به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

لینک های سایت

 

پس از شهادت اميرالمؤمنين(عليه السلام) نوبت به خلافت امامت امام حسن(عليه السلام) رسيد. در آغاز كار، امام حسن(عليه السلام) مى بايست راه اميرالمؤمنين(عليه السلام) را ادامه دهند ولى با توجه به مشكلاتى كه معاويه فراهم كرد و همچنين دسيسه هايى كه منجر به تحميل صلح بر آن حضرت شد، شرايط تغيير كرد و امام حسن(عليه السلام) قدرت لازم براى مبارزه با معاويه را نيافتند. پيش از اين گفتيم شرط اين كه امام مسلمين بتواند به كمك سلاح با دشمنان بجنگد اين است كه از قدرت مردمى برخوردار باشد اما دوستان امام حسن(عليه السلام) در همان ابتدا دست از حمايت آن حضرت برداشتند. اين رخداد شايد به اين دليل بود كه سال ها جنگ در زمان خلافت على(عليه السلام) آنها را خسته كرده بود و اميد چندانى به پيروزى نداشتند. از سويى ديگر هداياى معاويه براى رؤسا و فرماندهان جنگ، در تصميم گيرى آنهااثر گذاشته بود. سرانجام امام حسن(عليه السلام) با لشكرى بى انگيزه مواجه شدند كه حاضر نبودند واقعاً از آن حضرت حمايت كنند به همين دليل آن بزرگوار مجبور به پذيرش صلح شد.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:46 PM

حفظ اسلام، اولويت اول اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در همه حال

سرانجام پس از شش ماه اميرالمؤمنين(عليه السلام) مجبور شدند براى حفظ مصالح اسلامى، در ظاهر با خليفه بيعت كنند و حكومت را به رسميت بشناسند و اگر آن حضرت اين كار را نمى كردند، در بين جامعه مسلمين خونريزى مى شد همچنان كه ابوسفيان سعى مى كرد اين كار را انجام دهد. در جلسه گذشته اين ماجرا را از او نقل كردم كه نزد اميرالمؤمنين(عليه السلام) آمد تا در ظاهر با آن حضرت بيعت كند و گفت «انى لارى عجاجة لا يطفئها الا الدم»1 طوفانى را مى بينيم كه چيزى به جز خون اين طوفان را فرو نمى نشاند. براى جلوگيرى از چنين اختلافاتى در جامعه اسلامى، حضرت امير(عليه السلام) از حق خود صرف نظر كردند. به تعبير ديگر بايد گفت به اين دليل كه توان و امكان اجراى تكليفى كه بر عهده ايشان بود، نداشتند، آن تكليف را انجام ندادند. مسأله خلافت، امر شخصى نبود كه على(عليه السلام) از آن صرف نظر كند، بلكه تكليفى بود كه بايد آن حضرت آن را انجام دهد و مسؤوليت هدايت مردم و مديريت جامعه اسلامى را برعهده بگيرد. ولى زمانى كه آن بزرگوار به دليل همراهى نكردن مردم، توان انجام اين تكليف را نداشتند، به طور طبيعى اين تكليف از ايشان ساقط بود.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:44 PM

چگونه سيدالشهدا(عليه السلام) با شهادت خود اسلام را حفظ كرد؟ در آن زمان با وجود اين كه هنوز بيش از نيم قرن از ظهور اسلام نگذشته بود، اسلام در معرض چه خطرى قرار گرفته بود و اين خطر چگونه با شهادت سيدالشهدا(عليه السلام)رفع مى شد؟

مقدارى پيرامون سؤال اول بحث شد و به اين نتيجه رسيديم كه در صدر اسلام، غير از مسلمانان خالص و قوى الايمان، گروههاى مختلفى وجود داشتند كه بعضى از آنها فتنه گر و عده اى ديگر به نحوى آسيب پذير بودند.

گروه اول; منافقانى بودند كه در باطن ايمان نداشتند. به عنوان نمونه از اين گروه ابوسفيان را معرفى كردم كه با توجه به بعضى از سخنانى كه در موقعيت هاى خاصى بر زبان آورده است، روشن شد كه ايمان قلبى نداشته است.

