یادداشتی از محمد روحانی نژاد،خبرنگار صداو سیما
حسین در آنسوی مرزهاست
کربلا و محرم فقط نام مکان و زمان نیست بلکه نماد ، آرمان و مفهوم است به همین دلیل سرزمین و کشور ومرز نمی شناسد درهرجای این عالم کافی است با نام دلربای "حسین " علیه السلام آشنا باشی...

کربلا و محرم فقط نام مکان و زمان نیست  بلکه نماد ، آرمان و مفهوم است  به همین دلیل سرزمین و کشور ومرز نمی شناسد درهرجای این عالم کافی است با نام دلربای "حسین " علیه السلام آشنا باشی آنگاه از غروب روزقبل از آغاز محرم ، صدای کوبیدن میخ ها وبرپاشدن خیمه های اندوه در دل شنیده می شود ، همهمه یک کاروان خسته واز راه رسیده با طنین صدای دلربای  قافله سالارنام آشنای این کاروان درسکوت فرو می رود وقتی که می پرسد این وادی را چه می نامند ، پاسخ شنید "نینوا" و دیگری گفت " کربلا" هم می گویند.

همان وادی غریب و گمنامی که قرن هاست خاک معطرش به سراسر این کره خاکی فخر می فروشد و البته از آن سو خارهای بی رحمش به سبب آزردن پای کودکان معصوم وفراری ازخصم نفرین شده اند. محرمی دیگر و موسم بیرق عزا، سوز دل واشک دیده رسید. 
یک هنرمند تازه شیعه شده چینی که تابلوی عاشورا را ترسیم کرده بود چندی پیش آن را در همایش ایران وچین نمایش داد ، این تصویر هنرمندانه در نوع خودش بسیار تاثیر گذار بود و همه را متوجه اندوهی سنگین کرد .وقتی "علی " تابلو عاشورا را عرضه کرد یک تصویربردار تلویزیون چین از من پرسید این تصویر خیلی غم انگیز که تنهایی ومظلومیت یک نفر را نشان می دهد درباره کیست؟، گفتم ماجرای عاشورا وایستادگی امام حسین علیه السلام در برابر ستم گران روزگار خود تصویرشده است .او دقایقی به تصویرعمیق نگاه می کرد و اندوه در چهره اش بیشترنمایان می شد. 
با خود گفتم : این واکنش ناشی ازتاثیر حقیقت خون وآرمان امام حسین علیه السلام است که به آیین ومذهب هم محدود نمی شود بلکه با فطرت ها سروکار دارد. لابد ماجرای زینب سیزده ساله را هم شنیده اید ، همان دختری که دعوت نامه ویژه از شهید مظلوم کربلا دریافت کرد و زائرویژه اش شد .شرح این ماجرا هم خالی از لطف نیست.
زینب، دانش آموز و از اهالی روستای آبچور از توابع بجنورد مرکز استان خراسان شمالی چندی پیش با زبان کودکانه اش به امام حسین علیه السلام نامه ای نوشت. پایگاه اطلاع رسانی حج با این زائر عاشق گفتگو کرده است.
در چه خانواده‌ای زندگی می‌کنی و چه عاملی باعث شد به یاد امام حسین بیفتی؟ 
پدرم کارگر ساده است، مادرم خانه‌دار، یک خانواده ۶ نفره هستیم‌، به مناسبت دهه فجر سال ۸۹ از طرف مدرسه روستا در مسابقه حفظ سوره فجر شرکت کرده و یک کارت بانکی با ارزش ده هزارتومان هدیه گرفتم. این کارت را خیلی دوست داشتم و آن را به خوبی نگهداری می‌کردم. یک هفته بعد، از طرف مدرسه به دانش آموزان گفتند برای بازسازی حرم مطهر امام حسین علیه السّلام از طریق ستاد بازسازی عتبات کمک جمع‌آوری می‌کنند. من هم همین کارتی را که گرفته بودم با نامه‌ای که نوشتم هدیه دادم. 
در نامه چه نوشتی؟ 
