تهاجم فرهنگی عامل گریز از نماز

تهاجم فرهنگی عامل گریز از نماز
 
03950408928828388196.jpg;

يكي از عوامل زمينه ساز نمازگريزي، تأثير پذيري افراد جامعه به ويژه جوانان و نوجوانان از پديده هاي تهاجم فرهنگي است. دشمنان، با ترويج فرهنگ ضد ديني در تلاشند تا جامعه ما را از همه فضايل انساني تهي نمايند و جوانان ما را به انسان هايي فاسد، فرمانبر و تسليم و غافل از ياد خدا و معنويت تبديل كنند.1 محورهاي اصلي و اهداف بلند مدت تهاجم فرهنگي، ايجاد ترديد و شبهه در پايه هاي ديني و اعتقادي، ناكار آمد جلوه دادن نظام جمهوري اسلامي،ايجاد بدبيني نسبت به كانون هاي ديني و مذهبي و باز داري جوانان و نوجوانان از شركت در مراسم عبادي، مانند نماز جمعه و جماعت است.2
تهاجم فرهنگي مي كوشد روحيه دين داري را در جامعه از ميان ببرد و در اين راستا از هر ابزاري استفاده مي كند. در اين فضا، نمازگزاري كه برترين جلوه دين داري است، به طوري جدي تهديد مي شود. مي توان گفت با حذف نماز از برنامه زندگي، بخش اعظم روحيه اسلام پذيري و تعبد از ميان مي رود. چون پنج نوبت ارتباط با خداي متعال و پنج نوبت مناجات با حضرت حق از برنامه زندگي كنار رفته و اين بزرگ ترين ضربه براي ايمان است.

پی نوشت ها:

1. براى مطالعه بيشتر نك: فرهنگ و تهاجم فرهنگى، مقام معظم رهبرى، ص 390. سازمان مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى تهران، بهار 1375.
2. براى مطالعه بيشتر در مورد تهاجم فرهنگى نك: تهاجم فرهنگى از ديدگاه آيات، روايات وفقه، حسن على اكبرى؛ تهاجم فرهنگى از ديدگاه سياسى، سازمان تحقيقات خودكفايى نيروى مقاومت بسيج، فرهنگ مهاجم و فرهنگ مولد، جلال رفيع، فرهنگ و تهاجم فرهنگى، مقام معظم رهبرى، تهاجم فرهنگى، محمد تقى مصباح يزدى.

 


ادامه مطلب


[ شنبه 29 اسفند 1394  ] [ 8:44 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علل خانوادگي بی توجهی به نماز

علل خانوادگي بی توجهی به نماز
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B23/%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B13.jpg

خانواده، يكي از مهم ترين نمادهاي اجتماعي است كه در سازندگي و شكوفايي و يا تخريب شخصيت انسان بسيار مؤثر است. از آن جا كه بخش زيادي از شخصيت تربيتي انسان در دوران كودكي شكل مي گيرد، خانواده از مهم ترين عوامل تربيتي انسان ها به شمار مي آيد؛ زيرا كودك از آغاز تولد، با اعضاي خانواده به سر مي برد و بيش ترين همانندسازي و الگوبرداري را در دوران كودكي از اهل خانواده، به ويژه پدر و مادر مي گيرد. انسان ها به ويژه كودكان، همواره در حال همانندسازي و تأثير پذيري از محيط و افراد هستند. به همين دليل، رفتار كودكان بيشتر از همه به رفتار پدر و مادر و اهل خانواده شباهت دارد.    

