شهرك الكترونيك را دريابيد
اگر بگوييم الگوي مصرف در موضوع انرژي اصلاح نمي‌شود مگر با استفاده گسترده از فناوري اطلاعات، شايد چندان به گزافه نباشد، چراكه مزاياي استفاده از فناوري اطلاعات گسترده‌تر از ماشيني شدن كارها و تغيير شكل ظاهري آنهاست‌.
رهبر معظم انقلاب با نامگذاري امسال به نام سال اصلاح الگوي مصرف، حجت را بر همه تمام كرد تا به فكر راه‌حل‌هاي اساسي براي حل و فصل موانع استقرار الگوهاي صحيح مصرف باشند‌. اين اصلاح الگو نه‌تنها به معناي كم كردن مصرف بلكه داراي معنايي بلندتر از اينهاست‌. مصرف سوخت در كشور ما تقريبا 5 برابر سرانه جهاني آن است كه اين موضوع را مي‌توان با توليد خودروهاي كم‌مصرف تا حدي كاهش داد‌؛ اما آيا اين راه‌حل پاسخگوي تناقض مصرف است يا توليدكنندگان و مصرف‌كنندگان داخلي به اين موضوع رغبتي دارند؟ حال به فرض، اين را هم بپذيرند. آيا خودروهاي توليد داخل در كمتر از 15 يا 20 سال آينده قابليت تبديل به خودروهاي كم‌مصرف را دارند؟ بي‌شك در شرايط فعلي، استفاده از انرژي‌هايي سوخت‌هاي نوين مانند سوخت‌هاي هيدروژني و امثال آن براي توليد و مصرف‌كننده داخلي چيزي بيش از يك شعار نيست، بعلاوه تمام اين راهكارها هزينه‌هاي بسيار بالايي را براي هر دو طرف در بر دارد. يعني هم توليدكننده بايد هزينه‌هاي بالاي توليد خودروهاي جديد را بپردازد و هم خريدار (اگر خريداري باشد) بايد هزينه‌هاي توليدكننده را جبران كند‌. با يك حساب سرانگشتي نيز مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه اصلاح الگوي مصرف نيازمند تغيير اساسي در ديدگاه است‌.

راه‌حل چيز ديگري است

مصرف انرژي را بايد طور ديگري مديريت كرد. پس براي اين كار ابتدا بايد بررسي كنيم كه چه عواملي باعث افزايش مصرف انرژي است‌. يكي از اصلي‌ترين عوامل در بالا رفتن سطح مصرف سوخت، ترددهاي درون شهري و برون شهري خودروهاست، يعني پديده‌اي كه آن را با نام سفرهاي غير ضروري درون شهري مي‌شناسيم. اين سفرها در حالت كلي به 4 دسته تقسيم مي‌شوند. اول سفرهايي كه براي رسيدن به محل كار و بازگشت از آن انجام مي‌شود، دوم سفرهايي كه براي انجام امور روزمره پس از رسيدن به محل كار انجام مي‌شود، سوم سفرهايي است كه براي جابه‌جايي بار و اشيا انجام مي‌شود و چهارم سفرهايي است كه به منظورهاي ديگر انجام مي‌شود كه قسمت كوچكي از سفرهاي درون شهري را تشكيل مي‌دهند. دسته اول مشكل ترافيك صبح و عصرگاهي را ايجاد مي‌كنند و دسته دوم نيز با سنگين كردن ترافيك، راه را براي انجام سفرهاي دسته سوم ناهموار مي‌كند. دسته چهارم هم نقش زيادي در ترافيك ندارد. به تمام اينها، بالا رفتن مصرف سوخت در ترافيك سنگين و اتلاف ميليون‌ها ساعت وقت شهروندان در ترافيك را اضافه كنيد كه مبلغي تقريبا غيرقابل محاسبه را بر دوش اقتصاد همه مردم تحميل مي‌كند كه اگر بخواهيم باز هم مانند هميشه فقط در پي راه‌حل‌هاي تكراري باشيم نه نتيجه‌اي به دست خواهيم آورد و نه مشكلي واقعا حل خواهد شد.

مي‌توان صورت مساله را پاك كرد

براي اتخاذ يك راه‌حل ديگر بايد رويكرد جديدي در پيش گرفت و براي اين كار لازم است ابزاري نو در اختيار گرفت. فناوري اطلاعات مي‌تواند بهترين ابزار براي اين كار باشد‌. با استفاده از اين فناوري مي‌توان صورت مساله ترافيك را پاك كرد، يعني ديگر براي حل مساله ترافيك و اصلاح الگوي مصرف نيازي نخواهد بود تا به فكر حمل ونقل و تجميع ترافيك يا ساختن راه‌هاي بيشتر براي مقاصد محدود بود‌يا ديگر نيازي نخواهد بود تا براي حل مشكل حمل و نقل براي توليد خودروهاي مختلف ميلياردها دلار هزينه كنيم و باز هم ميلياردها تومان براي سوخت و نگهداري و بيمه آنها هزينه كنيم و بازهم ميلياردها تومان براي احداث خيابان و توسعه گذرگاه‌ها و امثال آن بپردازيم تا همين خودروها جايي براي عبور داشته باشند و پس از اين همه هزينه كردن‌هاي تكراري، مشكلاتي داشته باشيم به نام ترافيك،‌ آلودگي و مصرف بي‌رويه سوخت‌. فناوري اطلاعات و ارتباطات به عنوان صنعتي سبز براي تقويت زيرساخت‌هاي توسعه پايدار و اصلاح و تنظيم سامانه‌هاي هدايت و كنترل نيازهاي مختلف جامعه از جمله تقويت پايه‌هاي اقتصادي كشور مي‌تواند به عنوان يكي از اصلي‌ترين گزينه‌ها مطرح باشد.

الگوي مصرف در حقيقت الگوي رفتار ماست، پس براي اصلاح الگوي مصرف نياز است رفتارمان را تغيير دهيم و اين تغيير رفتار را نيز براساس نياز و دستاوردهاي فناوري اطلاعات هدايت كنيم تا بتوانيم با آهنگ تغييرات جامعه نوين هماهنگ شويم‌.

خروج از منزل فقط براي تفريح

پيشگامان عرصه دنياي ارتباطات براي ايجاد دنيايي كه كاملا بر اساس فناوري اطلاعات بنا شده باشد شعاري را هدف قرار داده‌اند كه بر اساس آن براي انجام هيچ كاري لازم نيست از منزل خارج شد، مگر براي تفريح‌. شايد اين حرف براي ما يك خيال دست نيافتني باشد، اما اين طور نيست و اگر بخواهيم مي‌توانيم به آن نقطه هم برسيم، ولي بدون داشتن يك هدف بسيار دور و بر اساس حقايق موجود، فرداي ايده‌آلي را مي‌توان ترسيم كرد، چراكه به اين هدف آرماني هرچه نزديك‌تر شويم از مزاياي بيشتري نيز بهره‌مند مي‌شويم‌. مزاياي فناوري اطلاعات آنقدر گسترده است كه تمام آنها را به صورت كامل نمي‌توان نام برد، اما به مهم‌ترين آنها كه بر اقتصاد و الگوهاي مصرفي نقش دارند نگاهي گذرا خواهيم داشت‌.

اگر بخواهيم بازهم مانند گذشته فقط به دنبال راه‌حل‌هاي تكراري باشيم نه نتيجه‌اي به دست مي‌آوريم و نه مشكلي واقعا حل خواهد شدشهر الكترونيك به عنوان در برگيرنده بخشي عمده از فعاليت‌هاي مبتني بر فناوري اطلاعات از جمله محورهاي سرمايه‌گذاري كشورها در زمينه فناوري اطلاعات است‌. شهر الكترونيك كه برخي آن‌را شهر مجازي نيز مي‌نامند، شهري است كه در آن نيازي به مراجعه و پيگيري دستي كارهاي اداري نيست و تنها با ارائه درخواست‌هاي الكترونيك مي‌توانيد از تمام امكانات اداري شهري بهره‌مند شويد و ديگر براي انجام يك كار اداري ساده وقت نخواهيد گذاشت، چراكه سيستم‌هاي ادارات در شهر الكترونيك كاملا مبتني بر فناوري‌هايي مانند اينترنت است و ديگر ارباب رجوع به اين ادارات، مراجعه حضوري ندارد. حال خودتان حساب كنيد كه اگر مراجعه به ادارات را از سفرهاي شهري حذف كنيم ترافيك به چه صورتي در خواهد آمد‌. در شهر الكترونيك، آموزشگاه‌ها و مراكز فرهنگي بيشتر فعاليتشان مبتني بر وب است و بيشتر مراجعان آنها كاربران اينترنت هستند و نه در راه ماندگان ترافيك‌. به اين ترتيب، مقدار زيادي از سفرهاي درون شهري كه به مقاصد آموزشي مانند رفتن به كلاس درس يا خريد كتاب و امثال آن انجام مي‌شود نيز از جمع ترافيك شهري كاسته مي‌شود‌.

بانكداري الكترونيك نيز به عنوان ستون فقرات اقتصاد نوين يكي ديگر از مواهب دنياي فناوري اطلاعات است كه بر اساس آن تمام فعاليت‌هاي مالي، بانكي و اعتباري افراد حقيقي، حقوقي و دولتي از بستر سنتي به بستر الكترونيكي منتقل مي‌شوند كه اين مساله باعث مي‌شود امور بانكي در كمترين زمان ممكن انجام شود كه در بيشتر موارد كارها به صورت همزمان و آنلاين انجام مي‌شود و ديگر وقت كسي براي انجام امور بانكي تلف نمي‌شود و از آن مهم‌تر اين كار باعث مي‌شود براساس نيازهاي مشتري، خواسته‌ها با سرعت بيشتري انجام شود و زمان خواب سرمايه در بانك‌ها حذف گردد‌. بانكداري الكترونيك كه داراي شاخه‌هاي مختلفي است براي افراد اين امكان را فراهم مي‌آورد كه از هر مكاني به هر حسابي دسترسي داشته باشند و اصولا حضور فيزيكي فرد ديگر مطرح نيست‌. بر اساس اصول اين نوع بانكداري، نظام‌مندي كارها بر اساس ساختاري انجام مي‌شود كه در آنها ديگر كسب و كار مانند گذشته بر اساس سلايق و روابط نيست، بلكه همه چيز را ضوابط مشخص مي‌كند كه اين مساله جلوگيري‌كننده اتفاقاتي مانند رانت‌خواري، معوقات بانكي و اختلاس است‌. حال از اين بحث كه بگذريم داشتن ارتباط دائم با حساب‌هاي مالي و عدم نياز براي مراجعه به بانك مي‌تواند هم سرعت انجام معاملات و هم سرعت خودروهاي داخل خيابان را بالا ببرد. با اين حساب تقريبا تمام سفرهاي درون شهري كه براي انجام امور بانكي انجام مي‌شود از ميان انبوه خودروهاي موجود حذف مي‌شوند، حتي امور بين بانكي مانند تبادل لاشه چك نيز از اين ميان برداشته مي‌شود و همه چيز بر مبناي سامانه‌هاي الكترونيك خواهد بود‌. كارت‌هاي اعتباري و كارت‌هاي خريد نيز كه بر اساس آن مي‌توانيم بدون نياز به همراه داشتن پول نقد خريد يا بسياري از كارهاي بانكي را انجام دهيم‌.

بانكداري مبتني بر پيام كوتاه نيز يكي ديگر از مزاياي فناوري اطلاعات و بانكداري الكترونيك است. بانكداري همراه يا همان بانكداري موبايل اين امكان را مي‌دهد كه از هر كجا و تنها با داشتن يك تلفن همراه امور بانكي خود را تا حدود بسياري انجام دهيد‌.

استفاده از تمام اين مزايا در گروي داشتن چند چيز است 1) زير ساخت 2) قانون و امكان اجرا 3)فرهنگ‌. موارد اول و دوم براساس چشم‌اندازهاي هر كشوري براي آن تهيه و تعريف مي‌شود كه بر اساس سند چشم‌انداز 20 ساله و برنامه‌هاي توسعه براي افزايش بهره‌وري ملي (
National Productivity ) زير ساخت‌ها و قوانين تا حدودي مهيا شده است، اما مهم‌تر از تمام اينها فرهنگ استفاده از اين مزاياست كه اگر نباشد هيچ گاه نه شهر الكترونيك كاربردي خواهد داشت و نه سودي از اين موج چهارم يعني عصر اطلاعات نصيب كسي خواهد شد و همان طور كه ذكر شد هيچ الگويي در مصرف ما تغيير نمي‌كند مگر اين‌كه فرهنگ مصرف را تغيير دهيم و به شيوه‌هاي نوين نزديك‌تر شويم‌.

اين تغيير فرهنگ مصرف كه رهبر انقلاب هم در نماز عيد فطر سال گذشته و هم در نوروز امسال به آن تاكيد داشتند بايد همه‌گير باشد و اين همه‌گير شدن، هم قانونگذار را شامل مي‌شود و هم مجري قانون را‌.

مراقب دست‌هاي آماده رانت‌خواري باشيم

درست است كه در بسياري از موارد نياز به يك جهش الكترونيك داريم، اما مراقب باشيم رانت‌خوارهاي اقتصادي اين بار از اين دروازه وارد نشوند و تجربه تلخ برخي قراردادهاي گذشته و حال را در اجراي طرح‌‌هاي فناوري اطلاعات شاهد نباشيم‌. استفاده از مناقصه‌هاي همگاني و شفاف كه همه امكان حضور در آن را داشته باشند و مراحل آن نيز با شفافيت پيش برود در كنار داشتن نهادي متخصص و ناظر بر اين قراردادها كه با هدف استقلال ديجيتال كشور همراه باشد مي‌تواند تا حدود زيادي جلوي حركات مخرب رانت خواران را بگيرد‌‌.

سعيد نوري آزاد


ادامه مطلب

 

جهان هستی برپایه عدل استوار است، آسمانها و زمین را میزان و ترازی است که اگر نظم و قاعده آن برهم خورد نظام هستی در هم خواهد ریخت. قرآن کریم با اشاره به این مطلب می‏فرماید: «والسماء رفعها و وضع المیزان» خداوند آسمان را برافراشت و میزان نهاد.

تفسیر این آیه کریمه که اشاره به یک راز بزرگ کیهانی دارد موضوع اصلی این مقال نیست. در برخی روایات آمده است: «بالعدل قامت السماوات و الارض» آسمان و زمین بر پایه عدل استوار است. بدین ترتیب عدل و میزان نه فقط در حیات فردی و اجتماعی انسان مطرح است بلکه در گستره خلقت از ذره تا کهکشان جاری، ملکول‏ها و اتمها نیز از این قاعده مستثنی نیستند اگر ملکول‏ها و اتمها نظم خود را از دست بدهند موجود وابسته به آنها نیز سامانه خود را از دست می‏دهد و ماهیت آن موجود تغییر می‏کند. به انسان و حیات فردی و اجتماعی او می‏نگریم. انسان نیز مشمول همین قانون است و بلکه نظم و قانون در وجود او ابعاد پیچیده‏تری دارد. هم از بُعد فیزیکی و مادی و هم از بعد معنوی و روانی. همانگونه که جسم انسان در سایه قاعده قانون و نظم و عدل ادامه حیات می‏دهد اگر هر یک از ارگانیزم بدن مثل گردش خون، ضربان قلب و سایر عوامل حیاتی دستخوش بی نظمی یا به عبارت دیگر بی عدالتی شود بدن از حال عادی خارج شده و دچار فشار خون یا افت فشار می‏گردد که هر کدام از اینها نوعی نابسامانی در بدن است و اگر از حد و مرز بگذرد موجب مرگ خواهد بود. در بعد روحی و معنوی نیز مطلب به همین قرار است اگر مغز آدمی دستخوش بی نظمی شود و تعادل آن مختل گردد به کج فهمی و جنون و نابسامانی روانی می‏انجامد که این همان خروج از عدل است. اوصاف و افعال و غرائز و فعل و انفعالات دیگر درونی انسان نیز مشمول همین قاعده است. لذا علمای اخلاق عدل را به عنوان یک عامل تنظیم کننده و حاکم بر تفکر و تعقل و شهوت و غضب دانسته و اصول چهارگانه اخلاق، حکمت، عفت، شجاعت، عدالت از اینجا نشأت می‏گیرد که شرح هر یک از اینها را باید در کتب اخلاق مخصوص فلسفه اخلاق جستجو کرد.

آنچه در این مقال موضوع سخن است عدل در معیشت و حاکمیت نظم است که از آن به اقتصاد تعبیر می‏شود. جالب این است که اقتصاد از ماده قصد است و قصد یعنی میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط. از این رو در منابع اسلامی قصد و اقتصاد به معنی مدیریت صحیح معیشت یعنی درست بدست آوردن و درست خرج کردن آمده است و به معنی فراگیرتر میانه روی در همه امور که همان راه عدل و اعتدال که سیره برگزیدگان خدا است. امیر مؤمنان(ع) در وصف پیامبر اکرم می‏فرماید: «سیرته القصد و سنّته الرشد»(نهج البلاغه، خطبه 94) سیره پیغمبر میانه روی بود و سنّت او هدایتگری و نیز در وصف آنحضرت می‏فرماید: «و هدی الی الرشد و امر بالقصد»(همان، خطبه 195) به سوی کمال هدایت کرد و به میانه روی و اعتدال فرمان داد. در مقابل آن راه گمراهان را روی برگردانی از عدل و راه میانه و صراط مستقیم دانسته و در نامه‏ای به معاویه می‏نویسد: «و عدلت بهم عن القصد»(نامه 32) و مردم را از راه راست منحرف کرده و به گمراهی کشاندی.

موارد متعددی از این قبیل در سخن امام علی و دیگر ائمّه زیاد است بطور خلاصه واژه قصد و اقتصاد با مفهوم کلیّ همان میانه روی که در همه امور توصیه شده. در باب معیشت و مال و خرج و دخل نیز اقتصاد واژه‏ای است که در روایات به کار آمده از جمله علی علیه السلام می‏فرماید: «ما عال من اقتصد»(کلمات قصار، 140) کسی که اعتدال و میانه‏روی پیشه کند تهیدست و نیازمند نخواهد شد.

در روایت از عدل در معیشت به تعبیر «تقدیر المعیشة» تعبیر شده که به معنای اندازه‏گیری و حفظ حدود یعنی اعتدال در خرج و دخل است که یکی از اصول اولیّه در تنظیم زندگی است. اگر انسانها به قدر درآمد خود خرج کنند چه در زندگی فردی یا خانوادگی یا اجتماعی، وضع دولت و بیت المال دستخوش بی نظمی و نابسامانی نخواهد شد. بخش عمده مشکل معیشت بد خرج کردن است و گرنه خداوند برای معیشت انسان همه چیز در زمین قرار داده و از آسمان نیز فرو می‏فرستد که اگر به درستی استخراج و استحصال شود و بدرستی توزیع گردد و بنحواحسن مدیریت شود از فقر و بیچارگی در جهان اثری نخواهد ماند .

مشکل بشر همواره این بوده که عدّه‏ای زیاده طلب به ناحق روزی انسان‏ها را به تاراج برده و با حرص و ولع به جانب خود کشیده‏اند و فقر و رنج و بیماری را بر دیگران تحمیل کرده‏اند.

امیرالمؤمنین(ع) که خود تراز عدل و داد است این مطلب را به صراحت بیان نموده است. «ان اللّه سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات الفقراء فما جاع فقیر الابما متع به غنی و اللّه تعالی سائلهم عن ذالک»(همان، قصار 328).

