پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

جلوه‏گاه نور خدا

(محمدعلي رياضي يزدي)
 
حريم توس مگر طور وادي سيناست‏
که روي ماه رضا، جلوه‏گاه نور خداست‏ 


 
چو کعبه ساحت قدسش مطاف اهل يقين‏
رواق صحن نو و کهنه، مروه است و صفاست‏
 
پيمبران به طواف و فرشتگان در سعي‏
يکي به ذکر نماز و يکي به عرض دعاست‏
 
شرف برد ز مقامش مقام ابراهيم‏
غبار او به رخ زمزم آبرو افزاست‏
 
چنان که در عرفاتت گنه ببخشايند
نگاه او قلم محو جرم و عفو خطاست‏
 
به خاک او حجرالاسود استلام کند
که پاره تن پيغمبر خدا، اينجاست‏
 
بگو به موسي عمران به کوه طور، مرو
و گرنه با ارني، لن ترانيت اولي است‏
 
ز کوه طور بيا خدمت رضا در توس‏
که در جمال خدايي او خدا پيداست‏
 
چه اختلاف لطيفي به موقع اعجاز
ميان موسي عمران و زاده‏ي موسي است‏
 
براي خلقت آن اژدهاي هول‏انگيز
هميشه تکيه‏ي موسي بر آن بلند عصاست‏
 
ولي امام نگاهي به نقش پرده نمود
ز هيبت نظرش شير زنده شد، برخاست‏
 
يکي به فيض عصا و يکي به نور نگاه‏
ببين تفاوت ره از کجاي تا به کجاست‏
 
مگر ز تربت پاکش به تاب طره حور
گره زدند که مشکين شميم و غاليه ساست‏
 
غبار خاک قدمهاي زاير حرمش‏
گهي به دوش نسيم و گهي به دست صباست‏
 
يکي برد به چمن تا به گل ببخشد بوي‏
يکي برد به شفاخانه‏ها که عين شفاست‏
 
علي عالي اعلي، که نام اقدس او
ز اسم حضرت حق، سر علم الاسماست‏
 
شعاع نور خدا جلوه‏ي جلال نبي‏
جمال علم علي، نور ديده‏ي زهراست‏
 
به پاره‏هاي جگر، ثاني امام حسن‏
اگر چه خود جگر پاک سيدالشهداست‏ 
 
  
هميشه تا بود اين آفتاب، چشمه‏ي نور
هماره تا به فلک ماه انجمن آراست‏
 
هميشه ملت ايران، به نام او جاويد
هماره پرچم ايران به فر او برپاست‏
 
سزد که بر سر خورشيد سايه اندازيم‏
چنين که سايه شمس الشموس بر سر ماست‏
 
زمين ببوس «رياضي» به تهنيت که امروز
ولادت شه دنيا و دين امام رضاست‏ 
 
 

سه شنبه 3 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

کعبه‏ي اميد

اصل قصيده 72 بيت
(صائب تبريزي)
سلطان ابوالحسن علي موسي آن که هست‏
گل ميخ آستانه‏ي او ماه و آفتاب‏
 