بي توجهي والدين به نماز خود

يكي از مهم ترين علل خانوادگي نمازگريزي، اين است كه خود پدر و مادر به نماز توجه نكنند و يا نماز نخوانند. در خانواده اي كه پدر و مادر به نماز خود اهميت نمي دهند و نماز را در آخر وقت، بدون رعايت آداب ظاهري و باطني به جا مي آورند و هيچ گاه در مسجد حاضر نمي شوند، نمي توان انتظار داشت كه فرزندان نمازگزاري تربيت شوند.
وجود الگويي براي به جا آوردن نماز در منزل، نقش اساسي در معنوي شدن كودكان دارد، چه بسا ديده مي شود كودكان براي تقليد از پدر و مادر، همراه آن ها نماز مي خوانند. بسياري از افراد علت ترك نماز را نداشتن الگويي در منزل مي دانند و مي گويند: «علت ترك نماز ما، دليل خاصي ندارد و تنها چون پدر و مادر و اهل منزل، نماز خوان نيستند، ما هم به پيروي از آن ها نماز نمي خوانيم».
با اين وجود، مي توان گفت كه بزرگ ترين عامل نمازگريزي، بي توجهي اعضاي خانواده به نماز است.

بي توجهي والدين به نماز فرزندان

گاهي ممكن است پدر و مادر نماز بخوانند، ولي به نماز فرزندانشان اهميت ندهند و شيوه هاي درستي را براي تربيت ديني فرزندانشان در نظر نگيرند.بي توجهي والدين در دو زمينه نمود دارد:

الف) نبودن جو معنوي در منزل

از علل ترك عبادت، به ويژه نماز، وجود فضاي آلوده و فساد حاكم بر منزل است. فضاي خانه بايد زمينه مناسب را براي گرايش فرزندان به ارزش هاي ديني فراهم سازد. ممكن است پدر و مادر نماز بخوانند، ولي بين نماز و ديگر اعمالشان هماهنگي نباشد و فضاي منزل به شكلي باشد كه اعمال ضد ارزش هاي اخلاقي در آن انجام شود. پدر و مادر، بدون اين كه متوجه باشند، محيط خانه را به سمتي مي برند كه فرزندان تمايلي براي خواندن نماز نداشته باشند. چگونه ممكن است در خانه اي كه نوارهاي موسيقي مبتذل گوش داده مي شود، فيلم هاي گمراه كننده و فاسد ديده مي شود و به مظاهر ديني توجه نمي شود، روح عبادت و بندگي وجود داشته باشد. به عبارت ديگر، در اين موارد پدر و مادر فقط نمازهاي ظاهري مي خوانند و به آن پاي بند نيستند.
نتيجه آن كه بايد مديران منزل (پدر و مادر)، نه تنها عامل خلأ معنوي محيط منزل نباشند، بلكه براي حاكم كردن روح معنويت در فضاي خانه بكوشند و نيايش و برنامه هاي مذهبي و تربيتي را در منزل اجرا كنند.

ب) اعمال روش نادرست

امروز، بيش و پيش از آن كه نيازمند دانش تربيتي باشيم، نيازمند روش و منش مناسب هستيم. طراحي شيوه اي نو، جذاب، ساده و هماهنگ با دنياي كودك و نوجوان، ضرورت كار با نسل نوشكفته امروز است. رفتارهاي بشارت آفرين و پرهيز از رفتار نفرت زا، شيوه و سيره اي مطمئن در دعوت فرزندان به سوي نماز است.برقراري يك رابطه عاطفي در اين مسير، بسيار لازم و مفيد است.
گاهي علّت ترك نماز در بعضي از نوجوانان و جوانان، سخت گيري ها و فشارهاي بي اندازه و غير منطقي پدر ومادر است و اين واقعيتي است كه در بعضي از بي نمازها ديده مي شود. رفتار خشونت آميز با تحكّم و زورگويي در تمام موضوعات تربيتي، به ويژه معنويات، نه تنها اثر مثبت و سازنده ندارد، بلكه چه بسا نتيجه ناشايست بر جا مي گذارد و باعث بريدگي و ترك كامل معنويات مي شود.
وجود برخي سهل انگاري ها در نوجوانان و يا بازي گوشي كودكان در نماز، نبايد با خشونت و رفتار تند والدين همراه باشد، بلكه ايجاد فضاي معنوي، افزايش آگاهي، وجود رابطه عاطفي بين پدر و مادر و فرزندان، بهترين راه برطرف كردن اين موارد است.
پدر و مادر بايد با به كارگيري روش هاي درست، فرزندان را به انجام اعمال ديني دعوت كنند و به جاي زور و خشونت از روش هاي درست، مانند برهان، تشويق، اميد، تكريم و آشنا كردن فرزندان با الگوها و متخصصان مذهبي و دعوت به مطالعه كتاب هايي كه در زمينه نماز نوشته شده اند و روش هاي مناسب ديگر استفاده كنند.
پدر و مادر، با انجام نماز در مقابل چشمان فرزندان، آن ها را به نماز دعوت كنند. دعوت كردن فرزندان به نماز صبح، خيلي مهم و حساس است و نبايد به گونه اي باشد كه فرزندان از نماز، خاطره بدي داشته باشند. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:
واي بر فرزندان آخرالزمان از شيوه ناپسند پدرانشان!
عرض شد: يا رسول الله!پدران مشركشان؟ فرمود: خير، بلكه پدران مسلماني كه چيزي از فرايض اسلامي و معارف ديني را به فرزندانشان نمي آموزند.1