"به نام خدا – نامه می‌نویسم برای امام حسین علیه السّلام – خیلی‌ها دوست دارند که به کربلا بروند، بعضی می‌گویند باید پولدار شویم تا به کربلا برویم، ولی من می‌گویم باید قسمت شود و کربلا ما را بخواهد. من این نامه را که می‌نویسم اشک از چشم‌هایم جاری می‌شود، خدایا، می‌شود روزی به کربلا بیایم و کنار ضریح آن امام بزرگوار درددل کنم، من این هدیه را که در ۲۰ بهمن ۸۹ برای حفظ سوره فجر گرفتم به این نیت می‌دهم تا امام حسین علیه السّلام را همیشه به ‌یاد آورم، اگر من پول زیادی داشتم، هیچ‌وقت دریغ نمی‌کردم ولی پدرم یک کارگر ساده است و برای درس و مخارج ما کار می‌کند. "
بعد چه شد؟ 
نامه مرا مدیر مدرسه خوانده بود، سر صف آمد و گفت: آیا شما دانش آموزان تا به حال معلم و مدیرتان را به گریه انداخته‌اید؟ همه گفتند: نه. مدیر گفت: زینب با نامه‌اش مرا به گریه انداخت و شب تا صبح گریه کردم، بعد از آن یک کارت دیگر پارسیان خودش به من هدیه داد. 
کی و چطور به کربلا آمدی؟ 
یک روز به من و خانواده‌ام اطلاع دادند آموزش و پرورش می‌خواهد زینب را به سفر کربلا ببرد. بعد هم گذرنامه تهیه کردند و تاریخ سفر پنجم تیر یعنی بعد از امتحانات خرداد اعلام شد و آقا امام حسین دعوت‌نامه مرا امضا کرد. 
در اولین نگاه به حرم و ضریح آقا امام حسین علیه السّلام چه حالی داشتی و چه خواستی؟ 
برای دیدن بارگاه مطهر آقا امام حسین لحظه شماری می‌کردم، با دیدن ضریح مطهر بی‌اختیار اشک از چشم‌هایم جاری شد، احساس رضایت داشتم و برای همه آرزومندان و پدر و مادرم دعا کردم، از خدا خواستم کمک کند تا نمازم را اول وقت بخوانم. 
به سراغ آقای رازی مدیر این مدرسه رفتیم
این کاروان چگونه عازم کربلا شد؟ 
آموزش و پرورش بجنورد برای تشویق کمک به عتبات دو هدیه سفر کربلا اختصاص داد. یک هدیه برای دانش آموزان و یک هدیه برای فرهنگیان، در مراسم قرعه‌کشی که با حضور جمع کثیری از فرهنگیان برگزار شد شماره ۴۷ به قید قرعه درآمد، همه گفتند خوش به حال صاحب این شماره، ببینیم نام کدام دانش آموز خوش‌شانسی است، تا نام دانش آموز را خواندیم، "زینب وحیدی‌‌ "همان دختر روستایی که به امام حسین نامه نوشته است، فرهنگیان که از ماجرای کمک این دختر اطلاع داشتند اشک شوق ریختند، جلسه منقلب شد و همه گریان از این حسن انتخاب تصادفی. 
تعدادی از معلم‌ها داوطلبانه ۳۰۰ هزار تومان کمک هزینه سفر زینب به کربلا را تقبل کردند. تعدادی از خانم معلم‌ها هم آمادگی خود را برای حضور در کاروانی که زینب را به کربلا می‌برد اعلام کردند، شور و هیجان خاصی در جمعیت حاضر افتاده بود، به این ترتیب تصمیم گرفته شد این کاروان فرهنگی با هزینه خودشان عازم کربلا شوند و من هم که سابقه مدیریت کاروان داشتم توفیق خدمت به آن‌ها را یافتم، جالب این‌که هنگام عبور کاروان از مرز مهران، شماره کاروان ما ۱ بود و امیدوارم در پیشگاه آقا امام حسین نیز شماره ۱ باشیم. 
لازم به یادآوری است که سیمای معصوم و بااخلاص زینب، از او چهره‌ای محبوب بین اعضای کاروان ساخته است، خانم معلم‌ها تقاضا دارند زینب با آن‌ها هم‌اتاق باشد تا بیشتر از صفای باطن او بهره ببرند….. 
خوشا به حال زینب که نامش کوهی از صبر و آیینه ای از عشق و وفا وصفا را در دل زنده می کند ، کاش همه ما درصف زینبی ها باشیم .انشاا





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 


ماجرای جواهرفروش فرانسوى و نذری امام حسین(ع)
در بین عزاداران مشغول عزادارى شدم و با صاحب عزا نذر كردم كه اگر به كرامت خود جواهرات سرقت شده‌ام را به من برساند سال آینده صد لیره طلا نذر روضه خوانى را مى‌پردازم.

