آسموني*
خلاصه اي از زندگينامه امام خميني

سيّد روح الله مصطفوي موسوي خميني (مشهور به امام خمينى) در روز ۳۰ شهريـور ۱۲۸۱ خورشيدي، برابر با ۲۱ سپتامپر ۱۹۰۲ ميلادى و مصادف با ۲۰ جمادى الثانى ۱۳۲۰ هجرى قمرى در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله عليها, روح الـلـه المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد.
امام خمينى در نـوروز ۱۳۰۰ هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب ۱۳۴۰ هجـرى قمـرى رهـسپار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتيد حـوزه قـم طـى كرد.
روحيه مبارزه و جهاد در راه خـدا ريـشـه در بينـش اعـتـقـادى و تربـيت و محيط خانـوادگى و شرايط سـيـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ايـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـيـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ايـشان از يكـسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه يـافـته است.
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژيـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علمـيـه در ايـن شـرايـط بـسيـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمـيز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمايـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگيخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمـيـنـى به شاه و نخست وزير تند و هشـدار دهنده بود.
امام خمـيـنى در اجـتماع مردم, بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنايات و هـمـپـيـمان بـا اسـرائـيـل ياد مـى كـرد و مـردم را بـه قـيام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـرورديـن ۱۳۴۲ شديـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيـم انـتـقـاد كرد.
ماه محرم ۱۳۴۲ كه مصادف با خرداد بود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهـايت اسـتفاده را در تحـريك مردم بـه قيام عـليـه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد .امام خمينى در عـصـر عاشـوراى سال ۱۳۸۳ هجرى قمـى( ۱۳ خرداد ۱۳۴۲شمسى ) در مـدرسه فيضـيـه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام ۱۵ خرداد بود ايراد كرد .
در شـامگاه ۱۴ خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد ۴۲ ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز, منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگيـر و سـراسـيـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگيرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران, مـشهـد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .
امام خمينـى, پـس از ۱۹ روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد . سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران, مـنزل امام خمـيـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت, هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نيايـش شبـانه امام خمينـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نيروهاى امـنـيـتى مـستقيما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا يك فـرونـد هـواپـيـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود, تحت الحـفـظ مامـوريـن امـنيـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد.
روز ۱۳ مهرماه ۱۳۴۳ حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آيه الله حاج آقا مصطفـى از تركيه به تبعيدگاه دوم, كشـور عراق اعزام شدند . امام خمينى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زيارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظميـن, سامـرا و كـربلا شتـافت ويك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود يعنـى نجف عزيمت كرد.
امام خمينى در تمام دوران پـس از تـبـعـيد, عليرغـم دشواريهاى پديد آمـده, هيچگاه دست از مبارزه نـكـشيـد, وبـا سخنـرانيها و پيامهـاى خـويـش اميـد به پيـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نـيـويـورك تصـمـيـم به اخراج امام خمينـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر ۱۳۵۷ مـنزل امـام در نجف بـوسيله قـواى بعثـى محاصره گرديـدانعكاس ايـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ايران, عراق و ديگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز ۱۲ مهر ,امام خمينى نجف را به قصد مرز كـويت ترك گـفـت. دولت كويـت با اشاره رژيـم ايـران از ورود امـام بـه ايـن كـشـور جلوگـيـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و يا سـوريه بـود امـا ايشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سيـد احمـد خمينـى ) تصميـم بـه هجـرت به پاريـس گرفت. در روز ۱۴ مهـر ايشان وارد پاريس شدند .
امام خمـيـنى در ديـماه ۵۷ شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پـس از تشكيل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابـينه بختيار در روز ۲۶ ديـماه از كشـور فـرار كـرد.
اوايل بهمـن ۵۷ خبر تصميم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت. مردم ۱۴ سال انتظار كشيده بـودنـد. اما در عيـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ايشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمينى تصميـم خويـش را گرفته و طى پيامـهـايى به مردم ايران گـفـته بـود مى خـواهد در ايـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطير در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتـيار با هماهنگى ژنرال هايزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختيار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نـيـاورد و ناگزيـر از پذيرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمينـى بامداد ۱۲ بهمـن ۱۳۵۷ پـس از ۱۴ سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ايـران چنـان عـظـيـم و غـيـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاريهاى غربـى نيز ناگزير از اعـتـراف شـده و مستـقـبـليـن را ۴ تا ۶ ميليون نفر برآورد كردند .