آن کعبه‏ي اميد که صندوق مرقدش‏
گرديده پايتخت دعاهاي مستجاب‏
 
بوي گل محمدي باغ خلق او
در چين به باد عطسه دهد مغز مشک ناب‏
 
با اسب چوب از آتش دوزخ گذر کند
تابوت هر که طوف کند گرد آن جناب‏
 
روزي که دست او به شفاعت علم شود
خجلت کشد ز دامن پاک گنه، ثواب‏
 
هر شب شود به صورت پروانه جلوه‏گر
روح‏الامين به روضه‏ي آن آسمان جناب‏
 
کفر است پا به مصحف بال ملک زدن‏
بر گرد او بگرد به مژگان چو آفتاب‏
 
روح اللهي که از نفسش مي‏چکد حيات‏
نازد به خاکروبي آن آسمان جناب‏
 
بر هيچ کس درش چو در فيض بسته نيست‏
از شرم خويش در پس درمانده آفتاب‏
 
شوق خطاب بر در دل حلقه مي‏زند
تا چند در حضور به غيبت کنم خطاب؟
 
اي شعله‏اي ز صبح ضمير تو آفتاب‏
از دفتر عتاب تو مدي خط شهاب‏
 
حج پياده در قدمش روي مي‏نهد
هر کس شود ز طرف حريم تو کامياب‏
 
خورشيد پا به خشت حريم تو چون نهد؟
نهاده است بر سر مصحف کسي کتاب‏
 
گردون به نذر مرقد پاک تو بسته است‏
سر رشته‏ي شعاع به قنديل آفتاب‏
 
از تربت تو خاک خراسان حيات يافت‏
آري ز دل به سينه رسد فيض بي‏حساب‏
 
از زهر رشک، خاک نشابور سبز گشت‏
تا گشت ارض توس ز جسم تو کامياب‏ 
 
 
غربت به چشم خلق چو يوسف عزيز شد
روزي که گشت شاه غريبان تو را خطاب‏
 
حفاظ روضه‏ي تو چو آواز برکشند
بلبل شود به شعله‏ي آواز خود کباب‏
 
از بس به مرقد تو اشارت نموده است‏
نيلوفري شده است سرانگشت آفتاب‏
 
هر کس که با ولاي تو در زير خاک رفت‏
آيد به صبح حشر برون همچو آفتاب‏ 
 
 

سه شنبه 3 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شمع ولايت

(ذبيح‏الله صاحبکار «سهي»)
تا که ره بر درگه آل پيمبر يافتم‏
هر چه گم کردم به هر درگاه از اين در يافتم‏
 
آن چه اسکندر ز فيض چشمه‏ي حيوان نيافت‏
من ز خاک آستان آل حيدر يافتم‏
 
تا که آوردم بر اين دولت‏سرا روي نياز
از دم روح‏القدس فيض مکرر يافتم‏
 
بر در ارباب دنيا کي نهم روي نياز
من که زين در کيمياي عافيت دريافتم‏
 
دامن مطلوب از اين درگاه آوردم به دست‏
گوهر مقصود ازين خاک مطهر يافتم‏
 
يک نفس رو برنخواهم تافت زين دارالامان‏
راحت‏خاطر ازين در يافتم،گر يافتم‏
 
تشنه‏کامي خسته بودم در بيابان طلب‏
لطف ايزد يار شد تا ره به کوثر يافتم‏
 
نقد توفيق و سعادت را که مي‏جستم ز بخت‏
در حريم زاده‏ي موسي بن جعفر يافتم‏
 
سال‏ها سرمايه‏ي عمر ار به غفلت باختم‏
رخ چو بر اين خاک سودم عمر ديگر يافتم‏
 
آن چه بر اين آستان اشک تمنا ريختم‏
بخت ياري کرد و از هر قطره گوهر يافتم‏
 
بارگاه هشتمين شمع ولايت را به توس‏
مرجع آمال درويش و توانگر يافتم‏
 
مژده‏ي رحمت نيوشيدم از اين دارالسلام‏
نکهت رضوان در اين خاک مطهر يافتم‏
 
گر به خود زين طالع فرخنده مي‏بالم رواست‏
کاين هما را بر سر خود سايه‏گستر يافتم‏
 
داشتم همواره بر الطاف او چشم اميد
تا سرانجام از نهال آرزو بريافتم‏
 
تا که بر اين در پناه آوردم از کيد جهان‏
خويشتن را ايمن از هر فتنه و شر يافتم‏
 
جان و دل قربان مولائي که از فر و جلال‏
ملک دلها را به عشق او مسخر يافتم‏
 
تا گداي اين درم سر بر فلک سايم ز فخر
کز فلک اين خاک را در رتبه برتر يافتم‏ 
 
 

سه شنبه 3 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

حرم امن

مهدي بياتي ريزي 
 
اين حرم امن ضمان رضاست‏
گله‏ي آهو به امان خداست‏
 
در خبر آمد که به عهد رضا
قحطي آب آمده بود از قضا
 
مجمر زرين فلک جز شرار
هيچ نمي‏کرد ز گردون نثار
 
رغم فسونگويي هر ناسپاس‏
زهره دلي بود ، ستاره‏شناس‏
 
گفت که اي مردم فرهيخته‏
وضع کواکب به هم آميخته‏
 
شمس شموس آمده چون خاکتان‏
رفته قرار از دل غمناکتان‏
 
شمس چو در جلوه و رخشندگيست‏
ابر نمي‏پايد و بارنده نيست‏
 
خاک شما محمل خورشيد شد
آب از اين باديه تبعيد شد
 
عرضه نمودند به شاه ، اين مقال‏
شرح پريشاني و آن حسب حال‏
 
کاي شه خورشيد فر ماه تاج‏
عقد ثريات ، کمينه خراج‏
 
اي ملک العرش نگهبان تو
هر که به فرش آمده، مهمان تو
 
ملک شش اندر شش تو در فدک‏
شاهنشين تو بر اوج فلک‏
 
تکيه بر کرسي زده ، رفرف به عرش‏
نقش چنان بسته ز پاي تو فرش‏
 
حور و پري در صف اکرام تو
رفته‏گر چاکر خدام تو 
 
 
 
