انس با نماز(1)

  انس با نماز(1)

09232978903491936607.jpeg

هیچ وسیله ­ای مستحکم­تر و دائمی ­تر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست. مبتدى­ترین انسانها رابطه­ ی خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مى کنند و برجسته­ ترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جویند.[1]

عیب­یاب نماز

جایگاه و اهمیت نماز، شرایط، آثار و کارکردهای مثبت آن بر همگان واضح است و هر کس بنا بر اعتقادات و باورهای خود به گونه ای با نماز ارتباط برقرار می سازد و این واجب الهی را اقامه می کند. اما اینکه چگونه می توان با نماز انس گرفت و با اشتیاق و علاقه وافر آن را اقامه نمود، پرسشی است که برای بسیاری از نمازگزاران نیز لاینحل مانده است؛ زیرا علی رغم جایگاه والا و توصیف های بلندی که پیرامون نماز در آموزه­های دینی ارائه شده است، اقامه این فریضه چه بسا به صورت تکراری و کلیشه ای درآمده و آنگونه که بایسته و شایسته مقام آن است، به قداست و اهمیت آن توجه نمی شود.

به فضل الهی بر آنیم تا در چند شماره، برخی از راهکاری انس با نماز را مرور نماییم تا با عیب یابی دقیق خود بتوانیم دیوارهای فاصله بین خود و خدا را از میان برداشته، با شور و شوق وصف ناپذیری به اقامه آن نماز بپردازیم.

 1- تقویت خداباوری و دلدادگی

همه ما آفریده خدا هستیم و بنده او. خدایی که تار و پود وجود ما را با لطف و عنایت خود به هم پیوند زده و بند بند وجودمان را با کرَم خویش آراسته است. خدایی که برای زندگی بهتر بندگان خود عجایب و شگفتی­های فراوانی در زمین و آسمان تعبیه نموده که با مرور زمان، یافته­های دانشمندان، عظمت خالق و عجز و کوچکی انسان را بیش­ از پیش نمایان می سازد.

نیز شگفتی­هایی که در بدن و خلقت خاکی انسان تعبیه شده که اگر بشر دوپا بخواهد نسخه­ای مشابه آن بسازد، نیازمند تجهیزات و فضایی گسترده و با صرف هزینه ­های هنگفتی است که به فرض موفقیت، قطعاً بسیاری از کارکردها و مؤلفه­ های آن نسخه اصلی را نیز دارا نخواهد بود. شگفتی­هایی که در زمین و آسمان و دریا و خشکی حیرت و تعجب همگان را برانگیخته است.[2]

وقتی انسان به این عظمتها بنگرد، به حقارت و ناچیزی خود بیشتر واقف شده، از اینکه خدای بزرگ با تمام عظمت و قدرت و شوکت خود، به او فرصت زندگی و انتخاب و شناخت داده است، جَبهه شکر می ساید و محبت و دوستی او را به دل خواهد گرفت و عاشق او خواهد شد.

 این دلدادگی و عشق و محبت، زمانی بیشتر رخ خواهد نمود که بداند خدای قادر متعال با تمام بزرگی و عظمتش، بیشتر از هر کس و هر چیزی به انسان نزدیک بوده و به او عشق می ورزد و منتظر مراجعه انسان و مشتاق شنیدن صدای اوست.[3]  چه افتخاری از این بالاتر که خدای مهربان، از میان تمام مخلوقات خود، انسان را برای همنشینی و هم سخنی با خود بر گزیده است[4] و فرصت و رخصت خلوت نمودن و خواندن او را در هر زمان و مکانی را به او داده است.

خالق با عظمتی که منتظر انسان است و مشتاق شنیدن صدای مناجات او.  مگر نه این است که هر عاشقی از خلوت با معشوق و سخن گفتن با او لذت می برد؟ پس ما چگونه عاشقی هستیم که حتی لحظات و دقایقی را برای معشوقش صرف نمی کند و در پیشگاهش به نماز نمی ایستد؟

نمازی که محکم ترین رشته­ی الفت بین بندگان و خداست و تجلی بخش محبت وانس به خدای کریم و لحظه­های عاشقی با معبود و محبوبی که همنشینی و قرابت با او با هیچ لذتی همسان نیست. به همین سبب است که سید ساجدان و زینت عابدان، می فرمایند: حق نماز این است که بدانى نماز، در آمدن به پیشگاه معبود یگانه است و تو در نماز پیش روى وى ایستاده اى، پس آنگاه که بر این حقیقت آگاه گردیدى، سزاوار آنى که در نماز ایستى، ایستادن کسى که خواهنده و ترسنده، بیمناک و امیدوار و مستمند و زارى کننده است و خداى را بزرگ مى دارد.[5]

و چه دردناک و تلخ است وقتی خدایی با آن همه عظمت به سوی ما می آید و مشتاق دیدار و حضور ما بوده، ولی ما از او فاصله می گیریم. چه زیبا می فرماید امام سجاد(ع): یَا رَبِّ إِنَّکَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ...؛ ای پروردگارم تو مرا می خوانی ولی من از تو رو می­گردانم و تو با من دوستی می کنی ولی من با تو دشمنی می کنم و تو به من محبت کنی و من نمی پذیرم، گویا من منتی بر تو دارم.

