اغلب والدین بر این باورند همه فعالیتهای آنها در نقش پدر و مادر، بطور جدی بر موفقیت کودکان آنها تاثیر می گذارد. در نظر این دسته از والدین، کودکان مانند گل مجسمه سازی هستند که آنها هر شکلی که بخواهند می توانند به آن بدهند. با این حال، معمولاً در مطالعه ویژگی ها و صفات افراد، در قیاس با عوامل محیطی، مسائل ژنتیکی و موروثی نیز مورد توجه قرار می گیرد. بعبارتی فرض می شود این گل مجسمه سازی از ابتدا، شکلی بخود دارد. اخیراً مقاله ای به چاپ رسیده است که نشان می دهد هر دوی این تعابیر می توانند صحیح باشند. اما کدامیک برای توصیف شرایط مناسب تر است بستگی به شرایط اقتصادی خانواده دارد.
در مقاله ای که در مجله سایکلجیکال ساینس (Psychological Science) به چاپ رسیده است، پژوهشگران دانشگاه تگزاس در آستین (Austin) و دانشگاه ویرجینیا (Virginia)، 750 جفت دوقلوی آمریکایی را مورد مطالعه قرار داده و از آنها در سنین 10 ماهگی و 2 سالگی درخصوص سنجش توانایی های ذهنی آزمون گرفته اند. با مطالعه عملکرد دوقلوها، پژوهشگران می توانستند اهمیت نسبی عواملی همچون ژنتیک و محیط خانه را بررسی نمایند. از آنجا که این کودکان از خانواده های سطوح مختلف اقتصادی- اجتماعی گزینش شده بودند، امکان بررسی اینکه ثروت چگونه بر نمرات آزمون تأثیر می گذارد، وجود داشت.
نتایج این مطالعه نشان می دهد در تمام سطوح اقتصادی- اجتماعی، محیط خانه به عنوان یک متغیر کلیدی تاثیرگذار در توانایی ذهنی نوزادان ده ماهه محسوب می شود. اما در مورد کودکان دو ساله نتایج در مورد خانواده های غنی و فقیر کاملاً متفاوت است. برای کودکان خانواده های فقیرتر همچنان محیط خانه سهم بسزایی در توانایی ذهنی کودکان دارد. بنابر تخمین پژوهشگران، متغیر محیط خانه تقریباٌ 80 درصد در توانایی ذهنی کودکان خانواده های فقیر تأثیرگذار است در حالیکه تأثیر عامل ژنتیک ناچیز است.
در مقابل، در خانواده های غنی این نتایج کاملاً متفاوت است. برای کودکان خانواده های غنی، ژننیک نقشی اساسی بازیکرده و تقریباً 50 درصد تغییرات توانایی های ذهنی به این متغیر مربوط می شود. در مورد این کودکان، محیط خانه بعنوان عامل دوم تاثیرگذار محسوب می شود. از نظر والدین این همبستگی معقول بنظر می رسد؛ همانطورکه ثروت افزایش می یابد، انتخاب های پدر و مادرها نقش کمتری در شکل دهی توانایی های ذهنی کودکانشان ایفا می کند.
کودکان خانواده های غنی از تمام مزایایی که توسط پول می توان خریداری کرد، برخوردارند؛ از کلاسهای موسیقی گرفته تا معلم های خصوصی. اگرچه والدین ممکن است در مورد جزئیات این مزایا خیلی اغراق کنند (بطور مثال نواختن پیانو بهتر است یا ویولون)، اما این جزئیات به دلیل قانون بازده نزولی به مقیاس اغلب معنی دار نیستند و قابل اغماض هستند.
این مطالعه دلایل اختلاف بین طبقه فقیر و غنی جامعه را تشریح نمی کند اما مطالعاتی که پیشتر منتشر شده عوامل متعددی را برای توضیح این اختلاف بر می شمارند. بطور مثال، تنوع و تعداد کلماتی که مستقیماٌ به کودک گفته می شود (هرچه تنوع بیشتر باشد منجر به نمرات آزمون بالاتر می شود)، تعداد کتابهایی که در خانه وجود دارد و حتی نسبت تعداد کلمات تشویق کننده به تهدیدهای مأیوس کننده از مواردی هستند که باعث ایجاد تفاوت در خانواده های فقیر و غنی از لحاظ تأثیر گذاری شرایط محیط خانه بر توانایی ذهنی کودکان می شوند. بطور مثال، کودکان خانواده های ثروتمند تا قبل از سن 3 سالگی بطور متوسط 500,000 سخن تشویق کننده و 80,000 کلمه مأیوس کننده می شنوند، درحالیکه در مورد خانواده های فقیر این نسبت تقریباٌ برعکس است.
چنین آمارها و ارقامی بسیاری از محققان را به این نتیجه سوق داده که بهبود شرایط محیطی کودکان فقیر در زمان طفولیت آنها اهمیت ویژه ای نسبت به سایر بازه های زمانی دارد. اقتصاددانهایی مانند جیمز هکمن (James Heckman) در دانشگاه شیکاگو که برنده جایزه نوبل نیز می باشد برای مدت زیادی عمرش را صرف این موضوع کرده که باید سرمایه گذاری در آموزش قبل از مدرسه افزایش یابد، اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که این مداخلات باید حتی زودتر نیز شروع شود.
به هر حال در صورتیکه این نابرابریها در سنین اولیه زندگی حذف شود، بازهم نابرابری دیگری که ناشی از ژنتیک است باقی می ماند. اما در چنین شرایطی، کودکان بیشتری این امکان را پیدا می کنند تا به ظرفیت های ذهنی خود نزدیکتر شده و به دلیل اشتباهات و فقر والدینشان از مسیر پیشرفت محروم نشوند.
منبع: وال استریت ژورنال
http://online.wsj.com/article/SB10001424052748703954004576090020541379588.html
محور : اقتصاد خانواده
پائولا زوچمن، مترجم: محمدرضا فرهادیپور، منبع: نیوزویک
شوهرم بعد از مشاجرهای تند و زننده- کابینتهای آشپزخانه دوباره باز رها شده بودند و کلمات هم رد و بدل - برای اثبات یک نکته، نموداری کشید که وضعیت فعلی ازدواجمان را نشان میداد.
نکته او این بود که روزهای بد ما بیش از روزهای خوبمان است و چیزی برای درمان آن لازم بود، اما این نمودار مرا به فکر فرو برد: شاید، من واقعا در جستوجوی درمانی بودم. شاید راهحل منازعه زناشویی ما نباید در نیمکت روان درمانگران پیدا شود، بلکه باید در زبان سخت دادههای تجربی یافت شود.
به عنوان یک ویراستار اخبار تجاری، پیش از این در اخباری پیرامون حبابهای مسکن، اختلال بازار و انگیزهها فرو رفته بودم که بهطور عجیب و غریبی، بهنظر میرسد نکات موازیای در خانه دارند. حباب رابطه من مدت کوتاهی بعد از اینکه گفتم «من هستم» ترکیده بود. آیا ما به اندازه کافی سازگار نبودیم- یا تنها به انگیزههای سرخوشانه واکنش نشان داده بودیم؟
درک میکنم که شاید این موضع برای بعضی افراد دیوانهوار به نظر برسد، اما متقاعد شده بودم که من در چیزی بودم که اصول علم اقتصاد- اغلب مبتنیبر حقیقت و همیشه عملی- میتوانستند مسیری را برای سعادت یک زوج آشکار سازند؛ بنابراین تلفن را برداشتم و به گری بکر زنگ زدم. این کار هم ممکن است دیوانهوار به نظر بیاید. گری بکر یکی از مشهورترین اقتصاددانان در قید حیات جهان است. او جایزه نوبل اقتصاد و مدال آزادی ریاستجمهوری را برده است، اما آیا او میتوانست در خصوص رابطه [زناشویی] هم به من مشاوره بدهد؟
در واقع، او میتوانست. او حدود یک تن مطلب در خصوص اقتصاد خانواده نوشته است و در زندگی زناشوییخودش هم درباره آن فکر میکند. او میگفت این است چرایی اینکه همسرش بیشتر کار خانه را انجام میدهد. از آنجا که وقت او، براساس یک مقیاس پولی، از وقت همسرش ارزشمندتر است، او بخش بیشتری از آن را صرف کار در دفترش میکند و وقت کمتری را در آشپزخانه میگذراند.
چه خوششانس.
نزدیک به چهار سال بعد، من گفتوگوهای مشابهی را با صد نفر از اقتصاددانان، روانشناسان و مردم معمولی انجام دادم که سرانجام تبدیل به کتابی به نام اقتصاد همسرداری: کاربرد اقتصاد برای راهبری عشق و ازدواج و ظروف کثیف (Spousonomics: Using Economics to Master Love, Marriage, and Dirty Dishes) شد که با دوست و همکار ژورنالیستم جنی اندرسون نوشتم. این تحقیق، با تجربه من از شوهرم ترکیب شد و مرا به سوی توصیه چند اصل پایهای برای همه کسانی سوق داد که در جستوجوی بهبود رابطه زناشوییشان هستند.
یک قلمرو مهم انگیزهها است، همان چیزهایی که افراد را برمیانگیزانند. وامهای رهنی خرید خانه را تحریک میکنند و دستمزدها افراد را به دام کار کردن میاندازند. انگیزه شوهرم برای بستن کابینتها- به دور از نق زدن- دقیقا «لجبازی» نبود، بلکه نتیجه عکس میداد. بیدار شوید! انگیزههای بهتری وجود دارند. اول اعتماد است که اقتصاددانان دریافتهاند میتواند بهطور شگفتانگیزی برانگیزاننده باشد. مثلا، شاید اگر به افراد پولی پرداخت نمیشد به اهدای خون علاقهمندتر بودند تا اینکه پولی به آنها پرداخت میشد. چه کسی میداند؟
خب من برای ایجاد کمی اعتماد در مردم تلاش کردم. نق زدن را متوقف کردم و یک روز به خانه آمدم تا علائم «مرا ببندید» را پیدا کنم که به عنوان علائم یادآوری برای او در کابینتها نصب شده بودند.
درسی دیگر: 50/50 بهترین روش برای تقسیم کار منزل نیست. ما یک ازدواج برابر (و هرچیزی که اصول فمینیستیای که مادرم به من آموخت را بر باد میدهد) میخواهیم، اما
آدام اسمیت بسیار خوب یادآوری کرد که کارآیی وقتی به حداکثر میرسد که کارگران متخصص باشند. امروزه، من با خوشحالی تمام قبوض را میپردازم و شوهرم- خوشحالتر- همه جاروکشیها و نظافتها را انجام میدهد.
مفهومی که ژرفترین تاثیر را داشته است باختگریزی (loss aversion) است. اقتصاددانان رفتاری نشان دادهاند که ما همانقدر از باختن متنفریم که بردن را دوست داریم و وقتی احساس میکنیم داریم میبازیم، غیرعقلانی میشویم. باختگریزی تاحدی در شکست لمن برادرز برای قبول زیانهایش در اوایلی که هنوز فرصتی کافی برای نجات شرکت وجود داشت، مقصر بود.
من شدیدا از باخت گریزانم، اما حالا تلاش میکنم تا حواسم جمع باشد که کی در هنگامه مشاجرهها در حال و هوای گریز از باخت هستم؛ بنابراین من یک وقت استراحت میگیرم. گاهیاوقات این به معنای رفتن دوباره برای مشاوره گرفتن از هر کسی است که قبل از ازدواجم به من مشاوره میداد: هرگز عصبانی به رختخواب نروید.
برای آنچه ارزشمند است، عصبانی به رختخواب رفتن یک درمان معجزهگر است. من منازعه را متوقف میکنم، کمی میخوابم و با سری سبکتر بیدار میشوم. 9 بار از 10 بار، مشاجره، صبح آن روز حل میشود. این حداکثر کردن مطلوبیت - یا در خانه من- بعد از آن شادمان زندگی کردن- نامیده میشود.
منبع: دنیای اقتصاد
ایام عید غیر از دید و بازدید زمان مناسبی برای جوانانی است که قصد ازدواج دارند تا از همسر آینده شان خواستگاری نمایند. به همین مناسبت، رویکرد اقتصادی به این مقوله غیراقتصادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا قدرت و منطق تحلیل اقتصادی مسائل اجتماعی را در معرض داوری خوانندگان قرار دهیم. برای فهم بهتر مسئله، با یک مثال شروع می کنیم.
...
ادامه مطلب
محور : اقتصاد خانواده
مصرف
يكى از راهكارهاى مهم تدبير معيشت، »مصرف« است كه از نظر مباحث اقتصادى جايگاه ويژهاى دارد و شايسته استمديران در سطوح مختلف و خانوارها نيز به آن توجه خاص نمايند.
»مصرف« به معناى استفاده از منابع موجود به منظور برآوردن نيازها و حوايج فعلى و جارى، و يا به معناى استفاده از كالاهاىاقتصادى است.
شخص مدير و مدبر، بايد برنامه مصرف را با اتخاذ شيوههاى صحيح به گونهاى تنظيم كند كه از عهده نيازهاى مادى و معنوىبر آيد و از ناحيه ديگر از مصرف گرايى و اسراف و تبذير اجتناب نمايد.
...
ادامه مطلب
محور : اقتصاد خانواده
درآمد
درآمد، عبارت است از كليه وجوه و ارزش كالاهايى كه در دوره زمانى معينى به يك فرد، گروهى از افراد، يك بنگاه يايك اقتصاد تعلق مىگيرد. در آمد ممكن است از محل عرضه عوامل توليد سرچشمه گرفته مانند دستمزد، سود، اجاره و ياحاصل دريافت يك هديه و بهره مندى از يك پرداخت انتقالى باشد.
درآمد از مفاهيم بسيار مهم در علم اقتصاد به شمار مىرود. در انتخاب الگوى مصرف، به عنوان عامل محدود كننده دخالتدارد بدين معنى كه، مصرف كننده نمىتواند مصرفى بيش از ميزان كل درآمد خود داشته باشد. تدبير معيشت اقتضا مىكند كهدرآمد ثابت خود را چنان بهمصرف كالاها اختصاص دهد كه بيشترين مطلوبيت را به دست آورد.
در بحث درآمد توجه بيشتر به درآمد شخص مسلمان است، اينكه بيشترين مطابقت را با تعاليم اسلام داشته باشد، از اين روحلال بودن آن مورد تأكيد است.
...
ادامه مطلب
محور : اقتصاد خانواده
راهكار، سبك و روش انجام دادن كار را گويند. و در امور معيشت، روش اجرايى و عملياتى كردن سياستهاى كلى وراهبردى معيشتى است.
درآمد، به كليه وجوه و ارزش كالاهايى كه در دوره زمانى معينى به يك فرد، گروهى از افراد، يك بنگاه يا يك اقتصاد تعلقمىگيرد، اطلاق مىگردد.
در اقتصاد اسلامى از لحاظ كميت، محدوديتى براى درآمد مطرح نيست ولى محدوديت كيفى وجود دارد: اينكه مشروع باشد.