 
تا نه بسوزيم ز بيخ و ز بن‏
شعشعه آهيخته در ابر کن‏
 
بسکه بگفتند و بسفتند آه‏
مهر به ماه آمد و مه در پگاه‏
 
هلهله گو، شاه به صحرا چميد
سر به فلک، پا به زمين مي‏کشيد
 
چرخ مرصع، کمر انگيخته‏
عرش به شولاي وي آويخته‏
 
دست قنوت آينه‏ي آه اوست‏
يوسف جان است و جهان چاه اوست‏
 
حسرت لبيک تو دارد سماک‏
دست اگر شست ز باران خاک‏
 
هفت فلک تشنه‏ي پيمانه بود
خاک در اين واقعه تنها نبود
 
اين که دعا کرد، تن خاک اوست‏
عين اجابت، نظر پاک اوست‏
 
شاه بدين وصف به صحرا شتافت‏
روح دعا بود و به تن روي تافت‏
 
باز بگوييم سخن بر مجاز
ور نه حقيقت نتوان گفت باز
 
غلغل ابر است و هوا در خروش‏
ز آتش گل ، باديه آمد به جوش‏
 
برگ برات چمن امضا شده‏
مهر لب غنچه شکوفا شده‏
 
از دهن غنچه غزل ريخته‏
بسکه شکر در شکر انگيخته‏
 
سر زده از شيشه‏ي گلهاي رنگ‏
نيم تنه - پيکر حوران شنگ‏
 
صحن چمن، آينه‏ي روي خوب‏
ميل شقايق قلم و سمه کوب‏
 
دامن شاباشي اين ژاله‏ها
يال عرق کرده‏ي آلاله‏ها
 
کوچه‏ي باغ از نفس تاک خيس‏
هندسه‏اي ريخته چون طاقديس‏
 
شاخه‏ي شمشاد، به شوخي چمان‏
چون خط ميخي ، گل ميخک روان‏
 
عيد بهار است و حراج گل است‏
قامت يار است و دواج گل است‏
 
قافله‏اي آمده از تاشکند
مشتري مشک و عبير است و قند
 
نرگسيان! نسخه‏ي عيسي به دست‏
پردگيان را از اين دست ، مست‏
 
الغرض آن شوکت و ديهيم وي‏
در پي سلطان چمن گشت طي‏ 
 
 

 
ماه به عيوق ، نظر کرد باز
ژاله به گلگشت سفر کرد باز
 
موکب رعد، افسر سلطان گرفت‏
کوکب سعد آمد و باران گرفت‏
 
ابر اجابت چو «رضا» داده است‏
دست علي خيبر اطلس شکست‏
 
شوکت شاهين قضا را ببين‏
شست همايون رضا را ببين‏
 
مرغ دلم باز هوايي شده‏
کفتر ايوان طلايي شده‏
 
در دل من گوشه‏ي بيداد کيست ؟
باز در اين شيشه ، پريزاد کيست ؟
 
مرغ سليمان دلم پر گرفت‏
نغمه‏ي داووديم از سر گرفت‏
 
هر سر مو سرزنشم مي‏کند
رگ رگ دل پر تپشم مي‏کند
 
آمدم اي شاه امانت کجاست ؟
صيد توأم تير و کمانت کجاست ؟
 
آمدم از کوچه‏ي دور نفس‏
آمده‏ام از طرف هيچ کس‏
 
رهگذر کوچه تنهاييم‏
کوچه نشين شب رسواييم‏
 
روي متابان که دخيل توام‏
در به در ابن‏سبيل توأم‏
 
ما به غم عشق تو خو کرده‏ايم‏
ما به همين آينه رو کرده‏ايم‏
 
گر چه بگويند که ما ناخوشيم‏
با غم عشق تو، خدا را خوشيم‏
 
درد دل خويش دوا مي‏کنيم‏
با غم عشق تو صفا مي‏کنيم‏
 
طبله‏ي نقاره صدا مي‏کند
شاه نگاهي به گدا مي‏کند
 
گوش کنيدش که صلاتان دهد
آي مريضان که شفاتان دهد؟
 
با توام اي پادشه محتشم‏
فاخته اي سوخته‏ام ، ناخوشم‏
 
نامه سياه آمده‏ام يا رضا !
دير به راه آمده‏ام يا رضا !
 
آمده‏ام ، اذن دخولم بده‏
دست خدا! دست قبولم بده‏
 
گرچه بدم ، نيک عتابم مکن‏
جان جوادت که جوابم مکن‏
 
رانده مرا گرچه بعيد و قريب‏
از تو بعيد است ، امام غريب ! 
 