امام خمينى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بايــست ابـلاغ كنـد , گفته بـود و در عمـل نيز تـمام هستيـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اينك در آستـانه نيمه خـرداد سـال ۱۳۶۸ خـود را در آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هيچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گريه نكرده بـود .ساعت ۲۰ / ۲۲ بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال ۱۳۶۸ لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ايستـاد كه ميليـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـويت احـياء كرده بـود.
روز چهاردهم ۱۳۶۸ , مجلس خبرگان رهـبـر تشكيل گرديـد و پـس از قرائت وصيتنامه امـام خمينى تـوسـط حضرت آيـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيـم طـول كشيد , بحث و تبـادل نظر براى تعييـن جانشينـى امام خمينـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چنديـن ساعت سـرانجام حضرت آيـه الله خامنه اى ( رئيـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمينـى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از يـاوران قيـام ۱۵ خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشيبها در جـمع ديگـر يــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود , به اتفاق آرا براى ايـن رسالـت خطير بـرگـزيده شد .

ولادت روح الله مصطفوي :
در روز بيستم جمادي الثاني ۱۳۲۰ هجري قمري مطابق با ۳۰ شهريور ۱۲۸۱ هجري شمسي (۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲ ميلادي) در شهرستان خمين از توابع استان مركزي ايران در خانواده اي اهل علم و هجرت و جهاد و در خانداني از سلاله زهراي اطهر سلام الله عليها، روح الله الموسوي الخميني پاي بر خاكدان طبيعت نهاد.
او وارث سجاياي آبا و اجدادي بود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم و كسب معارف الهي كوشيده اند. پدر بزرگوار امام خميني مرحوم آيه الله سيد مصطفي موسوي از معاصرين مرحوم آيه الله العظمي ميرزاي شيرازي (رض)، پس از آنكه سالياني چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامي را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمده بود به ايران بازگشت و در خمين ملجا مردم و هادي آنان در امور ديني بود. در حاليكه بيش از ۵ ماه از ولادت روح الله نمي گذشت، طاغوتيان و خوانين تحت حمايت عمال حكومت وقت، نداي حق طلبي پدر را كه در برابر زورگوئيهايشان به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و در مسير خمين به اراك وي را به شهادت رساندند. بستگان شهيد براي اجراي حكم الهي قصاص به تهران (دارالحكومه وقت) رهسپار شدند و بر اجراي عدالت اصرار ورزيدند تا قاتل قصاص گرديد.
بدين ترتيب امام خميني از اوان كودكي با رنج يتيمي آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وي دوران كودكي و نوجواني را تحت سرپرستي مادر مومنه اش (بانو هاجر) كه خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آيه الله خوانساري (صاحب زبده التصانيف) بوده است و همچنين نزد عمه مكرمه اش (صاحبه خانم) كه بانويي شجاع و حق جو بود، سپري كرد اما در سن ۱۵ سالگي از نعمت وجود آن دو عزيز ني محروم گرديد.
حضرت امام از سنين كودكي و نوجواني با بهره گيري از هوشي سرشار، قسمتي از معارف متداول روز و علوم مقدماتي و سطح حوزه هاي دينيه، از آن جمله ادبيات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمين و علماي منطقه (نظير آقا ميرزا محمود افتخار العلما، مرحوم ميرزا رضا نجفي خميني، مرحوم آقا شيخ علي محمد بروجردي، مرحوم آقا شيخ محمد گلپايگاني و مرحوم آقا عباس اراكي و بيش ازهمه نزد برادر بزرگش آيه الله سيدمرتضي پسنديده) فرا گرفت و در سال ۱۲۹۸ هـ ش عازم حوزه علميه اراك شد.
تحصيل و تدريس امام خميني:
اندكي پس از هجرت آيه الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي رحمه الله عليه (نوروز ۱۳۰۰ هجري شمسي، مطابق با رجب المرجب ۱۳۴۰ هجري قمري) امام خميني نيز رهسپار حوزه علميه قم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلي علوم حوزوي را نزد اساتيد حوزه قم طي كرد. كه مي توان از فرا گرفتن تتمه مباحث كتاب مطول (در علم معاني و بيان) نزد مرحوم آقا ميرزا محمد علي اديب تهراني و تكميل دروس سطح نزد مرحوم آيه الله سيدمحمد تقي خوانساري، و بيشتر نزد مرحوم آيه الله سيد علي يثربي كاشاني و دروس خارج فق و اصول نزد زعيم حوزه قم آيه الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي رضوان الله عليهم نام برد.