درآمد به دو قسم، حلال و حرام مطرح است.
درآمد و لقمه حلال همانا نورانى شدن قلب، ثواب مجاهد در راه خدا، مشمول رحمت الهى شدن، در شمار انبياء در آمدن، ثوابصدقه و.... را به همراه دارد. و درآمد حرام از گناهان كبيره است كه تضيع و عدم قبولى اعمال، عدم استجابت دعا، لعنتفرشتگان و آتش جهنم را در پى دارد. از اين رو پرهيز از درآمد حرام، ازانجام اعمال صالح مهمتر است.
برنامه مصرف در زندگى بايد به گونهاى تنظيم شود كه از عهده نيازهاى مادى و معنوى بر آمد، و از مصرف گرايى و اسراف واتلاف اجتناب نمود.
خوددارى از اسراف و تبذير، نكوهش بخل و سختگيرى، دورى از تجمل گرايى، اعتدال و ميانهروى، قناعت ورزى، انفاقاتو توجه به فقرا، از ويژگىهاى ساختار مصرف ايده آل اسلام است.
اسراف و تبذير در كثيرى از موارد در يك معنى به كار مىروند و به عنوان تأكيد پشت سر هم قرار مىگيرند ولى هرگاه درمقابل هم قرار گيرند، منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال است بدون آن كه چيزى در ظاهر ضايع و تلف شود و تبذير آناست كه چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع بينجامد.
مصرف گرايى به انگيزههاى تفاخر بر ديگران، ابراز خودنمايى، هم چشمى و... به عنوان انگيزههاى منفى و دون شأن انسانمحسوب مىشود و مورد مذمت و نكوهش است.
هم چشمى و رقابت، رفاهطلبى ثروتمندان، كجروىهاى فرهنگى، نظام آموزشى، تبليغات و رسانههاى گروهى از عواملمصرف گرايى محسوب مىشوند.
مصرف گرايى، رشد بعد حيوانى انسان و چيرگى آن بر فرد را در پى دارد كه اين امر به افساد گرى انسان در زمين مصرف براساس مصالح نظام اسلامى و رعايت ارزشها در مصرف، معيار در مصرف مسلمان است.
قناعت پيشگى، پرهيز از اسراف و تبذير نوعى مبارزه با مصرف گرايى است و در عوض تلاش براى توليد بيشتر و سختكوشى در اين راه در اين مبارزه تأثير گذار است.
پس انداز زمينه توسعه اقتصادى را فراهم مىنمايد و يكى از عوامل تحقق پس انداز، هماهنگى اعضاى يك مجموعه ياخانواده باتدابير مدير آن است.
پس انداز هميشه به معناى ذخيره كردن اموال در دنيا نيست، بلكه امور معنوى را هم شامل مىشود و آثار پس انداز معنوى ازپس انداز مادى بيشتر است.
پس انداز به دو بخش پس انداز ممدوح و پس انداز مذموم (كنز) تقسيم مىشود.
يكى از روشهاى نگهدارى پس انداز و رشد آن، سرمايه گذارى آن در مجارى مختلف است.
منبع : كتاب تدبير معيشت از ديدگاه آيات و روايات
محور : اقتصاد خانواده
مقدمه
درباره امور معيشت و مسائل مادى زندگى انسان، سه نظر مطرح است؛ برخى تمام اهداف اصلى زندگى خود را در لذتگرايى و رسيدن به لذتهاى بيشتر قرار دادهاند. ضعف و يا عدم ايمان به حيات اخروى و نعمات الهى در آن، موجب شده استكه اينان تلاش و كوشش خود را در وصول به امور دنيوى منحصر كنند و از امور معنوى و آخرتى غفلت ورزند.
در مقابل، گروه ديگر امور مادى و دنيوى را مانع آخرت جويى دانستهاند و با تمسك به ظاهر برخى آيات و روايات، دنيا گريزشدهاند و گويند: دنيا لهو و لعب است، تمام سودهاى دنيا، باعث زيان است؛ دنيا فانى است؛ ثروت دنيا فقر آخرت را به دنبالدارد، و اصولاً آيات و روايات تدبير و برنامهاى در عرصههاى گوناگون معيشت ندارند. اين گروه با اين تفكر، حتى در پى رفاهنسبى نبوده، سختگيرىهايى نيز در اين جهت دارند و دچار افراط و تفريطهايى در كارهاى خود هستند.
گروه سوم در برابر دو نگرش فوق، بر اين باور است كه با توجه به جامع بودن دين اسلام و رابطه تنگاتنگ بين دنيا و آخرت، توجهبه مسائل مادى در جهت تداوم و استمرار زندگى دنيوى ضرورى و حتى مقدمه زندگى اخروى است. به همين جهت، شرع مقدسبراى همه ابعاد زندگى انسان از جمله معيشت، تدبير و برنامه و راهكارهايى ارائه داده است.
تتبع در آيات قرآن كريم و سخنان و سيره معصومين(ع) نشان مىدهد كه دعوت به آخرت و عالم بقا، هيچ منافاتى با كار وكوشش و توليد اقتصادى و پرداختن به امور مادى و معيشتى نداشته و ندارد. از اين رو پژوهش حاضر بر راه سوم تأكيد دارد.
...
ادامه مطلب
محور : اقتصاد خانواده
3. پس انداز
اثر گذارى پس انداز در قالب يكى از راهكارهاى مهم در تدبير امور معيشت، بر اداره و رشد يك سازمان يا خانواده بر كسىپوشيده نيست. با مطالعه و دقت در مورد نظامها، مجموعهها و خانوادههاى موفق و سربلند، جايگاه و نقش پس انداز بيشترروشن مىشود. قرآن كريم و روايات اسلامى به اهميت، روش نگهدارى و رشد پس انداز توجه ويژهاى دارد كه برخى از آنهارا بررسى مىكنيم.
...
ادامه مطلب
محور : اقتصاد خانواده
اصل استقلال مالى زوجین و حق اداره و تصرف آنها بر اموالشان از اصول مسلم فقه شیعه است و هیچ تردید و اختلافى در آن وجود ندارد. قانون مدنى هم در ماده 1118 خود آن را پذیرفته است.
طبق ماده 1118 قانون مدنى: «زن مستقلا مى تواند در دارایى خود هر تصرفى را مى خواهد بکند.»
و نیز مطابق این ماده قانون مدنی: «زن در مسائل مالى و اقتصادى، استقلال و آزادى کامل دارد و مى تواند در اموال شخصى خود هر گونه دخل و تصرفى نماید; بدون آن که موافقت شوهر لازم باشد.
اعم از این که آن اموال قبل از ازدواج به دست آمده باشد و یا بعد از آن ». براى اثبات این اصل در فقه شیعه، به دو دلیل از منابع فقهى مى توان استناد نمود.
1- آیه «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » (نساء/32) یعنى: مردان را از آنچه کسب مى کنند و نیز زنان را از آن چه به دست مى آورند بهره اى است.
کلمه اکتساب به معنى به دست آوردن است اما فرقى که راغب اصفهانى بین معناى کسب و اکتساب متذکر مى شود بسیار قابل توجه و دلیل بر مدعاست; وى مى گوید: کلمه اکتساب در به دست آوردن فایده اى استعمال مى شود که انسان مى خواهد خودش از آن استفاده کند و بهره بردارى اختصاصى از آن نماید و کسب، هم آنچه را که خود مى خواهد استفاده کند شامل مى شود و هم آن چیزى را که براى دیگران به دست مى آورد. (مفردات راغب اصفهانی)
از این جهت معناى کلمه کسب از معناى اکتساب عامتر است. مطابق این معنى، زن و مرد چیزى را که به دست مى آورند، خودشان مستقلا حق تصرف و بهره بردارى از آن را خواهند داشت.
از این رو، مفاد آیه چنین خواهد بود که هر یک از زن و مرد، آن چیزى را که به دست مى آورند - خواه اختیارى باشد; مانند کسب درآمد یا غیراختیارى; مانند ارث و غیره - به خودشان اختصاص دارد و حق استفاده و بهره بردارى را به طور مستقل خواهند داشت.
در تفسیر این آیه باید گفت: «اگر مرد و یا زن از راه عمل چیزى به دست مى آورد خاص خود اوست و خداى تعالى نمى خواهد به بندگان خود ستم کند. از اینجا روشن مى شود که مراد از اکتساب در آیه نوعى حیازت و اختصاص دادن به خویش است; اعم از این که این اختصاص دادن به وسیله عمل اختیارى باشد نظیر اکتساب از راه صنعت و یا حرفه یا به غیر عمل اختیارى. لیکن بالاخره منتهى مى شود به صفتى که داشتن آن صفت باعث این اختصاص شده باشد... و معلوم است که هر کس، هر چیزى را کسب کند از آن بهره اى خواهد داشت و هر کسى هر بهره اى دارد، به خاطر اکتسابى است که کرده است ».
مفسرین با برداشت وسیعترى از این آیه، نسبت به آزادى زنان در اشتغال و تجارت، مى گویند: «خداوند در کسب و تجارت نسبت به سعى و کوشش هر کسى از مرد و یا زن از نعم خود عطا مى فرماید... آیه شریفه دلیل است که زنان هم مى توانند به تجارت مشغول شوند و همچنین نسبت به سعى و کوشش خود از نعم الهى بهره مند شوند».
2- عموم قاعده «الناس مسلطون على اموالهم » این قاعده که به نام قاعده «تسلیط » معروف است از قواعد پذیرفته شده، نزد فقهاى شیعه است و در فقه، بدان بسیار استناد مى شود. مفاد قاعده مزبور چنین است که همه مردم اعم از زن و مرد نسبت به اموال خودشان حق هر گونه تصرفى را دارند و استثنایى هم در مورد این که زن یا زوجه نتواند در اموال خودش تصرف نماید، وارد نشده است، به علاوه روایت «لایحل مال امرء مسلم الا بطیب نفسه » (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 9، وسائل الشیعة، ج 10، ص 449) بدین معنى است که تصرف در مال شخص مسلمان بدون رضایت او جایز نیست و نیز عمومات متعدد دیگرى که در آیات و روایات به این مضمون وارد شده است دلالت بر این مدعا دارد و هیچ تخصیص و استثنایى که شوهر را مجاز نماید در اموال همسر خود تصرف کند، وجود ندارد; بر پایه این استدلال، دست مرد از اموال زن کوتاه شده و حق هر گونه مداخله در اموال زن از شوهر سلب گردیده است.
از این رو در مورد استقلال زن از مرد در مالکیت، اداره، تصرف و بهره بردارى از اموال، مطابق منابع فقهى شیعه بلکه بسیارى از منابع اهل سنت جاى هیچ تردیدى نیست. در حقوق ایران نیز به تبعیت از فقه شیعه نظام مالى زوجین از زمان تدوین قانون مدنى در سال 1307، از یک ثبات نسبى برخوردار بوده است. این ثبات را باید ناشى از منشا و مبناى محکم آن دانست. ریشه مذهبى و الهى داشتن قواعد حاکم بر این روابط که مانع از بى عدالتى در روابط بین زن و شوهر است را باید علت این ثبات قلمداد نمود.
فلسفه این امر نیز بسیار روشن است; زیرا از ابتدا، اسلام به جاى تشابه سازى به «اصل عدالت » توجه نموده است و همانگونه که برخى از صاحب نظران دینى اظهار نموده اند: «اصل عدل که یکى از ارکان کلام و فقه اسلامى است، همان اصلى است که قانون تطابق عقل و شرع را در اسلام به وجود آورده است; یعنى از نظر فقه اسلامى - و لااقل فقه شیعه - اگر ثابت بشود که عدل ایجاب مى کند فلان قانون باید چنین باشد نه چنان و اگر چنان باشد ظلم است و خلاف عدالت است ناچار باید بگوییم حکم شرع هم همین است; زیرا شرع اسلام طبق اصلى که خود تعلیم داده هرگز از محور عدالت و حقوق فطرى و طبیعى خارج نمى شود.
علماى اسلام با تبیین و توضیح اصل عدل، پایه فلسفه حقوق را بنا نهادند» علاوه بر پایه گذارى قوانین اسلامى براساس عدالت، اسلام حتى به زوجین اجازه نداد که توافقى نمایند تا منجر به بى عدالتى شود.
از امام باقر علیه السلام سؤال شد که آیا مرد مى تواند با زن خود شرط کند که نفقه را به طور کامل و مساوى با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن هم از اول این شرط را بپذیرد؟ امام باقر علیه السلام فرمود: «خیر چنین شرطهایى صحیح نیست، هر زنى به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا مى کند ...».
البته باید توجه داشت که این مطالب هرگز به این معنا نیست که تمام اصول مترقى اسلام پیاده شده است و یا ثباتى که مطرح شد به این معناست که اصلاحاتى در طول قانونگذارى حقوق ایران انجام نگرفته یا نباید بگیرد; بالعکس مقتضیات زمان و تحولات اجتماعى ایجاب مى کند هر از چند گاهى راه کارهاى مناسب جهت اجراى هر چه بهتر قوانین اسلامى، ارائه شود و اساسا اجتهاد در فقه و پویایى آن به همین معنا است، که فقه باید جوابگوى نیازهاى زمان خود باشد.
بلکه منظور این است که اصول کلى حاکم بر روابط زوجین از ثبات نسبى برخوردار بوده است. شایان ذکر است که وقتى این اصول و قوانین مترقى، چهارده قرن قبل در حقوق اسلام بنیان نهاده شده بود و به زن در تصرف اموال خود استقلال کامل اعطا نمود، در کشورهاى اروپایى تا قبل از قرن بیستم، از جمله حقوق فرانسه که یکى از مدرنترین و مفصلترین حقوق مدون آنهاست، زنان از حداقل حقوق انسانى هم برخوردار نبودند و اصلا اهلیت تصرف در اموال خود را هم نداشتند.
به همین سبب با مقایسه اجمالى بین قانون اسلام و قوانین دنیاى متمدن غرب که شاید مفصلترین و کاملترین آنها، قانون مدنى فرانسه باشد مى توان گفت بر خلاف تصور عده اى، حدود اختیارات زن و آزادى و استقلال او در انجام امور مالى و روابط حقوقى و اقتصادى در شریعت و نظام حقوقى اسلام، به مراتب وسیعتر و بیشتر از آن مرزهایى است که در نظام هاى حقوقى کشورهاى مدعى تمدن براى زن شناخته شده است.