بر صاحبان خرد، پوشیده نیست كه طبع انسانى را به داستان و سرگذشت دیگران رغبتى بسزاست و از شنیدن و خواندن قصه ها لذتى وافر مى برد، از اینرو در سابق بازار قصه گویى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در این دوره هم بیشتر نشریات و مطبوعات براى جلب توجه خوانندگان، به نقل داستانهاى مهیج و رمانهاى سراسر دروغ مى‌پردازند و یا داستانهاى ساختگى مجلات خارجى را ترجمه مى‌نمایند و تعجب اینجاست با آنكه همه مى‌دانند كه اینها سراسر دروغ و ساختگى است، در عین حال با اشتیاق و ولع تمام مى‌خوانند یا گوش مى‌گیرند و این نیست مگر همانى كه اشاره شد كه طبع انسان اصولا به قصه‌ها و سرگذشتها مایل است در حالى كه مى توان این غریزه را در راه صحیح به كار انداخت و از آن به بهترین وجه ، بهره هاى فراوان برد.

از این غریزه مى توان براى عبرت گرفتن و بیدار شدن دلها از خواب غفلت نهایت استفاده را نمود و بدون اینكه به تحریف و جعل داستانهاى دروغى احتیاجى باشد از سرگذشت پیشینیان و دیگران اندرز گرفت چنانچه در قرآن مجید سرگذشت واقعى و قضایاى حقیقى پیشینیان را مكرر یادآور شده و از اقوام عاد و ثمود و نوح و فرعون و لوط در جاهاى متعدد، بحث فرموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و دیگران را اندرز مى دهد كه از چنین عقوبتهایى برحذر باشند.

آنچه در ادامه می‌خوانید ماجرای نذر کردن یک فرانسوی برای برپایی مراسم روضه خوانی برای امام حسین(ع) است که مرحوم آیت الله دستغیب شیرازی آنها را نقل کرده‌اند: جناب شیخ محمد حسن مولوى قندهارى كه داستانهایى از ایشان ذكر شد نقل مى‌فرماید كه: پنجاه سال قبل، 14 محرم منزل آقاى ضابط آستانه مقدس رضوى(ع) در عیدگاه مشهد، مرحوم مغفور شیخ محمد باقر واعظ حكایت نمود كه در ماه محرمى از جانب تاجرهاى ایرانى مقیم پاریس براى خواندن روضه و اقامه عزادارى دعوت شدم و رفتم .

شب اول محرم یك نفر جواهرفروش فرانسوى با زوجه و پسر خود در مركز ایرانى ها كه من آنجا بودم آمد و از آنها تمنّا كرد كه من نذرى دارم! شیخ روضه خوان خود را به این آدرس، ده شب بیاورید كه براى من روضه بخواند.

حاضرین از من اجازه گرفتند قبول نمودم چون از روضه ایرانیها فارغ بودم حاضرین مرا برداشته با فرانسوى به خانه‌اش بردند، یك مجلس روضه خواندم هموطنان استفاده نموده و گریه كردند. فرانسوى و فامیلش مغموم و مهموم گوش مى‌دادند، فارسى نمى‌فهمیدند و تقاضاى ترجمه را نمى‌نمودند تا شب تاسوعا به همین منوال بود.

شب عاشورا به واسطه اعمال مستحبه و خواندن دعاهاى وارده و زیارت ناحیه مقدسه، منزل فرانسوى نرفتیم فردا آمد و ملول بود عذر آوردیم كه ما در شب عاشورا اعمال ویژه مذهبى داشتیم قانع شد و تقاضا كرد پس براى شب یازدهم به جاى شب گذشته بیایید تا ده شب نذر من كامل شود.

