زندگاني امام علي ، تاکتیک نظامی

وقتی که سپاه امام علی (علیه‏السلام) به اطراف شهر بصره رسید در آنجا اردو زد تا وفاداران علی (علیه‏السلام) از قبایل گوناگون به لشکر امام بپیوندند بسیاری از سران قبایل و بزرگان کوفه و بصره با امیرمؤمنان (علیه‏السلام) ملاقات کردند.
روزی اخنف بن قیس با خویشاوندان خود خدمت امام رسید و پس از گفتگوهای فراوان به امام گفت:
قوم و قبیله من بدرستی حقیقت را نمی‏شناسد، اگر بخواهم آنها را برای کمک در این جنگ بیاورم دویست سوار بسوی تو خواهند آمد. اما اگر من و طرفداران شما به خانه‏هایمان بازگردیم و در جنگ با شما نباشیم می‏توانیم شش هزار زن را از تو دور نگه داریم حال چه کنم؟ دویست مرد به کمک بیاورم؟ یا شش هزار شمشیر را از تو دور سازم؟ امام فرمود: شمشیر را از من بازداری نیکوتر است به خانه‏ات بازگردد.(911)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، شیری در میدان جنگ

امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) پس از اتمام حجت با شورشیان بصره و بردباری در آغاز نبرد وقتی دشمن جنگ را آغاز کرد زره خود را پوشیده و پیشاپیش سپاه خود به قلب دشمن زد و حملات شدیدی کرد به گونه‏ای که دشمن چون روباه از مقابلش می‏گریخت.
چند بار شمشیر امام (علیه‏السلام) خم شد که به ناچار به خیمه برگشت تا آن را اصلاح کند اصحاب و فرزندان و مالک اشتر به امام عرض کردند: یا علی! حملات به دشمن را به ما واگذار، ولی امام (علیه‏السلام) پاسخ نمی‏داد و دوباره حمله می‏کرد، و صف‏های ناکثین را درهم می‏شکست.
اصحاب اصرار کردند که: اگر به شما آسیبی برسد این دین در خطر می‏افتد.
حضرت در پاسخ به آنها فرمود: والله ما ارید بما ترون الاوجه الله و الدار الاخرة؛ به خدا سوگند آنچه را می‏بیند به خاطر خدا و آخرت است (910)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، روش تربیت کودک

برای امام علی (علیه‏السلام) چند مشک عسل به عنوان بیت المال آوردند پس از چند روز وقتی امام خواست آن را تقسیم کند متوجه شد که عسل یکی از مشک‏ها دست خورده است.
قنبر را فرا خواند پرسید: عسل را چه کسی برداشته است؟
قنبر گفت: یکی از بچه‏ها مقداری از سهمیه عسل شما را برداشت.
امام در اینجا دو کار مهم انجام داد که از نظر تربیتی بسیار قابل توجه است اول اینکه کودک را سرزنش کرد دوم آنکه مقداری پول به قنبر داد و فرمود: برو در بازار عسل خریداری کن و بیاور تا بچه‏ها بخورند.(909)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، تادیب مردی سبک

روزی مرد قد بلند شوخی در مدینه وارد مسجد شد و علی (علیه‏السلام) را دید که مشغول نماز است، چون اندام امام متوسط و معتدل بود او نعلین امام را برداشت و بر بالای طاق ستون مسجد گذاشت تا امام نتواند نعلی خود را بردارد در نتیجه از او خواهش نماید تا نعلین را پس دهد .
امام علی (علیه‏السلام) صبر کرد وقتی آن مرد در نماز برای تشهد به زمین نشست دامن پیراهن او را جمع کرد و ستون مسجد را با قدرت شگفت‏انگیز خود مقداری بلند کرد و پیراهن او را زیر آن گذاشت .
وقتی نماز آن مرد تمام شد دید که هیچ کاری از او ساخته نیست لذا به التماس افتاد تا لباسهای قیمتی او نابود نشود امام هم او نگاه می‏کرد و می‏خندید .
وقتی زیاد التماس کرد، امام علی (علیه‏السلام) فرمود: به شرطی پیراهن تو را آزاد می‏کنم که قول بدهی دیگر نسبت به مردم این فضولی‏ها را نکنی .
آن مرد سوگند یاد کرد که دیگر اینگونه رفتارهای زشت را تکرار نکند آنگاه امام (علیه‏السلام) او را آزاد کرد(908)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، غضه دار یتیمان

