از جمله شرايط لازم براي امامت امام، اين است كه افضل اهل زمانش باشد. خداوند متعال مي فرمايد:
أَفَمَن يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَي فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ.[1]
آيا آن كه خلق را به راه حق رهبري مي كند، سزاوارتر به پيروي است يا آنكه نمي كند، مگر آنكه خود هدايت شود. پس شما مشركان را چه شده است و چگونه چنين قضاوت باطل مي كنيد؟
برتري علي(ع) بر ديگر صحابه
از جمله شرايط لازم براي امامت امام، اين است كه افضل اهل زمانش باشد. خداوند متعال مي فرمايد:
أَفَمَن يَهْدِي إِلَي الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَي فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ.[1]
آيا آن كه خلق را به راه حق رهبري مي كند، سزاوارتر به پيروي است يا آنكه نمي كند، مگر آنكه خود هدايت شود. پس شما مشركان را چه شده است و چگونه چنين قضاوت باطل مي كنيد؟
پيامبر گرامي اسلام نيز فرمود:
هركس شخصي را بر ده نفر بگمارد و بداند كه در ميان آنها فاضل تر از آن كس وجود دارد، به يقين، به خدا و رسول و جماعتي از مؤمنان خيانت كرده است.[2]
احمد بن حنبل هم به گونه اي ديگر از رسول خدا(ص) نقل مي كند كه فرمود:
هركس شخصي را بر جماعتي بگمارد، درحالي كه مي داند در ميان آنها فاضل تر از او وجود دارد، بي شك، به خدا و رسول و مؤمنان خيانت كرده است.[3]
بنابراين، تا زماني كه افضل وجود دارد، واگذاري امور به غير، شايسته نيست و امام علي(ع)، افضل صحابه بود. به خليل بن احمد گفتند: چرا علي(ع) را مدح نمي كني؟ گفت: «چه بگويم، در حق كسي كه دوستانش فضايل او را از ترس پنهان كرده اند و دشمنانش نيز به دليل حسد، از انتشار آن جلوگيري كردند، درحالي كه فضايل آن حضرت همه جا را پر كرده است».[4]
هم آيات و هم روايات بر افضل بودن امام علي(ع) دلالت دارند. ازاين رو، اين بحث را در دو بخش پي مي گيريم:
الف) آيات
يك ـ آيه ولايت
امام علي(ع) كسي است كه آيه ولايت در شأن او نازل شده است:
اِنّما وَليُّكُمُ الله وَ رَسُولُه وَ الَّذينَ آمَنُوا الّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ و يُؤتُونَ الزَّكاةَ و هُمْ راكعون.[5]
وليّ امر شما تنها خدا و رسول خدا(ص) و مؤمناني هستند كه نماز را به پا مي دارند و در حال ركوع به فقيران زكات مي دهند.
مفسران عامه و خاصه (اهل سنت و شيعيان)، شأن نزول آيه را علي(ع) مي دانند و بيش از پنجاه نفر از علماي اهل سنت به آن اشاره كرده اند.[6]
دو ـ آيه مودّت
علي بن ابي طالب(ع) از كساني است كه موّدتش بر همه مسلمانان واجب شده است. خداوند متعال مي فرمايد:
قُل لا أسئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً اِلّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي.[7]
[اي رسول ما! به امت] بگو من از شما اجر رسالت نمي خواهم، جز اينكه مودّت و محبت مرا در حق خويشان من منظور داريد.
سيوطي از ابن عباس نقل كرده است كه وقتي اين آيه بر پيامبر نازل شد، از آن حضرت پرسيدند: اي رسول خدا(ص)! خويشان تو كه موّدتشان بر ما واجب است، كيانند؟ فرمود: علي(ع) و فاطمه(س) و دو فرزند آنها.[8]
سه ـ آيه تطهير
امام علي(ع) از كساني است كه آيه تطهير درباره آنها نازل شد: «إِنّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهلَ الْبَيْتِ و يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ خداوند مي خواهد پليدي را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد».[9]
مسلم بن حجاج به سند خود از عايشه نقل كرده است كه رسول خدا(ص) صبحگاهي از اتاق خارج شد، درحالي كه بر دوش او عبايي بود. در آن هنگام، حسن بن علي وارد شد، حضرت او را داخل آن عبا ـ كسا ـ كرد. سپس حسين وارد و داخل آن عبا شد. آنگاه فاطمه(س) وارد شد و پيامبر او را زير عبا برد. سرانجام علي(ع) وارد شد و او را نيز در زير آن عبا داخل كرد. سپس اين آيه (آيه تطهير) را قرائت فرمود.[10]
چهار ـ ليلة المبيت
علي بن ابي طالب(ع)، كسي است كه در شب هجرت پيامبر، به جاي حضرت خوابيد و اين آيه در شأن او نازل شد:
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ.[11]
بعضي از مردم در راه به دست آوردن رضايت الهي از جان خود درگذرند و خداوند دوستدار چنين بندگاني است.
