داد زدم: بنشین دید دارن. اگر ببینن می زننت.
گفت: نترس نمی زنن! اولاً که اینجا شهید نمی شم، توی درگیری شهید می شم، دومش هم تیر می خوره توی پیشونیم؛ می افتم به سجده و می گم «یا حسین» بعد شهید می شم.
داد زدم: بنشین دید دارن. اگر ببینن می زننت.
گفت: نترس نمی زنن! اولاً که اینجا شهید نمی شم، توی درگیری شهید می شم، دومش هم تیر می خوره توی پیشونیم؛ می افتم به سجده و می گم «یا حسین» بعد شهید می شم.
50 روز بعد جنازه را آوردند. تیر توی پیشانی اش بود و به حالت سجده بود. یا حسینش را هم لابد گفته بود.
اسمش «بابازادگان» بود. همه صدایش می زدند «بابا»؛ دیگر حوصله «زادگانش» را نداشتند. گاهی هم سر به سرش می گذاشتند؛ صدا می زدند: «بابا» ... وقتی برمی گشت، سینه می زدند و می گفتند: «... قربان نعش بی سرت!» می خندید و سر تکان می داد.
با بی سیم چی دوتایی آمده بودند بیرون، پتوها را بتکانند. دور و برشان خاک بلند شد و همه چیز به هم ریخت. وقتی خاک نشست، دیدم موج پرتشان کرده توی سنگر، رفتم توی سنگر. هردو شهید شده بودند. سر بی سیم چی روی شانه «بابا» بود؛ مثل وقتی که یکی سرش را می گذارد روی شانه دیگری و می خوابد. «بابا» هم سر نداشت. «بابا قربان نعش بی سرت».
روز پنجم محرم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم؛ نان را جیره بندی کرده ایم.
عطش همه را هلاک کرده؛ همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند، دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه!
آخرین برگ دفترچه یادداشت یکی از شهدای گردان های حنظله که هنگام تفحص کشف شده است.
گزارشی از یادواره ی «خون نگاران شهید دفاع مقدس سازمان صدا و سیما» ایسنا ـ خبرگزاری دانشجویان ایران ـ تهران
سرویس فرهنگی، هنری ـ سینما
یادواره ی خون نگاران شهید دفاع مقدس سازمان صدا و سیما، به منظور گرامی داشت سالروز عملیات کربلای پنج و ایام شهادت خون نگار، شهید غلامرضا رهبر، عصر روز چهارشنبه در مسجد بلال صدا و سیما در جوار زیارتگاه پنج شهید گمنام برگزار شد.
شمخانی طی سخنانی در این مراسم گفت: حال خبرنگار جنگ، کسی نبود که در اصلی ترین و بحرانی ترین لحظات، در پی انجام شغل و کسب درآمد، جان خود را بیهوده سودا کند و شهید غلامرضا رهبر در میان آن ها یکی از سردمداران جبهه و جنگ و ناموری از نامداران تکرار ناشدنی هشت سال دفاع مقدس بود.
وی با توصیف کردن خصوصیات روحی و اخلاقی شهید رهبر، اظهار کرد: ابداع این شهید در ارایه ی سبک تازه ای برای روایت دفاع مقدس پس از شهادتش، منجر به رشد و بلوغ تفکری به نام خون نگاران جنگ شد. او در دشوارترین شرایط جنگ، ابری ترین لحظات تجاوز در سرخی لحظات قساوت، که ترک شهر توصیه علنی شریعت بود، رادیو آبادان را از نفس سینه ی بهاری اش گرمی می داد. با چشم کربلا دیدن و با اشک عاشورا چکیدن، خصلت شهید غلامرضا رهبر بود.
وی افزود: با نگاهی گذرا به سیر آثار عکاسان جنگ، می توان به تفاوت های بارز کار شهید رهبر با دیگران پی برد. این که اصلی ترین ویژگی شهید رهبر، وقایع نگاری جنگ به شمار می آید؛ در حقیقت پلی است که او از جهان مادی پیرامون خود به دنیای معنویت و بلکه باورش ایجاد کرده بود. او به دنبال صحنه های زندگی در پدیده ای به نام جنگ می گشت.
وزیر دفاع، با طرح این پرسش که: پویایی و حرکت دستگاه های خبری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، اینک در موقعیت نگران کننده ای که صف آرایی دشمنان، عیان و آشکار است به چه نیروهایی باید متکی باشد؟
وی گفت: پاسخ این پرسش ها به عهده ی نسلی از خبرنگاران است که خود را از طایفه ی بزرگ مردان فرهنگ و جهاد اسلامی ما می دانند. آن ها که پیشانی اخلاص را به تب ژورنالیستی مبتلا نمی کنند؛ رسالت و قداست قلم را به رضایت ارباب زر و زور و تزویر نمی فروشند و شیوایی و بلاغت هنر را به شعله های شعارهای عصیان زده نمی سوزانند؛ از مصیبت هموطنان تیتر نمی سازند، از فروش پروانه های اندیشه ی خونین شهیدان انقلاب به پیله وران هرزه گر پروا می کنند و پنجره ی دوربین ها را به سمت انتظارات غیر ملی نمی گشایند.
در ادامه این برنامه ، مراسم مداحی توسط حاج صادق آهنگران انجام شد.