قنبر می‏گوید: روزی امام از حال زار یتیمانی آگاه شد، به خانه رفتیم و برنج و خرما و روغن فراهم کرد و خود به دوش کشید و به من اجازه حمله آنها را نداد.
وقتی که به خانه یتیمان رفتیم غذاهای خوش طعمی درست کرد و به آنان خورانید و آنها را سیر کرد، سپس بر روی زانوها و دو دست خود راه می‏رفت و با صداهای مخصوصی بچه‏ها را می‏خنداند بچه‏ها نیز صدای امام را تقلید می‏کردند و می‏خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم به امام گفتم: مولای من امروز دو چیز برای من شگفت‏انگیز بود؛
اول آنکه با صدای مخصوصی بچه‏ها را می‏خندانید و دوم آنکه غذای آنها را خود بر دوش حمل کردید.
حضرت فرمود: اولی برای رسیدن به پاداش بود و دومی برای آن بود که وقتی خانه یتیمان شدم آنها گریه می‏کردند خواستم وقتی خارج می‏شویم آنها هم سیر باشند و هم خندان(907).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، تدابیر صنعتی امام علی

امام علی (علیه‏السلام) برای رفع نیازهای مسلمانان در سفرهایی دریایی به مهندسین ایرانی دستور داد تا از درآمد ملی کشور، اسکله‏ای در شهر جده که جزء شهرهای بندری عربستان است بسازند تا با این وسیله رفت و آمدهای دریایی به سهولت انجام گیرد و برای رونق سفرهای دریایی دستور ساختن کارخانه کشتی سازی را صادر فرمود به این صورت که از درآمد عمومی، مخارج ساخت آن را تأمین کرد و این کار در خط تولید قرار گرفت علی (علیه‏السلام) پس از اتمام کارخانه کشتی سازی خود شخصاً آن را افتتاح کرد(906).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، امیدوار کننده ترین آیه قرآن

امام باقر (علیه‏السلام) می‏فرماید: که روزی امیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) خطاب به اصحاب خود فرمود: کدام یک از آیات کلام الله مجید نزد شما امیدوار کننده‏ترین آیات می‏باشد؟
بعضی گفتند: این آیه است ان الله لا یغفر ان یشرک و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء(900).‏
حضرت فرمود: نیکو آیه‏ای است اما امیدوار کننده‏ترین آیات برای غفران و آمرزش نمی‏باشد.
عده‏ای دیگر گفتند: این آیه است و من یعمل سوء او یظلم نفسه...(901). حضرت فرمود: نیکو آیه‏ای است اما آیه منظور نظر نمی‏باشد.
بعضی دیگر گفتند این آیه است قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطو من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا(902). حضرت فرمود: نیکو آیه‏ای است اما آیه مورد نظر نیست.
گفتند این آیه است: والذین اذا فعلو فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا ذنوبهم(903). حضرت فرمود: نیک آیه‏ای است اما آن آیه نیست، آیا آیه دیگری نمی‏دانید؟ که به نظر شما امیدوار کننده‏ترین آیات قرآن باشد؟ اصحاب عرض کردند: نه یا امیرالمؤمنین به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست که بخوانیم.
امام فرمود: سمعت حبیبی رسول الله یقول ارجی آیة فی کتاب الله.
و اقم الصلاه طرفی النهار و زلفا من اللیل...(904).
از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: امیدوار کننده‏ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است: و به پا دارید نماز را در دو طرف از روز و نمازی که پاره‏ای از شب گذشته به جا آورده شود سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: یا علی! به خدایی که مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید اگر یکی از شما به وضو قیام نماید گناهان و معاصی او از اعضای او فرو می‏ریزد تا وقتی با صورت و قلب خود متوجه قبله گردد، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنکه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناه بر صحیفه عمل او باقی نماند همچون روزی که از مادر متولد شده باشد، و هر گاه ما بین دو نماز گناهی از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود. و از گناه پاک گردد تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمازهای پنج گانه را که موجب آمرزش هستند شمارش نمود.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یا علی! بدان که منزلت نماز پنج گانه برای امت من مانند نهری است که بر در خانه یکی از شما باشد اگر شخصی در بدن او چرک باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو کند، آیا چرک در بدن او باقی خواهد ماند. سوگند به خدا نمازهای پنج گانه برای امتم چنین است که تمام گناهان او را پاک می‏کند و تیرگی قلب آنها را می‏برد(905).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، توصیه علی به کمیل درباره نماز

