امیرالمؤمنین علیه السلام قصیده ای سرودند که یک بیت آن درباره غدیر خم بود و طی نامه ای آن را برای معاویه فرستادند:
وَ أَوجَبَ لی ِولایَتَهُ عَلَیْکُمْ رَسولُ اللّه ِ یَوْمَ غَدیرِ خُمّ |
یعنی: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در روز غدیر خم ولایت خود بر شما را، برای من واجب کرد.
وقتی معاویه پاسخ امیرالمؤمنین علیه السلام را خواند گفت: «ای غلام، این نامه را پاره کن، تا اهل شام آن را نخوانند و به علی بن ابی طالب تمایل پیدا نکنند».
شعر غدیر در مجلس معاویه
روزی سه نفر از شعرا نزد معاویه جمع بودند: طِرِمّاح، هُشام مُرادی و محمد بن عبداللّه حِمْیَری.
معاویه کیسه زری بیرون آورد و مقابل خود گذاشت و گفت: ای شعرای عرب، درباره علی بن ابی طالب شعری بگویید، ولی جز حق نگویید. من فرزند ابوسفیان نباشم اگر این کیسه را به کسی بدهم، جز آن که درباره علی حق را بگوید.
طِرمّاح برخاست و درباره حضرت ناسزا گفت. هشام مرادی نیز ناسزا گفت. عمروعاص به حمیری گفت: اکنون تو بگو، ولی غیر حق مگو. سپس عمروعاص به معاویه گفت: قسم یاد کرده ای که این کیسه را جز به کسی که درباره علی حق بگوید ندهی. معاویه گفت: آری.
حمیری برخاست و اشعار بلندی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام سرود که یک بیت آن درباره غدیر بود:
تَناسَوْا نَصْبَهُ فی یَومِ خُمٍّ مِنَ الْباری وَ مِنْ خَیْرِ الاَنامِ
|
|
یعنی: نصب علی بن ابی طالب علیه السلام را در روز غدیر خم از سوی خداوند و از سوی بهترین مردم به فراموشی سپردند.
معاویه گفت: تو از همه راست تر گفتی! کیسه زر را تو بردار!