1. محدث نورى، مستدرك الوسايل، ج 2، ص 625.

 

 


ادامه مطلب


[ شنبه 29 اسفند 1394  ] [ 8:42 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

علل فردی دوری از نماز و نماز گریزی

علل فردی دوری از نماز و نماز گریزی
 
http://file.tebyan.net/a433b6090c/%D9%BE%D9%88%D8%B4%D9%87%20%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86%20%D9%86%D8%A7%D9%85/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B23/%D9%BE%D8%B3%D8%B11.jpg
 

مسامحه کاری

یکی دیگر از علل ترک نماز، مسامحه کاری و سهل انگاری نسبت به انجام آن است. این عامل، غیر از عامل تنبلی و بی حالی است؛ زیرا گاه انسان با این که در بهترین وضعیت روحی و جسمی به سر می برد، ولی نسبت به امور معنوی، به ویژه نماز بی توجه است. از این رو، به راحتی آن را ترک می کند و احساس نمی کند که عمل مهمی را ترک کرده است.
از علل مهم مسامحه کاری در نماز، اهمیت ندادن به عبادت و در حقیقت، مهم نبودن نماز برای آدمی است.
برخی افراد، نماز را به صورت دایم ترک نمی کنند، بلکه گاهی اوقات، مثلا در عروسی ها، عزاداری ها، میهمانی ها و زمان امتحانات نمازشان را ترک می کنند. علت ترک نماز این دسته از افراد این است که آنان اعمال دیگر را نسبت به نماز مهم تر می شمارند.

احساس تحجر و عقب ماندگی

برخی به علت این که نماز را علامت عقب ماندگی می دانند، نماز را ترک می کنند. چنین اشخاصی بر این باورند که دین با زندگی کردن و لذت بردن از دنیا مخالف است و به خود، این معنا را تلقین می کنند که دین قدیمی و ارتجاعی است. آنان استدلال می کنند که نماز، جزیی از مذهب است و مذهب، عقب ماندن از زندگی است. از این رو، نماز، عقب ماندن از زندگی است و اگر بخواهند دین داری کنند و نماز بخوانند، احساس می کنند عقب مانده و واپس گرا هستند. به عبارت دیگر، نماز (عبادت) یا مخالف با فرهنگ و پیشرفت نشان داده می شود یا بی اهمیت و نامربوط. به هر حال، زندگی متمدن در عصر ارتباطات و فن آوری بی ربط به نماز و عبادت جلوه می کند و در این الگویِ زندگیِ شهروند، برای عبادت جایی وجود ندارد.
چنین اشخاصی برای آن که خود را قانع کنند که راهشان درست است، مذهبیان و غیر مذهبیان را مقایسه می کنند و مشاهده می کنند که مذهبیان از واقعیت های زندگی و از لذات زندگی و از علم، پیشرفت، با زمان بودن و در زمان بودن به دورند و انسان هایی بی سواد، واپس گرا، انعطاف ناپذیر و عقب افتاده هستند که قدیمی فکر می کنند و گذشته گرا هستند و در عین حال نماز می خوانند و بسیار به انجام آن مقید هستند و در مقابل، غیر مذهبیان، انسان هایی منطقی، پیشرفته و باسوادند.