 

سه شنبه 3 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صداي خنده‏ي گل

ز کوي دوست به ديدار ما، صبا آمد
به جان ما ز صبا باز مژده‏ها آمد
 
هزار چشمه‏ي خورشيد از کرانه دميد
در آن زمان که به ديدار ما، صبا آمد
 
ز جوش لاله، سراپاي دشت زيبا شد
خبر ز سبزترين مژده‏ي خدا، آمد
 
ستاره ريخت به دامان شب ز مژده‏ي نور
صداي خنده‏ي گلهاي آشنا آمد
 
هزار پنجره‏ي نور، سمت ما، واشد
شکوفه آمد و گل آمد و صفا آمد
 
به سايه‏سار چمن غنچه‏اي شکوفا شد
ز بام عرش سرود «رضا» «رضا» آمد
 
به بزم عشق، چراغي دوباره شعله گرفت‏
ز نور روي «رضا» شب به انتها آمد
 
مدينه، قبله‏گه جاودان هستي شد
«رضا» امام صداقت، گل وفا آمد
 
 
[ صفحه 36]
 
 
بيا حضور خدا را دوباره باور کن‏
ز شهر آينه‏ها، قاصد خدا آمد
 
سرود سبز خدا را، ز باغ گل بشنو
کنون که عطر دلارايش از فضا آمد
 
ستاره‏اي ز حريم محمدي سر زد
«رضا» زلال کرامات کبريا آمد
 
ز باغ سرخ ولايت، دميد لاله‏ي سرخ‏
و عطر سرخ حضورش به جان ما آمد
 
«رضا» تمام کرامت، «رضا» تمام سخا
«رضا» گل بهاره‏ي گلزار مصطفي آمد
 
سرود عشق بخوان «نسترن» ز بزم خدا
براي خاطر غمديدگان، شفا آمد
 
 
[ صفحه 37]

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

سلام، مدينه

سلام، اي قبله‏ي حاجات دلها!
ديار لاله‏هاي سرخ و زيبا
 
سلام، اي خاک پاک سبز ايمان!
معطر از نواي سبز قرآن‏
 
سلام، اي خاک سرسبز معطر!
سلام، اي سرزمين لاله‏پرور!
 
ديار روشن از انوار سرمد
ديار عالم آل محمد
 
تسلايي براي درد جان‏ها
تمنايي براي باور ما
 
حريم خلوت نور خدايي‏
ديار عاشقان بي‏ريايي‏
 
هوايت، اي ديار آروزها!
خدايي کرده دلهاي رها را
 
هوايت، اي ديار عشق و پيوند
هواي عاشقي، در جانم افکند
 
هواي سر نهادن پيش پايت‏
هواي جان‏سپاري در هوايت‏
 
سلام، اي قبله‏ي اميدواران‏
شفابخش دل شب زنده‏داران‏
 
اسيري، عاشقي، بي‏خانمانم‏
گواهم، گريه‏هاي بي‏امانم‏
 
مدينه! عاشقي درد آشنايم‏
ز پا افتاده‏ي کوي رضايم‏
 
رضا نوري ز انوار خدايي‏ست‏
رضا آيينه‏دار روشنايي‏ست‏
 
رضا آيينه‏ي سبز معطر
دمادم در هوايش مي‏زنم پر
 
رضا را مي‏شناسي، مرد دين است‏
رضا آيينه‏دار هشتمين است‏
 
رضا از نسل پاک آسمان‏ها
ز خيل لاله‏هاي سرخ صحرا
 
 
[ صفحه 21]
 
 
رضا نور است نور پاک و روشن‏
رضاي تو، چراغ باور من‏
 
اميد دردمندان خاک کويش‏
دواي درد جانها، آرزويش‏
 
مدينه! تشنه‏کامي آشنايم‏
صدايم کن. صدايم کن. صدايم‏
 
غريبي، دور از شهر و ديارم‏
دل از کف داه‏اي بي‏اختيارم‏
 
گره واکن زبال بسته‏ي من‏
ترحم کن به جان خسته‏ي من‏
 
ز در گاهت مرا، اميد ياري‏ست‏
مدينه! آرزويم جان سپاري‏ست‏
 
 
[ صفحه 22]

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

زمزمه‏ي عشق

اي حرمت، قبله‏ي حاجات من!
نام خوشت، ذکر مناجات من!
 
لاله‏ي گلخانه‏ي سبز خدا!
آينه‏ي باور من! اي «رضا»!
 
ساقي سرچشمه‏ي آب حيات!
زمزمه‏ي عشق! سرود نجات!
 
