محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
واژه اسراف كاربرد فراواني در بين مردم دارد و همه مصارف بيش از حدّ را شامل ميشود. دايرهاي وسيع دارد كه از دور ريختن اضافي يك غذا تا هدردادن منابع عظيم را شامل ميشود.
چكيده در قرآن مجيد سه واژه آمده كه بيانگر سه خصلت زشت و مبغوض نزد خداوند است. 1- اتراف 2- اسراف 3- تبذير اتراف به معناي زندگي بر مبناي اصل التذاذ و خوش گذراني و غفلت از هدف داري دستگاه آفرينش و جايگاه انسان در جهان است و اسراف به معناي مصرف بي رويه و يا به تعبير ديگر مصرف غير منطقي از منابع طبيعي است و تبذير به معناي تلف كردن و تضيع منابع است. قرآن معاندين مترفين را رسولان الهي معرفي ميكند، و در مورد مسرفين ميفرمايد: انّالله لا يحب المسرفين و نسبت به اهل تبذير ميفرمايد: اِنّ المبذرين كانوا اخوان الشياطين ، يعني آنان برادران شياطيناند. واژه اسراف كاربرد فراواني در بين مردم دارد و همه مصارف بيش از حدّ را شامل ميشود. دائرهاي وسيع دارد كه از دور ريختن اضافي يك غذا تا هدردادن منابع عظيم را شامل ميشود. استقصاء همة موارد نيز غيرممكن است در اين فصل تنها پارهاي موارد ذكر ميگردد اين يك اصل كلي است كه هر زيادهروي در مصرف اسراف است چنانچه علي(ع) ميفرمايد: "كلّما زاد علي الاقتصاد اسراف " "هر چه از حدّ ميانه روي بگذرد اسراف است ". >>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد اسلامی
عدل به عنوان يكى از اصول بنيادين اسلام، مفهومى است كه در ابعاد گوناگون خود را نشان مى دهد. گنجاندن عدل الهى در اصول دين، نگرش اسلام و قرآن و جايگاه ارزشى عدل را مى نماياند. موضوع عدالت، طلب و دفاع از آن به عنوان يك اصل مهم دينى و به نصّ قرآن كريم يگانه هدف اجتماعى پيامبران الهى و كتاب هاى آسمانى است، و راز نزول «كتاب» و «ميزان» تحقق يافتن همين هدف بسيار مهم است، و هر كس به واقع پيرو دين باشد، بايد در راه ايجاد عدالت به هرگونه كه مى تواند، بكوشد.
خداوند مى فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وأنزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط وأنزلنا الحديد فيه بأس شديد ومنافع للناس» به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنان كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم خود به قسط و عدالت قيام كنند و آن را برپا دارند و براى اجراى آن آهن را نيز فرود آورديم كه سخت و استوار است و مى توان از آن بهره برد، چه براى دفاع و گرفتن حق و چه براى سودها و منافع ديگرى كه در آن براى مردمان است. بنابراين غرض از بعثت و فرستادن پيامبران و كتاب هاى آسمانى اين بود كه مردم را به عدالت عادت دهند و حقوق آنان را به ايشان بشناسانند تا خود مردم به اقامه عدالت و گرفتن حقوق خويش اقدام كنند، و آهن را فرستاد تا بندگان در دفاع از اجتماع صالح و بسط عدالت و كلمه حق از آن بهره گيرند. قرآن براى پيامبران اهداف متعددى را ذكر مى كند، اين اهداف، ابعاد متعدد زندگى انسان را در بر مى گيرد، و هدف هاى فرهنگى، اخلاقى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى را شامل مى شود. چنانچه در سوره جمعه مى فرمايد: «هو الذى بعث فى الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة» او كسى است كه از ميان مردم درس نخوانده پيامبرى فرستاد تا آياتش را بر آنها بخواند و آنان را تزكيه كند و كتاب و حكمت بياموزد. و يا مى فرمايد: «ويضع عنهم أصرهم والاغلال التى كانت عليهم» پيامبر آمد تا بارهاى سنگين را از دوش آنان بردارد و غل و زنجيرهايى كه بر دست و پا و گردنشان بود، بشكند، و خود آن حضرت به عنوان فرستاده الهى هدف از بعثت خويش را تكميل ارزشهاى اخلاقى مى داند «بعثت لأتمم مكارم الأخلاق». و در اين جا قرآن هدف ديگرى را مطرح مى سازد كه به نظر جامع و كامل مى نمايد، چون عدل و قسط، قرار دادن هر چيز در سر جاى خود است، پس استفاده درست از هر چيزى عين عدل و قسط است كه هدف بعثت واقع شده است و اين گونه نيست كه تنها به مسأله عدالت اقتصادى بسنده كرده باشد. مطرح شدن «ميزان» نيز دليل بر آن نيست كه بُعد اقتصادى مسأله بر ديگر ابعاد مى چربد، بلكه از آن جايى كه براى هر چيزى تراز و معيار و ميزان سنجش است تا درست به كار رود، مفهوم ميزان يك مفهوم عام است كه در بر گيرنده همه ابعاد اقتصادى، سياسى، فرهنگى و اخلاقى و حتى نظامى است.حركت در مدار عدل نيازمند ميزان و معيار است كه خداوند با فرو فرستادن ميزان آن را بيان مى دارد. شاخصه هاى عدالت در هر چيزى نيازمند آن است كه پس از مطرح شدن ارزيابى و سنجش شود، در قيامت كه «ميزان» نهاده مى شود، مفهوم خاصى است كه بيانگر «عدل» خداست نه ارزيابى و سنجش وزنى چيزى. بنابراين مفهوم قسط و ميزان يك مفهوم عام و فراگيرى است كه همه ابعاد زندگى انسانى را در بر مى گيرد. از اين رو مى توان گفت كه هدف همه پيامبران بيان حقايق و عدل و مشخص كردن ميزان بود تا مردم خود با آگاهى از حقوق خويش و داشتن معيار و ميزان اقدام به اجرا و اقامه عدل و قسط همه سويه در همه ابعاد نمايند و در اين راه از آهن و شدت آن برخوردار گردند و در كارزارهاى عليه نابرابرى هاى فرهنگى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى از آن بهره گيرند. نكته جالب ديگر در جمله «ليقوم الناس بالقسط» اين است كه از «خود جوشى مردم» سخن مى گويد، و نمى فرمايد: هدف اين بوده كه پيامبران انسان ها را وادار به اقامه و برپايى قسط و عدالت نمايند، بلكه مى گويد: هدف اين بوده است كه مردم خود به عنوان مجريان قسط و عدل به پا خيزند و آن را به اجرا درآورند. يعنى مردم بايد برپايه تعاليم پيامبران آن چنان ساخته شوند كه خود مجرى عدالت گردند و اين راه را با پاى خويش بپويند. و از آن جايى كه به هر حال در يك جامعه انسانى هر قدر سطح اخلاق، اعتقاد و تقوا بالا باشد، باز افرادى پيدا مى شوند كه سر به طغيان و گردنكشى و تكاثرطلبى بر دارند و مانع اجراى قسط و عدل شوند، لذا در ادامه آيه مى فرمايد: ما آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است. اين قوت و قدرت براى اين است كه «مردم» از آن بهره گيرند و در برابر قاسطين و تكاثر گرايان و مستكبران، از فرعونيان و قارونيان و بلعميان (بلعم باعورا) عناصر سه گانه زر و زور تزوير بايستدند، در روايتى از امير المؤمنان(ع) در تفسير اين آيه نقل شده كه فرمود: يعنى السلاح و غير ذلك منظور اسلحه و مانند آن است اين آيه ترسيم گويايى از ديدگاه اسلام و قرآن در زمينه تعليم، ترتيب، گسترش عدل و داد و اجراى قسط در جامعه انسانى اسلامى است. نخست از «بينات» و دلايل روشن و «كتب آسمانى» و «معيار سنجش ارزشها» و «بيان احكام و قوانين» كمك مى گيرد تا پايه هاى انقلاب و دگرگونى فكرى و فرهنگى را بنا گذارد و از عقل و منطق بهره مى جويد تا بينش عقلانى را حاكم سازد. اما اگر در هر صورتى و به هر علتى ـ اين ها مؤثر نيفتاد و كار به بن بست كشيد و زورمندان قلدرى پيدا شدند كه نه در برابر بينات سر تسليم فرود آوردند و نه براى كتاب و ميزان ارزشى قايل شدند، در اين جا نوبت به «حديد» كه در آن «بأس شديد» است مى رسد تا با سلاح آهنين بر مغز اين گردنكشان بكوبند تا در برابر قسط و عدل تسليم شوند. مردم در اين راه نبايد كوتاهى كنند بلكه بايد انقلاب و قيام و نهضت داشته باشند و در راستاى عدل و قسط قيام كنند، چنان چه اسوه و الگوى مسلمانان، پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: بعثت بالسيف بين يدى الساعة حتى يعبد الله وحده لا شريك له وجعل رزقى تحت ظل رمحى من در آستانه رستاخيز مبعوث به شمشير شده ام تا مردمان خداى يگانه را پرستش كنند و روزى من در سايه نيزه من است. پس مؤمن موظف است تا در مقابل گروه قاسط و عدالت خوران و قسط گريزان با اسلحه بايستد و حق خود را بستاند، و در اين حالت است كه امام باقر(ع) مى فرمايد: الخير كلّه فى السيف وتحت السيف وفى ظل السيف همه خوبى ها در شمشير و زير شمشير و در پايه شمشير است، زيرا اهل زر و زور و تزوير هرگز به نرمى و تسامح و مدارا به راه نمى آيند و دست از ظلم و ستم و بى عدالتى نمى شوشيند. بنابراين چنان چه رهبران الهى در يك دست كتاب آسمانى براى آگاهى و بينش دادن به حقوق مردم و در دست ديگر شمشير براى تحقق و اجراى حقوق ايشان و دفاع از حق به دست مى گرفتند مؤمنان نيز بايد چنين كنند تا حق خويش را از اصحاب سه گانه زر و زور و تزوير بستانند. چون اصولاً آنان زورگويانى هستند كه تسليم منطق نمى شوند و به حق گردن نمى نهند. اصل بنيادين «عدالت» به عنوان ركن بنيادين و هدف والاى قرآنى، اصلى است كه هيچ مسلمانى نمى تواند نسبت به آن بى تفاوت باشد و براى زنده كردن آن نكوشد و مردم را در جهت طلب آن و قيام براى آن آگاه نسازد. بنابراين گفتن، نوشتن و طلب عدالت و ايجاد آگاهى در مردم درباره آن و شناساندن دو ضد ويرانگر بنيادهاى عدالت يعنى تكاثر و فقر و مبارزه با آن دو، و جانبدارى قاطع از تعديل مالكيت ها و توزيع عادلانه امكانات و ثروت در ميان مردم و نظارت بر بازارها و نرخ ها و جلوگيرى از تورم و احتكار و نفى ستم هاى اقتصادى، به منظور تحقق عدالت و بازگشت به دين خدا، يك تكليف شرعى است، بلكه مى توان آن را به عنوان هدف و تكليف اصلى و واجب بنيادين كه مايه حيات ديگر تكاليف و احكام الهى است، برشمرد، چنانچه معصوم (ع) مى فرمايد: العدل حياة الأحكام . مبارزه با قاسطين و طلب و اقامه عدالت تكليفى است كه هيچ مسلمانى نمى تواند درباره آن از خود كوتاهى نشان دهد. اهميت آن به حدّى است كه موجب سعادت دنيا و آخرت فرد و جامعه است، چنانچه ترك آن موجب شقاوت فرد و جامعه و خروج مسلمانان از دين مى گردد. مبارزه جدى، قاطع و هماره با دو معضل و غده سرطانى تكاثر و فقر، باعث اصلى سامان يافتن جامعه ايمانى و بقاى اسلام و مسلمانى است، چون جامعه تنها با عدالت احيا مى شود و دين و احكام دين تنها از راه ايجاد عدالت ترويج مى گردد و زنده مى ماند. اگر عدالت تحقق نيابد، نه دين ترويج مى شود و نه جامعه اى مى ماند. اين وظيفه بزرگ براى عموم مسلمانان است كه هيچ كس نمى تواند در آن سستى، تعلل و اهمال روا دارد، ولى دو دسته هستند كه نسبت به قضاياى انسانى، مصالح و مفاسد اجتماعى و عدالت معاشى و بسامانى و نابسامانى اوضاع مردم و جامعه، مسؤوليتى بيشتر و سنگين تر دارند، بلكه صلاح و فساد جامعه دينى و همه امور اجتماع به عملكرد و موضع گيرى ايشان بستگى دارد: 1) عالمان دينى 2) مسئولان و كارگزاران حكومتى. پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد: صنفان من أمّتى اذا صلحا صلحت أمّتى واذا فسدا فسدت امّتى. قيل يا رسول الله! ومَن هما؟ قال: الفقهاء والأمراء . دو دسته از مسلمانان و امت من هرگاه درست شوند، مسلمانان درست مى شوند و امت و جامعه به صلاح مى رسند و هرگاه فاسد شوند امت و جامعه فاسد مى شوند. گفتند: اى پيامبر خدا! اين دو دسته كيانند؟ فرمود: عالمان و حاكمان. از مهم ترين نشانه هاى صلاح عالمان، عمل كردن به پيمان الهى است. همان پيمانى كه خداوند از آنان خواسته است تا با ستم ها و ظلم ها بستيزند و با بيدادهاى مالى و اقتصادى مقابله نمايند و در برابر تفاوت هاى فاحش و داشتن هاى بسيار و نداشتن هاى سقوط آور و شقاوت بار بر آشوبند و براى برانداختن اوضاع ضد عدالت استفاده كنند: أن لا يُقارّوا على كظّة ظالم ولا شعب مظلوم . از ديدگاه امير مؤمان اصلاحات جز در سايه عدالت در حق ملت امكان پذير نيست. كسانى كه با حركت هاى عدالت خواهانه ميانه اى ندارند و براى عدالت همه سويه تلاش نمى كنند، نمى توانند خود را اصلاح طلب بدانند، اصولاً ملّت و جامعه به عدالت اصلاح مى شود و اصلاح حوزه عمومى جز به اقامه عدالت از سوى حوزه خصوصى امكان پذير نيست: الرعيةُ لا يُصلحها الا العدل چون اصلاح اجتماعى نيز با حضور ظلم و ستم، فقر و محروميت، استثمار، بهره كشى و تكاثرطلبى سازگار نيست، ظلم و بيداد در همه جنبه هاى سياسى، اجتماعى، قضاياى و اقتصادى، با اصلاحات سازگارى ندارد.
منابع : 1ـ حديد، آيه 25 . 2ـ ر.ك: الميزان، ج 19، ص 300 ترجمه فارسى. 3ـ جمعه، آيه 2 . 4ـ اعراف / 157 . 5ـ بحار الانوار، ج 71، ص 373 . 6ـ نور الثقلين، ج 5، ص 250 . 7ـ ر.ك: نمونه، ج 23، ص 372 . 8 ـ تفسير مراغى، ج 27، ص 183 . 9 ـ فروع كافى، ج 5، ص 8 . 10ـ غرر الحكم، 11ـ خصال، ج 1، ص 37 . 12ـ نهج البلاغه.
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
در مقاله حاضر نويسنده با بررسي مقوله اسراف و صرفه جويي از ديدگاه آيات و روايات، بر ضرورت فرهنگ سازي براي صرفه جويي و قناعت در جامعه تأكيد كرده است كه آن را با هم از نظر مي گذرانيم.