منابع:
سید مصطفى، محقق داماد، بررسى فقهى حقوق خانواده نکاح و انحلال آن، ص 317
ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 534
نظام حقوق زن در اسلام، ص 156-155 و ص 450
محور : اقتصاد خانواده
نقش زن در سامان دهی اقتصاد خانواده
اقتصاد خانواده به معنای چگونگی سامان دهی و مدیریت منابع خانه است. خانواده سازمانی است که تولید و توزیع کالاهای مورد نیاز را فراهم می سازد و زن بدون مناقشه به عنوان یکی از دو رکن اساسی خانواده در این سازماندهی و مدیریت، نقش اساسی را ایفا می کند. جایگاه مادری و همسری عمده ی منابع مصرف را به زن می سپارد و انتظار می رود که او بتواند با سازماندهی و مدیریت صحیح بین درآمد و مصرف، توازن برقرار کند و با برنامه ریزی و اجرای صحیح در رشد و توسعه ی اقتصاد خانواده نقش مؤثر ایفا نماید. از آن جا که جدول بازدهی اقتصاد خانواده در تنظیم نمودار رشد و توسعه اقتصادی جامعه و برنامه های کلان بخش های مختلف دولتی و خصوصی تأثیر به سزا دارد، می توان گفت که زنان در واقع نقش کلیدی در استفاده ی بهینه از منابع را دارند. منابع در این جا شامل: زمان، پول یا درآمدهای دیگر می باشد.
دسترسی به منابع سخت، و از دست دادن آن ها آسان است؛ از این رو باید مدیر خانواده با سازماندهی و مدیریت صحیح و سالم بتواند بهترین انتخاب ها و گزینش ها را داشته باشد.
خانواده غیر از منابع مادی منابع دیگری نیز در اختیار دارد که قابل تبدیل به پول نیست و در بیشتر موارد تجدیدپذیر هم نمی باشد. از جمله ی این منابع؛ عشق، انسجام خانواده، خاطرات خوش و ... است، و چون این منابع برای اعضای خانواده رضایت خاطر ایجاد می کند، باید نقش اساسی آن ها و جایگاه خاص هر کدام مورد توجه قرار گیرد تا افراد بتوانند با بالاترین سطح مطلوب از آن ها بهترین استفاده را بنمایند؛ از این رو باید گفت: انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.
نقش الگوهای دینی در هدایت زندگی بشر به سوی فلاح و رستگاری دنیا و آخرت زنده و پویا است. حضرت زهرا(س) همان گونه که در تمام شؤون، الگویی حسنه است، در این مورد نیز بهترین نقش را در مدیریت و سازماندهی اقتصاد خانواده ایفا می نماید. در سیره ی عملی حضرت زهرا(س) نقش منابع غیر مادی در اقتصاد اسلامی مهم تر از منابع اقتصادی است که آن حضرت بهترین شکل معقول و منطقی را جهت استفاده از آن ها به کار گرفت. از آن جمله؛ شکرگزاری، دعا و کمک گرفتن از ذکر خداوند برای رفع نیازمندی های مادی خانواده و ... بیشترین رضایت خاطر را برای اعضا ایجاد می کند. آنچنان که در ماجرای اطعام مسکین و یتیم و اسیر اعضای خانواده شامل: همسر، فرزندان و حتی خادم منزل با رضایت و خشنودی کامل، حضرت زهرا(س) را همیاری نمودند.
امروز عوامل تأثیرگذار بر رضایت مندی یا تابع مطلوبیت خانواده در ادبیات اقتصادی شامل: عوامل اقتصادی و غیر اقتصادی است که باعث افزایش مطلوبیت خانواده ها می شود.
وظایف اقتصادی زن در اجتماع
همان گونه که خانواده به عنوان واحد کوچکی از اجتماع در پیشرفت و توسعه فرهنگی جامعه نقش اول را دارد، در توسعه و رشد اقتصادی جامعه نیز نقش اساسی را ایفا می کند و میزان، چگونگی و نوع حضور او در عملکرد و چرخه های اقتصاد کشور تأثیرگذار است.
یکی از اساسی ترین اهداف تشکیل خانواده، بقای نسل و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه است. توسعه و رشد اقتصادی در گرو نیروی کار فعال و تحصیل کرده است؛ بنابراین یکی از عوامل مؤثر در توسعه اقتصادی نیروی انسانی یا سرمایه های انسانی است.
خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت و پرورش منابع انسانی است؛ از این رو جامعه باید با تقویت نهاد خانواده زمینه توسعه اقتصادی را مهیا سازد. امروزه تئوری سرمایه ی انسانی در مقابل سرمایه ی فیزیکی مورد توجه اقتصاددانان و جامعه شناسان دنیا است.
در این تئوری سرمایه های انسانی با ارزش تر از دارایی ها و منابع طبیعی و ذخایر زیرزمینی به شمار می آیند و هرچه بر روی انسان ها سرمایه گذاری شود، رشد و توسعه جامعه افزون خواهد شد.
از این رو؛ پیشرفت علم و دانش، نگرش و مهارت افراد، ظرفیت تولیدیِ جامعه را ارتقا می بخشد و در نتیجه رشد و توسعه ی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تسهیل و تسریع می گردد. این نظریه می تواند در دو سطح خرد و کلان آثار مطلوب خود را نشان دهد. در مقطع خرد، بازدهی خصوصی را افزایش می دهد و در سطح کلان رشد و توسعه ی جامعه را به همراه دارد، و چون پرورش منابع انسانی از کانون خانواده آغاز می شود، و مادران نقش اساسی را در زمینه تربیت و پرورش فرزندان ایفا می کنند، اثرگذاری قابل توجه آنان آشکار است و این نقش، ویژه ی زنان است.
زنان به عنوان عامل پرورش و رشد نیروی کار، در جریان بهره وری و تولید ناخالص ملی سهم دارند، که با سرمایه گذاری در اطلاعات، دانش ها، نگرش ها و مهارت های زنان این ارزش افزوده خواهد شد؛ بنابراین تلاش حاکمان و نظارت و توجه ملّی به این امر بازخورد مستقیم در پیشرفت کشور را دارد؛ زیرا هرگاه منابع انسانی در محیطی سالم و با انگیزه و احساسات و عاطفه و خیرخواهی و ... پرورش یابد و با عزت نفس و مناعت زندگی را بگذراند، نیروی قوی تری در چرخش امور اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت. زنان با فراهم کردن و آماده ساختن محیطی با نشاط و صمیمی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی و توجه به بهداشت روحی، جسمی و روانی اعضای خانواده اثر مستقیم بر اقتصاد جامعه می گذارند.
سیره ی عملی حضرت زهرا(س) جهت گیری صحیح و نتایج ارزشمندی را نشان می دهد.
حضرت زهرا(س) کار خانه را تا جایی که برای افراد خانواده و حتی فرزندان شیرخوار، مطلوبیت و رضایت خاطر ایجاد می کرد، برنامه ریزی می فرمود. بلال می گوید: روزی حضرت زهرا(س) را دیدم که مشغول آرد کردن گندم بود در این هنگام فرزندش حسین گریه و بی تابی می کرد. خدمتشان عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ حضرت فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.([1])
این بهترین الگو برای ایفای نقش مادر و توجه به نیاز عاطفی فرزند و انتخاب صحیح در تخصیص و بهینه سازی اقتصادی است؛ چرا که با این کار حضرت زهرا(س) توجه به رضایت خاطر و مطلوبیت فرزند شیرخوارش را بر ادامه کار منزل ترجیح داد که نتیجه ی این تلاش ها، پرورش منابع و سرمایه های انسانی است؛ آن گونه که همین فرزندان در جهت برقراری عدل و داد و عدالت اجتماعی و اقتصادی و ... از تربیت و تعلیم کامل بهره مند شدند و جامعه را نیز رهبری نمودند.
در پرورش منابع نیروی انسانی باید به بعد معنوی و ارزش های اخلاقی و دینی توجه ویژه شود؛ تا این نیروها همراه با پیشرفت و رشد و تعالی در بعد مادی و اقتصادی بتوانند از رشد اخلاقی و ارزشی نیز برخوردار گردند و توسعه اقتصادی در جهت برقراری و تحکیم عدالت اجتماعی که از جمله برنامه های دین است پیش رود؛ وگرنه منافع توسعه ی اقتصادی برای قشر خاصی از جامعه سودبخش خواهد بود و اقشار مستضعف جامعه را در بر نخواهد گرفت.
نتیجه گیری؛
خانواده تنها منبع عرضه کننده نیروی کار جامعه می باشد. همچنین خانواده ها می توانند بخش مهمی از سرمایه فیزیکی اقتصاد جامعه را از راه سپرده گذاری، خرید اوراق مشارکت، اوراق سهام و ... فراهم کنند و سرمایه خود را در راه تولید و کسب و کار قرار دهند. از سوی دیگر چون خانواده مصرف کننده ی کالاها و خدمات تولید شده در جامعه است؛ روش استفاده ی صحیح از کالاها و خدمات، میزان بهره وری را بالا می برد و از هدر دادن امکانات و دستاوردها جلوگیری می کند. چنان که اگر فرهنگ قناعت و صرفه جویی از سوی خانواده ها رعایت شود؛ به سطح جامعه نیز کشیده شده و نیروی انسانی در سطوح مختلف اداری، صنعتی، کشاورزی و ... به سوی حیف و میل بیت المال و سرمایه های ملی و یا دست اندازی به اموال دیگران حرکت نخواهد کرد و این مسأله نتایج بسیار با خیر و برکتی به همراه دارد. به عبارت دیگر رشد و توسعه ی کشور در قالب فرهنگ سازی خانواده ها آن هم از جانب رکن تربیتی آن؛یعنی زن امکان پذیر است.
نقش زن در اقتصاد
مدیریت بودجه ی خانوار؛ مدیریت دارایی های خانواده با توجه به ترجیحات فرد و خانواده تعیین می شود. شاید شیوه ی تهیه ی غذاها، استفاده ی بهینه از امکانات و وسایل منزل و پوشاک و وسایل شخصی هر فرد، نظافت و نگه داری و حتی قرار دادن وسایل، مراقبت از فرزندان و تأمین سلامت آنان، در مجموعه ی سرمایه های هر خانوار ناچیز و نادیده به حساب آید، و فقط سهام اوراق مشارکت، پول و ... به عنوان سرمایه در نظر گرفته شود، امّا باید به این نکته توجه داشت که تولید مواد غذایی، البسه و دیگر مایحتاج و نیز جمع آوری و نگه داری وسایل شخصی و جمعی خانواده ها که نیاز به یک برنامه ی صحیح دارد به دست مدیر شایسته ی خانه، با کم ترین هزینه، بالاترین مطلوبیت را در پی خواهد داشت. مدیر خوب خانواده باید بتواند در مواقع کمبود یا حذف بعضی امکانات، جایگزین مناسبی را انتخاب نماید، بدون آن که تغییری در مطلوبیت ایجاد شود. مثلاً اگر برنج گران یا کم می شود، سیب زمینی یا نان را جایگزین نماید، تا ضمن برقراری تعادل بین درآمد و هزینه ها منبع تغذیه ی افراد خانواده تأمین گردد، البته رضایت خاطر یا مطلوبیت اعضای خانواده نیز مهم است.([2])
عوامل مؤثر در موفقیت برنامه ریزی و مدیریت بودجه ی خانوار:
1. بهره وری مطلوب از زمان؛ عمر آدمی محدود و تجدیدناپذیر است؛ از این رو بهره وری صحیح از زمان بهترین برنامه ریزی در طول زندگی است. همان گونه که تحصیل علم و دانش در همه ی عمر پسندیده است، امّا اگر در زمان مناسب و به موقع نباشد، نتایج مطلوب گرفته نمی شود، خسارت های اقتصادی نیز گاهی جبران ناپذیر می باشد.
2. تقسیم کار؛ یکی دیگر از عوامل مؤثر در موفقیت برنامه ریزی، تقسیم کار است.
شاید اداره ی خانه، ساده و بدون پیچیدگی به نظر آید، امّا به کار بستن ظرافت های خاص و برنامه ریزی و اجرای صحیح توسط مدیر با کفایت سکون و آرامش را در کانون خانواده برقرار می سازد. تقسیم کار بین افراد خانواده می تواند بازدهی را بالا ببرد و از سنگینی و فشار کار بر یک نفر بکاهد. با تقسیم کار نیازی به صرف بخشی از بودجه ی خانواده برای اجیر کردن کارگر و مستخدم نخواهد بود. کارهای منزل بنا بر توان و مسؤولیت و نقشی که هر یک از افراد خانواده دارند، باید تقسیم شود. عدم تعادل در تقسیم کار منجر به ضعف جسمی و روحی و روانی یکی از دو رکن خانه؛ یعنی زن و مرد یا دیگر اعضای خانواده می شود.
تقسیم کار باید براساس برتری های نسبی باشد؛ یعنی به هر کس کاری را که می تواند بهتر انجام دهد، واگذار شود تا بازدهی نیز مطلوب گردد؛ چرا که کارِ خانه نیز جزء اساسی سیستم اقتصادی و اجتماعی است.
حضرت زهرا(س) از این نظر نیز اسوه ی حسنه است. آن حضرت بهترین تقسیم کار را در منزل تنظیم می فرماید.
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز کارها را با توجه به توان و شرایط روحی، روانی و جسمی زن و مرد بین حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) تقسیم فرمود. کارهایی که با نقش مادری و همسری ارتباط نزدیک دارد و در منزل انجام می شود بر عهده ی حضرت زهرا(س) و کارهای بیرون از منزل به امام علی(ع) سپرده شد.
البته این تقسیم کار منحصر به هر کدام نبود؛ بر همین اساس در سیره عملی حضرت علی(ع) می خوانیم که هشام می گوید: امام صادق(ع) فرمود: امیرالمؤمنین در کارِ خانه با حضرت زهرا(س) همکاری می کرد. هیزم جمع می نمود، آب می کشید، جارو می کرد و حضرت زهرا(س) گندم آسیاب می کرد و نان می پخت.([3])
حضرت زهرا(س) با آن همه مقام و منزلت، کار خانه را خود انجام می داد و حتی کارها را با خادم خود تقسیم کرده بود. یک روز ایشان کارهای منزل را انجام می داد و روز دیگر فضه.([4])
یادآور می شود که تقسیم کار به این معنا نیست که فعالیت زن منحصر در کار خانه است، بلکه زن می تواند با توجه به مدیریت و سازماندهی صحیح در امور خانواده و با محاسبه ی مطلوبیت حاصل از اشتغال همچون؛ خستگی ناشی از کار در منزل و بیرون از منزل، مخارج و ... علاوه بر بالا بردن سطح فعالیت های اجتماع در زمینه های مختلف به بودجه ی خانوار نیز کمک نماید.
نتیجه آن که نقش زن در اقتصاد خانواده همواره براساس مطلوبیت خانوار و ترجیحات فرهنگی و اجتماعی و صرف وقت در محیط خانه برای تأمین نیازمندی های خانوار یا صرف همان زمان در محیط خارج از خانه، یا حتی کارهای اقتصادی داخل منزل، باید مورد توجه مدیران بالای جامعه قرار گیرد؛ بدیهی است غفلت از این امر یا پرداختن به نقش های فرعی و حاشیه ای زن، ضربه های جبران ناپذیری بر شخصیت او و نیز کاهش بهره گیری اجتماعی از توان خدادادی این موجود نقش آفرین خواهد شد.