خداوند سبحان در ثروت اغنیاء روزی فقیران را قرار داده است پس فقیری گرسنه نمی‏ماند مگر اینکه توانگری روزی او را برده است و خداوند متعال از آنها بازخواست آن را خواهد کرد. عدالت اجتماعی اینست که همه انسان‏ها از ثروت این دنیا برخوردار شوند، از زمین و آب که سرچشمه همه خیرات است تا انفال و منابع ارضی و محصولات آن که اگر حق هر کس داده شود و زیاده طلبان در پی تضییع حق دیگران نباشند و مالداران سهم مقرر و مشروع نیازمندان را بدهند، واژه فقر از قاموس زندگی بشر برچیده خواهد شد. و در همین راستا و به منظور درک مشکل نیازمندان، خداوند حاکمان را موظف نموده از ولخرجی و زیاده روی و تجمل و رفاه بپرهیزند تا همه مشکل طبقات ضعیف جامعه را درک کنند و هم جامعه فقیر با دیدن ساده زیستی حاکمان دستخوش رنج و حسرت وبی اعتباری نگردند.

امیرالمؤمنین(ع) که شیوه حکومتش برای همه حاکمان مسلمان سند و سرمشق است در این‏باره می‏فرماید: «ان اللّه فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیّغ بالفقیر فقره.» (همان قصار 209) خداوند بر رهبران عدالت واجب نموده که خود را با ضعفای مردم همسان سازند برای آنکه فقر و تهی دستی بر فقیران دشوار نیاید و سر به عصیان برندارند. این را امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به کسی گفت که زندگی ساده و فقیرانه از آن حضرت را دید و آن را ملاک قرار داد که من نیز می‏خواهم چنین باشم و حضرت یادآور شدند که این برای همگان میسور و حتی لازم نیست و همینکه دیگران از اسراف کاری و حرامخوری بپرهیزند می‏توانند از رفاه در معیشت برخوردار باشند. پیام سخن امام این است که زمامداران اسلام مانند طبقات پائین جامعه باید زندگی کنند، مشکل آنها را درک کنند و برای نیازمندان عقده آفرین نباشند. باری سخن از این مقوله را به فرصتی دیگر محول می‏کنیم و بالأخره آنچه در این مقال مد نظر است. بحث از رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر یا تقطیر است. تقطیر یعنی کم خرج کردن که بخل و خساست است، اسراف و تبذیر یعنی هدر دادن مال چه مال شخصی و چه اموال عمومی که هر دو مذموم است با این تفاوت که اموال عمومی دولتی مظلمه و پاسخگویی دارد و تبعات آن سنگین‏تر از هدر دادن مال شخص است. هر چند اسراف همه جا ناپسند است و قرآن کریم از آن نهی فرموده: «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» و تبذیر و هدر دادن مال را عمل شیطانی دانسته است: «انّ المبذرین کانوا اخوان الشیاطین»(سوره اسرا، آیه 26).

ایران اسرافکارترین
می‏توان گفت: اسراف زیاده روی در خوردن و آشامیدن و مصارف دیگر زندگی است. و تبذیر هدر دادن مال و بی مورد خرج کردن که ایندو در اموال شخصی و عمومی مصداق دارد.تبذیر در اموال شخصی مانند دور ریختن مال با مصارف نامناسب مانند سیگار و مشابه آن و دور ریختن نان و هدر دادن آب، مواد سوختی چون بنزین و... که متأسفانه امروز بصورت یک فرهنگ درآمده است. در اموال دولتی چون هدر دادن بیت المال و بیهوده خرج کردن سرمایه‏های ملی از بودجه دولتی رائج شده است.

ایران اسرافکارترین کشورها
گفته می‏شود ایران اسرافکارترین کشورهای دنیا و یا یکی از اسرافکارترین آنهاست.

مثلاً: در مصرف آب و هدر دادن آن تا آنجا که آب آشامیدنی که برای وزارت نیرو به قیمت گزاف فراهم می‏شود به ارزانترین وجه هدر داده می‏شود در کار بنائی و ساخت و ساز تا شستشوی اتومبیل و حیات منزل و پیاده روهای خیابان‏ها که جا دارد برای موارد پر مصرف قیمت آب به صورت پلکانی بیش از این افزایش یابد.

در مصرف برق که معمولاً در خانه‏ها و ادارات و خیابانها یله و رها است و برخی مغازه‏های لوستر فروشی صدها لامپ روشن می‏گذارند با این حال ما از کمبود برق و وارد کردن آن از خارج صحبت می‏کنیم و زیان دهی وزارت نیرو، که باید تمهیدی اندیشیده شود مصرف برق مهار شود و نرخ آن برای موارد پرمصرف به صورت پلکانی افزایش یابد و ادارات نیز به طور جد پیگیر مصرف معقول برق در ساختمان‏های دولتی باشند و مدیران مسؤول نظارت کنند و از لامپ‏های کم مصرف استفاده کنند متأسفانه در مصارف اداری ما هیچگاه دغدغه مصرف وجود نداشته! اینجانب در کشور چین دیدم ادارات از کمترین مصرف و استفاده از لامپ استفاده می‏کنند و ایام نوروز که هوا هنوز سرد بود شوفاژ ادارات و مؤسسات دولتی را خاموش کرده‏اند، آن وقت در کشورما شوفاژها کار می‏کنند و پنجره باز گذاشته می‏شود! در یک گزارش آمده که مصرف برق در کشور ما سه برابر استاندارد جهانی است.

در مصرف نان و مواد غذائی گران قیمت در رستوران‏ها و هتل‏ها و میهمانیها و خانه‏ها آنقدر اسراف و تبذیر دیده می‏شود و نعمت خداوند دور ریخته می‏شود که مایه تعجب است. نان به قیمت تقریباً رایگان داده می‏شود و صدها میلیاردها در هر سال نان خشک و کپک زده دور ریز و به گاوداری‏ها سرازیر می‏گردد. که جا دارد قیمت نان تعدیل شود به گونه‏ای که مردم قدر نان را بدانند و از اسراف و تبذیر خودداری کنند.

در موارد دیگر مانند تلفن ثابت و سیّار نیز وضع به همین گونه است گفته می‏شود ایرانیان پانزده برابر فرانسوی‏ها از تلفن همراه استفاده می‏کنند هر کودکی یک تلفن همراه در خیابان بدست دارد و به حرف زدن مشغول است و هزینه پرداخت پول آن پدر خانواده را به عصبانیت کشانده است... و چنین است تلفن منزل‏ها و صحبت‏های دور و دراز بعضی افراد و فرزندان خانواده که داستان شنیدنی دارد.

جای آن دارد که رسانه‏ها آموزش دهند و فرهنگ سازی کنند و مردم یک قدری به خود آیند و از مصرف بی‏رویه پرهیز کنند آنگاه بر سر وجه پرداختی در خانه‏ها جنگ و نزاع به راه نیفتد و از کمبودها سخن گفته نشود... و چنین است مصرف بنزین که از خارج به قیمت 580 تومان وارد می‏شود و به قیمت ارزان داده می‏شود و مشکل مهم ترافیک .

از این موارد که بگذریم به مصرف سیگار می‏رسیم که با همه تبلیغات و مرگ و میرهای ناشی از سرطان سینه و غیره ناشی از سیگار این ماده سمّی همچنان در رگها و ریه‏های انسان‏ها بویژه جوانان و بعضاً زنان جریان دارد و اینها حتی به خود رحم نمی‏کنند و از دود و دخان فاصله بگیرند! گزارش‏ها نشان می‏دهد که هر روز بیش از سه میلیارد تومان پول را اینان بابت دود سیگار هوا می‏کنند، این رقم سالانه به ارقام نجومی می‏رسد از سیگارهای داخلی و خارجی و بیشتر آمریکایی که از کشور خود به خارج صادر می‏کنند و برای جهان سومی‏ها می‏فروشند و ما ورود آن را مجاز کرده‏ایم، آنگاه روی پاکت سیگار می‏نویسیم، سرطان زا است!! این تناقضات چه توجیهی دارد؟!

به هر حال روی موضوع الگوی مصرف اصلاً کار نشده و از یک طرف از کسر بودجه مشکل کمی حقوق حرف می‏زنیم اما برای مصرف، فرهنگ سازی نمی‏کنیم!! رسانه‏های ما به جای همه چیز همه‏اش فیلم و سریال داخلی و خارجی پخش می‏کنند اما برای مردم از این رسانه ملی درس زندگی نمی‏دهند. در این باره سخن بسیار است که به مناسبتی دیگر موکول می‏کنیم. این جمله قرآنی را بار دیگر مرور کنیم: «اسرافکاران برادران شیطان‏اند» و مراقب باشیم ما از یاران شیطان نباشیم و نعمت‏های خدا دادی را ضایع نکنیم و از اسراف و تبذیر که عملی حرام است به حکم شرع و به حکم عقل بپرهیزیم و رسانه‏های ما بویژه صدا و سیما به رسالت خود در این زمینه بیندیشند که این بخشی از وظیفه آنهاست. خداوند گوش شنوا دهد.

حجة‏الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر

 


ادامه مطلب

 

انسان‌ها براي زيستن نيازمند به مصرف‌اند. از مصرف هوا، آب و غذا گرفته تا پوشاك، انرژي و زمان. به اين منظور، بشر از آغاز خلقت به فكر توليد محصولات گوناگون براي مصرف خود و همنوعانش بوده است و كوشيده است با بهره‌گيري از مواهب بيكران و نعمت‌هاي بي‌شمار الهي، مايحتاج خويش را توليد كند.

در طول اعصار و قرون، جوامعي كه از امكانات طبيعي و منابع مادي كمتر برخوردار بوده‌اند، سعي كرده‌اند با سختكوشي بيشتر و مديريت منابع بهتر از حداقل امكانات حداكثر بهره‌برداري را داشته باشند و با تكيه بر دانش و مهارت خويش با كار و تلاش بيشتر و با روي آوردن به صنعت و فناوري كمبود منابع را جبران كنند. بعكس جوامعي كه از امكانات و منابع طبيعي و خداداد بيشتر برخوردار بوده‌اند، با تكيه بر آن منابع و استفاده نامتعارف از آنها، كوشش و تلاش كمتري براي رفع نياز‌هاي خويش از طريق صنعت و‌ فناوري به كار بسته‌اند و سعي كرده‌اند با فروش مواد خام ( نفت ذغال سنگ گاز و سنگ‌هاي معدني) ثروت ملي خويش را به ثمن بخس بفروشند و در مقابل، محصولات صنعتي كشورهاي پيشرفته را با قيمت‌هاي گزاف خريداري و نيازهاي مصرفي خود را برطرف كنند.
از سوي ديگر، مردمان جوامع سرمايه‌دار (برخوردار از مواهب طبيعي ) با تكيه بر ثروت‌هاي ملي و خدادادي خويش، به مصرف‌گرايي و ولخرجي در مصرف خو گرفته‌اند و مصرف نامتعارف، جزو عادات ثانويه آنها شده است. متأسفانه نمونه اين وضعيت را در كشورمان بخوبي مي‌توان مشاهده كرد. نگاهي گذرا به آمار و ارقام مصرف انرژي و مواد غذايي اصلي در كشور و مقايسه آن با چند كشور صنعتي بيانگر اين حقيقت تلخ است.

براساس گزارش موسسه ماركت اوراكل، ايران از نظر ارائه بنزين ارزان سومين كشور و از نظر ميزان يارانه پرداختي به اين كالا نخستين كشور در ميان كشورهاي جهان است و بيش از 36 درصد كل مصرف بنزين خاورميانه در سال 2007 در ايران مصرف ‌شده است. متوسط مصرف سوخت خودروهاي بنزيني در كشورمان حدود 11 ليتر در روز است در حالي كه متوسط مصرف سوخت در كشورهاي ديگر نظير آلمان و ژاپن 5/2، در انگليس 5/3، در فرانسه 9/1، در كانادا 5/6 و در كشور آمريكا 3/7 ليتر در روز است. هر 10سال يكبار ميزان مصرف سوخت در ايران 2 برابر مي‌شود؛ اما اين نرخ رشد در مقياس جهاني يك تا 2 درصد بيشتر نيست و ميزان سوخت مصرفي جهان در حدود هر 50 سال يكبار 2برابر مي‌شود. يعني ايران در مقايسه با ميانگين جهاني 4 تا 5برابر بيشتر سوخت مصرف مي‌كند. هم‌اكنون 9 درصد سوخت جهان در ايران و از سوي تنها يك درصد جمعيت جهان مصرف مي‌شود و هر ساله بيش از 38درصد از بودجه سالانه دولت ايران به يارانه بنزين اختصاص مي‌يابد، در حالي كه در صورت مصرف استاندارد، ايران مي‌تواند يكي از صادركنندگان بنزين باشد.

سرانه مصرف نان در ايران به گفته معاون وزير بازرگاني حدود 160 كيلوگرم در سال است كه نسبت به كشورهاي اروپايي نظير فرانسه (56 كيلوگرم) و آلمان (70‌‌كيلوگرم) بيش از 2 تا 3 برابر است. به اذعان رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس يارانه نان طي سال‌هاي اخير به طور متوسط سالانه بيش از 30 درصد رشد داشته است و امسال اين رقم بالغ بر 26 هزار ميليارد ريال است و ادامه اين روند در 10 سال آينده با رشد متوسط 15 درصد بدون در نظر گرفتن افزايش يارانه قيمت نان، ميزان يارانه پرداختي به 600 هزار ميليارد ريال خواهد رسيد.

براساس گزارش صندوق بين‌المللي پول، ايران دومين كشور جهان از نظر پرداخت يارانه انرژي با رقم 37 ميليارد دلار مي‌باشد. مصرف سرانه انرژي در ايران به ازاي هر نفر بيش از 5 برابر مصرف سرانه كشوري مانند اندونزي با 225‌‌ميليون نفر جمعيت، 2برابر چين با يك ميليارد و 300‌ميليون نفر جمعيت و 4 برا بر كشور هند با يك ميليارد و 122‌ميليون نفر جمعيت است كه با مقايسه شاخص شدت مصرف انرژي در ايران با بسياري از كشورهاي جهان، شاهد وضعيت ناهنجار بهره‌برداري از انرژي هستيم. در بخش ساختمان و مسكن ايران براساس آمار و ارقام منتشر شده، متوسط مصرف انرژي به ازاي هرمترمربع در ايران 6/2 برابر متوسط مصرف در كشورهاي صنعتي است كه در بعضي شهرهاي كشورمان، اين رقم به حدود 4 برابر مي‌رسد.

الگوي مصرف آب آشاميدني بر اساس اعلام بانك جهاني براي يك نفر در سال، يك متر مكعب و براي بهداشت در زندگي به ازاي هر نفر، 100 متر مكعب در سال است. بر اين اساس، در كشور ما 70 درصد بيشتر از الگوي جهاني آب مصرف مي‌شود!

از نظر مصرف برق هم ايران نوزدهمين كشور پرمصرف برق در دنياست و دولت سالانه يارانه‌ 4000‌‌ميليارد توماني براي برق در نظر مي‌گيرد. دكتر داوودي، معاون اول رئيس‌جمهور در همايش ملي نگاه قدسي به آب گفته است كه سرانه مصرف آب ايراني‌ها 5‌‌برابر سرانه مصرف جهان است.

مديرعامل سابق شركت ملي پالايش و پخش فرآورده‌هاي نفتي در خصوص ميزان مصرف گاز ايران گفته است: ايران پس از كشورهاي آمريكا و روسيه در رتبه سوم مصرف جهان قرار دارد؛ ميزان مصرف گاز طبيعي در ايران از 68 ميليارد متر مكعب در سال 2001 با متوسط رشد سالانه 3/10 درصد به 123 ميليارد متر مكعب در سال 2008 رسيده و پيش‌بيني مي‌شود در سال 2012 ميلادي ميزان مصرف به 277 ميليارد متر مكعب برسد و با ادامه اين روند در سال‌هاي آينده ايران به يك مصرف كننده بزرگ گاز طبيعي در جهان تبديل خواهد شد.

اين در حالي است كه دولت در سال گذشته 134هزار ميليارد ريال يارانه گاز به مشتركان بخش خانگي تعلق داده است. سرانه مصرف شكر در ايران 29كيلوگرم است و ميانگين مصرف شكر در جهان 22كيلوگرم است.

تحقيقات كارشناسان نشان مي‌دهد ايراني‌ها 30‌درصد بيشتر از ميانگين جهاني روغن مصرف مي‌كنند و همچنين مصرف ميوه در ايران 4 برابر استاندارد جهاني است.

همان‌طور كه مشاهده مي‌كنيم، مقايسه ميزان مصرف در بخش‌هاي مختلف با ديگر كشورها، نشان‌دهنده وضعيت بسيار نامطلوب مصرف در همه زمينه‌ها است و جالب‌تر اينجاست كه ساليانه نزديك به 2/12 هزار ميليارد تومان يارانه واقعي و 78 هزار ميليارد تومان يارانه پنهان پرداخت مي‌كنيم كه در مجموع مبلغ كل يارانه آشكار و پنهان دولت چيزي در حدود 90 هزار ميليارد تومان است. براستي چرا در كشوري كه مردم آن مسلمانند و با آموزه‌هاي ديني و اسلامي در زمينه چگونگي مصرف آشنا هستند، بايد شاهد چنين آماري باشيم؟

بنابر گزارش معاون امورگمركي گمرك، ايران با واردات نزديك به 5 ميليون تن گندم در11 ماهه اول سال87 به يكي از بزرگترين كشور‌هاي وارد كننده اين محصول در جهان تبديل شده است ؛ به اين ترتيب امسال با واردات 6 ميليون تن گندم به ارزش تخميني 2 ميليارد و 400 ميليون دلار، ايران پس از 10 سال به بزرگ‌ترين وارد كننده گندم تبديل مي‌شود. بنا بر گزارش معاون امور گمركي گمرك ايران،در سال 1387 ارزش كل واردات كشور حدود 5/51ميليارد دلار بوده، در حالي كه كل صادرات ايران در اين سال 21ميليارد دلار ارزش داشته است (واردات نزديك به 5/2برابرصادرات بوده است).

هم‌اكنون 9 درصد سوخت جهان در ايران و از سوي تنها يك درصد جمعيت جهان مصرف مي‌شوداز سوي ديگر، از آنجا كه اقتصاد ما يك اقتصاد دولتي است، هزينه‌هاي يارانه‌اي دولت براي كالاهاي مصرفي و انرژي بسيار بالاست (حدود 90‌هزار ميليارد تومان در سال) و اين امر لطمات شديدي را به اقتصاد ما وارد مي‌كند؛ زيرا در آمدهاي نفتي و صادراتي را كه بايد صرف امور زير بنايي و عمراني شود، به خود اختصاص مي‌دهد و حذف آن نيز علاوه بر افزايش فاصله‌هاي طبقاتي، فشار شديدي را بر اقشار محروم جامعه وارد مي‌كند؛ لذا بايد با مديريت صحيح و مدبرانه مصرف ، در سطوح فردي، سازماني و ملّي از هزينه‌هاي مازاد و بي رويه كاست و آنها را صرف امور توليد و بسترسازي براي توسعه كشور در زمينه‌هاي مختلف نمود تا بتدريج فاصله ميان توليد و مصرف (صادرات و واردات) به ميزان معقولي برسد. به اين منظور، در راستاي مديريت صحيح مدبّرانه مصرف در هر يك از سطوح فوق، راهكارهايي ارائه مي‌شود:

الف) سطح فردي:

- تغيير باورهاي افراد از مصرف متعارف و مورد نياز و چگونگي درست مصرف كردن

- آشنايي با روش‌هاي صرفه جويي در مصرف (بويژه در مورد مصرف انرژي .)

- پرهيز از تجمل گرايي و رفاه‌زدگي.

- پرهيز از چشم و همچشمي در خريد اموال و اقلام مصرفي و تزئيني ( اسباب و اثاثيه منزل .)