روضه كه تمام شد یكصد لیره طلا برایم آورد، گفتم قبول نمى‌كنم تا سبب نذر خود را نگویید. گفت: محرم سال گذشته در بمبئى صندوقچه جواهراتم را كه تمام سرمایه‌ام بود دزد برد، از غصه به حد مرگ رسیدم، بیم سكته داشتم، در زیر غرفه من جاده وسیع بود و مسلمانان ذوالجناح بیرون كرده سر و پاى برهنه سینه و زنجیر زده عبور مى‌كردند، من هم از پله فرود آمده بین عزاداران مشغول عزادارى شدم، با صاحب عزا نذر كردم كه اگر به كرامت خود جواهرات سرقت شده‌ام را به من برساند سال آینده هرجا باشم صد لیره طلا نذر روضه خوانى را مى‌پردازم .

چند قدمى پیمودم شخصى پهلویم آمد با نفس تنگ و رنگ پریده، صندوقچه را به دستم داد و گریخت حالم خوش شد، مقدارى راه رفتن را ادامه دادم و به خانه ام وارد شدم، صندوقچه را باز كردم و شمردم یك دانه را هم دزد تصرف نكرده بود. بابى انت وامى یا اباعبداللّه !





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

شرحی بر کتاب «موسیقی عاشورا» اثر تورج زاهدی
با نوای کاروان
شاید عزادران حسینی در هنگام حضور در تکایا و هیئت‌های مذهبی به انواع نواهای حزن انگیزی که از اطراف به گوششان می‌رسد در مرحله اول توجه چندانی نکنند، اما همین نواهای حزن انگیز هستند که معمولا تا مدت‌ها در یادها می مانند تا خاطره ایام عزاداری سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش در دشت نینوا را در یادهای عاشقان آن حضرت زنده نگه دارند.

برای آشنایی با جنبه‌های مختلف این نواهای حزن انگیز، کتاب «موسیقی عاشورا» اثر تحقیقی و پژوهشی تورج زاهدی منبع معتبری محسوب می‌شود که در بخش‌های مختلف به گونه‌ها و تاریخچه این نواهای عاشورایی پرداخته است. 
نویسنده در فصل اول این مجموعه ضمن اشاره به چهار شاخه: روضه‌خوانی، نوحه‌خوانی، اذان و مناجات و تعزیه و شبیه‌خوانی ابراز می‌دارد که روضه‌خوانی مقدم بر تغزیه است و قبل از آن، در ایران رواج داشته است، در مراسم روضه، اشعاری را که در سوگ و رثای سیدالشهدا(ع) سروده شده است، با لحن بسیار محزون و غمناکی می‌خوانند. بنا بر قول نویسنده، هدف از خواندن این اشعار، شریک کردن مستمعان در فیوضات ناشی از شهادت سرور شهیدان است و آواز خوش به این منظور به کار گرفته می‌شود که حاضران متأثر شوند و به گریه بیفتند. 
وی همچنین بر این باور است که هنر روضه‌خوانی به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با شهادت امام حسین (ع) دارد، همیشه توسط اهل منبر و موعظه اجرا می‌شود. از آنجا که اجرای هنر روضه‌خوانی به هنر آوازخوانی بستگی تام دارد، اهل منبر می‌کوشند که هنر آوازخوانی و به تبع آن، همه گوشه‌های ردیف آوازی موسیقی ایران را فرا گیرند تا در اجرای این هنر، کاملاً موفق از عهده برآیند و تأثیر بیشتری بر شنونده بگذارند. 
اساساً در سنت موسیقای ایران، مناجات‌خوانی و آواز سنتی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته‌اند. به گونه‌ای که بیشتر استادان آواز در موسیقی ردیف و دستگاهی، در عین حال مناجات‌خوانی کرده و حتی اذان هم خوانده‌اند. چنان که ادیب خوانساری، از استادان آواز در دوره متأخر، مؤذن مسجد شهر خود بوده است. 
بزرگ‌ترین استاد آواز در زمانه حاضر، تاج اصفهانی که آخرین فرد بازمانده از اساتید کهن بود و در روز جمعه سیزدهم آذرماه 1360 جهان را بدرود گفت، در مسجد به مکبری و مؤذنی اشتغال داشت و قرآن مجید را با نیکوترین الحان قرائت می‌کرد. 
«نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی به دلیل اینکه پا به پای یکدیگر در ده روز اول محرم در سوگ سرور شهیدان امام حسین (ع) اجرا می‌شود، ارتباط تنگاتنگ و سازمان‌یافته‌ای با هم دارند. بنابراین به اعتقاد نویسنده، شایسته است این دو شیوه از عزاداری را با اعتنا به ارتباطشان با یکدیگر، بدون انفکاک و انفصال مرسوم، مورد تشریح قرار داد، به ویژه که اغلب روضه‌خوانان در عین حال نوحه‌خوانی هم می‌کردند. 
از میان افراد یاد شده، می‌توان اشخاصی را نام برد که در عین حال، از بزرگترین هنر آواز در موسیقی ردیفی و دستگاهی به شمار می‌آمده‌اند. به همین دلیل است که موسیقی‌دانان و استادان واقعی و اصیل موسیقی سنتی، خصوصاً اساتید هنر آواز، از شیفتگان و معتقدان امام حسین(ع) بوده و همیشه با حضور در مراسم عزاداری ایام عاشورای حسینی، به سوگواری و در واقع هنرنمایی می‌پرداخته‌اند.