حداکثر سازی رفاه و مطلوبیت خانواده
پیداست که درآمد خانواده تنها می تواند درصدی از نیازهای افراد خانواده را تأمین کند؛ از این رو باید از میان خواسته ها بهترین و لازم ترین انتخاب به عمل آید. نیاز به انتخاب در تمام طول زندگی وجود دارد. و همان گونه که اشاره شد؛ انتخاب قلب اقتصاد خانواده است.
انتخاب کالاهای مختلف بستگی به درآمد خانواده و تشخیص آن ها دارد. هرچه درآمد محدود باشد، ترجیحات نیز محدود می گردد و در نتیجه باید انتخاب ها درست و بهینه باشد تا بیشترین رضایت خاطر و مطلوبیت را برای افراد خانواده به بار آورد.
برای رسیدن به این سطح، همکاری پدر و مادر لازم و ضروری است، ولی نقش مادر با توجه به مسؤولیت مادری و همسری از پدر مهم تر است. بریز و بپاش ها و مخارج فرعی و غیر ضرور یا گاهی زیان آور، نه تنها سطح بهره وری اعضای خانواده را کاهش می دهد، بلکه به صورت فرهنگ و عادت نامطلوب به نسل های آینده منتقل می گردد. مادر می تواند با مهیا کردن شرایط صحیح برای افراد خانواده به حداکثر سازی رفاه و مطلوبیت افراد خانواده بپردازد تا تمامی افراد خانواده با عزت نفس، تندرستی روح و جسم و تعلیم و تربیت و آموزش صحیح سرمایه ی انسانی خود را در جهت اعتلا و رضای خدا به کار گیرند. و در آینده نیز افراد مفیدی برای جامعه باشند.
در جامعه اسلامی حداکثر سازی رفاه و مطلوبیت خانواده فقط از طریق تأمین نیازهای مادی به دست نمی آید، بلکه نقش خانوار، در ارتباط با تولید و اقتصاد جامعه آن گاه بیشتر روشن می شود که بدانیم: نیروهای خلاّق و مبتکر و مدیران کارآفرین و مغزهای دگرگون کننده مسیر جامعه همه و همه از کانون خانواده بر می خیزند و همان گونه که کیفیت مواد اولیه به کیفیت و عیار بالای معدنی که در دل طبیعت است، بستگی دارد؛ ظهور انسان های کارآفرین و درجه اهمیت آن ها به کیفیت پرورش خانواده بستگی دارد. تمام کسانی که تا کنون تمدن انسانی را متحول ساخته اند، حاصل مدیریت مطلوب کانون قدرتمند، سالم، عاطفی و کارآمد خانواده هستند؛ از این رو نقش عوامل غیر اقتصادی همچون عشق، محبت، راستی، امانت، ایثار و گذشت و ... در پرورش نیروی انسانی مؤثرند.
به عنوان نمونه کاربردی، پرورش و تربیت فرزندان راست گو باعث افزایش کیفیت نیروی کار می شود؛ زیرا راست گویی و درست کاری در فرآیند تولید و بازرگانی، موجب کسب درآمد بیشتر و جلب نظر مشتریان می گردد. پرهیز از دروغ و حیله و نیرنگ، اعتماد مردم را به تولید کننده و عرضه کننده بالا می برد و این امر موجب افزایش رونق اقتصادی جامعه و نیز گرمی بازار کار و اشتغال می گردد.
می توان از نمونه های کاربردی دیگر به ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان اشاره نمود. این امر موجب می شود تا آن ها با تکیه بر اندیشه ی خلاّق خود، انسان هایی کارآفرین شده و با جدیّت و امید به نتایج درخشان تحقیق، همواره به دنبال کشف راه های جدید برای ارایه کالاها و خدمات با هزینه کمتر، امّا کیفیت بالاتر باشند، همچنان که در دهه ی اخیر برخی از کشورها با رشد افزوده رو به رو بوده اند.
در سیره عملی حضرت زهرا(س) توجه به شخصیت بخشی فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس در آن ها کاملاً مشهود است. از جمله ابزارهایی که روح اعتماد به نفس و مشکل ستیزی را در کودک زنده نگه می دارد، مسابقه و رقابت های سازنده است. روبه رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت برای آن ها موجب بالا رفتن حس اعتماد می گردد. این مسأله به قدری ارزشمند و سرنوشت ساز است که اولیای کودک باید برای آن برنامه ریزی کنند.
حضرت زهرا(س) برای ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آن ها را وادار و تشویق به مسابقه و ورزش می کرد.([5])
از جمله نمونه ه ی دیگر؛ روحیه شادابی و نشاط و محبت در بین افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارآیی لازم و مفید در امور اقتصادی و غیر اقتصادی برخوردار نمی باشند. افزایش کارآیی، موجب کاهش هزینه های تولید و در نتیجه سود افزوده و بهره وری اقتصادی بیشتر می شود.
از منظر اسلام، نفع شخصی و مطلوبیت فرد به تنهایی مطرح نیست، بلکه سهم هر یک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثر گذار است. ایثار، پشتکار، گذشت، درستی و راستی و دیگر فضایل و ارزش های فردی شاکله ی اجتماع را سالم و پر ثمر می سازد.
نتایج عملی این شیوه ی رفتاری در سیره ی حضرت زهرا(س) آشکار است.
توجه به آثار بخشش اطعام به مسکین و یتیم و اسیر در ماجرای نذر حضرت زهرا(س) جهت استشفای حسنین: راهنمای خوبی برای جامعه ی اسلامی است. امام علی(ع) و فرزندان و فضه ی خادمه نیز به این نذر عمل کردند. امام علی(ع) سه صاع جو برای آن سه شب تهیه کرد. حضرت زهرا(س) روز اول یک صاع آرد نمود و نان تهیه کرد. غروب آن روز مسکینی به در خانه آمد و تقاضای طعام کرد. شب دوم و سوّم نیز یتیم و اسیر تقاضای غذا کردند و در این سه شب متوالی، روزه داران درگاه الهی با آب افطار کردند و قوت افطار را در راه خدا به نیازمندان بخشیدند. روز چهارم امام علی(ع) به اتفاق نور چشمان امام حسن و امام حسین8 خدمت پیامبر(ص) رسیدند. پیامبر از دیدن حال ضعف آن ها گریست و جبرئیل آیات ذیل را در شأن حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) و امام حسن و امام حسین8 نازل کرد.([6])
(ویُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتیماً وأَسیر إنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لاَ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلاَ شُکُور)([7])؛ و به [پاس] دوستیِ [خدا]، بینوا و یتیم و اسیر را خوراک می دادند. ما برای خشنودی خداست که به شما می خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.
یکی از زیبایی های ایثار؛ ترجیح مطلوبیت دیگری بر مطلوبیت خویش است و این گونه رفتار نزد خدای متعال محبوب است و رضایت پروردگار را در پی دارد. قرآن می فرماید: آن ها به خاطر رضایت خداوند اطعام نمودند، بی آن که انتظار اجر و پاداش داشته باشند. نیز آن حضرت در شب عروسی لباس خود را به دختری فقیر بخشید و خود با لباس کهنه به خانه داماد رفت و به آیه ی: (لَنْ تَنَالُوا الْبِرِّ حَتَّی تُنفقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...).([8]) عمل نمود.([9])
مدیریت و نقش تغذیه
مدیر لایق و قوی برای تغذیه سالم و کافی نیز برنامه ریزی می نماید. توجه به بهداشت و سلامتی روحی، روانی و جسمی افراد خانواده، افرادی سالم و نیرومند را به جامعه تحویل می دهد.
روش تربیتی و اخلاقی حضرت زهرا(س) بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادت مند است.
لقمه ی پاک و حلال و نیز تأمین مواد غذایی لازم، سلامت روحی و جسمی فرزند را در پی دارد. آرامش و آسایش افراد خانواده به دنبال در اختیار داشتن امکانات فراوان نیست، بلکه برعکس هرچه امکانات و لوازم زندگی بیشتر باشد عمر انسان برای استفاده از آن ها بیشتر صرف می گردد؛ در نتیجه دلواپسی و نگرانی ها رو به افزایش است و دغدغه ی رسیدگی و نگه داری وسایل بر اضطراب و استرس روزانه ی افراد نیز می افزاید؛ بنابراین با زندگی ساده و دور از تجملات، آسایش و آرامش بیش تر فراهم می گردد و انسان بهتر می تواند به رشد و پیشرفت معنوی و روحی بپردازد. با ماشینی تر شدن زندگی نه تنها از مشکلات زندگی کاسته نشده، بلکه شلوغی و پرکاری، استراحت و آسایش خاطر را به مخاطره می اندازد. بارها در تاریخ خوانده ایم که حضرت زهرا(س) فرزندان را به قیمت گرسنگی خود سیر می کرد. و این نکته توجه خاص حضرت به تغذیه فرزندان را نشان می دهد.
زندگی ساده، خانه ی گلی و ... حضرت زهرا(س) محل رشد و کمال والاترین بندگان خدا بود.
تحرک و بازی
توجه به تحرک و بازی کودکان در شیوه ی تربیتی حضرت زهرا(س) جایگاه خاصی دارد. تا آن جا که فعالیت و تکاپو برای سلامتی و رشد مناسب کودک ضروری است، حتی برای تشویق کودکان به تحرک و بازی، بزرگ ترها نیز باید تن به بازی و جست و خیز بدهند.([10]) همچنان که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: من کان عندَه صبیُّ فلیتصابَ له([11])؛ در خانه ای که بچه ای باشد تو باید برای او بچه شوی [با او مثل خودش که بچه است بازی کنی و هم بازی او باشی].
هم بازی شدن رسول خدا(ص) با فرزندان حضرت زهرا(س) بیان گر این نکته است که بازی و تحرک کودک یکی از لوازم تربیت صحیح محسوب می شود.([12]) توجه کافی حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در خانه به بازی کودکان موجب شادابی و نشاط روز افزون آن ها می شد. بی شک بالا رفتن کیفیت بهره وری و کارآیی نیروی انسانی، در توسعه و رشد جامعه تأثیر شایان توجه دارد.
بهداشت و درمان
حفظ تندرستی و سلامتی افراد خانواده از مهم ترین وظایف خانواده است و باید بخشی از درآمد خانواده به این مهم اختصاص یابد. مصرف بخشی از درآمد برای بهداشت می تواند جلوگیر بسیاری از هزینه های درمان بیماری ها باشد. واکسیناسیون اعضای خانواده در برابر بیماری، استفاده از وسایل بهداشتی و ... در سلامت خانواده مؤثر است. توجه و مراقبت مادر و برنامه ریزی و عمل نمودن به موقع مهم ترین اقدام به شمار می آید.([13])
آثار رفتار اقتصادی زنان بر مصرف کل جامعه
بی شک رفتارهای مصرفی بر حجم مصرف کل در جامعه تأثیرگذار است. از دید اقتصادی هرچه میل نهایی افراد جامعه به مصرف، بیشتر باشد؛ فرآیند ضریب فزاینده و روابط بین متغیرهای کلان اقتصادی مصرف کل بیشتر خواهد شد. با ایجاد تقاضای مؤثر برای کالاها و خدمات، تولید کل فزونی یافته و در نتیجه درآمد ملی افزایش می یابد. از نظر اسلام مصرف باید در چارچوب صحیح و متعادل و دور از اسراف و تبذیر صورت پذیرد. همان گونه که اسلام تأکید و سفارش به اسراف نکردن و مصرف صحیح و به اندازه دارد؛ بر انفاق نیز تأکید می نماید. با انفاق؛ روح هم بستگی و کمک به دیگران تقویت می شود. زن می تواند با پرهیز از اسراف و تبذیر جلوی اتلاف و هدر رفتن امکانات، لوازم، مواد غذایی، پوشاک و ... بگیرد و جامعه را به سوی مصرف صحیح راهنما باشد.
کالاهای مصرفی هر خانواده را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
1. کالاهای مصرفی با دوام؛ همچون مواد غذایی که باید براساس برنامه استفاده شود. مادر خانواده باید مواد ضروری چهارگانه (پروتئین، چربی، قند، ویتامین) را در برنامه غذایی افراد خانواده بگنجاند؛ بدین منظور آشنایی به اصول علم تغذیه و آگاهی از قیمت مواد غذایی مختلف و توجه به بودجه خانواده از عناصر اصلی تهیه ی مواد غذایی مناسب می باشد. مادر می تواند در صورت محدودیت درآمد با جای گزینی مواد غذایی ارزان تر (با خواص مشابه) نیازهای تغذیه ای خانواده را تأمین کند. مادر خانواده باید در این جای گزینی توجه به ذائقه و ترجیحات خانواده داشته باشد. غذا باید به اندازه نیاز خانواده تهیه شود. پرخوری در اسلام مذموم است و موجب بیماری و افزایش هزینه ی خانواده می شود که در صورت محدودیت درآمد، باعث فشار و تحدید بر دیگر بخش های تقسیم درآمد می گردد. و حال آن که اگر خانواده ها بخشی از هزینه ی مواد غذایی را صرف خریداری کتاب و محصولات فرهنگی بنمایند از مشکلات و ضعف فرهنگی جامعه کاسته خواهد شد.
ب. کالاهای با دوام؛ مانند مسکن که باید به هنگام خرید آن توجه به امکانات، محلّه و ... نمود و از نظر قیمت متناسب با درآمد و انتظار باشد تا میزان مطلوبیت و رفاه خانواده بالا رود.([14])
آثار رفتار اقتصادی زنان بر پس انداز کل جامعه
در بینش اسلام سرمایه گذاری در راه فعالیت های تولیدی ممدوح است. پیامبر اعظم(ص) فرمود: اگر مسلمانی اقدام به کشت درخت و زراعت نماید که پرنده یا انسانی از آن استفاده کند؛ این کار برای او عمل خیر به حساب خواهد آمد و بهترین سرمایه، سرمایه اخروی است.([15])
تقسیم و بخشش درآمد فدک از سوی حضرت زهرا(س) به مستمندان و تلاش برای احقاق حق و باز پس گیری آن از غاصبان به عنوان بهترین سرمایه برای جامعه مسلمین و رفع محرومیت و پیشرفت اقتصادی به شمار می آید؛ چرا که آن حضرت در پی جلب و کسب منافع شخصی و خانوادگی خویش نبود، بلکه از سرمایه ی آن در جهت سازندگی و توسعه و پیشرفت اقتصادی جامعه اسلامی استفاده می نمود.
خلاصه ی کلام:
1. مادران می توانند در اقتصاد خانه و در سطح اقتصاد کلان جامعه نقش اساسی و محوری داشته باشند.
2. زنان جامعه امروز ما، با الگو گرفتن از فاطمه زهرا(س) نقش کارآمدی در رشد و بالندگی سرمایه های انسانی دارند.
3. زن می تواند با سازماندهی و مدیریت صحیح بین درآمد و مصرف توازن برقرار سازد.
4. زنان به عنوان عامل نیروی کیفی کار، در جریان بهره وری و تولید ناخالص ملی ایفای نقش می نمایند.