ولی این مقایسه درست نیست. دین نه تنها با علم، پیشرفت، زندگی کردن و لذت بردن مخالف نیست، بلکه دستورهای دین برای چگونه زندگی کردن است. این طور نیست که تمام انسان های دین دار، واپس گرا باشند. بسیاری از انسان های دین دار، اهل علم و دانش هستند و فهم و کمالات زیادی دارند. عامل عقب افتادگی فرهنگی و علمی برخی از دین داران در دین داری نیست. از این گذشته، بسیاری از بی مذهبان به دور از علم و پیشرفت زندگی می کنند. پس باید گفت چنین افرادی بین دین و دین دار باید فرق بگذارند و دین را با رفتار دین داران نسنجند.

احساس بی فایده بودن نماز

برخی افراد در جواب این پرسش که، چرا نماز نمی خوانند، می گویند: «چون نماز بی فایده است و اثری ندارد.» این بی اثری از دو جنبه است.
1. برخی می گویند ما گناهکاریم و نماز با گناهکاری تناسب ندارد. نماز برای انسان های خوب است، نه ما انسان های خلافکار. چون نماز با وجود گناه بی اثر است. شخص گناهکار با خود می گوید: «من که غرق در گناه و بزهکاری و سرپیچی از فرمان خدا هستم، برای چه نماز بخوانم؟ نماز چه فایده ای به حال من دارد؟»
این افراد باید بدانند که ارتکاب معصیت، اگر چه حرام و مانع به دست آوردن حضور قلب است، ولی باعث باطل شدن نماز نمی شود. گذشته از این، ترک نماز مشکلی را حل نمی کند؛ بلکه بر بار گناهان می افزاید. باید دانست، ناامیدی از خود و خدای خود، از گناهان بزرگ است. انسان، در هیچ شرایطی نباید از رحمت الهی مأیوس شود.خداوند در قرآن کریم می فرماید:
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (زمر: 53)
از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ زیرا خداوند همه گناهکاران را می بخشد.
2. برخی می گویند: مدتی نماز خوانده ایم یا نماز دیگران را دیده ایم، ولی تأثیری در آن نمی بینیم. نماز در اعمال و رفتار آن ها تأثیری نداشته و مانع کارهای زشت آن ها نشده است. پس، نماز خواندن سودی ندارد و ما هم نماز نمی خوانیم.
این افراد باید بدانند که آثار نماز، برای نماز کامل است. نمازی که تنها افعال ظاهری باشد، از آثار عمیق و فرا جهانی نماز بی بهره است و فقط آثار ظاهری نماز مانند بهداشت و نظافت را در بردارد که در اثر وضو ایجاد می شود. گذشته از این، بی اثر بودن نماز دیگران، دلیل مناسبی برای ترک نماز ما نیست و سبب نمی شود که نماز، بی فایده باشد. به طور کلی، نماز دیگران معیار سنجش نماز ما نیست، بلکه گفتار قرآن و ائمه، معیار سنجش نماز است.