سرو گلستان حريم ولا!
نور خدا! آينه‏ي کربلا!
 
لمعه‏اي از نور تو، نور فلک‏
گوش به فرمان تو، خيل ملک‏
 
اي گل باغ ازلي! يا «رضا»
نام تو همنام «علي» يا «رضا»!
 
مقصد عالم سرکوي «رضا»ست‏
حرمت گل، از گل روي شماست‏
 
عشق تو، مقصود ز بود و نبود
مهر تو، دل از همه عالم ربود
 
لاله‏ي خوشبوي بهاران عشق‏
عطر گل سرخ گلستان عشق‏
 
ياد تو، اي سبزترين يادها!
برده همه صبر و قرار مرا
 
کاش! مرا تا در تو، راه بود
راه به گنجينه «الله» بود
 
ياور دلهاي پريشان تويي‏
راه‏گشاي ره ايمان تويي‏
 
از تو فلک يافته اين سروري‏
ماه ز تو يافته روشنگري‏
 
عطر خدا، بوي دعا مي‏دهي‏
درد نهان را، تو شفا مي‏دهي‏
 
لاله‏ي رنگين معطر تويي‏
نور دل و ديده‏ي کوثر تويي‏
 
يار تويي، يار تويي، يار تو
مونس دلهاي گرفتار، تو
 
اي ز تو شاداب، گل باورم‏
ياد تو آرام دل پرپرم‏
 
بر در تو دست نياز من است‏
ياد «رضا» زمزمه‏ساز من است‏
 
 
[ صفحه 19]
 
 
نيست مرا جز تو کسي دادرس‏
نور خدايي، تو به فرياد رس.
 
مژده‏ي گل، مژده‏ي باران تويي‏
روشني ديده‏ي ياران تويي‏
 
وامگذارم که پناه مني‏
اختر تابنده‏ي راه مني‏
 
سرخ‏ترين لاله‏ي باغ خدا!
از تو شد آيين محبت به پا
 
اي سر و جانها به قدومت نثار!
نادره‏اي، نادره‏ي روزگار!
 
اي به فداي قد دلجوي تو
عطر خدا مي‏وزد از کوي تو
 
لاله صفت، از غم تو سوختم‏
تا که ره عشق تو آموختم‏
 
راه نجات است، تولاي تو
آب حيات است، تمناي تو
 
ضامن آهوي دل زار من‏
اين دل شيداي گرفتار من‏
 
از کرمت، از حرمت اي «رضا»!
يافته‏ام راه به سوي خدا
 
عشق تو و آتش جانسوز من‏
مهر تو و فکر شب و روز من‏
 
لاله‏ام و داغ به دل مانده‏ام‏
راه نمي‏دانم وامانده‏ام‏
 
يار تويي، مهر تو انديشه‏ام‏
شيوه‏ي سبز رضوي، پيشه‏ام‏
 
هيچ ندارم که از آن بگذرم‏
در رهت، اي باغ گل باورم‏
 
از غم دوري به فغان آمدم‏
در طلبت، از سر جان آمدم‏
 
لاله‏ي پرپر دل شيداي من‏
لطف تو و دست تمناي من‏
 
سلسله جنبان زمين و زمان!
دست تو بر باور ما، سايبان‏
 
سجده‏ي افلاک، به درگاه توست‏
راه نجاتم به خدا! راه توست‏
 
لاله‏ام و داغ تو دارم «رضا»
لاله‏ي دلسوخته را، ره‏نما
 
اي تو همه ساز و همه سوز من!
ماه رخت، مشعله افروز من‏
 
مست ز يک جرعه‏ي نورم «رضا»
با تو لبالب ز حضورم، «رضا»
 
رمز شعر: 
السلام عليک يا علي ابن موسي الرضا عليه‏السلام 
 
[ صفحه 20]

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شيواترين قصيده

آمد، گل بهاره‏ي بستان سرمدي‏
زيباترين ستاره‏ي بزم محمدي‏
 
آمد حضور سبز خدا، بر بسيط خاک‏
زيبا و باشکوه، دلارا و تابناک‏
 
آمد بهار خانه‏ي زيباي فاطمه‏
رنگين‏ترين بهار شکوفاي فاطمه‏
 
گلمژده‏ي طراوت گلهاي ارغوان‏
آواي جاودانه‏ي بيداري زمان‏
 
زيباترين روايت ديباچه‏ي حيات‏
آمد ز بام عرش، چراغ ره نجات‏
 
آميزه‏ي معطري از عشق و آفتاب‏
آمد زلال باوري از جلوه‏هاي ناب‏
 
راز بزرگ عالم هستي، گل بهشت‏
شيواترين قصيده‏ي ديوان سرنوشت‏
 
عطر نجيب ياس نهانخانه‏ي خدا
بوي شکوفه در حرم سبز کبريا
 
 
[ صفحه 25]
 