مسأله اسراف و قناعت از مفاهيم و گزاره هاي مورد اهتمام دين مبين اسلام است كه در آيات قرآني و روايات اهل بيت(ع) بر روي اين دو موضوع تأكيدات فراوان صورت گرفته است. معني و مفهوم اسراف «اسراف در لغت به معني تجاوز و زياده روي است و بنابراين در امور اعتقادي و همچنين در تمام افعال و اعمال انساني متصور است. اسراف در عقيده آن است كه انسان درباره خود يا ديگري چيزي را كه دروغ و سزاوار نيست، معتقد شود، مانند اعتقاد فرعون به ربوبيت خودش كه گفت: براي شما غير از خودم خدائي نمي شناسم» (قصص.38) و پروردگار عالم او را از مسرفين خواند. (يونس.83) يا اينكه آنچه را كه سزاوار تصديق و اعتقاد است باور نكنند مانند اعتقاد به خدا و نبوت پيغمبران و امامت ائمه و معاد و... چنانچه در قرآن مجيد مي فرمايد: و اينچنين جزا مي دهيم كسي را كه از حد بگذراند (اسراف كند) و به آيات پروردگارش ايمان نياورد و عذاب آخرت سخت تر و باقي تر است.»(1) موضوع صرفه جويي به قدري در اسلام اهميت دارد كه علماي اخلاق تأكيد مي كنند: «سزاوار است مؤمن در امور مباح هم سعي كنند كه اسرافي از آنها سر نزند، مانند اسراف در خواب، بيداري، حرف زدن و خوردن، چنانكه در حديث است خدا هر پرخور و پرخوابي را دشمن مي دارد.(2) فرهنگ ديني ما به خوبي ابعاد و انواع مختلف اسراف را ترسيم مي كند و به انسان مسلمان مي آموزد كه چگونه خود را از سقوط در اين ورطه حفظ كند. يكي از علماي اخلاق اسلامي در تعريف اسراف و انواع آن مي گويد: «اسراف، به معناي تجاوز از حد و زياده روي كردن است و آن يا از جهت كميت است كه صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار نيست هر چند به مقدار درهمي باشد و يا از جهت كيفيت است و آن صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار است، لكن بيشتر از آن چه شايسته است و از همين رو بعضي صرف مال را در موردي كه سزاوار نيست تبذير گفته اند و صرف مال را در زيادتر از آنچه سزاوار مي باشد، اسراف دانسته اند.(3) اسراف در قرآن و روايات آيات قرآن درباره نكوهش اسراف و تبذير و ارزش و جايگاه ميانه روي و بهره گيري صحيح از نعمت هاي الهي به اندازه اي روشن و واضح است كه ما به عنوان يك مسلمان بايد به چنين مكتب دقيق و اخلاقي افتخار كنيم. قرآن در جاي جاي خود به مسئله اسراف اشاره مي كند و اسراف كننده را مورد سرزنش قرارمي دهد، برخي از اين آيات عبارتند از: -«خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست، هدايت نمي كند.» (غافر.8) -«اسرافكاران اهل آتش جهنم هستند.»(غافر.43) -از نعمت هاي الهي بخوريد و بياشاميد، اما اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمي دارد.» (اعراف.31) -(بندگان خداوند) كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف مي نمايند و نه سختگيري، بلكه در ميان اين دو، حد اعتدالي دارند.»(فرقان.67) -«و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.» (انعام.141) قرآن كريم مسئله اسراف را در معناي بسيار وسيعي به كار برده است و همانگونه كه در روايات نيز عنوان شده اسراف مراتب مختلفي دارد، اسراف در مرتبه اي مختص خوردن و آشاميدن است و در جايي ديگر فرعون نيز در رتبه اسرافكاران قرارمي گيرد، قرآن به انسان هايي كه زياده روي و اسراف مي كنند توصيه مي كند كه از راهي كه در پيش گرفته اند، بازگردند و از رحمت و بخشش الهي مأيوس نشوند. خداي متعادل در آيه27 سوره بني اسرائيل نيز اين گونه تكليف مسئله اسراف و تبذير را روشن مي سازد كه: «اسراف مكن و مال خودت را پراكنده مساز، به درستي كه اسراف كنندگان برادران شياطين هستند و شيطان به پروردگارش سخت (منكر) و كفران كننده است.» فرهنگ اسلامي همانگونه كه ديديم زياده روي در مصرف و استفاده از نعمت هاي مادي را از پائين ترين مراتب اسراف مي داند، در حاليكه دايره اين موضوع در اسلام بسيار گسترده است، تا جائيكه بحث از اسراف در عقايد و اعمال نيز به ميان مي آيد. احاديث و اخبار درنكوهش اسراف از ائمه شيعه بسيار نقل شده و به جرأت مي توان گفت كه در هيچ مذهب ديگري به اين اندازه درباره مسئله ميانه روي و اعتدال در مصرف تأكيد نشده است، نگاهي به روايات زير اين مسئله را بيشتر آشكار مي سازد. امام كاظم(ع) در وصيت نامه اي به هشام مي فرمايد: يكي از لشكريان عقل ميانه روي و از لشكريان جهل زياده روي است.(4) اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «زياده روي و اسراف مكن، زيرا بخشش اسراف كار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود.(5) رسول خدا نيز در اين باره اينچنين مي فرمايد (السرف يورث الفقر»(6) زياده روي فقر به بار مي آورد. امام موسي بن جعفر(ع) در جايي ديگر فرمود: كسي كه در زندگي ميانه روي و قناعت ورزد، نعمت او باقي مي ماند و آنكه با تبذير و اسراف زندگي كند، نعمتش از بين مي رود.(7) علاوه بر اين در سخنان گوهر بار ائمه هدي عليهم السلام بارها از اسراف و زياده روي به عنوان عامل تباهي مال و ثروت، از بين رفتن بركت و مقدمه و زمينه فقر و تندستي ياد شده است. قناعت، فضيلت بزرگان دركنار بحث اسراف كه همواره دراسلام مورد مذمت قرار گرفته است، مسئله قناعت خصلت و ويژگي ارزشمندي براي يك انسان مسلمان به شمار مي رود. در فرهنگ اسلامي صفت قناعت از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه است و از آن به عنوان وسيله اي كه سعادت ابدي آدمي را به بار مي آورد ياد شده است. امام محمدباقر(ع) در اين رابطه مي فرمايند: هركه قناعت كند به آنچه كه خدا به او مي دهد، غني ترين مردم است. (8) علاوه بر اين در كتب اخلاقي اسلامي نيز مي بينيم كه روشهاي تحصيل اين صفت پسنديده مورد بحث و بررسي قرارگرفته و علماي اخلاق به صورت مفصل به اين موضوع پرداخته اند كه حاكي از توجه دين مبين اسلام به اين مسئله است، به عبارتي در آموزه هاي ديني ما علاوه بر اينكه مسئله قناعت و صرفه جويي يك مسئله تاثيرگذار درجامعه محسوب مي شود و به ابعاد اجتماعي آن پرداخته شده، هر فرد مسلمان نيز به كسب و تحصيل اين ويژگي اخلاقي پسنديده به عنوان يك فضيلت تشويق شده است. همچنين با نگاهي به ادبيات اين مرز و بوم خواهيم ديد كه ادبيات و شعراي ايراني نيز در جايگاههاي گوناگون به مسئله اسراف و در مقابل آن به صرفه جويي و قناعت توجه ويژه اي داشته اند. همچنانكه در گلستان سعدي بابي در فضيلت قناعت وجود دارد و در كتاب بوستان نيز باب ديگري به قناعت اختصاص يافته است. سعدي مي گويد: چو كم خوردن طبيعت شد كسي را چو سختي پيش آيد سهل گيرد وگر تن پرورست اندر فراخي چو تنگي بيند از سختي بميرد يا اينكه مي گويد: اي قناعت، توانگرم گردان كه وراي تو هيچ نعمت نيست (9) آثار متعددي از ادبيات فارسي وجود دارد كه به بحث قناعت و صرفه جويي پرداخته اند و بسياري از اين مباحث ريشه در فرهنگ ديني و سنت ها و آيين هاي ملي و بومي ما دارند كه توجه به اين آثار و بازگونمودن آنها در جامعه به شكل مطلوب مي تواند اشاعه دهنده فرهنگ مصرف صحيح و پرهيز از اسراف باشد. ضرورت احياي فرهنگ ميانه روي و قناعت موضوع اسراف و زياده روي و در مقابل آن صرفه جويي به قدري گسترده و مبسوط در كتب ديني و اخلاقي اسلامي مورد بحث قرار گرفته كه هر شك و شبهه اي را از ذهن انسان برطرف مي سازد و بسياري از ما به رغم اينكه به ابعاد مختلف آن احاطه نداريم، اما بازهم به دليل همين تاكيدات فراوان لزوم صرفه جويي و به قولي اندازه گيري مقتصدانه درمصرف را به عنوان يك ارزش ديني و انساني پذيرفته ايم. اگرچه براي ما انسانهاي غافل تنها هنگامي كه به خشكسالي و محدوديت قطعي برمي خوريم، مسئله صرفه جويي جلوه پيدا مي كند، اما اسلام به عنوان مكتبي كه براي سعادت بشر برنامه دارد، درهمه حال و همه جا اسراف را امري ناپسند ذكر مي كند و مومنان را از زياده روي برحذر مي دارد. حال اگر مي خواهيم در عرصه هاي گوناگون به موفقيت دست بيابيم، بايد فرهنگ اسلامي مصرف صحيح را در جامعه ترويج كنيم. به نظر مي رسد مسائلي از قبيل كم آبي و خشكسالي و غيرآن، يك محصول معنوي ارزشمند را براي ما به ارمغان آورده است و آن چيزي نيست جز احياي مجدد فرهنگ مصرف صحيح به رغم همه نواقص. درست است كه بايد به اين موضوع بيش از آنچه كه هست، پرداخته شود، لكن قطره ها هستند كه جريان ساز مي شوند و جرقه ها و شعله ها و زبانه هاي آتش را مهيا مي سازند. براي مبارزه با اسراف و ترويج مصرف صحيح بايد به ريشه هايي توجه داشت كه بتواند تاثير عميق در دل و جان مردم بگذارد، زيرا در غير اين صورت ممكن است روزگاري فرا رسد كه ديگر خبري از اين ريشه ها نيز نباشد. حال كه اين ريشه ها هنوز خشك نشده بايد به آن توجه داشت و غفلت نورزيد، همانطور كه اسراف به معناي گسترده آن محصول فرهنگ بيگانه است، صرفه جويي و ميانه روي و اعتدال در امور مختلف نيز از دل فرهنگ اسلامي و بومي ملت ما بيرون آمده است، بنابراين براي آنكه بتوانيم الگويي صحيح از مصرف را ارائه دهيم، ناچار هستيم كه به احياي فرهنگي جامعه بهايي بيش از پيش دهيم و از اين فرصت ايجادشده به نحو احسن استفاده كنيم، فرصتي كه امروز به بهانه كم آبي و خشكسالي تجلي يافته است. بنابراين از منظري ديگر كم آبي و خشكسالي بركات معنوي را نيز به همراه خود داشته است و مي تواند به نقطه آغازين براي برنامه ريزي و ترويج فرهنگ اسلامي صرفه جويي نيز تبديل شود. فراموش نكنيم كه فرهنگ مقوله اي مجرد و يك وجهي نيست، بلكه مسائل فرهنگي همواره تحت تاثير امور ديگري قرار مي گيرند، نمي توان از يك سو شاهد رواج فرهنگ مدگرايي در جامعه بود و ازطرفي انتظار داشت مردم به صرفه جويي درمصرف اهتمام داشته باشند. به هرحال به نظر مي رسد اين اراده مردمي در زمينه صرفه جويي بايد با فرهنگ سازي و تلاش همه جانبه، استمرار يابد تا در آينده اي نزديك مشكلات ناشي از محدوديت منابع كمترين تاثير منفي را در جامعه ما داشته باشد. يادمان باشد كه اسراف كاري مي تواند از پايين ترين مراتب آغاز شده و به نقطه اوج خود برسد، دراين ميان تنها فرهنگ مبتني بر آموزه هاي اخلاقي منبعث از وحي است كه مي تواند درمقابل آن بايستد، اين فرهنگ در جامعه ما ريشه دارد و بايد به اشاعه آن كمك كرد. پانوشتها: 1و 2- گناهان كبيره، شهيد دستغيب، جلد2، ص120 3- همان، ص103 4-تحف العقول، ص300 5-غررالحكم، ص34 6-مجموعه الاخبار، باب 171، حديث6 7-تحف العقول، ص301 8-معراج السعاده، ملا احمدنراقي، ص387 9-كليات سعدي، تصحيح بهاءالدين خرمشاهي، ص89 منبع : سایت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
يكى از ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) رعايت مساوات بين همسران بـود كه به مواردى از آن اشاره مى شود: الف ـ پـيامبـر اكرم(ص)مهريه هر يك از زنانش را چـهارصد درهم قرار داد(مهر السنه) و فرقى بـين عايشه, حـفصه, ام سـلمه, سـوده, ميمونه, زينب دختر جحش و زينب دختـر خزيمه نگذاشت(1)و ملاحظاتـى از قبيل قريشى و غير قريشى, جوان و غير جوان, بيوه و غير بـيوه و امثال آن را در مهريه دخالت نداد. اين تساوى حتـما اثر مثبـت خود را در ذهن زنان مى گذارد, تـا خـود را از نظر شخـصيت و ساير امور همانند يكديگر ببينند. اگر يكـى از آنها ويژگى خـاص يا وضـعـيت ويژه اى داشـت, در آن وضعيت, پيامبر(ص)بـه نحو ديگرى جبـران كار و فعاليت و ويژگى او را مى كرد و با زبـان يا عمل بـه گونه اى رفتار مى كرد كه تساوى و برابرى, بـرترى شخصى را از بـين نبـرد, كه بـه مواردى از آن در آينده اشاره خواهد شد. على رغم اينكه هفت تن از همسـران داراى مهريه مسـاوى بـودند, ولى بـراى صفيه و جـويريه چنين مهريه اى ذكر نشده است. شايد بـه اين جهت كه ((صفيه)) اسيرى بـود كه بـه اسارت در آمد و پيامبـر اكرم(ص) او را براى خود انتخاب(اصطفا)كرد و بـه اين گونه افراد مهريه اى تعلق نمى گيرد و آزادى او مهريه اش شده است و ((جويريه)) اسيرى بود كه سهم ((ثابـت بـن قيس)) انصارى شد و سپس بـا او عقد كتـابـتـى(يك نوع قرارداد آزادسـازى بـردگان)نوشت كه در مقابـل پرداخت پول بـه عنوان مال الكتابـه آزاد شود. وى بـراى تهيه پول نزد پـيامبـر اكرم(ص)آمد و حـضـرت فـرمود: آيا بـهتـر از آن را نمى خواهى؟ پرسيد: بـهتر كدام است؟ فرمود: پرداخت مال الكتابـه و ازدواج با من. گفت: بله. و پيامبر اكرم(ص)مال الكتابه را پرداخت و با او ازدواج كرد.(2) >>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
در كتاب « دعائم الاسلام، اثر نعمان بن محمد تميمي (363-259ق) »، (ج1 ، ص 351 تا 368) عهدنامه مفصلي از پيامبر اعظم حضرت محمد (ص) نقل شده كه حاوي نكات بسياري در شيوه حكمراني و نكات مديريتي است. آن چه مي خوانيد ، اقتباس و تلخيصي از اين عهد نامه و منشور نوراني ، خطاب به كارگزاران و مديران است:
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
هدف نگارنده از تقرير اين مقاله تكرار مكررات و ارائه آماري كه اين روزها دائماً ميبينيم و ميشنويم، نيست، بلكه ارائه طريقي برگرفته از تجارب گذشته در كليديترين بخشهاي كشور يعني انرژي است.