گروه دوم; افرادى ضعيف الايمان و دنياپرست بودند كه تابع قدرت و در پى منافع دنيوى خود بودند و مسائلى مانند حق، تكليف و وظيفه براى آنها اهميتى نداشت. آنها مى گفتند با نماز خواندن و روزه گرفتن، ما مسلمان هستيم و امورى از قبيل اينكه چه كسى حاكم باشد و چگونه رفتار كند، براى ما اهميت ندارد. همچنين خود آنها هم نسبت به ارتكاب بعضى از معاصى تمايل داشتند و نمى خواستند كسى متعرض آنها بشود. اين گروه دنياپرست نقش سياهى لشكر را براى گروه اول كه اقليتى منافق بودند، بازى مى كردند. گروه سوم هم اكثريتى بودند كه از توده مردم تشكيل شده بودند، مردمى ساده دل و سطحى نگر كه نه از معرفت قوى برخوردار بوده و نه ايمان محكمى داشتند. اين گروه بيش از ديگران در معرض خطر بودند. البته در اين ميان مسلمانان واقعى و مؤمنين مخلص جايگاه خود را داشتند. اما غير از آنها، سه گروه مذكور در جامعه وجود داشتند كه براى اسلام منشأ خطر مى شدند.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:41 PM

نقل اين داستانها براى ما چه سودى دارد؟ در گذشته هاى دور بنى اميه چنين بلاهايى را بر سر مسلمانان آوردند. اما امروز الحمد للّه نه ما از بنى اميه هستيم و نه حاكمان ما بنى اميه هستند! آيا امروز از جنگ كربلا خبرى نيست؟ كسى كه گفت «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»، بدون دليل اين سخن را نگفت. جريانات تاريخى هر روز تكرار مى شود. درست است كه روش ها، تاكتيك ها و شعارها تغيير مى كند، اما جنگ حق و باطل هميشه خواهد بود. هميشه افرادى هستند كه به نام طرفدارى از اسلام قصد ريشه كن كردن اسلام را دارند. روزى به نام انقلابى، روزى به نام مجاهد و روز ديگرى با اسم و عنوانى ديگر.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:38 PM

در آن زمان وظيفه سيدالشهدا چه بود؟ آيا بايد لشكرى فراهم كند و با بنى اميه بجنگد؟ چه كسى آن حضرت را همراهى مى كرد؟ مگر با برادر بزرگوارش چه كردند؟ بعضى از فرماندهان لشكر امام حسن(عليه السلام) كه به سپاه معاويه پيوستند، از پسر عموها و نزديكان آن حضرت بودند و با اين حال هداياى معاويه را قبول كردند. با اين وجود چه كسى آمادگى همراهى با امام حسين(عليه السلام) در جنگ با معاويه و يزيد را داشت؟! پس نه موعظه و نصيحت فايده اى داشت نه لشكركشى و جنگ و توسل به سلاح، آنگونه كه حضرت على(عليه السلام) در مقابل معاويه رفتار كرد.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:23 PM

در اين شرايط امام حسين(عليه السلام) چه كارى مىتوانست انجام دهد؟ كارى كه حضرت مىتوانست انجام دهد اين بود كه در گوشه و كنار و به صورت محرمانه، افراد معدودى را پيدا كرده و آن ها را راهنمايى كند. به خصوص در ايام حج كه بسيارى از مردم كشورهاى مختلف جمع مىشدند، حضرت سعى مىكرد تا در مسجدالحرام، در منى يا در عرفات با آن ها تماس گرفته، صحبت كند و ايشان را راهنمايى نمايد.

ادامه مطلب
پنج شنبه 7 آبان 1394  - 3:20 PM

قاسم به ميدان مى‏ رود.چون كوچك است،اسلحه ‏اى كه با تن او مناسب باشد،نيست.ولى در عين حال شير بچه است،شجاعت‏ به خرج مى‏ دهد،تا اينكه با يك ضربت كه به فرقش وارد مى‏ آيد از روى اسب به روى زمين مى‏ افتد.حسين با نگرانى بر در خيمه ايستاده،اسبش آماده است،لجام اسب را در دست دارد،مثل اينكه انتظار مى‏ كشد. ناگهان فرياد«يا عماه‏»در فضا پيچيد،

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394  - 1:38 PM

نوشته ‏اند تا اصحاب زنده بودند،تا يك نفرشان هم زنده بود،خود آنها اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پيغمبر،از خاندان امام حسين،از فرزندان،برادر زادگان، برادران،عموزادگان به ميدان برود.مى‏ گفتند آقا اجازه بدهيد ما وظيفه ‏مان را انجام بدهيم،وقتى ما كشته شديم خودتان مى ‏دانيد.اهل بيت پيغمبر منتظر بودند كه نوبت آنها برسد.آخرين فرد از اصحاب ابا عبد الله كه شهيد شد،يكمرتبه ولوله ‏اى در ميان جوانان خاندان پيغمبر افتاد.همه از جا حركت كردند.نوشته ‏اند:«فجعل يودع بعضهم بعضا»شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خدا حافظى كردن،دست‏ به گردن يكديگر انداختن،صورت يكديگر را بوسيدن.

ادامه مطلب
چهارشنبه 6 آبان 1394  - 1:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 22

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 108019
تعداد کل پست ها : 730
تعداد کل نظرات : 18
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 23 دی 1390 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 دی 1400 

نویسندگان

www.ziaossalehin.ir