تنبلی

از عللی که سبب می شود افراد، به ویژه جوانان و نوجوانان نماز را به صورت دائمی یا مقطعی ترک کنند، «تنبلی و سستی» است. افراد تن پرور و تنبل، اراده قوی برای انجام امور معنوی ندارند و چون عبادت نیز از اموری است که نیازمند روح آزاد و اراده محکم و قوی است، افرادی که تن پرور باشند نمی توانند به انجام آن موفق شوند. این افراد، بیشتر مایلند در اموری که جنبه احساسی و هیجانی دارد یا اموری که با انگیزه و شناخت قبلی همراه باشد، شرکت کنند. برای این افراد سخت است که در هوای سرد آستین بالا بزنند و کفش ها را از پا در آورند و وضو بگیرند. افراد تن پرور، خواب شیرین صبحگاهی را رها نمی کنند تا نماز بخوانند. از این رو، یکی از موارد نمازگریزی مقطعی، نخواندن نماز صبح است.
روان شناسان، تنبلی را زاییده یک سری عوامل و علل می دانند و در واقع بر این باورند که تنبلی، مانند بی دقّتی خود به خود وجود ندارد، بلکه سستی و تنبلی فقط نشانه یک نارسایی یا بی میلی است که باید علت آن را جست وجو کرد.
روان شناسان علل تنبلی را به سه دسته تقسیم بندی کرده اند: علل جسمانی، علل تربیتی و علل عاطفی.
علل جسمانی تنبلی دایمی نیست، بلکه موقتی است، مانند خستگی که امری مقطعی و موقت است.
علل تربیتی و عاطفی ممکن است از محیط خانوادگی یا اجتماعی نامناسب به وجود آید؛ مانند فقر مادی، کم غذایی، رعایت نکردن بهداشت و والدین نالایق و ناتوان که در خانه یا مدرسه آن ها را هدف سرزنش هایی قرار داده اند که معمولاً نصیب آدم های تنبل می شد.
تجربه نشان می دهد که بیشتر تنبل ها به علل عاطفی یا منشی، تنبل هستند؛ یعنی از نظر جسمی سالمند، ولی کار خواسته شده از آن ها همگون با ذوق و نیازهای آنان نیست و در واقع، این نوع از تنبل ها ناتوان از فعالیت نیستند1 در واقع، تنبلی یک مرض نیست، بلکه نداشتن یک انگیزه و علاقه درونی است که آن عامل درونی در فعالیت و عدم فعالیت جسم ظاهر می شود.2
اضطراب، تناقض، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، حسادت، ترس از سرکوفت ها و تنبیه شدن، خیال پروری و تهدید عاطفی در برابر پدر و مادر، همه دلایلی هستند که ممکن است سبب تنبلی آشکار شوند و گاهی این نوع تنبلی، فقط در برابر یک کار مانند درس خواندن است. مهم ترین تدبیری که باید اندیشید، این است که مربیان و والدین درباره فردی که تنبلی او نتیجه بی علاقگی و بی دقتی است، او را کمک کنند تا کشمکش روانی و درونی خود را بیابد که فعالیت او را تضمین کند؛3 یعنی به جای آن که او را به عملی مجبور کنند، آن شناخت و انگیزه را در او پدید آورند.
پرخوری و پرخوابی نیز از عوامل زمینه ساز کسالت و تنبلی است.
نرمش جسمی و ورزش و القای اهمیت نماز به قلب، از راه کارهای رفع کسالت و تنبلی در مورد نماز است.4

 

ادامه مطلب


[ شنبه 29 اسفند 1394  ] [ 8:36 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

مهم ترین و اساسی ترین دلیل نمازگریزی

مهم ترین و اساسی ترین دلیل نمازگریزی
یکی از مهم ترین و اساسی ترین علل نمازگریزی که به طور مستقیم بر نمازگزاری تأثیر دارد، تکراری بودن نماز است. برخی می گویند: «نماز تکراری است؛ هر روزه پنج نوبت نماز را در سه نوبت باید بخوانیم، در حالی که چگونگی اجرا و محتوای آن ها یکسان است و تنها تعداد رکعت های آن ها فرق دارد. به همین دلیل، پس از مدتی نماز برای ما تکراری شده و به یکی از عادت های روزمره زندگی تبدیل می شود که اهمیت چندانی ندارد. به طور کلی، انسان نسبت به امورتکراری، شور و اشتیاقی ندارد. در نتیجه، نماز مثل هر چیز تکراری دیگر، بی اهمیت شده و هرچند به صورت موقت و مقطعی ترک می شود.