ابن عباس مي گويد: «اين آيه هنگامي نازل شد كه پيامبر با ابوبكر، از دست مشركان مكه به غار پناه برد و علي(ع) در تخت خواب پيامبر خوابيد.»[12] ابن ابي الحديد هم مي گويد: «تمام مفسران روايت كرده اند كه اين آيه در شأن علي(ع) نازل شد، هنگامي كه در بستر رسول خدا(ص) آرميده بود».[13]
پنج ـ آيه مباهله
خداوند متعال مي فرمايد:
فَمَنْ حَاجّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَي الْكاذِبينَ.[14]
پس هر كس با تو (درباره عيسي) در مقام مجادله برآيد، پس از آنكه به وحي خدا بر احوال او آگاه شدي، بگو كه بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم تا دروغ گو و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم.
مفسران اجماع دارند كه مراد از «انفسنا» در اين آيه، علي بن ابي طالب(ع) است. پس آن حضرت در مقام و فضايل با پيامبر هم رتبه است. احمد بن حنبل در المسند نقل كرده است:
هنگامي كه اين آيه بر پيامبر نازل شد، حضرت، علي(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسين(ع) را دعوت كرد و فرمود: بار خدايا! اينان اهل بيت منند.[15]
حاكم هم به همين مضمون اشاره كرده است.[16]
ب) روايات
يكـ امام علي(ع)، برادر پيامبر
حاكم نيشابوري به نقل از عبدالله بن عمر روايت كرده است:
پيامبر ميان اصحاب خود عقد اخوت بست و ابوبكر را برادر عمر، طلحه را برادر زبير و عثمان را برادر عبدالله بن عوف قرار داد. علي(ع) عرض كرد: اي رسول خدا! بين اصحابت عقد اخوت بستي. پس برادر من كيست؟ پيامبر فرمود: تو در دنيا و آخرت برادر من هستي.[17]
آيا اينكه پيامبر اكرم(ص)، از ميان آن همه صحابي، علي(ع) را برادر خود برمي گزيند، نشانه فضل و برتري مقام علي(ع) بر ديگران نيست؟ استاد خالد محمد مصري مي نويسد:
چه مي گوييد در حق شخصي كه رسول خدا(ص) او را از بين اصحابش انتخاب كرد تا آنكه در روز عقد اخوت، او را برادر خود برگزيد. ابعاد ايمان آن حضرت چه بسيار گسترده بود كه پيامبر او را بر ديگر صحابه مقدّم داشته و به عنوان برادر برگزيده است.[18]
دوـ امام علي(ع)، مولود كعبه
حاكم نيشابوري مي نويسد:
اخبار متواتره دلالت دارد بر اينكه فاطمه بنت اسد، اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب ـ كرم الله وجهه ـ را داخل كعبه به دنيا آورد.[19]
بنابراين، مقام علي(ع) بسيار بالاست كه در كعبه متولد شد، در منزل وحي تربيت يافت و با تربيت قرآني رشد كرد.