حضرت علی (علیه‏السلام) به کمیل بن زیاد نخعی درباره خصوصیات و کیفیت اقامه نماز می‏فرماید:
یا کمیل! لیس الشان ان تصلی و تصوم و تتصدق،...‏
ای کمیل! شان و قدر و منزلت در عبادت و اطاعت خدا به این نیست که نماز بگزاری و روزه بدری و صدقه بدهی بلکه شان و منزلت این است که نماز را با قلب پاک بگزاری و سلیم النفس باشی و عملی خدا پسندانه و با خشوع که سراپای وجودت را فراگیرد، انجام دهی. (یعنی صرف نماز و روزه و تصدق اموال کافی نیست، بلکه عمل، نیت پاک می‏خواهد) بنگر در آن چیزی که در آن و بر آن به نماز ایستاده‏ای که اگر غصبی و حرام باشد نماز او قبول نیست و فایده‏ای ندارد(899).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، برگشت آفتاب در سرزمین بابل برای علی

جویریه بن مسهر که از یاران علی (علیه‏السلام) است می‏گوید: با حضرت امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) از قتال با خوارج نهروان می‏آمدیم تا رسیدیم به سرزمین بابل(896) هنگام نماز عصر رسید. علی (علیه‏السلام) و تمام مردم که با حضرت بودند از اسب پیاده شدند، علی (علیه‏السلام) فرمود:
ای مردم این سرزمین ملعون و از رحمت خدا به دور است و در روزگار گذشته سه بار و یا به روایتی دو مرتبه اهل آن معذب شدند و خداوند بر آنان عذاب نازل کرده و این سرزمین یکی از شهرهای قوم لوط است.
و اولین سرزمینی است که در او بت پرستیده شد. برای هیچ پیامبر و یا وصی پیامبری حلال و جایز نیست که در روی این زمین نماز بخواند.
ای یاران من، هر کدام از شما خواستید در این سرزمین نماز بگذارید مانعی نیست پس مردم در حاشیه جاده به نماز ایستادند و نماز خویش را به جا آوردند و امیرمؤمنین (علیه‏السلام) به استر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوار شد و از آن سامان تشریف برد، جویریه گفت: والله امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) را تبعیت خواهم کرد و از حضرتش نمازم را تقلید خواهم نمود لذا پشت سر آن حضرت به راه افتادم، پس سوگند به خدا از جسر سورا در ارض بابل نگذشته بودیم که آفتاب غروب کرد. پس من شک کردم که آیا نماز ما باید فوت شود؟ و آیا نباید حضرت علی (علیه‏السلام) نماز بخواند؟ پس ناگهان امام (علیه‏السلام) متوجه من شد و فرمود: یا جویریه آیا شک نمودی عرض کردم. بلی یا امیرالمؤمنین! حضرت در ناحیه‏ای پیاده شد آنگاه وضو ساخت و برخاست و به کلاه و دعائی که من نفهمیدم چه می‏گوید، گویا عبرانی بود سخن گفت. سپس ندا در داد الصلاه(897) نظر کردم به سوی آفتاب، سوگند به خدا دیدم که از بین دو کوه خارج شد و از برای او صوت و صدای شدیدی بود، آنگاه حضرت به نماز عصر ایستاد و من نیز نماز را با آن حضرت گزاردم.
وقتی که از نماز فارغ شدیم یک دفعه شب شد همچنان که بود.
پس آن هنگام حضرت رو به من کرد و فرمود:
ای جویریه بن مسهر! همانا خداوند عز و جل به حبیبش می‏فرماید: ای پیامبر! به نام عظیم پروردگار خود تسبیح گوی، ای جویریه من خداوند را به اسم اعظمش خواندم، آفتاب را برای من برگرداند. جویریه وقتی که این معجزه را از آن حضرت دید گفت: به پروردگار کعبه سوگند که تو وصی نبی هستی(898).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، براران واقعی علی

قیس یکی از یاران امام علی (علیه‏السلام) است که امام رضا (علیه‏السلام) درباره چگونگی نماز او و حضور قلب او در نماز می‏فرماید:
مردی از اصحاب علی (علیه‏السلام) که به او قیس می‏گفتند به نماز ایستاد وقتی رکعتی از نماز را خواند ناگهان مار سیاهی آمد و در موضع سجده قیس قرار گرفت، قیس بدون توجه به رکوع و سجود رفت وقتی پیشانی از موضع سجده برداشت مار به گردن قیس پیچید. سپس از یقه او وارد پیراهن او شد. ولی این بنده صالح خدا که حقیقت نماز را دریافته بود به نمازش ادامه داد و آسیبی هم از مار ندید.
سپس امام رضا (علیه‏السلام) وقتی داستان قیس را نقل فرمود: اضافه کرد که شبیه این قضیه برای خود حضرت هم رخ داده است(895)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، مردانگی در میدان جنگ