نویسنده کتاب سپس اشاره می‌کند به اینکه نوحه‌خوانی نیز در جای خود یک هنر است و نوحه‌خوان می‌تواند تا حد مقام یک هنرمند و یک آوازخوان استاد،پیش برود.
در قسمت دیگری از کتاب حاضر به نوع دیگری از موسیقی عاشورایی اشاره شده است که این نوع موسیقی نقالی و پرده‌خوانی است که عموماً در موسیقی تعزیه به کار می‌رود. امروزه عده‌ای هر سال در دهه اول محرم، به مساجد و حسینیه‌ها و تکایا می‌روند، و با شرکت در روضه‌های عزای حسینی، موسیقی عاشورایی را عملاً و از نزدیک می‌شنوند. عده‌ای کمتر از گروه قبل، به تماشای تعزیه می‌روند و به موسیقی تعزیه که نوع دیگری از موسیقی عاشورایی است، گوش فرا می‌دهند. اما نوحه از نظر مخاطب، کاملاً با این دو زمینه متفاوت است. زیرا تمامی مردم در آن شرکت دارند و نوحه‌ها را می‌شنوند. نوحه‌های عاشورایی از همان کودکی در گوشمان نقش می‌بندد و برای ما تبدیل به خاطرات بسیار نوستالژیک و مؤثری می‌شود که در ژرفای ضمیر ناخودآگاه ما حضور می‌یابد و هرگز از یادمان نمی‌رود. 
به اعتقاد نویسنده بسیار مهم است که ذاکرین و نوحه‌خوانان به موسیقی ردیفی و دستگاهی ایران اهمیت فراوان بدهند و نوحه‌های خود را تنها در مایه‌های سنتی اجرا کنند زیرا همچنان که وی در تحقیقی مستقل به نام حکمت معنوی موسیقی به اثبات رسانده، موسیقی ردیفی و دستگاهی، کاملاً با عرفان اسلامی هماهنگ است و اساساً بخشی از هنر موسیقی در ایران است که کاملاً بر پایه‌های حکمت و عرفان اسلامی قوام آمده است.
نکته‌ای که در اینجا توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد این است که امروزه کار بر عکس شده است و ذاکرین از روی آهنگ‌های شناخته شده موسیقی گرته‌برداری می‌کنند و با تغییر شعر آن‌ها، به نوحه‌خوانی در رثای امام حسین(ع) می‌پردازند. اسف‌انگیزتر آنکه اغلب ذاکرین، مبتذل‌ترین و سطحی‌ترین آهنگ‌ها را سرمشق قرار می‌دهند و از روی آن‌ها نوحه می‌سازند.





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 


الگوسازی یاالگوسوزی؛
مداح باید یک تاریخ دان باشد
اصلی ترین فعالیت یک مداح تحریک عاطفی افراد است اما در کنار آن باید بینش و معرفت مخاطبان خود را نیز افزایش دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به این مطلب در خصوص نقش مداحان و نوحه خوانی در افزایش معرفت و شناخت نسبت به امام حسین (ع)گفت:مداحان در حوزه عاطفی بر مردم تاثیر میگذارند و سعی در تحریک عواطف و احساسات آنان نسبت به وقایع عاشورا می نمایند اما اگر مداحان بخواهند اشعاری تولید کنند که هردوجنبه عاطفی و شناختی را در بر داشته باشد باید مطالعات عمیقی در وقایع عاشورا و به طور کلی وقایعی که قصدبیان آنها را دارند انجام دهند و به بیان دیگر یک مداح باید یک تاریخ دان خوب نیز باشد.
حسین باغگلی با بیان اینکه حادثه عاشورا را باید با دید معرفتی عمیق نگریست اظهار داشت:حادثه عاشورا لایه های مختلفی دارد و تنها یک لایه از آن جنگ و مصیبت های وارده بر امام حسین(ع)و خاندان ایشان بود ؛ عاشورا جنبه های بسیاری دارد که باید به آنها توجه داشت،ازجمله اینکه علت این درگیری عظیم بین امام حسین (ع)وبنی امیه چه بود و چرا امام جنگ را از میان راههای موجود برگزیدند؟نوع نگاه تربیتی ایشان به افراد مختلف در این جهاد چگونه بود و با آنها چگونه رفتار میکردند؟چرا در مبارزه خود بهترین افراد را ازنظر اعتقادی برگزیدند؟بنابراین باید دقت داشت که معرفت عاشورا شناختی زیربنایی باشد.
وی با بیان اینکه بسیاری از مداحان در کارخود توفیق لازم را ندارند افزود:تهیه اشعاری با ویژگی هایی که در بالا ذکر شد بسیار مشکل و زمان بر است در حالی که مداحان ما در روز چندین مجلس قبول میکنند و در همه این مجالس هم حرفی یکسان میزنند.
وی ادامه داد:امروزه بجای اینکه مردم از مداحان پیروی کنند مداحان دنباله رو ذائقه مردم شده اند و چون میخواهند مورد قبول آنان واقع شوند متناسب با آنچه مردم می پسندند حرکت میکنند که هرچند این بسیار خوب است اما باید دقت داشته باشیم که افراط و تفریط در هر امری مضرات بسیاری به دنبال دارد.به همین جهت امروزه آهنگ برخی ترانه ها روی مداحی ها گذاشته میشود تا مردم بیشتر بپسندند وزمانی که یک نوحه و آهنگ خاص رایج میشود میبیبنیم تمام مداحان در همه مجالس آن را ارائه میدهند و این فرصت تحقیق و پژوهش را از مداح میگیرد.
وی درباره الگوسازی هایی که در مجالس روضه خوانی اتفاق می افتد بیان کرد:به این موضوع باید از دومنظر نگاه کرد:اول اینکه این افراد بزرگانی را به عنوان الگو باید به مردم و بخصوص نسل جوان معرفی کنند و گاهی خود مداحان الگو میشوند که در هردو حالت باید شرایطی را رعایت کنند.
وی افزود:انسانها تک بعدی نیستند که فقط بر این تاکید داشته باشیم که زمینه های شناختی خود را رشد دهند یا تنها در حوزه عاطفی رشد کنند بنابراین مداحی به عنوان یک فعالیت تحریک گر با حب و دوستی که نسبت به وقایع دینی در افراد بوجود می آورند یک فعالیت تربیتی نیز محسوب می شود اما افراط و تفریط در مجالس باعث شده بجای اینکه مداح جو را کنترل کند و راه ببرد جو و هیجان حاکم بر مجلس وی را دچار هیجان میکنند و متاسفانه این فضای هیجانی در برخی موارد موجب تولید اشعاری میشود که حتی شان انسانی یک فرد را نیز پایین می آورد.
وی درخصوص مضمون برخی اشعار در مداحی ها اظهار داشت:امروزه برخی روضه خوان ها اشعاری در مداحی خود بکار میبرند که به هر موضوعی به جز واقعه عاشورا شباهت دارد و حتی در برخی موارد به موضوعات عشقی نزدیک میشود نه حماسه ای که توسط بهترین افراد این جهان رخ داد و این مشکل نیز از افراط ها سرچشمه میگیرد در حالی که مداح باید بداند یک الگو دقیقا چه ویژگی هایی دارد مثلا زمانی که امام حسین (ع)میگویند پشتشان به حضرت عباس (ع)گرم است چه معنایی دارد؟آیا از نظر زوربازو و قدرت بدنی حضرت عباس(ع) این مطلب را می فرمایند یا جنبه های دیگری دارد.
