گريه در فرهنگ عاشورا , سلاح برانی است که فرياد اعتراض به ستمگران را دارد.
اشک زبان دل است و گريه, فرياد عصر مظلوميت. رسالت اشک نيز پاسداری از «خون شهيد» است. چنانکه امام خمينی«ره» می فرمايد:
« هر مکتبی , تا پايش سينه زن نباشد, تا پايش گريه کن نباشد, تا پايش توی سر و سينه زن نباشد حفظ نمی شود...»
[صحيفه نور /ج8/ص 70]
« گريه کردن بر عزای امام حسين, زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همين معنی است که يک جمعيت کمی در مقابل يک امپراطور ايستاد..., آنها از همين گريه ها می ترسند, برای اينکه گريه ای است که گريه بر مظلوم است , فرياد مقابل ظالم است.»
[صحيفه نور /ج10/ص31]
اشک, سر فصل محبّت و مودّت است و برخاسته از عشقی است که خداوند در دلها قرار داده که نسبت به حسين بن علی(ع) مجذوب می شود.
اشک و گريه, رابط ما با حسين است و با شوری اشک هايمان, سر سفره محبت سيدالشهداء نشسته ايم و نمک پرورده اباعبدالله هستيم.
گريستن و گرياندن در مجالس سوگ اهل بيت نيز، مورد تشويق و دستور امامان بود، چرا كه عزاداری ، رساندن صدای مظلوميّت آل على به گوش مسلمانان بود و رسالتی عظيم داشت . اقامه مجالس به ياد آنان ، بيان رنجهاى جانكاه پيشوايان حق و خون دلهای ائمه عدل ، فاش ساختن و آشكار كردنِ ناله مظلومانه آنان در هياهوی پرفريب اغواگران بود و عزادارى براى شهيد، انتقالِ فرهنگ شهادت به نسلهاى آينده تلقّی مى شد ... و اين خط همچنان ادامه يافت ، تا اكنون در اينگونه مجالس ، احساس و عاطفه ، به كمك شعور می آيد و مكتب عاشورا زنده می ماند و اشك ، زبان گويای احساسهای عميق يك انسان متعهّد و پای بند به خطّ حسينی و كربلايی است
گريستن در سوگ شهدای کربلا, تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فکری و روحی با اين مکتب است
اشک و گريه باطن انسان را شسته و به آن صفا می بخشد و برای قبول حق و دفاع از مظلوم و ايستادگی در برابر ظالم آماده می سازد.
اشك ، دليل عشق است و نشانه پيوند. اشك ، زبان دل است و شاهد شوق.
دلى كه به حسين (ع)و اهل بيت پيامبر (ص) عشق دارد، بى شك در سوگ آنان مى گريد و با اين گريه ، مهر و علاقه درونی خود را نشان می دهد و گريه بر حسين (ع) تجديد بيعت باكربلا و فرهنگ شهادت است و امضای راه خونين شهيدان
اشك ، خون مى سازد و مجاهد و شهيد می پرورد
اشک , زبان دل و شاهد عشق است.
[عزاداری صحیح/ محمدنیکنام عربشاهی/ص45]