سه ـ تربيت الهي علي(ع)
حاكم نيشابوري مينويسد:
از نعمت هاي خداوند بر علي بن ابي طالب(ع) تقديري بود كه براي آن حضرت مقدّر داشت. قريش در مشكلات بي شماري قرار گرفته بودند. ابوطالب(ع) اولاد زيادي داشت. رسول خدا(ص) به عمويش، عباس كه از تمام بني هاشم ثروتمندتر بود، فرمود: اي اباالفضل! برادر تو ابوطالب عيالمند است و زندگي سختي دارد، نزد او رويم تا از بار او بكاهيم. من يكي از فرزندان او را برمي گزينم و تو نيز فرزند ديگري را انتخاب كن تا در كفالت خود قرار دهيم. عباس قبول كرد و هر دو نزد ابوطالب آمدند. بعد از طرح تقاضايشان، ابوطالب عرض كرد: عقيل را نزد من بگذاريد و هركدام از فرزندها را كه خواستيد، مي توانيد انتخاب كنيد. پيامبر، علي(ع) را انتخاب كرد و عباس، جعفر را. علي تا هنگام بعثت با پيامبر بود و از او پيروي و او را تصديق مي كرد... پيامبر براي نماز به مسجد مي آمد و به دنبالش علي(ع) و خديجه(س) مي آمدند و با آن حضرت در ملأعام نماز مي گزاردند، درحالي كه غير از اين سه نفر، كسي ديگر نمازگزار نبود.[20]
عباد بن عبدالله مي گويد:
از علي(ع) شنيدم كه فرمود: من، بنده خدا و برادر رسول اويم. من صديق اكبرم. اين ادعا را كسي بعد از من نمي كند، مگر آنكه دروغ گو و تهمت زننده است. من هفت سال قبل از مردم با پيامبر نماز گزاردم.[21]
چهارـ سجده نكردن علي(ع) بر بتها
استاد عباس محمود عقّاد مي نويسد:
به طور مسلّم علي(ع) مسلمان متولد شد؛ زيرا او تنها كسي بود كه دو چشمش را بر اسلام باز كرد و هرگز شناختي از عبادت بت ها نداشت.[22]
پنج ـ امام علي(ع)، نخستين مؤمن
پيامبر درباره علي(ع)، به حضرت زهرا(س) فرمود: «همانا او نخستين شخصي است از اصحابم كه به من ايمان آورد».[23]
ابن ابي الحديد مي نويسد:
چه بگويم در حق كسي كه در هدايت، از ديگران پيشي گرفت. به خدا ايمان آورد و او را عبادت كرد، درحالي كه تمام مردم سنگ را مي پرستيدند.[24]
شش ـ محبوبيت علي(ع) نزد خدا
انس بن مالك نقل مي كند:
نزد رسول خدا(ص) پرنده اي بريان شده قرار داشت. پيامبر عرض كرد: بار خدايا، محبوب ترين خَلقت را به سوي من بفرست تا با من از اين پرنده ميل كند! در اين هنگام علي(ع) آمد و با پيامبر از آن غذا تناول فرمود.[25]
هفت ـ علي(ع) و پيامبر، از نور واحد
رسول خدا(ص) فرمود:
من و علي بن ابي طالب، چهار هزار سال پيش از آنكه حضرت آدم خلق شود، نزد خداوند، نور واحدي بوديم و هنگامي كه خداوند آدم را آفريد، آن نور دو قسمت شد؛ جزئي از آن من هستم و جزء ديگرش علي است.[26]
هشت ـ امام علي(ع)، زاهدترين مردم
استاد عباس محمود عقّاد مي نويسد: «در ميان خلفا، در لذت بردن از دنيا، زاهدتر از علي(ع) نبوده است».[27]
نه ـ امام علي(ع)، شجاع ترين صحابه
در منابع اهل سنت آمده است:
او سيّد مجاهدان بود و در اين امر منازعي نداشت. در مقام او همين بس كه در جنگ بدر ـ بزرگ ترين جنگي كه رسول خدا(ص) در آن حضور داشت ـ هفتاد نفر از مشركان كشته شدند كه نصف آنها را علي(ع) كشت و بقيه را مسلمانان و ملايكه كشتند. او در جنگ ها زحمت هاي زيادي متحمل شد. وي پيش تاز مبارزان در روز بدر و از جمله كساني بود كه در جنگ احد و حنين ثابت قدم ماند. او فاتح و شجاع خيبر و قاتل عمرو بن عبدود، سواره خندق و مرحب يهودي بود.[28]
ده ـ امام علي(ع)، داناترين صحابه
پيامبر گرامي اسلام مي فرمود: «داناترينِ امت، بعد از من، علي بن ابي طالب است».[29] همچنين فرمود: «من شهر علمم و علي درِ آن است. پس هر كس خواهان علم من است، بايد از درِ آن وارد شود».[30]
حاكم نيشابوري در كتابش آورده است كه رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: «آيا راضي نمي شوي تو را به كسي تزويج كنم كه نخستين مسلمان است و علمش از همه بيشتر و حكمتش از همه عظيم تر است.»[31] صحابه نيز به داناتر بودن علي(ع) معترف بودند. عايشه مي گفت: «علي داناترين مردم به سنت است.»[32] ابن عباس روايت كرده است كه عمر در خطبه خود گفت: «علي در قضاوت بي مانند است».[33]
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه مي نويسد: مبادي جميع علوم به او بازمي گردد. او كسي است كه قواعد دين را مرتب و احكام شريعت را تعيين و مباحث علوم عقلي و نقلي را تقرير كرده است.[34]
يازده ـ بت شكني امام علي(ع)
امام علي(ع) فرموده است:
با رسول خدا(ص) حركت كرديم تا به كعبه رسيديم. ابتدا رسول خدا(ص) بر روي شانه من سوار شد و فرمود: حركت كن. من حركت كردم و هنگامي كه حضرت ضعف مرا مشاهده كرد، فرمود: بنشين. من نشستم و پيامبر از روي دوش من پايين آمد. سپس بر زمين نشست و فرمود. تو بر دوش من سوار شو. من بالا رفتم تا به سطح كعبه رسيدم. در آن هنگام گمان مي كردم كه اگر بخواهم، مي توانم به افق آسمان ها برسم. پس چون بر بالاي كعبه رفتم، روي بام، تمثالي (بتي) از طلا يا مس ديدم. به فكر افتادم كه چگونه آن را نابود سازم. آن را به چپ و راست و جلو و عقب كشاندم تا بر آن دست يافتم. پيامبر فرمود: او را بر زمين بينداز. من نيز آن را از بالاي بام كعبه به پايين انداختم و به مانند كوزه كه بر زمين مي خورد و خُرد مي شود، آن را شكستم. آنگاه از بام كعبه پايين آمدم و با سرعت از آنجا خارج و در اتاق هايي مخفي شديم تا كسي ما را نبيند.[35]
[1] يونس: 35
[2] كنزالعمال، ج 6، ص 19، ح 14653.
[3] مسند ابن حنبل، ج 1، ص 165.
[4] قاضي نورالله شوشتري، احقاق الحق، ج 4، ص 2.
[5] مائده: 55
[6] درالمنثور، ج 2، ص 239
[7] شورا: 23
[8] همان، ج 6، ص 7؛ مسند ابن حنبل، ج 1، ص 199.
[9] احزاب: 33
[10] مسلم بن حجاج القشيري، صحيح مسلم، ج 2، ص 331.
[11] بقره: 207
[12] حاکم نيشابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 4.
[13] ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 13، ص 262.
[14] آلعمران: 61
[15] مسند ابن حنبل، ج 1، ص 185.
[16] نك: المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 150.
[17] همان، ص 14.
[18] شيعه شناسي، ص 658
[19] المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 550
[20] همان، ص 183؛ مسند ابن حنبل، ج 1، ص 209.
[21] مراجعه كنيد به خصائص نسائى 3، السنه ابن ابى عاصم، سنن ابن ماجه 1ر57 المعرفه از ابى نعيم، العقد الفريد 2ر275، تاريخ طبرى 2ر312، رياض النضره 2ر155، استيعاب 2ر460، شرح ابن ابى الحديد 3ر275 از طريق اسناد حافظ ابن ابى شيبه، فرائد السمطين در باب 49، مطالب السئوال 19 و در آنجا گويد: در بسيارى از اوقات على اين سخنان را مى گفت، تاريخ ابن عساكر، تاريخ ابن كثير 7ر335، كنز العمال 6ر396 از ابن ابى شيبه و نسائى و ابن ابى عاصم و عقيلى و حاكم و ابي نعيم.
[22] . شيعه شناسي، ص 660، به نقل از: عباس محمود عقاد، عبقرية الامام علي، ص 43.
[23] مسند ابن حنبل، ج 5، ص 662.
[24] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 260.
[25] صحيح ترمذي، ج 5، ص 595.
[26] ابن جوزي، تذكرة الخواص، ص 46.
[27] شيعه شناسي، ص 661، به نقل از: عبقريه الامام علي (ع) ، ص 29.
[28] سجع الحمام في حكم الامام، ص 18.
[29] مناقب خوارزمي، ص 40.
[30] صحيح ترمذي، ج 5، ص 637.
[31] المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 127.
[32] ابن اثير، اسد الغابه، ج 4، ص 22.
[33] مسند ابن حنبل، ج 5، ص 113.
[34] ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 17.
[35] نك: مستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 366؛ مسند ابن حنبل، ج 1، ص 84؛ كنزالعمال، ج 6، ص407.