قدمت داستان اسراف و تضييع منابع به اندازة قدمت تاريخ بشر است. داستاني قديمي كه در عين حال جاري و به روز است و در تمام اديان الهي اشاراتي به آن شده است از جمله در كلاما... مجيد كه ميفرمايد «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا» (آيه 31 سوره اعراف) ولي از آنجائي كه بنيآدم نيازمند تذكر دائمي است، رهبران وارسته هرازچندگاهي ناچار به گوشزد و ذكر مجدد آن هستند. از آن جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات سال جديد خواستار برنامهريزي و حركت جدي در جهت اصلاح الگوي مصرف شدند. نكته جالب توجه اينكه اصلاح فرآيند مصرف حركت جديدي در سطح بينالمللي است. به نحوي كه نظريهپردازان بزرگترين اقتصاد دنيا همچون آمريكا دم از اصلاح الگوي زندگي آمريكائيان كه بر پايه مصرف هر چه بيشتر استوار بوده و بخشي از هويت آنها را تشكيل داده ميزنند. تشويق به مصرف بيشتر مفهومي است كه جزو اصول پذيرفته شده و محدوده قرمز اقتصاد خرد آمريكائيان و اصولاً كشورهاي صنعتي غربي (بجز ژاپن كه داراي پشتوانه فرهنگي شرقي است) بوده است، اما كار به جايي رسيده كه هماكنون چارهاي جز بازنگري و تحول در اين اصل كليدي نظام سرمايهداري نيست. مقولة بهبود و توسعه روشها، شيوهها و الگوهاي تخصيص منابع، ميدان جديد عملي خواهد بود كه، هر ملتي كه در آن كارآمدتر عمل كند، آيندهاي روشنتر پيشرو خواهد داشت، در غير اينصورت آيندهاي ناخوشايند به همراه فقر و وابستگي نتيجه انتخاب راه اسرافكاران و ضايعكنندگان منابع است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در حالي به اين نكته اشاره ميفرمايند كه سالياني از شروع برنامهريزي در جهت بهينهسازي مصرف گذشته است ولي بدون شك اين اقدامات كافي نبوده كه ايشان ناگزير از تذكر مجدد شده و خواستار حركتي جدي هستند. براي بيان مناسبتر، لازم است گذري سريع بر تاريخچه اقدامات انجام شده داشته باشيم: در اوايل دهه هفتاد و در پي فراغت از جنگ تحميلي كه بسياري از منابع كشور را معطوف به خود كرد، هستههاي اوليه تفكر در خصوص روشهاي بهينه مصرف انرژي در سازمان مديريت و برنامهريزي وقت شكل گرفت تا حركتهاي منفرد و جداگانة مديران، متخصصان و مبتكران بخشهاي دولتي و خصوصي اقتصاد كشور را سازماندهي و يكسو كند. نهايتاً ماحصل اين چالشها به تأسيس دواير و ادارات و سازمانهايي در بخش انرژي از آن جمله سازمان انرژيهاي نو و سازمان بهرهوري انرژي در وزارت نيرو و شركت بهينهسازي مصرف سوخت كشور در وزارت نفت انجاميد هركدام از اين ادارات تحقيقاتي را به كمك دانشگاهها و مراكز آموزش عالي و نيز مشاورين خصوصي به انجام رسانيده و طرحهايي را نيز اجرايي كردند، استانداردها و آييننامههايي را پيشنهاد داده و حتي با كمك دستگاه قانونگذاري مواردي از آنها نيز به صورت قانون تصويب و جهت اجرا به دولت ابلاغ شد. آييننامههاي اجرايي توسط دولت تصويب و بودجههاي كلان از بودجة عمومي دولت و يا بودجه اصلي دستگاههايي مانند شركت ملي نفت جهت اجراي اين طرحها، تخصيص يافت. حداقل در بخش انرژي كشور دهها پروژه بصورت پايلوت يا طرح اصلي اجرا شده است كه جهت جلوگيري از اطالة كلام توجه خواننده محترم را به پايگاههاي اطلاعرساني سازمانهاي نامبرده معطوف ميدارد. فقط به عنوان مثال به آخرين رويداد كه اجراي تبصره 13 قانون بودجه سال 1385 بود، اشاره ميكند كه حتي دولت براي اجراي آن ستاد مشخصي را معرفي كرد كه شامل حمايت از طرحهايي براي توسعه ناوگان حمل و نقل عمومي و تبديل مصرف بنزين به گاز طبيعي از طريق گازسوز كردن خودروها و جايگزيني خودروهاي فرسوده كشور بود. هدف نگارنده از تقرير اين مقاله تكرار مكررات و ارائه آماري كه اين روزها دائماً ميبينيم و ميشنويم، نيست، بلكه ارائه طريقي برگرفته از تجارب گذشته در كليديترين بخشهاي كشور يعني انرژي است. البته روش و مبرهن است كه بخشهاي صنعت، تجارت، كشاورزي، ساختمان و حتي بخشهاي به ظاهر غير اقتصادي مانند آموزشي، فرهنگي، و ... با تعريفي كه از اصلاح «الگوي مصرف» داده خواهد شد، نقش مهمي خواهند داشت، و ليكن عينيترين و ملموسترين مثالها در بخش انرژي است فلذا توجه خواننده را به اين بخش معطوف دارد. مقوله «مصرف» يك طرف سكهاي است كه طرف ديگر آن «منبع» است. در فن مديريت منابع را به چهار دسته زير تقسيم ميكنند: *منابع اجتماعي، *منابع انساني، *منابع زيربنائي و *منابع طبيعي. با مصرف هر كدام از اين منابع يا تركيبي از آنها، ميتوان ثروت و رفاه ايجاد كرد مثلاً با استفاده از نيروي انساني ماهر (منابع انساني) و تبديل سنگآهن (منابع طبيعي) به شمش آهن و حمل آن از طريق خطوط راهآهن و بنادر (منابع زيربنائي) ميتوان شمش آهن را صادر و از ثروت حاصل از صادرات، مايحتاج عمومي را تأمين و ايجاد شغل و بهداشت عمومي كرد. يا مثلاً يك كارگردان هنري(منابع انساني)، با استفاده از برنامه تلويزيوني (منابع زيربنايي) و فرهنگ عمومي ناشي از تربيت خانوادگي ايراني(منبع اجتماعي) كه اسراف را عملي ناپسند ميداند، استفاده كرده و از اسراف نان جلوگيري و دورريز آن را به حداقل ميرساند. با ارائه دو مثال فوق، سئوال اينجاست كه آيا ما از تمام منابع خود به درستي استفاده ميكنيم؟ آيا اصلاح الگوي مصرف فقط به مثلا صرفهجويي در آب شرب لولهكشي منازل محدود ميشود؟ آيا فقط منابع طبيعي تنها منابعي هستند كه مصرف آن بايد داراي الگوي صحيح باشد؟ جالب است بدانيد در كشورهاي پيشرفته اقتصادي ترتيب پيش گفته منابع، به ترتيب اهميت هستند به عبارتي مهمترين منبع، منابع اجتماعي از قبيل باورها، اخلاقيات، باورهاي ديني و بطور كلي فرهنگ است، سپس منابع انساني كه همان وقت و امور مربوط به نيروي انساني است و پس از آن منابع زيربنائي شامل خطوط راهآهن، كانالهاي اطلاعرساني، زير ساختهاي آموزشي و از اين قبيل و نهايتاً منابع طبيعي مثل چاه نفت يا معدن سنگ آهن و يا طلا قرار دارد. بطور تقريبي 70 درصد ثروت ايجاد شده در كشورهاي پيشرفته از منابع غير طبيعي و فقط 30 درصد از منابع طبيعي است. اين نسبت در كشورهاي درحال توسعه برعكس است. اينكه گرايش كشورهاي پيشرفته اقتصادي به رعايت اين اولويت باعث پيشرفتگي آنها شده يا پيشرفتگي صنعتي و اقتصادي آنها چنين اولويتي را ايجاد كرده است، اهميت ندارد، آنچه مهم است درهمتنيدگي اين نحوه اولويتبندي با پيشرفتگي و توسعه يافتگي است و اين نكتهايست كه بايد به آن توجه كنيم. صنعت نفت به عنوان موتور محرك اقتصاد كشور ، جبهه اول اصلاح الگوي مصرف ميتواند باشد. از آنجائيكه 4 منبع اشاره شده در صنعت نفت موجود است، وقت آن رسيده كه با درايت مديران ارشد و كارشناسان مجرب پتانسيل و امكانات هر چهار منبع شناسايي و وضع فعلي مصارف آنها مورد ارزيابي قرار گرفته و به موازات شناسايي وضع حال، الگوي صحيح تخصيص و مصرف منابع ترسيم و با يك برنامه زمانبندي قابل قبول اجرايي شده و در تمام مراحل اجرا مورد بازبيني، ارزيابي و اصلاح قرار گيرد. اكنون كه اين روزها،پايان دوره كاري دولت نهم است، فرصت مغتنمي براي وزير نفت دولت آينده است كه با ارائه برنامه براي اصلاح الگوي مصرف منابع اجتماعي، انساني، زيربنايي و طبيعي در وزارت نفت و چهار شركت اصلي و دهها شركت فرعي، از بزرگترين مجموعه اقتصادي نمونهاي بيافريند كه سرمشق ديگر بخشهاي كشور شود.به عنوان مثال مجموعه نفت داراي عزت و هميت خودباوري و اعتماد به سازندگان و مهندسين داخلي است. پيامد برخوردهاي تحقيرآميز دوران ستمشاهي و خودباختگي آن رژيم در مقابل صنعت غرب و خودباوري صنعتي ناشي از انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي، سرمايهاي در مجموعه صنعتي ما ايجاد كرده است كه با تمسك به آن بايد به راحتي در تمام بازارهاي نفتي منطقه و بازارهاي اصلي جهاني حضور فعال داشته باشيم. يا به عنوان مثالي ديگر، نگارنده كه در سطوح و بخشهاي مختلف صنعت نفت خدمت كرده است، بارها شاهد عدم بهرهبرداري صحيح از نيروي انساني و يا بيتوجهي به حوائج و نيازهاي ايشان بوده است. جالب است بدانيد در يك پروژه تحقيقي در شركت بهينهسازي مصرف سوخت در سال 1381، نتيجه تحقيقات نشان داد كه 80درصد از گلوگاهها و موانع پيشرفت در اصلاح الگوي مصرف در مقوله نيروي انساني و آن هم در درون سازمان است. حتماً خواننده محترم چه در صنعت نفت باشد چه در خارج از آن شاهد به كارگيري ناصحيح و يا نابجاي نيروها در سازمانها بوده است كه داوري آن را بخودشان واگذار ميكنم. اگر نيروي انساني كارآزموده، در محل صحيح قرار نگرفته باشد به چه دليل بايد از وي انتظار تصميمگيري صحيح در خصوص توليد نفت از مخازن مشترك، يا مديريت خطوط انتقال يا كشتيراني و دهها مقوله ديگر داشته باشيم. مقوله منبع انساني فقط به اينجا ختم نميشود. شبكه نيروي انساني كه در شركتهاي پيمانكار يا مهندسين مشاور و يا خدماتي وجود دارد، به مراتب عظيمتر از مستخدمين رسمي يا قراردادي نفت است. آيا با اين بالهاي پرواز به درستي رفتار ميكنيم؟ آيا صلاحيت آنها را ارزيابي و مورد ارتقاء قرار ميدهيم؟ به عنوان مثالي ديگر از منابع زيربنايي، مجموعه نفت با دارا بودن گستردهترين شبكههاي فناوري اطلاعات و يا مجموعههاي با ارزش مهندسي و فني آيا به صورت بهينه از آنها استفاده ميكند، آيا دوباره كاري و چندباره كاري در تهيه يك سند فني يا ارزيابي از يك تامينكننده صورت نميگيرد؟ اما آنچه به صورت اشاره و مختصر در فوق مطرح شد، صرفاً براي ايجاد جرقهاي و انشاءالله انگيزهاي در ذهن خوانندگان محترم و بالاخص همكاران صنايع نفت از دواير دولتي تا شركتهاي خصوصي است تا هر كدام در مسيري كه پيش روي دارند و مسئوليتي كه پذيرفتهاند راه چارهاي ارائه كنند و اما در ذيل پيشنهادات مشخصي براي فرايند اصلاح ارائه ميشود. ـ تفويض ماموريت به يك ستاد از افراد داراي صلاحيت براي اصلاح الگوي مصرف در مجموعه صنعت نفت (شامل وزارت، شركتهاي اصلي و فرعي، پيمانكاران و شركتهاي خصوصي) تعيين چهار محور اصلي منابع اجتماعي، انساني، زيربنايي و طبيعي براي شناسايي با جزئيات كامل در تمام مجموعه صنعت نفت - شناسايي وضع موجود با تمام درستيها و كاستيها در حول چهار محور فوق - تبيين الگوي صحيح مصرف چهار منبع فوق - برنامهريزي دقيق براي حركت از وضع حال به وضع الگوي مطلوب مصرف - مانيتورينگ و ارزيابي اجراي برنامه و اصلاح آن در صورت نياز، تا رسيدن به نقطه مطلوب از آنجاييكه بنظر ميرسد اصلاح امور تا رسيدن به تعالي امري طولاني مدت است، انتظار تحول در كوتاهمدت، كوته نظري است، ولي سمت و سوي حركت نمايانگر آينده آن است به عبارتي، سالي كه نكوست از بهارش پيداست. در پايان هرچند ميخواستم از بيان آمار اجتناب كنم تا از اهميت كل موضوع و دستاوردهاي غيرقابل محاسبه تخصيص صحيح منابع كاسته نشود وليكن صرفاً به دليل ملموس كردن آن اجازه دهيد منافع نازلترين و كم اهميتترين بخش، يعني منابع طبيعي را در حد كلان گوشزد كنم. لازم است بدانيد جمهوري اسلامي ايران در سال 1386، معادل 2823 ميليون بشكه نفت خام، انواع حاملها شامل نفت، گاز طبيعي، زغال سنگ و ديگر انرژيها را توليد كرده است. ارزش اين حجم انرژي با فرض هر بشكه نفت 50 دلار، بالغ بر 141 ميليارد دلار در سال 1386 است. به غير از حدود 1030 معادل ميليون بشكه نفت خام صادراتي انواع انرژي كه عمدتاً نفت خام بوده است، بقيه به مصرف بخشهاي مختلف از جمله خود صنعت نفت رسيده است يعني حدوداً معادل 1800 ميليون بشكه نفت خام به ارزش 90 ميليارد دلار! اگر به گفته كارشناسان محترم بهينه سازي انرژي نه يك پنجم، نه يك سوم بلكه فقط نصف اين مبلغ را با اجراي صحيح الگوي مصرف صرفه جويي كنيم محاسبه كنيد سهم هر ايراني را در يك سال. حال محاسبه منافع ناشي از اصلاح الگوي مصرف ديگر منابع كه بسيار پراهميتتر هستند را به شما واميگذارم.
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
صرفه جويي به مفهوم مصرف چيزى به شكل درست و مناسب آن است. اين مساله براي ايجاد تعادل ميان درآمد و هزينه بسيار مهم و اساسي است و در حوزه اقتصاد خانواده نيز مى تواند تاثيرگذار و سرنوشت ساز باشد. با اين همه صرفه جويى علاوه بر اينكه در حوزه اقتصاد شخصى معنا و مفهوم مى يابد در حوزه اقتصاد عمومى نيز معنا دارد. امام خمينى (ره) بر اين اساس است كه مصرف زياد و بيش از نياز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مى داند بلكه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مديون مى شمارد.
قرآن نيز به اين مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنمايى آدمى به سوى كمال است و به مساله اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگى با مساله آسايش و آرامش دارد، توجه داشته و براي اين كه انسان در مسير كمالى حركت كند به مساله اقتصاد و روش هاي مناسب و درست كسب درآمد و هزينه هاى آن نيز پرداخته است. بازخوانى نگرش و تحليل قرآن مى تواند در اين زمينه براى دست يابى به شيوه هاى درست كمك كند. نوشتار حاضر تلاشى است تا اين مساله را از ديدگاه قرآن واكاوي نمايد.
مفهوم صرفه جويي
واژه عربي صرف كه به معناى تغيير و تحويل آمده است در علوم مختلف معانى و مفاهيم گوناگونى را بيان مى كند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معناى ساختن صيغه هاى مختلف از يك اصل مى باشد كه در ادبيات عربى معروف و مشهور است.
