حاجت گرفتن با نماز مجرب سوره انعام
حاجت گرفتن با نماز مجرب سوره انعام
در شب پنجشنبه یا جمعه یاروز آن ابتدا سوره حمد را خوانده و شروع کنید به خواند سوره انعام به آیه ۱۲۳ یعنی رسل الله که رسیدید بلافاصله ۲ رکعت نماز خوانده شود در هر رکعت ۷بار حمد+۷بار آیه الکرسی+ 50 بار سوره کوثر را بخوانید.
بعد از سلام به اتمام سوره به پردازید.
بعد از اتمام سوره 70 مرتبه "" لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین""
بعد از اتمام سوره به سجده روید و ۷۰ بار گویید لا اله الا الله محمد رسول الله.بعد حاجت بخواهید که روا خواهد شد.
منبع:شفاخانه
ادامه مطلب
قرآن و نماز ، دو منبع نیرو بخش!
قرآن و نماز ، دو منبع نیرو بخش!
در این آیه (آیه 45 سوره عنکبوت) خداوند به پیامبرش دستور تلاوت قرآن و نماز را در کنار هم داده و این به خاطر آن است که قرآن و نماز دو منبع نیروبخش مىباشند . خداوند که به پیامبرش از یک مسئولیّت سنگین خبر می دهد ، « إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا » (مزمّل، 5) به او مىفرماید : براى انجام این مسئولیّت سنگین ، از دو منبع نیروبخش کمک بگیر:
یکى تلاوت قرآن : « وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا » (مزمل، 4) و دیگرى نماز شب : « إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلًا » (مزمل، 6) البتّه علاوه بر این آیه، نماز و قرآن، بارها در کنار هم آمده است از جمله : « یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ » (فاطر، 29) و « یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ » (اعراف، 170)
براى جمله « لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ » چند معنا بیان شده است :
الف : نماز، بزرگترین ذکر الهى است . به دلیل آیهى « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی » (طه، 14) که نماز را ذکر خداوند مىداند .
ب : یاد خدا (و حضور قلب) ، بالاتر از ظاهر نماز است .
ج : یاد خدا براى انسان از همه کارها برتر است .
د : یاد خدا ، براى جلوگیرى از فحشا و منکر بالاتر از هر اهرم دیگر است .
ه : یاد خدا از شما ، بزرگتر از یاد شما از خدا است. (البتّه این معنا با توجّه به روایات در ذیل آیه «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» (بقره، 152) برداشت شده است. «تفسیر نور الثقلین»)
به پیامبر اکرم (صلى اللَّه علیه و آله) گفته شد: فلانى هم نماز مىخواند و هم خلاف مىکند، فرمود: «ان صلاته تنهاه یوما»(تفسیر مجمع البیان ) بالاخره نماز او روزى نجاتش خواهد داد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود : هر کسى دوست دارد قبولى یا ردّ نمازش را بداند ، ببیند نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته است یا نه .
سپس امام (علیه السلام) فرمود : « فبقدر ما منعته قبلت منه ؛ به اندازهاى که نماز، انسان را از منکرات باز مىدارد ، به همان اندازه قبول مىشود .» (تفسیر مجمع البیان )
ادامه مطلب
انضباط اجتماعی و نماز
انضباط اجتماعی و نماز
قبل از ارائه راهکارهای اجرایی انضباط اجتماعی، ضروری می نماید پیرامون واژه «انضباط» کنکاشی داشته باشیم.
انضباط از باب انفعال در فرهنگ های لغات به معانی ذیل آمده است:
1ـ سامان گرفتن، خوب نگاه داشته شدن، نظم داشتن.
2ـ سامان پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب.
3ـ پیروی کامل از دستورهای نظامی، «دیسیپ لین در زبان فرانسویDISICPLINE» مقابل بی انضباطی (فرهنگ معین)
4ـ پیوستگی (غیاث اللغات)
5ـ نظم و انتظام و ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج (ناظم الاطباء)
در اسرار الصلوه ص 491 تألیف حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، (ترجمه رضا رجب زاده) آمده است:
حکمت اصلی در تشریع نماز جماعت، اتحاد قلوب مؤمنین در امر خداست. و برایاین اتحاد، فواید بسیاری از قوت اسلام و مسلمین و غیر آن، می باشد. گذشته از این، نماز جماعت در تکمیل نفوس، و قوّت آنها، در سیر الی الله و جلب فیوضات الهی، بسیار مؤثر است.
مَثَل اجتماع قلوب، مَثَل اتصال آبهای قلیل به یکدیگر است که چون به یکدیگر متصّل شوند از صورت آب قلیل خارج شده و کُر می شوند، که دیگر به اندک نجاستی، طهارتش را از دست نمی دهد.