باغگلی با ابراز این مطلب که زمان آن رسیده که سعی شود صحنه جامع عاشورا و راه آن را در ذهن مخاطبان ایجاد کرد گفت:یکی از مشکلاتی که مداحان دارند این است که در مباحث آنان سلسله ارتباط منطقی وجود ندارد و فقط در خصوص چند امام ما مانند حضرت علی(ع)،اما حسن و امام حسین (ع)،وامام رضا(ع) چند شعر و مطلب پراکنده حاضر میکنند وآن را در تمام مجالس میخوانندو نکته مهم این است که مداحان چقدر توانسته اند سایر امامان را نیز به مخاطبان خود معرفی کنند؟
وی ادامه داد:نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که مداحان چقدرتوانسته اند بین واقعه عاشورا و جامعه امروز ارتباط برقرار کنند و چقدر میتوانیم از آن واقعه درس بگیریم که ملتی در آن روزگار با امام خود آنگونه رفتار کرد و ما اکنون با امام خود چگونه رفتار میکنیم؟
وی افزود:جنبه دیگر در الگوسازی در نوحه خوانی الگوشدن خود مداح و روضه خوان است چرا که این افراد به علت معروفیت خود الگو میشوند و اگر در نوحه خوانی های خود سبکی ناشایست را بکار برند ناخودآگاه باعث ترویج آن در میان مردم میشود بنابراین مداحان مسئولیت سنگینی بر عهده دارند بخصوص که در شرایطی سخنرانی میکنند که بیشترین تاثیرگذاری را دارد و آن هم در یک مجلس و در اوج هیجانات مخاطبان است.
وی درخصوص جنبه تربیتی نوحه خوانی گفت:نباید انتظار داشت که انسان چند بعدی با حضور در یک مجلس روضه خوانی کاملا تربیت شود چرا که تربیت افراد نیز جنبه های مختلفی دارد اما باید گفت که در میان مداحان و روضه خوانان مداحان خوبی نیز وجود دارند که در رسیدن به این هدف چند گام به موفقیت نزدیک تر هستندوبسیاری از مواقع اگر انسان از جنبه عاطفی برانگیخته شوند انگیزه لازم برای حرکت به سوی شناخت را نیز بدست می آورد.
وی درادامه گفت:نکته مهم این است که فراتر از مداحان باید هیئت ها را مورد توجه قرار داد که چقدر در حوزه تربیت افراد تحول ایجاد میکنند؟ بنظر می رسد که نوجوانان هیئتی در حوزه های اجتماعی رشد چندانی نکرده اند و اگرچه یک هیئت را راه میبرند اما این در واقع یک فعالیت ظاهری است و در اینجاست که مسئولیت مدعیان تربیت و نهادینه سازی فرهنگ خود را نشان میدهد.
وی ادامه داد:سازمان هایی مثل سازمان تبلیغات باید بهمداحی ها جهت دهند و سخنرانانی را به صورت ثابت در هیئت ها قرار دهند که همپای نوجوانان حرکت کند و از ابتدا تا پایان مراسم حضور داشته باشد.نه اینکه هرروز یک سخنران جدید به هیات آمده و دوباره یا سخنرانی های قبل را تکرار میکند و یا مطالبی مخالف آنچه دیروز نوجوانان شنیده اند را بیان کند.
وی در پایان گفت:متاسفانه سخنرانی در مجالس ما به حاشیه رانده شده و مداحی جای آن را گرفته بنابراین لازم است با یک بازنگری دوباره بدون افراط و تفریط طوری برنامه ریزی کنیم که هم سخنرانی در مجالس نقش پررنگ داشته باشد و هم مداحی بعنوان یک محرک برای انگیزه نوجوانان نقش خود را ایفا کند.
 

 







نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر

 

ویژه نامه صوتی بعثت خون

مجلس عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) با نگاهی به نقش بانوان در ماجرای کربلا

در اين ویژه نامه مي توانيد، ذكر مصیبت، مداحی، شعرخوانی و روایت تاریخی توسط محمدحسین رجبی دوانی و فریبا علاسوند از كارشناسان تاریخ اسلام و تشیع را بشنويد.





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
(تعداد کل صفحات:15)      [ <>   [ 6 ]   [ 7 ]   [ 8 ]   [ 9 ]   [ 10 ]   [ 11 ]   [ 12 ]   [ 13 ]   [ 14 ]   [ 15 ]  

.: Weblog Themes By Rasekhoon:.