در علوم قرآنى صرفه به معناى بازداشتن شخص از آوردن آيه و يا سوره اى است كه در مقام تحدى انجام مى گيرد. در اين كه اين نظريه درست و يا نادرست است سخنى نيست بلكه تنها بيان اين كه صرفه به معناى بازداشتن شخص به شكل تكوينى از آوردن سوره و يا آيه نيز به كار رفته است.
در علم اقتصاد چون سخن از توليد و توزيع و مصرف است واژه صرفه جويي به معناى مصرف درست و مناسب چيزى است كه در اختيار شخص قرار دارد و در ازاى آن كار و يا هزينه اى پرداخت شده است. بنابراين صرفه جويى در ارتباط با مصرف چيزي است كه داراى ماليت مى باشد و انسان در قبال آن كار و يا هزينه اى پرداخته و يا مى پردازد.
صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست
عده اي صرفه جويى را به معناى كم مصرف كردن معنا كرده اند ولى به نظر مى رسد اين معنا نمى تواند اقتصادى باشد؛ زيرا هدف از توليد يك شى اقتصادي، مصرف آن است و مصرف چيزي زمانى به وقوع مى پيوندد كه آدمى به آن نياز داشته باشد و با مصرف آن چيز نيازى از نيازهاى وي برآورده مى شود. بنابراين شخص لازم است تا در حد نياز و برآورد آن، چيزى را مصرف نمايد و كم مصرف كردن نمى تواند نياز وى را برآورده سازد، مگر آن كه در مساله نياز به نيازهاي اساسى و نيازهاى غير اساسى و يا نيازهاي لازم و غير لازم توجه داده شود. در اين صورت مى توان گفت كه مصرف چيزى مى بايست در حد برآورد نيازهاي اساسى و لازم باشد.
ولي مشكلى كه در اين جا خود را نشان مى دهد آن است كه همان گونه كه نيازهاى آدمى به دو دسته نيازهاى اساسى و لازم و غير اساسى و غير لازم دسته بندى مى شود و به شكلى اولويت خود را تحميل مى كند، در حوزه چيزهايي كه به عنوان مواد مصرفى مورد توجه قرار مى گيرد نيز اولويت بندى صادق است. به اين معنا كه هرچه نياز شخص و يا جامعه به چيزى اساسى و ضرورى و لازم باشد آن چيز به شكل امرى با ماليت بيش تر و اساسى تر مطرح مى شود. از اين رو ارزش نيازى انسان به چيز اقتصادي، آن چيز را ارزشمندتر مى سازد چنان كه كم اهميتى آن نيز آن را در درجه دوم اهميت قرار مى دهد.
البته اين امر به چيزهايى برمى گردد كه ارزش مالى داشته و براي توليد و تهيه آن نيازمند كار و پرداخت هزينه هستيم. بنابراين با آن كه هوا و اكسيژن براى آدمى داراي ارزش و اهميت بسيار و حياتى است ولى از آن جايي كه درحال حاضر براى آن هزينه اى پرداخته نمى شود و نياز به توليد آن نداريم و كارى براى آن انجام نمى دهيم چيزى بى ارزش بوده و از ماليت خارج مى شود و سخن از صرفه جويى در آن معنا و مفهومى ندارد؛ ولى اگر فرض كنيم كه در آينده براى توليد اكسيژن مصرفى انسان نيازمند توليد و يا كار براى آن باشيم مى بايست براي آن ماليت قرار داده و درباره شيوه هاى مصرف و استفاده آن سخن بگوييم.
ديدگاه اقتصاددانان درباره صرفه جويي
به هرحال صرفه جويى ارتباط تنگاتنگى با مسأله ماليت و مقدار توليد و توزيع دارد. هر چيزى كه ازنظر مالى ارزشمند و از نياز بشر به آن بيش تر باشد درباره نحوه و چگونگى مصرف آن نيز مسايل و مطالب بيش ترى مطرح مى شود.
اقتصاددانان درباره نحوه مصرف به اين نكته توجه مى دهند كه مراد از صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست؛ زيرا مى بايست در هر چيزي كه بخشى از نياز آدمى را برطرف مى سازد به مقدار موردنياز از آن استفاده كرد. بنابراين شخص مى بايست در حد نياز طبيعي خود از هر چيز اقتصادى استفاده كند. تنها مسأله اى كه اقتصاددانان آن را مطرح مى سازند اين است كه در زمان بحران هاي اقتصادى و كاهش توزيع و يا توليد چيزي، مي بايست به حد اقل بسنده كرد و درحد رفع حاجت و نياز ضرورى از آن استفاده نمود تا فرصت بيش ترى به ديگران داده شود.
در حقيقت در زمان بحران سخن از مصرف درحد ضرورت و رفع نياز است ولى اين بدان معنا نيست كه شخص آن چيز را كم مصرف كند. صرفه جويي در اين زمان به شكل ضرورت خود را تحميل مى كند و اگر در زمان هاي ديگر صرفه جويى به معناى مصرف درست و متناسب از كالاي اقتصادى است در زمان بحران اين نكته از جهات ديگر مورد تأكيد قرار مى گيرد تا شخص به حد ضرورت بسنده كرده و به قول معروف به مستحبات نپردازد.
به سخن ديگر صرفه جويى در همه حال و هر زمانى چه بحران و چه غيربحران به معناى مصرف درست كالاى اقتصادى همانند آب و برق است ولي در زمان بحران تنها برآورد نيازها درحد ضرورت به معناى صرفه جويي است كه نوعى محدوديت را نيز سبب مى شود كه تحميلي از سوى بحران است.
بنابراين صرفه جويى ازنظر اقتصاددانان به معناى استفاده درست و مناسب از كالاى اقتصادى و بهره ورى و آگاهى نسبت به نيازهاي واقعى است.
در اين جاست كه مسئله آگاهى و شناخت، خود را بر اقتصاد مصرف تحميل مي كند. در حوزه اقتصاد توليد مسئله اين است كه چگونه و چه چيزي را در چه مقدار و حجم توليد كنيم اصلى است كه هر توليدكننده اقتصادى بدان توجه دارد. در اقتصاد مصرف نيز شخص مى بايست به اين نكته توجه كند كه چه چيزى نياز واقعى است و تا چه مقدار مى تواند نياز واقعى او را برآورده كند و افزون بر آن امرى بيرون از نياز واقعى او مى باشد؟ به عنوان نمونه مصرف 7 تا 15 ليوان آب براى سلامت مفيد و سازنده است. بنابراين 7 ليوان آب نياز واقعى او را تشكيل مي دهد كه شخص مى بايست آن را مصرف كند و كم تر از آن مى تواند به او زيان برساند. بر اين اساس مى توان برنامه ريزي در اقتصاد مصرف را اين گونه داشت كه در زمان بحران شخص به جاى بيش از 7 ليوان مى بايست در همان اندازه مصرف كرده و صرفه جويي نمايد. در اين صورت نوعى كم مصرفى را مى توان در مفهوم صرفه جويى در زمان بحران استنباط كرد ولى اين كم مصرفى زيانبار نيست بلكه كم مصرفى در راستاى بهينه سازى مصرف در زمان بحران است.
از اين رو آگاهى بخشى نسبت به كالاهاى مصرفى در حوزه اقتصاد مصرف ضرورى و مناسب است. درباره مصرف كالاهايى همچون برق و ايجاد محيط مناسب از نظر روشنايى و يا گرمايى و يا سرمايى مى بايست آگاهى درستى به افراد داده شود تا در حوزه اقتصاد مصرف نيز همانند اقتصاد توليد بهينه سازي و بهره ورى در دستور كار قرار گيرد.
قرآن و صرفه جويي
اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادى نگاهى در راستاى بهره ورى مناسب و درست از امكانات و وسايلى است كه خداوند در اختيار بشر به طور مستقيم و يا با توليد و كار قرار داده است. از اين رو از مردم مى خواهد كه هر چيزى را درست و به شكل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اصراف و تبذير و عدم بهره مندى از آن خودداري ورزند.
به سخن ديگر در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد كه از واژه قصد گرفته شده به معناي ميانه روى و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهانى ذيل واژه قصد) از اين رو بنياد امور در حوزه توليد و توزيع و مصرف كالا در بينش و نگرش قرآنى ميانه روى است. هرگونه رفتارهاي بيرون از اين چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلكه گناه و گاه جرم قانونى تلقى مى شود. همان گونه كه زياده روي و اتراف و اسراف و تبذير امرى مردود و نادرست و گناه شمرده شده است همينطور عدم استفاده از نعمت هاى حلال خداوند و عدم بهره مندى از آن در راستاي آسايش و آرامش و كمال، امرى مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نكوهش و توبيخ قرار گرفته است كه چرا حلال خدا را بر خود حرام مى سازد و از آن ها بهره مند نمى شود؟
خداوند در آياتى چون آيه 141 سوره انعام از مردم مى خواهد كه از اسراف و تبذير دورى ورزيده و هزينه هاى خويش را در چارچوب اعتدالى قرار دهند. در آيه 31 سوره اعراف از مردم مي خواهد كه از نعمت هاى خداوند استفاده كرده و از آن بخورند و بياشامند ولى اسراف نكنند؛ زيرا اسراف امرى ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمى دارد.
ضرورت اعتدال در مصرف
آيه 141 سوره انعام به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد كه همان معناى صرفه جويي و بهينه سازى مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در اين آيه اعتدال در مصرف و دورى از اسراف و تبذير را اصلى مهم در هزينه كرد اموال اقتصادى برشمرده و در آيه 31 سوره اعراف و نيز 26 سوره اسراء و همچنين 67 سوره فرقان برآن تأكيد مى ورزد.
درحقيقت ازنظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و ميانه روى و صرفه جويي به معناى مصرف درست و متناسب، اصلى اساسى و از اصول نخستين اقتصاد اسلامى مى باشد كه مؤمنان براى دست يابى به كمال شخصى و جمعى و امت اسلامى براى رسيدن به جامعه نمونه و برتر مى بايست آن را در نظام اقتصادى خويش درنظر گيرند.
از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت آدمى و جامعه بشرى به سوى تعالي و كمال است، برنامه ها و نظام اقتصادى آن نيز در همين چارچوب مي باشد. از اين رو خداوند بر لزوم وسيله قرار گرفتن ابزارهاي اقتصادى براى تحصيل امر معنوى واخروى تأكيد مي كند (قصص آيه 77) و مى كوشد تا با جمع ميان دنيا و آخرت در حوزه اقتصادى مردم را به سوى كمال سوق دهد (بقره آيه 201 و نساء آيه 134 و آيات ديگر)
اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى در حوزه اقتصادى (اعراف آيه 85 و هود آيه 84 تا 86) و تصحيح روابط اقتصادى جامعه، هم پاى مسايل اعتقادى و عبادى در صدر برنامه هاى پيامبران قرار دارد (اعراف آيه 85 و هود آيات 84 تا 87 و شعراء آيات 177 تا 183 و ده ها آيه ديگر) اين امر نمى تواند جز با صرفه جويى و بهينه سازى مصرف همراه باشد؛ زيرا اقتصاد در هرحال بسترى براى تكامل بشري است و به عنوان هدف ابزارى و يا ميانى مطرح مى باشد كه مى بايست آدمى با بهترين شيوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جايى قرار دهد كه بتواند رشد و كمال خويش را ادامه دهد. از اين رو همان اندازه كه اسراف و اتراف و تبذير زشت و ناپسند است استفاده نكردن درست از نعمت هاى خداوندى نيز به معناي ناديده گرفتن ابزارهاى كمالى است.
ازنظر قرآن، اقتصاد و ثروت مايه قوام جامعه است (نساء آيه 5) و امور ا قتصادي و معيشتى مردم داراى جايگاهى مهم در حد مسايل اعتقادى و عبادى (بقره آيه 3و 31و 43و 83و 177و 277) دارد و براين اساس مى بايست همگان از شخص و جامعه و دولت در مسير اقتصاد سازنده و مثبت حركت كنند تا فرصت هاى برابر براى همگان جهت دست يابي به همه ابزارهاى رشد و تكامل فراهم آيد. بنابراين هركسي كه با مصرف زياد و اتراف و تبذير و اسراف بخشى از ابزارهاي رشدى و كمالى را از ميان ببرد مى بايست پاسخ گوي خدا و جامعه انسانى باشد.
صرفه جويي در بحران
چنان كه گفته شد صرفه جويى در زمان بحران معنا و مفهوم تازه اى پيدا مى كند. اگر جامعه اى دچار بحران در يك يا چند كالاي اقتصادى شد مى بايست همگان چنان تلاش كنند تا از آن برهند. در اين زمان است كه صرفه جويى گاه به معناى كم مصرف در حد اعتدال و ميانه است كه تنها نيازهاى اساسى و اصلى شخص و يا جامعه پاسخ داده شود.
در آيه 47 سوره يوسف خداوند به ضرورت صرفه جويى در زمان بحران هاي اقتصادى اشاره مى كند و در آيات 47 و 48 بر لزوم برنامه ريزي ازسوى دولت مردان براى مقابله و يا حل بحران هاى اقتصادي تأكيد مى ورزد.
اين آيات ضمن اشاره به مسئوليت هاى دولت نشان مى دهد كه عوامل طبيعى بوجودآورنده بحران نمى تواند توجيه گر رفتارهاي دولت باشد و دولت ها موظف هستند كه حتى براى شرايط فوق العاده چون خشكسالى برنامه ريزى كنند.
بنابراين بهره مندى از ابزارهاى پيش بينى اوضاع و آمادگي دايمى براى حالت هاى فوق العاده، از ضروريات و مسئوليت هاى دولت است كه در آيه مورداشاره قرار گرفته است.
لزوم جيره بندى از ارزا ق و كالاهاى اقتصادى در وضعيت كمبود و تنگناهاى اقتصادى از مطالبى است كه در آيات 60 سوره بقره و نيز 160 سوره اعراف بدان توجه داده شده است.
لزوم نظارت حكومت و دولت بر امور اقتصادى از توليد گرفته تا توزيع و مصرف آن ازجمله وظايف و مسئوليت هاى دولت است كه در آيه 47 و 55 سوره يوسف آمده است. مديريت توزيع و اصلاح در توليد و توزيع و مصرف به عنوان وظايف پيامبران و دولت هاى اسلامي امرى است كه در آيات مختلف به ويژه 84 تا 86 سوره هود و آيات ديگر بدان اشاره شده است.
از همه اين مطالب و بسيارى مطالب و آيات ديگر كه در حوصله اين نوشتار نيست مى توان دريافت كه وظيفه همگانى ايجاب مى كند تا در مصرف درست و بهينه كالاهاى اقتصادى تلاش كنيم و هريك از ما موظف است تا براساس چارچوب هاى مورد پذيرش اقتصادي عمل كند و در مصرف كالاى اقتصادى زياده روى و اسراف نكند.
منبع : سایت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
محور : اقتصاد اسلامی
دين اسلام، دين اعتدال، ميانه روي و دوري از افراط و تفريط است.
اسلام سعي مي كند با برنامه هاي متعدد پيروان خويش را در راه راست و خط اعتدال نگهدارد و با افراط و تفريط در هر امري مخالف است و آنرا براي زندگي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي مسلمانان مضر مي داند.
در اين مقاله نويسنده سعي كرده است كه نگاهي گذرا و اجمالي به لزوم رعايت اعتدال و دوري از اسراف و بخل داشته باشد.
اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
جايگاه و اهميت كسب و كار حلال
در آيين اسلام، درآمدهاي مشروع و كسب و كار و اموال حلال، جايگاه ويژه اي داشته و قرآن مجيد آن را مايه قوام و هستي شخص و جامعه و مايه زينت و آرامش در زندگي اين دنيا مي خواند؛ آنجا كه مي فرمايد: «ولاتوتواالسفهاء اموالكم التي جعل الله لكم قياما...» (1) و در جاي ديگري مي فرمايد: «المال و البنون زينه الحياه الدنيا...» (2). قرآن افراد متمكن را كه از طريق مشروع اموالي به دست آورده اند، افراد خوب معرفي مي كند (3) و اساسا داشتن مال و تمكن مادي را نوعي امداد الهي به حساب آورده و عنايت و تفضل معبود را در حق بندگان خدا بيان مي كند. (4)
رسول خدا (ص) مردانگي را در اين دانسته اند كه فرد مسائل و امور مادي اش را بهبود ببخشد (5) و امام صادق (ع) فرموده اند: «شايسته نيست كسي از تلاش مالي و مادي باز ايستد كه در سايه آن مي تواند آبرويش را حفظ كند و قرض هايش را بپردازد و به بستگانش كمك كند.» (6)
با توجه به آيات و رواياتي كه در زمينه كسب و درآمد حلال و مشروع آمده است، مي توان چنين بيان نمود كه مال و ثروت نه تنها خوب است، بلكه هر مسلمان آگاه وظيفه دارد در كسب و تحصيل آن تلاش كند و خود و جامعه اش را در رشد اقتصادي ياري رساند. نظام اقتصادي اسلام هم كه توجه به سعادت انسان را هدف اصلي خود مي داند، استفاده عاقلانه از منابع طبيعي و امكانات خدادادي را در راه نيل به هدف مقدس خويش، مورد تاكيد قرار داده است. الگوي مصرف در اسلام علاوه بر مخالفت با «اسراف» با پديده ناشايست «تجمل گرايي» نيز به عنوان يك بيماري اقتصادي مقابله كرده است.
انسان نيازهايي دارد كه با توجه به امكانات موجود به رفع آنها مي پردازد و براي رسيدن به مقصود خود، در سايه فكر و تدبير، روش هاي متعددي را به كار مي گيرد. از ديدگاه قرآن، انسان موجود نيازمندي است كه خداوند براي رفع نيازهايش زمين را براي او رام كرده و امكانات و منابع آن را در اختيار وي قرار داده تا مصرف كند. (7) قرآن با مطرح كردن مسئله اسراف و بيان مضرات آن و دعوت به اعتدال و ميانه روي در تمام امور زندگي، در حقيقت بهترين الگوي مصرف را براي زندگي سعادتمندانه به آدميان ارائه مي دهد.
قرآن در آيات متعددي به بحث اسراف پرداخته و جنبه هاي مختلف اين امر مذموم را بررسي كرده است. (8) آياتي كه اعلام مي دارد خداوند اسراف و مسرفين را دوست ندارد، بيانگر اين حقيقت است كه اسراف موجب مي شود تا شخص مسرف، با وجود دارا بودن همه فضايل اخلاقي و اعمال صالح، نتواند به مقام محبت و قرب الهي برسد. امام صادق (ع) در اين باره فرمودند:«دعاي چهار گروه مستجاب نمي شود، يكي از آنها كسي است كه مالي داشته باشد و آن را ضايع كند و سپس از خداوند درخواست كند تا به او روزي عنايت كند. خداوند نيز در جواب مي فرمايد: آيا به تو دستور ميانه روي و اعتدال در مصرف نداده بودم؟» (9) امام عسگري (ع) نيز در نامه اي كه براي يكي از شيعيان فرستادند، او را به توانگري بشارت داده و توصيه فرمودند: «بر تو باد به ميانه روي و اعتدال و برحذر باش از اسراف؛ زيرا اين عمل از كارهاي شيطان است.» (10)
اسراف نكردن تنها در خوردن و آشاميدن نيست، بلكه موارد آن بسيار گسترده و همه جانبه است و طبق دستور قرآن اسراف نكردن و اعتدال و ميانه روي در همه امورات زندگي، امري لازم و ضروري است. (11) روزي پيامبر اسلام (ص) از راهي مي گذشت، ناگاه چشم حضرت به يكي از يارانش به نام «سعد» افتاد كه در حال وضو گرفتن بود، ولي آب زيادي مي ريخت. حضرت خطاب به او فرمود: اي سعد! چرا اسراف مي كني؟ سعد عرض كرد: يا رسول الله! در آب وضو نيز اسراف است؟ حضرت فرمود: بله اگر چه از آب جاري استفاده كني! (12)
دوري از اسراف و رعايت اعتدال و ميانه روي حتي شامل كارهاي خير نيز مي شود. قرآن با صراحت تمام به پيامبر (ص) دستور مي دهد: «و لاتجعل يدك مغلوله الي عنقك و لاتبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسودا» (13) اين آيه بخشش نامتعادل را مجاز نشمرده و آن را باعث حسرت و گرفتاري بخشنده مي داند و در آيه ديگري پس از بيان نشانه هاي بندگان صالح و شايسته خدا، در مورد حدود احسان و بخشش مي فرمايد: «والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما» (14) در اين آيه نيز زياده روي در احسان را روشي ناپسند بر شمرده است.
نه اسراف، نه خست
قرآن ،اسراف را نمي پذيرد و در نقطه مقابل آن سختگيري در مخارج زندگي را نيز قبيح و ناپسند مي شمارد و اجازه نمي دهد كه افراد حريص و مال اندوز و تنگ نظر، به بهانه پرهيز از اسراف در دامن خساست و سخت گيري در مصرف بيفتند. امام علي (ع) فرموده است: «هر كه ثروتي دارد، مبادا آن را تباه كند؛ زيرا صرف كردن بي مورد آن ريخت و پاش و اسراف است. اين كار او را در ميان مردم كوته بين بلند آوازه مي كند اما در نزد خدا بي مقدار است. (15) رسول خدا (ص) نيز فرموده است: «نشانه مسرف چهار چيز است: به كارهاي باطل مي نازد، آنچه را فراخور حالش نيست مي خورد، در كارهاي خير بي رغبت است و هر كس را كه به او سودي نرساند، قبول ندارد.»(16)
برخي به غلط گمان كرده اند كه حرام كردن زينت ها و پرهيز از غذاها در روزهاي پاك و حلال نشانه زهد و پارسايي و قرب به خداوند است. قرآن خطاب به آنان مي فرمايد؛ «قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق قل هي للذين امنوا في الحياه الدنيا خالصه يوم القيامه ؛(17) ]اي پيامبر![ بگو زيورهايي را كه خدا براي بندگانش پديد آورده و روزهاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده؟ بگو: اين ]نعمت ها[ در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آورده اند و روز قيامت ]نيز[ خاص آنان مي باشد.»
لزوم رعايت اعتدال در زندگي
در اسلام همان طور كه تجمل گرايي افراطي كه از آن به تجمل پرستي تعبير شده، مردود است؛ محروم كردن خود از زيبايي هاي پاك و حلال مانند لباس زيبا و مناسب و زيبايي هاي طبيعت و... پسنديده نيست؛ زيرا انسان زيبايي پسند است. امام مجتبي(ع) هنگامي كه به نماز برمي خاست، بهترين لباس خود را مي پوشيد. پرسيدند: چرا بهترين لباس خود را مي پوشيد؟ فرمودند: «خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد. از اين رو من لباس زيبا را براي راز و نياز با پروردگارم مي پوشم، همو كه دستور داده زينت خود را به هنگام بيرون رفتن به مساجد برگيريد.»(18 و 19)
زندگي اسرافگرانه علاوه بر اينكه روح عاطفي و انساني را از بين مي برد و انسان را از درد و سوز ديگران بي خبر مي سازد، از نظر اقتصادي نيز به شخص مسرف و بلكه به اجتماع آسيب مي رساند؛ چرا كه سرمايه ها را پايان مي بخشد و فرد و جامعه را به نابودي مي كشاند. امام علي(ع) مي فرمايد: «هركس اعتدال و ميانه روي را خوب رعايت نكند، در اثر اسرافگري به نابودي كشيده مي شود.»(20) بنابراين راه نجات و موفقيت در اعتدال است و اين روش باعث ثبات و بلكه پيشرفت مي شود. كسي كه آن را ترك كند، بي تريد گرفتار آفت ها مي شود و سرانجام به هلاكت معنوي از يك سو و تهي دستي از سوي ديگر دچار خواهد شد.
امام علي(ع) در اين باره فرموده اند: «ناديده گرفتن برنامه اعتدال در زندگي باعث فقر و بدبختي مي گردد.»(21) دوري از خداوند و هدايت او، جزء ياران شيطان قرار گرفتن و هلاكت دنيوي و اخروي از جمله كيفرهايي است كه خداوند براي اسرافكاران درنظر گرفته است.(22)
قرآن ميانه روي را الگوي مصرف و عامل پايداري خانواده و جامعه معرفي مي كند. «والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما»(23) «قوام» به معناي حد وسط و اعتدال است. اقتصاد اسلامي براي افراد و جوامع دو ارمغان مهم دارد: بشر را از بزرگترين رنج تاريخي او كه مسئله معيشت و غصه تأمين مايحتاج زندگي است، نجات مي دهد. همچنين جامعه و فرد را از عوارض شوم فقر كه سوءاخلاق و فساد و فحشا و حتي كفر و بي ديني است، محفوظ نگه مي دارد.
يكي از تدابير مهم اسلام براي تأمين زندگي و جلوگيري از فقر ارائه الگوي صحيح است. امام صادق(ع) فرموده است: «ضمانت مي كنم كسي كه ميانه روي كند، فقير نشود.»(24) رعايت اعتدال در هزينه هاي زندگي به قدري مهم است كه امام علي(ع) درك لذت ايمان واقعي را منوط به آن دانسته و فرموده اند: «انساني كه اين سه خصلت را نداشته باشد، حقيقت ايمان را نخواهد چشيد: ژرف انديشي در علم دين، شكيبايي در حوادث، اندازه گيري نيكو در امر معيشت.»(25) امام كاظم(ع) نيز فرموده اند: «هيچ انساني با ميانه روي نيازمند نمي شود.»(26)
لزوم صرفه جويي و قناعت
صرفه جويي و قناعت در زندگي و هزينه هاي مختلف، مايه آرامش روحي و رواني است و كسي كه آن را سرلوحه زندگي خود قرار مي دهد، از فقر و بدبختي نجات مي يابد و شرافت و عزت اجتماعي و رضايت و خشنودي الهي را به دست مي آورد. اگر قرآن به مومنين صالح وعده خوشبختي وحيات طيبه داده است،(27) طبق فرمايش امام علي(ع) مراد از آن قناعت در زندگي است.(28) رسول خدا(ص) بهترين فرد از امت اسلامي را كسي مي داند كه صرفه جويي پيشه كرده و به روزي حلال قانع باشد و بدترين فرد از امت اسلامي را كسي دانسته كه حريص دنيا باشد.(29)
طبيعت انسان بر آمال و آرزوها سرشته شده است، اگر انسان بدون تربيت نفس پيش رود و دسترسي به مربي آگاه پيدا نكند، در چنين حالتي در آرزوهاي مادي و شهوي باقي مي ماند و هرگز به كمالات انساني نمي رسد. اما اگر از تعاليم آسماني بهره برده و بر نفس خود چيره شود و رسيدن به دنيا و اهل آن را هدف قرار ندهد، به سعادت دنيوي و اخروي خواهد رسيد. راه عملي قناعت و اجتناب از اسراف، باور كردن حساب و بازدهي اعمال در روز رستاخيز و همسويي با نيكان و دوري از اهل دنياست. امام باقر(ع) فرمودند: «با دوري از حرص و طمع به ميدان قناعت وارد شو.» امام علي(ع) نيز فرموده اند: «هيچ گاه قناعت پيش نيايد جز آنكه حرص و طمع از ميان برود.»(31)
الگوهاي فكري وحركتي نبايد اهل دنيا باشند وگرنه انسان را به دنبال خود مي كشانند كه در آن صورت هر چه فرد تلاش كند، به جايي نمي رسد. فرهنگ صحيح مصرف را علاوه بر اينكه از آياتي كه در مورد اسراف و زيان هاي آن صحبت مي كند، مي توان به دست آورد، از مكتب اهل بيت(ع) نيز مي توان دريافت. امام سجاد(ع) در اين خصوص فرموده اند: پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست و پرده اي بين من و اسراف حايل كن و با درپيش گرفتن انفاق و ميانه روي به زندگي من قوام بخش و راه هاي صحيح مصرف و اندازه گيري در معيشت را به من تعليم فرما و به لطف خود مرا از ارتكاب تبذير بركنار دار!»(32) با توجه به اين فرمايش امام سجاد(ع) تمتع و انتفاع از مواهب الهي، قناعت و پرهيز از اسراف و تبذير سه اصل اساسي است كه اسلام به عنوان الگوي صحيح مصرف ارائه مي دهد.
توجه به اعتدال و صرفه جويي در هزينه هاي زندگي مايه بقا و توانايي مالي در زندگي و حافظ مناعت و شخصيت انساني آدمي است. درآمد زندگي همچون چشمه آبي است كه در بستر رود به جريان مي افتد كه اگر مهار نشود، هر اندازه كه متراكم و انبوه هم باشد، يا به هدر مي رود يا به دريا مي ريزد؛ اما اگر در جاي مناسبي سد شود و با دقت و محاسبه مقدار ورودي آن معين و بر همين اساس راه هاي خروجي آن اندازه گيري شود، نه تنها از هدر رفتن آن جلوگيري مي شود بلكه با برنامه ريزي صحيح مي توان از آن در جهات مختلف به صورت بهينه استفاده كرد.
اندازه گيري در مخارج نسبت به درآمد براساس ضرورت ها و پس انداز مقداري از مازاد مصرف، بنيان خانواده را تا حد زيادي در مقابله با خطرات محافظت خواهد نمود. اسراف بر هم زننده تعادل و موازنه بين دخل و خرج و نيز نابودكننده توانايي مالي زندگي و ضايع سازي ثروت و امكانات حيات است و حال آنكه قناعت عامل عزت، بي نيازي، خودكفايي، آرامش روحي و رضايت ابدي است.» خوشا به حال كسي كه به ياد رستاخيز بوده و با عمل نيك، خود را براي محاسبه آماده مي سازد، و به آنچه خداوند روزي مي دهد قناعت نموده، از خدا راضي مي باشد.»(33) از همين روست كه رسول خدا(ص) فرمودند: «بر شما باد به صرفه جويي زيرا آن گنجي است تمام نشدني!»(34)
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
پيامدهاى اسراف در جامعه اسلامى
... كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين... بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
در اين آيه شريفه خداوند متعال از مردم خواسته است كه به خاطر زيان هاى فراوان فردى و اجتماعى و آثار و عواقب شوم اين گناه بزرگ، از اسراف دورى كنند.
اسراف عبارت است از بيهوده خرج كردن مال، در خورد و خوراك زياده روى كردن، حيف و ميل كردن مواد غذايى همچنين به معنى زياده روى در گناهان نيز مى باشد.
در آيات قرآن كريم و سخن ائمه اطهار (ع) از پرخورى و اسراف به شدت نهى شده است. در قرآن كريم حدود ?? بار كلمه اسراف با الفاظ گوناگون به كار رفته است.
در آيه ??? سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.
يا در آيه ?? سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه ??? سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد.
همچنين در آيه ?? سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين ... خداوند مسرفان را دوست ندارد.
اسراف و تبذير چيست؟
اسراف عبارت از خارج شدن از حد اعتدال است. مثلاً لباسى بپوشيم كه چندين برابر قيمت لباس مناسب ما ارزش داشته باشد يا غذاى گران قيمتى تهيه كنيم كه با يك وعده آن مى توان دهها نفر را از غذاى مناسب و معمول سير كرد. اسراف همراه با تفاخر و فخرفروشى است. مثلاً به جاى آن كه در منزل قالى مثلاً دستباف يا ماشينى خوب داشته باشيم؛ اقدام به خريد فرش هاى ابريشمى گران قيمت كنيم كه با قيمت هر يك از آن ها مى توان چندين فرش معمول و مناسب تهيه كرد و ... اما تبذير عبارت از ريخت و پاش است: مثلاً براى يك مهمانى ? نفره به اندازه ?? نفر غذا درست كنيم و بقيه غذاها خراب و دور ريخته شود: يا بماند و در اثر ماندن وقتى خورده مى شود، به معده انسان ضرر مى رساند و ...
البته به قول مفسر تفسير نمونه: بسيار ديده مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى روند و حتى براى تاكيد پشت سر يكديگر هم قرار مى گيرند. درباره لزوم دورى از اسراف خداوند متعال آيه ??? سوره انعام مى فرمايد: و هوالذى انشا خبات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً اكله والزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمرو اتو حقه يوم حصاده ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين: و او آن خدايى است كه براى شما بستان ها در درختان(مانند انگور) داربستى و درختان آزاد و درختان خرما و زراعت ها كه ميوه و دانه هاى گوناگون دارند و زيتون و انار و ميوه هاى مشابه به يكديگر و ميوه هاى نامشابه(چون سيب و انار) بيافريد و شما هم از آن ميوه ها هرگاه برسد تناول كنيد و حق زكات فقيران را بدهيد و روز برداشت محصول اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد.
در آيه ?? سوره غافر آمده است: ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد.
همچنين در همين سوره آيه ?? آمده است: لاجرم انما تدعوننى اليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الاخرة و ان مردنا الى الله و ان المسرفين هم اصحاب النار، ناچار آنچه شما مرا به سوى او مى خوانيد(از بت ها و فراعنه) آن ها اثرى در دنيا و آخرت به هيچ وجه ندارند و بدانيد كه بازگشت همه ما(روز قيامت) به سوى خداست و البته ستمكاران و مسرفان فاسق هم اهل دوزخ هستند.
در آيه ??? سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه ?? سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است.
و همين طور در آيه ?? سوره يونس مى فرمايد: فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.
و نيز در آيه ? سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
حضرت على(ع) در اين باره فرموده اند:
آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است. ممكن است اين عمل انسان را (به ظاهر) در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلماً در آخرت پست و حقير خواهد بود. در نظر توده مردم (عوام) ممكن است سبب اكرام شود، اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان مى شود.
از پيامبر اسلام(ص) درباره لزوم دورى از اسراف روايت شده است كه فرموده اند:
شكمبارگى اسباب نافرمانى خداوند است. كم خورى از پاكدامنى و پرخورى از اسراف است.
امام على(ع) نيز فرموده اند: «از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلى در نماز و سبب تباهى بدن است.»
«از پرخورى بپرهيز كه هر كس پيوسته پرخورى كند دردهايش فراوان شود و خواب هاى پريشان ببيند.» البته همه مى دانيم كه پرخورى يكى از مصاديق اسراف است.
در تفسير نمونه درباره لزوم دورى از اسراف ذيل اين آيه آمده است:
جمله «كلوا و اشربوا و لا تسرفوا»: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه در آيه فوق آمده است، گرچه بسيار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است كه يكى از مهم ترين دستورات بهداشتى همين است. زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده است كه سرچشمه بسيارى از بيمارى ها- غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى ماند. اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بيمارى ها. لذا براى درمان بسيارى از بيمارى هاى نخستين گام اين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عمل گردد.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست. در عصر و زمان ما كه بيمارى هاى گوناگونى مانند بيمارى قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايى هاى كبد و انواع سكته ها، فراوان شده، افراط در تغذيه يا توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مى شود و براى از بين بردن اين گونه بيمارى ها راهى جز حركت كافى و ميانه روى در تغذيه نيست.
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مطلب جالبى نقل مى كند كه هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود: روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى چيزى از طب نمى يابم. در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: المعده بيت الادواء و الحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته: «معده خانه همه بيمارى هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اى(از عادات درست) آن را از او دريغ ندار.
طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس(طبيب معروف) طبى باقى نگذارده اند. كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى كنند، خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا با اهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
متاسفانه مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند.
از امام باقر(ع) نقل است كه، پدرم به شدت از اسراف دورى مى كرد. هنگام غذا اگر خرده هاى نان در سفره بود، مى خورد و مى فرمود: خداوند امت هاى گذشته را به خاطر اسراف عذاب فرمود.
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
مقدمه
دين مقدس اسلام بهره بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زيادهروى را حرام و ناروا مىداند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مىكند و با هشدار به پيروان خود مىفرمايد: (و انفقوا فى سبيل الله ولا تلقوا بايديكم الى التهلكة) (1) يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مىشود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمنديهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاكت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهميت خوددارى از اسراف و تبذير در دين از نظر موقعيت خاص كشور اسلامى كه در محاصره حكومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانيم تجملات زندگى را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كردهايم و به پيروزى نهايى نزديكتر شدهايم. در نتيجه اين شعار را در اقصى نقاط عالم و دنياى اسلام و بالاخص ايران اسلامى اعلام كردهايم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسيم و قدرت آن را داريم كه روى پاى خود بايستيم و به هيچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نيستيم.
>>>
ادامه مطلب
محور : اقتصاد اسلامی
زنان برابر اراده پروردگار،حيات بخش و پرورش دهنده انسان هستند و به خاطر همين قدرت نهفته در وجودشان اگر آگاهانه قدم بردارند، مي توانند نقش موثري در الگوي مصرف جامعه داشته و سرمشق فرزندان و ديگر افراد محيط اطراف خود باشند. اگر مي خواهيم فردايي سالم و دنيايي قابل سكونت براي فرزندانمان و نسلهاي آينده داشته باشيم، بايد در روش مصرف خود تجديد نظر كنيم. در قرآن كريم خداوند مي فرمايند: ” ما هر چيز را به اندازه خلق كرديم“ پس هر چيز مقدار و حدودي دارد و بايستي به طور صحيح و درست بهره برداري شود تا نابهنگام و منهدم نگردد.
متاسفانه در جامعه ما، فرهنگ غلطي در مورد مصرف جا افتاده است.به اين صورتك كه هر چه بيشتر يعني بدون حساب و كتاب و در هر مورد مصرف كنيم نشانه تمول بيشتر، بلندي طبع و بي اهميتي به ماديات تلقي مي شود. به يقين هر جامعه اي بايد پيامدهاي خود را بپذيرد و اين باور براي جامعه ما، اسراف را به دنبال دارد. آيا هنگام آن نرسيده است كه پرونده باورهاي خود را دوباره ارزيابي كنيم؟
حتماً اصطلاح بهره وري را شنيده ايد و مي دانيد كه در كشور ما نيز مانند بسياري از كشورهاي جهان سازمان ملي بهره وري به وجود آمده است كه كار آن تلاش در جهت گسترش فرهنگ بهره وري به معناي استفاده حداكثر از امكانات موجود مي باشد. اين امكانات مي تواند امكانات ملي، نيروي انساني، امكانات طبيعي و غيره باشد. به عبارت ديگر كشورهاي پيشرفته تري توسعه يافته تر است كه قادر باشد از كليه منابع موجود خود به بهترين شكل و براي رفاه حال همه مردم خود استفاده كند.
آمار بعضي از كشورهاي صنعتي نشان مي دهند مردمي كه در دهه 90 زندگي مي كنند، چهار و نيم برابر از اجداد خود در شروع اين قرن ثروتمند ترند.ولي آيا چهارونيم برابرنيز خوشحال ترند؟ شواهد روانشناختي نشان مي دهد كه رابطه بين مصرف و خشنودي يك رابطه ضعيف است.بدتر از آن اين است كه ظاهراً در جريان هجوم به سمت دو چشمه اصلي رضايت خاطر بشر يعني روابط اجتماعي و اوقات فراغت مي خشكد يا راكد مي ماند.بنابراين بسياري از ما، در جوامع مصرفي چنين احساس مي كنيم كه دنياي پرنعمت ما به گونه اي خالي است و ما فريفته فرهنگ مصرفي بيهوده سعي مي كنيم كه با ماديات براي خود خشنودي فراهم كنيم.
نگراني تمام والدين، زندگي بهتر براي فرزندان است.اما زندگي بهتر به ازاي داشتن اتومبيل، وسايل لوكس، غذاي يخ زده بيشتر و مراكز خريد بزرگتر نيست. فرزندان ما بايد وارث دنيايي باشند كه نياز همگان به غذا، آموزش، كار، سرپناه و بهداشت مناسب را برآورد. اين مهم فقط زماني امكان پذير است كه مردم جوامع مصرفي در شيوه زندگي خود تجديد نظر كنند، زيرا كره زمينه ديگر توان پاسخگويي به اين مصرف روزافزون را ندارد.
رشد بي رويه جمعيت تغييرات فن آوري و مصرف گرايي سه آفت عمده حفظ سلامت كره زمين براي نسلهاي آينده است ولي مصرف گرايي هميشه كمتر مورد توجه قرار گرفته است.براي مردم جوامع مصرفي هر روز روشن تر مي شود كه مصرف بيش از حد متعادل به معني موفقيت و خوشبختي بيشتر نيست. خشنودي واقعي را بايد در چهار عامل: زندگي خانوادگي(ازدواج)، رضايت از كار، داشتن اوقات فراغت به منظور پيشبرد استعدادها و روابط دوستي جستجو نمود. حال بهتر است با هم پيشنهادهايي را در مورد تغيير روش مصرف بررسي كنيم.
خريد وسايل منزل
هنگام خريد لوازم منزل به جاست كه بهترين و محكم ترين نوع را خريداري كنيم. هر چند كه هزينه بيشتري بايد بپردازيم ولي در دراز مدت استحكام و دوام آن جبران قيمت بالاتر را خواهد كرد.
يك ضرب المثل انگليسي مي گويد: ” من هنوز آنقدر ثروتمند نشده ام كه جنس ارزان بخرم“ . در اين زمينه لازم است با كمك دولت، صنايع و كارخانجات ضمن استفاده از تكنولوژي جديد مواردي را مورد استفاده قرار دهند كه محصولات حاصل از آنها عمر طولاني تري داشته باشندو مجدداً قابل استفاده باشنديا بتوان آنها را مرمت، بازسازي و تعمير نمود.در اين مورد شهروندان با ترغيب به خريد اجناس با دوام مي توانند نقش مهمي داشته باشند.
هر وسيله اي كه براي منزل خريده مي شود يك دفترچه راهنما و يا برچسب روش استفاده از آن را در راهنما به همراه دارد.مسلماً سازنده هر وسيله يا ماده اي، بهترين روش استفاده از آن را در راهنما توضيح داده است. پس ابتدا راهنما را مطالعه نموده و از آن پيروي مي كنيم. چه بسا شنيده شده در اثر استفاده نادرست از يك وسيله، جان افراد خانواده به خطر افتاده است.
در 40 سال گذشته تبليغات يكي از سريع الرشدترين صنايع جهان بوده است. ما در مدت شبانه روز دائماً با تبليغات فريبنده مبتني بر روانشناسي و جامعه شناسي رو به رو هستيم. اين تبليغات مي تواند افراد سطحي و ظاهربين را به خريدهاي نامناسب ترغيب كند. براي خنثي كردن اثر تبليغ مي توان خانواده را قانع كرد كه جنس خوب نياز به تبليغ ندارد. پس براي اين تبليغ و هزينه اي كه براي پخش آن صرف مي كنند، منظوري گمراه كننده وجود دارد.
ما ايراني ها مهماني رفتن و مهماني دادن را دوست داريم. اما اگر قرار باشد در منزل هر كدام از ما وسايل پذيرايي براي حداقل 30 نفر مهمان وجود داشته باشد، چه سرمايه بزرگي براي موارد خاص كنار گذاشته مي شود. يك راه حل اين مساله اين است كه خانواده هاي نزديك به هم در فاميل سرويسهاي ظروف پذيرايي يكسان تهيه كنند و در مهماني هاي بزرگ از ظروف يك شكل استفاده نمايند و البته براي سالم ماندن آنها،اجازه شستن ظرفها را به مهمانها ندهند تا مبادا ظروف چيني لب پر شوند!
نظافت منزل
مديريت امور منزل با زنان است. با توضيحات قانع كننده مي توان افراد خانواده را به رعايت نظم و نظافت و صرفه جويي تشويق نمود كه در اين صورت از نظر مالي و صرفه جويي در وقت بسيار كارساز است. مانند هر كار ديگر كه ” پيشگيري بهتر از درمان است“ وضع مقرراتي براي برقراري نظم و نظافت كه در آن تمام اعضاي خانواده نقش فعال داشته باشند بسيار موثر است. پس تميز كردن مهم است ولي تميز نگهداشتن مهم تر. به خصوص در اين مورد روشهايي اتخاذ شود كه كمترين مقدار مواد پاك كننده و كمترين مدت زمان را لازم داشته باشد. توجه داريم كه مواد پاك كننده اغلب آلوده كننده آبها هستند. ما مي خواهيم خانه اي تميز داشته باشيم اما نه به بهاي از دست رفتن سلامتي خانم خانه. همانگونه كه در بعضي افراد اين افراط در كار ديده مي شود.
خريد مواد غذايي
چون بيشترين درآمد خانواده معمولاً صرف تهيه مواد غذايي مي شود، توجه به نكاتي چند ضروري است: كيفيت غذاهاي تازه اي كه از مواد خام اوليه به صورت بهداشتي در منزل تهيه مي شود بهتر از غذاهاي آماده و نيمه آماده بيرون است و هزينه كمتري دربردارد. آگاهي ما از مواد نگهدارنده كه به مواد غذايي به اصطلاح با دوام افزوده مي شود و اثر شيميايي اين مواد بر بدن مي تواند در نوع غذايي كه مصرف مي كنيم تعيين كننده باشد. متخصصين مي گويند تا آنجا كه مي توانيد فاصله ميز غذاي خود را تا مزرعه كوتاهتر كنيد.هنگام خريد تا آنجا كه ممكن است هميشه بزرگترين اندازه مواد مورد نياز را تهيه كنيم چون در اين صورت هزينه بسته بندي كمتر و مقدار بيشتري دريافت مي كنيم. آگاهانه توصيه مي كنند هنگامي كه گرسنه هستيد، براي خريد مواد غذايي اقدام نكنيد زيرا موادي را خواهيد خريد كه لازم نداريد. بهتر است تا آنجا كه مي توانيم از ظروف يكبار مصرف استفاده نكنيم زيرا هم هزينه اضافه بر خانواده تحميل مي شود و هم اين زباله ها باعث آلودگي محيط زيست مي شوند.
براي آنكه نشان دهيم انسانهايي موقعيت شناس و حساس نسبت به مسائل جهان خود هستيم، روشي در زندگي اتخاذ كنيم تا به محيط زندگي خود آسيبي نرسانيم. به عنوان مثال:
1- 1- با مصرف كمتر، زباله خانگي را تا آنجا كه مقدور است كاهش دهيم.
2- 2- زباله هاي خشك مانند كاغذ و مقوا ،شيشه، پلاستيك و فلزات را جداگانه جمع آوري و به مراكز بازيافت تحويل دهيم.
3- 3- از دستمالهاي پارچه اي به جاي كلينكس و از كيسه هاي پارچه اي براي خريد استفاده كنيم و كيسه نايلوني كمتر به منزل بياوريم.
4- 4- در صورت امكان ياد بگيريم از مواد غذايي زائد، كمپوست يا كود گياهي تهيه نموده و در باغچه گلدان يا ظرفهاي يكبار مصرف سبزيكاري كنيم.
5- 5- قبل از آنكه هر چيزي دور انداخته شود، فكر كنيم چگونه مي توان آن را به يك شي قابل استفاده تبديل نمود.مثل تهيه كاور لباس از ملحفه هاي كهنه، استفاده از شيشه هاي دهانه گشاد براي نگهداري شكر، برنج، آرد و ...
6- 6- اگر براي تغذيه كودكان در مدرسه به جاي استفاده از كيسه نايلوني از كيسه هاي پارچه اي كه خود تهيه كرده ايم استفاده كنيم روزانه فقط در تهران 4 ميليون كيسه فريزر كمتر مصرف خواهد شد.
صرفه جويي در برق
استفاده از لامپهاي كم مصرف كه به تازگي از طريق رسانه ها به مردم شناسانده مي شود كمك زيادي به صرفه جويي در برق مي كند.
لامپهاي اضافي را بايد خاموش كرد. البته در مدارس و ادارات بايد تابلوهايي در كنار پريز برق باشد تا افراد هنگام خروج چراغها را خاموش كنند.
لامپهاي روشنايي بايد مرتباً گردگيري شوند.لامپهاي غبار گرفته روشنايي كمتري دارند و باعث اتلاف انرژي مي شوند.
اگر نياز بيشتري به نور هست استفاده از يك لامپ بزرگتر با صرفه تر است.مثلاً يك لامپ 100 واتي بيشتر از 2 لامپ 60 واتي نور مي دهد.
صرفه جويي در آب
در سيارات ديگر شايد آب وجود داشته باشد ولي بسيار كم است. كره زمين را در واقع بايد كره آب ناميد. زيرا قسمت بيشتر آن را آب تشكيل مي دهد.البته در اين كرده 29 درصد آب به صورت بخار در اتمسفر و 71 درصد آب اقيانوسها، درياها، درياچه ها، منابع زيرزميني و يخ و برف قطبها هستند. آبي كه ما مصرف مي كنيم آب شيرين است كه فقط 1/1 درصد آبها را تشكيل مي دهد .ايران كشوري نيمه خشك و كم آب است.با وجود چنين شرايطي هر ايراني در زمان استحمام 6 برابر و در زمان مسواك زدن 26 برابر يك اروپايي آب مصرف مي كند.هر شيري كه بي جهت باز گذاشته شود در هر دقيقه 11 تا 19 ليتر آب سالم را وارد فاضلاب مي كند.
كم كردن فشار آب مصرفي در خانه ها و جلوگيري از چكه كردن شيرها ، از هدر رفتن آب جلوگيري مي كند. به افراد خانواده آموزش دهيم كه سريع دوش بگيرند تا آب كمتري مصرف شود. آيا مي دانيد كه چاي باقي مانده در قوري، آبي كه تخم مرغ در آن پخته شده و نوشابه اي كه گاز آن خارج شده براي رشد گياهان مناسب است.
آبي را كه براي شستن ميوه ها و سبزيها و يا از آبكش كردن پلو به دست مي آيد مي توان براي آبياري باغچه و گلدانها استفاده نمود. آيا فكر نمي كنيد كه شستن اتومبيل با يك سطل امكان پذير است؟ براي شستن لباسها در ماشين لباسشويي هر بار سعي كنيم مقدار بيشتري لباس را شسته، يعني از ظرفيت كامل ماشين استفاده كنيم. اگر به جاي لوله آب از جارو براي تميز كردن پله ها و معبرها استفاده شود، مقدار بسيار زيادي از آب سالم براي مصارف ضروري ذخيره مي شود.
صرفه جويي در انرژي سوخت
بيشترين ميزان انرژي كه در خانه مصرف مي شود در جهت تامين حرارت است و تهيه آب گرم مورد نياز در منزل بيشترين سهم از انرژي را به خود اختصاص مي دهد .به همين دليل آبگرمكن ها بايد هر سال تعمير يا سرويس شوند تا از اتلاف انرژي جلوگيري شود.
اگر قطعات بزرگي از مقوا را با لايه اي از ورقه هاي آلومينيوم بپوشانيم و آن را در پشت رادياتورهاي شوفاژ قرار دهيم مقدار زيادي حرارت كه قبلاً جذب ديوار شده و به هدر مي رفت با اين ابتكار ساده به داخل اتاق منعكس مي شود.
اگر براي پنجره ها و درها از نوار درزگير استفاده شود نه تنها مبادله حرارتي با هواي بيرون كمتر صورت مي گيرد بلكه از آلودگي صوتي نيز در امان خواهيم بود.
بهتر است گرماي خانه در زمستان آنقدر نباشد كه ما به صورت تابستاني لباس بپوشيم. پوشيدن يك ژاكت در منزل به صرفه جويي در سوخت كمك مي كند.
صرفه جويي در وقت
دفترچه ساعتي، مي تواند برنامه روزانه ما را معين كرده و حاصل آن خستگي كمتر و كارهاي انجام شده بيشتر است. اگر در هنگام خريد قبلاً مسير حركت خود را با توجه به ليست خريد معين كنيم از رفت و آمدهاي اضافي جلوگيري كرده ايم.
از يكديگر ياد بگيريم چگونه كارهاي وقت گير و يا كارهايي را كه علاقه نداريم، سريعتر انجام دهيم. برنامه ريزي زمان در هر خانواده بايد طوري باشد كه مدتي براي تفريح و تمدد اعصاب بخصوص در آغوش كوهستان و جنگل باقي بماند در اينصورت زندگي ما كارآمدتر است.
درست است كه خانم ها چه شاغل باشند و چه خانه دار وظايف مختلف را بر عهده دارند ولي برنامه ريزي بايد به صورتي باشد كه زماني براي ورزش به منظور داشتن جسمي سالم و روحيه اي شاداب و نيز مطالعه براي بالا بردن سطح آگاهي و بينش هر فرد اختصاص يابد.
به اميد اينكه بتوانيم از تجارب يكديگر استفاده نموده و با به كارگيري رهنمودها، زندگي پر بار و بدون دغدغه خاطر براي خانواده خود فراهم كنيم. اين رهنمودها مي تواند در حكم كفش هايي باشد كه بتوانيم آنها را بيازماييم و مناسب ترين را براي طي اين راه به پا كنيم. ما زنان با به دست آوردن آگاهي مي توانيم ادعا كنيم كه: ما مي ايستيم و مي سازيم دنيايي را كه بشر، به بلنداي روزگار آرزو كرده است.
منبع : شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
محور : اقتصاد اسلامی و اسراف
کلوا و اشربوا ولاتسرفوا ان الله لا يحب المسرفين
بخوريد و بياشاميد و اسراف نکنيد همانا خدا اسرافکاران را دوست ندارد.1
اسراف در فرهنگ لغات به معناي افراط ، فراخ رفتاري ،تلف کردن مال و ول خرجي کردن و يا در مهر مورد زياده روي کردن را آورده اند.2
و اما درحرمت اسراف و مذموم بودن آن هيچ بحث و حرفي نيست ولي کلام در اينست که چگونه تشخيص دهيم زياده روي کرده و اسراف نموديم ، يا قدم به ميانه و اعتدال گذارده ايم . علي ـ عليه السلام ـ راه تشخيص و تميز آن را به ما نشان داده وبراي شخص اسرافکار سه نشانه ذکر مي فرمايند : « طعامي که در خور او نيست مي خورد ، لباسي که در خور او نيست مي پوشد و متاعي که در خور او نيست مي خرد.»3 بنابراين مهمترين عامل شتافت مرز و حد بين اسرافکار و شخصي که مسرف نيست شأن و موقعيت اقتصادي شخص است يعني چناننچه خوراک ،پوشاک و نوسايلي که فرد استفاده مي کند فراخور حال وي باشد اسراف نبوده و در غير اين صورت اسم فاعل اسراف در مورد او تحقق مي پذيرد . ( البته اين قيد شأن و موقعيت مربوط به اصل استفاده وسايل و متاع مورد نياز است به اين معنا که شخص متمول براي استفاده از وسايل گران قيمت و خوردنيهاي رنگارنگ اسراف محسوب نمي شود تا زماني که در حد نياز و جزء وسايل زندگي او باشدو الا چنانچه همين فرد به مصرف گرايي بي رويه روي اورد مثل استفاده از چندين نوع غذا در يک نوبت و يا خريد وسايلي که هيچگاه به کار نمي آيد يقينا عمل ااو اسراف است .)
اسراف يکي از گناهان کبيره است که چون ساير گناهان براي مبارزه با آن ابتدا بايد عوامل پيدايش آن را شناخت و پس از آن با آثار و عوماقب سوء آن آشنا شد .
علل پيدايش اسراف دو عامل ذکر شده است : 1ـ عامل اخلاقي 2ـ عامل رواني
از جمله عوامل اخلاقي :
الف : ضعف ايمان است . مهمترين عاملي که انسان را درمقابل منکر مقاوم کرده و از افتادن در ورطه گناه باز مي دارد ايمان است و شخصي که دچار اسراف شده بي ترديد ايمان در قلب او آنگونه که بايد قوت نگرفته است .
ب: پيروي از هوي نفس : « ان النفس لاماره بسوء الا ما رحم ربي »4
نفس انسان هماره انسان را به بدي مي خواند مگر اينکه خدا رحم کند و شخص مسرف کسي است که مغلوب نفس اماره گشته است .
ج : کوته نظري : شخص مسرف گمان مي کند هر چه پوشاک ، خوراک و وسايل زندگي اش در حد عالي باشد از ارزش و مقام بهتري در اجتماع و جلوي سايرين برخوردار است.
د: ريا : شخص مسرف براي نشان داددن خود يک سري خرجهاي دهان پر کن ، بذل و بخششهاي بي مورد که نه خود و نه ديگران نيازي به آن دارند انجام مي دهد تا فقط به چشم بيايد .
و از جمله عوامل رواني :
الف : تجمل گرايي و تجمل پرستي
« حب الدنيا رأس کل خطيئه» فرد زيباييها را دوست دارد اما به حد افراط تا جايي که به مرحل پرستيدن و ستايش کردن مي رسد . دوست دارد هر چيز زيبايي را که مي بيند بخرد و آن را از آن خود مي داند .
ب : الگوهاي نادرست رفتاري و کرداري :
فرد به اسراف دچار مي شود چون عملي مرسوم در خانواده است و يا تحت تأثير اطرافيان چون دوستان و آَنايان و محيط پيرامون خود قرار گرفته و از آنان الگو برداري کرده است .
اسراف مذموم است و در دين اسلام هم نکوهش شده امام زماني ترغيب به حذف اين خصيصه در ما ايجاد خواهد شد که ضرورت آن بر ايمان ملموس و قطعي شود و آن ميسر نخواهد بود تا زماني که ميزان قبح عمل و عواقب سوء آن برايمان روشن گردد . لذا براي ايجاد اين حساسيت به ذکر چندين مورد از آثار سوء اجتماعي و آثار اخروي اسراف مي پردازيم .
آثار سوء اجتماعي :
1ـ رفتن برکت از سفره بندگان و سلب نعمت ازايشان . پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ هر که در زندگي ميانه روي کند خداوند او را نعمت دهد و هر که زياده روي کند خدايش او را بي نصيب سازد.»5
2ـ سترش بي عدالتي و فقر : اسراف از خانواده به جامعه کشيده مي شود که نتيجه آن فقر و بي عدالتي است . بازار يک جامعه تابع عرضه و تقاضا است . وقتي اسراف پيش آمد فرهنگ مصرف گرايي بالا مي رود . در نتيجه تقاضا زياد مي شود درحال که ارز ثابت است . اينجاست که جامعه با مشکل اقتصادي روبرو خواهد شد . مسرفان يک جامعه کالا را مي خرد به هر قيمتي که باشد . فروشنده هم از اني موضوع سوء استفاده کرده جنس و کالاي خود را به بالاترين قيمت ممکن مي فروشد پس گراني و تورم پيش مي آيد در نتيجه اقشار کم درآمد جامعه قادر به بر آوردن مايحتاج زندگي خود نبوده و فقر دامنگير آنان مي گرددد . به دنبال فقر عدالت ازجامعه رخت بربسته ، فاصله طبقاتي و فساد اقتصادي که آثار مخرب آن بر همگان روشن است فراگير مي شود .
آثار سوء اخروي:
1ـ محروم شدن ازحب خداوند که در ابتداي بحث به آيه مورد نظر اشاره شد .
« خداوند اسرافکاران ار دوست ندارد .»
2ـ مستجاب نشدن دعا : پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ دعاي چهار دسته از امت من مستجاب نمي شود که يکي از آنها مشخص مسرف است.6
3ـ محروم شدن از هدايت پروردگار : « پس خداوند عمل فرعون را جلوي او زيبا جلوه داد تا از هدايت خدا محروم گردد و از راه راست بازداشته است.»7
4ـ دور بودن از شفاعت ائمه : امام جواد ـ عليه السلام ـ به نقل از پدرانشان به نقل از امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمودند : کيفر خدا را کوچک نشماريد زيرا شفاعت ما به برخي از اسرافکاران تنها پس از سيصد هزار سال مي رسد.8
5ـ خوار شدن در قيامت : علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه مي فرمايند : « آگاه باشيد بخشيدن مال به آنها که استحقاق آن را ندارند ، زياده روي و اسراف است و ممکن است در دنيا مقام بخشند . مال را بالا ببرد اما در آخرت او را پست خواهد کرد و درميان مردم ممکن است گرامي باشد اما در پيشگاه خدا خوار و ذليل است.9
پي نوشتها:
1- سوره اعراف ، آيه 31 .
2- محمد معين ، فرهنگ فارسي ، تهران ، امير کبير ، 1375 ، ج1 ، ص 266 .
3- خصال ، ج 1 ، ص 110 .
4- سوره يوسف
5- حسن بن علي بن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، صادق حسن زاده ، ص 76 .
6- حسن بن علي بن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، صادق حسن زاده ، ص 632 .
7- سوره مومن ، آيه 41 .
8- محمد باقر مجلسي ، بحار الانوار
9- نهج البلاغه ، محمد دشتي ، خطبه 126 ، ص 240 .
محور : اقتصاد اسلامی
يکى از موضوعاتى که در سالهاى اخير و بيشتر در کشورهاى مسلمان مورد توجه قرار گرفته ارائه يک نظام اقتصادي جايگزين بهجاى سيستم اقتصادى غربى ميباشد. يک موج فزاينده از نظريات در کشورهاى در حال توسعه درحال شکل گيرى است که معتقد است اقتصاد سرمايه دارى غرب درحل مشکل فقر و از بين بردن بسيارى از ناهماهنگى اقتصاد شکست خورده است. بسيارى ازاين راه حل ها با هدف پاسخگويى احتياجات انسان آزمايش شده اما هنوز انسان قادر نيست که بدون مواجهه با رکود ها و تورم هاى دوره اي، به يک جامعه رفاه (مبنى بر فرصت هاي برابر، تعادل بين طبقات وروح تعاون ومشارکت به جاى حرص وهرج ومرج ) دست پيدا کند.
چه بر اساس نظريات سوسياليسم وچه سرمايه داري انسان در مرکز دنيا قرار داشته و بوسيله تمايلات پايه اي نسبت به غذا، لذت و ماندگاري، کنترل ميشود. پس از رنسانس در قرن 14مدل تمدن مرکزى اروپا بوسيله ريزون سروسامان گرفت. حتى شناخت ميراث معنوى الهى موضوع برخى از ريشه يابي هاى دقيق شده بود. درعلم تئورى تغيير وتکميل دوره اى هوش انسان، در اقتصاد پيشرفت تکنولوژى وابداع معيارGNP براى اندازه گيرى و محک پيشرفت ملت ها و درسياست ترويج دموکراسى وتبديل شدن آن به يکى ازساختارهاى تشکيل دولتها تغييرات زيادى در زندگى انسان بوجود آورد.
همچنين ماترياليسم سکولار نيز اقدام به جايگزيني معنويت الهى باتئورى کرد که طبق آن زندگى انسان محدود به ارضاى نيازهاى بنيانى اوبوده ودرآن هيچ اعتقادى به جهان پس از مرگ وجود نداشت.کليساها وصومعه ها براي 75 سال يا بيشتر، ديگر حرفى از جهنم به زبان نياوردند واينگونه شد که شهرهاى بوجود آمده در غرب صنعتى وکشورهاي در حال توسعه که در حال بکار گيرى مدل هاى توسعه علمى وفني غربى بودند دچار معضلاتى چون بى ثباتى اقتصادى عدم توازن اقتصادى بين فقر وثروت وبيمارى هاى اجتماعي مثل خشونت، مواد مخدر وروابط نامشروع نوجوانان شدند.
نظام هاى سياسى اروپا در بعد از رنسانس برخلاف سيستم هاى پادشاهى وملوک الطوايفي، تبديل به دولتهاي مردمى شدند.اين حکومتها از زمان باستان دراشکال دولت يوناني، نمايندگى امپراتور روم ، شارلماني، امپراتور مقدس روم ودر آخر دولت هاى ملى اروپايى قرون وسطايى تغييرکرده بودند ودر آخرتبديل به دولت هاى دموکراتيک انقلابى شده ومحور مشترک آنها زندگى آسوده و امنيت در برار حمله بيگانگان شد. از آنجا که ارباب هاى فئودال رعايا را مديريت مي کردند و ماليات مى گرفتند، همانها هم براى حمايت از پادشاه تشکيل ارتش ونيروى نظامى مى دادند.
از طرف ديگر خود کليساها مالک زمين هايي بودند وبا دستگاه اشراف فئودالهاوپادشاه همکارى مى کردند.در قرون وسطي به درخواست کليسا ها سپاهيان زيادى براى جنگ عليه مسلمانان تشکيل شد.
اين سپاهيان که آغاز گران جنگهاى صليبي بودند براى رسيدن به يک پاداش مادى ويا رسيدن به پاداش هاى اخروى دست به جنگ مى زدند. اگر چه ارتش مسيحيان از مسلمانان بيزار بودند ولى به آنها احترام مى گذاشتند وباانان رابطه برقرار مى کردند به طورى که تماس هاى بين مسلمانان ومسيحيان که در جريان جنگ هاى صليبى صورت گرفت تاثيرات زيادى روى اقتصاد اروپايى ها و همينطور زندگى سياسى اجتماعى آن ها گذاشت.
اروپا در دوره بعد از رنسانس به سمت عقايد انسان محورانه وبرتري انسان متمايل شد که در اين عقايد ابزار اصلى دانش علت هابود و نه روابط الهي. همه چيز از کتاب مقدس گرفته تا دانش سکولارنجوم،جغرافي،رياضيات،پزشکي،فلسفه وفيزيک ) به صورت تجربى وآزمايشى تبديل شد تا جاييکه معتقد بودند هيچ چيز وجود ندارد مگر اينکه با يکي از حواس پنجگانه احساس شود. در تاريخ انديشه هاى غربي، دانشمندان تکيه برحقايق مربوط به تمدن يونانى داشته اند که البته اين حقايق هميشه براى آنها نا شناخته بود، تازمانى که مسلمانان آنها رابه عربى ترجمه کرده و پس از آن دوباره به زبان هاى لاتين و رومى ترجمه شدند. شهر آندلس به عنوان پلي عمل مى کرد به طورى که دانشمندان از استانبول که در آن زمان در دست مسلمانان قرارداشت (1458) به شهر بولونياى ايتاليا که تنها مر کز ترجمه متون عربى به زبان اروپايى بود مي رفتند.
البته آسيا خود از بسيارى قبل تر حاوى تمدن هاي بزرگى چون آشوري، بابلي، چيني، مصرى و هندي بوده است. اين جملات که توسط کرنل مارتين برنل در کتاب آتن سياه مطرح شد بسيارى از دانشمندانى که معتقد بودند يونان اولين زمينه ساز تمدن غربى است را بسيار عصبانى کرد.
از طرف ديگر بسيارى از اروپايى ها به استثناى محققين نسبت به نقش اسلام واعراب در زمينه سازي علوم انسانى بى اطلاع هستند.در مقابل غربى ها به مسلمانان به صورت تحقير آميزتحقير آميز نگاه کرده وآنها را انسانهايي منفعل وخطر ناک مى دانند.
حقايق بسيارى در اين بين مهجور مانده است، مثلا ابوريحان بيرونى در قرن 10 وبسيار زودتر از گاليله ثابت کرد که زمين به دور خورشيد مى گردد . کتاب قانون ابن سينا براى 200 سال در دانشگاه هاى اروپا تدريس مى شد يادداشتهاي فلسفى ابن رشد در مورد ارسطو طرفداران بسيارى در اروپا پيدا کرده بود. ابن خلدون به عنوان پدر جامعه شناسى مطرح شد خوارزمى اقدام به تاًليف کتاب الجبرو المقابله کرد که پايه گذار رياضيات مدرن شد و اعدادعربى جايگزين اعداد لاتين شدند.در نجوم نيز نام بسيارى از ستارگان عربى ميباشد. همينطور الکندي به عنوان جغرافى دان، بيرونى به عنوان رياضى داني که محيط زمين رادقيق تراز بطلميوس بدست آورده، الزهراوي به عنوان متخصص بيمارى هاى زنان و ابن هيثم بعنوان پدر علم اپتيک آخرين کمکهاى اسلام واعراب به علوم اروپا را انجام دادند.
شيمى از يکى از شعبات دانش مسلمانان الکيميا و جبر از کتاب الجبر المقابله گرفته شده است. وبه عنوان مثال آخر ميتوان از الادريس نام برد که او را يکى از جغرافى دانان بزرگ ميدانند چرا که توانست اطلس زمين را تهيه کند.900 سال قبل از کريستف کلمب يک پادشاه مسلمان ساکن در غرب آفريقا (مالي)يک هيئت اعزامى را فرستاد تا کشف کنند که آن سوى اقيانوس اطلس چه چيز قرار دارد تمام کشتى ها غرق شدند و فقط يکى از آنها سالم به حوزه کارائيب رسيد که بعدها دانشمندان وقتى متوجه وجود يک کتاب عربى شدند تائيد کردند که آمريکا بسيار قبل تر از کريستف کلمب، توسط اعراب مسلمان کشف شده بود.
همينطور،اسپانيا ابتدا در زمان عثمان کشف شد. اوعقبه بن ناجي رابه همراه دستور العمل در دست گيرى قسطنطنيه به آنجا فرستاد. اما قبائل وحشى جلوى آنها را گرفتند و بعدها ديگر اعزام اين هيئت صورت نگرفت. پس همانطور که ذکر شد اندلوس به عنوان پلى بين دانش اعراب واروپائيان شده بود که بعد ها زمينه ساز ظهور رنسانس در اروپا نيز شد.
در يک سمينار بين المللى در مورد اسپانياي اسلامى که در سال 1991 در لاهور برگزار شد در مورد کمک هاى اعراب مسلمان به غربى ها تمام جزئيات به خوبى بيان شد (نويسنده مقاله، خود هماهنگ کننده اين سمينار بود ).
پيشرفتهاى علمي، تکنولوژى و اقتصادى صورت گرفته در غرب (از بعد از رنسانس ) که همراه با توسعه سياسى وفرهنگي مى باشند هنوز نتوانسته اند زمينه ساز خرسندى ورضايت انسانها شوند و يا يک جامعه عادلانه تر وبرابر تر ارائه دهند. از نظر اخلاقى بيمارى هاى اجتماعى – اقتصادى موجود به همراه عدم پاکدامنى و انسجام در خانواده ها معضلات بزرگى را در چهره اجتماع رقم زده اند. از نظر اقتصادى نيز، رشد سريع اقتصادي موجب گرم شدن اقتصاد شده و نرخ بهره در حال زياد شدن است چرا که بايد تورم داخلى کنترل شود ولى هميشه اين خطر وجود دارد که نکند اين چرخ در مسير ديگرى تاب بخورد و نتايج برعکس شود يعنى سياست هاى جلوگيرى کننده از تورم،باعث ايجاد رکورد شوند.
در اين شرايط وبراى مقابله با اين بيماري هاى اقتصادى مخصوصاً اکنون که نظام سوسياليسم نيز شکست خورده، وجود يک نظام اقتصادى جايگزين راه حل خوبي به نظر مى رسد. در همين شرايط نظريه پايان تاريخ فوکوياما در بهترين حالت، يک تئورى ناقص وترک خورده در مورد پيروزى سرمايه دارى براى درمان بيماري هاى موجوددر جوامع مدرن مى باشد. چرا که فجايع زيست محيطي، تاٌثيرات گاز هاى گلخانه اي،رشد جمعيت واحتمال ايجاد زمستان هسته اي، خطرات بزرگى هستند که از ناحيه سرمايه دارى بوجود آمده ودنيا راتهديد مى کنند. اين نتايج صنعتى شدن خود سرانه ولجام گسيخته در جوامع مدرن دنيا مي باشد.
يکى از بخشهاى جايگزين، نظام بانکداري بدون بهره مى باشد که توسط اسلام ارائه شده ومدت زيادى ( قبل از اينکه نظام مبتنى بر نرخ بهره غربى اقتصاد دنيا را ويران کند )بکار گرفته شده. بهره در نسخ قديمى انجيل نيز ممنوع شده بود. قرآن نيز از آن به عنوان جنگ با خدا نام مى برد. در نظام اقتصادى اسلامى پول به عنوان وسيلة مبادله تعريف مي شود ولى در اقتصادهاى غربى که مبتنى بر نرخ بهره هستند، جامعة مصرف کننده به جاى قرار گرفتن در کامروائى وخوشنودى در زير بار سنگينى از بدهى ها وبهره قرار گرفته که باز پرداخت وامها به سالها وقت نياز دارد.
در اقتصاد اسلامى براى درمان اين معضل، مفاهيمي چون مضاربه، مشارکت واجاره تعريف مى شود. مضاربه يک همکاري ببن تاٌمين کننده سرمايه وکارگر است که هر دوى آنها توافق مي کنند که در سود پروژه شريک باشندواگر ضررى به خاطر کارگر به سرمايه رسيد کارگر کار خود را از دست مى دهد، همکارى پيامبر اسلامصلياللهعليهوآلهوسلم با خديجه سلاماللهعليه در زمينة تجارت، در غالب مضاربه صورت مى گرفت.در مشارکت؛ سهامداران شريک مى شوند.
مديران شرکت در مورد فعاليتهاى شرکت مسئول بوده ودر سود شريک مى باشند ولى اگر شرکت ضرر بدهد، مديران هزينه ودستمزد خودرادريافت مى کنند ودر زيان شريک نمي باشند.واين يعنى شرکت هاى راس از دارايي سهامداران منتفع مى شوندونه از فعاليت خود.براى نمونه در موجودي سرمايه ووجوه دو طرفه، شرکت کل(هولدينگ چندين شرکت کوچکتر ) حتي با وجود ضرر ديدن، بايد هزينه هاى تاٌمين مالي را بپردازد.
اجاره نيز نوعى از ارائه خدمات است به گونه اى که به ازاى کار با ماشين آلات يا دارائى و براساس ارزش بازار، يک مقدار اجاره با نرخى نزولى پرداخته مى شود. براى مثال در بانکهاى بدون ربا، يک شکل از مضاربه انجام مى شود به طوري که بانک با سپرده گزاران شرط مى کند که بازده سرماية سپرده گزاران متناسب با سود وزيان متعلق به سرمايه گزارده شده شان محاسبه وپرداخت شود.
بانک سرمايه ها را براساس قواعد از پيش توافق شده وبا مديريت اعضاى هيئت مديره بانک، سرمايه گزارى مى کند. البته اين مديريت در سود وزيان سرمايه گزاري شريک هستند. تضاد آشکار در بين بانکهاى موجود وبانکهاي اسلامي،درزمينه فعاليت هاى بانکداري، اعمال بهره هاي ثابت در قبالدريافت وثيقه و دريافت بهره ثابت توسط سپرده گزار، بدون اعتنا به سود وزيان پروژه مى باشد. خسارت ها وجريمه هاي کارتهاى اعتبارى چه يک شرکت باشد، چه بانک، با اعمال بهره هاي گزاف باعث مى شود سپرده گزاران هزينه بسيار زيادي بپردازند ولى در اسلام بر مشارکت با حفظ برابرى شرايط و با توجه به اشتراک در سود وزيان تاکيد شده است.
به غير از اجاره ماشين آلات وتجهيزات ، عقد اجاره براي خريد خانه وماشين نيز به کار مى رود که در چهاچوب ماليه اسلامى قرار دادهايى بدون ربا بين سپرده گزار وبانک اسلامي منعقد مى شوند. براى مثال اگر يک وام 100 هزار دلارى اعطا شود، مستاٌجر ونه صاحب سرمايه، قبول مى کند که اقساط وام را طى يک دوره مشخص که بسيار کوتاه تر از 30-15 سال مى باشد، بپردازد. بنابر اين سرمايه گذاران سرمايه هاى خودر ا زودتر باز پس خواهند گرفت. به علاوه، کاربر يا مستاجر بر اساس ارزش بازار اجاره مى پردازد، به طوري که مجموع اقساط و اجاره ها از مقدار وام بيشتر نمى شود. همچنين در صورت وررشکستگي، برخلاف نظام سرمايه داري، خانه يا ماشين مصادره نمى شود بلکه اقدامات به گونه اى صورت مى گيرد که شخص از ورشکستگى رهايى يابد. اينگونه نظام اقتصادي بر اساس سنت پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم پيش مي رود که: قرض دهنده بايد يک مهلت اضافى به قرض گيرنده بدهدو....ودر صورت مرگ قرض گيرنده، قبل از تقسيم ارث، بايد ابتدا ديون او پرداخت شود.
نظام اسلامى در کنار ماليه بدون بهره، موضوعات ديگري دارد که قابل تامل مى باشند. هزينه داوطلبانه (صدقه) يا انفاق،هديه و اهدا به فقرا، افراد محتاج، پيران، ناتوانان، در راه مانده گان، سربازان باز نشسته، زنان بيوه، يتيمان، ساخت مدرسه، بيمارستان والبته فريضه زکات ازاين موضوعات مى باشند که قرآن مسلمانان را تشويق کرده است که آنچه مازاد بر نياز دارند، در اين مصارف خرج کنند تا در هر 40 سال چرخه ثروت تداوم داشته باشد. پاداش معنوى در جهان آخرت انگيزه خوبى براى کمک به فقرا و موجب بى تمايلي نسبت به احتکار وانباشت ثروت مى شود. کمک به همسايگان بسيار سفارش شده است تا جاييکه پيامبر اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم فرمود من فکر کردم جبرئيل ممکن است وحى بياوردکه همسايه نيز از انسان ارث ببرد.
تعجبى نيست که نظام اسلامى محبوبيت زيادي پيدا کرده است. در پاکستان وجوه دو طرفه و ادغام هاى صنعتى بر اساس مضاربه راه انداز ى شده اند. موسسه بيت المال الاسلامى در حدود دو جين با نک اسلامى ايجاد کرده است. موسسات مالي بدون ربا توسط دکتر يحيى عبدالرحمان شعبه هاى زيادي در ايالات متحده وحتى در ازبکستان ايجاد کرده اند. بانک گريند ليز در پاکستان نيز اقدام به گشايش مضاربه مى کند. در هوستن، سن لوئيزو تورنتو نيز وام هاى بدون بهره داده مي شود. نظام اسلامى مخصوصاً در زمينه اقتصاد و با توجه به اصل محاسبه رفتار در معاد، ثابت کرده است که ميتواند پيشرو در رسيدن به زمينه هاى تازه،دولت رفاه – اتوپيا- که آرزوى نوع بشر است، باشد.
مترجم: مجتبى شريفي
منبع: باشگاه انديشه
محور : اقتصاد اسلامی
چكيده
دو پرسش اساسي پيرامون اقتصاد اسلامى وجود دارد كه پاسخهاى متفاوتى به آن داده شده و تا كنون نيز بين اقتصاددان مسلمان وحدت نظر بهوجود نيامده است. دو پرسش مذبور عبارتند از:
1. اقتصاد اسلامي چيست؟
2. روش كشف آن كدام است؟
بى ترديد پاسخ پرسش دوم تا حدود زيادى به پاسخ پرسش اول بستگى دارد و بر آن مترتب است. اين مقاله تلاش ميكند با ارائه روش ساده و عام به پرسش اول پاسخ داده و راه را براى پاسخ به پرسش دوم باز كند. روش مذبور، روش «استقراء نصوص اقتصادى و طبقهبندى آنها» است. اميدوارم ارائه اين روش گامى در جهت وحدت نظر انديشمندان اسلامى در اين باره باشد.
واژگان كليدي: روش كشف، اقتصاد اسلامي، نصوص اخلاقي، نصوص اقتصادي، نصوص علمي، نصوص حقوقي.
>>>
ادامه مطلب