 
آمد، که افتخار دهد هر زمانه را
روشن کند چراغ ره جاودانه را
 
آمد، که باغ سبز خدا را، صفا دهد
آمد که تشنه‏کامي گل را، شفا دهد
 
گلهاي عشق هديه‏ي دلهاي ما کند
ما را ز شام تيره‏ي غربت، جدا کند
 
درهاي نور، سمت دل خسته وا شود
دلها به راه روشن حق، آشنا شود
 
ما را به ميهماني آلاله‏ها برد
از بي‏کران فضل خدا مژده آورد
 
آمد که راهمان به حريم خدا دهد
از جام عشق، جرعه‏ي نوري به ما دهد
 
آمد گره ز کار فروبسته وا کند
درد دل شکسته‏دلان را، دوا کند
 
آمد که غمگسار غم بي‏کران شود
دستش هماره بر سر ما، سايبان شود
 
بزم حضور خلوت دل را جلا دهد
درس وفا و مهر و کرامت، به ما دهد
 
زيبا شود تمام جهان، از حضور او
آمد، که عشق، شعله بگيرد ز نور او
 
آمد، همان که عطر زلال ستاره داشت‏
بر درد جان و درد دل خسته، چاره داشت‏
 
بر مقدمش ز اوج فلک، گل نثار شد
باغ جهان به يمن قدومش، بهار شد
 
 
[ صفحه 26]
 
 
ميلاد گل به عالم هستي مبارک است!
ميلاد نور، نور الستي، مبارک است!
 
شعر زلال «نسترن» آيينه‏دار اوست‏
زيبا و سبز، چون گل روي بهار اوست‏
 
 
[ صفحه 27]

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

دين نگهداري

در برخي رواياتي که از وجود مقدس حضرت رضا عليه‏السلام وارد شده، آن حضرت يکي از علل غيبت و تأخير ظهور حضرت مهدي عليه‏السلام را «آزمايش و امتحان» مردم مي‏دانند. از مجموع اخبار وارد شده در اين زمينه چنين بر مي‏آيد که امتحان غيبت امام عصر عليه‏السلام يکي از دشوارترين امتحانات الاهي است. [1] .
دشواري اين امتحان به حدي است که حتي معتقدان به امامت و ولايت هم در آن آزمون مصون از لغزش نخواهند بود. اساسا اين امتحان براي امامت باوران است، و ديگران قبل از اين رتبه، امتحان خود را داده‏اند. اکنون در زمان غيبت آخرين پيشوا، خداوند 
 
[ صفحه 51]
 
مي‏خواهد ثابت قدمها را از افراد سست ايمان و سطحي‏نگر جدا سازد. 
آدمي بايد در اعتقادات خود بسيار استوار باشد تا در اثر اين سختي‏ها و ناملايمات، نلغزد و در عقايد خويش سست نشود. ضمنا از پيشوايان خود سپاسگزار باشد که قبل از آن که زمان غيبت فرا رسد، خطرات و لغزشگاههاي آن دوران را گوشزد کرده‏اند. 
دشواري امتحان از اين جهت است که انسان به گونه‏اي اعتقاداتش را از دست مي‏دهد که خودش هم متوجه نمي‏شود. اين مطلب، احتياج به مدت زمان زيادي هم ندارد، بلکه يک صبح تا غروب براي بي‏دين شدن کفايت مي‏کند! [2] .
امام هشتم عليه‏السلام در بين شيوائي در توصيف و تبيين برخي از فتنه‏هايي که دامنگير مردم مي‏شود مي‏فرمايند: 
«لابد من فتنة صماء صيلم، تسقط فيها کل بطانة و وليجة، و ذلک عند فقدان الشيعة الثالث من ولدي؛ يبکي عليه أهل السماء و أهل الأرض و کل حري و حران، و کل حزين لهفان». [3] .
فتنه‏اي کور (خيلي مبهم و پيچيده) در راه است و ناگزير فرامي‏رسد که هر خودي و دوست نزديکي را سرنگون مي‏کند. اين فتنه زماني است که شيعيان، سومين امام از نسل فرزندم را گم کنند، اهل آسمان و زمين و هر زن و مرد دلسوخته و هر غمگين و اندوهناکي بر او (مهدي عليه‏السلام) مي‏گريد. 
حضرت رضا عليه‏السلام از «فتنه» خبر مي‏دهند. «فتنه» به معناي امتحاني 
 
