به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

لینک های سایت


گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم
 
صاحب اشک! ما هم اسم تو را با همان اشک ها صدا کردیم
 
 
شیر می داد مادر و فکرش پیش شش ماهه ی تو بود انگار
 
گریه کردیم وقت لالایی به «علی اصغر» اقتدا کردیم

گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم
 
صاحب اشک! ما هم اسم تو را با همان اشک ها صدا کردیم
 
 
شیر می داد مادر و فکرش پیش شش ماهه ی تو بود انگار
 
گریه کردیم وقت لالایی به «علی اصغر» اقتدا کردیم
 
 
داشت کم کم سه سالمان می شد، چقدر یک سه ساله شیرین است
 
با گل خنده در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم
 
 
سیزده ساله…اهل درد شدیم، با تو بار آمدیم و مرد شدیم
 
زیر یک تانک یا دم شمشیر…عهد را مو به مو وفا کردیم
 
 
یاد «اکبر» جوان شدن هم داشت، رفتنش قد کمان شدن هم داشت
 
کاش می شد دوباره برگردد…چقدر با تو هی دعا کردیم
 
 
تشنه بودیم رفت و آب آوَرد، جرعه ای از شراب ناب آورد
 
دل سقا شکست و جاری شد باده ای که در آن شنا کردیم
 
 
افتخار سیاه پوشی را از غلامِ سیاهتان داریم
 
این دل، آن خاک تیره بود، که بعد، با نگاه شما طلا کردیم
 
 
هر کجا بوی سیب می آید، عاشق تو: «حبیب» می آید
 
پیرگشتیم و این جوانی را نذر میخانه ی شما کردیم
 
 
تا که دیدیم ربنایت را زیر باران تیر می خواندی
 
ما نماز درست و بی عشقِِ همه ی عمر را قضا کردیم
 
 
با تو این بار در نماز شدیم، بر سر نی چه سر فراز شدیم
 
شعله از مثنوی زبانه کشید، راز نی را که بر ملا کردیم
 
 
شب سوم دوباره برگشتیم، در پی پیکر پدر گشتیم
 
بدن پاره پاره ای دیدیم، فکر یک تکه بوریا کردیم
 
 
دل عاشق،همیشه تبدار است، دل عاشق همیشه بیمار است
 
کمی از تربت تو بوییدیم درد این سینه را دوا کردیم
 
 
شعر از قاسم صرافان
ادامه مطلب
دوشنبه 27 مهر 1394  - 7:35 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 114659
تعداد کل پست ها : 730
تعداد کل نظرات : 18
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 23 دی 1390 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 دی 1400 

نویسندگان

www.ziaossalehin.ir