بنابراین یکی از بهترین راهکارهای انس با نماز، شناخت خالق و آشنایی با الطاف و مراحم کریمانه اوست که هر لحظه به سوی انسان روان می سازد و زندگی انسان را در سایه مهر و محبت خود هدایت می­نماید.


[1] . مجموعه مقالات همان اجلاسیه در مهرماه 1370، تحت عنوان: نماز، نشانه حکومت صالحان.

[2] . برای درک عظمت هستی، همین بس که بدانیم تاکنون برآورد دانشمندان از تعداد کهکشان­هایی که وجود دارد به عددی حدود 120 بیلیون می­رسد که کوچک­ترین کهکشان­ها، عرضی برابر با چند صد سال نوری دارند که طبق نظر دانشمندان، هر کدام از این کهکشان­های کوچک دارای 10 میلیون ستاره هستند و بزرگ­ترین کهکشان­ها که سه میلیون سال نوری عرض دارند، هر کدامشان تا هزار میلیارد ستاره دارند. ( به بزرگی اعداد و ارقام توجه کنید).

 عظمت جهان بیکران آسمان چنان است که تنها یکی از کهکشان­های آن، کهکشان راه شیری است که منظومه شمسی و زمین در آن قرار دارد و خانه­ی ما در یکی از این کهکشان­های مارپیچی به نام راه شیری قرار گرفته است که تنها در این کهکشان راه شیری، حدود 500 میلیارد ستاره وجود دارد که تمام ستارگانی که در آسمان شب دیده می­شوند، همگی از اعضای این کهکشان هستند.

[3] . خودش فرمود: لَوْ یَعْلَمُ الْمُدْبِروُنَ عَنِّی کیفَ اِنْتِظَارِی لَهُمْ وَ رِفْقِی بِهِمْ وَ شَوْقِی اِلی تَرْکِ مَعَاصِیهِم لَمَاتُوا شَوْقَاً اِلَیَّ؛ اگر کسانی که از من روی گردانده اند، می دانستند که من چقدر منتظر بازگشت آنها هستم و چه اندازه با آنها را مدارا می کنم و چقدر دوست دارم که دنبال گناه و معصیت نروند، از شدت خوشحالی و محبّت نسبت به من خواهند مُرد. ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ح 2797.

[4] . «خَلَقتُ الاَشیَاءَ لِأجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِأجلِی؛ ای انسان، من همه چیز را به خاطر تو آفریدم، ولی تو را برای خودم آفریدم» جواهر السنیه، ص710.

[5] . تحف العقول،ص258.

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 1 بهمن 1394  ] [ 7:09 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

نماز اول وقت فراتر از یک امر واجب!

نماز اول وقت فراتر از یک امر واجب!

91021562794537387553.jpeg

یکی از چیزهایی که مورد تاکید اسلام بوده و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) بسیار روی آن تاکید داشته و مورد اهتمام آنان بوده است، مساله نماز اول وقتاست؛ خداوند متعال نیز در قرآن کریم یکی از اوصافی که برای متقین و مومنینبیان می‌کند، این است که از زمان نماز غافل نمی‌شوند و آن را گرامی می‌دارند.

یکی از مهم‌ترین آداب نماز، محافظت کردن بر وقت آن است؛ امیرالمومنین علی(علیه السلام) در نامه ای به محمدبن ابی‌بکر می‌فرماید: «مراقب وقت نمازت باش و آن را در زمان خود بخوان، نه به دلیل بی‌کارى آن راپیش از موقع بخوان و نه به سبب کارى آن را از وقتش به تأخیر بیانداز».[1]

هم‌چنین امام باقر(علیه السلام) در حدیثی زیبا می‌فرماید: «هر کس نماز واجب رادر حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر رابر آن ترجیح ندهد، خداوند برای او برائت از جهنم را می‌نویسد و کسی که در غیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند».[2]