مسأله نظم، در زندگی یک اصل است و نظم، عامل پیشرفت و بی نظمی، عامل شکست انسانها در طول حیات بوده است.
آدم بی نظمی که،به موقع خود را به ایستگاه راه آهن نرساند لکوموتیو وقطار، از دسترسی او خارج می شود.
داوطلب بی نظمی که، خود را به جلسه آزمون ورودی دانشگاه به موقع نرساند، از ورود به دانشگاه محروم می گردد.
در سوره ماعون می خوانیم «فویل للمصلین، الذین هم عن صلاتهم ساهون» وای بر نمازگزارانی که برای نمازشان بی نظمند. نه ارزش برای آن قائلند، نه به اوقاتش اهمیّت می دهند، نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت می کنند و نماز را از وقت فضیلتش به تأخیر می اندارد. در این پیام وحی تهدید به بی انضباطیرا مشاهده می کنیم. [1]
و امّا راهکارهای اجرایی ذیل، تقویت و انسجام انضباط اجتماعی را موجب می شود:
1) وقت شناسی برای برپائی نمازهای یومیه در موعد مقرر و آن هم تأکید بر احراز دخول وقت، در انسان ایجاد نظم می کند.
[1] . تفسیر نمونه, ج 27، ص 36.
ادامه مطلب
عبادت، مایه آرامش
عبادت، مایه آرامش
شما طاغوتهاى قُلدر و سرمایه داران بزرگ و صاحبان علم و صنعت و تکنولوژى رامی شناسید، ولى آیا از آنها آرامش هم سراغ دارید؟
آیا جوامع غربى امروز در آرامش روحى و روانى بسر مىبرند؟
آیا قدرت و صنعت و ثروت براى بشر امروز، صلح و دوستى و اطمینان خاطر و آرامش به ارمغان آورده است؟
اما عبادت و اطاعت خدا، براى اولیاى خدا چنان حالتى بوجود مىآورد که درهیچ شرایطى دچار اضطراب نمىگردند. در اینجا مناسب است دو خاطره از رهبر کبیر انقلاب اسلامى امام خمینىقدس سره نقل کنم:
بدنبال فرار شاه از ایران، با آنکه هنوز نوکر بى اختیارش شاپور بختیار حکومت مىکرد، امام خمینى تصمیم گرفت بعد از پانزده سال تبعید به کشورش بازگردد. خبرنگار در هواپیما از ایشان سؤال مىکند: اکنون چه احساسى دارید؟ مىفرماید: هیچ!
در حالى که در آن زمان میلیونها ایرانىِ عاشق، نگرانِ جان امام بودند، امام با آرامش خاطر در هواپیما مشغول نماز شب و ذکر خدا بودند. این آرامش تنها بخاطر یاد اوست.
خاطره دیگر که از فرزند امام مرحوم حاج سیّد احمد آقا شنیدم آنست که روزفرار شاه از ایران، دهها خبرنگار و عکاس از سراسر دنیا در منزل امام در پاریس اجتماع کرده بودند تا سخنان امام را به دنیا مخابره کنند. امام روى صندلى ایستاد، چند کلمهاى سخن گفت، سپس رو به من کرد و پرسید: احمد، آیا ظهر شده است؟ گفتم بله، امام بدون معطّلى سخن خود را قطع کرد و براى نماز اوّل وقت از صندلى پایین آمد. همه گیج شدند که چه خبر شده است، گفتم: امام نمازش را اوّل وقت مىخواند.
آنچه امام در پاریس انجام داد درسى بود که از پیشوایش امام رضاعلیه السلام آموخته بود. در تاریخ آمده، رهبر گروه صابئین که نامشان در قرآن آمده است، دانشمندى مغرور و متعصّب بود. هر بار که با امام رضاعلیه السلام به گفتگو مىنشست زیر بار نمىرفت، تا آنکه در جلسهاى چنان تار و پود افکارش در هم ریخت که گفت: اکنون قلبم نرم شد و منطق شما را پذیرفتم. در این هنگام صداى اذان بلند شد، امام رضاعلیه السلام به قصد نماز جلسه را ترککردند، دوستان امام هر چه اصرار کردند که اگر لحظاتى جلسه را ادامه دهید او و تمام پیروانش مسلمان مىشوند، فرمودند: نماز اوّل وقت مهمتر از بحث است، او اگر لایق باشد بعد از نماز هم مىتواند حق را بپذیرد. دانشمندِ صابئى که این صلابت و قاطعیت و تعبّد و عشق به حق را در امام دید بیشتر علاقمند شد.(1)
1) بحار، ج 49، ص 175.
ادامه مطلب