1. روز هجدهم ذی الحجه، در سرزمین غدیر چه حادثه ای رخ داد که این روز را برای ابد برترین عید ساخت؟
خدای سبحان در سوره مائده به رسول اکرم(ص)، می فرماید:
یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ. (مائده: 67)
ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی، پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.
1. روز هجدهم ذی الحجه، در سرزمین غدیر چه حادثه ای رخ داد که این روز را برای ابد برترین عید ساخت؟
خدای سبحان در سوره مائده به رسول اکرم(ص)، می فرماید:
یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ. (مائده: 67)
ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی، پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه می دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی کند.
گرچه پیامبر دارای مقام نبوت نیز هست، در این پیام آسمانی، رسالت او مطرح است. ازاین رو، با خطاب «یا أیها النبی» آغاز نشد. گزینش عنوان رسالت از یک سو، مجهول آوردن فعل «أُنْزِلَ» که نشانه اهمیت مطلب است از سوی دیگر و نیز انتخاب عنوان «ربّک» که نشانه آن است که تو عبد آن ربی و او مولای تو است و تو باید از او اطاعت کنی، از سوی سوم، نشانه اهمیت آن مطلب است.
دو عنوان رسالت و ربوبیت که در این آیه آمده نشانه آن است که از منظر قرآن کریم، در غدیر خم که عید بزرگ ولایت است، نعمت های معنوی الهی به برترین حد و بالاترین نصاب خود رسید و چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد او نیست، عید غدیر، برترین اعیاد امت اسلامی است.
رسالت پیامبر و ربوبیت خدا، هر دو، در آفرینش رویداد جهانی غدیرخم نقش دارد؛ یعنی خدایی که پروردگار بشر است، باید آنها را بپروراند و پرورش بشر بدون شریعت و مجری شریعت میسور نیست.1
2. اگر حدیث غدیر واقعیت داشت، چرا از میان آن جمعیت انبوهی که در مراسم حجةالوداع شرکت کرده بودند، تنها 110 نفر از صحابه پیامبر آن را نقل کرده اند؟
نخست باید دانست گروه زیادی از مسلمانان که اهل مدینه نبودند، در جحفه از پیامبر جدا شدند و بنابراین، نقلی از آنها در تاریخ ثبت نشده است.
دوم اینکه، بسیاری از کسانی که در سفر حجةالوداع شرکت داشتند، اهل نقل روایت و کتابت نبوده اند و راویانی که این حدیث را نقل کرده اند، به طور کلی کسانی هستند که احادیث دیگر پیامبر در اصول و فروع را نقل کرده اند. خلاصه تمام کسانی که اهل حل و عقد شمرده می شوند و از اکابر اصحاب پیامبراند، این حدیث را نقل کرده اند و کمتر واقعه ای به اندازه واقعه غدیر خم راوی دارد.
سوم اینکه، با توجه به مخالفت شدید با امامت علی(ع) و عداوت و بغض به ایشان، به ویژه در اوایل حکومت بنی امیه، انگیزه های زیادی برای کتمان این حدیث وجود داشته است، به طوری که ضبط همین مقدار (تعداد 110 نفر) نیز از امور خارق العاده به شمار می آید.
خلاصه، انتشار این حدیث با سیاست های خلفای جور در تضاد بوده، ازاین رو به هر وسیله از نقل آن جلوگیری می کردند.
3. چرا با وجود تأکید پیامبر در روز غدیر بر ولایت علی(ع) و برگزاری مراسم بیعت با آن حضرت و تبریک مردم و اکابر اصحاب پیامبر به امیرالمؤمنین، با گذشت فقط هفتاد روز از آن واقعه، مردم همه چیز را فراموش کردند؟
غالباً در هر جامعه ای عده انگشت شماری هستند که سرنوشت جامعه را رقم می زنند و معمولاً توده مردم تابع آنها هستند و کمتر از خود رأی مستقلی دارند.
پس از رحلت پیامبر، کسانی که به عنوان اکابر صحابه پیامبر، شناخته می شدند، با توجه به اوضاع بحرانی آن زمان، مصلحت جامعه اسلامی را چنین تشخیص دادند که از وصیت پیامبر، در مورد علی(ع)، صرف نظر کنند و رأی را بر نص مقدّم دارند. از این رو، با عجله با ابوبکر بیعت کردند و توده مردم هم از آن تبعیت کردند. عده ای هم که با این کار مخالف بودند، در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و برای حفظ حکومت نوپای اسلامی و وحدت میان مسلمانان سکوت کردند. سردمداران حکومت نیز به تدریج به مردم تلقین کردند که پیامبر، علی(ع)، را صرفاً معرفی کرده و او را شایسته خلافت دانسته، نه اینکه آن حضرت را به خلافت نصب کرده باشد.