[ صفحه 52]
 
است که انسان را مي‏فريبد و هر کس ممکن است در مقابل جاذبه‏ي شديد آن، کشيده شود و بلغزد. به علاوه در بيان دشواري اين امتحان تصريح فرموده که اين فتنه «صماء صيلم» است. («صماء» يعني «کر» و «صيلم» به معناي «شديد» است)؛ يعني اين امتحان چنان سخت و نامعلوم است که دوستان و خواص را هم بر زمين مي‏زند و همه در معرض سقوط و انحراف قرار مي‏گيرند. 
امام هشتم عليه‏السلام اين زمان را زمان گريه اهل آسمان و زمين دانسته‏اند. دوره‏اي که اهل درد، از گم شدن امام زمانشان، غمگين و افسرده خاطرند، شادي و خوش‏حالي نمي‏بينند؛ چون غم امام غائب از دل ايشان بيرون نمي‏رود و زندگي آنها با غم و اندوه بر غيبت امام زمانشان عجين است. لذا در پي خوش‏حالي‏هاي اهل دنيا نيستند و در شادي‏ها و جشن‏ها، دل سوخته‏ي آنها التيام نمي‏يابد. 
علي بن موسي الرضا عليه‏السلام سپس فرمودند: 
«... کم من حري مؤمنة و کم من مؤمن متأسف حيران حزين عند فقدان الماء المعين! کأني بهم آيس، کانوا قد نودوا نداء يسمع من بعد کما يسمع من قرب، يکون رحمة علي المؤمنين و عذابا علي الکافرين». [4] .
... چه بسيارند زنها و مردهاي مؤمن که در گم کردن «ماء معين» دل سوخته و اندوهناک و سرگردان و نارحت‏اند! گويي آن‏ها را مي‏بينم که در بدترين وضعيت نوميدي هستند. (در هنگام ظهور) آنها را صدا 
 
[ صفحه 53]
 
مي‏کنند، با صدايي که از دور - همچون نزديک - شنيده مي‏شود که اين ندا براي مؤمنان رحمت و براي کافران عذاب است. 
اين اوصاف حال شيعه‏ي دلسوخته، هنگام گم کردن «ماء معين» است و حزن و اندوهي که براي محروم ماندن از اين آب گوارا دارد. 
درد شيعه اين است که اين ماء معين چرا غائب شده است؟! چرا وقتي بخواهند ديگران را به سوي امام عصر عليه‏السلام متوجه سازند بايد نشاني «بئر معطله» [5]  را بدهند؟! [6] .
با اين همه، در عين نااميدي، در زماني که گمان نمي‏رود و با محاسبات عادي قابل پيش‏بيني نيست، به صورت ناگهاني نداي ظهور سر داده خواهد شد و ياران باوفاي آن حضرت فراخوانده مي‏شوند. اين نداي ملکوتي، دلهاي اندوهناک و سوخته مؤمنان را تسلي مي‏بخشد و سبب عذاب کافران مي‏گردد.

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

شباهت به انبيا

روايات رسيده از ائمه‏ي معصومين عليهم‏السلام حاکي از آن است که امام 
 
[ صفحه 41]
 
عصر عليه‏السلام وارث تمام کمالات و خلقيات انبياي عظام الاهي است. 
ابن ابي‏يعفور از امام صادق عليه‏السلام نقل مي‏کند: 
«هيچ يک از معجزات انبيا و اوصيا نيست جز اين که خداوند براي اتمام حجت، آن‏ها را به دست قائم عليه‏السلام جاري مي‏کند». [1] .
امام رضا عليه‏السلام به يکي از شباهت‏هاي حضرت مهدي عليه‏السلام به موسي بن عمران عليه‏السلام اشاره مي‏فرمايد: 
«بأبي و أمي سمي جدي و شبيهي و شبيه موسي بن عمران؛ عليه جيوب النور تتوقد بشعاع ضياء القدس...» [2] . 
پدر و مادرم فداي او (مهدي عليه‏السلام) که هم نام جد من است! سيما او شبيه من و شبيه موسي بن عمران است؛ بر او هاله‏اي از نور است که از پرتو روشنايي قدس روشني مي‏گيرد. 
لازم به تذکر است که امام رضا عليه‏السلام بسيار خوش سيما بودند به همين دليل، گاهي که در مجامع عمومي شرکت مي‏فرمودند، به رسم آن روزگار، به صورت مبارک نقاب مي‏زدند و نور امامت از زير نقاب مي‏درخشيد. [3] .
امام عصر و حضرت موسي عليهماالسلام 
الف: دوران حمل مادر حضرت موسي عليه‏السلام و مادر حضرت
 