- آشنايي با توصيه‌ها و دستورات دين اسلام در مورد قناعت، صرفه جويي و اسراف.

- آشنايي با آسيب‌ها و زيان‌هاي ناشي از مصرف بي‌رويه بر اقتصاد كشور و منابع ملي.

- تعهد و خويشتنداري ( تقوا ) شخصي و مقابله با وسوسه‌هاي نفساني و هوس‌پروري (بويژه در تجمل‌گرايي.)

- خريد مايحتاج منزل به ميزان لازم و متعارف و در حد استفاده معقو ل و متعادل.

- درك اين حقيقت كه مصرف بي‌رويه و نابجاي ثروت‌هاي خدادادي، باعث تباهي نعمت‌هاي الهي و خيانت به آيندگان است.

ب ) سطح ملّي:

- جلو‌گيري از هدر رفتن آب، برق، گاز و ديگر سرمايه‌هاي ملي به علت فرسودگي شبكه انتقال و توزيع و يا عدم ذخيره‌‌‌سازي مناسب آنها.

- ساماندهي توزيع يارانه‌ها به كالاهاي اساسي و انرژي مصرفي براساس استاندارد ميزان مصرف سرانه و پرداخت هزينه مازاد مصرف از سوي خود افراد.

- فرهنگ‌سازي براي مصرف متعادل و منطقي و ايجاد الگوي صحيح مصرف در جامعه از طريق آموزش و پرورش، رسانه‌ها و... بويژه از طريق سينما و تلويزيون در فيلم‌ها و سريال‌ها.

- وضع قوانين و مقررّات لازم براي اجراي الگوي صحيح مصرف در جامعه و پرهيز از مصرف بي‌رويه.

- برخورد قانوني با متخلّفان و تضييع كنندگان منابع و منافع ملي.

- تسريع در پروژه‌هاي زيربنايي كه مي‌توانند به ذخيره‌سازي انرژي و منابع طبيعي كمك كنند مثل سد سازي، راه‌اندازي پالايشگاه‌ها و مجتمع‌هاي پتروشيمي، شبكه‌هاي انتقال و توزيع آب، گاز و برق، نيروگاه‌هاي هسته‌اي و....

- توليد و توزيع كالاهايي كه مي‌توانند در مصرف جامعه صرفه‌جويي ايجادكنند مثل لامپ‌هاي كم‌مصرف.

- اجراي آيين نامه‌ها و مقررات مهندسي كه به بهينه سازي ساختمان‌ها در مصرف انرژي كمك مي‌كند.

- نظارت دقيق بر توليد كالاهاي اساسي مثل نان، گوشت، برنج، روغن، شكر، سيفي جات، ميوه جات با كمترين ضايعات و استفاده از روش‌هاي مكانيزه در توليد اين محصولات به منظور افزايش توليد با حداقل هزينه ممكن و كيفيت مطلوب.

-‌ استفاده بيشتر و بهتر از مواد قابل بازيافت در توليد محصولات جديد و كاهش آلودگي‌هاي محيطي.

- اعمال ممنوعيت‌هاي قانوني و بودجه‌اي براي سفرهاي غيرضروري و همايش‌ها و اجلاس‌هاي ناكارآمد دستگاه‌هاي دولتي.

- نظارت بر ميزان انرژي مصرفي از سوي اصناف، بازار و مشاغل آزاد و اعمال برخوردهاي قانوني با مسرفين (بويژه در مورد آب وبرق .)

- دقت در خاموشي چراغ‌هاي معابر عمومي، بزرگراه‌ها و خيابا‌ن‌ها پس از روشنايي هوا و چراغاني‌هاي پيوسته كوچه‌ها و محلّه‌ها در جشن‌ها و مناسبت‌ها.

اميرهوشنگ آذردشتي
كارشناس ارشد مديريت
جام جم

 

 

ادامه مطلب

 


در اسلام دستورهائى داده شده كه اگر انسان آنها را رعايت كند مى‏تواند از نعمات الهی مخصوصاً مال و ثروت بهره‏مند شده، از ضررهايش مصون بماند. یکی از این موارد تبذیر «صرف مال در غیر جای خود» است. زیرا شخص تبذیر کننده به اهميّت و ارزش مال جاهل است و نمى‏داند كه اگر در مواقعى مال نباشد اهل و عيال تباه مى‏شوند و آدمى از كسب معارف و فضائل اعمال باز مى‏ماند. علاوه بر اينکه مال در ترويج احكام دين و نشر فضيلت و حكمت دخالت و تأثيرى بزرگ دارد.

تعريف تبذیر
كلمه تبذير در اصل لغت از ماده بذر و به معناى پاشيدن دانه است ولى اصطلاح تبذير، معمولاً مخصوص مواردى است كه انسان، اموال خود را به صورت غير منطقى و فسادآميز، مصرف مى­كند. معادل آن در فارسى امروز ريخت و پاش است. به تعبير ديگر، تبذير، آن است كه مال، در غير موردش، مصرف شود هر چند كم باشد اما اگر در موردش صرف شود هر چند كه بسيار باشد تبذير نيست.[1] شايان ذكر است كه بعضي بين اسراف و تبذير فرق مي گذارند و مصرف مال در موردي كه سزاوار نيست را تبذير و در زيادتر از مقدار سزاوار را اسراف مي نامند ولي معمولاً علماي اخلاق آن دو را به يك معنا بكار مي­برند.[2]

تبذير در اعمال و اعتقادات
تبذیر فقط در مصرف اموال جریان ندارد بلکه در مورد هر چیزی که در غیر محلش بکار رفته و از حد تجاوز كند صادق است. بنابراين در امور اعتقادي و همچنين در تمام افعال و اعمال انساني متصور است:
اسراف در عقيده آن است كه درباره خود يا ديگري چيزي را كه دروغ و سزاوار نيست معتقد شود. مثلاً فرعون به علت ادعای بی­موردش(ادعای پروردگاری کردن)[3] از مسرفین شمرده شده است.
يا شخص آنچه را كه سزاوار تصديق و اعتقاد است باور نكند مانند عدم اعتقاد به خدا و نبوت پيغمبران و امامت ائمه و معاد و غيره.[4]
اسراف در افعال هم آن است كه آنچه را كه درست نيست بجاي آورد يا آنچه را سزاوار است ترك بكند، همانطور که قرآن کریم قوم لوط را بخاطر عمل قبیحشان که مردان به جاي زنان به مردان اکتفاء می کردند[5](همجنس بازی رايج شده بود) در جرگه مسرفين به حساب آورده است.[6]

تبذیر از منظر عقل و نقل
مصرف کردن دارایی که با تحمل انواع مشقّتها و سختیها به دست آمده در غیر محل صحيح آن از نظر عقلاء کاری مردود و ناپسندیده است و در قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام نیز از این عمل نهی شده است؛ آنجایی که تبذیر کنندگان برادران شیاطین خوانده شده­اند:
« و حق نزديكان را بپرداز و (همچنين حق) مستمند و وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذير مكن چرا كه تبذير كنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسيار ناسپاس بود»[7]

سبب اينكه ابليس در آيه شريفه، كافر معرفي شده است اين است كه نعمتهاي خداوند را در جهت نادرست آن و در مسير گمراه كردن مردم و دعوت و وسوسه آنان و كفران نعمت به كار برده است.[8] استفاده از كلمه تبذير در اين مورد اشاره دارد به اينكه مصرف مال درباره اين افراد، اكثراً اسراف و خروج از حد و حدود عدل نيست. آری اگر بدون نظم و برنامه، مال در ميان آنها تقسيم شود به دور از تدبير و عدل است.[9]
از جمله شیواترین أحادیثی که در این باب وارد شده است فرمایش امیرالمؤمنين علی (علیه السلام) می­باشد که به گروهی از شیعیان فرموده­اند:
هر کسی که مالی در دست اوست از فساد آن مواظب باشد، خرج کردن مال در غیر محلش تبذیر است و اسراف، چنین شخصی هر چند که نامش بر سر زبانها بگردد ولی خدای تعالی او را خوار می­سازد. کسی مالش را در غیر جایگاهش قرار نمی­دهد مگر اینکه خدای تعالی سپاس دیگران را از او برگردانده دوستی شان را متوجه دیگری می­کند و اگر کسانی هم اطراف او باشند که از او قدرداني کنند چاپلوسان و دروغگویانند(مگسانند دور شیرینی).[10]

اختلاف اسراف و تبذير به حسب اشخاص
بايد دانست كه اسراف به اعتبار اشخاص از جهت شأن و شرف و صحت و مرض و جواني و پيري و از جهت غنا و فقر و زيادي درآمد و كمي آن فرق مي­كند. ممكن است صرف فلان مقدار از مال براي لباس (مثلاً) نسبت به شخصي كه داراي فلان مقام و شخصيت در اجتماع است يا داراي فلان درآمد است اسراف نباشد در حالي­كه نسبت به كسي كه چنين ویژگی­هایی ندارد اسراف است. در روايت آمده است « بسا تهيدستي كه اسراف كننده­تر از ثروتمند است؛ زيرا ثروتمند خرج مي­كند از آنچه خداوند به او داده و فقير خرج مي­كند بي آنكه به او عطايي شده باشد».[11]

اختلاف اسراف و تبذير به حسب زمانها
ممكن هم است كه صرف مقداري از مال براي معيشت نسبت به شخصي اسراف نباشد در حالي كه اگر سال قحطي و فقر عمومي پيش آيد، صرف چنين مقدار براي همين شخص اسراف باشد در اين زمان بر او واجب مي­شود كه به كمتر از آن بسنده كند و مازاد را به ديگران كه گرفتارند بدهد، چنانچه نسبت به لباس هم چنين است، در روايت هم داريم كه بعضي از بي­خردان به حضرت امام سجاد و امام صادق و امام رضا(عليهم السلام) ايراد مي­گرفتند كه چرا شما لباس فاخر مي­پوشيد در حالي­كه اجداد شما پيامبر اكرم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) چنين نمي­پوشيدند؟
امام عليه السلام در جواب مي­فرمود: زمان رسول خدا(ص) فقر عمومي بود و پوشش مناسب آن زمان همان بود كه جد ما مي­پوشيد و خلاف آن رفتار كردن ناپسند بود ولي زمان ما زمان توسعه و گشايش است و اگر بخواهيم مانند جدمان لباس بپوشيم به ما توهين مي­كنند.[12]

اسرافي كه هميشه حرام است
بايد دانست كه سه قسم اسراف است كه براي همه و در جميع حالات حرام و اختصاص به شخص يا زمان يا جاي خاصي ندارد:
اول:ضايع كردن مال و بي­فايده كردن آن هر چند آن مال كم باشد مانند دور انداختن هسته خرما هنگامي كه قابل استفاده است (مثلاً در مناطق حاصلخيز خرما) و يا بقيه ظرف آب را ريختن در جايي كه به آن مقدار رفع نيازمندي مي­گردد.
دوم: صرف كردن مال در آنچه كه به بدن ضرر برساند چه خوردني و آشاميدني باشد و چه غير آنها. مانند خوردن چيزي پس از سيري هرگاه مضر باشد. البته مصرف مال در آنچه كه براي بدن نافع و سودمند باشد اسراف نيست.
سوم: صرف كردن مال در جاهايي كه حرام است. مانند خريدن شراب و آلات قمار و هزينه خواننده مبتذل (كه متأسفانه در بعضي از جشنها و عروسي­ها مرسوم است).[13]

عوامل تبذير
نا گفته نماند معمولاً منشأ اسراف و تبذير ناآگاهى به مشكلات و سختی تحصيل مال حلال است و اين حال (تبذیر) غالباً براى كسى پيش مى‏آيد كه ناگهان از طريق ميراث يا غير آن، مالى به دست آورده كه به رنج و كوشش خود نبوده است و مثل كسى است كه از دشوارى كسب مال حلال غافل است. زيرا كسبها و سودهاى طيّب و پاك اندك است و اقدام به بسيارى از كسبها براى آزادگان مشكل می­باشد و در مقابل اينان، كسانى هستند كه به سبب بى‏مبالاتى در تحصيل مال به هر نحو و از هر طريق كه باشد اقدام می­کنند. يكى از حكما گفته است: «به دست آوردن مال همچون بالا بردن سنگ گران به قلّه كوه است و خرج كردن آن همانند رها كردن آن است».[14] گاهي هم بخاطر غرور و فخر فروشي دست به حيف و ميل كردن اموال خود مي­زند.

آثار تبذير
از جمله اثراتي كه براي تبذير و اسراف گفته شده است ضايع كردن حق ديگران است. زیرا هر كسي به اندازه خودش حق استفاده از نعمتها و منابع طبيعي را دارد و چنين شخصي بيش از حق خويش بهره برده است كه به خاطر محدوديت اين منابع، نتيجه­اي جز ضايع شدن حق ديگري نخواهد داشت. علاوه بر اينكه دچار فقر و محروميتي خواهد شد كه يا او را بسوي دره هلاكت و نابودي سوق خواهد داد[15] و يا بايد براي گذران زندگي، خفت و ذلت دست دراز كردن به پيش ديگري را به جان بخرد.[16] از طرفي هم مورد غضب الهي واقع مي­شود؛ چرا كه از نعمتهاي الهي استفاده نامطلوب برده است و عذاب الهي در پي­خواهد داشت.[17] گاهي هم بخاطر گناهاني كه كرده است دچار يأس و نابودي مي­شود (هر گناهي اسراف و تجاوز از حد و حدود بندگي است).[18]

موارد استثناء
البته در مواردی اسراف و تبذیر جایگاهی نداشته بلکه ممدوح و مورد تأیید است. از آن جمله اموالی که برای صحت بدن مورد استفاده قرار می­گیرد[19] و یا در کارهای خیر و احسان بکار می­رود. همانطور که امام حسن مجتبی (علیه السلام) در طول عمر شریفشان سه بار تمام اموال خود را با فقراء نصف کردند. حتی اگر دو جفت کفش یا دو لباس داشتند آنها را نیز بین خود قسمت می­کردند.[20]

درمان تبذير
كسي كه قصد اصلاح خود و علاج اين رذيله را دارد ابتدا بايد درباره آيات و روايات و همچنين دلايل عقلي كه بر مفاسد اين صفت گفته شده خوب تفكر و تعقل كند. آنگاه با عزمي راسخ قدم به ميدان عمل نهد و هنگام انجام هر كاري چه خرج مال و چه انجام اعمال ديگر در موردش فكر كند كه آيا فايده اخروي يا دنيوي به حال او دارد يا خير؟ در صورتي كه جواب مثبت بود انجام دهد وإلا از آن كار دست بردارد. با اين كار با گذر زمان ملكه ميانه روي براي او حاصل خواهد شد و اسراف ريشه كن خواهد گرديد.
مصرف کردن دارایی در غیر محل خودش است هرچند اندک باشد ثمره و سرانجامش محرومیت و فقر و ناداری و عذاب الهي است.[21]






[1] ـ طریحی،فخرالدین؛مجمع البحرین،تحقیق سید احمد حسینی،المکتبه المرتضویه واژه«بذر»
[2] ـ يرادفه(أي الإسراف)التبذير. سید علی خان؛ریاض السالکین،تحقیق سید محسن حسینی امینی،چاپ دفترانتشارات اسلامی،چاپ اول،1411ق،. ج 3 ص405
[3] ـ دخان/31،یونس/83
[4] ـ طه /127« وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏»
[5] ـ أعراف/81
[6] ـ لتعديهم سبيل الفطرة و الخلقة إلى غيره عدهم متجاوزين مسرفين فقال: "بل أنتم قوم مسرفون" طباطبائی،سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القرآن،دارالکتب الإسلامیه،چاپ سوم،1394ق،ج8،ص101.
[7] ـ إسراء/27؛«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراً اِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً »
[8] ـ طباطبائی،سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیر القرآن،دارالکتب الإسلامیه،چاپ سوم،1394ق،ج13،ص85
[9] ـ مصطفوی،شیخ حسن؛التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،چاپ اول، 1416ق،ج1،واژه«بذر»
[10] ـ عن أمير المؤمنين عليه السّلام أنّه قال‏من جملة كلام خاطب به رهطا من الشيعة:« من كان له مال فإيّاكم و الفساد، فإنّ إعطاءه في غير حقّه تبذير و إسراف و هو يرفع ذكر صاحبه في الناس و يضعه عند اللّه و لم يضع امرئ ماله في غير حقّه و عند غير أهله، إلا حرمه اللّه شكرهم و كان لغيره ودّهم، فإن بقي معه منهم بقيّة ممّن يظهر الشكر له و يريه‏النصح فإنّما ذلك منه ملق و كذب...» کلینی،یعقوب،فروع کافی،تصحیح وتحقیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،1377ق،ج4،ص31،حدیث3
[11] ـ کلینی،یعقوب؛الكافي ،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص55،ح4
[12] ـ شیخ حر عاملی،محمد بن الحسن؛وسایل الشیعه،مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث،چاپ اول،سال1409ق،ج5، باب 7،ح4ـ7
[13] ـ دستغیب،سید عبدالحسین؛گناهان کبیره،دفتر انتشارات اسلامی،چاپ 16،سال1382ش،ج2،صص109ـ111
[14] ـ مجتبوی،سید جلال الدین؛علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)انتشارات حکمت،چاپ چهارم،1377ش،جلد 2ص 123
[15] ـ امام علي(ع):«ميانه روى ثروت خيز و زياده روى هلاك انگيز است» کلینی،یعقوب؛الكافي،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص52،ح4(باب القصد)
[16] ـ سید علی خان؛ریاض السالکین،تحقیق سید محسن حسینی امینی،چاپ دفترانتشارات اسلامی،چاپ اول،1411ق،ج2،ص387
[17] ـ امام صادق(ع): «خدا ميانه روى را دوست داشته و اسراف را دشمن مي دارد» کلینی،یعقوب؛الكافي،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1377ق،ج4،ص52،ح2(باب القصد)
[18] ـ زمر:53«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ»
[19] ـ فیض کاشانی،ملامحسن؛المحجه البیضاء،تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دفتر انتشارات اسلامی،چاپ چهارم،1417ق،جلد 2 ص328
[20] ـ امام خمینی،روح الله؛چهل حدیث،مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره)،چاپ بیستم،1378ش، ص 493
[21] ـ مجتبوی،سید جلال الدین؛علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)انتشارات حکمت،چاپ چهارم،1377ش، جلد2،ص 438؛همان، جلد3 ص144

 

 

 

ادامه مطلب

 

انسان‌ها براي زيستن نيازمند به مصرف‌اند. از مصرف هوا، آب و غذا گرفته تا پوشاك، انرژي و زمان. به اين منظور، بشر از آغاز خلقت به فكر توليد محصولات گوناگون براي مصرف خود و همنوعانش بوده است و كوشيده است با بهره‌گيري از مواهب بيكران و نعمت‌هاي بي‌شمار الهي، مايحتاج خويش را توليد كند.

در طول اعصار و قرون، جوامعي كه از امكانات طبيعي و منابع مادي كمتر برخوردار بوده‌اند، سعي كرده‌اند با سختكوشي بيشتر و مديريت منابع بهتر از حداقل امكانات حداكثر بهره‌برداري را داشته باشند و با تكيه بر دانش و مهارت خويش با كار و تلاش بيشتر و با روي آوردن به صنعت و فناوري كمبود منابع را جبران كنند. بعكس جوامعي كه از امكانات و منابع طبيعي و خداداد بيشتر برخوردار بوده‌اند، با تكيه بر آن منابع و استفاده نامتعارف از آنها، كوشش و تلاش كمتري براي رفع نياز‌هاي خويش از طريق صنعت و‌ فناوري به كار بسته‌اند و سعي كرده‌اند با فروش مواد خام ( نفت ذغال سنگ گاز و سنگ‌هاي معدني) ثروت ملي خويش را به ثمن بخس بفروشند و در مقابل، محصولات صنعتي كشورهاي پيشرفته را با قيمت‌هاي گزاف خريداري و نيازهاي مصرفي خود را برطرف كنند.
از سوي ديگر، مردمان جوامع سرمايه‌دار (برخوردار از مواهب طبيعي ) با تكيه بر ثروت‌هاي ملي و خدادادي خويش، به مصرف‌گرايي و ولخرجي در مصرف خو گرفته‌اند و مصرف نامتعارف، جزو عادات ثانويه آنها شده است. متأسفانه نمونه اين وضعيت را در كشورمان بخوبي مي‌توان مشاهده كرد. نگاهي گذرا به آمار و ارقام مصرف انرژي و مواد غذايي اصلي در كشور و مقايسه آن با چند كشور صنعتي بيانگر اين حقيقت تلخ است.

براساس گزارش موسسه ماركت اوراكل، ايران از نظر ارائه بنزين ارزان سومين كشور و از نظر ميزان يارانه پرداختي به اين كالا نخستين كشور در ميان كشورهاي جهان است و بيش از 36 درصد كل مصرف بنزين خاورميانه در سال 2007 در ايران مصرف ‌شده است. متوسط مصرف سوخت خودروهاي بنزيني در كشورمان حدود 11 ليتر در روز است در حالي كه متوسط مصرف سوخت در كشورهاي ديگر نظير آلمان و ژاپن 5/2، در انگليس 5/3، در فرانسه 9/1، در كانادا 5/6 و در كشور آمريكا 3/7 ليتر در روز است. هر 10سال يكبار ميزان مصرف سوخت در ايران 2 برابر مي‌شود؛ اما اين نرخ رشد در مقياس جهاني يك تا 2 درصد بيشتر نيست و ميزان سوخت مصرفي جهان در حدود هر 50 سال يكبار 2برابر مي‌شود. يعني ايران در مقايسه با ميانگين جهاني 4 تا 5برابر بيشتر سوخت مصرف مي‌كند. هم‌اكنون 9 درصد سوخت جهان در ايران و از سوي تنها يك درصد جمعيت جهان مصرف مي‌شود و هر ساله بيش از 38درصد از بودجه سالانه دولت ايران به يارانه بنزين اختصاص مي‌يابد، در حالي كه در صورت مصرف استاندارد، ايران مي‌تواند يكي از صادركنندگان بنزين باشد.

سرانه مصرف نان در ايران به گفته معاون وزير بازرگاني حدود 160 كيلوگرم در سال است كه نسبت به كشورهاي اروپايي نظير فرانسه (56 كيلوگرم) و آلمان (70‌‌كيلوگرم) بيش از 2 تا 3 برابر است. به اذعان رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس يارانه نان طي سال‌هاي اخير به طور متوسط سالانه بيش از 30 درصد رشد داشته است و امسال اين رقم بالغ بر 26 هزار ميليارد ريال است و ادامه اين روند در 10 سال آينده با رشد متوسط 15 درصد بدون در نظر گرفتن افزايش يارانه قيمت نان، ميزان يارانه پرداختي به 600 هزار ميليارد ريال خواهد رسيد.

براساس گزارش صندوق بين‌المللي پول، ايران دومين كشور جهان از نظر پرداخت يارانه انرژي با رقم 37 ميليارد دلار مي‌باشد. مصرف سرانه انرژي در ايران به ازاي هر نفر بيش از 5 برابر مصرف سرانه كشوري مانند اندونزي با 225‌‌ميليون نفر جمعيت، 2برابر چين با يك ميليارد و 300‌ميليون نفر جمعيت و 4 برا بر كشور هند با يك ميليارد و 122‌ميليون نفر جمعيت است كه با مقايسه شاخص شدت مصرف انرژي در ايران با بسياري از كشورهاي جهان، شاهد وضعيت ناهنجار بهره‌برداري از انرژي هستيم. در بخش ساختمان و مسكن ايران براساس آمار و ارقام منتشر شده، متوسط مصرف انرژي به ازاي هرمترمربع در ايران 6/2 برابر متوسط مصرف در كشورهاي صنعتي است كه در بعضي شهرهاي كشورمان، اين رقم به حدود 4 برابر مي‌رسد.

الگوي مصرف آب آشاميدني بر اساس اعلام بانك جهاني براي يك نفر در سال، يك متر مكعب و براي بهداشت در زندگي به ازاي هر نفر، 100 متر مكعب در سال است. بر اين اساس، در كشور ما 70 درصد بيشتر از الگوي جهاني آب مصرف مي‌شود!

از نظر مصرف برق هم ايران نوزدهمين كشور پرمصرف برق در دنياست و دولت سالانه يارانه‌ 4000‌‌ميليارد توماني براي برق در نظر مي‌گيرد. دكتر داوودي، معاون اول رئيس‌جمهور در همايش ملي نگاه قدسي به آب گفته است كه سرانه مصرف آب ايراني‌ها 5‌‌برابر سرانه مصرف جهان است.

مديرعامل سابق شركت ملي پالايش و پخش فرآورده‌هاي نفتي در خصوص ميزان مصرف گاز ايران گفته است: ايران پس از كشورهاي آمريكا و روسيه در رتبه سوم مصرف جهان قرار دارد؛ ميزان مصرف گاز طبيعي در ايران از 68 ميليارد متر مكعب در سال 2001 با متوسط رشد سالانه 3/10 درصد به 123 ميليارد متر مكعب در سال 2008 رسيده و پيش‌بيني مي‌شود در سال 2012 ميلادي ميزان مصرف به 277 ميليارد متر مكعب برسد و با ادامه اين روند در سال‌هاي آينده ايران به يك مصرف كننده بزرگ گاز طبيعي در جهان تبديل خواهد شد.

اين در حالي است كه دولت در سال گذشته 134هزار ميليارد ريال يارانه گاز به مشتركان بخش خانگي تعلق داده است. سرانه مصرف شكر در ايران 29كيلوگرم است و ميانگين مصرف شكر در جهان 22كيلوگرم است.

تحقيقات كارشناسان نشان مي‌دهد ايراني‌ها 30‌درصد بيشتر از ميانگين جهاني روغن مصرف مي‌كنند و همچنين مصرف ميوه در ايران 4 برابر استاندارد جهاني است.

همان‌طور كه مشاهده مي‌كنيم، مقايسه ميزان مصرف در بخش‌هاي مختلف با ديگر كشورها، نشان‌دهنده وضعيت بسيار نامطلوب مصرف در همه زمينه‌ها است و جالب‌تر اينجاست كه ساليانه نزديك به 2/12 هزار ميليارد تومان يارانه واقعي و 78 هزار ميليارد تومان يارانه پنهان پرداخت مي‌كنيم كه در مجموع مبلغ كل يارانه آشكار و پنهان دولت چيزي در حدود 90 هزار ميليارد تومان است. براستي چرا در كشوري كه مردم آن مسلمانند و با آموزه‌هاي ديني و اسلامي در زمينه چگونگي مصرف آشنا هستند، بايد شاهد چنين آماري باشيم؟

بنابر گزارش معاون امورگمركي گمرك، ايران با واردات نزديك به 5 ميليون تن گندم در11 ماهه اول سال87 به يكي از بزرگترين كشور‌هاي وارد كننده اين محصول در جهان تبديل شده است ؛ به اين ترتيب امسال با واردات 6 ميليون تن گندم به ارزش تخميني 2 ميليارد و 400 ميليون دلار، ايران پس از 10 سال به بزرگ‌ترين وارد كننده گندم تبديل مي‌شود. بنا بر گزارش معاون امور گمركي گمرك ايران،در سال 1387 ارزش كل واردات كشور حدود 5/51ميليارد دلار بوده، در حالي كه كل صادرات ايران در اين سال 21ميليارد دلار ارزش داشته است (واردات نزديك به 5/2برابرصادرات بوده است).

هم‌اكنون 9 درصد سوخت جهان در ايران و از سوي تنها يك درصد جمعيت جهان مصرف مي‌شوداز سوي ديگر، از آنجا كه اقتصاد ما يك اقتصاد دولتي است، هزينه‌هاي يارانه‌اي دولت براي كالاهاي مصرفي و انرژي بسيار بالاست (حدود 90‌هزار ميليارد تومان در سال) و اين امر لطمات شديدي را به اقتصاد ما وارد مي‌كند؛ زيرا در آمدهاي نفتي و صادراتي را كه بايد صرف امور زير بنايي و عمراني شود، به خود اختصاص مي‌دهد و حذف آن نيز علاوه بر افزايش فاصله‌هاي طبقاتي، فشار شديدي را بر اقشار محروم جامعه وارد مي‌كند؛ لذا بايد با مديريت صحيح و مدبرانه مصرف ، در سطوح فردي، سازماني و ملّي از هزينه‌هاي مازاد و بي رويه كاست و آنها را صرف امور توليد و بسترسازي براي توسعه كشور در زمينه‌هاي مختلف نمود تا بتدريج فاصله ميان توليد و مصرف (صادرات و واردات) به ميزان معقولي برسد. به اين منظور، در راستاي مديريت صحيح مدبّرانه مصرف در هر يك از سطوح فوق، راهكارهايي ارائه مي‌شود:

الف) سطح فردي:

- تغيير باورهاي افراد از مصرف متعارف و مورد نياز و چگونگي درست مصرف كردن

- آشنايي با روش‌هاي صرفه جويي در مصرف (بويژه در مورد مصرف انرژي .)

- پرهيز از تجمل گرايي و رفاه‌زدگي.

- پرهيز از چشم و همچشمي در خريد اموال و اقلام مصرفي و تزئيني ( اسباب و اثاثيه منزل .)

- آشنايي با توصيه‌ها و دستورات دين اسلام در مورد قناعت، صرفه جويي و اسراف.

- آشنايي با آسيب‌ها و زيان‌هاي ناشي از مصرف بي‌رويه بر اقتصاد كشور و منابع ملي.

- تعهد و خويشتنداري ( تقوا ) شخصي و مقابله با وسوسه‌هاي نفساني و هوس‌پروري (بويژه در تجمل‌گرايي.)

- خريد مايحتاج منزل به ميزان لازم و متعارف و در حد استفاده معقو ل و متعادل.

- درك اين حقيقت كه مصرف بي‌رويه و نابجاي ثروت‌هاي خدادادي، باعث تباهي نعمت‌هاي الهي و خيانت به آيندگان است.

ب ) سطح ملّي:

- جلو‌گيري از هدر رفتن آب، برق، گاز و ديگر سرمايه‌هاي ملي به علت فرسودگي شبكه انتقال و توزيع و يا عدم ذخيره‌‌‌سازي مناسب آنها.

- ساماندهي توزيع يارانه‌ها به كالاهاي اساسي و انرژي مصرفي براساس استاندارد ميزان مصرف سرانه و پرداخت هزينه مازاد مصرف از سوي خود افراد.

- فرهنگ‌سازي براي مصرف متعادل و منطقي و ايجاد الگوي صحيح مصرف در جامعه از طريق آموزش و پرورش، رسانه‌ها و... بويژه از طريق سينما و تلويزيون در فيلم‌ها و سريال‌ها.

- وضع قوانين و مقررّات لازم براي اجراي الگوي صحيح مصرف در جامعه و پرهيز از مصرف بي‌رويه.

- برخورد قانوني با متخلّفان و تضييع كنندگان منابع و منافع ملي.

- تسريع در پروژه‌هاي زيربنايي كه مي‌توانند به ذخيره‌سازي انرژي و منابع طبيعي كمك كنند مثل سد سازي، راه‌اندازي پالايشگاه‌ها و مجتمع‌هاي پتروشيمي، شبكه‌هاي انتقال و توزيع آب، گاز و برق، نيروگاه‌هاي هسته‌اي و....

- توليد و توزيع كالاهايي كه مي‌توانند در مصرف جامعه صرفه‌جويي ايجادكنند مثل لامپ‌هاي كم‌مصرف.

- اجراي آيين نامه‌ها و مقررات مهندسي كه به بهينه سازي ساختمان‌ها در مصرف انرژي كمك مي‌كند.

- نظارت دقيق بر توليد كالاهاي اساسي مثل نان، گوشت، برنج، روغن، شكر، سيفي جات، ميوه جات با كمترين ضايعات و استفاده از روش‌هاي مكانيزه در توليد اين محصولات به منظور افزايش توليد با حداقل هزينه ممكن و كيفيت مطلوب.

-‌ استفاده بيشتر و بهتر از مواد قابل بازيافت در توليد محصولات جديد و كاهش آلودگي‌هاي محيطي.

- اعمال ممنوعيت‌هاي قانوني و بودجه‌اي براي سفرهاي غيرضروري و همايش‌ها و اجلاس‌هاي ناكارآمد دستگاه‌هاي دولتي.

- نظارت بر ميزان انرژي مصرفي از سوي اصناف، بازار و مشاغل آزاد و اعمال برخوردهاي قانوني با مسرفين (بويژه در مورد آب وبرق .)

- دقت در خاموشي چراغ‌هاي معابر عمومي، بزرگراه‌ها و خيابا‌ن‌ها پس از روشنايي هوا و چراغاني‌هاي پيوسته كوچه‌ها و محلّه‌ها در جشن‌ها و مناسبت‌ها.

اميرهوشنگ آذردشتي
كارشناس ارشد مديريت
جام جم

 

ادامه مطلب

 

همشهری، نگار پدرام - سال‌هاست که دیگر نمی‌توان نقش تبلیغات را در خرید کالاها و استفاده از خدمات نادیده گرفت.

اگرچه تبلیغات ابزاری برای اطلاع‌رسانی هستند اما همین ابزار گاه در خدمت سرمایه‌داری قرار گرفته و اهداف آنها را محقق می‌کنند. از سوی دیگر با فراگیر شدن شبکه‌های تلویزیونی داخلی و ماهواره‌ای، نوع دیگری از تبلیغ نیز در خدمت سرمایه‌داران قرار گرفته است؛ به این معنا که تبلیغات رسانه‌ای دیگر تنها یک مونولوگ برای معرفی کالا نیستند؛ بلکه چنان در لایه‌های مختلف فرهنگ و هنر نفوذ کرده‌اند که به سختی می‌توان تبلیغ و معرفی کالا را از اشاعه و رواج آن تفکیک کرد.

به‌عنوان نمونه این روزها نمی‌توان گفت که مصرف‌گرایی حاصل تبلیغات تولید‌کنندگان است یا نتیجه استفاده از تولیداتی خاص در فیلم‌ها و سریال‌ها؟ به عبارت دیگر آیا تبلیغات، مردم را به مصرف بیشتر سوق می‌دهند یا کالاهای فرهنگی به‌عنوان پوشش روی کالاهای اقتصادی را گرفته‌اند؟در حقیقت چندی است رسانه‌ها به‌طور غیرمستقیم مروج نوع جدیدی از زندگی هستند که با نظام سرمایه‌داری هماهنگی بیشتری دارد و کمتر به عواقب سوء اجتماعی و فرهنگی تبلیغات پرداخته می‌شود.

اگرچه نمی‌توان همه آگهی‌ها را به بهانه خدمت به سرمایه‌داری کنار گذاشت و صاحبان کالاها را از استفاده از ابزار قدرتمند تبلیغات منع کرد. اما با توجه به تاثیر مثبت و منفی تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه پرنفوذ تلویزیون بر نسل آینده، باید به فکر راه‌چاره بود.

دکتر داوود صفایی درباره نقش آگهی‌های تجاری در ترویج مصرف‌گرایی معتقد است: در دهه دوم انقلاب، آگهی‌ها شروع شد و گسترش یافت. از آنجا که تلویزیون مهم‌ترین و پرمخاطب‌ترین وسیله برای تبلیغ بود؛ به‌شدت مورد توجه تولید‌کنندگان قرار گرفت. از سوی دیگر تبلیغ تجاری و مصرف‌گرایی چنان در جامعه رواج یافت که ارزش‌های جدیدی را برای مخاطب به‌وجود آورد.

ایــن کــارشــناس علوم ارتباطات می‌افزاید: این روزهای اهمیت آدم‌ها با کالاهای مصرفی آنها تعیین می‌شود. البته نمی‌توان گفت که تجمل گرایی و ظاهر‌سازی‌ تنها به وسیله تلویزیون رواج می‌یابد. این روزها رونق بازارهای تجاری و مغازه‌های رنگارنگ نیز باعث شده که آنها به‌عنوان یک بیلبورد تبلیغاتی، در خدمت مصرف‌گرایی باشند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است ما از منظر ارتباطات و از دیدگاه رسانه‌شناسی به پدیده مصرف می‌نگریم در حالی که عوامل دیگری نیز در مصرف‌گرایی مؤثرند و شاید بیشتر از رسانه‌ها در تربیت نسل جدید، بدون توجه به الگوهای مصرف تاثیر داشته باشند. گفت‌وگوهای شخصی، مهمانی‌ها و مراسم عروسی و عزا، سفرهای خارجی و تعامل با سایر کشورها نیز در شکل‌گیری مصرف‌گرایی نقش دارند و حتی ارتباطات غیرکلامی نیز مصرف‌گرایی را بین نسل جوان در مقایسه با نسل قبل تشدید کرده است.

وی همچنین معتقد است برنامه‌های رسانه‌های خارجی، فیلم‌ها و سریال‌های مختلف، به شکل گسترده مصرف‌گرایی را ترویج کرده و تاثیر آنها بسیار بیشتر از رسانه‌های داخلی است. در حقیقت امروز تلویزیون همچون گذشته ارزش‌های خاص را در بین مخاطبان درونی نمی‌کند؛ بلکه شبکه‌های خارجی جنبه تجاری بیشتری داشته و مخاطب به شکل غیرمستقیم به مصرف‌گرایی گرایش یافته و برای به دست آوردن خواسته‌های خود ناچار است بیشتر از قبل کار کند.

دکتر صفایی به مشکلات ناشی از مصرف‌گرایی اشاره می‌کند: مصرف‌گرایی یا مصرف‌زایی مشکلات اجتماعی و روانی را نیز به همراه دارد. چون مخاطب وقتی در مقابل کالا‌های رنگارنگ قرار می‌گیرد برای به دست آوردن آنها ناچار است تلاش کند به همین دلیل بعد از مدتی بخشی از زندگی مردم صرف کسب درآمد بیشتر برای خرید کالاها می‌شود.وی در ادامه به تبلیغات در کشورهای سرمایه‌داری اشاره کرده و می‌گوید: کشورهای صنعتی برای رسیدن به مرحله‌ای از رشد و به‌دست‌آوردن سود بیشتر ممکن است در برنامه‌های رسانه‌ای خود به موضوع مصرف‌گرایی توجه چندانی نداشته باشند چون آنها مصرف‌گرایی را نیز لازمه رشد صنعتی کشورشان می‌دانند.

صفایی پیشنهاد می‌دهد: با توجه به وضع موجود و اوضاع جهانی که سرمایه‌داری بر آن حاکم است، این تصور شکل گرفته که مسیر توسعه تنها از طریق مصرف‌گرایی طی می‌شود؛ در چنین شرایطی باید با آموزش غیرمستقیم نسل جوان را نسبت به عواقب مصرف‌گرایی آگاه کرد. به‌نظر می‌رسد برای ایجاد این آگاهی مطبوعات مؤثرتر از تلویزیون باشند چون شرایط تلویزیون ایجاب می‌کند که برای حیات خود به آگهی‌ها اتکا داشته و نتواند نظارت درستی بر آنها اعمال کند.

یکی از عواقب توسعه

علی مقدسی، معاون روابط عمومی صدا‌و‌سیما نیز مصرف‌گرایی را یکی از عواقب و نتایج توسعه دانسته و می‌گوید: اگر توسعه و شرایط نظام‌های توسعه یافته را بپذیریم، مصرف‌گرایی هم جزیی از آن است و نمی‌توان آن را انکار کرد. البته انتظار می‌رود رسانه‌ها نسبت به عواقب مصرف‌گرایی آگاه باشند و برای جلوگیری از عواقب سوء آن تلاش کنند.

وی می‌افزاید: نمی‌توان اهمیت تبلیغات را برای رسانه‌های داخلی نادیده گرفت. به هر حال آگهی‌های تجاری منبع درآمد خوبی برای رسانه‌ها هستند که با حذف آنها عملکرد و قدرت رسانه‌ها در سایر حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و...نیز کاهش می‌یابد. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که آگهی‌های تجاری ممکن است به نوعی مروج مصرف‌گرایی باشند. بنابراین حذف آگهی‌ها برای رسانه نتایج خوبی در بر ندارد و فقط باید با راهکارهایی پخش آنها را نظارت کرد یا با برنامه‌های جداگانه و خاص دیگر اثرات منفی تبلیغات را خنثی کرد. به‌نظر می‌رسد مدتی است در برنامه‌های صدا و سیما تلاش‌هایی در زمینه کاهش اثرات منفی آگهی‌ها انجام می‌شود و سمت و سویی در جهت کاهش مصرف‌گرایی صورت گرفته که به‌زودی نتایج آن را خواهیم دید.

ارزش‌هایی همخوان با مصرف گرایی

دکتر عبدالله‌گیویان، استاد دانشکده صدا و سیما درباره ترویج مصرف‌گرایی در برنامه‌ها و آگهی‌های تلویزیونی معتقد است: نمی‌توان انکار کرد که رسانه تلویزیون در حال حاضر مصرف بیشتر را تبلیغ می‌کند. اما باید این موضوع را با توجه به شرایط اجتماعی در نظر گرفت. در حقیقت باید دید که چه عواملی در منظومه‌ای از ارزش‌های فرهنگی وجود دارد که باعث ترویج مصرف‌گرایی می‌شود؟

وی معتقد است که تلویزیون آنچه در جامعه وجود دارد را بازنمایی می‌کند. وی می‌افزاید: رسانه‌های ملی و کارمندان آن از مریخ نیامده‌اند. آنها نیز همچون سایر افراد جامعه زندگی کرده و با ارزش‌های حاکم آشنا هستند. برنامه‌های این افراد بازتاب شرایط موجود در جامعه است. واقعیت این است که در جامعه ما مصرف‌گرایی رواج یافته و تلویزیون هم دانسته یا نادانسته آن را به مردم برمی‌گرداند.

گیویان با بیان اینکه گاه رسانه‌ها برخی ارزش‌ها را به شکل خاص ترویج می‌دهند، درباره اصلاح این روش ترویج می‌گوید: ممکن است رسانه‌ها بدون برنامه‌ریزی و تنها آنچه را که در جامعه وجود دارد بازتاب دهند اما گاه می‌بینیم که رسانه‌ها و به‌ویژه تلویزیون ارزش یا ارزش‌های خاصی را بیش از بقیه مورد توجه قرار داده و برنامه‌هایی را براساس آنها می‌سازد که این ارزش‌ها در اغلب موارد با مصرف‌گرایی همخوانی دارند.

وی پیشنهاد می‌دهد: باید ببینیم که آیا می‌توانیم از نظر فرهنگی به یک وفاق برسیم و الگوی صحیح مصرف را پیدا کنیم؟ این امر بدون حمایت رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه پرمخاطب تلویزیون امکانپذیر نیست؛ چون در شکل آرمانی رسانه‌ها مشوق مصرف نیستند و صرفا اطلاع‌رسانی می‌کنند. اما واقعیت این است که از این شکل آرمانی فاصله گرفته‌ایم.

گیویان درباره آگهی‌های بازرگانی نیز معتقد است: حضور تبلیغات بخشی از مصرف‌گرایی است. به این معنا که آگهی‌ها سعی دارند کالا یا خدمتی را برای مخاطب مهم جلوه دهند اما به روشنی نمی‌توان گفت که آیا باید این فضای تبلیغی صرف را نیز با توجه به الگوهای درست مصرف تلطیف کرد یا خیر؟ چون آگهی‌دهنده برای معرفی محصول خود ناچار است از ابزاری استفاده کند که مخاطب به خرید کالا یا استفاده از آن ترغیب شود و نمی‌توان او را از این کار منع کرد.

وی در ادامه به مسئولیت رسانه‌ها اشاره کرده و می‌گوید: در شرایط موجود مسئولیت رسانه بیشتر است. رسانه باید در کنار پخش آگهی‌ها فعالیت‌های فرهنگی داشته باشد که با کمک آنها در مخاطب یک سری ارزش و فضیلت اخلاقی درونی شود؛ ارزش‌ها و فضایلی که در مقابل پیام‌ها بازرگانی باشد.

 

 

ادامه مطلب

 

« قَالَ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ(ع): «عَلَیْکَ بِالِاقْتِصَادِ وَ اِیَّاکَ وَ الْاِسْرَافَ فَاِنَّهُ مِنْ فِعْلِ الشَّیْطَنَةِ؛بر تو باد به میانه روی و پرهیز کن از اسراف زیرا اسراف از کارهای شیطان است.»(1)

یکی دیگر از هشدارهای اجتماعی در فرهنگ دینی موضوع «اسراف» و «تبذیر» و ریخت و پاش‏ها و ولخرجی‏های بی‏حد و حساب است.

لغت‏شناسان در تعریف و ترسیم اسراف گفته‏اند:

«تجاوز الحد فی کل فعل یفعله الانسان و ان کان ذلک فی الانفاق اشهر و یقال تارة اعتبارا بالقدر و تاره بالکیفیة؛خارج شدن انسان از حد و مرز در هر کاری که انجام می‏دهد را اسراف گویند گر چه این معنی در انفاق مشهورتر است و اسراف هم گاهی در اندازه و مقدار (یک چیز است) و گاهی در کیفیت و چگونگی آن.»(2)

واژه «اسراف» و «تبذیر» در برابر واژه «اقتصاد» و «اعتدال» قرار دارند و با اندک تفاوتی یک مفهوم و پیام را می‏رسانند.

با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت (اسراف و تبذیر) چنین به نظر می‏رسد که وقتی این دو در مقابل هم قرار می‏گیرند اسراف به معنی خارج شدن از حد اعتدال، بی آن که چیزی را ظاهرا ضایع کرده باشد، مثل این‏که، ما لباس گرانقیمتی بپوشیم که بهایش صد برابر لباس مورد نیاز ما باشد یا غذای خود را آنچنان گرانقیمت تهیه کنیم که با قیمت آن بتوان عده زیادی را آبرومندانه تغذیه کرد. در این جا از حد گذرانده‏ایم ولی ظاهرا چیزی نابود نشده است اما:

«تبذیر» و ریخت و پاش، آن است که چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع بینجامد مثل این که برای دو نفر میهمان غذای ده نفر را تهیه کنیم آنگونه که بعضی از جاهلان چنین می‏کنند و به آن افتخار می‏نمایند و باقی مانده را در زباله‏دان می‏ریزند و اتلاف می‏کنند.»(3)

البته گاهی هم می‏شود که در کاربردها، این دو واژه در یک معنی به کار می‏رود و به اصطلاح عطف تفسیری می‏شوند، امام علی(ع) در نهج البلاغه می‏فرماید:

«اَلَا وَ اِنَّ اِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ اِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الآخِرَةِ وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ

یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن تبذیر و اسراف است. ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلندمرتبه کند اما مسلما در آخرت پست و حقیر خواهد کرد. در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.»(4)

از حدیث آغاز نوشتار و این حدیث شریف معلوم شد که:

1ـ میانه‏روی و اقتصاد و اعتدال یک فضیلت انسانی و رفتار سالم اجتماعی است.

2ـ اسراف و تبذیر خارج شدن از حد و مرز فضیلت است و به عنوان رذیلت شناخته می‏شود.

3ـ اهمیت پرهیز از اسراف به اندازه‏ای است که امام معصوم(ع) با به کارگیری واژه «ایاک» و نیز کلمه «الا» هشدار می‏دهد و مردم را به آگاهی و بیداری فرا می‏خواند.

از آیات و روایات کاملاً این معنا به دست می‏آید که افراط و تفریط و خروج از خط اعتدال در هر کاری مذموم و ناپسند است. زیست شایسته در سایه معتدلانه حرکت کردن و مقتصد بودن امکان‏پذیر است. بی‏تردید نعمت‏ها و مواهب موجود در کره زمین از سوی خدای رب العالمین به گونه‏ای تنظیم و تقدیر شده است که برای ساکنان زمین کافی است و همه می‏توانند در سایه بهره‏گیری درست از آن مواهب استفاده بهینه ببرند، لیکن خرج‏های بیهوده و مصرف کردن‏های بی‏اندازه این نعمت را هدر می‏دهد و چه بسا اسراف و تبذیر در گوشه‏ای از جهان و منطقه‏ای از زمین دلیل محرومیت انسان‏های دیگری در منطقه‏ای از جهان گردد. و نیز بدمصرف‏کردن و بی‏رویه بهره‏برداری کردن از منابع طبیعی و نعمت‏های خدادادی نسل‏های آینده را دچار محرومیت و تهدید قرار می‏دهد.

به همین جهت قرآن کریم با عبارت‏های گوناگون، مسلمانان را از این بلای خانمانسوز و جهانسوز پرهیز داده و فرموده است:

«کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ و (از نعمت‏های الهی) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‏دارد.»(5)

قرآن مسرفان را چهره‏های منفور پیش خداوند معرفی کرده زیرا آنان با این رفتار غیرانسانی و غیراسلامی از حد و حدودی که خداوند تعیین کرده و انبیای او اعلام کردند پا را فراتر نهاده و رهنمودهای حکیمانه و واقع‏بینانه را نادیده گرفته‏اند.

روشن است آن که قانون شکنی می‏کند و حرکت قوانین انسان ساز و جامعه ساز را رعایت نمی‏کند پیش قانونگذار عالم و عادل چهره ناپسند و مبغوضی خواهد داشت.

باز در قرآن مجید می‏خوانیم:

«اِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْاَرْضِ وَ اِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین؛فرعون، برتری‏جویی در زمین داشت و از اسرافکاران بود.»(6)

اسراف‏کاری را روش فرعون می‏شمارد و اسراف را یک برنامه فرعونی قلمداد می‏کند.

و در جای دیگر اسراف کاران و مبذّران را برادران شیطان می‏نامد:

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذیرا؛ اِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُورا؛ و حق نزدیکان را بپرداز (و همچنین حق) مستمند وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطنند. و شیطان در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود.»(7)

گر چه اسراف به معنای گسترده هرگونه تجاوز از حد در هر کاری است که انسان انجام می‏دهد اما بیشتر در مورد هزینه‏ها و خرج‏های مالی گفته می‏شود و حتی انفاق و کارهای خوب را نیز شامل می‏شود. قرآن در سوره فرقان اسراف را در برابر سخت‏گیری و بخل و فشرده‏دستی قرار داده و می‏فرماید:

«وَ الَّذِینَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواما؛(بندگان شایسته خداوند) کسانی هستند که به هنگام انفاق نه اسراف می‏کنند و نه سخت‏گیری و بخل می‏ورزند بلکه میان این دو حد اعتدال و میانه را می‏گیرند.»(8)

مصادیق اسراف
معمولاً هر کسی واژه «اسراف» را می‏شنود، موضوع ولخرجی، زیاده‏روی و تجاوز از حد و شأن اجتماعی به ذهن او می‏رسد، لیکن در لابه‏لای کلمات نورانی پیشوایان معصوم(ع) اشارات لطیفی به مصداق‏ها و موارد اسراف شده است که اشاره به آن در این بخش از نوشتار، خالی از فایده نیست و می‏تواند هشداری اجتماعی برای کسانی باشد که از این گونه اسراف‏ها غافلند یا این‏گونه امور را در ردیف معانی و مصادیق اسراف به شمار نمی‏آورند.

دورافکندن هسته خرما و...
بشر بن مروان گوید خدمت امام صادق(ع) رسیدیم، آن حضرت دستور داد مقداری خرما آوردند یکی از افراد پس از خوردن خرما هسته‏های آن را دور می‏انداخت، حضرت دستش را گرفت و فرمود:

«لَا تَفْعَلْ اِنَّ هَذَا مِنَ التَّبْذِیرِ وَ اِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ این کار را نکن، این حیف و میل است و خداوند تباهکاری را دوست ندارد.»(9)

شاید آن روز این معنا در اندیشه افراد درست جا نمی‏افتاد. اما امروز بشر با پیشرفت علوم و زیادی جمعیت جهان، سخت به این موضوع توجه کرده تا آنجا که می‏کوشد از همه چیز استفاده بهینه کند و با بازیافت از زباله بهترین کود و از تفاله‏ها بهترین وسیله مورد نیاز و حتی از فاضلاب‏ها به وسیله تصفیه، آب قابل استفاده را برای کشاورزی به دست آورد.

یقینا از چیزهایی مانند هسته خرما با دستگاه‏ها و امکانات مدرن امروز می‏توان غذا برای دام‏ها و مرغ‏ها تهیه کرد که مواد غذایی آن به مراتب از علوفه‏ها و دانه‏های دیگر بیشتر و بهتر است.

آن روزی که امام صادق(ع) نسبت به دور ریختن هسته خرما هشدار داد ابزار و وسیله تبدیل آن به این‏گونه استفاده‏ها نبود اما امام(ع) با آگاهی همه‏جانبه از مسائل اجتماعی و انسانی و حتی طبیعی و تجربی این گونه رهنمود را با هشدار به هم آمیخته است.

در همین راستا امام(ع) از دور ریختن آب باقی مانده در ته ظرف نیز نهی کرده و آن را از مصادیق اسراف برشمرده و می‏فرماید:

«اَدْنَی الْاِسْرَافِ هِرَاقَةُ فَضْلِ الْاِنَاءِ وَ ابْتِذَالُ ثَوْبِ الصَّوْنِ؛ کمترین اندازه اسراف دور ریختن ته مانده ظرف (آب یا غذا) و تبدیل لباس بیرون به لباس خانه و دم دستی است.»(10)

در نگاه امام صادق(ع) آن‏که از ظرف آب یا غذا زاید مقداری می‏نوشد و می‏خورد و باقیمانده آن را دور می‏ریزد مسرف است. زیرا با آن باقی مانده آب یا غذا می‏توان تشنه‏ای را سیراب و گرسنه‏ای را سیر کرد یا دست کم درخت و گیاه و گلی را شاداب کرد و حیوانی را از گرسنگی و تشنگی نجات داد.

نگاه ژرف امام(ع) در رابطه با پوشیدن لباس نیز قابل تأمل و دقت است کسی که بین لباس کار و لباس میهمانی فرقی نمی‏گذارد و هر کدام دم دست بود برای کار یا مثلاً نماز و مجالس می‏پوشد این هم به گونه‏ای گرفتار رذیلت اسراف شده است.

از امام کاظم(ع) سؤال شد که آیا داشتن ده پیراهن اسراف است؟ فرمود: «خیر، بلکه داشتن پیراهن زیاد باعث می‏شود که پیراهن‏هایش بیشتر عمر کند. اسراف آن است که لباس بیرونت را در جای کثیف بپوشی.»(11)

بنابراین بسیاری از چیزهایی که به نظر ما اسراف به شمار نمی‏رود در نگاه پیشوایان دینی از مصادیق اسراف به حساب آمده است.

از جمله موارد اسرافی که در روایات دینی به آن اشاره شده می‏توان موارد ذیل را برشمرد:

هر چه دلت بخواهد خوردن(12)

به بدن ضرر و صدمه وارد کردن(13)

به هنگام وضو آب زیاد مصرف کردن(14)

حلال‏ها را حرام شمردن و خون ریختن(15)

بیش از شأن و موقعیت اجتماعی مصرف کردن (در پوشیدن و خوردن و خریدن)(16)

و به کارهای باطل نازیدن و به کار خیر بی‏رغبتی نشان دادن(17)

عیب ملی
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای در خطبه‏های عید فطر سال 86 ضمن شمارش درس‏های ماه رمضان یکی از درس‏ها را «سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران» برشمردند و در ادامه به بلا و عیب بزرگ ملت ایران اشاره کردند و فرمودند:

«ما مردم مسرفی هستیم، ما اسراف می‏کنیم، در آب، در نان، اسراف در وسایل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین، کشوری که تولیدکننده نفت است واردکننده فرآورده نفت -بنزین- است. این تعجب‏آور نیست؟ هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم برای این که بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان می‏خواهد ریخت و پاش کنند. ما ملت به عنوان یک عیب ملی به این نگاه کنیم، اسراف بد است.»(18)

در رساله «اجوبة الاستفتائات» سؤال 1469 از ایشان پرسیده شده: «گفته می‏شود که استفاده از نیروی برق برای روشنایی بیشتر از مقدار نیاز اسراف محسوب نمی‏شود آیا این سخن صحیح است؟»

ایشان جواب داده‏اند:

«شکی نیست که استفاده و مصرف هر چیزی حتی نیروی برق و نور و چراغ بیشتر از مقدار نیاز اسراف محسوب می‏شود. آنچه صحیح است سخن منقول از رسول اللّه(ص) است که می‏فرماید:«لا اسراف فی خیر». در کار خیر، اسراف وجود ندارد.»(19)

از مصادیق اسراف که از گرفتاری‏های اجتماعی و آسیب‏ها و آفت‏های خانوادگی جامعه ما به شمار می‏رود و نوعی غرب‏زدگی و چشم و هم‏چشمی هم چاشنی آن شده است، موضوع و پدیده «تجمل‏گرایی» و «تشریفات» و رو آوردن به زندگی‏های پرزرق و برق و پرهزینه و خرج‏های اضافی است. به گونه‏ای که آن اندازه گرفتار شده‏ایم که:

جمال زندگی را با تجمل‏گرایی سودا کرده‏ایم و شرافت را قربانی تشریفات نموده‏ایم و بالاخره آنچه باید وسیله زندگی باشد را هدف زندگی قرار داده و درباره آن به مسابقه پرداخته‏ایم.

این اسراف‏ها و ریخت و پاش‏های جدید و مدرنی است که بسیاری از خانواده‏ها را فرا گرفته و سوگمندانه در رسانه‏ها به نمایش گذاشته می‏شود و فرهنگ رفاه‏زدگی و تجمل‏گرایی را عملاً رواج می‏دهد.

از مقام معظم رهبری در این رابطه پرسیده شده است که نظر حضرت عالی در مورد ترویج تجمل‏گرایی که مخصوصا طی ماه‏های اخیر توسط برخی رسانه‏ها دنبال می‏شود چیست؟ ایشان در جواب مرقوم داشته‏اند که:

«اینجانب از این کسانی که می‏کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‏گرایی و اسراف و ولخرجی را شایع کنند شدیدا نگران و متأسفم و از این‏که مردم فداکار و انقلابی ایران در امور شخصی به مصرف‏گرایی سوق داده شوند و قناعت انقلابی را از یاد ببرند به خدا پناه می‏برم... برای متمکنین، میانه‏روی و برای قشرهای متوسط، قناعت در امور شخصی و برای همه تلاش و کار و تولید و رونق دادن به وضع عمومی فریضه‏ای انقلابی و رسمی اسلامی است.»(20)

بار دیگر سخن آغازین این بخش از نوشتار را که از امام حسن عسگری(ع) نقل کردیم مرور کنیم که هم رهنمود دادند و هم هشدار، رهنمودشان این بود که «بر شما باد به میانه‏روی» (و اقتصاد و اعتدال در زندگی) و هشدارشان این بود که: «پرهیز کنید از اسراف، زیرا اسراف از کارهای شیطان است.»

حسن ختام این فصل از این گفتار و نوشتار را با سخنی از امام پرهیزکاران و امیرمؤمنان علی(ع) زینت می‏بخشیم که به یکی از کارگزارانش نوشت:

«فَدَعِ الْاِسْرَافَ مُقْتَصِدا وَ اذْکُرْ فِی الْیَوْمِ غَدا وَ اَمْسِکْ مِنَ الْمَالِ بِقَدْرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدِّمِ الْفَضْلَ لِیَوْمِ حَاجَتِکَ اَ تَرْجُو اَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ اَجْرَ الْمُتَوَاضِعِینَ وَ اَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ تَطْمَعُ وَ اَنْتَ مُتَمَرِّغٌ فِی النَّعِیمِ تَمْنَعُهُ الضَّعِیفَ وَ الْاَرْمَلَةَ اَنْ یُوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ اِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِیٌّ بِمَا اَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَی مَا قَدَّمَ وَ السَّلَامُ؛ اسراف را کنار بگذار و میانه‏روی را پیشه کن. از امروز به فکر فردا باش و از اموال دنیا به مقدار ضرورت برای خویش نگاهدار و زیادی را برای روز نیازت از پیش بفرست. آیا امید داری خداوند ثواب متواضعان را به تو بدهد در حالی که در پیشگاهش از متکبران باشی!؟ و آیا طمع داری که ثواب انفاق‏کنندگان را به تو عنایت کند در صورتی که در زندگی پرنعمت و ناز قرار داری و مستمندان و بیوه‏زنان را از آن منع می‏کنی؟ بدان انسان به آنچه از پیش فرستاده پاداش داده می‏شود و به آنچه قبلاً برای خود ذخیره کرده وارد می‏گردد.»(21) والسلام.

پی‏نوشت‏ها:ـــــــــــــــــــــــ
22. سفینه البحار، هشت جلدی، اسوه، ج 4،ص 132.

23. مفردات راغب، واژه سرف.

24. تفسیر نمونه، ج 12،ص 116و 115.

25. نهج‏البلاغه، خطبه 126.

26. سوره اعراف، آیه 21.

27. سوره یونس، آیه 82.

28. سوره اسراء، آیات 26و 27.

29. سوره فرقان، آیه 67.

30. میزان الحکمه، ری شهری، مترجم، ج 5، ص 2462.

31. همان مدرک

32. همان، ص 2463.

33. همان

34. همان

35. همان

36. همان

37. همان، ص 2460.

38. همان

39. سخنرانی 21/7/86.

40. استفتائات، ص 352.

41. به نقل از عبرت‏های عاشورایی، شماره 94، 13/7/86.

42. نهج‏البلاغه، نامه 21.

حجة‏الاسلام ابوالقاسم یعقوبی

 

 

ادامه مطلب

 

تبذیر. [ ت َ ] (ع مص ) پراکندن مال به اسراف . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مال به اسراف نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). مال بسیار نفقه کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بی اندازه خرج کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). هو تفریق المال علی وجه الاسراف .(تعریفات ). باددستی . گزاف خرجی . ولخرجی :
باز خانان خام طَمْع کنند
مال میراث یافته تبذیر.

خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 641).

|| تبذیر زمین ؛ کاشتن آن را. (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). کاشتن زمین را. (آنندراج ). || تبذیر فلان ؛ خراب کردن آن . (از اقرب الموارد). || پراکنده کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). پراکنده و پریشان کردن چیزی . (ناظم الاطباء). || فاش کردن راز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فاش نمودن . (فرهنگ نظام ). || آزمودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پدید آمدن گیاه از زمین . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).

 

 

 

ادامه مطلب

 

فصل دوم از یک کتاب
--------------------------------------------------------------------------------
انواع اسراف.
بخش اوّل تبذير
طرح بحث.
1. اتلاف مال.
تسلّط بر اموال.
اتلاف و اضرار.
2. انفاق بي مورد در امور خيريّه.
3. انفاق بي مورد به ديگران.

--------------------------------------------------------------------------------


انواع اسراف.
در اين قسمت از كتاب به شرح انواع اسراف مي پردازيم و زمينه هاي مختلفي را كه اسراف در آن واقع مي شود، مورد بحث قرارخواهيم داد.
بخش هايي كه در اين قسمت گنجانده شده، از مهمترين بحثهاي اين مجموعه است؛ زيرا در آنها از موارد اسراف و حد و مرز آن در زمينه هاي گوناگون پرده برداشته و حدفاصل بين زياده روي مذموم و مصرف معقول و مشروع تبيين مي شود.
در طىّ اين بحث ها روشن خواهد شد كه اسلام نه تنها با مصرف و بهره وري صحيح از امكانات مادّي مخالف نيست؛ بلكه عالي ترين تشويق ها را به استفاده به جا از مواهب طبيعي نموده است و نعمت هاي الهي را عطيه هايي مي داند كه براي رفاه حال بشر و تمتّع او، آفريده شده و در همين راستا خداوند بندگان خويش را از اسراف و تبذير بر حذر داشته است، تا اين مواهب الهي به جاي تضييع و مصرف بيهوده، درجهت رفع نيازهاي انسان هاي مستمند - كه آنها نيز داراي حق انتفاع و بهره مندي از اين امكانات هستند - به كار گرفته شود.
انواع اسراف عبارتند از:.
1. تبذير؛.
2. اسراف در اموال عمومى؛.
3. تضييع اموال ديگران؛.
4. اسراف در مخارج شخصي و خانوادگى؛.
5. اسراف درانفاق هاي مستحبّ.


بخش اوّل تبذير.


طرح بحث.
در مورد (تبذير) - كه يكي از انواع اسراف است - تحت سه عنوان بحث خواهد شد: ابتدا موضوع اتلاف و نابود كردن مال، مورد بررسي قرار مي گيرد كه معمولاً آنچه ازاسراف در ذهنها مأنوس است، بيشتر همين جنبه از اسراف است. سپس به انفاق هاي بي مورد، در امور به ظاهر خيريّه خواهيم پرداخت و چون چنين انفاقي عرفاً يا شرعاً بي فايده و هرز دادن مال است، در شمار اقسام تبذير آمده است. و در نهايت، به انفاق هاي بي مورد به افراد و انسان هايي كه استحقاق و قابليّت انفاق را ندارند - در صورتي كه اعطاي مال به آنها بهره عاقلانه اي در پي نداشته باشد - خواهيم پرداخت.


1. اتلاف مال.
در بخش (واژه اسراف) گفته شد، يكي از مصاديق و موارد اسراف نابود كردن و از بين بردن مال است و چنانچه مال تلف شده، قابل اعتنا و به صورتي باشد كه در عرف عام تضييع مال به حساب آيد، قطعاً حرام و از معاصي كبيره خواهد بود؛ زيرا اهل لغت اتفاق دارند كه نابود كردن مال و فاسد نمودن آن (تبذير) است و مبذّر به بيان قرآن كريم همگام و برادر شيطان است.(1).
بين شهيد ثاني و صاحب جواهر - رضوان اللّه تعالي عليهما - در مسأله اي اختلاف نظر و فتواست و صاحب جواهر(ره) حرمت تبذير را در آن مسأله، اساس استدلال خود قرار داده و به خوبي نظر شهيد ثانى(ره) را ردّ مي نمايد.
مرحوم شهيد در آن جا كه شخصي داراي گوسفند و سگي بي آزار و مقداري آذوقه است كه آن آذوقه تنها براي يكي از آن دو - سگ و گوسفند - كفايت مي كند، مي فرمايد: بايد غذا را به گوسفند بدهد؛ زيرا حفظ جان گوسفند مهمتر است. ولي صاحب جواهر(ره) در ردّ اين نظريّه مي نويسد:.
اين فتوا قابل قبول نيست؛ بلكه ممكن است گفته شود خوراندن غذا به سگ اولويّت دارد؛ زيرا گوسفند قابل ذبح است؛ ولي سگ چنين قابليّتي ندارد.(2).
ولذا اگر غذا را به گوسفند بدهد موجب تلف شدن سگي است كه ارزش مالي دارد.


تسلّط بر اموال.
ممكن است براي خوانندگان گرامي اين سؤال پيش آيد كه: خداوند به هر كس كه مالي در اختيارش نهاده، اجازه داده است تا هر تصرفي بخواهد در مال خود بنمايد. و نيز ازرسول اكرم ْ روايت شده كه: (إنّ النّاسَ مُسَلّطُونَ علي اَمْوالِهِمْ‏(3)؛ مردم بر هر گونه تصرفي در اموال خويش آزادند.) در اين صورت، آيا منع صاحب مال از تصرف اتلافي و محدود نمودن او منافات با اين اصل مسلّم نخواهد داشت.
پاسخ اين است: ذكر تسلّط در اين حديث شريف بدون هيچ گونه قيدي كه مثلاً در چه مواردي اين سلطه هست، با اين كه نبي اكرم ْ درصدد بيان تمامي اقسام و انواع سلطه هاست، سرمنشأ دلالت روايت بر جميع تصرّفات؛ حتي تصرف اتلافي شده‏(4)؛ در صورتي كه اين حديث قطعاً مقيّد به مواردي است؛ مانند موضوعاتي كه حضرت صادق ژ در روايتي به عنوان تصرفات حرام بيان فرموده؛ مثل ربا، خريد و فروش مردار و خون و گوشت خوك و حيوانات و پرندگان وحشي و همچنين خريد و فروش شراب و عين نجس و هر آلت و وسيله لهو و يا هر تصرّفي كه موجب تقويت كفر و باطل و سستي حق شود(5) كه مسلّماً انسان حق ندارد در اين گونه موارد به تصرف دلخواه در مال خود دست بزند و از موارد استثنا در اين روايت نبوىّ ْ همين تصرفات اتلافي و نيز ساير انواع اسراف است.
كمترين مرتبه اسراف.
در بعضي روايات، سخن از كمترين مرتبه اسراف به ميان آمده و از آن نكوهش شده كه چند مورد آن به عنوان نمونه ذكر مي شود. در حديث معتبري كه پيش از اين هم ذكر آن گذشت حضرت صادق ژ فرمودند:.
ميانه روي را خداوند دوست دارد و اسراف را حتي در دور انداختن هسته خرما كه صلاحيت استفاده را دارد و نيز در دور ريختن زيادي آب نوشيدني دشمن مي دارد.(6).
باز در روايت ديگري همان حضرت مي فرمايند:.
خداوند فرشته اي دارد كه اسراف در وضو را به منزله دشمني با خداوند ثبت مي نمايد.(7).
همچنين در حديث معتبري (اسحاق بن عمار) مي گويد:.
از امام صادق ژ درباره پايين ترين مرحله اسراف سؤال شد، حضرت فرمودند: استفاده بي رويه از جامه اي كه وسيله حفظ آبروي توست و دور ريختن زيادي ظرف غذا و انداختن هسته خرما به اين طرف و آن طرف.(8).
و نظير اين روايت روايتي است كه قبلاً ذكر آن رفت و در آن، حضرت رضا - عليه آلاف التحية والثناء - به دور انداختن نيمخورده ميوه اي اعتراض فرمودند و از آن نكوهش كردند.(9) به اين مضمون روايات ديگري هم هست كه به كمترين درجه تضييع مال، عنوان اسراف داده است.(10) دقت در اين گونه روايات با توجه به زمان و مكان صدور آنها بيانگر نكته اي مهم در باب اسراف است كه با ذكر مقدمه اي به توضيح آن مي پردازيم و آن، اين است كه:.
در بخش (واژه اسراف) روشن شد كه اسراف و تبذير در لغت، تضييع مال است و حتّي در بعضي روايات نيز به همين معني تعبير و تفسير شده است‏(11) و مال چيزي است كه قابل معاوضه بوده و ارزش مبادله اي داشته باشد و به بيان ديگر (مال) به چيزي گفته مي شود كه مطالبه پول در برابر پرداخت آن، صحيح باشد بر خلاف (ملك) كه شيئي قابل معاوضه و مبادله باشد يا نباشد - مانند دانه اي گندم يا جو - عنوان ملك بر آن صادق است ولذا شيخ انصاري - رضوان اللّه تعالي عليه - فرموده است كه مبادله و معامله چنين چيزي صحيح نيست؛ زيرا عنوان مال بر آن صادق نيست، گرچه احكام ملكيّت را داراست و بدين جهت غصب آن، حرام و تصرف در آن بدون اذن مالكش جايز نيست.(12).
پس از اين مقدمه، دو اشكال به ذهن مي آيد:.
1. اين گونه روايات سخن از كمترين مرتبه اي كه اسراف بدان تحقق پيدا مي كند، دارد و در آنها مواردي ذكر مي شود كه نمي توان در عرفِ مبادلات به عنوان (مال) از آن ياد كرد، در اين صورت، دادن عنوان (اسراف) به اين گونه موارد بر چه معياري است.
2. بنابر مفاد اين روايات با القاي خصوصيّت از موارد مذكور در آنها و جريان اسراف در ساير موارد مشابه بايد بگوييم: حتي دور ريختن مثلاً يك هسته خربزه و يا هندوانه و نظاير آن نيز اسراف و از گناهان بزرگ است و موجب سقوط عدالت با پيامدهاي آن مي شود در صورتي كه اين گونه حكم كردن، مخالف سيره قطعي مسلمين و علماي اسلام است.
اين دو اشكال براي مدتي در ذهن نگارنده وجود داشت و با توجه به كثرت اين گونه احاديث و معتبر بودن بعضي از آنها در صدد حلّ آن بودم، تا اين كه به فضل الهي به آن موفق شدم و با اين پاسخ، نكته اي نيز در باب اتلاف هاي جزيي روشن مي شود، كه در ضمن جواب بر خوانندگان محترم معلوم خواهد گشت. و آن، اين است كه اسراف - همان گونه كه بيان شد - اتلاف و تضييع (مال) است؛ ولي صدق مال و عدم آن بر هر چيز تابع شرايط زماني و مكاني آن است. ممكن است يك شي‏ء خاص در زماني و يا در نقطه اى، ارزش مالي داشته باشد - و همان شي‏ء در زمان و يا مكان ديگري داراي آن ارزش نباشد. بر همين اساس، صدق اسراف و عدم اسراف بر اتلاف آن نيز متفاوت است. به عنوان مثال يك ليوان آب، در كنار دجله و فرات و امثال آن از هيچ ارزش مالي برخوردار نيست، در حالي كه همان مقدار در بيابان دور از آب و يا در خشكسالى، داراي ارزش است و همچنين براي هسته خرما در مثل بسياري از سرزمينهاي ايران كمترين ارزشي وجود ندارد، در صورتي كه در كشوري مانند عربستان كه هم مي توان از آن در كشت استفاده كرد و هم در ساختن نوعي آذوقه براي شتران از آن بهره برد، داراي ارزش مالي بوده و جزو مال محسوب مي شود ولذا در رواياتي هم كه در اين خصوص آمده مواردي ذكر شده است كه تمامي آنها با توجه به شرايط زماني و مكاني صدور روايات، از مصاديق (مال) بوده اند و از بين بردن و ضايع نمودن آنها اسراف به حساب مي آمده است. با اين توضيح معلوم شد كه:اوّلاً: روايات با آنچه اهل لغت و تفسير در معناي اسراف گفته اند، منافاتي ندارد و آنچه در آنها آمده، اتلاف مال بوده است.
ثانياً: القاي خصوصيّت از موارد مذكور در روايات، به اين معناست كه معيار - چه در مورد آنچه در آنها آمده و چه در ساير موارد - صدق ماليّت است و اتلاف هر چيز جزيي در صورتي كه عنوان مال داشته باشد؛ يعني از ارزش مبادله اي برخوردار باشد، اسراف و حرام است و در غير اين صورت، عنوان (اسراف) نخواهد داشت.(13).
در اين جا تذكر اين نكته لازم است كه در ارزشيابي مثل آب، برق، گاز و نان در اين زمان، نبايد به پولي كه دولت از مصرف كننده در مقابل آن وصول مي كند توجه داشت؛ زيرا اين گونه امور خدماتي هستند كه دولت به مردم ارائه مي دهد و آنچه از آنها در قبال آن اخذ مي كند، با هزينه تمام شده براي خود او بسيار فاصله دارد، به عنوان مثال: طبق نظريه كارشناسان وزارت نيرو، روشن كردن يك لامپ صد ولتي در حدود صد دلار براي دولت هزينه در بر دارد و لذا نمي توان گفت: مثلاً يك ليوان آب نسبت به كل آب بها ارزش مالي ندارد و يا روشن بودن يك لامپ در مدّت كم، داراي هزينه اي نيست و همين طور يك قطعه نان نسبت به پولي كه در مقابل يك نان پرداخت مي شود، ماليّت ندارد؛ بلكه بايد در محاسبه اين امور، مجموع مخارجي كه استخراج، توليد و توزيع آن با همه جوانبش بر دوش بيت المال و بودجه شخصي مي گذارد، در نظر گرفت.


اتلاف و اضرار.
نكته قابل توجّه ديگر در مورد آب و برق اين است كه: زياده روي و به هدر دادن آن درزماني مثل زمان ما كه معمولاً محروميت ديگران را در استفاده از آن به همراه دارد، اضافه بر اين كه اسراف است از جهت اضرار به غير نيز حرام خواهد بود و در صورتي كه بدانيم و حتّي احتمال قوي بدهيم كه به هدردادن - حتّي مقدار اندكي از آن - وقتي با زياده روي هاي سايرين جمع شود، باعث محروميت و زيان ديگران خواهد شد، اين عمل گذشته از حرمت موجب ضمان نيز خواهد بود. شيخ انصاري - رضوان اللّه تعالي عليه - مي فرمايد:.
اگر مالكي در مال خود تصرف لغو وبي فايده اي بنمايد، در صورتي كه احتمال قوي بدهد كه اين تصرف موجب ضرر به انساني غير او شود، جايز نيست؛ زيرا در جواز اين عمل، ضرر است بر ديگرى، در حالي كه منع نمودن صاحب مال از تصرف بيهوده باعث ضرر او نمي شود... فقهاي شيعه حكم كرده اند: كسي كه آتشي را بيش از اندازه نيازش بر افروزد و احتمال قوي به سرايت به اموال ديگران بدهد - اگر سرايت كند - ضامن است.(14).
امام خميني - رحمة اللّه عليه - نيز در پاسخ به استفتايي كه از ايشان در اين زمينه شده بود اين گونه فرموده اند: زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است.(15).


2. انفاق بي مورد در امور خيريّه.
آن گونه كه مي دانيم، انجام كارهاي عام المنفعه، مانند ساختن مسجد، تكيه و احداث پل، جاده، حمام و نظاير آن از بزرگ ترين مستحبات شرعي و ديني است؛ ولي بايد توجه داشت كه ارائه آنها به گونه اي باشد كه بر طرف كننده نياز جامعه باشد، وگرنه ايجاد بناهاي خيريّه با صرف مبلغ زياد، در صورتي كه مورد احتياج نباشد، نوعي تبذير و اسراف به حساب مي آيد.
شيخ صدوق - عليه الرحمه - از حضرت سجّاد ژ روايت مي كند كه فرمودند:.
همانا شخصي مال خود را در راه خيري مصرف مي كند و از مسرفان به شمار مي آيد.(16).
لذا همواره در احداث اين گونه بناها، بايد به ضرورت و مقدار احتياج مردم به آن چيز توجه كرد و بايد در نظر داشت كه آنچه نزد خداوند ارزش و بها دارد، رفع نيازها و احتياجات مادي و معنوي جامعه، براي رضاي خداست و هر عملي كه بيشتر در اين راستا قرار گرفته باشد، ارزش و اعتبار آن افزون تر است و اين گونه نيست كه تنها ساختن مسجد و يا حسينيه، انسان را به رضاي الهي و ثواب آخرت برساند؛ بلكه بايد گفت صرف پول و امكانات در اين راه، بيش از حدّ لزوم، در صورتي كه موجب تفرقه و اختلاف شود و يا جامعه به خاطر كمبود ساير مراكزي كه بدان محتاجند و دولت توانايي تأمين تمامي آنها را ندارد، دچار زحمت و زيان شوند و يا كثرت بيش از اندازه لازم، زمينه وهن آن را فراهم سازد، اين كار نه تنها رضايت خداوند را به همراه نخواهد داشت؛ بلكه در مواردي از موجبات غضب او نيز خواهد بود.خواهيد گفت: تعمير مساجد و اصلاح آن در آيه كريمه از اختصاصات مؤمنين شمرده شده‏(17) پس چگونه مي توان احداث يك مسجد را موجب خشم و غضب خدا دانست و يا آن را عملي نا به جا تلقّي كرد.
ولي بايد توجه داشت كه:.
اوّلاً: طبق نظريّه بسياري از مفسرين، مقصود از تعمير در آيه شريفه، عبادت در مساجد و رفت وآمد بدان جا براي ذكر خداوند است.
ثانياً: به فرض اين كه تعمير به همان معناي كارهاي ساختماني باشد، واژه تعمير و عمارت غير از احداث بناست؛ بلكه مفهوم آن بنا به فرمايش مرحوم طبرسى(ره) مرمّت و بازسازي خرابيهاست و اين كار در هر حال پسنديده است؛ زيرا مخروبه ماندن مسجد ممكن است توهين به مسجد شمرده شود و يا باعث شود كه حريم آن رعايت نشود ولي احداث بنا - چنانچه ضرورت و لزوم آن در نظر گرفته نشود - معلوم نيست كار نيكي به حساب آيد.
ثالثاً: آيه كريمه، در مقام سلب صلاحيت كفّار از دخالت در امور مساجد و انحصار آن به مؤمنين است؛ يعني اين كه تنها مؤمنين بايد در اين شؤون وارد شوند و كفّار حق تصميم گيري و دخالت ندارند و معناي آيه، اين نيست كه صرفاً ساخت مسجد بدون در نظر گرفتن نيازِ بدان، مطلوب و از صفات اهل ايمان است. اگر چه رواياتي وارد شده و مضمون آنها اين است كه احداث مسجد مطلقاً موجب ثواب است‏(18)؛ ولي اگر در آن احاديث دقت شود، معلوم مي شود كه مضمون آن با مسائل گذشته منافاتي ندارد و اضافه بر آن در بسياري از روايات، رفع ضرورت و نيازهاي جامعه اسلامي از بسياري مستحبات مؤكد و پر ثواب مقدّم و مهم تر به شمار آمده است.(19).


3. انفاق بي مورد به ديگران.
از موارد تضييع مال، انفاق بي جا در دادن مال به انساني است كه اهليّت آن را ندارد و اين عدم صلاحيّت يا از آن رو است كه فرد گناهكاري است و دادن مال موجب تقويت او در انجام گناه مي شود و يا به جهت اين كه آدم متمكن و ثروتمندي است و بذل و بخشش ديگري تأثيري در بهبود وضع او ندارد و از آن طرف، اين عمل براي انفاق كننده هم هيچ بهره و فايده عقلايي به همراه نداشته باشد.
ابي مخنف ازدي - كه گفته شده ازاصحاب اميرالمؤمنين ژ بوده - از آن حضرت اين چنين نقل مي كند:.
هر كس از شما مال و ثروتي دارد، بايد از فاسد نمودن آن بپرهيزد؛ زيرا بخشش آن به كسي كه سزاوار آن نباشد تبذير و اسراف است و اين كار موجب بلندي نام انفاق كننده در بين مردم مي شود؛ ولي مقام او را نزد خداوند پايين مي آورد و هيچ شخصي ثروت خود را به افراد غير مستحق نداد؛ مگر اين كه خداوند او را از سپاسگزاري آنان محروم نمود و دلهاي آنان را متوجّه غيراو ساخت و چنانچه در ميان آنان كسي باشد كه بخواهد به او خدمت و خير خواهي نمايد، همانا اين عمل را همراه با چاپلوسي و دروغ و حيله همراه خواهد ساخت. اگر روزي پايش بلغزد و به كمك آنها نياز پيدا كند، بدترين و پست ترين دوستانند و هيچ كس مالش را به كساني كه اهليّت آن را ندارند انفاق نكرد؛ مگر اين كه غير از ستايش ظاهري انسانهاي پست - آن هم تا وقتي از مال او بهره مند شوند - چيزي عايدش نگشت و ثناگويي انسان هاي نادان، كه فلاني شخص بخشنده اي است؛ در حالي كه او در پيشگاه پروردگارش بخيل به حساب آيد، چه نتيجه اي دارد و اين عمل چه خسران آميز و زيانبار است! وچه نصيبي از اين كمتر!.
پس اهل ثروت بايد مال خويش را در راه (صله رحم) و كمك به خويشاوندان، مهمان نوازي و پذيرايي از واردين، رهانيدن انسان هاي دربند و اسير و كمك به افراد در راه مانده بكار ببندند؛ زيرا رسيدن به اين خصلت ها كرامت دنيا و شرف آخرت است.(20).
آنچه در اين بخش، از اقسام سه گانه تبذير آمد، مواردي است كه انديشه صحيح بر محكوميت آن قايم است و معيارهاي عقلي آن را تقبيح مي نمايد و مصداق هاي تجاوز از حدّي است كه بر اساس معيارهاي عقلي در تحقق اسراف تعيين مي شود. .

--------------------------------------------------------------------------------

پاورقي :
1. اسراء (17) آيه 28.
2. به نقل از حسين نورى، اقتصاد اسلامى: ج‏1، ص‏39. اصل عبارت صاحب جواهر اين است: (وفيه منع، بل قد يقال بأولويّة الكلب لإمكان ذبح الشاة بخلاف الكلب) جواهر الكلام، ج‏36، ص‏437.
3. بحارالأنوار، ج‏2، ص‏272، حديث 7.
4. و به اصطلاح، حديث شريف داراي (عموم اطلاقى) است.
5. تحف العقول، ص‏247.
6. وسائل الشيعه، ج‏15، باب 25 از ابواب النفقات، حديث 2.
7. همان، ج‏1، باب 28 از ابواب الوضوء، حديث 4.
8. همان، ج‏3، باب 28 از ابواب احكام الملابس، حديث 4.
9. همان، ج‏16، باب 69 از ابواب آداب المائده، حديث 1.
10. همان، ج‏3، باب 9 و باب 28 از ابواب احكام الملابس، و باب 9.
11. همان، ج‏1، باب 38 از ابواب آداب الحمّام، حديث 7.
12. مكاسب، كتاب (بيع)، ص‏161.
13. البته در اوضاع كنوني كشور ما كه ميزان عرضه در بسياري زمينه ها به مراتب كمتر از تقاضاست همين موارد جزيي نيز ماليت داشته و اتلاف آن اسراف به حساب مي آيد. گفته مي شود ميانگين زباله هاي تهران روزانه هفت هزار تن است، آيا تمامي آنها زباله واقعي است يا بيش از نيمي از آنها مواد جزيي غذايي و مصرفي دور ريخته شده توسط خانواده هاي تهراني است.
14. مكاسب، رساله (قاعده لاضرر)، ص‏375.
15. استفتائات حضرت امام خمينى، ج‏2، ص‏622.
16. وسائل الشيعه، ج‏12، باب 22 از ابواب مقدمات التجارة، حديث 3.
17. آيه شريفه اين است: مِا كِانَ لِلْمُشْرِكينَ اَنْ يَعْمُرُوا مَسِاجِدَ اللّهِ شِاهِدِيْنَ عَلي اَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ... ُ إِنَّما يَعْمُرُ مَسِاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَ أقِامَ الصَّلوةَ وآتي الزَّكوةَ وَلَمْ يَخْشَ إلاّ اللّهَ فَعَسي اُولئِكَ أنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ؛ نيست براي مشركين كه تعمير كنند مساجد خدا را در حالي كه شاهدند به كفر خود... همانا تعمير مي كند مساجد خدا را كسي كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد و نماز به پا مي دارد و زكات مي دهد و نمي ترسد مگر خدا را پس اميد است آن گروه از هدايت شوندگان باشند. (توبه (9) آيات 17 و 18.).
18. ر ك: وسائل الشيعه، ج‏3، باب 8 از ابواب احكام المساجد.
19. ر ك: همان، ج‏11، بابهاي 20، 26 و 28 از ابواب فعل المعروف.
20. همان، ج‏11، باب 5 از ابواب فعل المعروف، حديث 3 و نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، خ‏126 و 142.

 

ادامه مطلب

 

گرايش به تجمل، و تفنن در مصرف كه غالبا همراه با ولخرجيها و غفلت از مسؤوليتهاى مالى و اجتماعى همچون انفاق و زكات پديد مى‏آيد، آدمى را به انحراف از اخلاق انسانى رهنمون مى‏شود.
بى گمان آموزه‏هاى زندگى ساز اسلام ـ كه پاره‏اى از آن در احكام فقهى به چشم مى‏خورد ـ ناظر به روند حيات فرد و جامعه بشرى بوده و مصلحتهاى همگانى را در بر دارد. به سخنى ديگر حلال و حرام در شرع مقدس اسلام بر پايه فلسفه‏ها و حكمتهايى استوار گشته است كه هر كدام، از خيرگرايى و رهنمونى انسانها به رستگارى دنيا و آخرت حكايت دارد.
برخى حكمها و قانونهاى اسلام، در مكتب امامان معصوم ـ عليهم‏السلام ـ همراه با فلسفه آن به دست داده شده و يا در گفتار و سيره نبوى و نيز در آيات قرآن كريم بدان اشاره رفته است. برخى ديگر را مى‏توان از رهگذر خردورزى و تأمل در چند و چونى احكام و حدود الهى به دست آورد. به هر حال هيچ حكم و قانونى در اسلام، در بوته ابهام و تاريكى نبوده و به سهولت مى‏توان مقصود از انجام يا ترك و پرهيز از آن را فراچنگ آورد.

ناگفته نماند كه مقوله فلسفه احكام يا رازگشايى از چرايى اوامر و نواهى خداوند ـ در حد توان و استخراج از منابع فقهى ـ از ديرباز در ميان فقيهان مورد نظر و اهتمام بوده است.

در اين مجال، نگاهى گذرا به فلسفه حكم تحريم اسراف و تبذير خواهيم داشت. البته باكوشش بيش‏تر مى‏توان به شمار فزون‏ترى از علل تحريم اسراف و نيز نكوهش و كيفر دنيوى و اخروى اسراف پيشگان دست يافت.


1ـ اسراف، سبب ساز فقر

در ميان عوامل تباهى و عقب ماندگى انسانها و جوامع بشرى نمى‏توان فاجعه آفرين‏تر از فقر عاملى را سراغ گرفت. از اين روست كه اسلام در آموزه‏هاى الهى‏اش همواره به كار سفارش نموده و مسلمانان را به تكاپوى مستمر براى كسب روزى در زمين فرا خوانده و تن آسايى و بى كارى را نكوهش كرده است:

«فاذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون»(1)

«و چون نماز گزارده شد، در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار گرديد.»

فقر ستيزى اسلام از اين حقيقت حكايت دارد كه آيينى زندگى‏بخش بوده و عزت و سرافرازى مسلمانان را در دنيا و آخرت مى‏طلبد. چنين مكتبى نمى‏تواند از فقر و ناتوانى پيروان خويش خرسند بوده و آنان را به ترك كار و فعاليت اقتصادى سوق دهد.


در ميان عوامل تباهى و عقب ماندگى انسانها و جوامع بشرى نمى‏توان فاجعه آفرين‏تر از فقر عاملى را سراغ گرفت. از اين روست كه اسلام در آموزه‏هاى الهى‏اش همواره به كار سفارش نموده و مسلمانان را به تكاپوى مستمر براى كسب روزى در زمين فرا خوانده و تن‏آسايى و بى كارى را نكوهش كرده است.
بندگى حقيقى در اسلام در بى‏نيازى مسلمان از غير حق تجلى مى‏كند. اما مفهوم تعالى و تقرب به حق، اين نيست كه بر اثر معنويت‏گرايى، ماديات و نصيب خويش از دنيا را از ياد ببرد و دريوزگى پيشه نمايد. گرايشهاى دنياگريزانه و صوفيانه ـ كه پس از هجوم مغول به سرزمينهاى جهان اسلام و فروپاشى تمدن مسلمانان نيرو گرفت ـ سبب‏ساز پندار نارواى برخى شرق‏شناسان گشت تا اسلام را به جانب‏دارى از فقر و نكوهش دنيا متهم كنند.

پيامبر اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فقر را همسايه كفر تلفى مى‏كند و مسلمانان را از افتادن در ورطه بى دينى هشدار مى‏دهد:

«كاد الفقر ان يكون كفرا»(2)

«نزديك است كه فقر آدمى را به كفر كشاند.»

در جاى ديگر فقر عامل كاهش دين و ايمان و همچنين پريشان فكرى و بدخواهى انسانها نسبت به يكديگر خوانده شده است:

«اِنَّ الفقرَ مَنْقَصَةٌ للدّين، مُدْهِشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ.»(3)

«قطعا فقر سبب كاستن از دين و پريشانى خرد و نيز دعوت‏گر به دشمنى است.»

چنان كه از اين حديثها بر مى‏آيد، فقر از يك سو به ايمان و دين‏دارى انسان آسيب مى‏رساند و مؤمن را از تعالى و نيل به درجات ايمان باز مى‏دارد، و از ديگر سو عقل او را دستخوش پريشانى و نابسامانى در تشخيص خير و شر مى‏سازد. شكى نيست كه اين همه بسترساز كژروى از فطرت الهى و دشمنى انسانها نسبت به يكديگر مى‏شود و در نهايت گمراهى و پراكندگى نيروهاى انسانى را پديد مى‏آورد.

تبه‏كاريها و بزه‏كاريهاى اجتماعى ـ كه در جوامع رشد يافته يا عقب مانده و توسعه نيافته به گونه‏اى فزاينده به چشم مى‏خورد ـ ريشه در فقر معنوى يا فقر مادى دارد.


عوامل درونى و برونى فقر

در تحليل و ريشه يابى هر پديده‏اى ناگزير از واقع‏گرايى و واكاوى عوامل گوناگونى خواهيم بود كه بسترساز پيدايش و استمرار آن گشته است. بى ترديد فقر به عنوان يك پديده منفى و نكبت‏خيز، عوامل پديد آورنده‏اى دارد و نمى‏توان در نگرش فقرشناسانه به يك عامل بسنده كرد.

با توجه به ابعاد فردى و اجتماعى فقر، مى‏بايد عواملِ درونى و برونى ايجاد كننده فقر را سراغ گرفت. پاره‏اى از اين عوامل در پيوند با منش و روش افراد شكل مى‏گيرد كه از بى بهرگىِ آنان از عقل و تدبير و فعاليت مادى حكايت دارد.

در اين جا مى‏توان مواردى مانند خو گرفتن به زندگىِ انگلى، تنبلى و ريخت و پاشهاى مالى و گرايش به نيازهاى كاذب در خريد را نام برد كه هر كدام سهمى در فقر شهروندان دارد و به روشنى حاكى از فقدان مديريت و خردورزى در زندگى شخصى است.

دير يا زود مصايب اين بى تدبيريها گريبان‏گير آنان شده و در برخى شرايط جدايى همسران و از هم پاشيدگى كانونهاى خانوادگى را سبب مى‏گردد كه فاجعه سازى آن براى جامعه در خور نگرانى است.

چنان كه پيامبر اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ درباره تبذير چنين فرموده است:

«مَنْ بَذَّرَ اَفْقَرَهُ اللّهُ»(4)

«كسى كه ريخت و پاش كند، خداوند او را تنگ‏دست مى‏كند.»

حضرت امير ـ عليه السلام ـ از اسراف به عنوان عامل فقر ياد مى‏كند:

«سببُ الفقرِ الاسرافُ»(5)

«زياده روى در خرج مايه تنگ دستى است.»

بدين سان، آنان كه بر اثر اسراف و تبذير در اموال‏شان فقير مى‏شوند، مى‏بايد خود را ملامت كنند. فرا افكنيهايى كه اينان به هنگام شكوه و شكايت از زمانه و سرنوشت و بخت بر زبان مى‏آورند، دلالت بر كوتاهيها و نابخرديهاى خودشان دارد؛ زيرا در صورت رعايت تعادل در امور مالى و پرهيز از ولخرجيها و ريخت و پاشها وسعى در پس‏انداز و تأمين آتيه مى‏توانستند بيش و كم پاسخ‏گوى نيازهاى مادى خود باشند.

اندازه نگاه داشتن در هزينه‏هاى مالى از اصول مديريت و سرپرستى هر خانواده بوده و نمودار عقل اقتصادى به شمار مى‏آيد. امام صادق ـ عليه‏السلام ـ در سخنى پيشرفت و سرافرازى مردان و زنان ميانه‏رو در امر معاش را خود تضمين كرده است:

«ضَمَّنْتُ لِمَنْ اقْتَصَدَ اَنْ لايَفْتَقِرَ.»(6)

«براى كسى كه در خرج كردن ميانه‏روى دارد ضمانت مى‏كنم كه هيچ گاه تنگدست نگردد.»

پرهيز از افراط و اسراف در عرصه اقتصادى نه فقط از فقر و قرض و گرفتاريهاى ديگر مى‏رهاند، بلكه عامل بركت و فزونى دارايى انسان نيز خواهد گشت. امام على ـ عليه السلام ـ ميانه روى و زياده روى در امور مالى را در تقابل با هم قرار داده و همگان را به رعايت عدالت در دخل و خرج دعوت كرده است:

«اَلْقَصْدُ مِثْراةٌ وَ السَّرْفُ مَثْواةٌ»(7)

«ميانه‏روى فزونى ثروت را به همراه دارد، و زياده‏روى تباهى آن را.»


2ـ اسراف، زمينه‏ساز فساد اخلاقى

اقتصاد و اخلاق در ابعاد فردى و جمعى ارتباط تنگاتنگى با هم داشته و هر يك در ديگرى تأثير مثبت يا منفى خواهد داشت. حاكميت ارزشهاى اخلاقى بر روشها و انگيزه‏هاى اقتصادى سبب جهت‏گيرى آن به سمت خير و عزت فرد و جامعه خواهد بود.


تبه‏كاريها و بزه‏كاريهاى اجتماعى ـ كه در جوامع رشد يافته يا عقب مانده و توسعه نيافته به گونه‏اى فزاينده به چشم مى‏خورد ـ ريشه در فقر معنوى يا فقر مادى دارد.
انبيا كه بشر را به توحيد و اقامه قسط و عدل در روابط و مناسبات خود فرا مى‏خواندند، به لزوم معنويت و مكارم اخلاق انسانى نظر داشتند. آنان در هر زمان و مكانى دست پروردگان خود را به كوشش خداپسندانه در دنيا رهنمون مى‏ساختند؛ به گونه‏اى كه برخورداريهاى مادى آنان را از رشد انديشه و ايمان و خصلتهاى ستوده باز ندارد.

چنان كه در متون دينى ما آمده است، نفس و دنيا پيوسته همراهى در طريق ظلم و طغيان داشته و انسان را از رهگذر تعلقات نفسانى و دنيوى به زيان كارى مى‏كشانند.

حُبّ دنيا نفس آلوده به معصيت و تجاوزگر از حدود الهى را به اسارت مى‏كشد و او را به تكذيب قيامت و حساب و جزاى خداوند برمى‏انگيزد. بدين گونه است كه راه تبه‏كارى به روى غافلان از حق و آخرت گشوده مى‏شود و حقايق مكتب هدايت‏گر وحى از ديده و دل‏شان پنهان مى‏ماند:

«كَلاّ بل تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الاْآخِرةَ»(8)

«ولى نه! [شما دنيايى] زودگذر را دوست داريد و آخرت را وا مى‏گذاريد.»

اسراف‏گرايى در زندگى مترفين و خوش گذرانان ـ كه نسبت به مردم از لحاظ اقتصادى و بهره مندى از دنيا و لذات آن در موقعيت نظرگيرى قرار گرفته‏اند ـ آنان را بيگانه از كششهاى معنوى مى‏سازد. سستى عقيده و باور داشتهاى دينى، خواه ناخواه در پى مصرف گراييهاى طبقه مرفه شكل مى‏گيرد و زشتى گناه و فساد اخلاقى را در چشم‏شان ناچيز مى‏سازد.

چنين كسانى كه درآمدهاى هنگفت دارند و به سهولت در دست‏يابى به خواسته‏هاى فسادانگيزشان كامياب مى‏شوند، كم‏تر مجال تهذيب نفس و پيراستگى روان را خواهند يافت. ترديدى نيست كه اسراف گرايان سعى در جذب نيروهاى انسانى جامعه داشته و آنان را به فساد و فحشا سوق مى‏دهند تا از دنيا كامروايى فزون‏ترى داشته باشند. زنان و جوانان بيش از ديگر گروه‏هاى اجتماعى در شمار قربانيان افراد و قدرتهاى اسراف‏گرند.

از اين روست كه قرآن كريم مردم را از اسراف گرايى بر حذر داشته و اسراف گرايان را بى نصيب از محبت و لطف پروردگار متعال مى‏شمارد:

«يا بنى آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين»(9)

«اى فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازى برگيريد، و بخوريد و بياشاميد و[لى[ زياده روى مكنيد كه او اسراف كاران را دوست نمى‏دارد.»

اسلام هرگز رهبانيت و ترك دنيا و لذّت را سفارش نكرده و انسان را از بهره‏هاى مادى دنيا و زندگى محروم نساخته است. چنان كه آيه بعدى صراحت دارد، انسانها رخصت استفاده از زيباييهاى زندگى دنيا را دارند و خداوند اين همه را براى آنان پديد آورده است:

«قُلْ من حرّم زينة الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق قل هى للذين آمنوا فى الحياة الدنيا خالصةً يوم القيامةِ»(10)

«[اى پيامبر] بگو: زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و [نيز [روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟ بگو: اين [نعمتها] در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‏اند و روز قيامت [نيز] خاص آنان مى‏باشد.»

آن چه در ارتباط با دنيا و موقعيتهاى تعيين كننده اقتصادى و مالى مى‏بايد مورد نظر قرار گيرد، همان بهره بردارى عادلانه و بهينه از نعمتها و زيباييهاى حيات و خلقت است.


قرآن كريم مردم را از اسراف گرايى بر حذر داشته و اسراف گرايان را بى نصيب از محبت و لطف پروردگار متعال مى‏شمارد.
گرايش به تجمل، و تفنن در مصرف كه غالبا همراه با ولخرجيها و غفلت از مسؤوليتهاى مالى و اجتماعى همچون انفاق و زكات پديد مى‏آيد، آدمى را به انحراف از اخلاق انسانى رهنمون مى‏شود. خودخواهيهاى مهار گسيخته و فزاينده اسراف گرايان انگيزه‏هاى نوع دوستى و خيرگرايى و فضيلت جويى را در باطن مى‏ميراند و آنان را تبهكار و سزاوار غضب آفريدگار مى‏سازد.

امام صادق ـ عليه السلام ـ در حديثى به اين مقوله اشاره فرموده است:

«اِنَّ السَّرْفَ اَمْرٌ يُبْغِضُهُ اللّهُ.»(11)

«قطعا اسراف چيزى است كه خداوند آن را دشمن دارد.»

بدين سان اسراف‏كاران خود را از قلمرو محبت الهى بيرون رانده و خداوند آنان را به حال خويش رها مى‏كند تا در فساد و خسران فرو روند.

مفاسد اقتصادى جامعه از جمله رشوه خوارى و رباخوارى را بايد حاصل نگرش و روش اسراف گرايانه مسرفان به شمار آورد. تمركز قدرت و ثروت در طبقه مترفين و مسرفين، واقعيت تلخ و فراگيرى است كه در جهان امروز به چشم مى‏خورد و سياستهاى استبدادى و استعمارى را جهت مى‏بخشد.

در حقيقت، اين قطبهاى اقتصادى دنيا هستند كه مهره‏هاى سياسى را پرورش مى‏دهند و استضعاف سياسى و اقتصادى را در كشورهاى محروم از توسعه سبب مى‏گردند. سلطه صهيونيستها بر مراكز تصميم سازى و راهبردى سياست امريكا و اروپا را مى‏توان مصداقى بارز از فساد اسراف‏گرايان در دنيا دانست.

تهاجم فرهنگى غرب به سرزمينهاى اسلامى و شكار جوانان مسلمان از رهگذر برنامه‏ها و ايده‏ها و سرگرميهاى مبتذل هنرى و سينمايى را بايد در روند فساد مترفين نگريست كه به منظور تداوم اسراف‏گرايى خود مى‏كوشند.

جنگ افروزيهاى استكبار بين‏المللى و همچنين تهاجم نظامى به افغانستان و عراق و اشغال سرزمينهاى قبله را مى‏بايد نمود ديگرى از سياست ظالمانه اسراف پيشگان در ابعاد فرا منطقه‏اى دانست.

چهره منافقانه اسراف‏كاران در عرصه قدرت آشكارتر از آن است كه بتوان زير نقاب صلح خواهى و نظم نوين جهانى پوشيده داشت!

قرآن كريم اسراف را منشاء فساد در قدرت و حاكميت مى‏شمارد و مردم را از فرمان برى اسراف گرايانِ سلطه گر باز مى‏دارد. آنان در منظر خداوند، تبهكارانى اند كه خود را در گفتارهاى تبليغى‏شان اصلاح‏گر مى‏شناسانند؛ زيرا از هر موقعيتى به منظور تباهى نسلها بهره مى‏جويند و زمين و زمان را جولان‏گاه اهداف حق ستيزانه‏شان ساخته‏اند:

«و لا تطيعوا امر المسرفين الذين يفسدون فى الارض و لا يصلحون»(12)

«و فرمان اسراف‏كاران را پيروى مكنيد؛ آنان كه در زمين فساد مى‏كنند و اصلاح نمى‏كنند.»

اساسا اسراف با اصلاح ناسازگار است؛ چرا كه اسراف‏گران پيوسته در تصاحب قدرت و ثروت جامعه بوده و ناگزير از تضعيف و تحقير مردم مى‏باشند. تفاخر و تكاثر در عرصه‏هاى سياسى و تبليغاتى و اقتصادى ـ كه قرآن از شاخصه‏هاى دشمنان دين و پيامبر تلقى كرده است ـ در واقع نمايانگر اسراف در ابعاد روانى و اجتماعى آن مى‏باشد. به سخنى ديگر ذهنيت مسرفين در جهت ستم و جفا شكل گرفته و آنان معيارهاى جاهلى را جايگزين ملاكهاى انسانى و خدا پسندانه ساخته‏اند. بدين سان فزون خواهيهاى اسراف‏گران در قدرت و ثروت را مى‏بايد در ارتباط با تمايلات جاهلانه آنان توجيه كرد.


تبذير و فساد
امام صادق ـ عليه السلام ـ تبذير را مصداقى از فساد تلقى نموده و آن را سبب محروميت از محبت خداوند خوانده است. بشر بن مروان روايت مى‏كند كه با گروهى خدمت آن حضرت رسيدند. خرما آوردند و كسى هسته خرمايى را دور انداخت. حضرت دست او را گرفت و فرمود:

«لاتَفْعَلْ اِنَّ هذا مِنَ التَّبْذيرِ اِنَّ اللّهَ لايُحِبُّ الْفَسادَ»(13)

«اين كار را نكن، زيرا دور انداختن هسته‏اى كه مى‏توان آن را مورد استفاده قرار داد، تبذير است و خداوند فساد را دوست ندارد.»

شايد در نگاه برخى كسان اين نوع برخورد، شگفت‏انگيز باشد. حقيقت اين است كه كوتاهى در موارد جزيى اسراف و تبذير، اندك‏اندك شخص را به بى‏اعتنايى در موارد ديگر مى‏كشاند تا آن جا كه زياده‏روى و ريخت و پاش در نعمتهاى خداوند به صورت يك عادت و روش در مى‏آيد.

كسى كه در خريد و مصرف نيازهاى زندگى اعتدال و اقتصاد را رعايت نكند، بى‏گمان نمى‏تواند به توصيه‏هاى اخلاقى در پرهيز از ولخرجى و هدر دادن فرصتها و نعمتها پايبندى داشته باشد.امام صادق ـ عليه السلام ـ اصحاب خويش رااين گونه تعليم داده و تربيت مى‏كرد تا آنان را از زياده رويها و ريخت و پاشهاى بزرگ و فسادآميز باز دارد.


3ـ اسراف، عامل وابستگى اقتصادى و سياسى
استقلال اقتصادى هر كشورى پيش از هر عرصه‏اى در عرصه فرهنگى، اعتقادى و اخلاقى مردم شكل مى‏گيرد و روابط اقتصادى جامعه بر پايه منش و روش انسانها، جهت‏گيرى تكاملى يا انحطاطى خواهد يافت. ملتى كه به خودباورى دست يافته و سعى در خود اتكايى و كسب استقلال همه جانبه دارد، زندگى فردى و جمعى خود را به دور از هر گونه اسراف و تبذير سامان مى‏بخشد؛ زيرا تجربه تلخ دوران وابستگى اقتصادى و سياسى را كه به تحقير فرهنگى و ملى‏اش انجاميده است، هنوز از ياد نبرده است.

بدون ترديد، غرب‏زدگى و مصرف‏گرايى و گريز از انديشه و كوشش براى توليد، به تدريج روحيه ستم‏پذيرى و وابستگى به قطبهاى اقتصادى و سياسى جهان صنعتى و استعمارگر را پديد مى‏آورد و رقابت در مصرف كالاهاى گوناگون ـ كه اقلام قابل توجهى از آن مورد نياز خانواده‏ها نيست ـ جايگزين رقابت در عرصه ابتكار و خلاقيت و توليد مى‏گردد.

زمينه‏ساز اصلىِ وابستگى اقتصادى به بازار و سرمايه و سلطه غرب، همان اسراف و تبذير است كه بسا زشتى و زيانمندى آن بسادگى به چشم نمى‏آيد. هر كس قدرت خريد و مصرفش را نشانه خوشبختى و مديريت دريافتن راههاى درآمد سرشار دانسته و آن همه را به حساب عقل و تدبير اقتصادى‏اش مى‏گذارد. اما در نگاهى فراتر از محاسبه‏هاى فردى كه در آن، مصالح كلان جامعه و كشور مطرح مى‏شود، به روشنى مى‏توان اسراف و مصرف گرايىِ بى‏حدّ را بستر سلطه‏پذيرى و وابستگى اقتصادى نگريست.


اسلام و اسراف‏ستيزى
مكتب اسلام كه بر پايه فطرت و عدالت استوار است و آموزه‏هاى فردى و اجتماعى آن ناظر به ابعاد شخصيتى و رفتارى انسان است، همواره او را به نظم و تعقل در معاش و معاد فرا خوانده است. برنامه‏ريزى به منظور سامان بخشى زندگى مادى و مالى در منظر هر مسلمان يك تكليف اجتناب‏ناپذير است؛ زيرا ايمان و تقواى او در گرو كاربرد درست نعمتهاى الهى بوده و اين بدون تنظيم امور معيشت روزانه ميسر نخواهد شد. بى‏توجهى به معاش و چگونگى تأمين و بهره بردارى از ماديات، بى‏گمان بر روند رشد معنوى هر كس اثر مى‏گذارد و دانسته يا ندانسته او را در گرايشهاى دينى‏اش به سستى و بى‏خبرى مى‏كشاند.


مسلمانان در صدر اسلام زندگى ساده‏اى داشته‏اند و با گرايش به قناعت و اسراف ستيزى در پرتو تعاليم اسلامى امتى نيرومند و متكى به خود ساخته بودند و در سايه همين عقيده و عمل بود كه بر مشركان و دشمنان خود غلبه كردند و پيروزيهاى پياپى به ارمغان آوردند.
فضيلتِ قناعت‏مندى و اعتدال ورزى در خريد و مصرف مادى را مى‏بايد از رهگذر تعقل و تفكر به دست آورد تا بتوان ميانه روى و پرهيز از ولخرجى را بر رفتار اقتصادى خود و خانواده حاكم ساخت. دين در عين حال كه انسانها را به كوشش و استفاده از پديده‏هاى طبيعى و دستاوردهاى مادى‏شان دعوت مى‏كند، آنان را در مديريت مالى به تكاپوى فكرى و نظارت دقيق بر امور خريد و مصرف بر مى‏انگيزد.

هم بر اين اساس است كه حضرت على ـ عليه السلام ـ سودمند بودنِ برنامه‏ريزى مالى در جهت قناعت و كفاف را ياد آور شده است:

«حُسْنُ التَّقْديرِ مَعَ الْكَفافِ خَيْرٌ مِنَ السَّعْىِ فِى الاِْسْرافِ»(14)

«برنامه‏ريزى همراه با كوشش در حد كفاف، بهتر است از زياده‏روى»

تاريخ ملتهاى مستضعف حاكى از اين واقعيت تلخ است كه آنان بر اثر اسراف‏گرايى در برابر فشار و محاصره اقتصادى سلطه‏گران تاب نياورده و ناچار از تسليم و سازش گشته‏اند؛ زيرا به مصرف بى‏رويه خو گرفته و تحمل كم و كاستى در خوراك و پوشاك و ديگر مواد مصرفى را نداشته‏اند.

در روايتى كه امام صادق ـ عليه السلام ـ از مولاى متقيان ـ عليه السلام ـ در اين باره دارد، مى‏توان آفت زدگىِ جامعه مسلمانان را بر اثر حاكميت روحيه اسراف به دست آورد. آن حضرت تقليد و خودباختگى در نحوه پوشش و خوراك را زمينه ساز ذلت اجتماعى آنان بر مى‏شمارد:

«لاتَزالُ هذِهِ الاُْمَّةُ بِخَيْرٍ ما لَمْ يَلْبَسُوا لِباسَ الْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا طَعامَ الْعَجَمِ‏فَاِذا فَعَلوُا ذلِكَ ضَرَبَهُمُ اللّهُ بالذُّلِّ.»(15)

«اين امت همواره به راه سعادت و خوبى خواهد رفت تا زمانى كه به اسراف روى نياورند؛ مانند بيگانگان لباس نپوشند و مانند آنان غذا نخورند [تا زمانى كه مصرف‏گر نشوند] و هر گاه چنين شوند به خوارى و ذلت دچار خواهند شد.»

سخن على ـ عليه السلام ـ درباره جامعه‏اى است كه پيامبر اكرم ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ نظام الهى و توحيدى را در آن پى افكنده است. آن حضرت چنان كه تاريخ صدر اسلام نشان مى‏دهد، با سيره زاهدانه و پارسايانه‏اش مسلمانان را به قناعت و استقامت سوق داده بود. اما با فتوحات و رويكرد بسيارى از مسلمانان به دنيا و لذّتهاى گوناگون ـ كه در دست‏يابى به غنايم و اسيران جنگى ظهور يافته بود ـ آرام آرام امت اسلامى از مدار اعتدال به اسراف گراييد و تبذير جايگزين قناعت گشت.

مشاهده لباسها و خوراكهاى رومى و ايرانى ـ كه در چشم اعراب بيابان گرد و محروم از تمدن و شهر نشينى به منزله يك رؤيا بود ـ دل و دين آنان را ربود و زندگى اشرافى را در ميان سرداران مسلمان پديد آورد. از آن پس بود كه امت اسلام به لحاظ اخلاقى و اجتماعى دچار آفت زدگى شد و از رسالت نجات بخشى خويش كه همان توحيد و احياى كرامت انسانى بود، غفلت ورزيد.

على ـ عليه السلام ـ وارث حاكميتى بود كه چند دهه از جريان اصيل و متعادل نبوى در دين و سياست و معيشت فاصله گرفته بود. سفارشهاى آن حضرت در دوران خلافت كوتاه مدت خويش ـ كه بر محور تقواى الهى بود ـ روشنگر ضرورت بازگشت مسلمانان به سنت حسنه رسول اكرم ـ صلى اللّه عليه و آله و سلم ـ و برنامه زاهدانه مومنان نخستين اسلام در مكه و مدينه است.

يكى از حديث‏شناسان معاصر در تحليل اين حديث به رمز نيرومندى مؤمنان در چيرگى بر باطل اشاره كرده كه همان ايمان و گرايش عملى به قناعت و مصرف در حد كفاف و ضرورت بوده كه آنان را از سلطه دشمنان رهانيده است:

«مسلمانان در صدر اسلام زندگى ساده‏اى داشته‏اند و با گرايش به قناعت و اسراف ستيزى در پرتو تعاليم اسلامى امتى نيرومند و متكى به خود ساخته بودند و در سايه همين عقيده و عمل بود كه بر مشركان و دشمنان خود غلبه كردند و پيروزيهاى پياپى به ارمغان آوردند. اما بى‏گمان مصرف‏گرايى و آفت اسراف مى‏توانست آنان را به هلاكت و خوارى بكشاند.»(16)

حضرت امام كاظم ـ عليه السلام ـ استمرار نعمتها و امكانات مادى را در گرو قناعت و تعادل‏گرايى دانسته و مسلمانان را از خطر محروميت بر اثر اسراف و تبذير مى‏آگاهاند:

«هر كس در زندگى ميانه روى و قناعت را پيشه خود سازد، نعمتهاى خدا براى او باقى مى‏ماند، و آن كه تبذير و اسراف كند، نعمتهاى پروردگار را از دست مى‏دهد.»(17)

بى‏گمان اين آموزه گران سنگ درباره جوامع نيز محقق است؛ چه آنكه در صورت تمايل به اسراف و تبذير در نعمتهاى خداوندى، آن همه را از كف خواهند داد. وابستگى اقتصادى و سياسى هر ملت از رهگذر اسراف پديد مى‏آيد و آنان را به تدريج بى‏هويت و از خود بيگانه خواهد ساخت.
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ سوره جمعه (62) آيه 10.
2ـ بحارالانوار، ج 69، ص 30؛ اصول كافى، ج 2، ص 307.
3ـ همان، ص 53.
4ـ بحارالانوار، ج 100، ص 21.
5ـ غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 431.
6ـ اصول من الكافى، ج 4، ص 53.
7ـ همان.
8ـ سوره قيامت (75) آيه 20 و 21.
9ـ سوره اعراف (7) آيه 31.
10ـ سوره اعراف (7) آيه 32.
11ـ وسائل الشيعة، ج 15، ص 257.
12ـ سوره شعراء (26) آيه 151 و 152.
13ـ بحارالانوار، ج 72، ص 303.
14ـ شرح غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 377.
15ـ بحارالانوار، ج 79، ص 303.
16ـ الحياة، محمدرضا حكيمى، ج 4، ص 235.
17ـ تحف‏العقول، ص 297.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع:فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره 36


ادامه مطلب

 


صفحات وبلاگ
تعداد صفحات :25   10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 >