در پاسخ این افراد، می توان گفت که آیا تا به حال از این که روزی سه بار غذا می خورید، خسته نشده اید؟ چطور از این که هر روز صبحانه، ناهار و شام می خورید، خسته نمی شوید؟ انسان، موجودی است دو بعدی و زندگی روحانی نیز دارد. بیشتر انسان ها نیازهای جسمی خود را درک می کنند و به فکر برآورده کردن آن هستند، ولی به علت تقویت جنبه جسمانی، از بعد روحانی خود غافلند و در این بعد احساس نیاز نمی کنند. غذا، نیاز بعد جسمانی را تقویت می کند و نماز، نیاز بعد روحانی را. همان گونه که در بعد جسمانی احساس نیاز می کنیم،در بعد روحانی نیز باید احساس نیاز کنیم و غذای روح را تهیه کنیم. پس مشکل اصلی، نداشتن احساس نیاز در بعد روحانی است.
پس از این پاسخ با مسئله دیگری روبه رو می شویم. برخی می گویند درست است که ما روزی سه بار غذا می خوریم، ولی تنوع غذا بسیار مهم است. اگر بگویند در تمام مدت زندگی، فقط یک نوع غذا بخورید؛ بی گمان از غذا زده می شوید. اشکال در این است که هر چند نماز در سه نوبت گزارده می شود، ولی در هر سه نوبت از شیوه یکسانی برخوردار است؛ مثل این که صبحانه و ناهار و شام یک نوع غذا بخوریم. با این وجود بر فرض احساس نیاز، باز هم نبود تنوع سبب بی میلی نسبت به نماز و تکراری شدن آن می شود.
در مقابل این پرسش چند نکته را بیان می کنیم.
1. در بعد جسمانی هم به گونه ای تأمین نیازها تکراری است. همیشه هوا را استشمام می کنیم و همواره برای رفع تشنگی آب می نوشیم و هیچ گاه از این مسئله تکراری مهم، خسته و به علت نبودن تنوع کسل نشده ایم؛ چون به طور کامل احساس نیاز می کنیم. هیچ کس نگفته به علت تکراری بودن هوا و برای تنوع از این به بعد هوا را استشمام نمی کنم. اگر کسی بگوید: «هوا و آب معادلی ندارند و تنوع در آن ها معنا ندارد: اگر قرار شود برای تنوع هوا را استشمام نکنیم، چیز دیگری برای نفس کشیدن وجود ندارد. پس تنوع طلبی در این مورد صدق نمی کند.» ما نیز در جواب می گوییم: «نماز هم معادلی ندارد». هیچ عبادتی مانند نماز، سبب تقرب به خداوند نمی شود. نماز، ستون دین است.
گذشته از این، اساس نیاز جسمانی، تکراری است. برای نمونه، بدن به پروتئین و ویتامین نیاز دارد که از راه های گوناگون تأمین می شود؛ یعنی تأمین پروتئین بدن تکراری است، ولی هیچ کس به علت تکراری بودن از تأمین نیاز پروتئینی بدنش خسته نشده است.
2. هر تکراری بی فایده نیست. امور تکراری زیادی در زندگی ما وجود دارند که اگر از زندگی حذف شوند، بسیاری از امور مختل می گردد. دستیابی به بسیاری از مهارت هااز راه تکرار است و تمرین، یکی از مهم ترین شیوه های آموزشی و ورزیدگی است. اگر افراد به دلیل نبود تنوع و تکراری بودن، تمرین را رها کنند، بسیاری از توانایی ها را به دست نمی آورند.
3. نماز انواع مختلفی دارد و بسیار متنوع است. نزدیک به 300 نوع نماز تعیین شده1 که از نظر درون مایه و زمان به جا آوردن با هم متفاوتند. نمازهای گوناگون، در شرایط مختلف و به علل متعددی در شرع اسلام قرار داده شده است.
4. برای رفع کسالت و ایجاد شوق نسبت به نماز، راه هایی در نظر گرفته شده است. در این زمینه، به امور زیر می توان اشاره کرد:
الف) شرکت در نماز جماعت و حضور در جمع نمازگزاران، افزون بر ایجاد تنوع در چگونگی اجرای نماز، به علت افزایش فعالیت های اجتماعی و شرکت در فعالیت گروهی، سبب ایجاد نوعی میل و رغبت به نماز می شود.
ب) هر فردی می تواند در نمازش تنوع ایجاد کند؛ مانند در نظر گرفتن لباسی خاص برای نماز، طولانی یا کوتاه کردن نماز، تغییر در مکان یا زمان نماز، قرائت قرآن، ادعیه و تعقیبات، هنگام نماز.
ج) آشنایی با فلسفه نماز و آگاهی از اهمیت و ضرورت نماز سبب می شود که فرد نسبت به نماز احساس نیاز کند. در این صورت، هیچ گاه از این که نیازش را برطرف کند، خسته و کسل نمی شود.
د) مطالعه نماز علما و عرفای بزرگ و دقت در حالات معنوی آن ها در هنگام نماز، در ایجاد انگیزه نسبت به نماز بسیار مهم است.
5. تکراری بودن نماز، فایده های بسیار مهمی دارد که در این جا چند نمونه را بررسی می کنیم.

