیرند را مورد بررسی و تحلیل قرار داده تا هشیاری های لازم مورد توجه مردم و رسانه های معتقد به مشارکت در انتخابات  قرار گیرد. براین اساس، برخی اخبار مهم مندرج در سایت‏ها و رسانه‏های وابسته به گروه‏های اپوزیسیون و جریان فتنه را درباره انتخابات منعکس می‏نماییم.

×××××

جریان فتنه با اشاره به این‌که ردصلاحیت‌ها نشان از تسویه‌های گسترده درونی و شکاف محافظه‌کاران است، مدعی سیاست سرکوب حکومت در آستانه انتخابات است. امتناع گروه‌های اصلاح‌طلب با ادعای استمرار انسداد و سرکوب‌های سیاسی از شرکت در انتخابات و ایجاد رقابت تنها میان طیف‌های مختلف محافظه‌کاران حامی حکومت از دیگر تحلیل‌ها و مدعیات جریان فتنه درخصوص انتخابات مجلس است.
جریان فتنه به باور بسیاری از گروه‌های سیاسی داخلی در تدارک سناریویی برای انتخابات مجلس است که این سناریو در قالب محورهای ذیل ارائه شده است:
تاکید بر عدم مشارکت در انتخابات با هدف زیر سوال بردن سلامت در انتخابات
عدم معرفی کاندیدای برجسته در شهرهای بزرگ در راستای القای کاهش مشارکت اجتماعی در حوزه های نمایان
تکیه بر اصل گریز از مرکز جهت مشارکت گسترده در حوزه‌های کوچک
تاکید برعدم مشارکت در انتخابات در راستای مستند کردن نقض حقوق بشر در ایران برای ایراد فشار بیشتر بر نظام
تحریک قومیت‌ها و رقم زدن آشوبهای جزیره‌ای
نشان دادن تزلزل درونی نظام برای فعال شدن در عرصه بین‌المللی
جریان فتنه با استفاده از تکنیک‌های مختلف عملیات روانی و با طرح ادعاهایی مبنی بر فشار حاکمیت بر فعالان سیاسی، برای آگاهی‌بخشی مردم به ارائه راهکارهایی به قرار ذیل می‌پردازد:
آگاهی مردم از ماهیت این انتخابات و قانع‌نمودن آن‌ها برای عدم شرکت در انتخابات
آگاه ساختن مردمان شهرهای کوچک‌تر نسبت به ماهیت انتخابات آینده با توجه به ماهیت قومی و محلی انتخابات مجلس
سیاه نمایی از اوضاع کشور مبنی بر وجود مشکلات اقتصادی عدیده، احتمال حمله نظامی برای قانع‌نمودن مردم در راستای عدم شرکت در انتخابات
تاکید بر استفاده از تکنولوژی‌های روز نظیر اس ام اس، ایمیل و اینترنت
میتینگ‌ها و سخنرانی‌ها و میزگردهای انتخاباتی
لزوم هماهنگی و انسجام و همدلی کامل همه بخش‌های جنبش سبز و اجتناب از تک‌روی‌ها و خود محوری‌ها
رعایت اصل اجتناب از اقدامات خشونت آمیز و هرج و مرج طلبانه و پایبندی به کنش‌های مسالمت آمیز
شبکه‌های  اپوزیسیون در راستای ادامه تلاش خود برای کم‌رونق نشان دادن انتخابات مجلس نهم، این‌بار به خود استناد کرده و اجماع مخالفان و برخی از گروه‌های سیاسی مبنی بر تحریم انتخابات را نوعی امتیاز و پیروزی برای خود قلمداد می‌کنند. این شبکه به تحریم فعال اشاره داشته و عدم حضور در روز انتخابات را کافی ندانسته و معتقدند که به دیگران نیز باید آگاهی داد تا انتخاباتی بی‌رونق برگزار شود.
شبکه‌های اپوزیسیون و رسانه‌های معاند در عملیات روانی خود در آستانه انتخابات مجلس، به طرح مدعیات ذیل پرداخته‌اند:
ترغیب مردم به عدم شرکت در انتخابات
ادعای اختلاف میان گروه‌های اصولگرا در آستانه انتخابات و بزرگنمایی آن
ادعای ارتباط میان دستگیری فعالین مدنی برای کنترل انتخابات
تلاش اتحادیه‌های دانشجویی کرد برای تحریم انتخابات مجلس شورای اسلامی
اطلاعیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در تحریم انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی

شبکه تلویزیونی رسا همچنین میزان مشارکت را در انتخابات مجلس نهم در شهرهای بزرگ کمتر از سال‌های قبل پیش‌بینی می‌کند و مدعی است که بر خلاف آن چیزی که در قانون اساسی است، این‌بار حاکمیت انتخابات را به عنوان تجدید بیعت با آرمان‌های انقلاب مورد تبلیغ قرار می‌دهد.
سایر تحلیل‌ها و مدعیات شبکه تلویزیونی رسا درخصوص انتخابات مجلس به قرار ذیل است:
صف‌بندی اقلیت‌های قومی و مذهبی در مقابل حاکمیت
تعمیق دعوا و اختلاف میان حاکمیت
واقعی بودن شکاف‌های میان ارکان نظام
کنترل و پلیسی‌کردن فضای انتخابات

برخی دیگر از تحلیلگران در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی رسا، با ادعای این‌که انتخابات توهین به مردم تلقی می‌‌شود، مدعی‌اند که انتخابات با آینده ایران یعنی جنگ و مساله تحریم به شدت گره خورده است و از نگاه آن‌ها اگر مردم حضور نداشته باشند، اپوزیسیون بهتر می‌تواند به اهداف خود و عملی کردن آن‌ بپردازد.
شبکه تلویزیونی رسا در تحرکات خود برای تحریم انتخابات، برگزاری انتخابات در ایران را سلاحی در برابر تهدیدات داخلی و خارجی دانسته و در این راستا از همگان می‌خواهد که آگاهانه به انتخابات نگاه کنند و از آن به عنوان فرصتی عیله جمهوری اسلامی استفاده کنند.

تحلیلگران شبکه تلویزیونی رسا با ادعای این‌که انتخابات در ایران مهندسی شده است، تحریم فعال را پیشنهاد می‌دهند و راهکار مناسب برای تحریم فعال را آگاهی‌دادن به مردم درخصوص نگاه ابزاری حاکمیت و مشروعیت‌بخشی به نظام تعریف می‌کنند.
غیر اثرگذار و نمایشی توصیف کردن مجلس در جمهوری اسلامی، عدم توانایی مجلس در رفع مشکلات معیشتی و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی از نکاتی است که برای تحریم فعال از سوی شبکه تلویزیونی رسا پیشنهاد می‌شود.

صدای آمریکا و لیست واحد
شبکه تلویزیونی صدای آمریکا اختلافات فکری و همچنین اختلاف بر سر قدرت را از دلایل عدم ارائه لیست واحد از سوی اصولگرایان ارزیابی می‌کند
این شبکه مدعی است که انتخابات مجلس فرمایشی خواهد بود و در جلسه ای محرمانه بدون حضور اعضای شورای نگهبان لیست نهایی نمایندگان مشخص شده است. شبکه تلویزیونی ایران آریایی با استفاده از تکنتیک استفاده از عاطفه گیرندگان پیام عکسی از ندا آقاسلطان را پخش می‌کند و می‌خواهد این‌گونه القا نماید که نتیجه حضور در انتخابات و دفاع از رای خود چیزی جز کشته شدن نخواهد بود و از این طریق به تحریک مردم مبنی بر عدم حضور در انتخابات می‌پردازد.

×××××
انتخابات برای تصمیم گیری مردم یا بخشی از مردم است که شخص یا اشخاصی را برای مقام، پست یا مسولیتی و برای مدتی معلوم و با ریختن رای به صندوق‌های انتخاباتی بر می گزینند. هدف اصلی از انتخابات سیاسی انتخاب نمایندگان مردم است که به آن دموکراسی نمایندگی  گفته می شود. با توجه به این تعریف و نظر به اینکه هیچ انسانی در جهان وجود ندارد که بتواند از کنه ذات وجودی و منویات راستین فرد دیگر آگاهی راستین پیدا کند. از این رو نمی توان اشخاص را بر اساس گفته های زبانی و یا عملکرد آنها در یک دوره زمانی کوتاه و گاهی اوقات بلند مدت طبقه بندی کرد و از آنها انتظار داشت مطابق با یک برنامه از پیش نوشته شده رایانه عمل نمایند.
همانگونه که بسیاری از افراد در طی ۳ دهه پس از انقلاب وجود داشته اند که حتی در سطح ریاست جمهوری هم خود را مطرح کرده و سالها در این سمت تکیه زده اند و یا نمایندگانی را دیده ایم که با ظاهر آراسته به اعتقاد عملی به نظام و رهبری وارد صحنه شده و پس از ورود به مجلس تمام اصول و اعتقادات خود را زیر پا قرار داده اند.
بر این اساس نسبت دادن موضوع طبقه بندی و یا انتصاب مقوله ای است که هرگز در یک انتخابات اجتماعی و در دنیای واقعیت نخواهد توانست و نتوانسته دیوار هایل و مستحکمی باشد بین حق و باطل و یا انتخاب و گزینش بر اساس نیاز و خط و خطوط سیاسی.
در واقع خلوص و باور اعتقادی افراد را حتی گاهی تا آخرین روزهای مرگ نیز نمی توان تشخیص داد و در این زمینه بسیارند افرادی که حتی با تمام اعتقادات دینی که در طول عمر خویش به نمایش گذارده اند, در سالهای پایانی عمر به جرگه معاندین با نظام پیوسته اند و همچنین بالعکس!.
موضوع مهمی که در این بین از سوی رسانه های معاند با نظام به آن پرداخته شده طرح مسئله استفاده از انتخابات برای مشروعیت بخشی به نظام جمهوری اسلامی ایران است. موضوعی نخ نما که در پی هر انتخابات و در سه دهه گذشته همواره مورد استفاده معاندین با نظام قرار گرفته است و همواره نیز با ارای چند ده میلیونی آحاد جامعه اسلامی ایران جواب دندان شکنی به آن داده شده است که تکرار امارهای مختلف آن جز تکرار مکررات نیست. صفوف همیشه مملو از جمعیت رای دهندگانی که در هیچ کجای دنیا نمونه آن را هرگز نخواهیم یافت و تنها نمونه آن در طی سه دهه گذشته مربوط می شود به ایران اسلامی.

آنچه همیشه ملت مسلمان و همیشه در صحنه ایران را در شرایط حساس و بحرانی یاری کرده است، وحدت بوده و معتقدین به نظام جمهوری اسلامی ایران و اصل ولایت هم باید در شرایط حساس کنونی که شبکه های خبری معاند و به خصوص آمریکا با ایجاد چالش های انتخاباتی در آستانه مجلس نهم، سعی در تغییر مسیر انتخابات و نتیجه این مشارکت عظیم سیاسی به نفع خود را دارند و تلاش می کند با متشنج کردن فضا، مهره های مورد نظر خود را وارد مجلس نهم کند با انسجام و همدلی، جامعه را به سمت و سوی وحدت بیشتر سوق دهند. وظیفه رسانه ها هم در این میان آنست که با آگاهی رساندن به عموم جامعه علاوه بر مقابله با تهاجم خبری رسانه های معاند , اذهان مردم را نسبت به افراد و گروه هایی که در پی ضربه زدن به نظام هستند روشن نمایند تا مردم بتوانند انتخاب اصلحی را داشته باشند.

موضوع دیگری که در شبکه های خبری معاندین با نظام و اپوزسیون به آن پرداخته شده و در اخبار فوق هم به آن اشاره کردیم مقوله ای به نام جریان انحرافی است. یکی از تلاش‏های این جریان، تطبیق خود بر تمام قوه مجریه است. بدین معنی که اعتقاد به وجود جریان انحرافی اعتقاد به انحراف یک قوه از نظام اسلامی است. تأویلی نادرست که به صورت آشکار در خدمت اهداف نظام سلطه است.

اما دیگر هدف جریان انحرافی برای تطبیق کامل خود با دولت مصادره خدمات انجام گرفته توسط دولت در چند سال اخیر است.این جریان با عوض کردن جای موضوعات فرعی با موضوعات اصلی سعی دارد توان دولت را فرسایش داده و با مساوی کردن ماهیت خود با کل بدنه دولت موجب فاصله گرفتن مردم از دولت و از بین بردن سرمایه اجتماعی به دست آمده شود.
و البته نباید فراموش کرد بدنه خدوم دولت متشکل از وزیران، مدیران، کارمندان و طرفداران رویکردهای عدالت خواهانه و ولایت مدارانه دولت است که با تمام وجود سعی نموده اند با صیانت از سرمایه‌های نظام و اندوخته‌های سه دهه گذشته به آن بیفزایند و این هوشیاری مردم بصیر ایران اسلامی است که با قدردانی از زحمات دولت و نکوهش جریان انحرافی قدرت تمایز تفکیک خود را به رخ فتنه گران و منحرفین کشیده است.
در ادامه گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در سال ۱۳۸۶ پیرامون اهمیت انتخابات مجلس و شاخصه های نمایندگان مطلوب، ارائه می گردد که به روشنی حکایت از اهداف معاندین نظام و فتنه گران دارد که سالهاست به دنبال آن هستند تا انتخابات را زیر سوال ببرند.
راه و چاره ای که شاه کلیدی است برای مقابله با جنگ نرم تمامیت خواهان داخلی و دشمنان خارجی جمهوری اسلامی ایران  و چراغی است فراروی آیندگان تا بدانند که تکلیف حضور حداکثری در انتخابات نه به امروز مربوط می شود و نه به فردا و نه سال ۱۳۵۷ و خیل عظیم آری گویان به نظام جمهوری اسلامی. حضور همیشه تکلیف بوده و وظیفه هر ایرانی حفاظت از آرمانهای انقلاب است و پاسداری از خون شهدای انقلاب.

حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از اقشار مختلف مردم قم در تبیین وظایف و تکالیف مردم و بخش های مختلف جامعه در ارتباط با انتخابات می فرمایند: «انتخابات در پیش است، این انتخابات خیلی مهم است. نه خصوصِ این انتخابات، همه انتخابات ها مهم است، این هم از جمله مهم است. مردم وظائفی دارند؛ مسؤولین، نخبگان وظائفی دارند. اولاً سعی شود اهمیت و ارزش و عظمت انتخابات محفوظ بماند؛ معلوم باشد. مردم با امید و اعتماد به پای صندوق ها بروند. دوم،… در انتخابات با کرامت رفتار کنند همه؛ چه آنهائی که نامزد می شوند، چه آنهائی که طرفدار آنهایند، چه آنهائی که مخالف با بعضی از نامزدها هستند. جناح های مختلف کشور، بداخلاقی و بدگوئی و اهانت و تهمت و این حرفها را مطلقاً راه ندهند. این از آن چیزهائی است که اگر پیش بیاید، دشمن از او خوشحال می شود. نکته سوم اینکه مراقب فعالیت های دشمن باشند. حالا پریروز -دو روز قبل از این- بوش، رئیس جمهور آمریکا گفت ما از فلان دسته در ایران حمایت می کنیم. این ننگ است برای هر کسی که آمریکا بخواهد او را تحت الحمایه خود بگیرد. اول، خود آن کسانی که آن دشمن وحشی می خواهد از آنها حمایت کند، بعد هم مردم فکر کنند، ببینند چرا می خواهد حمایت کند. کدام نقص در این ها هست که موجب شده است دشمن بخواهد از او حمایت کند…. مردم هم باید حواسشان جمع باشد؛ نگذارید انتخابات بشود ملعبه دست بیگانگان. انتخابات مال ملت ایران است، مال جمهوری اسلامی است، مال اسلام است؛ مرزهاشان را با دشمن مشخص و متمایز کنند. من بارها به بعضی از افراد سیاسی که فعالیت هائی دارند و گاهی یک مخالف خوانی هائی می کنند، تذکر داده ام، نصیحت کرده ام؛ گفته ام مواظب باشید مرزهای میان شما و دشمن کمرنگ نشود؛ پاک نشود. مرز وقتی کمرنگ شد، احتمال اینکه کسانی از این مرز عبور کنند یا دشمن از این مرز عبور کند و بیاید این طرف یا دوست و خودی غافل شود و از مرز عبور کند و برود به دامن دشمن، زیاد خواهد بود. مرزها را روشن کنید؛ مشخص کنید…. وقت بصر و صبر، یکی همین جاست؛ بصیرت. ملت ایران وقت انتخابات که می رسد، احتیاج به بصیرت دارد؛ نگاه کند ببیند دشمن چه موضعی گرفته است در قبال این حرکت عظیم مردمی؛ حواس خود را جمع کند، تصمیم درست بگیرد. این هم وظیفه ی ما مردم است که بایستی مراقبت کنیم.»[۳]
رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان می فرمایند: «چند صباح دیگر انتخابات داریم. حضور در انتخابات هم از همین قبیل است؛ حضور است. من اصرارم در همه ی انتخابات ها بر حضور است. باید آمد سر صندوق رأی، به کوری چشم دشمن بایستی رأی داد. دشمن می خواهد که ملت انتخابات نداشته باشد، راهپیمائی بیست و دو بهمن نداشته باشد، راهپیمائی قدس نداشته باشد، حضور در مراسم عظیم دینی نداشته باشد، احساسات دینی نداشته باشد. جوان ما بی تفاوت و بی رگ و بی اعتنا و دلسپرده ی به شهوات و غرق در فساد و در مواد مخدر باشد. دشمن این را می خواهد؛ این برای دشمن خوب است، لذا این را ترویج می کنند؛ گاهی به زبان بیان ایدئولوژی، گاهی به زبان تهدید سیاسی، گاهی به زبان تهدید نظامی، گاهی به وسیله ی باندهای قاچاق مواد مخدر، گاهی به وسیله ترویج فیلم های مهیج شهوت؛ دشمن همه جور وارد میدان می شود و تلاش می کند و خودکشون می کند که بلکه بتواند این ملت را از این حرکت مستقیم و قوی و عزیز منصرف کند. وقت انتخابات هم که می شود -شاید یادتان هست- غالباً قبل از انتخابات یک حرفی می زنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنید؛ کارهائی می کنند، تلاش می کنند؛ گاهی به وسیله آدم های غافل و فریب خورده، گاهی به وسیله آدم های وابسته، کارهائی می کنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند، که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است.من توصیه ام به مردم در درجه اول این است که بیایند وارد میدان انتخابات شوند، صندوق های رأی را پر رونق کنند. خود این صفوفی که ایستادند، ممکن است زحمت هم داشته باشد؛ در هوای سرد؛ یک ساعت – کمتر، بیشتر – اما این مجاهدت است، این جهاد است؛ این زحمت پیش خدای متعال اجر دارد. بروند رأی بدهند.»

منبع: بولتن نیوز

ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:49 AM ] [ یاسر جمالی ]

حداد عادل در خصوص اختلافات جبهه پایداری و جبهه متحد گفت: هر دو جریان مدعی‌اند و معتقدند که هم باید از فتنه فاصله بگیرند و هم از جریان انحرافی، منتها جریان پایداری، فاصله جبهه متحد اصولگرایان را از فتنه،‌ کافی نمی‌داند و متقابلا جبهه متحد اصولگرایان هم فاصله جبهه پایداری را از جریان انحرافی، کافی نمی‌داند.

مجلس نهم: پاییز سال گذشته، وقتی جلسه رئیس‌جمهور با حدود ۳۰ نفر از اصولگرایان، رسانه‌ای شد غلامعلی حدادعادل یکی از اعضای کمیته ۳ نفره‌ای بود که مسوولیت یافتند این جلسات را که در‌جهت وحدت حداکثری اصولگرایان برای انتخابات مجلس نهم‌بود، پیگیری کنند.

هر چند این جلسات به خاطر برخی مسائل، توفیق چندانی نداشت اما کمیته ۳ نفره به کار خود ادامه داد و با اضافه شدن چهره‌هایی دیگر، به آنچه امروز جبهه متحد اصولگرایان نامیده می‌شود، تبدیل شد. صبح روز پنجشنبه گذشته ، به منزل دکتر غلامعلی حدادعادل، عضو کمیته داوری جبهه متحد‌اصولگرایان و رئیس مجلس هفتم رفتیم و در زیرزمین خانه‌اش که آنجا را با قرار دادن چند تخت و صندلی به محلی برای برگزاری اینگونه جلسات تبدیل کرده و به شوخی از آن به قهوه‌خانه قنبر یاد می‌کند به گفت‌و‌گو در خصوص مسائل مربوط به جبهه متحد اصولگرایان و انتخابات پیش رو پرداختیم.

او در این گفت‌و‌گو به انتقاداتی که بعضا به عملکرد این جبهه وارد می‌شود پاسخ داده است. حداد عادل که پس از واگذاری ریاست مجلس به لاریجانی، در این چند سال از اظهار نظر در خصوص عملکرد مجلس هشتم خودداری کرده بود در این گفت‌و‌گو سکوت خود را شکسته و در مورد عملکرد مجلس هشتم در قبال دولت موضع‌گیری کرده است. مشروح گفت‌و‌گوی جام‌جم با دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم را پیش رو دارید.

فرآیند وحدت اصولگرایان تقریبا از آبان سال گذشته و با جلسه‌ای که میان حدود ۳۰ نفر از اصولگرایان و رئیس‌جمهور شکل گرفت، آغاز شد و با فراز و فرودهایی ادامه یافت تا به‌کمیته ۸+۷ و فهرست انتخاباتی این جبهه برای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی انجامید. شما به عنوان فردی که در این فعل و انفعالات نقش داشته‌اید، با توجه به زمان طولانی‌ای که برای این منظور اختصاص داده شده بود، نتیجه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همان طور که اشاره کردید، مدت زیادی است که حرکت اصولگرایان برای حضور در انتخابات مجلس نهم،‌ آغاز شده است. ما تا امروز که ۲۰ بهمن ۱۳۹۰ است، در مجموع از نتایج به دست آمده، راضی هستیم ولی ارزیابی نهایی را باید به بعد از انتخابات و نتایج آن، موکول کنیم. نتایج انتخابات، می‌تواند مبنا و معیار خوبی برای ارزیابی ما باشد. اکنون در میانه راه هستیم و آنچه تاکنون به دست آورده‌ایم، این است که حداقل دو ضلع از سه ضلعی که در انتخابات مجلس هفتم و هشتم با یکدیگر متحد شده بودند، در این نوبت هم در جبهه متحد اصولگرایان با یکدیگر متحد شدند. ضلع سوم که در انتخابات گذشته به نام رایحه خوش خدمت با این دو ضلع فعلی،‌ همکاری داشت، در این انتخابات در کنار ایثارگران و رهپویان و جبهه پیروان خط امام و رهبری، حضور ندارد ولی به جای آن، جریان دیگری در فضای سیاسی ایران ظهور کرده است که جبهه پایداری نام دارد. این جبهه،‌ اگرچه گفتمان رایحه خوش خدمت را با خود همراه دارد، اما لزوما همه چهره‌های قبلی رایحه خوش خدمت را با خود همراه ندارد. این جبهه پایداری، علی‌الاصول، اصولگراست، اما با جبهه متحد اصولگرایان، اختلافاتی هم دارد که این اختلافات در این دوره ۴ ساله،‌ در فاصله مجلس هشتم تا نهم به ظهور رسیده و ناشی از حوادثی است که در این ۴ سال اتفاق افتاده است. یعنی این دوره ۴ ساله اخیر، زمینه‌ای برای این تمایز فراهم آورده است که اگر لازم شد به آن اشاره خواهم کرد. من پاسخ سوال شما را مجمل می‌دهم و پاسخ تفصیلی را بهتر می‌دانم که به بعد از انتخابات موکول کنم.

در این دوره علاوه بر وقت زیادی که برای وحدت گذاشته شد، چهره‌های سرشناس اصولگرایی چون آیت‌الله مهدوی کنی و آیت‌الله یزدی نیز برای ایجاد وحدت به میدان آمدند، اما همان طور که اشاره کردید، در این دوره از انتخابات، یکی از سه ضلعی که در انتخابات گذشته در جریان وحدت حضور داشت، حاضر به وحدت نشد. بر همین اساس برخی معتقدند وحدتی که در این دوره میان اصولگرایان شکل گرفت، با وقت و تلاشی که برای آن صرف شد، متناسب نبوده و کمتر از حد انتظار است . آیا شما چنین نظری را قبول دارید؟

بله. در انتخابات گذشته، وحدت اصولگرایان با حضور سه ضلع، شکل گرفت، اما در این دوره با حضور دو ضلع. البته ما در تعابیر داخلی خودمان، از حضور نمایندگان آقایان لاریجانی و قالیباف هم به زاویه تعبیر می‌کنیم و می‌گوییم دو ضلع و دو زاویه در ساز و کار وحدت حضور دارند ولی قبلا سه ضلع در این ساز و کار حضور داشتند. ما مایل بودیم این اتفاق نیفتد و تلاش زیادی هم کردیم و سعی داشتیم در فضای انتخابات که متاسفانه اقتضای درگیری و نزاع در آن وجود دارد، کنش‌ها و واکنش‌های لفظی را کنترل کنیم، تا حدود زیادی هم موفق شدیم و البته بعضی جاها نیز از دست در رفت. لکن این طور نیست که اکنون، تمایز جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری در حد تقابل باشد. همین الان که هنوز فهرست‌ها قطعیت صددرصدی پیدا نکرده است، می‌توانیم حدس بزنیم که در فهرست ۳۰ نفره تهران، بیش از ۱۰ نفر در ۲ فهرست، مشترک باشند و وضع در کل کشور احتمالا از این هم بهتر است. این موضوع نشان می‌دهد که نباید این اختلاف را بیش از اندازه بزرگ کرد و آن را به صورت افراطی، خیلی بزرگ‌تر از آنچه هست نشان داد، اگرچه نباید هم آن را به کلی نادیده گرفت. چون یک واقعیت است ولی باید آن را در همان حد که هست، نشان داد و ارزیابی کرد.

برخی فعالان سیاسی، مباحثی را که اوایل امسال درخصوص عزل وزیر اطلاعات و سپس ابقای وی به وجود آمد، در روند وحدت اصولگرایان بسیار مهم ارزیابی می‌کنند چراکه از یک سو، جلساتی که میان اصولگرایان و رئیس‌جمهور برگزار می‌شد ، پایان یافت و از سوی دیگر نیز مدتی بعد از این حوادث، جبهه پایداری اعلام موجودیت کرد که بعدا به مانعی در وحدت اصولگرایان تبدیل شد. شما حوادث اوایل سال درخصوص وزیر اطلاعات را تا چه حد در وحدت اصولگرایان، تاثیرگذار می‌دانید؟

شکی نیست که حوادث اردیبهشت امسال که حول موضوع عزل و ابقای وزیر اطلاعات، شکل گرفت در آرایش انتخاباتی اصولگرایان تاثیر گذاشت. ولی جبهه پایداری، فلسفه وجودی خودش را بیشتر در داستان فتنه ۸۸ و تا حدودی نیز در پدید آمدن جریان انحرافی جستجو می‌کند تا به صورت خاص در حوادث اردیبهشت ۹۰٫ البته ماهیت جریان انحرافی با آنچه در اردیبهشت ۹۰، اتفاق افتاد با یکدیگر اتصال و ارتباط دارد و این دو در یک جعبه جا می‌گیرند ولی جبهه پایداری، بیش از آنچه فلسفه وجودی خودش را در فاصله گرفتن از جبهه انحرافی بداند، فاصله گرفتن از جریان فتنه می‌داند. البته من از جانب آنها حرف نمی‌زنم ولی اگر قرار شود من نظر خودم را بگویم باید عرض کنم که جبهه پایداری در تبلیغات خودش، ۶۵ درصد روی موضوع فتنه و ساکتین فتنه تاکید می‌کند و ۳۵ درصد روی تمایز و تفاوت خودش با جریان انحرافی.

جبهه پایداری و به نسبت کمتری از آنها جبهه متحد، در مواضع خودشان روی این اصل تاکید دارند که بحث رئیس‌جمهور را باید از آقای مشایی و حاشیه‌های او جدا کرد، اما بعضی‌ها معتقدند مواضع رئیس‌جمهور، چنین چیزی را تایید نمی‌کند. توضیح شما درخصوص چنین اختلافی در دیدگاه‌ها چیست؟

هر طرفی از این دو اظهارنظر که درست باشد، ربطی به موضوع انتخابات ندارد و تاثیری در انتخابات نمی‌گذارد. یعنی الان هم جبهه پایداری و هم جبهه متحد اصولگرایان معتقدند که آقای دکتر احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور قانونی کشور است و نباید دولت و رئیس‌جمهور، تضعیف شوند و خدماتی هم که دولت انجام می‌دهد، باید مورد توجه ب باشد و نادیده گرفته نشود. هر دو جبهه هم معتقدند اگر دولت در جایی اشتباه می‌کند، باید رفتار او را نقد کرد. حالا ممکن است در تعیین مصادیق این رفتارهای اشتباه، اختلاف‌نظرهایی وجود داشته باشد ولی در کلیت، این طور نیست که هیچ کدام از این دو جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری در مقابل دولت ایستاده باشند. درجه همدلی آنها با دولت، ممکن است فرق داشته باشد ولی مساله جریان انحرافی و تفاوت آقای دکتر احمدی‌نژاد با آقای مشایی، یا انطباق دیدگاه‌های این دو نفر با یکدیگر، فعلا در آرایش انتخاباتی اصولگرایان، عامل تعیین‌کننده‌ای نیست. یعنی هر دو جریان مدعی‌اند و معتقدند که هم باید از فتنه فاصله بگیرند و هم از جریان انحرافی، منتها جریان پایداری، فاصله جبهه متحد اصولگرایان را از فتنه،‌ کافی نمی‌داند و متقابلا جبهه متحد اصولگرایان هم فاصله جبهه پایداری را از جریان انحرافی، کافی نمی‌داند. در واقع، این تعبیر اخیر من خلاصه آن اختلافی است که فعلا میان این دو جبهه، وجود دارد.

آیا جبهه متحد، گام عملی برای جلب نظر اعضای جبهه پایداری برداشت. اگرچه اعضای این جبهه باید به سوالات زیادی، پاسخ بدهند اما به نظر می‌رسد برخی انتقاداتی هم که آنها داشتند، وارد باشد. مثلا آنها معتقد بودند در جبهه متحد، ابتدا باید کمیته‌ ۸ نفره شکل می‌گرفت، سپس با نظر این ۸ نفر، کمیته ۷ نفره که به کمیته داوری معروف است، تشکیل می‌شد. آیا شما این انتقادات را وارد نمی‌دانید و اگر وارد می‌دانید، چه گام عملی برای رفع آن برداشتید؟

هیچ کدام از این کارهایی که ما می‌کنیم، در معنای حقوقی و سیاسی و حزبی خودش، صددرصد منطبق بر روش‌های دموکراتیک متعارف نیست. ما در این گونه کارهای موقت سیاسی، ترکیبی از روش‌های دموکراتیک و روش‌های عرفی و سنتی جامعه خودمان را به کار می‌گیریم و این یک حقیقت است. این که می‌گویم موقت، برای این است که همه این کارها مربوط به یک هدف مشخصی است که همان انتخابات است. یعنی جبهه متحد اصولگرایان، اتحاد مشخصی است برای رسیدن به یک هدف مشخص. ساز و کار آن هم، برای انتخابات طراحی شده است و بعد از انتخابات هم دیگر، این ساز و کار و این اتحاد، موضوعیت ندارد. ممکن است برای هدف دیگری، با ساز و کار دیگری، یک اتحاد دیگری به وجود بیاید. در این گونه کارها، ما با تلفیقی از روش‌های دموکراتیک و روش‌های دیگری، مواجه هستیم که در آن، مصلحت‌اندیشی‌های متعددی صورت گرفته است. مثلا ارتباط ما با جامعه روحانیت مبارز یا جامعه مدرسین، ارتباطی نیست که اعضای یک حزب در سراسر کشور، جمع شده باشند و با رای آنها مثلا یک شورای مرکزی، انتخاب شود و آن شورای مرکزی، مرامنامه یک حزب را بنویسد و بعد به مجمع عمومی عرضه کند و بعد مورد تایید واقع شود و براساس آن، فرضا رابطه خودش را با روحانیت، مرجعیت و ولایت فقیه روشن کند. این کارها، نه در جبهه متحد اصولگرایان در این اتحاد فعلی، انجام شده است و نه در جبهه پایداری. آقایان تشکیل‌دهنده جبهه پایداری هم که منتخب افراد خودشان و هواداران خودشان در سراسر کشور نبوده‌اند؛ ۱۰، ۱۵ نفر دور هم جمع شده‌اند و تشکلی ایجاد کرده‌اند و بعد بیانیه‌هایشان را هم نوشتند و از دیگران هم دعوت کردند. معمولا احزاب، به این شکل تشکیل می‌شوند.

ما در تشکیل جبهه متحد اصولگرایان، فرصت نداشتیم و نمی‌توانستیم که صددرصد از طریق متعارف دموکراتیک، به آن معنی که منتقدان می‌گویند عمل کنیم. بالاخره ما به عنوان فعالان سیاسی، اتصال و ارتباطی با روحانیون داریم. این نوع ارتباط هم همان طور که گفتم،‌ آمیزه‌ای است از روش‌های دموکراتیک و روش‌های مبتنی بر احترام و در مواردی هم تمکین. این چیز بدی هم نیست و در جاهایی هم بسیار کارساز است که یک روحانی جاافتاده شناخته شده مورد قبول و مورد احترام که در پاکی و انقلابی بودن او شک نیست، در مواردی‌ کار را از بن‌بست خارج کند و سخن او فصل‌الخطاب شود. این یک نعمت است و اتفاقا یکی از تفاوت‌های ما با اصلاح‌طلبان در همین است که ما به حرف بزرگ‌ترهای روحانی خودمان گوش می‌کنیم و در اینجور جاها خیلی به دنبال آن معیارهای دموکراتیک غربی نیستیم. حالا یک جایی هم ممکن است اختلاف‌نظر داشته باشیم ولی در مجموع، این روش را به‌مصلحت و درست می‌دانیم. بنابراین اگر آیت‌الله مهدوی‌کنی و آیت‌الله یزدی، در تشکیل هیات داوری، پیشنهاد کردند غیر‌از هیات ۳ نفره عسکراولادی، ولایتی و حدادعادل، ۲ نفر هم از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم و دو نفر هم از جامعه روحانیت مبارز تهران حضور داشته باشند،‌ ما اینجا نمی‌گوییم که چرا شما، این گونه نظر دادید و این نظر شما طبق کدام اساسنامه و آیین‌نامه بود،‌ آیا این نظری بود که از پایین به بالا منتقل شد یا از بالا به پایین؟ ما چنین حرف‌هایی نمی‌زنیم و از این روش خود نتیجه هم گرفته‌ایم. یک جاهایی هم ممکن است اختلاف سلیقه باشد ولی در مجموع، این روش‌ها تناسب بیشتری با واقعیت جامعه ما دارند.

شما طبیعتا به لحاظ کار تشکیلاتی، عضو جبهه متحد اصولگرایان هستید، اما می‌خواهم بدانم فارغ از گروه و تشکیلات، شما به لحاظ فکری به اعضای جبهه متحد اصولگرایان،‌ قرابت فکری بیشتری دارید یا به اعضای جبهه پایداری؟

اصلا این سوال، سوال مناسبی نیست، برای این‌که میان دوستان ما که در جبهه متحد اصولگرایان هستند با دوستان جبهه پایداری، اختلاف مبنایی وجود ندارد. یعنی این طور نیست که این دو جبهه به دو مرام و مکتب متفاوت‌ تعلق داشته باشند. خیلی از این دوستانی که امروز در جبهه پایداری، فعال هستند، کسانی هستند که در انتخابات مجلس ششم و هفتم در فهرست اصولگرایان در کنار ما بودند. این تفاوتی که پیدا شده است همان‌طور که قبلا عرض کردم در بستر حوادث مربوط به فتنه شکل گرفته است. آقایان جبهه پایداری می‌گویند که بعضی از افراد در جریان فتنه ساکت بودند یا بموقع‌ اعلام موضع نکردند یا موضعگیری آنها کافی نبود. این انتقاد سبب شده است که آنها یک فعالیت متفاوتی را در انتخابات آغاز کنند. این طرف هم ممکن است شبیه همین حرف‌ها در مورد جبهه پایداری زده شود. یعنی می‌خواهم بگویم این اختلاف، اختلافی نیست که شما از بنده بپرسید از نظر فکری به کدام نزدیک‌تر هستید. به قول منطق‌دانان، اختلاف جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان، کبروی نیست، یعنی به کبرای قیاس برنمی‌گردد بلکه اختلاف، صغروی است و به صغرای قیاس برمی‌گردد. یعنی اختلاف‌ها در تشخیص مصداق است و مثلا عده‌ای می‌گویند که آقای فلانی در جریان فتنه ساکت بوده است، دیگران می‌گویند این به معنای آن نیست که او موافق فتنه بوده است. اختلاف‌ها در این حد است.

اگر جبهه پایداری،‌ شما را در سرلیست انتخاباتی خودش قرار دهد از نظر شما اشکالی ندارد، بخصوص این که گفته می‌شود این احتمال وجود دارد که در صورت قرارگرفتن شما در سرلیست جبهه پایداری، شاید شما در سرلیست جبهه متحد قرار نگیرید؟

من خیلی خوش ندارم راجع به این گونه مسائل اظهارنظر کنم، زیرا بوی خوبی از این حرف‌ها به مشام نمی‌رسد. باید بگویم هر کسی هر گلی زده به سر خودش زده است. هر کسی هر لطفی به بنده بکند، ممنونم و امیدوارم حاصل همه اینها به سود انقلاب باشد. ما هر کجا باشیم مهم نیست. یک شعری برایتان می‌خوانم:

فرقی نمی‌کند که به دشنام یا به خیر‌

یادش به خیر هر که ز ما یاد می‌کند

حالا این که یکی ما را اول بگذارد و یکی‌ دوم، اینها چیست که من راجع به آنها اظهارنظر کنم. بالاخره این مردم هستند که تصمیم می‌گیرند و ما باید ممنون مردم باشیم.

بعضی چهره‌ها ازجمله آیت‌الله مهدوی‌کنی اعلام کرده‌ بودند که رهبر انقلاب نسبت به برخی خرده‌گیری‌ها که باعث تفرقه در میان اصولگرایان شود انتقاد دارند. شما به عنوان یک فعال اصولگرا با توجه به ارتباطاتی که با مقام معظم رهبری دارید نگاه ایشان را درخصوص حرکت اصولگرایان در انتخابات چگونه تعبیر می‌کنید؟

من نمی‌دانم آیت‌الله مهدوی کنی چه فرموده‌اند و این صحبت شما ناظر به کدام سخن ایشان است. ولی آنقدر می‌دانم که رهبری، در انتخابات، اظهارنظری که به معنای طرفداری از یک جریان سیاسی خاص یا یک تشکل خاص باشد نمی‌کنند، طبیعی و منطقی هم هست زیرا انتخابات، عرصه حضور عموم مردم است و رهبری هم طالب مشارکت حداکثری هستند و طبیعی است که نه خود ایشان از یک تشکل خاص حمایت می‌کنند و نه دیگران چنین صحبتی را نسبت به ایشان مطرح می‌کنند. لکن رهبری، معیارها را در انتخاب نمایندگان مطرح می‌کنند و راه تشخیص را هم به طور کلی به مردم نشان می‌دهند. در این دوره هم فرمودند مردم یا خودشان تحقیق کنند یا از افرادی که قبول دارند سوال کنند. بعد از این دیگر مردم باید خودشان تصمیم بگیرند. من هم اگر چند ماه قبل نقل کردم که رهبری، نظرشان این است که اصولگرایان با یک فهرست واحد شرکت کنند، این یک حرف صحیح کلی است که هر جمعیت که می‌خواهد پیروز شود بهتر است ‌ دچار تفرقه نشود و این به معنای این نیست که رهبری آمده‌اند در انتخابات در یک صف و در مقابل صف دیگری قرار گرفته‌اند. شان رهبری بالاتر از این است که در این گونه امور در یک جریان قرار بگیرند، البته مردم با شناختی که از رهبری دارند می‌توانند تشخیص دهند که کدام جریان به افکار رهبری نزدیک‌تر است ولی این، ‌کار مردم است و مردم هم نوعا درست تشخیص می‌دهند.

وزارت کشور اعلام کرده است ۱۴ درصد از داوطلبان شرکت‌کننده در انتخابات اصلاح‌طلب هستند و براساس اخباری که منتشر شده است احتمالا دو سه فهرست انتخاباتی هم از سوی این جریان ارائه خواهد شد، اما چیزی که مشخص است چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در این دوره از انتخابات حضور نیافته‌اند. بر این اساس آیا به اعتقاد شما اصلا‌ح‌طلبان می‌توانند یک رقیب جدی برای اصولگرایان در انتخابات آتی باشند؟

بعید به نظر می‌رسد. نظرسنجی‌ها نیز حکایت از یک رقابت نزدیک میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در این انتخابات نمی‌کند.

می‌خواستم ۲ پیش‌بینی به ما بدهید. یکی راجع به میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده و دیگری در خصوص ترکیب مجلس نهم. گمانه‌زنی‌هایی هم در خصوص ارتباط میزان مشارکت در انتخابات با ترکیب مجلس آینده مطرح می‌شود مثلا این‌که اگر میزان مشارکت کم باشد، تیپ‌هایی مثل اعضای جبهه پایداری بیشتر موفق خواهند بود و اگر میزان مشارکت زیاد باشد منتقدان دولت یا اصلاح‌طلب‌ها توفیق بیشتری خواهند داشت. اگر شما چنین الگوهایی را قبول دارید می‌خواستم پیش‌بینی خودتان را در خصوص ترکیب آتی مجلس بر اساس چنین الگویی ارائه کنید؟

من نگرانی جدی از میزان مشارکت مردم در انتخابات ندارم. حالا ممکن است در بعضی از شهرها، میزان مشارکت، درصد مختصری کم و زیاد شود ولی فضای کلی کشور را از حیث مشارکت مردم در انتخابات، مثبت ارزیابی می‌کنم. در مسافرت‌هایی که در یک ماه و نیم اخیر به ۷ استان داشته‌ام و مشاهدات عینی که از مردم داشته‌ام تصور می‌کنم که مشارکت خوبی در انتخابات آتی داشته باشیم. بنده تصور می‌کنم، عموم کسانی که در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کردند در انتخابات هم حضور خواهند داشت و حتی بعضی از کسانی که ممکن است در راهپیمایی هم شرکت نکرده باشند ممکن است در انتخابات شرکت کنند. یک موجبات دیگری هم هست که شرکت مردم در انتخابات را تقویت می‌کند که از جمله آنها می‌توان به افق روشنی اشاره کرد که با بیداری اسلامی در پیش چشم مردم ایران پیدا شده است. مردم ما نسبت به سال‌های قبل، احساس توانایی بیشتری می‌کنند و احساس موفقیت بیشتری دارند و برد انقلاب خودشان را بیشتر احساس می‌کنند. بیداری اسلامی، هم متاثر از حرکت انقلاب اسلامی ایران بوده است و هم به نوبه خودش در انقلاب اثر گذاشته است. این بیداری اسلامی، شور و حال را در فعالان سیاسی تقویت کرده است که این شور و حال به توده مردم هم سرایت می‌کند. بنابراین من نگران مشارکت مردم نیستم، اما ترکیب مجلس را پیش‌بینی می‌کنم که به معنای کلی کلمه اصولگرا باشد. این‌که حالا درصد تعلق نمایندگان به این جبهه یا آن جبهه چقدر است، این را نمی‌توانم پیش‌بینی بکنم و اگر هم پیش‌بینی داشته باشم ترجیح می‌دهم آن را اظهار نکنم و بهتر می‌دانم یک ماهی صبر کنم.

اوضاع سیاسی آینده کشور را چگونه پیش‌بینی می‌کنید. آیا اصلاح‌طلبان با آن مسائلی که به‌وجود آمد خواهند توانست در آینده بار دیگر همچون گذشته به شکل جدی، فعالیت سیاسی داشته باشند و احتمالا در آینده دوباره بخش‌هایی از قدرت را در اختیار بگیرند؟

به نظر من مشکل اصلاح‌طلبان، قبل از این‌که با نظام باشد با خودشان است. آنها یک تناقض‌هایی در درون دارند که تا آن تناقض‌ها را حل نکنند نمی‌توانند فعالیت سیاسی طبیعی داشته باشند. اصلاح‌طلبان بیش از آن که محتاج اجازه از سوی نظام باشند گرفتار مواضع قبلی خودشان هستند. اگر اصلاح‌طلبان معتقدند که در انتخابات سال ۸۸ تقلب شده است، همان وزارت کشور و همان شورای نگهبان انتخابات را برگزار می‌کند. بنابراین به دلیل عقیده خودشان نباید در انتخابات شرکت کنند ولی اگر دوباره قصد شرکت دارند، پس باید بگویند آن ادعایی که راجع به تقلب در انتخابات مطرح کردند درست بوده یا نادرست؟ اصلاح‌طلبان نمی‌توانند هم بر سر اعتقاد قبلی خودشان مبنی بر تقلب در انتخابات، پافشاری کنند و هم مجددا در انتخاباتی با همان ساز و کار شرکت کنند. این نوع مسائل است که من از آنها به عنوان تناقضات درونی یاد می‌کنم که باید از سوی اصلا‌ح‌طلبان حل شود.

آنها هم مایلند که این ادعای تقلب در انتخابات را به عنوان یک حربه تبلیغاتی در دست داشته باشند و هم بیایند و در چارچوب نظام در انتخابات شرکت کنند. چنین چیزی در هیچ جای دنیا ممکن نیست. یعنی ممکن نیست که یک جریان سیاسی معتقد باشد که دستگاه برگزارکننده انتخابات تقلب می‌کند و با این اعتقاد بیاید و در انتخابات هم شرکت کند. پشت صحنه فعال نبودن اصلاح‌طلبان در انتخابات، چنین مسائلی مطرح است. البته آنها به این صراحت، این مطلب را بیان نمی‌کنند و اظهار می‌کنند که به ما اجازه داده نشده است یا کاندیداهای ما رد صلاحیت می‌شوند ولی واقعیت این است که اصلا‌ح‌طلبان ترجیح دادند فعلا سکوت کنند. البته تعدادی از افراد اصلا‌ح‌طلب ثبت‌نام کرده‌اند و فعالیت هم می‌کنند و قطعا تعدادی از آنها هم وارد مجلس خواهند شد که اشکالی هم ندارد. هر چه مردم رای بدهند همان ملاک است.

جریان اصلا‌ح‌طلب، همچون هر جریان سیاسی دیگری، طرفدارانی در جامعه دارد که از آن به عنوان بدنه اجتماعی یاد می‌شود. آیا اکنون که این جریان به صورت گذشته، فعالیت سیاسی ندارد گفتمان دیگری در کشور ما وجود دارد که بتواند بدنه اجتماعی جریان اصلا‌ح‌طلبی را جذب کند؟

مشکل اصلاح‌طلبان از روز اول این بود که تعریف واضح و روشنی از اصلاح‌طلبی به دست ندادند. اصلاح‌طلبی از سال ۷۶ در ایران، بیشتر براساس معیارهای سلبی شکل گرفت، نه توافق‌های ایجابی درون جبهه اصلاح‌طلب. همین مبتنی‌بودن بر معیارهای سلبی، بالاخره این حرکت را به ناکامی کشاند. اگر جریان سیاسی دیگری بخواهد با حفظ همان تناقضات درونی،‌ درصدد جذب طرفداران آنها باشد به همان سرنوشت آنها دچار خواهد شد.

می‌خواهم راجع به عملکرد مجلس هشتم از شما بپرسم. یکی از انتقادهایی که از سوی بعضی‌ها به عملکرد مجلس هشتم وارد می‌شود این است آنچنان که باید در مقابل دولت از اهرم‌های نظارتی خود استفاده نکرد و تساهل و تسامح مجلس باعث شده ‌است برخی از اقدامات دولت که بعضی‌ها از آن به تخلف‌ تعبیر می‌کنند به امری عادی تبدیل شود که در این زمینه می‌توان به تاخیر در ارائه بودجه‌های سالانه اشاره کرد. آیا شما چنین انتقادهایی را وارد می‌دانید؟

در طول ۴ سال اخیر، یعنی در دوران مجلس هشتم،‌ هرگاه خبرنگاران از من درخصوص عملکرد مجلس هشتم سوال کردند من از آنها خواهش کرده‌ام که این سوال را از دیگران بپرسند ولی استثنائا مایلم به این سوال شما پاسخ بدهم. بنده از این حیث، انتقادی به مجلس هشتم ندارم. یعنی من معتقدم اگر من هم رئیس مجلس هشتم بودم در مجموع، رابطه مجلس با دولت با آنچه در مجلس هشتم اتفاق افتاده است، تفاوت چندانی نمی‌کرد. کما این‌که در مجلس هفتم هم همین بحث‌ها بود و خود آقای لاریجانی هم ۴ سال قبل در تبلیغات انتخاباتی خودش همین انتقادها را به مجلس هفتم به طور تلویحی وارد می‌کرد. ولی همیشه بین میدان عمل و میدان تبلیغات‌ تفاوت وجود دارد، واقع‌بینی اقتضا می‌کند که معتقد باشیم نه مجلس هفتم و نه مجلس هشتم، بیش از این نمی‌توانستند در برابر دولت آقای احمدی‌نژاد‌ موضعگیری کنند و به مصلحت کشور هم نبود. ما هم در مجلس هفتم با دولت،‌ اختلاف و موافقت‌ها و همکاری‌هایی داشتیم و هم در مجلس هشتم. آنچه در مجلس هشتم، از حیث رابطه با دولت و همکاری یا مخالف با دولت پیش آمد در مجموع از نظر من قابل قبول است.

اگر دولتی ‌ غیر از دولت آقای احمدی‌نژاد و مثلا یک دولت اصلا‌ح‌طلب هم بر سر کار بود آیا همین نظر را داشتید و آیا مجلس به همین شکل عمل می‌کرد؟

مجلس‌های اصولگرا ناچار بودند با دولت‌های اصلاح‌طلب ‌ برای اداره کشور همکاری‌هایی ‌داشته باشند. چون ممکن نیست که مجلس و دولت دائما مثل ۲ حزب سیاسی رقیب، علیه یکدیگر کار کنند و بشود کشور را اداره کرد. مگر آقای خاتمی و آقای ناطق در انتخابات رقیب هم نبودند. مسلما رقیب یکدیگر بودند ولی بعد از این‌که آقای خاتمی، رئیس‌جمهور شد و آقای ناطق، رئیس مجلس پنجم، آیا در مدت باقیمانده، آقای ناطق اداره مجلس پنجم را بر اساس رقابت‌های انتخاباتی خودش شکل داد؟ نخیر. آنها در خیلی از موارد همکاری می‌کردند. ما نیز در یک سالی از عمر مجلس هفتم که با دولت اصلا‌ح‌طلب مقارن بود، بنایمان بر تضعیف و مخالفت نبود، اگرچه اختلاف اصولی با اصلاح‌طلبان داشتیم. بنابراین وقتی مجلس باید با اصلا‌ح‌طلبان به این شکل رفتار کند دیگر معلوم است که با آقای احمدی‌نژاد به چه شکل باید رفتار کند.

در حال حاضر گمانه‌زنی‌های زیادی در محافل سیاسی در خصوص انتخابات آتی مطرح می‌شود که بعضی از آنها واقعی و بعضی نیز شایعه هستند. به عنوان مثال گفته می‌شود طرفداران شما از همین الان تلاش دارند تا با جلب حمایت برخی جریانات دیگر، زمینه را برای ریاست شما بر مجلس آینده و احتمالا زمینه‌سازی برای ریاست‌جمهوری آینده فراهم کنند. اگر چنین مطالبی واقعی است در خصوص آنها توضیح بیشتری بدهید و اگر شایعه است به نظر شما ریشه‌ چنین شایعه‌سازی‌هایی در آستانه انتخابات در کجا قرار دارد؟

بازار تحلیل داغ است، بازار تحریف هم داغ است و متاسفانه بازار دروغ‌پردازی هم داغ است. هر کسی هم نگران هر چیزی که هست سعی می‌کند یک حرفی برای اشخاصی که احتمالا ممکن است موجب نگرانی او باشند دربیاورد و فضا را شکل بدهد و تیره کند. من این مسائل را از قبیل چرک و خون انتخابات می‌دانم. یکی از فیلسوفان غربی تعبیر قشنگی دارد و می‌گوید با هر نوزادی، مقداری هم چرک و خون به دنیا می‌آید. ما هم در به دنیا آمدن مجلس نهم، قدری چرک و خون داریم و منظور من از این چرک و خون، همین حرف‌های کثیف و دروغ‌هایی است که در فضای رسانه‌ای دیده می‌شود. حالا مقداری از این حرف‌ها از ناحیه ضدانقلاب خارج از کشور و مقداری از آن هم از سوی طرفداران تنگ‌نظر جریان‌های سیاسی است. بعضی‌ها تصور می‌کنند پیروزی فقط این است که شخص مورد نظر آنها بر سر قدرت باشد و هر اتفاقی هم که غیر از این بیفتد بد است و باید هر کسی را که ممکن است مانع پیروزی به معنای مورد نظر آنها باشد خراب کرد، اما من این طور فکر نمی‌کنم و معتقدم عمرو و زید، بنده و امثال بنده، هیچ اهمیتی در پیروزی انقلاب نداریم و ما باید وظیفه خودمان را انجام دهیم. مهم انقلاب است که باید بماند و موفق‌تر شود و پیروزتر شود و باید به مردم خدمت بیشتری بشود. حالا این‌که چه کسی کجا باشد چه اهمیتی دارد. این دروغ‌پردازی‌ها را هم من بعضا نوعی فرار رو به جلو می‌دانم. مثلا یکی از مطالبی که این روزها توسط بعضی‌ها منتشر شده بود و به من نشان دادند این بود که فلانی در جمع هادیان سپاه سخنرانی کرده و راجع به امام، عبارت‌هایی به زبان آورده که چون من از تکرار آنها شرم دارم آنها را به زبان نمی‌آورم. همچنین گفته شده که فلانی راجع به آقا مجتبی ـ داماد خودش و فرزند رهبر معظم انقلاب ـ گفته که آقا مجتبی، جانشین امام زمان(عج)‌ یا نایب نایب امام زمان(عج)‌ است. این حرف‌ها من را به یاد آن لطیفه‌ای می‌اندازد که یک نفر می‌خواست اسکناس تقلبی چاپ کند رفته بود ۷ تومانی چاپ کرده بود. واقعا کسی که فهم سیاسی داشته باشد و بنده را بشناسد و آقا مجتبی را بشناسد می‌فهمد که این حرف‌ها چقدر بی‌پایه است و دروغ محض است، اما بالاخره گفته می‌شود دیگر و مقداری از آن از سایت‌های خارجی و به وسیله همین فیلترشکن‌هایی که بعضی‌ها در اختیار دارند به داخل کشور سرایت می‌کند. من در مجلس هم در نطقی که در روز سه‌شنبه، ۱۸ بهمن داشتم گفتم که من اصلا در جمع هادیان سپاه سخنرانی نکرده ام که حالا از قول سردار نقدی چیزی راجع به من گفته شود یا از قول من در جمع هادیان سپاه گفته شود. حتی قضایایی نقل کردند که سردار نقدی گفته که یک روز من بودم و حداد عادل و آقامجتبی و در آن جلسه راجع به ولایتمداری آقای حدادعادل صحبت کردیم، صددرصد دروغ است؛ یعنی بنده هیچ‌وقت جلسه‌ای با حضور سردار نقدی و آقامجتبی نداشته‌ام که حالا در آن جلسه راجع به موضوعی بحث شده باشد. اینها طراحی‌های مغزهای علیل افرادی است که به خارج از کشور فرار کرده‌اند، همان‌هایی که در بی‌بی‌سی می‌نشینند و حرف می‌زنند، به بیگانه تکیه می‌کنند و از آزادی ملت ایران دم می‌زنند و در پناه آمریکا در شبکه صدای آمریکا می‌نشینند و تحلیل می‌دهند. حالا اینها به این نتیجه رسیده‌اند اعلامیه‌هایی هم بنویسند و بگویند حداد عادل در فلان جلسه این‌طور گفت و آن‌طور گفت تا مقداری فکر مردم را مشغول کرده و اذهان را مشوش کنند. البته بهره‌ای هم نخواهند برد. الان یک فضای مجازی تیره و تاریک و آکنده از دروغ وجود دارد و یک فضای واقعی هم وجود دارد که فضای انقلاب و ملت و مردم است. این دو فضا نسبتی با یکدیگر ندارند و عده‌ای هم دل خودشان را خوش کرده‌اند که در حال انقلاب در فضای مجازی هستند و بیم و امیدشان در فضای مجازی شکل می‌گیرد. اینها می‌توانند به همین روش ادامه دهند ولی در صحنه عمل و در واقعیت، مسائل به آن شکلی که در فضای مجازی، طراحی و تبلیغ می‌شود نیست.

توصیه شما به اصولگرایانی که نامشان در فهرست جبهه متحد اصولگرایان قرار نگرفته چیست؟

توصیه بنده این است که انتخابات، پایان دنیا نیست، پایان انقلاب هم نیست، پایان خدمت به کشور هم نیست. مجلس هم یک جایی از این انقلاب است و البته مهم هم هست ولی حالا اگر بنده در فهرستی قرار نگرفتم یا رای نیاوردم، این به معنای این نیست که دیگر دنیا تمام‌شده و باید بنشینم گریه کنم یا خودکشی کنم. این نصیحت من شبیه نصیحت‌هایی است که سابقا به داوطلبان کنکور می‌کردیم، البته حالا که همه وارد دانشگاه می‌شوند. ما قدیم‌ها به جوان‌ها می‌گفتیم که اگر در کنکور قبول نشدید نروید خودکشی کنید. کنکور آخر دنیا نیست حالا هم به نامزدهای انتخابات می‌گوییم که انتخابات،‌‌ آخر دنیا نیست. اگر کسی بخواهد به کشور خدمت کند و از انقلاب حمایت کند، آنقدر میدان‌های گسترده دیگری وجود دارد که اگر واقعا کسی قصد خدمت داشته باشد می‌تواند در آنها خدمت کند. می‌خواهم این مصاحبه را با یک شعر تمام کنم و به تمام دوستانم که در انتخابات فعالند بگویم به این شعر توجه کنند که شاعر می‌گوید:

سر زلف تو نباشد، سر زلف دگری

از برای دل ما قحط پریشانی نیست.

حالا اگر در مجلس نشد، جایی دیگر. مگر میدان‌های خدمت به انقلاب، منحصر به مجلس است. ما قبل از این‌که به مجلس بیاییم هم سرباز انقلاب بودیم، حالا هم اگر به مجلس برویم همین روش را ادامه می‌دهیم و اگر هم به مجلس نرویم در جای دیگری، سربازی خواهیم کرد.

 

منبع: مشرق


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:48 AM ] [ یاسر جمالی ]

شاید به جرئت بتوان گفت سناریوی تخریب رهبری در راستای انتخابات آتی مجلس با مستند “خط و نشان رهبری” که توسط شبکه­ ی تلویزیونی BBC فارسی تهیه و پخش شد کلید خورد و با شکایت ربع پهلوی از مقام معظم رهبری به دادگاه لاهه و نیز کمپین نامه نگاری به رهبر معظم انقلاب با دعوت “نوری زاد” ادامه یافت

نگاهی به سناریوی تخریب رهبری

نویسنده: سجاد ریحانی

مجلس نهم : دشمن با فهم کلام حضرت امام خمینی (ره) که فرمودند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیبی وارد نشود” و درک موضع خطر در نظام اسلامی کوشیده اند تا به انحای مختلف در زمان های مقتضی به منظور تحمیل افول و زوال به نظام اسلامی، اساس حکومت داری اسلامی یعنی “ولایت فقیه” را مخدوش نمایند. در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و عینیت یافتن نظام مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه، شاهد آن بوده ایم که مخدوش سازی این اصل در دو جبهه محوری از سوی بیگانگان و اجیر شدگانشان دنبال شده است؛ این دو جبهه مشتمل بر هجمه به جایگاه ولایت فقیه و ماهیت نظام فقهی به عنوان نظامی سیاسی در میان سیستم های سیاسی متداول موجود و دیگری هجمه به شخص قرار گرفته در جایگاه ولایت فقیه.

 دشمن در برهه های مختلف و متناسب با شرایط زمانی با اتخاذ تاکتیک های متنوع و پیچیده هدف خود را در یک و یا هر دو جبهه پی می گیرد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بنابه وضع موجود و حاکم بودن جو “ارادت و تابعیت محض از حضرت امام خمینی(ره)” به عنوان جو حاکم، غالبا مهره گردانی دشمن در جبهه هجمه به شخص ولایت فقیه عقیم می نمود مضافا تجربه­ی سالها پیش رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات با انتشار مقاله ای با امضای “رشیدی مطلق” آنان را از تکرار این قبیل اقدامات باز می داشت لذا در آن زمان بیشتر ایجاد تزلزل در اصل ولایت فقیه در دستورکار قرار داشت. این موضوع را در مناظره ها و سخنان شاگردان حضرت امام (ره) همچون مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله مصباح یزدی و… که روشنگران این فضا بودند می توان مشاهده کرد. این تقابل ها حتی در جلسه­ ی تدوین قانون اساسی کشور در سال۱۳۵۸، نیز کاملا مشهود بوده است. مخالفت ها با “ولایت فقیه” تا جایی است که شهید قدوسی از توطئه­    ی انحلال مجلس خبرگان، که گویا منشا چنین توطئه ای بحث “ولایت فقیه” بوده، سخن می گوید و در همان ایام است که امام (ره) با موضع گیری شدید خود جریان مخالف “ولایت فقیه” را وادار به عقب نشینی می نمایند. ایشان می فرمایند: “در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت «ولایت فقیه» شد شروع کردند به مخالفت و… این منحرفین، اینهایی که از اسلام هیچ اطلاعی ندارند، اینهایی که مخالف با اسلام هستند در مجالس شان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل شود و دیگران هم دست زدند برای آن تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان می ترسند برای اینکه مجلس خبرگان می خواهد ولایت فقیه را تصویب کند. آن چیزی که خدای تبارک و تعالی فرموده است، اگر فهمیده هستند و از روی فهم می کنند، خائن هستند واگر چنانچه از روی بی اطلاعی و جهالت هستند جاهل هستند.”

این روند با ارتحال حضرت امام(ره) و بدست گیری زعامت مسلمین توسط مقام معظم رهبری همچنان ادامه یافت. اما پس از امام(ره)، دشمنان به واسطه عدم پیشرفت در متزلزل نمودن جایگاه “ولایت فقیه” و نیز دریافت چراغ سبز هایی از همراهی برخی شخصیت های ذی نفوذ، با تحلیل های خود تصور نمودند فضا برای پیشبرد اهداف، در جبهه دوم یعنی همان عرصه ترور شخصیت “ولی فقیه” مهیا گردیده است لذا این موضوع به عنوان تاکتیکی اصلی در کنار تاکتیک قبلی، در برنامه آنان جای­گرفت.

دراین مدت اهمیت این سیاست در برنامه های ضد اسلامی- ایرانی دشمنان و اهتمام به دنبال نمودن این سیاست از سوی آنان، در مواقع حساس کشور مانند انتخابات، بحران های خاص همچون حوادث کوی دانشگاه سال۱۳۷۸ و حوادث سال ۱۳۸۸خود را بیشتر ظهور و بروز داده است.

در حال حاضر نیز با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، شنیده ها و دیده ها حاکی از آن است که گزینه­ی هجمه به “ولایت فقیه” و خاصتا تخریب شخص “ولی فقیه” در پازل طراحی شده دشمن برای انتخابات، جایگاه خاصی دارد. این پروژه برای انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی در سه سطح دنبال می شود:

سطح اول: بازیگردان خارجی

سطح دو: اپوزوسیون داخل و خارج کشور

سطح سه: یارگیری از داخل و نیروهای خودی

شاید به جرئت بتوان گفت سناریوی تخریب رهبری در راستای انتخابات آتی مجلس با مستند «خط و نشان رهبری »

که توسط شبکه­ ی تلویزیونی BBC فارسی تهیه و پخش شد کلید خورد و با شکایت ربع پهلوی از مقام معظم رهبری به دادگاه لاهه و نیز کمپین نامه نگاری به رهبر معظم انقلاب با دعوت “نوری زاد” ادامه یافت و هم اکنون، متاسفانه به مقاله “حسین علایی” در روزنامه اطلاعات و سخنان اخیر “عماد افروغ” در برنامه تلوزیونی “پارک ملت” منتهی شده است که در خوش بینانه ترین شکل یادآور فرمایش مقام معظم رهبری است که در مورد احتمال تکمیل پازل دشمن در چند واسطه را گوش زد می فرمایند.

در تمام این نامه ها و برنامه ها می توان محورهای زیر را احصا نمود:

  1. القای سوء مدیریت
  2. القای سیاست سرکوب
  3. القای کانالیزه شدن بیت رهبری
  4. القای ورود معظم له به جنگ قدرت
  5. القای تمایل انحصارگرایی در معظم له

یکی از نکاتی که باعث گردیده تا این قسمت از پازل دشمن برای آنان به عنوان یک فرصت مهم و برای نظام اسلامی تهدیدی مطرح گردد این موضوع است که پروژه هجمه­ی بی امان به رهبری علاوه بر تخریب ایشان، رمینه را برای آسیب های دیگر در انتخابات فراهم می سازد و شاه کلیدی است برای تسهیل روند تحت الشعاع قرار دادن انتخابات آتی.  شبهاتی همچون دخالت رهبری در انتخابات، تقلب در انتخابات، حذف مخالفین رهبری، مشروعیت و مقبولیت ولی فقیه و… از همین نکات هستند. که شاید بتوان تمام این نکات را ذیل تهدید جدی انتخابات یعنی امنیتی شدن آن تفسیر نمود. دشمن می کوشد با ملتهب نمودن فضای سیاسی جامعه به هر شکل ممکن، فضای عمومی جامعه در بهبوهه انتخابات را به سوی امنیتی شدن سوق دهد. قاعدتا مباحث مربوط به رهبری که پتانسیل فراوانی برای این گونه مسائل است در کانون توجهات آنان قرار دارد بنابراین مسئولین کشور باید با احتیاط خاصی با موارد این دست برخورد نمایند که زمینه برای امنیتی شدن فضای انتخابات آماده نشود.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:48 AM ] [ یاسر جمالی ]

غرب و ادامه­ ی سناریوسازی علیه انتخابات مجلس شورای اسلامی

نویسنده: سجاد ریحانی

روزی جهان جولانگاه تفکرات و اندیشه های دو قدرت بزرگ بود که کشورهای جهان را درسیطره ی اهداف خود داشتند و آنان را در صفحه شطرنج به مثابه سربازانی برای ساختن جهانی با معیارهای برگرفته از ایدئولوژهایشان به بازی در می آوردند و هر کدام از این قطب ها تلاش می نمود در جنگ گرم و یا سرد ضریب نفوذ خود را در دول و ملل مختلف افزایش دهد. در اثنایی که این دو بلوک در معادلات خود در حال نیروگیری و نیروچینی بودند گفتمانی جدید در سوقلجیشی­ترین نقطه­ی جهان که مهمترین قدرت بالقوه با ذخایر فراوان فراورده های نفتی و شامل کشورهای در حال توسعه بود و می توانست منبع پیشرفت کشورهای استعمارگر باشد، ظهور یافت و میز قمار بلوک غرب و شرق را برهم زد.

این گفتمان سخنی نو بود که با هویت بخشی به مردم و ملت سازی قبل از دولت سازی، درست عکس دو بلوک سابق، توانست قطب جدیدی را به خود اختصاص دهد و تمام جهانیان را به خود متوجه سازد. این گفتمان متولد شده در دهه ۵۰ ه.ش، با پارادایم های الهی و اسلامی همان انقلاب اسلامی بود که در خاک ژاندارم منطقه به وقوع  پیوست و تمام منافع زیاده خواهانه­ غرب و شرق را به مخاطره انداخت. مشخصا این ویژگی ها موجب می شد تا سردمداران دو قدرت برتر جهان به فکر از میان برداشتن این رقیب جدید خود باشند لذا روشهای مختلف تجربه شد تاشاید این سد بزرگ شکسته شود. راهبردهای این دولتها طیفی وسیعی از دسیسه ها مشتمل بر توطئه، ترور، کودتای نرم و نظامی، جنگ، جوسازی و تخریب، فشارهای دیپلماتیک و… بود که در هر برهه جنس خاصی از این حربه ها مورد استفاده قرار می گرفت و میگیرد.

 هم اکنون با گذشت سی و سه سال از رویش انقلاب اسلامی در حالی که شاید هنوز انقلاب در اوایل راه باشد، بر اساس فرمایش حضرت امام(ره) شاهد نفوذ استراتژی انقلاب تا عمق دشمن هستیم که ثمره­ی آن در انقلاب های اخیر کشورهای منطقه و موج بیداری اسلامی کشورهای اسلامی قابل مشاهده است. بر اساس مقتضیات زمان و پیشرفت های نظام اسلامی و تغییر صف بندی های جهان و پررنگتر شدن غرب نسبت به شرق و مدیریت جبهه ی استضعاف توسط غرب، دکترین غرب در مقابله با انقلاب اسلامی با تاکتیک های خاص شکل میگیرد.

 تغییر رویکرد از تهدید نظامی به تهدید امنیتی و روی آوری به جنگ های نرم در چند سال اخیر بویژه فتنه۸۸ به وضوح قابل تشخیص است.  این موضوع حتی در تغییر تخصیص بودجه های امریکا نیز تاثیر گذاشته است تا جایی که اوباما در سخنرانی خود درمحل وزارت دفاع (پنتاگون)، با اشاره به راهبرد جدید امریکا از کوچک شدن ارتش این کشور خبر داد. اوباما که بر حل مشکلات اقتصادی و مقابله با افزایش بیکاری آمریکا متمرکز شده است، می گوید: بعد از پایان دو جنگ عراق و افغانستان فرصتی برای بازنگری در اولویت هزینه های ملی فراهم شده است.[۱]

 اما نزدیک شدن به اولین انتخابات پس از فتنه یعنی نهمین دوره­ی انتخابات مجلس شورای اسلامی، موقعیتی پیش آورده تا سناریوسازی ها علیه انتخابات آغاز گردد.  بررسی ها نشان می دهد که راهبرد جنگ نرم، در مواضع و سخنان سران غرب و نیز در رسانه های غربی و ضد انقلاب به شدت پیگیری می شود. پرده های مختلف سناریوی تقابل غرب با انقلاب اسلامی با بهره برداری از فرصت انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

۱-   امنیتی کردن فضای انتخاباتی:

مقام معظم رهبری در نماز عید فطر و همچنین سفر امسال خود به استان کرمانشاه طی سخنانی با وسواس ویژه­ای پیرامون خطر بزرگی که  انتخابات آتی مجلس را تهدید می کند، هشدار دادند. ایشان این خطر را امنیتی شدن انتخابات می دانند و می فرمایند: “انتخابات مظهر مردمسالاری دینی و پشتیبان امنیت کشور است و باید مواظب بود تا به یک چالش امنیتی تبدیل نشود.” و در پی این هشدار معظم له، وزیر اطلاعات کشورمان نیز بر اهمیت انتخابات پیش رو تاکید نمود و در سخنانی ابراز داشت: ” انتخابات مجلس شورای اسلامی در راه است و ‌دشمن سعی دارد از این فرصت استفاده کرده و ما را با چالش‌های امنیتی روبه رو کند.”

جبهه مقابل انقلاب اسلامی تلاش می نماید تا با پیشدستی و در یک مهندسی معکوس از هم اکنون فضای انتخابات را به سوی فضایی امنیتی سوق دهد و بتواند اهداف خود را در این فضا بدست آورد؛ در همین راستا تلاش   خبرگزاری های غربی و ضد انقلاب برای القای فضای امنیتی به مخاطبین خود، چشمگیر است. به عنوان نمونه     می توان به اظهارات یکی از فعالان سیاسی ملی- مذهبی اشاره کرد. در مورخه ۲۵دسامبر(۴دی) “احمد سلامتیان” (فعال سیاسی ملی-مذهبی و نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی) در پاسخ به سوال بی بی سی که پرسیده بود: ” “سردار جعفری” (فرمانده سپاه) گفته است وضع تهران از نظر وضع سیاسی و امنیتی، وضع خوبی نیست. این در آستانه انتخابات مجلس نهم مطرح می شود، آیا ارتباطی دارد؟” گفت:

“شکی ندارد، ببینید فرمانده در صحبت های خودش و حتی آقای کاظمیان [کاظمینی] فرمانده جدیدی که برای قرارگاه تهران انتخاب شده، صریحا اشاره به جنگ نرم می کنند. اگر به گفتمان سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری که در ایران حاکم شده است نگاه کنیم، گویی اصطلاح “جنگ نرم” اسم رمزی است که اطلاق به هر نوع تفاوت نظر، اختلاف نظر و اعتراض و پیشنهاد سیاسی می شود.”

“سلامتیان” در ادامه سخنان خود می افزاید: “در چنین وضعیتی که هر نوع حرکتی را جنگ نرم می دانند و حتی وزیر اطلاعات تا آن جا پیش می رود که اعترضات انتخاباتی روسیه را هم می گوید ما به آن ها هشدار دادیم یعنی از نظر بینشی قدرت خودش را در دایره تنگی، زندانی کرده است که باب سیاست را بسته و کلیدش را در اختیار نظامیان و امنیتی ها گذاشته است.”

این رسانه ها (مانند سایت آلمانی “دویچه وله”- مورخه۲۷ آذر) بارها با یاد آوری نام “زندانیان سیاسی” و نیز حصر خانگی سران فتنه، کوشیده اند تا برخورد نظام با عقاید مخالف را، کاملا سلبی نشان دهند و فضای بسته ای از انتخابات را برای مخاطبین خود ترسیم نمایند. آنچه که در تارنمای “العربیه” در۲۷آذر دیده می شود در همین خط عملیات روانی است. این سایت به نقل از “رحمت الله بیگدلی”، عضو شورای مرکزی “اعتماد ملی” مدعی شده بود به زودی حصر خانگی “میرحسین و کروبی” به پایان خواهد رسید. این نوع ادعاها بیشتر برای این همانی کردن فضای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی با انتخابات دور دهم ریاست جمهوری و حواشی پس از آن است و کوشش     می شود با تکرار بسیار این درخواست، علاوه بر اینکه آنرا با مظلوم نمایی به مطالبه ی عمومی تبدیل می نمایند جامعه را به سوی فضای غیر منطقی بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری هدایت نمایند.

در همین راستا تارنمای “رادیو اسرائیل” نیز در مورخه ۲۰ آذر با آوردن خبر”نظارت قوه ی قضاییه بر انتخابات مجلس برای اولین بار در ۳۲سال گذشته” و با اشاره به جریان انحراف ذیل نام “تیم احمدی نژاد” ضمن دنبال نمودن بزرگنمایی اختلاف بین رهبری معظم انقلاب و رئیس جمهور، امنیتی جلوه دادن انتخابات و برخورد شدید با مخالفین را در دستور کار خود دارد.

۲-  کاهش مشارکت:

کاهش حضور مردمی در پای صندوق های رای ، امکان استفاده دشمنان از بستر انتخابات جهت ایجاد تشنج و اعتراضات هنجار شکنانه را فراهم می نماید

درصد بالای شرکت مردم در انتخابات دور قبل ریاست جمهوری گویای پتانسیل بالای نظام برای همراه کردن مردم و ثابت قدم بودن مردم در راه ۳۲ساله ی خود بود. در تمام انتخابات ها دشمنان انقلاب درصدد بوده اند تا به انحای مختلف حضور مردمی در پای صندوق های رای را تحت الشعاع قرار دهند و از این رهگذر مقبولیت نظام را زیر سئوال برند. این سیاست قدیمی غربی ها در قبال ج.ا.ا  اینبار نیز در انتخابات مجلس در حال تکرار است البته تصور می شود اینبار این حربه، دارای ابعادی پیچیده تر بوده و در یک نقشه ی کلی جایگاه خاصی دارد.

یکی از تاکتیک هایی که برای تحقق این سیاست توسط غربیان تجویز شده و عملی نیز شده است افزایش تحریم ها علیه ج.ا.ا است که به گفته ی “محمود احمدی نژاد” [۲] سخترین فشارها در سالهای اخیر است. تحریم شخصیت ها، صنایع پتروشیمی و نفتی و بانک مرکزی منجمله ی این تحریم ها هستند. نکته­ی قابل توجه در تحریم های جدید  تغییر موضع فشار از “دولت به ملت” است که با توجه به طرح هدفمندی یارانه ها و قرار گرفتن موقعیت حساس این طرح در هنگام انتخابات مجلس، با هدف در تنگا قرار گرفتن بیشتر، مردم می باشد.

این موضوع علاوه بر کاهش حضور مردمی در پای صندوق های رای ، امکان استفاده دشمنان از بستر انتخابات جهت ایجاد تشنج و اعتراضات هنجار شکنانه را فراهم می نماید. شاهد این موضوع را می توان در مصاحبه “هیلاری کلینتون” وزیر امور خارجه امریکا با شبکه های تلویزیونی بی بی سی فارسی و صدای امریکا یافت.

سران غربی و امپراتوری رسانه­ای تحت امر آنان از سویی با آغاز ثبت نام نامزدان انتخاباتی مجلس می کوشند تا استقبال نخبگان سیاسی جامعه برای حضور در عرصه رقابت به عنوان نامزدان انتخابات را کمرنگ جلوه دهند و از سویی دیگر با تلاشی مضاعف می کوشند تا حضور مردم را از شرکت در انتخابات به عنوان رای دهنده کاهش دهند. لذا رسانه ای مانند “رادیو اسرائیل” مداما در مدت زمان ثبت نام نامزدان، کمتر بودن ثبت نام کنندگان نسبت به دوره های قبل را مطرح می­کند و تارنمای بی بی سی فارسی با تیترهای مختلف مانند “کاهش سی درصدی داوطلبان نمایندگی در انتخابات مجلس”[۳] همین سیاست را دنبال میکند.

از دیگر تاکتیک های غربیان برای کمرنگ کردن انتخابات، سر خط کردن جداشدگان از جریان اصلاحات و متصلان به فتنه و همصدا کردن آنان­حول شعار “تحریم” می باشد.  این نیروهای نشان کرده­ی غربی نیز، حتی بدون در نظر گرفتن وضعیت جریان اصلاحات سخن از تحریم انتخابات می زنند تا به گمان خود انتخابات را به یک انتخابات تک صدا و بدون رقیب برای اصولگرایان تبدیل کنند و از این طریق طیفی از مردم را از شرکت در انتخابات بازدارند.  بازی در این سناریو را می توان در نامه های افرادی همچون “محسن میر داماد، بهزاد نبوی، تاجزاده، رجایی، بهشتی، مومن، سحرخیز، عرب سرخی”[۴] و بیانیه تحریم انتخابات “شورای هماهنگی راه سبز” پیدا کرد. و این روال در سخنان دیگرانی مانند “اکبر گنجی” و “جمشید برزگر” نیز وجود دارد. “گنجی” در مصاحبه با بی بی سی ضمن یکی دانستن “عدم ارائه لیست” و “تحریم” اینگونه می گوید: “کلیه گروه های اصلاح طلب بدون استثنا بر عدم حضور و مشارکت در انتخابات اجماع دارند.” “جمشید برزگر” که در بی بی سی به عنوان روزنامه نگار اصلاح طلب معرفی می شود می گوید: “اصلاح طلبان نه تنها باید خودشان فعالانه تحریم انتخابات و عدم مشارکت مردمی را دنبال نمایند بلکه باید با آگاهی دادن به مردم آن‌ها را نیز به عدم مشارکت در انتخابات دعوت نمایند چرا که حاکمیت برای مشروعیت بخشیدن به خود به دنبال مشارکت بالای مردمی است”.

۳-  زیر سئوال بردن سلامت انتخابات با رمز”انتخابات فرمایشی”:

ادعای “تقلب”، تجربه ای بود که در انتخابات سال ۸۸توانست تا حدود بسیاری اغتشاشات و درگیری های پس از انتخابات را کانالیزه و هدفمند نماید و شاه کلیدی برای به خیابان کشاندن معترضان و سر دادن شعارهایی از گستره­ی “رای منو پس بدید” تا “مرگ بر …” باشد. هرچند قبلا نیز در انتخابات­های گذشته این اتهام از سوی غربیان نسبت به ج.ا.ا مطرح می شد لیکن در فتنه­ی ۸۸  این اتهام بسیار کاربردی تر و پیچیده­تر مورد استفاده بیگانگان قرار گرفت تا جایی که “ابطحی”  در دادگاه پس از فتنه از آن به عنوان “رمز آشوب” یاد کرد. این موضوع نشان داد که سوژه­ ی “تقلب” با تبدیل شدن به ابژه “تقلب” می تواند کاتالیزوری با تاریخ انقضای طولانی برای ملتهب نمودن فضای انتخابات باشد. بررسی مواضع سران غربی و رصد رسانه های بیگانه به سادگی اثبات می کند در انتخابات ۹۰ نیز دشمن برای بهره برداری از ظرفیت “اتهام تقلب” برنامه ریزی نموده است؛ البته با آراستگی جدیدتر و شکلی خاصتر، با نامی نو بنام “انتخابات فرمایشی” که تقلب و اعمال نفوذ را در دل خود دارد.

بیگانگان و ضد انقلاب می کوشند تا مسیر انتساب تقلب در انتخابات نهم مجلس را از دولت که در ریاست جمهوری در معرض اصلی­ترین تهمت های تقلب بود به سوی رهبری نظام و ارگان های منتسب به ایشان مانند سپاه سوق دهند[۵]. به عبارتی در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی، می توان گفت”انتخابات فرمایشی” رمز هجمه به “رهبری” است.

خبر تشکیل کمیته­ی صیانت از آرا توسط “نزدیکان احمدی نژاد” که در هفته ی دوم دی ماه در تارنمایی مانند “العربیه” منعکس شد اثبات میکند، در انتخابات آتی سیبل حملات و هجمه ها از دولت به سمت رهبری تغییر خواهد کرد.

ادامه­ی این مسیر در نامه­های اشخاصی مانند “سروش”، “تاجزاده” و “موسوی لاری” که پیرو جنبش نامه نگاری “نوری زاد” به رهبری معظم انقلاب نگاشته شد، پی گرفته شده است.

تاجزاده در نامه­ی خود گفته است: “با توجه به اینکه رهبری می تواند با اتخاذ تصمیمی تاریخی موجب برپایی انتخابات آزاد شود. چنانچه تا روزهای منتهی به ثبت نام داوطلبان، لوازم و مقدمات انتخابات آزاد فراهم شود و شروط آقای خاتمی محقق گردد، باید از رهبری تشکر کرد. در غیر این صورت مسئولیت برگزاری انتخاباتی فرمایشی به عهده شخص رهبر خواهد بود.”

سروش نیز در نامه ی خود به رهبر معظم انقلاب، ضمن یادآوری حوادث پس از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری، رسالت ترسیم فضای خفقان در ایران را بر عهده گرفته و عمر آنچه که او “حکومت” مقام معظم رهبری خوانده، کوتاه دانسته است و می نویسد: ” در انتخابات دخالت  وتقلب می کنید ، مجلس را در رایزنی­های مهم سر جای خود می نشانید، اجازۀ تظاهرات آزاد به هیچ گروهی و حزبی نمی دهید، بنام دفع تهاجم فرهنگی بروزنامه­ها تهاجم می کنید… به احدی اجازه نقد رهبری را نمی دهید، سپاهیان را به عرصه سیاست و اقتصاد می کشید، صدا و سیما را مهار میزنید،  فرهنگ و دانشگاه را امنیتی نظامی می کنید، حوزه های علمیه دینی و مساجد ومنابر را حکومتی می کنید، ناقدان را حتی اگر از مراجع باشند فرو می­کوبید.”

اما تکرار این ادعاها در سخنان منتسب به “مهدی کروبی” است. رسانه های بیگانه و ضد انقلاب در مورخه ۶ دی به نقل از “کروبی”، انتخابات نهم مجلس را انتخاباتی “فرمایشی” خواندند و انتخابات را بیشتر به جای انتخاب، موجب انتصاب دانستند.[۶] همزمان با آن سخنان “آیت الله سعیدی” نمایندگی مقام معظم رهبری در سپاه که در مورد نمایندگان مجلس آینده سخن گفته بودند در این سناریو مورد بهره برداری غربیان قرار گرفت.[۷]

۴- مشروعیت زدایی از لیدران اصولگرا و اختلاف افکنی بین ایشان

همانگونه که در قسمت های قبل نیز اشاره شد، بیگانگان و ضد انقلاب می کوشند تا با تحریک اصلاح طلبان به عدم مشارکت در انتخابات گوی رقابت را تنها در میدان اصولگرایان به بازی در آورند و با ایجاد دوقطبی­ها و شاید چند قطبی ها محمکتر بر کوس اختلافات اصولگرایان بنوازند. این امر موجب می شود تا فرصت مناسب جهت کاهش سطح آرای اصولگرایان و مطرح شدن برخی مسائل[۸] در فضای انتخابات علیه یکدیگر توسط اصولگرایان و ایجاد حواشی بسیار و تاثیرگذار در فضای سیاسی و اجتماعی کشور مهیا گردد.

گفته­ی “روح الله حسینیان” نماینده­ی مجلس شورای اسلامی، مبنی بر: “اگر اصلاح طلبان در انتخابات نیایند باید با هم رقابت کنیم”[۹] و گفته “اسدالله بادامچیان” نماینده تهران در مجلس، به خبرگزاری ایسنا با مضمون: “تصور اینکه در اصولگرایان هیچ لیست غیر واحد و نظر مخالفی مطرح نخواهد شد، تصور درستی نیست.” شاید هشداری بر همین موضوع باشد.

اما در این میان یکی از اهداف اصلی القای تشتت بین اصولگرایان از سوی غربیان، مشروعیت زدایی از برخی شخصیت های مهم جریان اصولگرایی مانند “آیت الله مصباح یزدی” و “آیت الله مهدوی کنی” می باشد. بیگانگان در صدند تا با زیر سئوال بردن تحلیل ها و برآوردهای سیاسی شخصیت های برجسته­ی صدر اصولگرایی محوریت آنان را مخدوش نموده و لیدران فکری و معنوی این جریان را از بدنه­ی رهپو جدا نمایند. از همین جاست که “العربیه” با تیتر “مصباح یزدی: حمایت از محمود احمدی نژاد بی جا بود”[۱۰] تمام توان خود را برای هجمه به ایشان بکار می برد و در جایی دیگر نیز می کوشد تا بین “آیت الله مصباح یزدی” و “آیت الله مهدوی کنی” جنگ قدرت را به نمایش گذارد.

برخی حتی می کوشند تا عدم ارائه لیست مشترک و واحد اصولگرایان را نیز به ابزاری برای القای از دست رفتن هژمونی این شخصیت ها در بین اصولگرایان تبدیل نمایند.

پی نوشت ها:

۱روزنامه واشنگتن تایمز ۶ ژانویه / ۱۶ دی

۲سخنرانی در جلسه­ی استیضاح وزیر اقتصاد ۱۰/۸/۹۰

۳ در مورخه۱۱دی

۴ منعکس شده در مورخه۱دی در رسانه هایی مانند بی بی سی فارسی، رادیو فردا و دویچه وله

۵ بی بی سی فارسی : “نظامیان و انتخابات: حراست یا تخلف”

۶  تارنماهایی مانند بی بی سی فارسی، صدای امریکا، العربیه، رادیو زمانه، دویچه وله، رادیو فردا و رادیو اسرائیل به انعکاس آن پرداختند.

۷ تارنماهایی مانند بی بی سی فارسی و دویچه وله

۸  تیتر روز ۵دی  تارنمای “رادیو اسرائیل”: “هشدار کیهان: نکند اصولگرایان در مبارزه انتخاباتی اسرار نظام را فاش کنند.”

۹  مورخه۵آذر، تارنماهای “رادیو زمانه”، “بی بی سی فارسی” و…

۱۰ مورخه ۴دی


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:46 AM ] [ یاسر جمالی ]

لیست 16 کاندیدای جبهه مردمی اصلاحات در تهران قطعی شد.

به گزارش پایگاه خبری مجلس نهم به نقل از باشگاه خبرنگاران، لیست ۱۶ کاندیدای جبهه مردمی اصلاحات در تهران قطعی شد.

اسامی این جبهه به شرح ذیل است:

الهه راستگو

علیرضا محجوب

علی مطهری

امیدوار رضایی

سید حسن هاشمی

سید مرتضی موسوی

محمد علی رجایی نیا

وهاب عزیزی

محمدرضا طاهری

سالار حسن زاده

ابوالفضل قراخانی

حسن خزائی

سید کریم السادات مظلوم

مهدی سودانی

عباس بقایی

نصرالله بشار

گفته می شود بعد از تایید صلاحیت نهایی شورای نگهبان احتمال افزایش کاندیداهای این جبهه وجود دارد.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:46 AM ] [ یاسر جمالی ]

امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند و رأى ندهند، عینا مسوولیت متوجه خود آنها است… مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت کنند، بعد به هر کس که خواستند رأى دهند.

مجلس نهم:  فرازهایی از فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی به شرح ذیل است:

 

  وظایف مردم

الف. شرکت در انتخابات‏

امروز مسؤولیت به عهده ملت است. اگر ملت کنار بنشینند، اشخاص مؤمن، اشخاص متعهد کنار بنشینند و اشخاصى که نقشه کشیده‏اند براى این مملکت از چپ و راست، آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسوولیت به عهده ملت است. هر قدمى که بر ضد اسلام بردارند، در نامه اعمال ملت نوشته مى‏شود. هر کارى که انجام بدهند، مسوولیتش متوجه ملت است. امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت مسلمین در ایران و سرنوشت کشور ما به دست ملت است و اگر مسامحه کنند در این امر، اهمال کنند، نروند و رأى ندهند، عینا مسوولیت متوجه خود آنها است و اگر بروند و چنانچه اشخاص متعهد مسلم – کسانى که براى کشور و براى اهالى کشور ارج قائل هستند، کسانى که نمى‏خواهند زمام امور کشور ما به دست چپ بیفتد یا به دست راست بیفتد – این اشخاص را تعیین کنند، به تکلیف خودشان عمل کرده‏اند و چنانچه مسامحه در این امر کنند و آنها پیش ببرند – آنهایى که مى‏خواهند ما را به زنجیر چپ و راست بپیوندند و ما را اسیر کنند در دست قدرتهاى بزرگ – اگر آنها پیش ببرند و شما ساکت باشید، تمام مسوولیت متوجه شما است. امروز مسوولیت بزرگى به عهده همه ما است.(۱)

ب. شناسایى کاندیداى اصلح‏

احدى شرعاً نمى‏تواند به کسى کورکورانه و بدون تحقیق رأى بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصى، تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند، ولى رأى‏دهنده تشخیصش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسوولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص، صلاحیت فرد یا افرادى را تشخیص دادند و از این تأیید براى رأى‏دهنده اطمینان حاصل شد، مى‏تواند به آنها رأى دهد.(۲) ما نباید مقلد کسى باشیم که هر چه را عده‏اى تشخیص دادند، همان را عمل کنیم،

بلکه باید کاملًا توجه کنیم که مثلًا در تهران چه کسانى لیاقت دارند که هم مسائل روز را بفهمند و هم متدین باشند و هم براى اسلام کار کنند، اشخاصى را انتخاب کنیم که از هر جهت صالح باشند.(۳)

ملت در سرتاسر کشور در کارهایى که محول به او است، بر طبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعیین رئیس جمهور و وکلاى مجلس، با طبقه تحصیل‏کرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجارى امور و غیر وابسته به کشورهاى قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى مشورت کرده و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهورى اسلامى نیز مشورت (نمایند).(۴)

شناخت این اشخاص یا با آشنایى به اعمال و رفتار آنان از زمان رژیم طاغوت تاکنون است و یا به معرفى روحانیون متعهد در شهرستانها یا اشخاص متدین موجه که گرایش به چپ و راست یا دسته‏اى نداشته باشند.(۵)

  راههاى شناخت کاندیداى اصلح‏

۱٫ در نظرگرفتن سوابق و روحیات و خصوصیات دینى – سیاسى‏

در هر حال، مردم با بصیرت و درایت و تحقیق، کاندیداها را شناسایى کرده و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینى – سیاسى نامزدهاى انتخاباتى توجه نمایند.(۶) مردم، افرادى را که تعیین مى‏کنند، باید سعى در شناسایى آنها نموده و قبل و بعد از انقلابشان را در نظر بگیرند و بعد رأى دهند.(۷)

۲٫ مشورت با علما و افراد صددرصد مورد اعتماد

مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دسته‏اى، حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود، جمهورى اسلامى و ارزشهاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلّم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند، البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت مى‏نمایند، ولى هیچ‏کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.(۸)

هیچ‏کس تحت تأثیر دیگرى نیست. اگر چنانچه اشخاص مطمئنى باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم، جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعى ندارد که کسى به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به این‏که این صحیح است، رأى هم به آنها بدهد، اما این طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کِیَک چه گفته؛ این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهورى اسلامى هم نباید باشد.(۹)

در تشخیص خودتان؛ اگر مى‏توانید تشخیص بدهید و اگر خودتان نمى‏توانید، اشخاص متدین صحیح هستند، به آنها مراجعه کنید که آنها تشخیص بدهند.(۱۰) در تشخیص خوب و بد، اتکال به قول غیر نکنید، مگر اشخاصى باشند که مورد اعتماد خودتان باشد صد در صد. این را به مردم دارم مى‏گویم.(۱۱)

مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تأثیر کسى واقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت کنند، بعد به هر کس که خواستند رأى دهند.(۱۲) بعد از این‏که مشورت کردند که براى اسلام مفید است، رأى دهند، (اما) اگر کسى مورد شک بود و یا اگر کسانى منحرف، خودشان را معرفى کردند، به آنها رأى ندهند.(۱۳)

ویژگیهاى کاندیداى اصلح‏

الف. به اسلام ناب، معتقد و مدافع آن باشند

افرادى که تعیین مى‏شوند، باید کسانى باشند که به درد اسلام و جمهورى اسلامى بخورند و عقیده‏شان هم این باشد که اسلام خوب است، نه فقط اظهار کنند، ولى عقیده نداشته باشند، کما این‏که در اول انقلاب خیلى‏ها اظهار اسلام مى‏کردند.(۱۴)

مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانى رأى دهند که در قول و عمل، مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج‏دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه‏جو، اسلام پاک‏طینتان عارف و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدى – صلى اللَّه علیه و آله و سلم – باشند و افرادى را که طرفدار اسلام سرمایه‏دارى، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بى‏درد، اسلام منافقین، اسلام راحت‏طلبان، اسلام فرصت‏طلبان و در یک کلمه، اسلام آمریکایى هستند، طرد نموده و به مردم معرفى نمایند.(۱۵)

ب. به اجراى احکام اسلام متعهد باشند

کسانى را انتخاب کنند که صد در صد مسلمان و معتقد به احکام اسلام و متعهد به اجراى احکام اسلام و مخالف با مکتبهاى انحرافى و معتقد به جمهورى اسلامى باشند.(۱۶)

پ. به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام معروف باشند

امید است ملت مبارز متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آراى خود را به اشخاصى دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسى وفادار باشند، و از تمایلات چپ و راست، مبرا باشند، و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهى امت معروف و موصوف باشند. باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامى، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسوولیت عظیم است.(۱۷)

ت. به جمهورى اسلامى معتقد باشند

باید دانست مسلمان بودن تنها فایده‏اى ندارد، باید جمهورى اسلامى را قبول داشته باشد.(۱۸) هر جور وکیلى براى هر محلى که مى‏خواهید تعیین بکنید، وکیلى (باشد) که (به) جمهورى اسلامى اعتقاد دارد. اگر وکیلى باشد که اینجایش از شدت سجده پینه بسته، و لیکن جمهورى اسلامى را نمى‏خواهد، این به درد شما نمى‏خورد. اگر وکیلى باشد که بدانید دشمن با رژیم منحوس بود و دشمن با آمریکا، لکن جمهورى اسلامى را نمى‏خواهد، این وکیل را وکیل تعیین نکنید. وکیلى که تعیین مى‏کنید، آنى است که جمهورى اسلامى را عقیده داشته باشد؛ نه چهار روزى که حالا مى‏خواهد وکالت بکند، بگوید جمهورى اسلامى! ما یک نفر را داشتیم که مى‏خواست وکیل بشود، مى‏گفتند که این آدم در ایامى که مى‏خواهند رأى بگیرند، نماز مى‏خواند! این جور نباشد. خودتان فهمیده باشید؛ بین خودتان زندگى کرده باشد، فهمیده باشید که مسیر همان مسیرى است که شما دارید. اگر یک نفر آدمى باشد که فیلسوف باشد، یک آدمى باشد که تمام عالم را در تحت سیطره علمى خودش برده باشد، لکن جمهورى اسلامى را نمى‏خواهد، این را تعیین نکنید.(۱۹)

ث. به قانون اساسى معتقد باشند

من متواضعانه از شما مى‏خواهم که حتى‏الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید و اشخاصى اسلامى، متعهد، غیر منحرف از صراط مستقیم الهى را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانى دهید که به اسلام و جمهورى اسلامى و قانون اساسى معتقد و نسبت به احکام نورانى الهى متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدّم ندارند.(۲۰)

ج. به اصل ولایت فقیه معتقد و وفادار باشند

پس از این‏که همه اوصافش را به دست آوردید و او را شخصى دانستید که لیاقت دارد براى یک همچو مسندى و مى‏تواند این مملکت را – به طورى که خدا مى‏خواهد – اداره کند تا آن حدودى که در اختیار او است و شخصى است که تعهد به اسلام دارد، اعتقاد به قوانین اسلام دارد، در مقابل قانون اساسى خاضع است و اصل صد و دهم ظاهراً که راجع به ولایت فقیه است، معتقد است و نسبت به آن وفادار است، یک همچو شخصى را شماها خودتان انتخاب کنید و گروههاى مردم را هم وادار کنید که یک همچو شخصى را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزند.(۲۱)

چ. به مکتبهاى انحرافى گرایش و پیوستگى نداشته باشند

نگذارید اشخاصى در مجلس وارد بشود که خیر امت را نمى‏خواهد، بلکه خیر اشخاصى را مى‏خواهد که ظالم هستند؛ نگذارید در مجلس شورا اشخاصى بروند که آنها با قدرتهاى بزرگ پیوستگى دارند. باید ملت با اختیار خود و اراده خود و با امتیاز خود و انتخاب خود، اشخاص صالح را، اشخاص متقى را، اشخاصى را که براى ایران کار مى‏خواهند بکنند، به نفع ایران کار مى‏کنند- آنها را باید تعیین بکند.(۲۲) وکلایى که مردم در بلاد خودشان شناختند که اینها مردم صالحى هستند، اینها مردم اسلامى هستند، اینها گرایش به شرق و غرب، گرایش به مکتبهاى فاسد ندارند، اینها را تعیین کنند.(۲۳) رأى بدهید به اشخاصى که اسلامى هستند، متعهد هستند، چپى و راستى نیستند؛ براى ایران مى‏خواهند زحمت بکشند. اشخاصى را انتخاب کنید که براى اسلام، براى کشور منتج باشند، نافع باشند؛ خائن نباشند.(۲۴) باید منتخبین شما اشخاصى باشند که توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازیگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. باید تکلیف کرد به مردم که وقتى انتخابات پیش آمد، به طور شایسته، روحانیین عمل کنند، وعاظ عمل کنند و مردم هم به تبع آنها عمل کنند تا یک مجلسى داشته باشیم که دیگر در آن هیچ اشخاصى که مخالف با وجهه جمهوریت هستند، نداشته باشیم.(۲۵) باید اشخاصى که در مجلس مى‏روند، اشخاص امین باشند، اشخاص فاضل باشند، اشخاص مطلع باشند؛ گرایش نداشته باشند به چپ و راست؛ ملى باشند، مستقل باشند؛ فکرشان مستقل باشد.(۲۶) افرادى را انتخاب کنید که متعهد به اسلام، شرقى و غربى نباشند، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند. وکیلهایى (را انتخاب کنید) که آراسته به اخلاق خوب هستند، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به کشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به کشور، آن اشخاص را انتخاب کنند و در مجلس بفرستند.(۲۷)

ح. مثل مدرس، نترس و صاحب تشخیص باشند

سعى کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمى‏شود، شاید آحادى مثل مدرس باشند، کسانى را که انتخاب مى‏کنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادى باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگرى تشرى زد، بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.(۲۸)

 

خ. طعم فقر را چشیده و در فکر محرومان باشند

این ملت چیز مى‏فهمد، مى‏فهمد کى آدم صالح است، کى آدم ناصالح، البته گاهى هم یک کسى خودش را جا مى‏زند، اما این گاهى است. هر کسى در هر شهرى که هست، طول این بیست، سى سالى که همراه با این مردم بوده، مى‏داند که اینها کدام یکى‏شان از ریشه‏هاى آنها است، کدام‏شان نیستند. مردم آنهایى را باید انتخاب بکنند که مى‏شناسند که به این ملت خدمتگزار است و دلش براى این طبقه ضعیف مى‏سوزد.

ما نمى‏خواهیم یک مجلس اعیان درست کنیم. به مجلس سنا مجلس اعیان مى‏گویند. ما مى‏خواهیم اعیان را از بین ببریم، آدمشان کنیم آنها را، آن اعیانى که در مجلس سنا نشستند و آن قدر خیانت به مملکت ما کردند، در آن مجلس را اصلًا بستیم. مجلس شیوخ و مجلس اعیان و مجلس سنا، اینها یک دسته مفتخوارى بودند. پیرمردهاى آخر عمرشان بعد از همه خیانتها، پیرمردهایى بودند که آنجا مى‏رفتند جمع مى‏شدند و شاید رفیقش هم که نشسته بود، راجع به این‏که دوایش چه است یا غذایش چه است، صحبت مى‏کرد و پول این ملت را مى‏خورد، این درش را بستند، ما مجلس سنا نداریم؛ مجلس شورا داریم. مجلس شورا هم نمى‏خواهیم از طبقه بالا درست بشود؛ مى‏خواهیم مجلس شورا از آدمهایى (درست شود) که متوجه‏اند به این‏که به این ملت در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهى چه گذشته است.(۲۹)

مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانى رأى دهند که طعم تلخ فقر را چشیده باشند.(۳۰) توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقه‏اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه‏داران و زمین‏خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى‏توانند بفهمند.(۳۱)

د. احتمال انحراف در آنان نرود

باید به اشخاصى که احتمال انحراف در آنان مى‏رود رأى ندهند – چه احتمال انحراف عقیدتى، اعمالى و یا اخلاقى – که به چنین اشخاص اعتماد نمى‏شود کرد و رأى به آنان موجب مسوولیت خواهد بود.

ذ. از اوضاع جهان و مسائل روز و سیاستهاى اسلامى مطلع باشند

وصیت این‏جانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات، وکلاى داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامى که غالباً بین متوسطین جامعه و محرومین مى‏باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم- به سوى غرب یا شرق- و بدون گرایش به مکتبهاى انحرافى و اشخاص تحصیل‏کرده و مطلع بر مسائل روز و سیاستهاى اسلامى، به مجلس بفرستند.(۳۲)

مجرد این‏که این آدم یک آدم خیلى خوبى است، نمازش را اول وقت مى‏خواند و نماز شب مى‏خواند، این براى مجلس کفایت نمى‏کند؛ مجلس اشخاص سیاسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سیاستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد، لکن این مسائل هم باشد.(۳۳) باید از مسائل روز اطلاع داشته باشد.(۳۴)

ر. احتیاجات مملکت و مصالح و مفاسد کشور را بشناسند

آیا مى‏خواهید انتخاب اصلح بکنید براى خودتان یا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد، شیطانى است، اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان‏ها است، «کى و از کجا است» مطرح نیست؛ از هر گروهى باشد، حزب باشد یا غیر حزب، نه حزب اسباب این مى‏شود که غیر آن فاسد، و نه صد در صد حزبى‏بودن باعث صلاح آنها است.

انتخاب اصلح براى مسلمین یعنى انتخاب فردى که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد و همه چیز را بفهمد، چون در مجلس، اسلام تنها کافى نیست، بلکه باید مسلمانى باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد. اگر اصلح را انتخاب کردید، کارى اسلامى مى‏کنید و این یک محکى است براى خودتان که تشخیص بدهید انتخاب براى اسلام است یا براى صلاح خودتان.(۳۵)

ز. متخصص باشند

در یک مجلس باید همه چیز باشد. در این کمیسیونهاى مجلس از – امور ارتشى و کشاورزى و اقتصاد و – همه چیز بحث مى‏شود، اینها باید مطلع باشند. آنهایى که در این کمیسیونها هستند، باید اشخاصى در بینشان باشد که عالم به اقتصاد باشد، عالم به امور کشاورزى باشد، عالم به امور ادارى باشد، عالم به مسائل جهانى باشد. مجلس مى‏خواهد ایران را در مقابل جهان اداره کند، مجلس یک چیزى نیست که بخواهد ایران را در مقابل خودش درست بکند.(۳۶)

س. متفکر باشند

امید آن دارم که با وحدت کلمه و کوشش در راه التیام بین قشرهاى مختلف، موفق شوید که نمایندگانى متعهد، متفکر، دلسوز به ملت و خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمین در مجلس شوراى اسلامى بفرستید.(۳۷)

ش. خدمتگزار باشند

اشخاص مطمئن، اشخاص ملى، اشخاصى که خدمتگزارندْ براى شما (را) تعیین بکنید.(۳۸)

ص. براى کشور، دلسوز و به ملت وفادار باشند

باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز براى کشور و ملت باشند، بسیارى از مشکلات پیش نمى‏آید و مشکلاتى اگر باشد، رفع مى‏شود.(۳۹) مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانى رأى دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسوولیت کنند.(۴۰)

ض. آزادمنش باشند

باید وکلاى آزادمنش، وکلاى ملى، وکلاى متدین، وکلاى فاضل به مجلس شورا بفرستید.(۴۱)

ط. به امانت معروف باشند

اشخاصى که امین هستند، اشخاصى که پیششان به امانت، به دیانت، به خدمت به مردم معروف است، آنها را تعیین بکنند.(۴۲)

ظ. به اخلاق خوب آراسته باشند

من امیدوارم که این مرحله را هم به شایستگى و به طورى که دلخواه همه ملت ما است و دلخواه ما است، عمل بکنند و وکیلهایى که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به کشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به کشور، آن اشخاص را انتخاب کنند و در مجلس بفرستند.(۴۳)

 

1) صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۱۸۱ – ۱۸۲

۲) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۳۳۷

۳) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۷۶

۴) صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۲۲

۵) صحیفه امام، ج ۱۲، صص ۲۷۷ – ۲۷۸

۶) صحیفه امام، ج ۲۱، صص ۱۰ – ۱۱

۷) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۳

8) صحیفه امام، ج ۲۱، ص‏۱۰

۹) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۸۵

۱۰) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۴۳۸

۱۱) صحیفه امام، ج ۱۸، صص ۲۸۳ – ۲۸۴

۱۲) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۳

۱۳) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۳

۱۴) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۴۳

۱۵) صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۱

۱۶) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۲۷۷

۱۷) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۷۸

۱۸) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۷۶

۱۹) صحیفه امام، ج ۷، ص ۴۶۵

۲۰) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۴۹

۲۱) صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۴۸۵

۲۲) صحیفه امام، ج ۶، ص ۴۸۲

۲۳) صحیفه امام، ج ۹، ص ۵۵

۲۴) صحیفه امام، ج ۶، ص ۵۰۲

۲۵) صحیفه امام، ج ۱۸، صص ۱۷۳ – ۱۷۴

۲۶) صحیفه امام، ج ۶، ص ۵۱۳

۲۷) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۶۸

۲۸) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۷۶

۲۹) صحیفه امام، ج ۱۰، صص ۵۲۴ – ۵۲۵

۳۰) صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۱

۳۱) صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۲۲

۳۲) صحیفه امام، ج ۲۱، صص ۴۱۹ – ۴۲۰

۳۳) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۸۴

۳۴) صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۷۶

۳۵) صحیفه امام، ج ۱۸، صص ۱۹۶ – ۱۹۷

۳۶) صحیفه امام، ج ۱۸ص ۲۸۴

۳۷) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۵۶

۳۸) صحیفه امام، ج ۷، ص ۲۹۹

۳۹) صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۲۲

۴۰) صحیفه امام، ج ۲۱، ص‏۱۱

۴۱) صحیفه امام، ج ۶، ص ۵۱۴

۴۲) صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۵۲۵

۴۳) صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۱۶۹

منبع: فارس


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:27 AM ] [ یاسر جمالی ]

شاخص‌های انتخابات در’مکتب امام’ / عقلانیت / امام خمینی(ره): مجلس باید انباشته از مطلعین و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد/ اگر کسی یا کسانی را در غیر گروه یا صنف خود یافتند که از افراد گروهشان لایق‏تر است او را کاندیدا کنند

مجلس نهم: بخشی از بیانات امام خمینی(ره) در باب ” اخلاق انتخاباتی ” :

اگر خدای نخواسته بر اسلام یا کشور اسلامی، از ناحیه عدم دخالت در سرنوشت جامعه، لطمه و صدمه‏ای وارد شود، یک یک تمام ملت در پیشگاه خدای قهّارِ توانا مسئول خواهیم بود؛ و نسلهای آینده، که ممکن است از کناره‏گیریهای کنونی مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند، ما را نبخشند. پس، یکی از وظایف مهم شرعی و عقلی ما برای حفظ اسلام و مصالح کشور، حضور در حوزه‏ های انتخابیه، و رأی دادن به نمایندگان صالح کاردان و مطلع بر اوضاع سیاسی جهان و سایر چیزهایی که کشور به آنها احتیاج دارد می‏باشد؛ چه از روحانیون باشند، چه نباشند. و مجلس چنانکه محتاج به علما و روحانیون مطلع از احکام شرعی و سیاسی اسلام است، محتاج به متخصصین رشته‏های مختلفی است که کشور احتیاج به آنها دارد. مجلس امروز مواجه است با دنیای پرآشوب صنعتی و سیاسی پیچیده و فرهنگهای غربی و شرقی و صحنه‏ های تنازع بقای بین‏المللی. و چنین مجلسی باید انباشته از مطلعین و دانشمندان و متخصصان در هر رشته باشد. و لازم است کسانی که کاندیداهایی به ملت معرفی می‏کنند در نظر داشته باشند که از مطلعین هر رشته تخصصی چند نفری در بین کاندیداهای آنها باشد. و اگر کسی یا کسانی را در غیر گروه یا صنف خود یافتند که از افراد گروهشان لایق ‏تر است او را کاندیدا کنند.

و حضرات روحانیون، از ائمه جمعه و جماعات یا سایر آقایان محترم، توجه کنند که شهرهای خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالی نکنند، که خدمت به مردم و رفع حاجات آنان و تربیت علمی و اخلاقی بندگان خدا، که شغل شریف روحانیت است، بر هر چیز مقدم است؛ مگر آنکه بدانند وجود آنها در مجلس برای خدمت به اسلام مفیدتراست. میزان در نظر همه ارزش خدمت باشد، نه خدای نخواسته تحصیل مقام. و شما می‏دانید در جمهوری اسلامی مقاماتی که در رژیمهای دیگر مطرح است، و برای تحصیل آن دست به همه نوع فعالیت مشروع یا غیر مشروع می‏زنند، مطرح نیست. و اساساً این مقامات ارزشی ندارد، مگر آنکه خدمت به خدا و خلق خدا باشد. شماها تابع آن بزرگ‏مرد تاریخ، صلوات اللّه‏ علیه، هستید که درباره حکومت آن کلام را فرمود.

و اما مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند؛ و احدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای گروه یا گروهها را ندارد. هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند، یا خدای نخواسته افشاگری نمایند؛ گرچه همه حق تبلیغات صحیح برای خود یا کاندیداهای خود یا دیگران را دارند، و هیچ کس نمی‏تواند جلوگیری از این حق نماید. و البته لازم است تبلیغات موافق مقررات دولت باشد.
و احدی شرعاً نمی‏تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رأی بدهد. و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروهها نظر موافق داشتند ولی رأی دهنده تشخیصش بر خلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد خداوند مسئولیت دارد. و اگر گروه یا اشخاص صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تأیید برای رأی دهنده اطمینان حاصل شد، می‏تواند به آنها رأی دهد.

و بالجمله، حکومت حکومت اسلام و مردم است؛ و مجلس از مردم است، و رأی نیز از آن مردم است؛ و احدی تحت فرمان مقام یا مقاماتی نیست. لازم به تذکر است که اهالی محترم هر حوزه انتخابیه فرد یا افرادی را کاندیدا نموده، و برای آنان فعالیت صحیح قانونی و شرعی انتخاباتی نمایند. و برای هرچه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هیچ حوزه‏ ای برای حوزه دیگر کاندیدا تعیین ننماید. و همچنین صلاحیت و عدم صلاحیت شخص و یا اشخاص کاندیدا را تأیید و تصدیق ننماید. دخالت در انتخابات هرحوزه به عهده خود آن حوزه می‏باشد. و بهتر است که نمایندگان تمامی اقشار حوزه ‏ها برای تعیین فرد یا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمایند. با تمام این اوصاف، تمامی افراد در صورت دارا بودن شرایط لازم، در تعیین کاندیدا و یا کاندیدا شدن آزاد و مختارند.

ارزیابی شرایط ایران، انقلاب اسلامی ، جنگ و مسائل اجتماعی در پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب – ۱۳۶۲/۱۱/۲۲

منبع: نسیم


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:27 AM ] [ یاسر جمالی ]

شریتمداری با اشاره به سکوت برخی از خواص در فتنه 88 گفت: این دسته افراد اولاً نباید در مسیر راه به عنوان راهنما قرار بگیرند و نباید در پست‌های حساس به کار گرفته شوند زیرا اینهایی که نتوانستند فتنه‌ای با این ابعاد گسترده را درک کنند حداقل این است که بینش و بصیرت کافی را ندارند.

مجلس نهم : حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان که در برنامه «امروز دیروز فردا» سخن می‌گفت در خصوص فتنه ۸۸ و نقش خواص اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب یک فرمول برای این موضوع ارائه داده‌اند و بارها بر آن تأکید فرمودند و آن اینکه اگر کسی نقشه راه را در اختیار نداشته باشد و راه را نشناسد حتماً نمی‌تواند دشمن را بشناسد.

وی گفت: با در دست داشتن نقشه راه به طور طبیعی می‌توان نقاط حساس و نقاط اقتدار خود را شناخت و در این صورت دیگر فریب تابلوها را نخورد و از این تابلوهای دروغین به سمت هویت‌ها و ماهیت‌ها حرکت می‌کنید.

مدیر مسئول روزنامه کیهان ادامه داد: اگرچه ممکن است برخی از رفتارها قبل از فتنه در پیدایش برخی از نظرها و پندارها مؤثر بوده ولی واقعیت این است که اگر کسی نگاه دقیقی داشت از همان ابتدا می‌توانست فتنه را بشناسد. اساساً همه شواهد نشان می‌داد که فتنه ۸۸ از قبل طراحی شده است و مسئله انتخابات یک بهانه بود. به عنوان نمونه شما وقتی مشاهده می‌کنید چندین جریان ناهمجنس و ناهمگن ائتلاف می‌کنند به هیچ وجه نمی‌توان به این تابلوی ائتلاف اعتماد کرد.

شریعتمداری یادآور شد: در ماجرای فتنه جریاناتی مثل بهائی‌ها، منافقین، مارکسیست‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، کلان سرمایه‌داران تا گروههایی مانند ریگی با هم پیوند می‌خورند از مدتها قبل از شروع فتنه رادیو بی‌بی‌سی تبدیل به تلویزیون می‌شود و تأکید می‌کند که در انتخابات پیش‌روی برنامه دارد. همچنین رادیو آمریکا شبکه VOA را راه‌اندازی می‌کند حتی شبکه خبری رویترز شبکه فارسی‌زبان راه‌اندازی می‌کند.

وی متذکر شد: حتی طبق اعلام مقامات رسمی آمریکا قرار بود شبکه سیستم شبکه تویتر تعمیر شود اما رسماً وزارت خارجه نامه می‌نویسد که ما در ایران به این شبکه نیاز داریم و لذا تعمیرات را به تأخیر می‌اندازند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان یادآور شد: اوباما با صراحت از فتنه حمایت می‌کند و نتانیاهو با این تعبیر که اصلاحات و جنبش سبز بزرگترین سرمایه ما در داخل کشور هستند فتنه‌گران را مورد حمایت قرار می‌دهد.

“شیمون پرز به صراحت می‌گوید جنبش سبز به نمایندگی از مخالفان از جمله ما با جمهوری اسلامی درگیر هستند”، همه این وقایع قبل از آغاز فتنه است. بنابراین کسی که این شرایط ائتلاف را می‌بیند، آیا می‌تواند، کمترین تلقی را داشته باشد که ماجرا بر سر انتخابات است؟ برای اینکه مقصود نهایی این ائتلاف‌های ناهمگن را درک کرد لازم است از مواضع جریانات ائتلاف کرده، مخرج مشترک بگیرید که آن دو براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.

شریعتمداری افزود: بنابراین اینکه فلان آقا برخورد خوبی نداشت، همه بهانه است کما اینکه خیلی زود این بهانه‌ها را کنار گذاشتند و مقصود اصلی خود را مطرح کردند.

وی با اشاره به شاخص‌های نقشه‌راهی که در ابتدای سخنان خود بیان کرد، گفت: این نقشه راه شاخصه‌هایی دارد، که اولین آن، پرچم‌دار قابل قبول است که برای ما رهبری حضرت امام (ره) و حضرت آقا ملاک و الگو است، اگر کسانی به این الگو نگاه می‌کردند، می‌توانستند مسیر را «پشت به نشان» بیایند. اما متأسفانه برخی به این الگو توجهی نکرده ولی توده‌های مردم نگاهشان به این خواص نبود بلکه مستقیماً به آن جلودار نگاه می‌کردند به همین دلیل قاطبه مردم در فتنه نلغزیدند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان بیان داشت: هرچند ممکن است بخشی از مردم در مواقعی دچار فریب خوردگی شوند که آن به دلیل جابجا گرفتن اهداف بود، یعنی سراب را آب پنداشتند ولی با نزدیکی به آن سراب به سرعت متوجه حقیقت شدند و برگشتند. در طول انقلاب با همین نگاه توانستیم از مراحل مختلف عبور کنیم.

شریعتمداری یادآور شد: در دوران دفاع مقدس که ماجرای سوریه پیش آمد برخی از مسئولان و حتی فرماندهان جنگ اعلام کردند که قصد درگیری با اسرائیل را دارند این موضوع شبهه‌ناک بود که امام (ره) در همان زمان فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد و ما را از یک مهلکه نجات دادند. این وضعیت ماجرا را به امروز می‌کشاند که نتانیاهو اذعان می‌کند که به هر کجا نگاه می‌کند خمینی و خامنه‌ای را می‌بیند.

وی افزود:‌ اگر ما چنین نگاهی به رهبری نداشتیم زمانی که آمریکایی‌ها به افغانستان حمله کردند برخی از همین آقایان سیاستمدار که خیلی داعیه بینش و سیاستمداری دارند که نمی‌خواهم اسم‌شان را ببرم با صراحت اعلام کردند که ما باید در کنار طالبان با آمریکا بجنگیم و این در حالی بود که خود طالبان را آمریکایی‌ها ایجاد کردند که در این خطر همان نگاه ما به رهبری نجات‌دهنده بود.

مدیر مسئول روزنامه کیهان یادآور شد: مثلاً بعد از آن که آمریکا به عراق حمله کرد عده‌ای گفتند که صدام «خالدبن ولید» است و گفتند ما باید کنار او رفته و با آمریکا بجنگیم. در واقع همین افراد بی‌بصیرت را در فتنه ۸۸ می‌بینیم.

شریعتمداری در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص ساکتین فتنه گفت: کسانی که در فتنه ساکت بودند دو دسته‌اند یک دسته آنهایی بودند که می‌دانستند چه اتفاقی در حال رخ دادن است و صف‌آرایی احزاب دشمن را مشاهده کردند و با این وجود باز هم سکوت کردند که اینها در واقع همراهان فتنه هستند یک دسته دیگر نیز کسانی هستند که تا آخرین روزها متوجه نبودند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و یا می‌دانستند و همراهی با فتنه نکردند و بعد توبه کردند که درباره این دسته دوم کسی نفی نمی‌کنند که خداوند توبه‌پذیر است ولی این دسته افراد اولاً نباید در مسیر راه را به عنوان راهنما قرار بگیرند زیرا راهنما باید کسی باشد که قادر به شناختن مسیر باشد و دوم اینکه نباید در پست‌های حساس به کار گرفته شوند زیرا اینهایی که نتوانستند فتنه‌ای با این ابعاد گسترده را درک کنند حداقل این است که بینش و بصیرت کافی ندارند و در کانون‌های سرنوشت‌ساز و سیاست‌پرداز نباید جای بگیرند. به عبارتی کفش دزد را پیش نماز نمی‌کنند.

وی در همین زمینه افزود: این درست است که عده‌ای سوابق درخشانی دارند و در طول فعالیت‌ها برای انقلاب زحمات زیادی کشیدند ولی به قول حضرت امام ملاک حال فعلی افراد است. یعنی باید دید که امروز در کدام جایگاه هستند و چه می‌کنند ما از این نمونه‌ها در صدر اسلام نیز داشتیم.

مدیر مسئول روزنامه کیهان گفت: کسانی که در ماجرای فتنه بودند و کوتاهی کردند اگر جرم بزرگی مرتکب نشده باشند باید در جامعه باشند اما به هیچ عنوان نباید در جاهای حساس قرار بگیرند و همچنین نباید به عنوان راهنما در مسیر باشند.

شریعتمداری در پاسخ به این سؤال که منشأ برخی اختلاف‌نظرها چیست، گفت: بعضی وقت‌ها اختلاف‌ها واقعاً بنیادی است و در برخی زمان‌ها اختلاف‌ها بنیادی نیست یعنی اختلاف بر سر اصول نیست بلکه اختلاف سلیقه‌هاست. اختلاف بر سر سلیقه‌ها اتفاقاً بد نیست زیرا برخورد این آرا مورد تعالی آرا و اندیشه می‌شود. اما برخی زمان‌ها نیز اختلاف بر سر اصول نیست بلکه بر سر تعریف از اصول است. یعنی افرادی ممکن است تعریف خاصی از اصول داشته باشند و این تعاریف با هم متناقض باشند که این هم موضوع خطرناکی نیست اما زمانی شاخصه‌هایی وجود دارد که از سوی کسی که سالها با افکار و اندیشه‌های امام (ره) آشنا باشد انتظار نمی‌رود در این زمینه اشتباه کند. اینکه به موضع مذاکره با آمریکا اشاره کردید باید بدانیم که آمریکایی‌ها مذاکره را برای مذاکره می‌خواهند نه برای حل مشکلات فی‌مابین که این دو دلیل دارد.

وی افزود: ما با آمریکا اختلاف ماهوی داریم یعنی ماهیت‌های وجودی ما با هم درگیر است. نشانه آن هم این است که از اولین روزهای بعد از انقلاب ما دائماً درگیر بودیم. امروز واقعاً مشکل آمریکا مسئله هسته‌ای ما نیست مسئله هسته‌ای فقط یک بهانه است و واقعیت این است که ماهیت‌های ما با هم درگیر است.

مدیر مسئول روزنامه کیهان در پاسخ به این سؤال که چه می‌شود و دشمن چگونه بر روی افراد کار می‌کند که وی متوجه باشد و از آن شرایط دوری کند، گفت: این نکته مهم و گسترده‌ای است در قدم اول اینکه کسانی دوردست‌ها را نمی‌توانند ببینند و نگاهشان به آمریکا همان چیزهایی است که از طریق فیلم‌ها دیده‌اند و به واقعیت‌های آمریکا در زندان ابوغریب در گوانتانامو، ویتنام، کره، عراق، افغانستان و در خود ایران توجه ندارند.

به گزارش فارس، شریعتمداری  در ادامه سخنان خود در خصوص رفتارهای آمریکا گفت: به عنوان مثال اوباما مخالف تحریم نفتی ایران بود و با کنگره آمریکا در این موضوع درگیر بود و می‌گفت من مصوبه کنگره را امضا نمی‌کنم چرا که این تحریم به ضرر ماست اما به یکباره با فشار IPAK در نهایت این تحریم را امضا کرد و بعد از آن یک سلسله اقدامات دیگری صورت می‌گیرد. واقعیت این است که در عین اینکه فشار می‌آورند به نوعی به سمت ایران علامت می‌فرستند که اگر می‌خواهد این فشارها برداشته شود راه حل آن نشستن و مذاکره با آمریکا است که در این صورت عده‌ای ممکن است با ساده‌لوحی فریب بخورند.

وی در ادامه سخنان خود گفت: انسان‌ها همیشه در معرض خطا و لغزش قرار دارند و دشمن هیچگاه از ما دست نمی‌کشد اخیراً رهبر معظم انقلاب چندین بار به این جمله معروف حضرت علی (ع) اشاره فرمودند که کسی که می‌خوابد حتماً اینگونه نیست که دشمن او نیز خواب باشد بلکه او بیدار است بنابراین باید بیدار بود و بصیرت داشت.

مدیر مسئول روزنامه کیهان در خصوص انتخابات مجلس گفت: در این زمینه شاخصه‌هایی وجود دارد اول اینکه نماینده مجلس واقعاً باید شایستگی‌ها و ویژگی‌های نمایندگی مجلس را داشته باشد در این شعارهایی که این‌روزها شاهدیم گروههای مختلف می‌دهند می‌بینیم که برخی از آنها شعارهای کلی می‌دهند شعارهای کلی مانند خدمت، عدالت و… هستند. اما زمانی که پای عمل به میان می‌آید زمینه مانور آنها ممکن است کم شود. بنابراین معتقدم باید سوابق افراد مدنظر قرار گیرد چرا که این شاخصه می‌تواند مهم باشد.

شریعتمداری ادامه داد:  کسانی هستند که سابقه خوبی داشتند ولی امروز در حال حاضر دچار لنگی هستند طبق معیاری که امام (ره) به ما دادند میزان حال فعلی افراد است. برخی می‌گویند اگر کسانی قبلاً بد بودند و امروز خوب شده‌اند این نیز مصداق ملاک حال فعلی افراد می‌شود که اصلاً اینگونه نیست. منظور حضرت امام از این جمله این است که کسانی که سابقه خوبی داشتند و امروز دچار سقوط شده‌اند که می‌فرمایند میزان حال فعلی افراد هستند.

وی افزود: شاخصه دیگر کاندیدای مجلس ساده‌زیستی است. کسی که مثلاً در خانه‌های قصر مانند زندگی می‌کند و زندگی اشرافی دارد اینها واقعاً به درد مجلس نمی‌خورند حتی اگر آنها ثروت‌شان را از راه حلال به دست آورده باشند ولی امروز دلیلی ندارد که وارد مجلس شوند. کسی که ساده زیست نباشد اساساً نمی‌تواند درد مردم را احساس کند.

مدیر مسئول روزنامه کیهان  شاخصه دیگر نمایندگی مجلس را دلسوز بودن عنوان کرد و گفت: مثلاً زمانی که مجلس می‌خواهد درباره جوانان تصمیم بگیرد نمایندگان باید جوانان را مانند فرزند خود بدانند لذا با دلسوزی برای حل مشکلات آنان اقدام می‌کنند. نمایندگان علاوه براین باید به مواضع نامزدهای مجلس در مقاطع حساس مانند فتنه ۸۸ توجه شود. فتنه ۸۸ یک مقطع تاریخی و محل آزمون است لذا کسانی که در این آزمون لغزیدند هرچند که آنها را دفع نمی‌کنیم ولی جایشان در مجلس نیست چرا که مجلس جایگاه عصاره فضیلت‌های ملت است.

شریعتمداری در خاتمه تصریح کرد: همچنین کسانی که با کانون‌های قدرت و ثروت در ارتباط هستند نیز نباید به مجلس ورود پیدا کنند که باید این افراد را شناسایی کرد. یکی از علامت‌های این افراد نوع تبلیغات آنان است.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:22 AM ] [ یاسر جمالی ]

ما چندین محک داشتیم که الان در بعضی از جبهه ها این ها به عنوان محک شاخص قرار گرفته مثلاً عملکرد افراد در فتنه ی 88 می تواند شاخص یک ملاک باشد که آن جایی که یک خطر پیش آمد و مثلاً کسانی ممکن بود آبرویشان یا موقعیت و پستشان در خطر بیفتد این ها چه طوری عمل کردند محافظه کارانه عمل کردند یا نه آمدند در میدان و سینه سپر کردند برای انقلاب خودشان را حاضر شدند فدا کنند/ مردم این طوری نیستند که وقتی می خواهند رای بدهند اصل همه یا هیچ باشد یعنی یا به این لیست کامل رای می دهند یا اصلا به آن رای نمی دهند. نه مردم ما واقعاً روی شناخت افراد جلو می آیند.

به گزارش مجلس نهم به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی؛ چگونگی تشکیل مجلس مقتدر، سالم و ولایتمدار و همچنین پایبندی کاندیداها به شعارها و گفتان های حامی آنان پس از انتخاب شدن توسط ملت، آفت های و آسیب های انتخابات و روش های تبلیغات کاندیداها از موضوعاتی بود که خبرنگار ۵۹۸ با مشاور اسبق رئیس جمهور در امور روحانیت و عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی حجت الاسلام دکتر ناصر سقای بی ریا به گفت و گو نشسته است.

بخش نخست این گفت و گوی تفصیلی را در ادامه می خوانید:

دینداری و کار آمدی نیاز نمایندگان مجلس آینده

برای داشتن یک مجلس قوی، صحیح و سالم که از فرمایشات مقام معظم رهبری نیز هست، چه نمایندگانی باید وارد مجلس شوند؟ و این نمایندگان چه شاخصه هایی را باید داشته باشند؟ آیا نمایندگانی که به طرح حقوق مادام العمر،وقف دانشگاه آزاد و تعلل در نظارت نمایندگان رای دادند می توانند در مجلس آتی حضور داشته باشند؟

آنهایی که تقوا ندارد دیندار نیستند، توجه به حلال و حرام ندارند، توجه به تکالیف الهی ندارند نباید وارد مجلس شوند. بنابراین یک شاخص عمده در انتخاب اصلح دینداری و تقوا است. مردم باید دنبال کسانی بروند که چهره‌ی صالح و سالمی دارد و در گذشته‌ی آنها، در پرونده‌ی آنها دینداری و تقوا دیده می‌شود البته یکی از ویژگی‌های دیگری که مورد نیاز مجلس شورای اسلامی است تخصص‌های مختلف است بسته به کمیسیون‌های متفاوتی که در مجلس شورای اسلامی است ما نیاز به تخصص‌های مختلف داریم افرادی اگر دیندار باشند اما کار بلد نباشد کارآمد نباشند، درست است نیت صالح دارند درست است که اهل زد و بند نیستند اما ممکن است که کارآمدی هم نداشته باشند بنابراین مردم باید دو چیز را در نظر بگیرند یکی صلاح و سداد و دینداری و تقوا یکی هم کارآمدی در یکی از رشته‌های مورد نیاز در کمیسیون‌های مجلس.

حالا از چه راهی ما می‌توانیم این افراد را شناسایی بکنیم؟ یک راه مراجعه به پرونده و عملکرد آنها است افراد بزرگسال دارای شخصیت تثبیت شده‌ای هستند و وقتی که در یک مواقعی یک نحوه‌ی عملکرد داشته باشند انتظار می‌رود که در موارد مشابه آینده هم عملکردشان مشابه باشد، نمی‌تواند انتظار داشت یک کسی که در کارنامه اش تخلف است، در کارنامه اش پارتی بازی است روابط را به جای ضوابط حاکم کردن هست در کارنامه اش فرصت طلبی است، محافظه کاری است نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم یک چنین فردی در آینده دارای یک عملکرد کامل باشد؛ ولو ادعا هم بکند و بگوید که من از گذشته‌ی خودم دست برداشتم.

فتنه‌ی ۸۸ محک برای انتخاب اصلح / مردم در تهران روی شناخت به افراد رأی می دهند

ما در مجلس هشتم شاهد بودیم که از لیست اصول گرایان، اصلاح طلب بیرون آمدند برای عدم تکرار این مشکل چه راه حلی پیشنهاد می دهید؟

ممکن است برای کسانی هنوز موارد لغزش پیش نیامده باشد و به خاطر این لغزشی نداشته باشد. وقتی موارد لغزش پیش بیاید عملکرد این افراد مشخص می شود. لذا آدم‌هایی که سابقه‌ی حضور در مسئولیت‌ها را دارند سوابق عملکردشان روشن است مردم اینها را محک زدند و قضاوت می‌تواند برای آن‌ها صادق باشد.

چهره‌های جدید که تا الان سابقه‌ی یک چنین موقعیت‌هایی را نداشتند ولو این که در پرونده شان چیزی مشاهده نمی‌شود مثل هنداونه‌ی نشکسته است وقتی که وارد عمل می‌شود ممکن است اشتباهاتی آن جا حاصل بشود. به عبارت دیگر انسان یک موجودی است که متغیر است از صفر تا صد در حال تغییر است اگر عقلش را حاکم بکند از ملک بالاتر می‌رود اگر شهوتش را حاکم کند از حیوانات پایین تر می‌رود این ماهیت انسان است چه بسا بودند انسان‌هایی که در اوج بودند بعد سقوط کردند و چه بسا انسان‌هایی که پایین بودند در اثر رعایت تقوا بالا رفتند که «خافضة رافعه» که در قرآن می‌فرماید روز قیامت یکی از ویژگی هایش «خافضة رافعه» است یعنی پایین اورده و بالا آورنده آن پایین و بالا رفتن و آمدن به خاطر این عملکرد اینها است و در روز قیامت خودش را متجلی می‌کند و روشن می‌کند که این آدم واقعاً‌ پایین است یا بالا است.

تجربه‌ها هم «خافضة رافعه» است یعنی ممکن است تجربه‌هایی باعث بشود که ببینیم این فرد قابل اعتمادی است آدم با استقامت و پایداری است، در راه حق یا متوجه شویم که این آدم، آدمی است که دنبال منافع خودش است و سقوط می‌کند .

ما چندین محک داشتیم که الان در بعضی از جبهه‌ها این‌ها به عنوان محک شاخص قرار گرفته مثلاً فتنه‌ی ۸۸ یک محک است، عملکرد افراد در فتنه‌ی ۸۸ می‌تواند شاخص یک ملاک باشد که آن جایی که یک خطر پیش آمد و مثلاً یک کسانی ممکن بود آبرویشان یا موقعیت و پستشان در خطر بیتفد این‌ها چه طوری عمل کردند محافظه کارانه عمل کردند یا نه آمدند در میدان و سینه سپر کردند برای انقلاب خودشان را حاضر شدند فدا کنند .

این محک میدان خوبی بود برای تجربه و محک . آقا فرمودند یک عده از خواص رد شدند من یک جایی عرض کردم این خواص چه کسانی بودند از آسمان آمده بودند که الان هیچ کدامشان مصداق این نیستند؟ بالاخره مصادیقی دارد این سقوط و این رد شدن ها و مردم باید مراجعه بکنند به حافظه‌ی خودشان و به مدارک و به اسناد و ببیند چه کسی چه طور عمل کرد چه کسی ساکت شد چه کسی بی تفاوت شد چه کسی آب به آسیاب دشمن ریخت چه کسی جهت گیری نابجایی داشت .

مردم البته آگاهند مردم در سی و سه سال انقلاب تجربه‌های خوبی پیدا کردند و افراد را خوب می‌شناسند لذا مردم باید در یک جو آرامی به مطالعه بپردازند و این افراد و گذشته شان را مورد مطالعه قرار دهند و دینداریشان را درجه بندی کنند.

بعضی از شاخص‌هایی است که می‌تواند کمک بکند به این مساله فرض کنید موقعیت خانوادگی از نظر دینداری، این فرد را در جامعه‌ی خودش در محل خودش در شهر خودش، محل کار خودش یک آدم صادق و صالح و درست کاری می‌شناسند یا نه افرادی که مردم به آنها اعتماد دارند شهادت می‌دهند که اینها آدم‌های خوبی هستند یا نه.

این‌ها وسایل و ابزاری که دین هم به ما گفته « وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَیْنِ من رِّجَالِکُمْ » اگر شما یک کسی را نمی‌شناسید دو شاهد عادل شهادت بدهند که یعنی دو نفر دیگر که شما آنها را می‌شناسید و به آنها اعتماد دارید شهادت بدهند که فلانی خوب است .

به دور از هیاهوها در مورد کاندیداهای اصلح تامل بشود

این جا از نظر شرعی می‌شود اعتماد کرد لذا حضرت آقا هم همین را فرمودند که شما بین خودتان و خدا باید حجت داشته باشید برای اصلح و این را خودتان تشخیص بدهید یعنی صاحب فکر باشید بنشینید تامل کنید یا اگر وقتش را ندارید و امکانش برایتان نیست به کسانی که مورد اعتماد هستند مراجعه کنید به شاهد عدل مراجعه بکنید و افراد را از این طریق شناسایی کنید. خوب است در این ایام انتخابات مخصوصاً در آن برهه‌ای که تبلیغات است مردم به دور از هیاهوها یک مقداری راجع به افراد و کیفیت‌هایی که در مورد افراد وجود دارد تامل داشته باشند.

مردم به تبلیغات غربی و دختران اسکیت سوار رأی ندادند

آفت های انتخابات را چه میدانید؟

یکی از آفت‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد قوم و قبیله گرایی است مخصوصاً در مناطق کوچک ممکن است این مسئله تاثیرگذار باشد این هم باید با آن خود مردم مقابله کنند البته من به شما عرض بکنم مردم ما در انتخابات‌ها هر چه که تجربه شان در انتخاباتی که در جمهوری اسلامی بوده بیشتر می‌شود رو به اصطلاح این می‌آورند که به تبلیغات غربی کمتر توجه بکنند ما چند تا انتخابات داشتیم که آن کسی که بیشتر پول خرج کرد برنده نشد این شاهد چه است؟ شاهد این است که مردم به پول رای ندادند مردم به تبلیغات و دختران اسکیت سوار و نمی‌دانم اینها توجه نکردند مردم به ویژگی‌ها توجه کردند به آن شاخصه‌هایی که امام خامنه‌ای حفظ الله دادند توجه کردند و رای هایشان رای فکر بود، رای دل بود، رای اعتقاد بود این باید هر چه جلوتر می‌رویم مردم ما این را در خودشان تقویت کنند.

نقش صدا و سیما در حقوق برابر تبلیغات کاندیداها

بحث تبلیغات شد، همان طور که اشاره فرمودید تبلیغات نباید به صورت غربی باشد؛اما متاسفانه عموم تبلیغات به این صورت است. شما برای برون رفت از این قضیه چه نظری دارید؟ برای جایگزینی این سبک از تبلیغ آیا مدلی را هم مد نظر دارید؟

نقش صدا و سیما در این زمینه می‌تواند خیلی بارز باشد. در انتخابات ریاست جمهوری این اتفاق افتاد و مردم هم توجه کردند ، البته نقص‌هایی داشت و باید این نقص‌ها را برطرف کرد.

به نظر بنده طی یک ضوابطی که احترام افراد حفظ بشود صدا و سیما موظف است که کاندیداهای مختلف را بیاورد و حرف هایشان را بزنند و مردم هم قضاوت کنند فرصت یکسانی که برای همه در نظر گرفته شده بیایند و حالا از آن جبهه‌ای که در آن قرار دارند جمعیتی که یک جمعی از کاندیداها در آن هستند دفاع بکنند و یا می‌خواهند از شخص خودشان دفاع بکنند ویژگی‌های خودشان را بگویند، برنامه‌های خودشان را بگویند، طرز فکر خودشان را اعلام بکنند یک فرصتی پدید بیاورند .

این مخارج زیادی برای مردم ندارد فرض کنید یک کاندیدایی که دسترسی به ثروت و قدرت ندارد . آن هم می‌تواند حاضر بشود و حرف هایش را بزند و در یک سطح وسیعی با آن ارتباط برقرار بکنند و بیشتر تبلیغات برود روی تبلیغاتی که در دسترس همه است همه‌ی کاندیداها هست و اکثریت مردم می‌توانند با آن ارتباط برقرار بکنند یعنی رادیو و تلویزیون، صدا و یمای ما می‌تواند در این زمینه نقش صرفه جویانه‌ای را و تاثیرگذاری را ایفا بکند در دسترس مردم قرار بدهد.

همچنین می‌شود روزنامه‌های ملی مخصوص ایام انتخابات پدید بیاید که تقسیم بکند روزهایی که تبلیغات می‌کنند و شمارگانی که این‌ها انتشار می‌کنند حتی دولت هم پولش را بدهد نظام پولش را بدهد یعنی یک روزنامه‌ای در ایام انتخابات ریاست جمهوری در ایام انتخابات مجلس به طور مجانی چاپ بشود و یک امکاناتی را در اختیار کاندیداها قرار بدهند فرض کنید به هر کسی یک چهارم صفحه را اختصاص بدهند تقسیم بکنند روزهای متعددی یک هفته چاپ بشود و این یک هفته را تقسیم بکنند بین دویست و خورده‌ای حالا چند هزاری که هست و هر کدام این‌ها حالا ممکن است این به صورت یک دفترچه باشد به صورت یک مجله باشد هر روز چاپ بشود یا ویژه نامه‌ای باشد که همه را شامل بشود همه بتوانند به همه‌ی ویژگی‌هایی که از زبان خودشان منتها یک کنترلی هم باید بشود که راستی آزمایی بشود یعنی آن چیزهایی درج بشود که راستی آزمایی شده نه این که یک کسی بیاید ادعاهای واهی بکند سوابقی که نداشته بیاید آنها را ادعا بکند و یک ضوابطی هم باز آن می‌خواد .

آن هم در دسترس عموم قرار بگیرد به جای این همه پوسترها و کاغذها و این همه چیز که مردم هم گیج بشوند یک چنین امکاناتی اگر پدید بیادید بسیار موثر خواهد بود. صدا و سیما یک ابزاری که همه به آن دسترسی دارند در همه‌ی خانه‌ها هست و آن ساعاتی که درباره‌ی کاندیداها و اینها هست می‌تواند ساعات در یک کانال خاصی در یک ساعات خاصی باشد آن‌ها که علاقه دارند درباره‌ی کاندیدها به این کانال مراجعه کنند و صحبت های کاندید ها را بشنوند.

در حال حاضر ما صدا و سیمای استان‌ها را داریم یعنی در هر استانی می‌تواند صدا و سیمای آن استان برنامه ریزی کند کاندیدای آن استان در یک جدول بندی بیایند و با مردم صحبت کنند و برنامه‌های خودشان را بگویند حتی مناظره‌های سالمی می‌شود ترتیب داد در مورد موضوعات خاص،‌ موضوعاتی که تحت نظر مجلس است و مرتبط با مجلس است افراد بیایند در یک جمع‌هایی در یک مناظره‌ی دسته جمعی بیایند و حرفشان را بزنند با هم مناظره بکنند هر کسی به صورت سالم این هم باز برنامه ریزی می‌خواهد ضوابط می‌خواهد.

این‌ها راهکارهایی است که می‌تواند کمک کند هم به این که انتخابات شور و شوق و اشتیاق مردم را به دنبال داشته باشد هم این که کمک بکند که مردم در میان افراد موجود بتوانند افراد اصلح را تشخیص بدهند و به آنها رای بدهند.

حرکت و رشد مردم در انتخاب افراد صالح تر در طول انقلاب

آیا می شود تمامی این موارد را ضابطه مند کرد؟

البته عرض کردم این را چون مسائل تبلیغاتی یک مقدار تا حدود زیادی کیفی است نمی‌شود همه‌ی اینها را تحت ضابطه و قانون در‌آورد بالاخره هر کسی ممکن است مثلاً صحبت مبالغه آمیزی در مورد خودش بکند و بگوید یا یک چیزی را بگوید، انگشت روی چیزی بگذارد که حالت تبلیغاتی داشته باشد که معمولا در غرب، مثلاً از مسئله‌ی جنسیت به عناوین مختلف استفاده می‌شود.

از مسئله‌ی گرایش زنان مثلاً به گروه خودشان استفاده می‌شود؛ از گرایشات قومی استفاده می‌شود . باید تلاش بشود این‌ها به حداقل کاهش پیدا بکند ما باید برویم به سمت این که واقعاً برنامه‌ها را یک مقدار منسجم تر بکنیم معقول تر بکنیم مردم را توجه بدهیم که ماهیت مجلس اصلا چیست؟‌ وظایف نماینده اصلا چه چیزی است؟ مردم را آشنا بکنند و بعد هم افراد بیایند ویژگی هایشان را بگویند اینها آرام آرام حاصل می‌شود یعنی ما الحمدلله در این سی و سه سال رشد داشتیم مردم الحمدلله به سمت وسوی افراد صالح تر رفتند و می‌روند.

وضعیت نام نویسی کاندیداها و تایید صلاحیتشان را چطور دیدید؟ جوسازی های موجود علیه تایید صلاحیت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

در ثبت نام ؛نظام هیچ شرط و شروطی نگذاشت هر چه آنها گفتند ما این شرط را می‌گذاریم آن شرط را می‌گذاریم می‌آییم نمی‌آییم نظام گفت این شرایط عام ثبت نام است و واقعاً هم افراد از همه‌ی طیف‌ها توانستند بروند آنهایی که شرایط عام ثبت نام را داشتند ثبت نام کردند شما الان می‌بینید از همه‌ی طیف‌ها و گروه‌ها هم ثبت نام کردند و هم تایید صلاحیت شدند یعنی شما الان نمی‌توانید بگویید که هیچ کس الان نمی‌تواند این ادعا را بکند که از بین مثلاً فرض کنید اصلاح طلب‌ها هیچ کس نرفته یا تایید نشده یا فلان جمعیتی که بوده هیچ کس نیامده هم ثبت نام شده و هم تایید شدند تعداد زیادی و واقعاً یک رقابت و قضاوت مردمی است در این جا مردم ما در مناطق مختلف باید نسبت به کاندیداهایی که آمدند و در صحنه حضور پیدا کردند باید قضاوت کنند و رای بدهند.

مردم در تهران روی شناخت به افراد رأی می دهند

به صورت کلی وضعیت اصلاح طلبان را چطور ارزیابی می کنید با توجه به اینکه گفته می شود در صورت مشارکت حداکثری این جریان ۵۰ درصد رای تهران را به همراه دارد، و با توجه به عدم وحدت اصولگرایان شما نتیجه را چطور ارزیابی می کنید؟

یک نکته است و آن هم این که در تهران مردم نوعاً‌ به لیست رای می‌دهند اما اگر شما برگردید به نتایج رای گیری‌های گذشته نگاه بکنید فرض کنید یک لیستی است سی نفر، و بیست نفر اینها رای آوردند شما نگاه کنید که تعداد رایی که آن نفر اول لیست آورده یا نفر دوم و سوم یا همین طور تا آخر اینها تعداد آرائشان یکسان نیست یعنی یک کسی ممکن است که پانصد هزار رای آورده باشد در یک لیستی یک کسی ممکن است سی هزار، چهل هزار رای آورده باشد این چه چیزی را می‌شناسد؟

این را می‌رساند که مردم این طوری نیستند که وقتی می‌خواهند رای بدهند اصل همه یا هیچ باشد یعنی یا به این لیست کامل رای می‌دهند یا اصلا به آن رای نمی‌دهند. نه مردم ما واقعاً روی شناخت افراد می‌آیند جلو خودتان را بگذارید جای یک شهروند تهرانی که می‌خواهد رای بدهد و لیست‌های متفاوتی هم هست ممکن است این عده به همه‌ی یک لیستی رای بدهند یعنی واقعا اطمینان داشته باشند یک عده‌ای این کار را می‌کنند ولی اکثر آنهایی که دنبال این هستند که افراد اصلح را شناسایی بکنند یک گزینه اش این است که این لیست‌ها را می‌گذارند جلویشان همه آن افرادی که در این چند تا لیست هستند نگاه می‌کنند مطالعه می‌کنند از این چند تا لیست نگاه می‌کنند و رای می‌دهند و این اتفاق می‌افتد که این پدیده را ما می‌بینیم که در یک لیستی که سی نفر هستند همه یک طور رای نمی‌آورند یک کسی یک رای بسیار بالا می‌آورد یک کسی در حد افتادن رایش نزدیک به افتادن هست و یا به دور دوم کشیده می‌شود در بعضی از بخش‌هایی از لیست‌ها این می‌رساند که مسئله فقط لیست نیست بلکه خود قوت ضعف افرادی که در لیست‌ها قرار می‌گیرند هم مورد توجه مردم قرار میگیرد بنابراین لزوماً این نیست که اگر شما یک لیست داشته باشید همه به آن رای میدهند اگر دو لیست داشته باشی حتماً نصف می‌شود این استدلال کاملی نیست.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:20 AM ] [ یاسر جمالی ]

شاخص‌های انتخابات در’مکتب امام’ / عدالت / امام خمینی(ره): دست‌هایتان را یک قدر نگه دارید، قلم‌هایتان را یک قدر نگه دارید؛ هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود/ آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف چیز بنویسد

مجلس نهم: بخشی از بیانات امام خمینی(ره) در باب ” عدالت ” :

وقتی انسان در قلبش دشمنی یا مخالفت با یک کسی داشت یا با جمعی داشت، هر چه خوبی ببیند، بدی می‏بیند، اصلاً خوبیها محو می‏شود. من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند، می‏خواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد.

وقتی که انسان ـ فرض کنید ـ از یک کسی گله دارد یا می‏بیند نقیصه ‏ای در کار هست، این نصیحت می‏تواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. من راجع به افراد هم عقیده ‏ام هست ـ یعنی شارع هم همین طور است، ما تابع او هستیم ـ که اگر انسان یک مسلمانی را برای خاطر هوای نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان می‏بیند که گاهی وقتها لسانها لسان نصیحت نیست، قلمها، قلمهای نصیحت نیست.

گاهی وقتها انسان می‏بیند که به واسطه یک قلمی، به واسطه یک نوشته ‏ای ممکن است که در بازار یک مطلبی واقع بشود؛ یک زیادی قیمتی بشود، یک کسر قیمتی بشود، اینطور چیزها، این کسی که قلم دستش می‏گیرد باید توجه به این معنا بکند که مسئله، مسئله فرد نیست، مسئله اسلام است و نظام اسلامی و ما مکلفیم این نظام را حفظ کنیم. همچو نباشد که وقتی قلم دستمان آمد دیگر فکر این نباشم که قلمم کجا می‏رود، هر جا رفت بنویسم، هرچه شد بکنم. این در حضور خداست، در حضور ملائکة‏اللّه‏ است، ثبت می‏شود اینها.

آقایان توجه بکنند که قلم آنها یک وقت قلمی نباشد که جمهوری اسلامی را تضعیف بکند. و من می‏بینم در بعضی قلمها این جوری است و اینها توجه بکنند. تویی که برمی‏داری می‏نویسی ما ورشکسته هستیم، تویی که می‏نویسی ما هیچی دیگر نداریم، تویی که این حرفها را می‏نویسی… این برای اسلام مضر است، یک چیزی که برای نظام مضر هست این را توجه کنید به آن؛ دستهاتان را یک قدر نگه دارید، قلمهاتان را یک قدر نگه دارید، توجه بکنید به اینکه هر چیزی نباید نوشته بشود، هر چیزی نباید منتشر بشود.

شما ملاحظه کنید انسان چقدر ضعیف است؛ اگر من یک قلمی دست بگیرم و بخواهم مطلبی بنویسم برای کسی که خیلی دوستش دارم، ممکن نیست در این قلم یک لغزشی پیدا بشود، که این ولو هزار تا عیب داشته باشد یکی از آنها را اشاره کنم، هیچ ممکن نیست؛ برای اینکه این دوستی نمی‏گذارد. اگر چنانچه از آن ور من با یک کسی دشمنی داشته باشم، یک قلمی دستم بگیرم بخواهم بنویسم، ممکن نیست که از محاسن او یک کلمه بنویسم، این قضیه، قلم شیطان است. آن کسی قلمش قلم انسانی است، آنی است که از روی انصاف چیز بنویسد، از روی انصاف صحبت کند.

از همه نویسندگان، از همه گویندگان تقاضا می‏کنم که شما یک قدری تعدیل کنید کارهایتان را، تحت تأثیر نفس اماره واقع نشوید.

دیدار با رییس جمهور ( آیت الله خامنه ای ) – اعضای هیئت دولت…

منبع: نسیم


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ شنبه 6 اسفند 1390 7:20 AM ] [ یاسر جمالی ]

تعداد کل صفحات : 11 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >
درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:61059
تعداد کل مطالب : 165
تعداد کل نظرات : 4
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 29 مرداد 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 5 اسفند 1390