الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر: خدای عز و جل، بزرگتر است از همه چیز و از آنچه به وصف و نعت درآید، یا در وهم و خیال گنجد، یا ادراک او به عقول و حواس توان نمود، یا او را به چیزی قیاس توان کرد.
متحیر، عقول در صفتش - فکر، عاجز ز حد معرفتش
عقل عقل است و جان، جان است. او - آنچه زان برتر است، آن است او
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرماید که: هرگاه تکبیر گفتی، باید خود را و هرچه در آسمان و زمین است، در برابر بزرگی و کبریائی او جلت عظمته، حقیر شماری. که اگر بندهای تکبیر گوید و در دلش عارضی باشد، به حقیقت چنان است که چیز دیگری را بیش از حق تعالی در دل، تعظیم وتوقیر مینماید و در این حال فرشتهاش گوید: که ای دروغگوی! پنداری که خدای را فریب توان داد، و به خدا قسم که چنین کس از حلاوت ذکر خدای، محروم و مهجور است و از تقرب و توسل به او، ممنوع و مردود.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب
نماز بهترین طاعات و فاضلترین عبادات است
نماز بهترین طاعات و فاضلترین عبادات است
هرکه نه گویای تو، خاموش به - هرچه نه یاد تو، فراموش به
سپاس و ستایش کریمی را که با کمال کبریا و عظمت واستغناء و عزت، در لطف و مرحمت و باب عطوفت و رأفت، بر روی بندگان گشوده و اصناف خلائق را از شریف و وضیع و خاص و عام، رخصت مکالمه و مخاطبه و مناجات و عرض حاجات، ارزانی فرموده. تا هر که رازی دارد، با وی، روی بروی تواند گفت و هر که نیازی آرد در حضرت او، عرض تواند نمود.
نه بر درش دربانی برگماشته که به کمک رشوه به او متوسل باید بود و نه پاسبانی باز داشته که به دست آویز پیشکش به وی توسل باید نمود، نه مانعی و نه رادعی، و نه ترس از چوبکی محافظ و مدافعی:
هر که خواهد گو بیا و هرچه خواهد گو بگو - گیرودار و حاجب و دربان، در این درگاه نیست
همه کس را در همه جا و همه وقت، به جناب او راه است و از ظاهر و باطن همه کس، در همه حال آگاه، دولت ابدی و سلطنت سرمدی، او را رواست و بس. تعالی شأنه و تقدس اسمآئه.
از غایت رأفت و نهایت رحمت و فرط کرم و کرامتی که با بندگان دارد، آنان را هر شبانه روز در پنج وقت پنج نوبت به نماز امر فرموده. تا تکرار ذکر و تجدید عهد در ساعات متقاربه، وسیله تقرب بندگان گردد به آن جناب و سبب بارور شدن حب حب، در دل ایشان شود نسبت به رب الارباب. و ساعتی همه به خضوع و خشوع، روی نیاز بر آستانه خدای بنده نواز کارساز نهند، و راز دل بر حضرت علام الغیوب عرضه دهند، غم خود با لطف او گویند و دوای درد خویش، از کرم او جویند، تا او جل جلاله از روی تفضل و تعطف، ناتمامی هرکس را به قدر استعدادش، تمام نماید و شکستگیش را درستی انعام فرماید:
کریمی بر در دلها نشسته - درستی بخش دلهای شکسته
فشکراً له ثم شکراً له - علی ما هدانا لشکر النعم
ستایش او را سزاست، نیایش او را رواست که کرده خود، هدایتمان به سپاس آوری.
وصلی الله علی خیر خلقه محمد و اله و سلم.
اما بعد چنین گوید:
نماز بهترین طاعات و فاضلترین عبادات است، چنانکه در حدیث نبوی وارد شده است که: نماز ستون دین است، هرگاه مقبول شد، همه عبادات مقبول است و اگر مردود گشت، همه عبادات مردود است و چون مقصد اصلی از نماز، یاد حق تعالی است و تجدد عهد با او و ثنای او از روی مسکنت و خشوع و سؤال مهمات از او به ابتهال و خضوع، پس هر آینه بنده را ناچار است از حاضر ساختن دل در آن، و فهمیدن آنچه میگوید به زبان...
نیز در حدیث نبوی است که: نیست هر بندهای را از نماز او اثری و ثمری، مگر آنچه که فهمیده است از آن و دل با خود داشته در آن و به روایت صحیح از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) منقول است که: همانا بنده را بالا برده شود از نمازش، همه آن و نیمه آن، سه یک آن و چهار یک آن، یا اندک آن؛ و بالا برده نشود از نمازش، مگر آنچه را که روی دل بر آن داشته است.
در حدیث دیگر وارد شده است که: هر که نماز گزارد و در آن، با نفس خود سخنی نگوید از امور دنیا، یعنی: جز به امر نماز نیندیشد و از علائق دنیوی در خاطر نگذراند، چون از آن نماز فارغ گردد، میانه او و حق تعالی گناهی نماند، مگر آنکه آمرزیده شود.