فواید تکراری بودن نماز


1. فایده های تکراری بودن نماز
با توجه به نقش عوامل متعدد2 بر تشکیل شخصیت، می توان ثبات شخصیت و برخورداری از آرامش و پایداری شخصیتی را یکی از آرمانی ترین، خواسته های بشری دانست؛ زیرا وجود ناهنجاری در هر کدام از عوامل شکل دهنده شخصیت می تواند اثرات فاجعه آمیزی مانند نارسایی های پیچیده چند شخصیتی به بار آورد.
بی ثباتی شخصیت (پسیکو پاتی) بر یک نوع شایع از اختلال شخصیت دلالت دارد که نیازمند پژوهش میدانی یا نظری کارشناسان است.
پذیرفتن مطلق و تسلیم در برابر دین، پیروی از آن و پیمودن یک راه که همان صراط مستقیم است، ویژگی مهم و برجسته نمازگزاران است. نمازگزار با تکرار مکّرر یک مجموعه از الفاظ و اذکار، در نمازهای روزانه خود، پیوسته یک عقیده و یک راه و روش مشخص را در زندگی خود پی می گیرد و بدین ترتیب، گویی یک شخصیت ثابت و یک روش و منش معین و یک ایدئولوژی همیشگی را برای خود بر می گزیند و به هنگام تکرار جزء به جزء اصول اساسی ایدئولوژی خود، که همگی آن اصول در مضامین نماز متجلی است، پیوسته به تثبیت شخصیت واحد و ثابت خود می پردازد. بدین ترتیب، برای آن گروه که نماز را تکرار مکررات می دانند، شاید توجه به همین یک نکته کافی باشد که در پشت همین تکرار همیشگی، موهبت بزرگ ثبات شخصیت و تعادل کامل روانی نهفته است که می توان آن را به نوعی سرچشمه تمام موفقیت های بشری دانست.
2. نظم
وجود یک برنامه منظم، از مهم ترین علل موفقیت در زندگی است. نظم، یکی از آثار تکراری بودن نماز است. رسیدن به نظم و برنامه ریزی منظم به نوعی پای بندی و ثبات قدم نیاز دارد که تکراری بودن نماز آن را تأمین می کند. به عبارت دیگر، پشتکار که یکی از عوامل افزایش ضمانت اجرایی یک برنامه و ایجاد برنامه ای منظم است، بر اثر تکراری بودن نماز به انسان آموزش داده می شود. تکراری بودن نماز، به نمازگزار می آموزد که چگونه ثبات قدم داشته باشد و به وسیله نماز پشتکار را تمرین کند.
3. اراده
تقویت اراده نیز یکی از مهم ترین آثار نماز است که در اثر تکرار در نماز ایجاد می شود. فرد با اراده تحت تأثیر محرک های بیرونی و درونی قرار نمی گیرد و قدرت انجام کارهایی را دارد که بسیار سخت و برخلاف خواسته شخصی اوست. به طور کلی، تقویت اراده به یک ثبات شخصیت و تحول ناپذیری نیاز دارد که در سایه تکرار ایجاد می شود و تکرار در نماز می تواند آن را فراهم آورد.


 

ادامه مطلب


[ شنبه 29 اسفند 1394  ] [ 7:54 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]