5 . مهیا ساختن کانونی گرم برای اعضای خانواده و ایجاد محیطی سرشار از محبت، دوستی، تفاهم و ... در افزایش بهره وری عوامل تولید تأثیرگذار است.
6 . زنان با تأسی به سیره ی عملی حضرت زهرا(س) نقش مؤثر و کلیدی در سلامت جامعه و پرورش نیروهای فعال و مولد، در رشد و توسعه اقتصادی جامعه سهم عمده ای دارند.
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1]. ذخائر العقبی، ص 51 .
[2] . اقتصاد خانواده، ص 28 .
[3] . بحارالانوار، ج 43، ص 151.
[4] . احقاق الحق، ج 10، ص 277.
[5] . ر.ک؛ نهج الحیة، ص 45.
[6] . تفسیر مجمع البیان، ج 5 ، ص 402.
[7]. الدّهر (76) : 8 و 9.
[8] . آل عمران (3) : 92.
[9]. کریمی جهرمی، سیره و سخن فاطمه(س)، و ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، ص 104.
[10]. جلوه های رفتاری حضرت زهرا(س)، ص 37.
[11]. وسایل الشیعة، ج 15، ص 22.
[12]. ابراهیم امینی، فاطمه بانوی نمونه اسلام.
[13]. اقتصاد خانواده، ص 124
[14]. اقتصاد خانواده، ص 104.
[15]. اسلام و توسعه اقتصادی، ص 205.
پدیدآورنده: زیبا فروزش
محور : اقتصاد خانواده
منابع مقاله:
فصلنامه کتاب زنان، شماره 13، خضری، محمد؛
نهاد خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی با تمام اجزاء نظام جامعه، از جمله اقتصاد رابطه متقابل دارد، بدین معنا که هرگونه عملکرد مثبت و منفی خانواده بر اقتصاد تأثیر گذار می باشد و از سوی دیگر هر اختلال و آسیبی در سیستم اقتصادی جامعه ناشی از اتخاذ سیاستها و رویه های نامناسب اقتصادی، می تواند بطور مستقیم و غیر مستقیم کارویژه های خانواده را مختل نماید و برکنشها و حتی باورداشتهای اعضای خانواده آثار سوئی بر جای گذارد.
از جمله مهمترین اهداف و آرمان های نظام جمهوری اسلامی ایران، کاهش فقر و تعدیل نابرابری درآمد و به طور کلی بسط و تحقق عدالت اجتماعی بوده و دولت و متولیان امر همواره در صدد برآمده اند تا با تدوین مجموعه ای از سیاست های اقتصادی و بهره گیری از مکانیسم های اقتصادی این اهداف و آرمانها را به فعلیت درآورند. در راستای تحقق چنین اهدافی، بعد از گذشت یک دهه از پیروزی انقلاب اسلامی (البته یک دهه حرکت بدون برنامه) اولین برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی کشور در سال 1367 برای مدت پنج سال تدوین و به عنوان استراتژی توسعة کشور در طی دوره پنجساله 72- 1368 در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. اکنون بعد از گذشت بیش از دو دهه از انقلاب اسلامی، اقتصاد کشور دو برنامه ی توسعه ملی و نیز سری طرح های اقتصادی چون طرح ساماندهی اقتصادی دولت اخیر را پشت سر گذاشته و در مراحل اولیة اجرای برنامة سوم توسعه قرار دارد.
وقوع حوادث مترقبه و غیر مترقبه ای چون جنگ تحمیلی، تحریم های اقتصادی، تنش های داخلی، زلزله و. . . ، از یک طرف و نیز نارسایی های موجود در ابزارهای بکار گرفته شده در اجرای سیاستهای مذکور، عدم سازگاری و تناسب و گاه تناقض بین اهداف متعدد، عدم تناسب بین ابزارها و اهداف، نارسایی های موجود در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور و عدم توجه به پیوندهای بین توسعه سیاسی و اصلاحات اقتصادی اجتماعی، باعث شده تا برنامه های توسعه و سیاست های اقتصادی آن چنان که مورد انتظار بود، اجرا نشوند و سمت و سوی پیامدها و دستاوردهای آنها در راستای تحقق آرمانها و اهداف تعیین شده نباشند و در قالب پدیده های منفی چون تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید مردم، بدتر شدن توزیع درآمد و کاهش رفاه بسیاری از مردم بر جامعه سرشکن شوند. این پدیده های نامطلوب اقتصادی اجتماعی نیز هر کدام به طور مستقیم یا غیر مستقیم با متأثر کردن بازار عوامل تولید، بازار کالاها و خدمات، بخش های مختلف اقتصادی و شاغلان آن بخش ها، به درون خانه ها رخنه نمود و با تحت تأثیر قرار دادن هزینه زندگی، استاندارد زندگی افراد و به تعبیری هزینه های فرصت نسبی زمان برای افراد، ساختار خانواده را متأثر کرده، تغییراتی را در ابعاد خانواده، باروری، ازدواج و به طور کلی کارکردهای خانواده به وجود آورده و بعضاً آسیب های اجتماعی را دامن زده است.
شواهد موجود در جامعه حاکی از این واقعیت است که در طی یکی دو دهة اخیر (بعد از انقلاب اسلامی) ساختار خانواده در کشور دستخوش تحولاتی شده، بسیاری از کارویژه های سنتی خانواده کم رنگ گردیده و تنش های زیادی در روابط خانوادگی بوجود آمده است، به حدی که خانواده به عنوان ضربه گیر مهم جامعه، در معرض ضربه های بسیاری قرار گرفته است. هر چند که بخش اعظم ضربه های وارد شده بر خانواده را می توان به سیل تازگی و تجدد، تنوع و کثرت جامعة امروز و نیز نوعی همگرایی در کنش های فرهنگی ناشی از تحولات تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی نسبت داد، لکن سیاست های اقتصادی دولت در مواجهه با این سیل تازگی و تجدد نیز می تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم کارکردها و ساختار خانواده را تحت تأثیر قرار دهد، هر چند نمی توان مشخص کرد آیا تغییرات ایجاد شده در روابط و ساختار خانواده به واسطة سیاست های اقتصادی دولت بوده و یا عوامل غیر اقتصادی مؤثر بوده است. اما می توان اذعان نمود که خانواده و اقتصاد، از طریق مکانیسم هایی بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
1 نهاد خانواده و مکانیسم های تأثیر گذار بر اقتصاد
از رویکرد اقتصادی، نهادها قواعد بازی در جامعه اند؛ به عبارتی سنجیده تر قیودی هستند که از جانب نوع بشر وضع شده اند تا روابط متقابل انسانها را با یکدیگر شکل دهند. در نتیجه نهادها سبب ساختارمند شدن انگیزه های نهفته در مبادلات بشری می شوند، خواه این مبادلات سیاسی و یا اقتصادی باشند.از این رو نهادها کنش های افراد را پیش بینی پذیر نموده و با در اختیار نهادن ساختار هایی برای زندگی در جامعه، عدم اطمینان را کاهش داده و امنیت فعالیت های اقتصادی را افزایش می دهند.
نهادها می توانند رسمی یا غیر رسمی باشند، ایجاد شوند و یا این که به مرور زمان و در طی یک دوره زمانی طولانی شکل بگیرند. همچنین نهادها، یکسری کارکردهای بنیادی معین و مشترکی دارند، از جمله الگوی رفتار اجتماعی شایسته ای را در موقعیت های گوناگون در اختیار فرد می گذارند و از طریق فرآیند اجتماعی شدن، شیوه های رفتار شایسته و ناشایسته را به افراد نشان می دهند.
خانواده به عنوان یکی از قدیمی ترین نهادها علاوه بر کارویژه های عمومی نهادها، مانند هر نهاد دیگری، یکسری کارویژه های خاص دارد: 1) تنظیم رفتار جنسی، 2) تولید مثل، 3) مراقبت و حمایت از فرزندان و سالمندان، 4) اجتماعی کردن کودکان، 5) تثبیت جایگاه اجتماعی و منزلت افراد از طریق وراثت و 6) تأمین امنیت اقتصادی برای اعضای خانواده به عنوان واحد بنیادی تولید اقتصادی و مصرف.
نهاد خانواده می تواند از طریق مکانیسم هایی (که متعاقباً به اختصار خواهند آمد) هزینه های تعاملات اجتماعی و اقتصادی کنش های افراد را تعدیل و حتی حذف کند و عملکرد اقتصاد را بهبود بخشد و در جهت کاهش هزینه های اقتصادی کنش های افراد عمل کند. مثلاً نهاد خانواده می تواند هزینه های هنگفتی را که هر سال دولت برای اجرای قوانین و مقررات و جلوگیری از تخلفات و ناملایمات اجتماعی صرف می کند، کاهش دهد.
از منظر اقتصادی، دولت، قانون، دستگاه قضایی و پلیس فقط برای پیشگیری و مقابله با برخی خلافکاریهای فاحش کارایی دارند و منابعی که صرف انجام چنین اموری می شوند، به خودی خود ارزشی بازاری را تولید نمی کنند؛ لذا جزء اتلاف منابع قلمداد شده و از رفاه اجتماعی افراد خواهند کاست، در حالی که این منابع می توانستند در مجاری مولدتری در جهت رفاه بیشتر افراد جامعه بکار گرفته شوند. حال اگر بخش اعظم قوانین و مقررات توسط مردم به طور طبیعی و با توجه به پیشینه و سوابق خانوادگی رعایت شود، نیازی به صرف این هزینه ها نخواهد بود. در غیر این صورت بایستی تمام توان اقتصادی جامعه صرف پرورش پلیس شود.
نهاد خانواده می تواند در تربیت افراد برای رعایت قوانین و مقررات و جلوگیری از تخلفات نقش بسیار کارآمدی داشته باشد. در واقع نطفه بسیاری از رفتارهای اجتماعی در دوران کودکی و در خانواده بسته می شود؛ احترام به قانون، رعایت حقوق دیگران، رعایت آیین ها، عزت نفس و خودباوری، خلاقیت و نوآوری، همگی کنش هایی هستند که عملکرد اقتصاد را بهبود می بخشند و خانواده می تواند آنها را تقویت یا تضعیف نماید. از سوی دیگر جامعه، مجموعه ای از چهار راههای اقتصادی است که افراد در صددند در راستای منافع خویش از آنها گذر کنند. در صورت فقدان عقلانیت هنجاری و عدم انعقاد یافتگی آن، عقلانیت ابزاری افراد به صورت بسیار ناکارآمد نمود پیدا می کند و همه آحاد جامعه در این چهار راه گیر خواهند کرد. نهاد خانواده می تواند رفتارهای مبتنی برعقلانیت هنجاری افراد را در جامعه شکل داده و تقویت کند. نهاد خانواده همچنین می تواند به نحو بسیار کارآمدی، عقلانیت معناداری و فلسفی افراد را توجیه و تحریک کند و کارآمدی آنها را در زندگی اجتماعی و ورود به بازی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدیداً تحت تأثیر قرار دهد. مکانیسم های دیگری نیز وجود دارند که خانواده از طریق آنها هزینه های اقتصادی فعالیت ها را کاهش می دهد و بر عملکرد اقتصاد تأثیر می گذارد: فراهم آوردن سرمایه اجتماعی لازم برای رشد و توسعه اقتصادی، کاهش هزینه های معاملاتی، کاهش سواری مجانی و رانت جویی و حل بسیاری از تنگناهای موجود در کنش جمعی از جمله معمای زندانی از این جمله اند.
1-1) نهاد خانواده و هزینه های مبادله
بدون تردید یکی از موانع توسعه اقتصادی در ایران وجود هزینه های بسیار هنگفت مبادله در شکل گیری فعالیت های اقتصادی است. هزینه های مبادله، هزینه هایی هستند که در روابط تولیدی وارد نمی شوند، اما بر اقتصاد تحمیل می شوند. به عبارت دیگر هزینه های مبادله، هزینه های کسب اطلاعات برای حصول اطمینان در مبادله هستند؛ برای مثال، اطمینان از اینکه آیا اتومبیلی که خریداری می کنیم ویژگی های مورد نظر ما را (به لحاظ رنگ، شکل، سرعت، مصرف بنزین، عمر مفید و . . . .) دارد؟ آیا ارزش آنچه دریافت کرده ایم با ارزش پول پرداختی برابر است؟ کسب اطلاعات در مورد شدت و ضعف تک تک صفات و خصوصیات کالا یا خدمت مبادله شده، مستلزم صرف منابع کمیاب اقتصادی و در نتیجه تحمیل هزینه های اضافی بر هزینه تبدیل می باشد، که هزینه تولید را بالا می برد.عدم تقارن و ناقص بودن اطلاعات در بازار و اقتصاد کشور و نیز عقب ماندگی تکنولوژی نهادی و حقوقی در کشور باعث شده که حجم این هزینه ها بسیار زیاد باشد. لذا هزینه های مبادله، هزینه هایی هستند که به واسطة عدم اجرای قواعد و مقررات، فقدان شفافیت در معاملات اقتصادی، عدم اعتماد و اطمینان متقابل مبادله کننده ها، پشت پا زدن به قراردادها، روحیه متقلبانه و کلاهبرداری در تعاملات اقتصادی و عدول از توافقات رسمی یا ضمنی نوشته شده و یا نانوشته در مبادلات و تعاملات اقتصادی، بر اقتصاد تحمیل می شوند و در نهایت با تحلیل بردن عملکرد اقتصاد باعث کاهش رفاه اجتماعی خواهند شد. نهاد خانواده می تواند با فراهم آوردن محدودیت های غیر رسمی و نانوشته دامنه کسب اطلاعات را کم کند و نقش کارایی در اجرای قراردادهای پر هزینه داشته باشد. خانواده می تواند هنجارهایی را در افراد تقویت و تعبیه کند که نارسایی های کنش ها و تعاملات اقتصادی اجتماعی افراد را تعدیل و با تقویت نهادهای اخلاقی و انسانی، کنش های بسامانی را در افراد ایجاد کند، به گونه ای که صداقت، اعتماد و درستکاری در کلیه تعاملات و مبادلات افراد جاری شود. بدون شک خانواده می تواند با درونی کردنچنین هنجارهای رفتاری به داخل باورداشتها و رجحان های افراد در بسیاری از هزینه های لازم برای کسب اطلاعات، کنترل و مورد مداقه قرار دادن بسیاری از رفتارهای خصوصی هزینه بر در مبادلات و نیز اجرا و جلوگیری از عدول افراد از قراردادها صرفه جویی کند و به توسعه اقتصادی کشور و رفاه اجتماعی کمک نماید.
2-1) نهاد خانواده و سواری مجانی
سواری مجانی یکی از پدیده هایی است که می تواند در تصمیم گیری های کنش های جمعی که منافع حاصل از آنها غیر قابل تقسیم اند، اتفاق بیفتد. در واقع سواری مجانی به مفهوم بهره برداری های انفرادی در کنش های جمعی است که منافع مشترکی را ایجاد می کند، ولی هزینه های آن غیر قابل تقسیم است؛ یعنی برخی افراد از هزینه سایر افراد جامعه منتفع شده و مزیتی را کسب خواهند کرد که بابت آن پرداختی نداشته اند. شیوع این پدیده در مورد کالاها و خدمات عمومی خیلی فراگیر است. موقعی که منافع حاصل از کالاها و خدمات عمومی غیر قابل تقسیم اند و نمی توان افراد را از مصرف آنها مستثنی کرد، همواره این انگیزه در افراد وجود خواهد داشت که از سهم هزینه ای که در تولید این منافع موثر می باشد، سرباز زنند. مثلاً امنیت کلیه افراد یک کشور، صرفنظر از پرداخت یا عدم پرداخت مالیات (جهت تأمین مخارج دولت در ارائه کالاها و خدمات عمومی) تأمین خواهد شد. در پدیدة سواری مجانی افراد از سهم هزینه هایشان در تولید کالاها و خدماتی که منافع مشترک ایجاد می کنند (محیط زیست، امنیت، پارک ها، جاده ها و . . . ) سرباز می زنند، بنابراین در بلند مدت منافعی نیز ایجاد نخواهد شد و این پدیده باعث می شود که این گونه کالاها و خدمات کمتر از حد ارائه شوند و جامعه در وضعیت بدتری قرار گیرد. با این توصیف و با توجه به کارویژه های نهاد خانواده می توان اظهار داشت که خانواده می تواند به عنوان مکانیسمی در تعدیل پدیدة سواری مجانی و نیز پدیده های دیگری چون رانت جویی بسیار کارآمد باشد؛ به این مفهوم که خانواده می تواند عادات و کنشهایی چون دیگرخواهی،برابری خواهی،خوش بینی نسبت به رفتار همنوعان را در افراد ایجاد کند تا کنشی را انتخاب نمایند که سایر افراد نیز آن کنش را انتخاب خواهند کرد. چنین رویکردی نه تنها موجب ارائه و عرضه بیشتر کالاها و خدمات عمومی و نیز جلوگیری از پدیده هایی چون آلودگی هوا، گرم شدن کره زمین، تخریب محیط زیست می شود، بلکه به نوبه خود به رفاه بیشتر جامعه خواهد انجامید و عملکرد اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار داده و به توسعه اقتصادی کشور کمک خواهد کرد.
3-1) نهاد خانواده و معمای زندانی
اقتصاد بازار آزاد مدعی است که دنبال کردن نفع فردی به خیر جمعیمنتهی می شود: یعنی منافع حاصل از مبادله مشترکی که توسط دست نامرئی هدایت شده باشد، به ابزارهای بی بدیل سازمان اجتماعی مانند خانواده، عادات، هنجارها می چربد. اما معمای زندانی (که از تئوری های کنش جمعی است) نشان می دهد دنبال کردن نفع فردی لزوماً به نفع و خیر همگان منجر نخواهد شد و چه بسا دنبال کردن منافع عقلایی توسط افراد برای کل جامعه غیر معقول باشد.معمای زندانی از یک طرف بیانگر مسائلی است که از دنبال کردن نفع شخصی ایجاد می شوند و از طرف دیگر نیاز به نهادهایی چون خانواده و نیز قواعد و هنجارهای همکاری بین اعضای جامعه را خاطر نشان می کند. بر اساس معمای زندانی گزینه همکاری در کنش های جمعی کارآمدترین و بهترین گزینه انتخاب است و این همکاری بدون سابقه خانوادگی، هنجارها، عادات و ارزش هایی که نهاد خانواده می تواند آنها را تولید کند، میسر نخواهد شد.معمای زندانی گوشزد می کند که تخطی کردن از هنجارها و قواعد کنش های جمعی، همه افراد جامعه را در وضعیت بدتری قرار می دهد؛ به عبارت دیگر هر چند ممکن است افراد به طور انفرادی منافعی در رعایت نکردن هنجارها، عادات و قواعد نانوشته در کنش های جمعی داشته باشند، ولی در کل این رفتار ممکن است به زیان فرد تمام شود. خانواده می تواند در تعدیل این خود زیانی و آن افزایش رفاه کل جامعه، بسیار مؤثر و کارآمد باشد.
4-1) نهاد خانواده و سرمایه اجتماعی
یکی از مکانیسم های مهمی که نهاد خانواده از طریق آن بر اقتصاد تأثیر می گذارد، انباشت سرمایه اجتماعی لازم برای رشد و توسعه اقتصادی کشور است. از رویکرد اقتصادی، انباشت سرمایه مهم ترین عامل ثروت ملی (توسعه اقتصادی) می باشد. بوردیوخاطر نشان می کند که سرمایه اجتماعی می تواند به سه صورت اساسی وجود داشته باشد: 1)سرمایه اقتصادی؛ 2) سرمایه فرهنگی؛3)سرمایه اجتماعی؛ البته سرمایه فرهنگی و اجتماعی در شرایطی مشخص می توانند به سرمایه اقتصادی تبدیل شوند.وی سرمایه اجتماعی را منابعی می داند که دستیابی به کالاهای گروهی را فراهم می کند و در راستای تأمین سرمایه اقتصادی بکار گرفته می شود. کلمن نیز سرمایه اجتماعی را جنبه هایی از ساختار اجتماعی می داند که هنرپیشه ها در جامعه می توانند آنها را به عنوان منابعی برای دستیابی به منافع و تأمین سرمایه انسانی خود بکار برند.پوتنمبا قیاس مفاهیم سرمایة فیزیکی و انسانی، سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از شبکه ها، هنجارها و اعتماد اجتماعی می داند که هماهنگی و همکاری برای دستیابی به منافع مشترک را تسهیل می کند و هدف آن تأمین دموکراسی و اقتصاد مولد است.
از رویکرد اقتصادی، خانواده، اولین بلوک ساختمانی در تولید سرمایه انسانی و اجتماعی برای رشد و توسعه اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی محسوب می شود. سرمایه اجتماعی، به عنوان یکی از اجزاء سرمایه، به افراد امکان می دهد که آن را در کنش های جمعی خود بکار گیرند و تعاملات مشترکشان را بر اساس آن تنظیم و سامان دهند. انجمن های خیریه، شبکه های التزام مدنی، انجمن های همسایه داری، کلوپ های ورزشی، تعاونی ها، هلال احمر و . . . همگی نمونه هایی از سرمایه اجتماعی اند، که اعضای جامعه را در راستای انتفاع مشترک گرد هم می آورند. خانواده سرچشمه ومنبع اصلی سرمایه اجتماعی برای جامعه مدنی و دموکراسی در یک جامعه می باشد و شالوده این سرمایه اجتماعی نیز زندگی خانوادگی است. فوکویاماخانواده را مهمترین منبع سرمایه اجتماعی و عامل اصلی انباشت و انتقال آن می داند و معتقد است که جوامع و فرهنگ هایی با سطوح اعتماد بالا و پایین وجود دارند؛ جوامع برخوردار از سطح اعتماد بالا درصدد افزایش و توسعه سرمایه اجتماعی و متعاقب آن رشد اقتصادی بیشتر، به ویژه در مرحله گذار به یک اقتصاد فراصنعتی می باشند. فوکویاما اعتماد را به عنوان یکی از طرق ایجاد سرمایه اجتماعی می داند و آن را به عنوان نیروی مرتبط کننده ساختارهای گریز از مرکز بازار قلمداد می کند.
خانواده از طریق تعاملاتش با نظام های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی نه تنها منابع موجود برای اعضایش را افزایش می دهد، بلکه به سرمایه اجتماعی موجود برای افزایش کالاها و خدمات عمومی کمک می کند،بنابراین سرمایه اجتماعی ایجاد شده از طریق تعاملات بین خانواده و سایر هنرپیشه های جامعه، منابع خانواده و شبکه های اجتماعی را افزایش می دهد.
به طور کلی خانواده به عنوان کانونی ترین شق تولید و انباشت سرمایه اجتماعی می تواند نقش بسیار مهمی در کاهش هزینه های کنش جمعی و افزایش رشد و توسعه اقتصادی داشته باشد و با تقویت اعتماد و صداقت، ذخیره سرمایه اجتماعی را از طریق ارتباطات مدنی کارآمد و تحکیم هنجارهای متقابل افراد، افزایش دهد و زمینه را برای گسترش هماهنگی و ارتباطات کمتر هزینه بر، فراهم کند. پوتنم زندگی در جامعة دارای سرمایه اجتماعی را ساده دانسته و نارسایی ها و مشکلات روبه رشد کشورهای غربی را ناشی از فرسایش و تحلیل رفتن سرمایه اجتماعی، علی الخصوص منبع آن یعنی خانواده می داند.
به طور کلی، خانواده می تواند علاوه بر مکانیسم های مورد اشاره از طریق مکانیسم های کاهش نرخ باروری، تنظیم خانواده و کاهش بار تکفل، نوع و میزان تقاضا برای کالاها و خدمات، پس انداز، عرضه نیروی کار مولد و . . . بر فرآیند رشد و توسعه اقتصادی تأثیر گذارد، بنابراین هر گونه تغییر و تحولی در ساختار خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم، عرصه اقتصاد را متأثر خواهد کرد و چه بسا دربردارندة هزینه هایی برای جامعه باشد. بطور مثال، شواهد آماری نشان می دهند که فروپاشی خانواده در کشورهای توسعه یافته ای چون آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و سوئد منجر به افزایش هزینه های رفاهی آنها شده است؛ در سال 1996: مخارج تأمین اجتماعی، مخارج رفاهی، بهداشتی و مخارج خانواده در آمریکا 1216 میلیارد دلار، در فرانسه 345 میلیارد دلار، در انگلستان 258 میلیارد دلار و در آلمان 266 میلیارد دلار بوده است. این ارقام بزرگتر از بدهی های خارجی هر کشور کمتر توسعه یافته ای هستند؛ مخارج تأمین اجتماعی آمریکا در سال 1996 تقریباً هفت برابر بدهی های برزیل (بزرگترین بدهکار جهان) و بیست درصد بزرگتر از تولید ناخالص داخلی برزیل بوده است.
2 اقتصاد و مکانیسم های تأثیر گذار بر نهاد خانواده
هر نوع سیاست اقتصادی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم، از طریق تأثیر بر بازار عوامل تولید و اشتغال، بازار کالاها و خدمات و مخارج دولت، بر خانواده، رفاه اعضای آن و کنش های آنها تأثیر دارد. سیاست های اقتصادی حتی بر رضایت خاطر افراد از زندگی نیز تأثیر می گذارد؛ بررسی های انجام شده نشان می دهند که وضعیت اشتغال افراد بیشترین تأثیر را روی احساس خوشبختی آنها دارد؛ کسانی که شغلی دارند، خود را خوشبخت تر از کسانی که بیکارند، احساس می کنند. همچنین این بررسی ها نشان داده اند که پایین بودن نرخ تورم، انسانها را شادکامتر می سازد.
هر نوع سیاست و تصمیم گیری اقتصادی نوعی مبادله بسته های حقوقی است که منجر به توزیع مجدد منابع در جامعه می شود و با توجه به ساخت سیاسی اقتصادی جامعه، برونی هایمثبت و منفی، توزیع خواهند شد. برونی های منفی سیاست ها و تصمیمات اقتصادی، در قالب پدیده هایی چون تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید، کاهش رفاه، بالا رفتن هزینه زندگی و پایین آمدن استاندارد زندگی، کاهش مخارج عمومی دولت، افزایش مالیات ها بر اعضای خانواده، به ویژه در دهک های پایین درآمدی، سرشکن می شود. این پدیده ها نیز به نوبه خود آسیب های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، خودکشی (که به میزان زیادی از سیاست های اقتصادی متأثر می شود) و بسیاری از ناملایمات اجتماعی چون دزدی، کلاهبرداری، جرم و خیانت و . .. را دامن می زند که علاوه بر تأثیرات منفی بر اقتصاد، خانواده را با چالش های زیادی مواجه خواهد کرد و خانواده ها با توجه به اینکه در چه دهکهای درآمدی و در چه بخش های اقتصادی (کشاورزی، خدمات، صنایع و . . . ) قرار داشته باشند، از این پدیده ها متأثر شده و به آنها واکنش نشان می دهند؛ به این مفهوم که سیاستهای اقتصادی بازتاب یکسانی در بخش های مختلف اقتصادی ندارند و توزیع تأثیر آنها بر بخشها نیز نامتعادل است. بنابراین تصمیمات اقتصادی، رفاه خانواده ها را متناسب با اینکه نان آور خانواده در کدام گروه شغلی شاغل باشد، تحت تأثیر قرار می دهد. توزیع جمعیت در بخش های اقتصادی نیز تأثیر متفاوتی از سیاست های اقتصادی می پذیرند. همچنین ارزش افزوده هر یک از بخش های اقتصادی بر رفاه خانواده هایی که سرپرست آنها در این بخش ها هستند، تأثیر مهمی دارد. سیاست های اقتصادی همچنین خانواده ها را با توجه به اینکه نان آورشان در بخش خصوصی یا دولتی اشتغال داشته باشند، تحت تأثیر قرار می دهد. برای مثال شواهد نشان می دهند که افزایش سهم دولت در بازار اشتغال با کاهش فقر هم جهت است؛ به این مفهوم که دولت با تکیه بر درآمد نفت، حداقل رفاه لازم را برای مستخدمین خود تهیه می کند. در حالی که شاغلین بخش خصوصی به دلیل ناپایداری و نوسانات اقتصادی در این بخش و نیز فقدان تشکیلات منسجم کارگری و نبود نظامی کارا در تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری، همواره نوسانات زیادی را در اشتغال و درآمد خود شاهد بوده اند. بنابراین می توان ادعا نمود خانواده هایی که نان آورشان در بخش دولتی (کارمند دولت) فعالیت می کند، از ضریب امنیت رفاهی بالاتری برخوردار بوده و یک ثبات نسبی را در رفاه شان تجربه کرده اند.
معمولاً در جریان بحرانهای اقتصادی، خانواده های فقیر و دهک های پایین درآمدی، بیشتر متضرر می شوند و باید برونی های منفی سیاست های اقتصادی را بیشتر تحمل کنند، زیرا هیچ گونه دارایی ندارند که روی آن تکیه کنند. از آنجا که در هنگام بحران های اقتصادی مخارج عمومی و رفاهی دولت نیز کاهش می یابد، این شکنندگی رفاهی خانواده های فقیر مضاعف می شود؛ این خانواده ها در چنین مواقعی معمولاً رهیافت کوته نگرانه ایی را اتخاذ می کنند، مثلاً بچه هایشان را از مدارس بیرون می کشند و آنها را سرکار می فرستند.
تورم، از دیگر برون دادهای منفی است که قدرت خرید خانواده ها را کاهش می دهد و از این طریق امنیت اجتماعی و رفاهی آنها را به مخاطره می اندازد. تورم با تغییر در سبد مصرفی خانواده ها و نیز کاهش سهم هزینه های غیر خوراکی و خوراکی از کل هزینه ها، استاندارد زندگی خانوارها را پایین می آورد. این فرآیند در خانواده های فقیر به مراتب شدیدتر است. با تغییر در الگوی مصرفی خانواده ها و تلاش در راستای حفظ استاندارد زندگی، اعضای بیشتری از خانواده به ویژه زنان، وارد بازار کار می شوند، زیرا برای افزایش امنیت اجتماعی شان، ضروری است که تعداد نان آورهای خانواده زیاد شوند. ورود زنان به بازار کار و غیبت آنها در منزل، به مدت زیاد، منجر به بروز نارسایی هایی در تدبیر و رتق و فتق امور منزل و خانه داری (مدیریت خانه) خواهد شد، که نه تنها در کمرنگ شدن بسیاری از کارویژه های زنان، علی الخصوص تربیت و ذخیره سرمایه انسانی و اجتماعی بچه ها تأثیر خواهد داشت، بلکه می تواند تغییراتی را در الگوی رفتاری آنها در خانواده بوجود آورد.
پدیده بیکاری نیز می تواند امنیت اجتماعی و رفاهی خانواده را به مخاطره بیندازد و زمینه را برای بروز برخی نارسایی ها در خانواده فراهم کند؛ به این مفهوم که بیکاری نان آور خانواده (زن یا مرد یا هر دو) می تواند با کاهش دامنه انتخاب (متعاقب توقف جریان درآمدی) و نیز برآورده نشدن سطح توقعات اعضای خانواده که از قبل شکل گرفته، بستر مشاجرات خانوادگی و نابهنجاریهای رفتاری فرزندان را ایجاد نماید. فرزندان با توجه به سطح توقعات و انتظارت قبلی از یک طرف و توقعات ایجاد شدة فعلی (مثلاً به واسطه مقایسه سطح زندگی خود با دوستان و افراد مرفه تر) از طرف دیگر و نیز پایین بودن آستانه تحمل شان در برابر بخت آزمایی های اجتماعی (چون بیکاری)، شدیداً نسبت به توقف جریان درآمدی والدین شان و نیز دریافتی خودشان (رانت هایی که به صورت پول توجیبی از والدین شان دریافت می کنند) واکنش نشان می دهند. این واکنش ها، در صورت عدم انعقاد یافتگی رفتارها و کنش های سامانمند در افراد، ممکن است به صورت سست شدن پیوند خانوادگی، بروز مشاجرات و نارسایی های خانوادگی، ترک خانواده، روی آوردن به مواد مخدر و نیز سایر نابهنجاریهای اجتماعی چون دزدی، کلاهبرداری، جرم و جنایت و … نمود پیدا کند؛ یعنی افراد درصدد برمی آیند تا به بخت آزمایی های اجتماعی نسبت به تحمیل هزینه هایی بر خود، خانواده و جامعه واکنش نشان دهند. گذشته از این پیامدها، تأخیر در ازدواج فرزندان (به دلیل پایین بودن توان مالی و بیکاری نان آوران خانواده) نیز یکی دیگر از پیامدهای پدیده بیکاری است که می تواند به آسیب ها و ناملایمات اجتماعی بیانجامد.
رکود اقتصادی، تورم و بیکاری با سنگین کردن محدودیت بودجه خانواده، فرآیند مدیریت تقاضای خانواده را با چالشهایی اساسی مواجه می کند و در این راستا بیشترین فشار آن بر دوش زنان (به عنوان عاملان اصلی مدیریت تقاضای خانواده) می باشد؛ آنها بایستی در جهت استحکام خانواده و حفظ آبروی خانه، منابع (درآمد) کاهش یافته (متعاقب وقوع بخت آزمایی اجتماعی) را به طور کارآمدی بین خواسته ها و نیازهای خانواده تخصیص دهند. زنان همچنین بایستی در چنین مواقعی بچه ها را با خواست های رنگارنگ شان آرام کنند، پس انداز شخصی شان را مصرف کنند، شوهران شان را تسلی دهند و حتی به دنبال یافتن منابع جدید درآمدی باشند.
به طور کلی سیاستهای اقتصادی و پیامدهای متعاقب آنها می توانند با تحت تأثیر قرار دادن هزینه و درآمد خانواده ها، سبد مصرفی، قدرت خرید، آزادی انتخاب و ضریب امنیت رفاهی آنها؛ بر میزان بار تکفل، هسته ای یا گسترده بودن خانواده، میزان باروری و بعد خانواده و به طور کلی ساختار خانواده تأثیر بگذارند؛ برای مثال بیکاری، رکود اقتصادی و تورم با کاهش رفاه سرانه اعضای خانواده و بالا بردن قیمت نسبی زمان، هزینه فرصت کارویژه هایی چون بچه داری و رسیدگی به امور سالمندان را شدیداً افزایش می دهند و می توانند به کاهش بار تکفل، نرخ باروری و هسته ای شدن خانواده (که می توانند در حفظ قدرت خرید و سطح رفاه خانواده مؤثر واقع شوند) منجر شوند.
ادامه دارد.
محور : اقتصاد خانواده
نقش زن در سامان دهی اقتصاد خانواده
اقتصاد خانواده به معنای چگونگی سامان دهی و مدیریت منابع خانه است. خانواده سازمانی است که تولید و توزیع کالاهای مورد نیاز را فراهم می سازد و زن بدون مناقشه به عنوان یکی از دو رکن اساسی خانواده در این سازماندهی و مدیریت، نقش اساسی را ایفا می کند. جایگاه مادری و همسری عمده ی منابع مصرف را به زن می سپارد و انتظار می رود که او بتواند با سازماندهی و مدیریت صحیح بین درآمد و مصرف، توازن برقرار کند و با برنامه ریزی و اجرای صحیح در رشد و توسعه ی اقتصاد خانواده نقش مؤثر ایفا نماید. از آن جا که جدول بازدهی اقتصاد خانواده در تنظیم نمودار رشد و توسعه اقتصادی جامعه و برنامه های کلان بخش های مختلف دولتی و خصوصی تأثیر به سزا دارد، می توان گفت که زنان در واقع نقش کلیدی در استفاده ی بهینه از منابع را دارند. منابع در این جا شامل: زمان، پول یا درآمدهای دیگر می باشد.
دسترسی به منابع سخت، و از دست دادن آن ها آسان است؛ از این رو باید مدیر خانواده با سازماندهی و مدیریت صحیح و سالم بتواند بهترین انتخاب ها و گزینش ها را داشته باشد.
...
ادامه مطلب
محور: اقتصاد خانواده
زنان در مدیریت و برنامهریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پر رنگ تر بود.
محمدرضا زیبایینژاد(مسئول دفتر مطالعات و تحقیقات زنان)، در نشست تخصصی زن، اقتصاد و خانواده بابیان اینكه مهمترین بخش در مقوله اقتصاد و خانواده، پرداختن به مقوله مصرف و اصلاح الگوی مصرف در خانواده است، گفت: برخی از كارشناسان مصرف را كلید تحلیل خانواده بیان میكنند چرا كه هرگونه تغییر در اصلاح الگوی مصرف میتواند بر رفتارهای افراد در خانواده تأثیر بگذارد.
برخی از كارشناسان مصرف را كلید فهم تحولات اجتماعی بیان میكنند چرا كه بر این اساس واقعیت خانواده را بهتر میتوان شناخت. با توجه به اینكه سطح زندگی افراد در جامعه دچار تغییرات اساسی است نگاه امروز به اقتصاد در جامعه نگاهی وسیع و گستردهای است.
وی به تفاوت ویژگیهای مصرف در عصر جدید با جوامع سنتی اشاره كرد و گفت: در قدیم مصرف صرفاً یك رفتار اقتصادی بیان میشد به طوری كه افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از كالاهای بیشتری هم مصرف میكردند حال آنكه امروزه مصرف وسیلهای شده كه افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان دهند در واقع مصرف به یك رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
در دنیای امروز افراد به دنبال این هستند كه با مصرف بیشتر خود را در سطح افراد غنی و ثروتمند نشان دهند نه اینكه بر اساس میزان درآمد یا دارایی شان به مصرف رو آورند.
در جوامع كنونی با وجود شبكههای تبلیغاتی، شبكههای عظیم بانكی همچنین فروشگاههای زنجیرهای مصرف به یك مقوله ساده تبدیل شده است.
خرید كالاهای قسطی همچنین استفاده از كارتهای اعتباری برای اینكه فرد هر زمان كه بخواهد به پول دسترسی داشته باشد از عوامل ترویج مصرفگرایی است.
تكثر و تنوع، ویژگی مصرف در عصر جدید است همچنین روی آوردن به كالاهای كم دوام و ارزان یكی دیگر از ویژگیهای كالاهای مصرفی در عصر جدید است.
امروزه مصرف دارای بعد سیاسی هم شده است چراكه برخی نظامهای سرمایهداری برای وابسته كردن اقتصاد كشورهای دیگر به خودشان با واردات بیشتر كالاهای مصرفی به كشورهای پرجمعیت به دنبال وابسته كردن این كشورها به خود هستند.
وی به جایگاه زن در مصرف و مصرفگرایی اشاره كرد و گفت: باتوجه به جایگاهی كه زن در خانواده به عنوان مادر و فردی كه در انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد مؤثر است میتواند در اصلاح الگوی مصرف نقش بسیار مهم داشته باشد.
اگر در خانوادهای مصرف و استفاده از كالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشكل میشود.
همان طور كه نقش زن در جامعه سنتی در قناعت بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یاعدم گرایش افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار مؤثر است.
زن با استفاده از جایگاه ویژهای كه از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نیز میتواند بر روی الگوی مصرف و نظام اقتصادی خانواده تأثیر مستقیم داشته باشد.
وی یكی از دلایل عمده جوامع كنونی به مصرفگرایی را وقت و ارزشدادن افراد برای خرید در زندگی بیان كرد و گفت: وقت و انرژی كه امروزه افراد برای خرید صرف میكنند از نكات مهمی در گرایش به مصرفگرایی است.
اگر مصرف كردن به عنوان یك الگوی رفتاری برای انسان به امری عادی تبدیل شود ممكن است در اخلاق جنسی وی هم تأثیر بگذارد. همان طور كه فرد برای ارضای احساسات مصرف گرایانه خود دائم به دنبال خرید است برای ارضای تمایلات نفسانی خود بر همین اساس عمل میكند.
وی ابراز داشت: مقوله مصرف امروزه تحت سیطره نظام سرمایه داری شكل گرفته است و هر قدر انتظارات افراد از زندگی بیشتر باشد، رضایتمندی افراد از زندگی كمتر میشود.
منبع : فارس
محور : اقتصاد خانواده
تنظيم برنامه خانواده، بر اساس درآمد شوهر، موضوعى است كه بايد با دقت و كاردانى تمام، از سوى خانم خانه، صورت بگيرد و چون نمىتوان درآمدها، خرجها و خلق و خوى افراد را صددرصد با يكديگر تطبيق داد، اين كار به وسيله خانم خانه و بر اساس تجربيات خود او بايد انجام شود. در اين مبحث، فقط چارچوب كلى را مطرح مىكنيم و جزئيات آن را به عهده خانم خانه مىگذاريم.ضربالمثل حكيمانه «بادآورده را باد مىبرد» در تئاتر، فيلم و كتاب، لحظات بسيار مفرح، شيرين و دلچسبى را براى ما، به ارمغان آورده است. چقدر از ديدن پيرمردهاى خسيسى كه در صحنه تئاتر با مأمور ماليات بر سر درآمد، چانه مىزدند و دستشان مىلرزيد و اصولاً مطالبه او را چرند و مزخرف مىدانستند و به پرداخت ماليات تسليم نمىشدند، خنديدهايم يا مثلاً در ضمن نمايش، از ديدن زنهاى جوان و خوش لباسى كه به هيچوجه در مقابل منطق شوهر، در خصوص كمخرج كردن، متقاعد نمىشدند و مثل بچهها، لبهايشان را آويزان مىكردند و با كلماتى بچهگانه مىگفتند: «من نمىدونم؛ هر طورى شده، بايد اين پالتو پوست را برايم بخرى»، به وجد آمدهايم! نويسندگان و منتقدان اجتماعى، به قدرى كتاب و نمايش در خصوص خسّت، ولخرجى و اسراف نوشتهاند كه از حد خارج است و هر كدام از ما، به نوبه خود، چنين كتابها و نمايشهايى را خوانده و ديدهايم و به نظرمان عجيب و غريب و احمقانه جلوه كرده است و به آنها خنديدهايم.
نويسندگان خوش ذوق و آنهايى كه نقايض اجتماعى را با ديده بصيرت و نكتهسنجى مىنگرند، مشاهدات خود را به طرز جالب و زيبايى، ضمن داستان، در مقابل ديدگان ما مجسم مىكنند و به قدرى با مهارت، آن عيوب را برجسته مىسازند كه ما آن را حمل بر شوخطبعى نويسنده كرده، به وجد و سرور مىآييم؛ اما بايد بدانيم كه در زندگى حقيقى، هيچ مصيبتى رنجآورتر و غمانگيزتر از عدم لياقت در امور مالى نيست. آن مردى كه زيادتر از درآمد خود خرج مىكند و به اصطلاح «پايش از گليمش درازتر است»، خوشمزه و خندهآور نيست؛ بلكه وى، پايه و اساس ورشكستگى و فلاكت خود را بنا مىگذارد. آن خانم ولخرج و بىمغزى كه مثل بچهها و از روى بىفكرى، يقه شوهر را مىچسبد و از او لباسها و مدهاى روز را مىخواهد، جذاب و دلربا نيست؛ بلكه مانند سنگ آسياب، به گردن شوهر آويخته شده، او را شكسته و خرد مىكند.
امروز قدرت خريد پول ما از ده يا حتى پنج سال پيش، خيلى كمتر شده است و زنها بايد با كشمكش و زد و خورد بىمانندى، اين پول را به خرج خود برسانند. قيمتها به وجه سرسامآورى بالا رفته، خرج زندگى، بسيار گران است؛ هزينه تحصيل، دفتر، قلم و كتاب بچهها، به قدرى زياد شده كه واقعاً معما و مشكلى است.
تصور اين كه اگر ما درآمد بيشترى داشته باشيم، تمام مشكلات و غصههاى مالى ما حل مىشود، يك فكر سفسطهآميز و بىمعنى است. متخصصان علم اقتصاد مىگويند: درآمد زيادتر، درد را دوا نمىكند. السى استاپلتون كه يكى از بزرگترين متخصصان علم اقتصاد است، عقيده دارد كه غالب مردم، وقتى پولشان زيادتر مىشود، خرجشان را نيز بالا مىبرند و در نتيجه، باز با بىپولى و كمبود، دست به گريبان هستند.در مونترال بانك كانادا، كلاسى داير شده است كه به مشتريان خود، راه پول خرج كردن را مىآموزد و به آنها درس مىدهد كه وقتى درآمدشان بالا رفت، آن اضافه درآمد را چگونه خرج و پسانداز كنند.
هنگامى كه مشغول نوشتن اين متن بودم، ضمن تحقيقاتى كه براى جمعآورى مطلب به عمل مىآوردم، به كتابى درباره روابط خانوادگى برخوردم كه نويسنده آن، يك روانشناس معروف بود. با كمال تأسف، بايد بگويم كه نويسنده اين كتاب، در خصوص تنظيم بودجه، ضعف و ناتوانى عجيبى از خود نشان داده، اصولاً بودجه تعيين كردن را امرى غيرلازم و بىاهميت به شمار آورده بود. اين آقا مىنويسد:
«خرج كردن و اداره پول و درآمد خانواده، بسيار آسان است؛ هر وقت پول داريم، خرج مىكنيم و وقتى نداريم، زندگى را با صرفهجويى مىگذرانيم».
من تصديق مىكنم كه فكر و عقيده اين نويسنده، بسيار سهل و ساده است؛ ولى به طور حتم، راه صحيح پول خرج كردن و تنظيم بودجه، اين نيست! وقتى ما منطق نويسنده فوق را بررسى مىكنيم، زندگى قلندران و درويشان، جلو چشمانمان مجسم مىشود كه با لاقيدى و بىاعتنايى، ياحقگويان، هر چه به دستشان برسد، يك روزه مىخورند و باقى هفته را روزه مىگيرند و هميشه نيازمند هستند.بدون نقشه و بىفكر خرج كردن، يعنى آن كه همه از درآمد و دسترنج شما بهره ببرند؛ غير از خودتان. شما از درآمد خود به كفاش، نانوا، قصاب، بزاز و نجار، نفع برسانيد؛ اما يك دينار براى خود كنار نگذاريد.
با نقشه و عاقلانه خرج كردن، آن است كه شما و خانوادهتان، هر كدام يك سهم عادلانه از درآمد خود را پسانداز كنيد.تنظيم بودجه، نه مثل يك پيراهن ساده و آسان است و نه اين است كه شما صورت بالا بلندى از مخارج روزانه را تهيه كنيد و يك ريال يك ريال همه را بنويسيد؛ بلكه تنظيم بودجه، عبارت از نقشه مشخص و يك برنامه منظمى است كه به شما كمك مىكند تا از درآمد و پولتان، حداكثر استفاده را ببريد.
بودجهاى كه از روى عقل و تدبير تنظيم شده باشد، شما را به هدف و آرزوهايى كه در زندگى داريد، مىرساند. خريد خانه، باغ، ماشين، تحصيلات عالى براى بچهها، پسانداز براى زمان پيرى، مسافرت و گردش، از هدفهاى مورد نظر هر خانواده هستند و انجام آنها، جز با تنظيم بودجه عاقلانه، ميسر نخواهد بود.وقتى شما از روى نقشه و حساب خرج كرديد و مخارج هر ماه را آخر آن ماه از نظر گذرانديد، به چشم خود مىبينيد كه براى هر چيز، چه مبلغ پول دادهايد و اگر بعضى مخارج در نظر شما زائد باشد، آنها را حذف مىكنيد تا هزينه آنها به مصرف چيزهاى مهم و لازم برسد. صورتحساب خرج ماهانه بهترين مشاور اقتصادى و راهنماى خرج و پسانداز شما خواهد بود.
اگر خداى نكرده شما از آن زنهايى هستيد كه عقل معاش نداشته، به تنظيم بودجه معتقد نيستيد، از همين امروز، برنامه خرج و دخل را با تطبيق درآمدتان، تهيه كنيد. بايد بدانيد كه يك زن ميانهرو كه از روى عقل و نقشه خرج مىكند، مهمترين كمك و خدمت را در راه موفقيت شوهر، انجام مىدهد. مردهايى كه گرفتار زن ولخرج و مسرف هستند، هرگز روى موفقيت را نخواهند ديد.
اگر شوهر شما راه پول درآوردن را مىداند، ولى آيندهگر نيست و همه را از دست مىدهد، شما بايد با منطق و عقل معاش، از آن جلوگيرى كنيد و اگر زياد محافظهكار است و خانواده را در فشار و تنگنا مىگذارد، حس اعتماد او را به خود جلب كنيد و به او بفهمانيد كه شما نيز در پول خرج كردن، همان دلسوزى و تدبير متقابل را داريد.آيا ممكن است شما بتوانيد در امر اقتصاد خانه، يك متخصص صلاحيتدار بشويد؟ بدون شك، بله. در آمريكا، در هر بانك، شعبهاى هست كه مشتريان خود را به اين قسمت راهنمايى مىكند. همچنين مشاوران اقتصادى متعددى نيز وجود دارند كه با پرداخت مبلغ كمى پول، خرج و دخل و پسانداز خود را تنظيم مىكنند. همچنين با استفاده از مجلههاى مربوط به زنان و خانهدارى، شما مىتوانيد خوراكهاى مقوى، ويتاميندار و در عين حال، بسيار ارزان قيمت، تهيه كنيد. معمولاً در مجلههاى مربوط به زنان، به شما نشان مىدهند كه چگونه از لباسهاى از مد افتاده خود و شوهرتان، براى بچهها، لباس بدوزيد و از لباسهاى كهنه و مندرس، دستكش و كلاه بسازيد؛ حتى تعمير و ساخت مبل و اثاثيه منزل را نيز به شما ياد مىدهند.
با تمام اين احوال، شما نمىتوانيد به نظريه متخصصان، متكى باشيد و آن را راهنماى بودجه خانواده خود قرار دهيد. براى آن كه بودجه شما از نظر اقتصادى ارزش واقعى داشته باشد، بايد به قامت خود شما بريده شود و مثل لباس، جزءجزء آن، روى اندام شما امتحان شود تا از هر جهت، برازنده شما و زيبا و راحت باشد. درآمد، موقعيت و مخارج هيچ خانوادهاى، مثل خانواده ديگرى نيست. مشكلات و مسائلى كه شما در امر پول خرج كردن و بودجه خود داريد، مثل صورت و اندامتان، با ديگران متفاوت است.
چند پيشنهاد كه در تنظيم و تهيه بودجه خانواده، به شما كمك مىكنند، عبارتند از:
1. صورت دقيقى از مخارج خود تهيه كنيد تا به چشم خود ببينيد كه درآمدتان چگونه و به كجا مىرود .
همان طور كه پزشك، قبل از آن كه مرض را تشخيص دهد، قادر به معالجه آن نيست، ما نيز تا عيب كارى را پيدا نكنيم، قادر به اصلاح آن نخواهيم بود. صرفهجويى، اين نيست كه ندانسته و نسنجيده، از مخارج خود حذف كنيم؛ ولى وقتى صورتحساب روشنى در دست داشتيم، با مراجعه به آن، به آسانى مىتوانيم درك كنيم كه چه مخارجى غيرضرورى است و با حذف آنها، مىتوانيم حساب پسانداز خود را بالا ببريم. بنابراين حداقل براى مدت سه ماه، تمام مخارج خانواده را قلم به قلم در يك دفتر ثبت كنيد.
من با اين كه بيشتر خريد و مخارج منزل را با چك مىپردازم، با اين حال، صورتحساب خرج يك ماه خانواده را قلم به قلم، در يك دفتر، ثبت مىكنم و آخر هر سال، مخارج دوازده ماه را جمع مىكنم. نتيجهاى كه من از اين صورتحساب مىگيرم، بسيار عالى است؛ اولاً به طور روشن مىتوانم بگويم كه در عرض يك سال، چقدر پول غذا دادهام؛ چه مبلغ به مصرف لباس رسيده است؛ چقدر خرج پذيرايى و ميهمانى شده و خرج امور متفرقه و شخصى و... شده است. با مراجعه به جمع كل مخارج سال قبل، مىتوانم بگويم كه چقدر هزينه زندگى خانواده ما بالا رفته است.لازم نيست كه شما هم به اين نحو عمل كنيد؛ بلكه همين قدر كه چند ماه صورت مخارج را نگه داشتيد و براى هر قلم، اعتبارى تعيين كرديد، ديگر كافى است؛ اما من اصولاً دوست دارم كه اين صورتحساب سالانه را داشته باشم؛ تا اگر تصور كردم كه در آن سال، براى لباس و لوازم شخصى، زياد خرج كردهام، با مراجعه به صورتحساب، از شك بيرون بيايم.
2. بر اساس احتياجات خانواده و درآمد، براى مخارج سالانه خود، بودجه تنظيم كنيد .
مخارج مشخص و غير قابل تغيير را تعيين كرده، روى كاغذ بنويسيد. مثلاً كرايه يك سال منزل، مخارج غذا، اقساط، وامها و اقساط بيمه زندگى را كه معين هستند، روى يك صفحه كاغذ، ثبت كنيد. همچنين مبلغى براى احتياجات ديگر از قبيل مخارج دكتر و دارو، لباس، خرج تحصيل بچهها، خرج رفت و آمد و پول توجيبى براى خود و شوهرتان را نيز تخمين زده، به آن بيفزاييد.به طورى كه همه مىدانيم، اين كار، داراى اهميت فراوان است و مستلزم تصميم و همكارى نزديك تمام خانواده و بعضى اوقات، امساك و خويشتندارى است.ما نمىتوانيم در يك زمان، همه چيز داشته باشيم؛ ولى به طور قطع، مىتوانيم چيزهاى غيرلازم، زائد و تجملى را فداى چيزهاى مهم و اساسى كنيم. آيا شما خريد يك خانه زيبا و راحت را به لباس، كفش و كلاه گران قيمت، ترجيح نمىدهيد؟ آيا حاضريد نظافت، اتو و تعمير لباسها را خود انجام دهيد و پول آن را به مصرف خريد يك فريزر خوب برسانيد؟
وقتى شما، شوهر و بچههايتان به چشم خود ديديد كه براى هر منظورى، مبلغى معين، پيشبينى شده است و تجاوز از آن حد هم مقدور نيست، تصميم مىگيريد كه با گذشت و همكارى، به آرزوهاى خود، لباس عمل بپوشانيد و حتى از آن مبلغ معين نيز صرفهجويى كنيد تا به هدفهاى خود زودتر برسيد.
3. ده درصد از درآمد سالانه خود را پسانداز كنيد .
شما بايد حداقل ده درصد از درآمدتان را براى خود، بچهها و شوهرتان، پسانداز كنيد و هرگز خود را از اين كار، محروم نكنيد. ممكن است كه لياقت و عقل معاش شما به حدى باشد كه علاوه بر اين ده درصد، مبلغ ديگرى نيز به منظور خريد خانه يا ماشين، پسانداز كنيد.
متخصصان علم اقتصاد مىگويند: اگر شما بتوانيد ده درصد از درآمد شوهرتان را پسانداز كنيد، پس از چند سال، زندگى مرفه و آسودهاى خواهيد داشت؛ به طورى كه هر قدر قيمتها و هزينه زندگى بالا رود، در اوضاع اقتصادى شما، تأثيرى نخواهد داشت.زنى را مىشناسم كه با جديت تمام، اين كار را انجام مىداد. روزى او به من گفت: در دورانى كه بحران اقتصادى، سراسر كشور را فرا گرفته بود، حقوق شوهرش حتى به كمتر از نصف، كاهش يافت و آنها مجبور بودند كه سعى كنند تا مخارجشان از حدود درآمد، بالاتر نرود و مثلاً براى صرفهجويى كرايه اتوبوس، غالباً راه درازى را پياده طى مىكردند و براى خريد غذا، لباس و ساير نيازهاى زندگى، ساعتها وقت و انرژى صرف مىنمودند تا كمى ارزانتر بخرند. با اين حال، اين زن و شوهر، هيچگاه عادت ديرينه خود را كه پسانداز ده درصد از درآمدشان بود، ترك نكردند.
اين خانم، با كمال خوشحالى و سرافرازى، به من اظهار داشت:
«با اين كه ما به اين پول احتياج فراوان داشتيم و من بارها به اين خيال افتادم كه از پسانداز ده درصد درآمد صرفنظر كنم، اما امروز، بسيار خوشوقتم كه آن عادت پسنديده را ترك نكردم و امروز در پرتو آن استقامت، داراى خانه و زندگى مرفه و نسبتاً مجللى شدهايم».
4. حساب پساندازى براى روز تنگدستى و حوادث غيرمترقبه، باز كنيد.
متخصصان علم اقتصاد، زن و شوهرهاى جوان و خانوادههاى نوبنياد را راهنمايى مىكنند كه از هر سه ماه حقوق، يك ماه آن را براى حوادث شوم پيشبينى نشده، پسانداز كنند؛ بدين معنى كه در هر سال، حقوق چهارماه را نديده انگاشته، هميشه اين مبلغ را حاضر داشته باشند. همين افراد به ما اخطار مىكنند كه اگر بنا باشد ما يك مرتبه حقوق يك ماه را پسانداز كنيم، برايمان دشوار و كارى غيرعملى است. براى اين منظور، به جاى آن كه مثلاً هر چهارماه يك بار، هزار دلار پسانداز كنيم، بهتر است هر هفته، به طور مرتب و بدون وقفه، مقدارى به حساب فوق بيفزاييم.
5. بودجه را با حضور اعضاى خانواده تنظيم كنيد .
مشاوران علم اقتصاد، معتقدند كه طرح و تنظيم بودجه، هميشه بايد با حضور و همكارى تمام اعضاى خانواده باشد. همچنين اگر هر چند وقت يك بار جلسهاى تشكيل شود و درباره اوضاع اقتصادى و نقشههاى بهبود وضع خانواده، با بچهها صحبت گردد، روح همكارى در آنها ايجاد مىشود و روى بيشتر توقعات خود، قلم مىكشند و از اين كه از بعضى چيزها محروم شدهاند، عصبانى نمىشوند.نويسنده كتاب «ازدواج را موفقيتآميز كنيد»، مىنويسد: «بزرگترين عامل خوشبختى در ازدواج، عقل معاش است. پول خرج كردن، هنرمندى و مهارت مخصوصى مىخواهد كه هر زنى از اين هنر بهرهمند باشد، وسايل رفاه و خوشبختى خانواده را فراهم مىآورد».
درست است كه همه چيز را با پول نمىتوان خريد، ولى اگر ما از روى علم و دانايى بدانيم كه چگونه آن را خرج كنيم و سهم پسانداز خود را برداريم، آن سرمايه، موجب آرامش روح، نشاط و پشتگرمى اعضاى خانواده مىشود.
بنابراين بياييد به جاى آن كه وقت خود را بيهوده تلف كنيم و با تشويش و اضطراب، عمر خود را از بين ببريم و بگوييم كه چرا حقوق شوهرمان زيادتر نيست و چرا با آن خواستگار اولى كه امروز ثروتمند است، ازدواج نكرديم، ياد بگيريم كه با اعجاز عقل معاش، درآمد شوهرمان را طورى خرج كنيم كه آينده همه تأمين شود. اگر زنى بداند كه چگونه از هر يك ريال حقوق شوهرش، حداكثر استفاده را ببرد، به مرد، اشتياق و حرارت مىدهد كه زيادتر پول كسب كند.
منبع: داروتى كارنگى، آيين همسردارى.