روح حساس و جستجوگر امام خميني باعث مي شد تا ايشان تنها به ادبيات عرب و دروس فقه و اصول بسنده نكند و به ديگر رشته هاي علمي نيز علاقمندانه روي آورد. از اينرو همزمان با فراگيري فقه و اصول نزد فقها و مجتهدين وقت به فراگيري رياضيات و هئيت و فلسفه نزد مرحوم حاج سيدابوالحسن رفيعي قزويني و ادامه همين دروس به اضافه علوم معنوي و عرفاني نزد مرحوم آقا ميرزا علي اكبر حكمي يزدي و عروض و قوافي و فلسفه اسلامي و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شيخ محمد رضا مسجد شاهي اصفهاني و اخلاق و عرفان را نزد مرحوم آيه الله حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي و عاليترين سطوح عرفان نظري و عملي را به مدت شش سال نزد مرحوم آيه الله آقا ميرزا محمد علي شاه آبادي ـ اعلي الله مقاماتهم ـ بپردازد.
پس از رحلت آيه الله العظمي حايري يزدي تلاش امام خميني به همراه جمعي ديگر از مجتهدين حوزه علميه قم به نتيجه رسيد و آيه الله العظمي بروجردي (رض) به عنوان زعيم حوزه علميه عازم قم گرديد. در اين زمان. امام خميني به عنوان يكي از مدرسين و مجتهدين صاحب راي در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته مي شد و زهد و وارستگي، تعبد و تقواي او زبانزد خاص و عام بود. همين خصلتهاي متعالي كه از طريق سالها مجاهده با نفس و رياضتهاي شرعي و تجربه مباني و مفاهيم عرفاني در متن زندگي شخصي و اجتماعي به دست آمده بودند و همچنين مشي سياسي حضرت امام كه سخت معتقد به حفظ كيان حوزه ها و اقتدار روحانيت و زعامت ديني به عنوان تنها پناهگاه مردم در آن روزها ي خطير و پرآشوب بود، اين عوامل موجب مي شدند تا آن حضرت عليرغم شايستگيها و اختلاف نظرها، همواره علم و فضل و تلاش خويش را در خدمت به تحكيم حوزه تازه تاسيس علميه قم و به عنوان مدافعي دلسوز در كنار آيه الله العظمي حايري و آيه الله العظمي بروجردي باقي بماند. پس از رحلت آيه الله بروجردي نيز امام خميني علي رغم رويكرد گسترده طلاب و فضلا و جامعه اسلامي به ايشان به عنوان يكي از مراجع تقليد، از هر گونه اقدامي كه شائبه موقعيت طلبي و مقام خواهي داشته باشد به شدت پرهيز داشت و دوستان خويش را همواره به بي اعتنايي به اينگونه مسائل فرا مي خواند. در زماني كه آگاهان جامعه اسلامي گرد وجود او را به عنوان منادي اسلام راستين گرفتند و آرزوهاي خويش را در تقوي و علم و آگاهيهاي وي يافتند، كمترين تغييري در مشي و منش امام خميني پديد نيامد و اين تكيه كلام هميشگي او بود كه مي فرمود:
صفات بارز امام خميني:
امام خميني (ره) از نظر علم و عمل، درك عميق معرفتي و نيز تقواي عملي و علمي، از بزرگ ترين شخصيت هاي اسلامي به شمار مي آمد. ايشان هم چنين در انديشه ديني و تسلط بر معارف تشيع، وارستگي، تهذيب نفس، شجاعت، درك زمان، شناخت جامعه، رأفت با دوستان و شدت با دشمنان بي نظير بود. اراده پولادين وي كه ريشه در ايمان و اتكايش به خداوند داشت، اجازه نمي داد هيچ مانعي در عملي ساختن مقاصد والايش جلودار شود. ايشان در عين حال انساني بسيار مهربان، سرشار از عطوفت، خويشتن دار و پرهيز كار بود و صبر و استقامت، مانع از آن بود كه سخت ترين حوادث، خللي در اراده ايشان در رسيدن به هدف ايجاد كند.
قاطعيت امام خميني (ره):
زماني كه امام خميني (ره) امري را وظيفه و تكليف شرعي خويش تشخيص مي دادند، اگر ساير افراد هم با آن مخالفت مي كردند، با قاطعيت تمام و بدون هيچ ترس و واهمه اي آن را دنبال كرده و انجام مي دادند. ايشان در زمان پهلوي، خطاب به فرستاده رژيم شاه مي گويند: «اين را بدانيد تا زنده هستم، اگر در خانه ام را هم به رويم ببنديد، از پاي نخواهم نشست و با اين نيش قلم، عليه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شكاف در سخنم را به مردم خواهم رساند».
نظم در زندگي امام خميني:
امام خميني در پيروي از فرمايش امام علي (ع)، در رعايت پرهيزكاري و نظم در امور، از نمونه هاي كامل به شمار مي روند كه ضمن تهذيب نفس و تقوا، براي تمامي ساعات شبانه روز برنامه اي خاص داشتند. تمامي كارهاي ايشان، از جمله مطالعه، عبادت، دعا و نيايش، رسيدگي به امور مسلمانان و كشورهاي اسلامي، استراحت و اوقات فراغت و انجام امور برنامه و زمان مشخصي داشتند. ايشان ضمن پشتكار و خستگي ناپذيري، بر خدا توكل مي كردند كه همين ويژگي ها، سبب بهره برداري هرچه بهتر از ساعات پر بركت عمر ايشان به شمار مي رود.
امام خميني و نماز:
نماز، ارتباط بين بنده و خداوندگار عالميان و صفا دهنده روح آدمي است كه آن را جاني تازه مي بخشند. نقل مي كنند در روزهايي كه امام خميني (ره)، در بيمارستان تحت معالجه و عمل جراحي بودند و زير دستگاه اكسيژن قرار داشتند، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتي در آن حال، نماز شب خود را نيز ترك نكردند.
حضرت امام خميني (ره)، براي نماز تميزترين جامه را بر تن مي كردند. ايشان سپس با دقت وضو مي گرفتند و محاسن مبارك خود را شانه مي كردند. بعد عطر مي زدند و پس از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز مي ايستادند. حتي در هنگام بيماري و با وجود زخمي بزرگ در ناحيه شكم، ايشان موقع نماز، تميزترين جامه ها را بر تن مي كردند.
آيت اله خميني و دوستي با فرزندان:
آيت اله خميني (ره) در عين داشتن صلابت و صراحت، پدري مهربان و دل سوز و ياري امين براي اطرافيان و آشنايان نيز بودند. يكي از فرزندان اين بزرگوار در وصف پدر چنين مي گويد: «امام با افراد خانواده بسيار گرم و مهربان بودند، ولي در عين حال به خاطر جذبه اي كه داشتند، از ايشان حساب مي برديم. امام همه اولادشان را به يك نظر نگاه مي كردند، به طوري كه بعد از اين همه سال، متوجه نشديم كدام يك از فرزندانشان را بيش تر دوست داشته اند».
آينده نگري و عاقبت سنجي امام خميني:
آينده نگري و عاقبت انديشي در امور، از ويژگي هاي شخصيتي امام خميني (ره) به شمار مي رفت كه همواره به آن توجه وافري داشتند. ايشان در جايي فرموده بودند: « در اين مبارزه، بذري را كه الان مي كاريم، ممكن است پنجاه سال ديگر به نتيجه برسد».

بصيرت و بينش امام خميني:
بصيرت، بينايي و ديدن مسائل و عمق زواياي امور، از ويژگي هاي شخصيتي امام خميني (ره) به شمار مي رفت كه در فراز و نشيب هاي مسايل، از آن استفاده مي كردند. ايشان نقل مي كنند كه: « گاهي كسي پيش من آمده، شروع به صحبت مي كند (؛ولي) هنوز حرفش تمام نشده، مي فهمم كه آن چه مي خواهد بگويد، چه نقشه اي دارد و چه نتيجه اي مي خواهد از اين ملاقات بگيرد.»
امام خميني (ره) از همه علوم لازمه براي موفقيت در نهضت بهره مند بود. او عالمي اسلام شناس، سياستمدار، مردم شناس، آگاه به مسائل روز دنيا و تاريخ عمومي و تاريخ اسلام بود كه از فلسفه و عرفان و اخلاق و همه علوم تخصصي حوزوي در حد بسيار بالايي برخودار بود به گونه اي كه نه تنها در حركت هاي خود نياز علمي به كسي نداشت؛ بلكه از استادان مشهور به شمار مي رفت. يكي از نزديكان امام مي گويد: «يكي از اساتيد نجف مي گفت: من بيست سال در نجف درس خواندم و خيال مي كردم مستغني شده ام، اما وقتي امام نجف آمدند و من به درس او رفتم! ديدم خير، هنوز چيزي نفهميده ام».
امام (ره) و طرح مباحث نظري حكومت:
با تبعيد شدن امام خميني (ره) به نجف اشرف، ايشان در بهمن ۱۳۴۸، سلسله درس هايي را درباره حكومت اسلامي و ولايت فقيه مطرح نمودند. امام در آن درس ها، دورنماي مبارزه و هدف هاي نهضت را ترسيم، و مباني فقهي، اصولي و عقلي حكومت اسلامي و مباحث نظري حكومت داري را ارائه كردند. با انتشار اين مطالب در قالب كتاب ولايت فقيه، شور تازه اي در ميان مبارزان به وجود آمد.
امام (ره) و طرح مسايل نوين فقهي:
دوران تبعيد امام خميني (ره) در تركيه، با سختي هاي زيادي همراه بود، به گونه اي كه حتي ايشان حق پوشيدن لباس روحانيت را نداشت. اين دوران تبعيد، يازده ماه به طول انجاميد. ترك ها براي منزوي ساختن ايشان، چندين بار محل سكونت را تغيير دادند، اما امام چون كوهي استوار در مقابل دشمنان ايستاده و با وجود همه مشكلات، با استفاده از فرصت به دست آمده در تركيه، به تدوين كتاب تحرير الوسيله پرداختند كه در آن، براي اولين بار از احكام جهاد، دفاع، امر به معروف و نهي از منكر، در رساله هاي عمليه ياد شده بود.
امام، عرفان و تعقل:
بيش تر عرفا، سير و سلوك را امري نفي كننده تعقل، يا جداي از آن مي دانند و عقيده دارند كه راه عرفان، جداي از طريق عقل است و مسايل عرفاني، يافتني است، نه گفتني. امام خميني (ره) نه تنها در پيمودن اين مسير، عقل را مردود نمي شمردند؛ بلكه براي طرح مباني عرفاني و خداشناسي، استدلال عقلي هم مي كردند. در واقع امام، با تأثير پذيري از قرآن و تعاليم اهل بيت (ع) براي عنصر تفكر و انديشه، احترام خاصي قائل بوده و از تعقل به شدت حمايت مي كردند. در عرفان ايشان، تفكر و تحقيق، يكي از اركان و سلوك به شمار مي آيد.
امام و درس اخلاق:
پس از رحلت آيت الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، استاد بزرگ اخلاق، امام خميني (ره) اين درس را در عصر روزهاي جمعه ادامه دادند كه البته بعدها توسط كارگزاران رضاخان به تعطيلي كشيد. يكي از شاگردان اين كلاس مي گويد: «امام، در هفته يك بار درس اخلاق داشتند كه يك هفته انسان را كنار از گناه نگاه مي داشت و تحت تأثير آن، او را از تمايلات مادي و حيواني باز مي داشت».
امام و توصيه به تهذيب نفس در جواني:
حضرت امام خميني (ره) در نامه اي كه به فرزندشان حاج احمد آقا نگاشت، در مورد چگونگي استفاده از دوران جواني، چنين سفارش مي كند. «عزيزم! از جواني به اندازه اي كه باقي است، استفاده كن در پيري همه چيز از دست مي رود؛ حتي توجه به آخرت و خداي تعالي. از مكرهاي بزرگ شيطان و نفس اماره آن است كه جوانان را وعده طول عمر مي دهد و تا لحظه آخر با وعده هاي پوچ، انسان را از ذكر خدا و اخلاص براي او باز مي دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ايمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، مي گيرد».
امام (ره) از ديدگاه مقام معظم رهبري:
مقام معظم رهبري، عظمت روح و شخصيت والاي امام خميني (ره) را چنين بيان مي كنند: « نام آور بزرگ دوران معاصر، يعني امام روح امام خميني (ره) دانشمندي پارسا و خردمندي پرهيزكار و حكيمي سياست مدار و مؤمني نوانديش و عارفي شجاع و هوشمند و فرمانروايي عادل و مجاهدي فداكار بود. او فقيه و اصولي و فيلسوف و عارف و معلم اخلاق و اديب و شاعر بود. در او خصلت هاي برجسته خداداد، در آميخته با آن چه او خود از معارفي قرآني آموخته و دل و جانش را به آن زيور داده بود، شخصيت عظيم و جذاب و تأثير گذاري پديد آورده بود كه هر يك از چهره هاي برجسته يك قرن اخير جهان ـ كه قرن رجال بزرگ و مصلحان نام آور ديني و سياسي و اجتماعي است ـ در برابر آن كم جاذبه و يك بُعدي و كوچك به نظر مي آمدند».