از آیت الله اشرفی اصفهانی(ره)نقل شده که فرمودند: به همراه آیت الله دستغیب عازم سفر به مشهد مقدس بودیم، ساعت پرواز هواپیما مصادف بود با وقت نماز ظهر، داخل هواپیما که نشسته بودیم، دیدم آیت الله دستغیب حالتی دارند احساس کردم نگران چیزی هستند، از ایشان پرسیدم: مشکلی پیش آمده؟ فرمودند: نماز اول وقت به تاخیر افتاد؛ گفتم: یکی دو ساعت دیگه به مشهد می‌رسیم و همان جا نماز را می‌خوانیم؛ گفتند: به خاطر سفر زیارتی نماز اول وقت فوت شود؟ صحبت‌های بندهاثری نداشت، بعد از مدتی اعلام کردند که: هواپیما به علت نقص فنی به مدت نیم ساعت در فرودگاه می‌ماند. با هم به نمازخانه فرودگاه رفتیم و نماز را خواندیم.[3]

امام صادق (علیه السلام ): «هر که نمازهاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند وآن نماز فریاد زند خدا تو را حفظ کند چنانچه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشته‏اى کریم سپردى و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آنرا بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد خدا ضایعت کند چنانچه ضایعم کردى و رعایتت نکند چنانچه رعایتم نکردى...» [4] 

امامباقر(علیه السلام) در حدیثی زیبا می‌فرماید: «هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای او برائت از جهنم را می‌نویسد و کسی که در غیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می توانداو را ببخشد یا عذابش کند

لذا مومنین و بندگان راستین الهی نسبتبه زمان فرا رسیدن نماز، بسیار مراقبت کرده و حتی اگر در مسافرت باشند، درکنار جاده توقف کرده و نماز اول وقت خود را به جا می‌آورند و اجازه نمی‌دهند از اول وقت آن به تاخیر بیافتد. این درسی است که شیعیان واقعی و محبین و دلسوختگان حقیقی، از مولای خود اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) فراگرفته‌اند؛ چرا که امام حسین(علیه‌السلام) در روز عاشورا همین که متوجه شدند وقت نماز ظهر رسیده است در همان اثناء جنگ، نماز اول وقت را اقامه کردند.

 پی نوشت ها:

[1]. المیزان،حکمت328.

[2]. وسائل الشیعه،ج3،ص81،ح23.

[3]. نقش نماز در شخصیت جوانان، ص271

[4] . وسائل الشیعة، ج 4، ص 123 و 124.


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 1 بهمن 1394  ] [ 7:06 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

وضو در معراج

وضو در معراج

40429813647736497753.jpeg

   در حدیثِ سدیر صیرفی از امام صادق نقل شده که فرمودند: خداوند عزوجل چون پیامبرش را به آسمان­های هفتگانه برد... پس آن حضرت فرمودند که به من گفته شد:‌ ای محمدs سرت را بلند کن و چون سرم را بلند کردم، پرده‌ها بالا رفت. سپس به من گفته شد: ... ای محمّدs برای هر صورتی مثالی است، آنگاه به من وحی کرد که به "صاد" نزدیک شو، اعضای سجدۀ خویش را بشوی و آنها را پاک گردان و بر پروردگارت نماز بگذار. پس رسول خداs به "صاد" نزدیک شد ـ صاد، آبی است که از ساق راست عرش جاری است1 ـ و با دست راست آب را برگرفت. بدین سبب وضو با دست راست انجام می‌گیرد. سپس خداوند به او وحی کرد: صورت خود را بشوی که عظمت مرا خواهی نگریست، پس از ‌آن، دو ذراع راست و چپ را بشوی که با دستت کلام مرا خواهی گرفت، سپس باباقی ماندۀ همان آب دست، سر و پا را تا برآمدگی مسح کن، که من بر تو فرخنده می‌گردانم و گام­هایت را به جایی می‌رسانم که جز تو هیچ کس آنجا گامننهاده باشد، این است علت وضو.2

 آنچه انسان را به این مقام می‌رساند باطن و سرّ وضو است که امری تکوینی و غیر اعتباری است. بدیهی است وضوی اعتباری از هر نمازگزاری ساخته است؛ ولی به باطن وضو هر کسی دست نمی­یابد.

 

[1]. و به آن آب حیات می­گویند.خداوند با اشاره به آن فرمود:"ص وَ الْقُرْآنِ ذِی الذِّکْر" (ص:1).