[ صفحه 42]
 
مهدي عليه‏السلام هر دو مخفي بود. 
ب: ولادت امام عصر عليه‏السلام و ولادت حضرت موسي عليه‏السلام هر دو مخفي بود. 
ج: حضرت موسي عليه‏السلام از قومش دو غيبت داشت که يکي از ديگري طولاني‏تر بود؛ غيبت اول از مصر بود و غيبت دوم، هنگامي که به سوي ميقات پروردگارش (کوه طور) رفت. مدت غيبت نخستين بيست و هشت سال و زمان دومين غيبت چهل روز بود، خداوند متعال مي‏فرمايد: (فتم ميقات ربه أربعين ليلة). [4] . 
حضرت قائم عليه‏السلام نيز دو غيبت دارد که يکي از ديگري طولاني‏تر است. 
د: حضرت موسي عليه‏السلام از ترس دشمنانش غائب شد. خداوند متعال مي‏فرمايد: (فخرج منها خائفا يترقب) [5]  امام عصر عليه‏السلام نيز از ترس دشمنان پنهان گرديد.
ه: وقتي حضرت موسي عليه‏السلام غائب شد، قومش در منتهاي رنج و فشار و مشقت و ذلت واقع شدند؛ به امر فرعون، پسران آنها را مي‏کشتند و زنانشان را زنده نگه مي‏داشتند. در زمان غيبت حضرت مهدي عليه‏السلام نيز شيعيان و دوستان آن حضرت در منتهاي سختي و فشار و ذلت مي‏افتند، تا خداوند کساني را که ايمان آورده‏اند پاک کند و کافران 
 
[ صفحه 43]
 
را هلاک گرداند: (و ليمحص الله الذين آمنوا و يمحق الکافرين). [6] . 
امام عصر و خضر نبي عليهماالسلام 
امام رضا عليه‏السلام مي‏فرمايند: 
«حضرت خضر عليه‏السلام از آب حيات نوشيده لذا تاکنون زنده است و تا دميدن صور نمي‏ميرد. او همواره نزد ما (ائمه) مي‏آيد و بر ما سلام مي‏کند... همه ساله در مراسم حج شرکت مي‏کند و حج به جاي مي‏آورد. در عرفات مي‏ايستد و به دعاي مؤمنان «آمين» مي‏گويد. خداوند به زودي قائم ما را با خضر مأنوس کند و وحشت او را به ايمني تبديل نمايد و با مأنوس ساختن او، قائم عليه‏السلام را از رنج غربت و تنهايي رهايي بخشد».[7] .
برخي ديگر از ويژگي‏هاي حضرت خضر عليه‏السلام عبارت است از: 
1- حضرت خضر عليه‏السلام در هر سرزميني که فرود آيد، آن‏جا سرسبز و مصفا مي‏شود. حضرت قائم عليه‏السلام نيز به هر سرزميني که بگذرد، آن ناحيه سرسبز و پر گياه مي‏گردد، و آب از آن مي‏جوشد و چون از آن‏جا برود، آب فرو مي‏رود، و زمين به حال خود بر مي‏گردد.[8] .
2- خداوند به حضرت خضر عليه‏السلام، قدرت و نيروئي عنايت فرموده 
 
[ صفحه 44]
 
است که به هر شکلي بخواهد درآيد؛ هم چنان که به حضرت قائم عليه‏السلام نيز همين قدرت را مرحمت فرموده است. [9] .
3- حضرت خضر عليه‏السلام به علم باطن مأمور بود؛ چنان که به حضرت موسي عليه‏السلام گفت: «تو هرگز نمي‏تواني همپاي من صبر کني؛ چگونه مي‏تواني بر چيزي که به شناخت آن احاطه نداري صبر کني؟» [10]  حضرت قائم عليه‏السلام نيز به علم باطن مأمور است. 
4- اسرار کارهاي شگفت‏انگيز حضرت خضر عليه‏السلام، آشکار نشد مگر بعد از آن که خود، فاش کرد. اسرار غيبت حضرت مهدي عليه‏السلام نيز روشن نمي‏شود مگر بعد از ظهور.
5- حضرت خضر عليه‏السلام، هر سال در مراسم حج شرکت مي‏کند، مناسک حج را انجام مي‏دهد. حضرت قائم عليه‏السلام نيز هر سال در مراسم حج حضور يافته مناسک به جاي مي‏آورد.

دوشنبه 2 آذر 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 - 3 - 4 - 5 - 6 - 7 - 8 - 9 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288761
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom