این ‏دردی است که همه گرفتاریم

این ‏دردی است که همه گرفتاریم

50440077214569755261.jpg

یکی از طلاب محترم نقل میکند حضور حضرت آیه الله بهجت رسیدم و گفتم :آقا‎ ‎عمرمان گذشت و ‏هنوز لذتی از عبادت و به خصوص نمازمان احساس نکرده‌ایم به نظرشما چه‎ ‎باید کرد؟ آقا فرمودند : این ‏دردی است که همه گرفتاریم گفتم به هر حال مراتب دارد‎ ‎و مسأله نسبی است بعضی مثل شما مراتب عالی ‏دارد و ما ها هیچی نداریم باید چه کنیم؟‎
فرمودند: شاید من مرتبه شما را تمنا کنم!! خلاصه بعد از اصرار زیاد فرمود این‎ ‎احساس لذت در نماز یک ‏سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدما ت در خود نماز‎ ‎آنچه که قبل از نمار بایستی مورد ‏ملاحظه قرار بگیرد و عمل شود این است که انسان گناه‏‎ ‎نکند قلب را سیاه نکند دل را تیره نکند, معصیت ‏روح را مکدر می‌کند نورانیت دل را می‌برد و اما هنگام نماز انسان بایستی زنجیر و سیمی دور خودش بکشد ‏تا غیر از خدا داخل‎ ‎نشود بایستی فکرش را از غیر خدا منصرف کند توجهش به غیر خدا مشغول نشود , ‏البته اگر‎ ‎غیر اختیاری توجه‌اش بجائی رفت که هیچ اما به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از‎ ‎غیر ‏خدا منصرف کند. ( 1‏‎)
از محضر شان سؤال شد اینجانب تصمیم دارم که به خداوند‎ ‎قرب پیدا کنم و سیر وسلوک داشته باشم آن ‏چیست؟ جواب فرمودند: چنانچه صادق باشد ترک‏‎ ‎معصیت کافی و وافی است برای تمام عمر , اگر چه هزار ‏سال باشد (2‏‎) یکی از‎ ‎شخصیت‌های ارزنده انقلاب از حضرت آیه بهجت «رحمت‌الله‌علیه» درخواست دستوری فرمودند: ‎آقا ‏که همیشه مشغول ذکر هستند سر بلند کرده و فرمودند: تا می‌توانید گناه نکنید سپس‎ ‎سربزیر انداخته و ‏مشغول ذکر شدند بعد از چند لحظه سر بلند کرده و فرمودند: اگر‎ ‎احیاناً گناهی مرتکب شدید سعی کنید ‏گناهی که در آن حق‌الناس است نباشد, باز سر را به‎ ‎زیر انداخته مشغول ذکر و دعا و برای مرتبه سوم ‏فرمودند: اگر گناه مرتکب شدید که در‎ ‎آن حق‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آنرا تسویه کنید ‏برای آخرت نگذارید که آنجا‎ ‎مشکل است.
  پی نوشت :

1-    توضیح المسائل‎
‎2- کتاب داستان‌ها و حکایت‌های نماز , نوشته محمد یاری


ادامه مطلب


[ شنبه 15 اسفند 1394  ] [ 5:45 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

حضور قلب

حضور قلب
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B22/shutterstock_99145937.jpg
 
امام علی (ع) :«لا یقو مَنَّ أحَدُکُم فی الصلوةِ مُتَکاسِلاً و لا ناعساً و لا یفکّرنَّ فی نفسه فَإنّهُ بین یدی ربّه عزّوجل و إنّما لِلعَبدمن صلواته ما أقبل علیه منها بقلبه.»[1] هیچ یک از شما با حالت کسالت و خواب آلودگی به نماز نایستد و نیر به خود فکر نکند، زیرا در پیشگاه پروردگار خویش قرار دارد، در میان نمازهای بنده ، تنها نمازی که با توجه قلبی همراه است مورد پذیرش قرار می گیرد.
[و نماز و از زکات و غیر آن               لیک یک ذره ندارد ذوق جان
بشنو از اخبار آن صدر صدور[2] لا صلوة تمَّ اِلا بالحضور]
و نیز در جای دیگر می فرماید: روی برگرداندن از قبله در حال نماز دستبردی از جانب شیطان است. پس از روی برگرداندن از قبله در حال نماز بپرهیزید؛ زیرا هر گاه بنده به نماز می ایستد خداوند تبارک و تعالی به او رو می کند و چون بنده به این سو و آن سو توجه کند، خداوند می فرماید: ای فرزند آدم که روی می گردانی تا سه مرتبه و چون برای چهارمین بار بنده از قبله روی برگرداند، خداوند از او روی بر می گرداند.[3]
[ مولوی درباره حضور قلب و ذوق عبادت می گوید: طاعت ها در صورتی میوه و نتیجه می دهند که با ذوق همراه باشند و دانه در صورتی به درخت تبدیل می شود که مغز داشته باشد.
ذوق باید تا دهد طاعات بر                       مغز باید تا دهد دانه شجر      
دانه بی مغز کی گردد نهال ؟           صورت بی جان، نباشد جز خیال] 
 
[1]. خصال، ص 613، ح 10
[2]. منظور شاعر از صدر صدور وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) است و اشاره به روایتی دارد از ان حضرت دارد که فرمود: « لا صلوة الا بحضور القلب»
[3]. قرب الاسناد، ص 150

 


ادامه مطلب


[ جمعه 14 اسفند 1394  ] [ 6:34 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مؤمن و خشوع در نماز


مؤمن و خشوع در نماز

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg


قرآن کریم در آيه «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(1)، نماز را نشانه مؤمنان نمي‌شمارد؛ بلکه خشوع در نماز را از ویژگیهای آنان معرفی مي‌فرماید. این مطلب حاكي از اين است که نماز آنها الفاظ و حرکاتی بی روح و فاقد معنی نیست؛ بلکه به هنگام نماز، آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پدید مي‌آید که از غیر او جدا شده و به او مي‌پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مي‌شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر مي‌گذارد. خود را ذره‌ای مي‌بینند در برابر وجودی بی‌پایان و قطره، در برابر اقیانوسی بیکران(2).
کمال خشوع را در نماز علی(ع) مي‌‌توان جستجو کرد. که در روز اُحُد تیر بر بدن مبارک آن حضرت نشست و در آوردن آن مستلزم تحمل درد شدیدی بود. قضیه را به پیامبر اکرم(ص) عرض کردند و ایشان فرمود که هنگام نماز تیر را از بدنش خارج کنید؛ زیرا در این حال توجه‌اش به خداوند به نحوی است که خود را فراموش کرده و از غیر خدا بی خبر مي‌‌شود.
در حال نماز، تیر را از بدنش خارج کردند و خون بر سجاده ریخته شد. وقتی از نماز فارغ شد و خون را مشاهده کرد، درباره آن سؤال نمود و قضیه را به ایشان گفتند. سپس ایشان فرمود: به خدایی که جان علی در قبضه قدرت اوست، مطلع نشدم که شما چه وقت بدن مرا شکافتید و تیر را خارج کردید(3).
مؤمن اندر فوز اعظم داخلست
در حضورش جان به جانان واصلست
در ظهور نور عظمت در شهود
خشیت و هیبت بدل یا بد ورود(4)


(1) مؤمنون/3.
(2) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ اول، 1374 ش، ج 14، ص195.
(3) تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملا فتح الله كاشاني، كتابفروشي محمدحسن علمي، تهران، 1366 ش، ج 6، ص 192. ممكن است سؤال شود، امام علي(ع) كه در نمازمتوجه چيزي نمي شد چگونه در حال نماز، انگشتري خود را به سائل داد؟ عمّار ياسر مى‏گويد: مسكينى در مقابل على(ع) در حالى كه آن حضرت در ركوع بود ايستاد و درخواست كمك كرد، على(ع) انگشترى خود را از انگشت خارج كرده و به سائل بينوا عطا كرد. وقتى رسول اللَّه(ص) از ماجراى ايثار على(ع) آگاه شد، آيه55 مائده : «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»،«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏اند؛ همانها كه نماز را برپا مى‏دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏دهند.» بر رسول خدا (ص)‏ نازل شد. (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل،حاكم حسكانى، مؤسسه طبع ونشر ، تهران، چ اول، 1411ق، ج‏1، ص221). جواب اين است كه امام علي(ع) در نماز به‌طور كلي از همه چيز غافل نمي‌شد؛ زيرا دراين صورت نبايد حتي از تعداد ركعات نمازش هم مطلع مي‌گشت؛ بلكه امام(ع) درنماز به غير خدا وهر آنچه غير اوست توجه نمي‌كرد و حال آنكه دادن انگشتري به سائل، امري الهي است و سبب قطع توجه وخشوع نمي‌گردد.
(4) تفسیر صفی، حسن بن محمد باقر، انتشارات منوچهری، تهران، چ اول، 1378 ش، ج 1، ص492.


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 5:58 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

خشوع، تواضع قلبي يا جسمي؟

خشوع، تواضع قلبي يا جسمي؟

http://file.tebyan.net/a433b6090c/Namaz1111.jpg


در باب «خشوع»، در تفاسیر و کتب لغت، به تعابیر مختلفی برمي‌خوریم؛ برخی آن را تواضع و فروتنی جسمانی می‌دانند مانند: مفردات راغب. برخی تنها آن را تواضع قلبی و درونی، و عده‌ای دیگر آن را قلبی و جسمي معرفی می‌کنند. در این مجال تنها به طرح سه نظر بسنده کرده و سپس نتیجه گیری مي‌نماییم.
تفسیر مجمع البیان، روایتی را نقل مي‌کند که پیامبر اکرم(ص)، مردی را دید که در حال نماز، با ریشش بازی مي‌کرد، ایشان فرمود: «أَمَا إِنَّهُ لَوْ خَشَعَ قَلْبُهُ لَخَشَعَتْ جَوَارِحُهُ(1)؛ اگر او قلبش خاشع بود، هر آینه اعضاء و جوارحش خاشع مي‌گشت.»
صاحب مجمع چنین نتیجه مي‌گیرد: «این روایت دلالت دارد بر اینکه خشوع در نماز، هم به وسیله قلب است و هم جوارح. خشوع با قلب آن است که قلبش را از غیر نماز خالی کند و از غیر آن اعراض نماید و همتش را برای نماز قرار دهد و غیر از عبادت و معبود چیزی در قلبش نباشد. و خشوع اعضاء و جوارح عبارت است از چشم را پایین انداختن و فرو نهادنش و توجه به چیزی و کسی که در اطراف است نکردن واز کارهای عبث و بیهوده خودداری نمودن.» (2)
در تفسیر المیزان آمده که خشوع عبارت است از تأثیر خاصی که به افراد مقهور دست مي‌دهد؛ افرادی که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته‌اند؛ به طوری که تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جای دیگر قطع شده است. و ظاهراً این حالت، از صفات قلب و حالت درونی است که با نوعی عنایت به اعضاء و جوارح نسبت داده می‌شود مانند این آیه: «وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمن»(3)؛ «و صداها برای خدا خاشع و ترسان گردید.» که در آن، خشوع را به صدا نسبت داده است. (4)
در تفسیر اثناعشری نیز چنین آمده:« لفظ «خشع» در لغت به معنای اقبال قلب است، و برخی خشوع را از صفات قلب شمرده‌اند. مسلم است وقتی قلب که رئیس و مدیر اعضاء است، اگر توجه تام به نماز یابد، هر آینه این خشوع، به اعضاء و جوارح سرایت کرده و آنها نیز خاشع مي‌گردند.» (5)
در حدیث قدسی آمده است که خداوند به حضرت موسی(ع) وحی کرد: «يَا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِي مِنْ قَلْبِكَ الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِكَ الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ وَ ادْعُنِي فَإِنَّكَ تَجِدُنِي قَرِيباً مُجِيباً(6)؛ ای فرزند عمران! خشوع را از قلبت و خضوع را از بدنت و اشک را از چشمانت، در تاریکیهای شب، برای من قرار بده و مرا بخوان! که مرا نزدیک و اجابت کننده مي‌یابی.»
در این حدیث شریف، خشوع به قلب و خضوع به بدن نسبت داده شده؛ در نتيجه خشوع مربوط به حالت درونی و قلبی است؛ ولی آثار آن در بدن، ظاهر و به صورت خضوع آشکار مي‌گردد.
خضوع اگر حقیقی باشد؛ نه از روی ریا، حکایت از خشوع درونی دارد و چنانچه گاهی خشوع به بدن یا حالات ظاهری مانند صوت نسبت داده شده، از باب ارتباط آن وضعیت ظاهری با حالت و رویداد درونی است.


(1) ارشاد القلوب الی الصواب، شیخ حسن دیلمی، شریف رضی، قم، چ اول، 1412 ق، ج 1، ص116.
(2) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسي،‌ انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 7، ص 158.
(3) طه/ 108.
(4) الميزان في تفسير القرآن، علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چ پنجم، 1417 ق، ج 15، ص8.
(5) تفسیر اثناعشری، حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، انتشارات میقات، تهران، چ اول، 1363 ش، ج 9، ص 109.
(6) بحار الانوار الجامعه لِدرر اخبار الائمۀ الاطهار، علامه مجلسی، اسلاميه، تهران، چ مكرر، ج 67، ص 15 و 16.


ادامه مطلب


[ جمعه 30 بهمن 1394  ] [ 5:54 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]