4. اگر پیامبر، علی(ع) را در روز غدیر به ولایت منصوب کرده بود، لازم می آمد که در زمان حیات پیامبر، دو ولی بر مسلمین حاکم باشند و این باطل است؛ زیرا مسلّم است که پیامبر در آن زمان ولی مسلمین بود؛ پس علی(ع) نمی توانست ولی باشد.
مسلّم است که پیامبر هیچ گونه نگرانی از زمان حیات خود نداشت و تمام نگرانی او از آینده اسلام بود؛ زیرا کسی که می گوید: من به زودی از میان شما خواهم رفت، پیداست که درصدد تعیین جانشین برای خویش است و برای آینده برنامه ریزی می کند. علاوه بر این، کلام پیامبر در «من کنت مولا...»، تصریح بر نصب امیرالمؤمنین برای آینده اسلام دارد.
5. بعضی از کسانی که صدور حدیث از پیامبر را پذیرفته اند، اشکال کرده اند که این حدیث دلالت بر ولایت و خلافت علی(ع) ندارد؛ زیرا کلمه «مولی» معانی مختلفی دارد، مانند: اَولی، ناصر و یاور، وارث، دوست. به احتمال زیاد، کلمه «مولی» در حدیث غدیر به معنای دوست و یاور است. شاهد این مدعا، این است که عده ای از کسانی که همراه علی(ع) در یمن بودند، به دلیل اینکه از او سخت گیری دیده بودند، از دست او ناراحت شدند و درباره او حرف می زدند و از او عیب می گرفتند، پس پیامبر، در روز غدیر خطبه ای خواند و فضایل او را برشمرد تا جلالت قدرش بر مردم روشن شود و سخنان بیهوده کسانی را که از او بدگویی کرده بودند، رد نماید. بنابراین، گفته پیامبر که هرکس من دوست و یاور او هستم، علی دوست و یاور اوست، هیچ گونه دلالتی بر نصب علی بر خلافت و ولایت ندارد.
این، مهم ترین اشکالی است که بر دلالت حدیث غدیر شمرده اند و اهل سنت نیز تأکید زیادی روی آن دارند و غالباً حدیث را بر همین معنا حمل می کنند، لکن حدیث را نمی توان بر این معنا حمل کرد. در اینجا ابتدا شاهدی را که برای این معنا ذکر کرده اند، بررسی می کنیم، سپس به معنای کلمه مولی می پردازیم.
اما شاهدی که ذکر کرده اند، هیچ دلالتی بر اینکه مولی به معنای دوست و یاور باشد، ندارد؛ زیرا پیامبر، دو بار علی(ع) را به یمن فرستاد: ابتدا در سال هشتم که در همین بار بود که عده ای پس از بازگشت، شکایت او را پیش پیامبر بردند و پیامبر از آنها سخت ناراحت شد، آنچنان که خشم، چهره مبارک حضرت را فرا گرفت. یکی از کسانی که در مورد علی(ع) شکایت کرد، بریده نام داشت که پیامبر به او فرمود: «ای بریده! کاری نکن که بخواهی مرا بر علی خشمناک سازی!» پس از این واقعه، هیچ کسی در مورد علی(ع) چنین حرف هایی نزد.
بار دیگر که پیامبر علی(ع) را به یمن فرستاد، سال دهم بود که علی(ع) در بازگشت از یمن، در مراسم حجةالوداع به پیامبر پیوست و این بار هیچ کس درباره او چیزی نگفت و به پیامبر شکایتی نکرد.
علاوه بر این، شکایت چند نفر از علی(ع)، موجب این نمی شود که پیامبر در آن بیابان گرم در وسط روز با آن کیفیت کاروان را متوقف کند و در مورد وفات قریب الوقوع خود خبر دهد و اولویت خود را بر مؤمنان به آنان یادآوری کند و آن همه مدح و ثنای علی(ع) را بگوید و فضایل آن حضرت را برشمارد و او را دعا کند و بعد هم به مردم بگوید به علی(ع) تبریک بگویید و با او بیعت کنید.
اما کلمه «مولی» همچنان که اشاره شد، معانی متعددی دارد که در اینجا هیچ یک از آنها غیر از معنای «اَولی به تصرف در» نمی تواند صحیح باشد.
مرحوم علامه امینی در کتاب شریف الغدیر نوشته است:
هنگامی که کلمه «مولی» بدون قرینه اطلاق می شود، معنای اولی بالشی ء از آن متبادر می شود و به فرض که کسی این تبادر را نپذیرد، قرائن محکمی در خود حدیث وجود دارد که دلالت می کند مقصود از کلمه «مولی»، غیر از اولویت، چیز دیگری نمی تواند باشد. سپس ایشان حدود بیست قرینه مبنی بر دلالت معنای اولویت در تصرف برای لفظ مولی در خطبه غدیر اقامه می کند.2
1. آیت الله جوادی آملی، «عید ولایت در قرآن»، موعود، بهمن و اسفند 1379، ش24، ص8.
2. محسن ایزدی، «غدیر و پرسش ها»، موعود، بهمن و اسفند 1379، ش 24، صص44ـ46.