تو که کیمیا فروشی، نظری به قلب ما کن - که بضاعتی نداریم و بالله التوفیق.
محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب
خوشحال شدن به طاعت
خوشحال شدن به طاعت
اما سرور و خوشحال شدن به طاعت بر دو قسم است: قسمی از آن محمود و نیکو است و قسمی مذموم میباشد.
آنچه محبوب میباشد آن است که بوده باشد قصد وداعیه تو، اخفای طاعت و اخلاص عمل تو برای خدا باشد، و نباشی از آن کسانی که عمل خود را بسیار میدانند. و ضمنا مسرور باشی از این جهت که خدا تو را توفیق داده بر عمل کردن، و بیرون آورده است تو را از میان دسته باطلان و بیهوده کاران.
ولی مرسان خوشحالی را به سرحد عجب، و اگر مردم اطلاع بهم رسانیدند از طرف تو نباشد.
اگر در این صورت خوشحال شوی به واسطه اطلاع ایشان، نظر به آنکه حقتعالی ایشان را مطلع گردانیده است به افعال نیک تو از کرم و فضل خود، تا عزیز و مکرم باشی در میان مردم، البته این خوشحالی پسندیده و محمود خواهد بود.
و سرور مذموم آن است که شاد شوی به واسطه بسیار کردن طاعت و عبادت و اعتماد داشته باشی بر آن به جهت مطلع شدن مردم، تا قدر و منزلت تو در نزد ایشان زیاد گردد و مدح کنند تو را و به قضای حوائج تو قیام نمایند و با تو، به اکرام ملاقات کنند. و امثال اینها، که ریاء محض و باطل کننده اعمال میباشد. و آن ناشی است از محبت دنیا و فراموشی از آخرت، و فراموشی آخرت و محبت به دنیا نیز، ناشی است از نسیان نعمتهای بیحد پروردگار در آخرت. و در حقیقت آنچه نزد خدای تعالی میباشد، البته بهتر است از دنیا و مافیها. و در قرآن است که جزا داده میشوند بندگان متقی و محسن در روز قیامت، از حور و قصور بیرون از حساب، به اندازهای که در حدیث قدسی آمده: ما لا عین رات ولاخطر علی قلب بشر آن چیزهایی که نه چشمی آن را دیده است و نه به دل کسی خطور نموده. نسئل الله من فضله ان لایعاملنا بعدله، بل یسامحنا بعفوه، و یستر زلاتنا بصفحه، انه جواد کریم درخواست میکنیم از فضل خدای تعالی، که با ما با عدالت خود رفتار نکند، بلکه مسامحه بفرماید به عفو و مغفرت خود و بپوشاند لغزشهای ما را به گذشت و آمرزش خود، همانا او بخشنده بزرگوار است.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب
نکته مهم در اسرار باطنی نماز
نکته مهم در اسرار باطنی نماز
از یحیی بن معاذ رازی، مکنی به ابو زکریا، یکی از مشایخ طریقت قرن سوم هجری قمری منقول است: که اقسام و انواع طاعاتی که موصل و رساننده است بنده را به اصل سعادت اخروی، بسیار است. اما مجموع آنها به دو درجه بازگردد: بدنی، مالی.
و افضل قسم اول که عبادت بدنی است، نماز است که قیام به ادای حقیقت حقوق این قسم، جز از ارباب قلوب متصور نشود. زیرا که حقیقت نماز، مناجات است با حضرت صمدیت. کما قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): الصلوة مناجاة الرب و مناجات مخاطبه بود و مخاطبه معروف مطلق، از عارف کامل محقق، درست آید قیام و قرائت و رکوع و سجود و تشهد و تکبیر و تسلیم، صورت ارکان ظاهر نماز است و این صورت را روحی و این ظاهر را سری و معنائی باید، تا آن حقیقت که مطلوب است حاصل آید.
ای عزیز! حقیقت نماز، قدامه نار (آتش دیرینه) عنایت است که از مشعل انوار هدایت، در دل مخصوصان؛ عنایت ازلی میافروزد که: الصلوة نور قلب المؤمن تا مصلی محقق به واسطه شعله ضیای آن، معنی انعکاس انوار جبروتی را در مراتب ملکوتی، مشاهده میکند و رقوم آیات اسرار سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم سوره فصلت آیه 53 را، از صفحات اوراق کائنات میخواند تا آنگاه که سوابق جذبات، از بودای کرم، استقبال حال او کند. و کون صغری و کبری را شواهد و دلائل در کتم عدم اندازد و خاشاک وجود تعینات و همی را، به آتش فنا بسوزد، و بی زحمت اثقال وجود حدوث براق همت، در فضای ساحات عالم جبروت راند. و در مطالعه سبحات انوار جمال و جلال معبود، از رؤیت ظلمات تکلیف رسوم عبادت عابد، فانی گردد.
این چنین نماز گزارنده که شنیدی، کی برابر بود با غافلی که باظلمات هوا و هوس نفسانی و کدورات وساوس شیطانی، سر بر زمین مینهد و برمیدارد. و از سر رسم، قیامی و رکوعی میآورد و فاتحهای به غفلت میخواند.
ای عزیز! از فاتحه یک آیه این است: ایاک نعبد و ایاک نستعین تو را پرستیم و از تو یاری خواهیم پس چون تو هوا و نفسی را پرستی، و بندگی به فرمان شیطان کنی و در کارها، یاری و مراد و مال از خزینه طلبی این آیت خواندن از تو دروغ بود، و دروغ در شرع حرام است، خاصه دروغ بر حق. و آیه و من اظلم ممن افتری علی الله کذباً سوره انعام آیه 21 بیان این معنی میکند و چون این مقدمات معلوم کنی، بدانیکه عامه خلق از حقیقت و اسرار نماز بی خبرند.
روشنتر بیانی میخواهی گوش دار: ای عزیز!قیام به ادای حقوق اسرار نماز، از قومی درست آید که چون قصد مقام عبودیت کنند، نقوش وجود کائنات از لوح تقصیر خود محو کنند و به آب ترک ماسوی الله دستها بشویند. و به شراب طهور ذکر، مضمضه کنند. و به روائح نفخات ربانی استنشاق کنند و رذائل اخلاق بشری را به استنشاق، طرح کنند و به آب حیات حیا روی بشویند و به زلال توکل، غسل مرافق کنند و از ینبوع ذلت و افتقار مسح سر کشند و اقدام سعی به آب استقامت مسح کنند و در استقبال کعبه، روی دل به قبله حقیقی آرند و در نیت تحریم عهود مخاطبات روحانی، تجدید کنند و در تکبیر، پستی ذرات موجودات را در اشعه آفتاب کبریا، محو ببینند و در رفع یدین، تعلقات اوهام فساده و تصورات باطله را، پس پشت اندازند. و در سبحانک اللهم و بحمدک به جناح تنزیه، در فضای عالم قدس طیران کنند و در تعویذ پناه به حصن عصمت فاطر کائنات گیرند و در) بسم الله بدایت صبح دولت عاشقان، از مشرق، عنایت، طلوع کند و در الحمدلله سریان افضال و انعام حضرت نامتناهی، در مظاهر مراتب علویات و سفلیات مشاهده افتد و در الرحمن الرحیم دریای رأفت و رحمت بیکران بیند که در جداول اعیان وجود، روان گشته پس سفینه وجود این طایفه، در تلاطم امواج اسرار بحر احدیت غرق گردد. و بحر ازل با بحر ابد، آمیزد و حقیقت مالک یوم الدین آشکار گردد. پس سباحان قضا، آن غرق شدگان دریای وحدت را، به کمند تقدیر، به ساحل تکلیف کشند، پس کمر عبودیت بر میان جان بندند تا ایاک نعبد گفته آید. پس مشرفان عالم اسباب عظم، اثقال امانت تکلیف را، بر نظر آن سوختگان بادیه فراق عرضه دهند. بلبل زبان حال ایشان به استمداد عنایت حضرت لایزال و ایاک نستعین سرائیدن گیرد. چون روح بزرگ را که عنقای فضاحت ساحات لاهوتی است، از قعر چاه طبیعت، نظر بر مراتب درجات سالکان بارگاه حضرت ذوالجلال افتد، که در معراج ترقی، عروج میکند، خواطف طمع فضل وی را دریابد و اهدنا الصراط المستقیم ناطق وقت شود. پس از ندیمان مجلس انس، که در عالم ارواح، شراب خطاب الست با هم میخورند، یادآرند و صراط الذین انعمت علیهم بگویند. این مردودان بیچاره مهجور و مطرودان سرگشته مبتور را بینند، برکنار بساط قبول، محروم مانده، و در ظلمات تیه غفلت گم گشته، غیر المغضوب علیهم ولاالضالین گفته آید.
ای عزیز! نمیدانم از این سخنان چه فهم خواهی کرد، اگر در همه عمرت، یکبار اینچنین فاتحه خواندن دست دهد، گوی دولت از میدان مسابقت مبارزان صفوف ولایت بردی وبه آنجا که باید برسی، رسیدی.
اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد؟ - نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد.
اگر به آب ریاضت برآوری غسلی؟ - همه کدورت دل را صفا توانی کرد.
ز منزلات هوس گر برون نهی قدمی - نزول در حرم کبریا توانی کرد.
اگر ز هستی خود، بگذری یقین میدان - که عرش و فرش و فلک، زیر پا توانی کرد.
ولیک این عمل رهروان چالاک است - تو نازنین جهانی کجا توانی کرد.
نه دست و پای امل را فرو توانی بست - نه رنگ و بوی جهان رارها توانی کرد.
چو بوعلی ببر از خلق و گوشهای بنشین - مگر که خوی دل از خلق وا توانی کرد.
منبع: کتاب اسرار نماز ملا محسن فیض کاشانی
ادامه مطلب