دارايي امام خميني رحمه الله پس از رحلت
مطابق اصل ۱۴۲ قانون اساسي، ديوان عالي كشور، موظف است دارايي رهبر و مسؤولان رده بالاي نظام را قبل و بعد از مسؤوليت، رسيدگي و بررسي كند. حضرت امام رحمه الله نخستين كسي بودكه صورت دارايي خود را در تاريخ ۲۴ ديماه ۱۳۵۹ براي ديوان عالي ارسال نمود. بعد از رحلت امام رحمه الله نتيجه بررسي در ۱۱ تيرماه ۱۳۶۸، طي بيانيه اي چنين بيان شد كه: «نه تنها به اموال امام چيزي اضافه نشده، بلكه قطعه زمين ارث رسيده به امام در خمين نيز پس از انقلاب در زمان حيات ايشان بين مستمندان محل تقسيم شده است. تنها ملك غيرمنقول امام، منزل قديمي ايشان در قم بود كه از زمان تبعيد در سال ۱۳۴۳، عملاً در اختيار اهداف نهضت و محل تجمع مردم بوده است. مختصر وسايل اوليه زندگي در منزل، متعلق به همسرشان بوده و دو قطعه قالي مستعمل موجود، ملك كسي نيست و بايد به سادات نيازمند داده شود. از آن حضرت هيچ وجه نقدي باقي نمانده و هر چه هست، وجوهات است كه ورثه حقي در آن ندارند.» بدين ترتيب، دارايي برجا مانده از مردي كه قريب به نود سال عمر كردو بر قلوب تمام ايرانيان و بسياري از غير ايرانيان حكومت مي كرد، شامل: عينك، ناخن گير، شانه، تسبيح، قرآن، سجاده نماز، عمامه، لباس روحاني او و كتب ديني مي باشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»
امام و شعر
حضرت امام خميني رحمه الله در كنار مسايل سياسي و اجتماعي كه نياز به روحيه اي قوي و انعطاف ناپذير دارد، داراي ذوقي سرشار از زيبايي ها بود. ايشان از دوران جواني، اشعاري عرفاني و گاه سياسي و اجتماعي سروده بودند كه متأسفانه در يورش هاي رژيم شاه مفقود گرديده است. ايشان پس از پيروزي انقلاب نيز سروده هايي دارند كه در قالب غزل، دوبيتي، رباعي و.. مي باشد و در آثاري با نام هاي سبوي عشق، محرم راز، نقطه عطف و ديوان اشعار به چاپ رسيده است.
توفان فصل سرخ
كجاست آن كه در اين فصل سرخ، توفان كرد كجاست آن كه دلم را شكوفه باران كرد
كجاست آن كه در گدازه هاي عطش به بزم ساده و زيباي عشق مهمان كرد
كجاست آن كه شبي زخم داغ داران را به بوي مرهم جادوي عشق درمان كرد
كجاست آن كه شب سرد غربت ما را به يك نگاه خداگونه نورباران كرد
كجاست آن كه به اندوه رفتنش ناگاه هزار قافله عشق را پريشان كرد
كجاست آن كه پيام آور شكفتن بود چه كس بهارمرا زيرا خاك پنهان كرد
دلم قرار نمي گيرد اين چه غوغايي است كجاست آن كه در اين فصل سرخ توفان كرد
حمداللّه رجايي بهبهاني
راهت ادامه دارد
خوشا كه خط عبور تو را ادامه دهيم شعاع چشم تو را، تا خدا ادامه دهيم
دوباره خواب شرم را بياشوبيم به رغم خوف و خطر، جاده را ادامه دهيم
بيا به سنت پيشينيان كمر بنديم كه يا ز پاي درآييم يا ادامه دهيم
اگر زمرز زمين و زمان فرا رفتي تو را در آن سوي جغرافيا ادامه دهيم
قيصر امين پور
نوشته شده در تاريخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ توسط احمداسماعيلي كريزي نظرات (0)
برچسبها:
خلاصه اي از زندگينامه امام خميني،
ادامه مطلب