[2] (کافی، ج 3، ص 485)

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 1 بهمن 1394  ] [ 7:03 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

تیمم

  هنگامی که استفاده از آب پاک ممکن نباشد، دستور تیمم با ساییدن خاک به دست و صورت برای شکستن این اندام­های آلوده وارد شده است. فرومایه به ذهن می­رسد که چون امکان تطهیر دل از اخلاق زشت و زینت دادن به صفات پسندیده نباشد، انسان باید دل را به تازیانۀ خاکساری و خواری نزد خداوند بشکند، شاید که پروردگار مهربان و بزرگوار به شکستگی و افتادگی او رحمت آورده و از انوار تابان خویش بر وی بتابد [تا این نور، دل او را تطهیر کند]؛ زیرا همانگونه که احادیث اشاره دارند خداوند نزد دل­های شکسته است.1

"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ... فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا... ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون "2؛ از آیه استفاده می‌شود که خاک همچون آب مایة پاکیزگی است. چنانچه حضرت محمدs فرمودند: "زمین برای من مسجد قرار داده شد و خاک، پاک و پاک کننده است".3 وجه طهور بودن خاک جز به رؤیت پلیدی­های معنوی و روح این کثافات ظاهری و مشاهدۀ تواضعی که از مسّ خاک و مسح آن بر اعضای بدن برای آدمی پدید می‌آید درک نمی‌شود؛ زیرا مقصد اصلی از وضو، پاکیزه ساختن نفس آدمی از پلیدی­های معنوی است... و آنگاه که دستیابی به آب ممکن نباشد و یا اینکه برای انسان ضرر داشته باشد، عوض آن باید چیزی باشد که تطهیر باطن از آن حاصل شود و آن همان مسّ خاک است که به بازگشت به حقیقت آدمی که عدم محض باشد اشاره دارد و در ظاهر نشانه تواضع است که فنای انیّت و منیّت باشد. در نتیجه طهارت باطنی که از آب و علم حاصل می‌شود، از تیمم حاصل می‌شود و فقط طهارت ظاهر باقی می‌ماند و چون طهارت باطن مهم است و امکان طهارت ظاهری هم ممکن نبود، به همان طهارت باطن که عمده است کفایت می‌شود.4

در آیة شریفه، اگر[تنها] می‌فرمود که وضو بگیرید برای آنکه پاک شوید؛ انسان گمان می‌کرد که این آب ظاهر بدن را شستشو می‌کند و به انسان طهارت ظاهری می‌دهد؛ اما این معنا را درباره تیمم هم دارد و می‌فرماید: صورت را خاک مال کنید تا پاک شوید. بنابراین طهارت مورد نظر پاک شدن از انانیّت است. 5

اما درباره اینکه چگونه تیمم، طهارت را به ارمغان می­آورد، باید گفت: چون ثمرة تیمم، خضوع است و این خود نوعی توبه، از طرفی توبه هم طهارت انسان از رجس و پلیدی گناه است؛ بنابراین تیمم منشأ طهارت می­باشد. در نتیجه طهارت ظاهری که با آب حاصل می‌شود، گرچه با تیمم بر خاک حاصل نمی‌گردد، لیکن فروتنی و بندگی را به ارمغان می‌آورد. پس از این جهت، آب و خاک با یکدیگر یکسانند و چون لازم نیست کمیّت و کیفیّت تیمم که بدل از وضو است مانند وضو باشد (مسح سر و پاها در تیمم لازم نیست)؛ بنابراین اسرار و حکمت و آداب طهارت برگرفته از خاک یعنی تیمم، همانند طهارت برگرفته از آب، یعنی وضو می­باشد.6

ملا احمد نراقیw در بیان سرّ تیمم چنین می­فرماید: در تیمم امر شده است که اعضای خود را خاک آلود نماید در وقتی که آب میسر نباشد و باید در آن وقت متذکر شود به اینکه: حال که شستن آن اعضا ممکن نیست، باید آنها را به جهت اینکه مباشرت امر دنیا کرده­اند، پست و ذلیل نمود و شکستگی و فروتنی را پیش آورد، پس آن اعضا را به خاک بسایید.7
 

1] . زین الدین بن علی  شهید ثانی؛ اسرار الصلاة، باب تیمم

[2] . اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که به نماز مى‏ایستید، صورت و دست­ها را تا آرنج بشویید... و اگر آب (براى غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکى تیمم کنید ...خداوند نمى‏خواهد مشکلى براى شما ایجاد کند؛ بلکه مى‏خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید شاید شکر او را بجا آورید. (مائده: 6)

[3] محمد بن علی صدوق، الأمالی، النص، ص 217).

[4] . میرزا جواد ملکی تبریزیw، اسرار الصلاة، 113.

[5] . ایوب نظری، اسرار عبادات، ص 5.

[6] . عبدالله جوادی آملی، رازهای نماز، ص 41.

[7] . احمد بن محمدمهدی نراقی، معراج السعاده، 663.

 


ادامه مطلب


[ پنج شنبه 1 بهمن 1394  ] [ 7:02 AM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]