نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی گفت: بعد از میرحامد حسینی هندی که کتاب ابقات را نوشته مهم ترین کتاب مربوط به اثبات تشیع و داستان غدیر، کتاب الغدیر علامه امینی(ره) است.
نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی گفت: بعد از میرحامد حسینی هندی که کتاب ابقات را نوشته مهم ترین کتاب مربوط به اثبات تشیع و داستان غدیر، کتاب الغدیر علامه امینی(ره) است.
تهاجم بى سابقه!
اخيراً با فضاى باز سياسى كه در كشور پيدا شده، جمعى از مولوى هاى اهل سنّت جنوب كشور، بر خلاف تعهّدى كه در مسأله وحدت داشته و دارند، تهاجم خود را به عقائد شيعه (مذهب رسمى كشور) آغاز كرده اند كه يك نمونه از آن، مقاله «افسانه شهادت حضرت زهرا(عليها السلام)» بود كه در مجلّه «نداى اسلام» كه به اجازه وزارت ارشاد منتشر مى شود، چاپ شده بود و جواب آن را قاطعانه داديم
واپسین ماههای عمر پیامبر خدا(ص) همانند ابر رحمت از روی سر مردم آن روز می گذشت. آن بزرگوار همراه هزاران میهمان دیگر خانه خدا، که از ضیافت رسمی حضرت حق برمی گشتند، به نزدیکی سرزمین «جحفه » رسید. در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه 23 سال رسالت بود، بر پیامبر(ص) ابلاغ کرد تا او برای آخرین بار پیام ولایت (1) را بازگوید و حجت را بر مردم آن روز و نسل های آینده تمام کند. از اینرو در آن جمعه مبارک در سه منزلی میقات جحفه (2) فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد. بلال اذان نماز را شروع نمود و پیامبر خدا(ص) کلام وحی نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد:
طلیعه
از روزی که پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در مکه مکرّمه به رسالت مبعوث گردید؛ در مناسبتهای گوناگون به تثبیت موقعیت دینی، اجتماعی و سیاسی امیرمؤمنان علیه السلام پرداخت. بدین جهت هر روز به شکلی، وی را مطرح ساخته، تا مسلمانان بیش از پیش با این چهره مقدس آشنا شوند.
پس از بنای مسجد النبی، یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اطراف مسجد برای خود خانه هایی ساخته بودند که یکی از درهای آنها رو به مسجد باز می شد. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به فرمان خدا دستور داد که تمام درهایی را که به مسجد باز می شد ببندند، جز در خانه علی بن ابی طالب را. این مطلب بر بسیاری از یاران رسول خدا گران آمد، از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر منبر رفت وچنین فرمود:
اطراف مسجد هم اتاقهایی برای همسران رسول خدا(ص)ساختند و جمعی از مهاجرین دیگر چون علی(ع)، حمزه ابو بکر و دیگران نیز اتاقهایی ساختند و هر کدام دری از اتاق خود به سوی مسجد باز کردند که در هنگام نماز از آنجا به مسجد می آمدند، تا اینکه پس از چندی که به گفته برخی در سال دوم هجرت بود جبرئیل بر آن حضرت نازل شده و گفت: خدای تعالی امر فرموده که جز تو و علی، افراد دیگر درهای خانه خود را به طرف مسجد مسدود کنند، و این موضوع بر بعضی گران آمد و چون رسول خدا(ص) بدانها فرمود: من از پیش خود چنین دستوری ندادم، بلکه دستوری بود که خدای تعالی به وسیله جبرئیل مرا بدان مامور کرد آنان راضی شدند، و این داستان یعنی حدیث
«سدوا الابواب الا باب علی ع » (1)
اگر در هر مسئله ای از مسائل اجتماعی تردید کنیم ویا برای اثبات آن به آزمایش وبرهان وگواه نیازمند باشیم، در باره لزوم اتحاد وهمبستگی اجتماعی ومنافع سرشار آن تردید به خود راه نمی دهیم وهرگز کسی را پیدا نمی کنیم که بگوید پراکندگی ودو دستگی خوب ومفید است واتحاد واتفاق بد وزیانمند. زیرا کمترین سودی که از اتفاق عاید جامعه می شود پیوستن نیروهای کوچک وپراکنده به یکدیگر است که در سایه آن نیروی عظیمی پدید می آید که می تواند مبدا تحولاتی بزرگ در شئون مختلف جامعه شود.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای هر یک از افرادی که در مسجد النبی حاضر بودند برادری معین کرد. علی علیه السلام در آن میان تنها ماند وبرای او برادری تعیین نشد. در این هنگام علی علیه السلام با دیدگان اشک آلود به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت:
برای هر یک از یاران خویش برادری تعیین کردی ولی میان من وکسی پیوند اخوت برقرار نفرمودی!
در این لحظه پیامبر اکرم کلام تاریخی خود که را که مبین مقام وموقعیت علی علیه السلام از حیث قرب ومنزلت او نسبت به پیامبر است خطاب به او فرمود:
«انت اخی فی الدنیا و الآخرة و الذی بعثنی بالحق ما اخرتک الا لنفسی. انت اخی فی الدنیا و الآخرة ». (1)
تو برادر من در این جهان وسرای دیگر هستی. به خدایی که مرا به حق برانگیخته است من کار برادری تو را به عقب انداختم که تو را برادر خود انتخاب کنم، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد.
پی نوشت:
1- مستدرک حاکم، ج 3، ص 14; استیعاب، ج 3، ص 35.
عقد اخوت (پیمان برادری)
چنانکه در خلال گفتارهای پیش گذشت، قبل از ورود رسول خدا(ص)به شهر یثرب اختلافات ریشه داری میان دو تیره ساکن این شهر حکومت می کرد و هر چند وقت یک بار این دو تیره یعنی اوس و خزرج به جان هم می ریختند و پس از کشت و کشتار و ویرانی های زیادی که به بار می آوردند برای مدتی دست از جنگ می کشیدند.
برائت از مشرکین
در اواخر سال نهم هجرت، رسول خدا(ص)تازه از جنگ تبوک بازگشته بود که فرشته وحی نازل شد و آیات آغازین سوره برائت را فرودآورد در شماره این آیات اختلاف شده است و گروهی آن را 40 آیه آغازین سوره توبه دانسته اند این آیات از نظر محتوا بی سابقه می نمود; زیرا تاکنون سیره پیامبر(ص)، به ویژه در برابر مشرکان(غیر اهل کتاب)، چنان بود که تا کسی نبرد آغاز نمی کرد دست به شمشیر نمی برد; ولی این آیات اعلامیه ای صریح و قاطع برائت و طردشرک و مشرکان و نبرد با آنها بود. براساس این آیات، مسلمانان حق داشتند در هرکجای سرزمین های اسلامی مشرکی یافتند، نابودسازند.
متجاوز از بیست سال بود که منطق اسلام در باره شرک ودوگانه پرستی در سرزمین حجاز ودر میان قبایل مشرک عرب انتشار یافته بود واکثر قریب به اتفاق آنها از نظر اسلام در باره بتان وبت پرستان آگاهی پیدا کرده بودند ومی دانستند که بت پرستی چیزی جز یک تقلید باطل از نیاکان نیست ومعبودهای باطل آنان چنان ذلیل وخوارند که نه تنها نمی توانند در باره دیگران کاری انجام دهند بلکه نمی توانند حتی ضرری از خود دفع کنند ویا نفعی به خود برسانند وچنین معبودهای زبون وبیچاره در خور ستایش وخضوع نیستند.
سال نهم هجرت رو به اتمام بود و ماه ذی حجه و ایام حج فرا می رسید. شهر مکه پس از اینکه به دست پیغمبر اسلام فتح شد در برابر اسلام تسلیم و خاضع گردید و بتها در هم شکسته شد و حاکم شهر مکه نیز از طرف پیغمبر اسلام تعیین می شد - چنانکه پیش از این گذشت - و خلاصه از نظر سیاسی و اداری به دست مسلمانان اداره می شداما با تمام این احوال هنوز افراد مشرک و بت پرست در مکه و اطراف آن بسیار بودند که به همان آیین شرک و بت پرستی روزگار به سر می بردند و حتی در انجام مراسم حج و طواف و غیره آزادانه طبق آیین خود آنها را انجام می دادند،
چند روز از هجرت پیامبر نگذشته بود که ابو واقد نامه ای را که آن حضرت به علی علیه السلام نوشته بود، در مکه به خدمت علی علیه السلام آورد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن نامه از علی خواسته بود که از مکه به سوی او بار سفر بربندد و بیش از این حضرتش را که چشم به راه او بود، منتظر نگذارد.
پس از هجرت پیامبر، امام در انتظار نامه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود وچیزی نگذشت که ابو واقد لیثی نامه ای از آن حضرت به مکه آورد وتسلیم حضرت علی علیه السلام کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنچه را که در شب سوم هجرت، در غار ثور، شفاها به حضرت علی گفته بود در آن نامه تایید کرده، فرمان داده بود که با بانوان خاندان رسالت حرکت کند وبه افراد ناتوان که مایل به مهاجرت هستند نیز کمک کند.