لشکریان معاویه خود را زودتر از لشکر امام به سرزمین صفین رساندند و تواستند رودخانه فرات را در اختیار خود گیرند، معاویه لشکری را به فرماندهی ابوالاعور اعزام کرد تا از فرات حفاظت کنند و مانع استفاده لشکریان علی (علیه‏السلام) از آب شوند.
اما امام علی (علیه‏السلام) صعصعه بن صوحان را نزد معاویه فرستاد تا او مانع آب نشود، دو تن از یاران معاویه به نامهای ولید بن عقبه(893). و عبدالله بن سعید نظر دادند که آب را بر روی لشکر علی می‏بندیم تا آنان از تشنگی بمیرند.
عمر و عاص گفت: این کار اشتباه است علی (علیه‏السلام) کسی نیست که تشنه بماند علی (علیه‏السلام) همان کسی بود که گفت اگر چهل تن داشتم در روز نخست (روز سقیفه و بیعت مردم با ابوبکر) حق خود را می‏گرفتم.
امام معاویه نظر عمر و عاص را نپذیرفت سپاه امام به دشمن حمله کرد و آب را به تصرف آورد.
معاویه به عمر و عاص گفت: به نظر تو علی (علیه‏السلام) با ما چه می‏کند.
عمر و عاص گفت: علی (علیه‏السلام) مثل تو نیست او هدفی غیر از آب دارد در نهایت امام علی (علیه‏السلام) آب را آزاد گذاشت تا هر دو لشکر آب را بردارند و بسیاری از دشمنان با این مردانگی و مروت امام هدایت شدند و به لشکر امام پیوستند(894)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، شیوه های رزمی و اطلاعاتی در جنگ

شورشیان سلاسل(891) قله‏ها را گرفته و راه‏ها را ناامن کرده بودند و به کاروانها یورش می‏بردند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ابتداء ابابکر را با 700 نیرو به سوی دشمن اعزام کرد اما او موفق نشد و قبل از برخورد نظامی با کمین دشمن رو به رو شد و با دادن تعدادی کشته و مجروح از میدان فرار کرد، بار دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عمر را به میدان آنها فرستاد که او نیز بازگشت، عمر و عاص گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جنگ با حیله و نیرنگ توأم است مرا بفرست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را اعزام کرد و او نیز مانند آن دو نفر شکست خورد و فرار کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: تنها علی است که از برابر دشمن فرار نمی‏کند.
لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم علی (علیه‏السلام) را به میدان با آنها فرستاد علی (علیه‏السلام) با شیوه و تاکتیکهای نظامی حساب شده‏ای به جنگ با شورشیان سلاسل حرکت کرد ابتداء حضرت از جاده اصلی که زیر نظر دیده‏بانان دشمن قرار داشت راه نپیمود و نیروهای خود را از بیراهه حرکت داد، سپس شبها راه می‏رفت و روزها پنهان می‏شد و کمین می‏گرفت.
عمر بن خطاب و خالدبن ولید، بارها و بارها به حضرت اعتراض کردند که این چه شیوه‏ای است؟
آنها بارها گفتند: این جوان! ما را در میان مار و عقرب و درندگان بیابان به کشتن می‏دهد و در طول راه عمر و عاص و ابابکر نیز اعتراض کردند.
اما امام به اعتراض آنان توجهی نکرد تا آنکه شب هنگام نزدیک منطقه دشمن رسید، آنگاه امام دستور دادند زنگوله‏ها را از گردن شتران باز کنند و دهان اسبان را نیز ببندند تا صدای زنگوله‏ها و شیهه اسبان دشمن را متوجه حضور لشکر اسلام نکند.
آنگاه به نیروهای خود فرمان داد که با استفاده از تاریکی شب اطراف قلعه شورشیان را تصرف کنند و دشمن را در محاصره بگیرند.
صبح هنگام بعد از نماز صبح پوزبند اسبها را باز کردند و صدای تکبیر و شیهه اسبان دشمن را وحشت زده بیدار کرد آنها فهمیدند که سپاه اسلام تهاجم را آغاز کرد و تعداد کثیری از شجاعان دشمن به دست علی (علیه‏السلام) کشته شدند و سپس تسلیم شدند و تعداد بسیاری از آنها نیز مسلمان شدند و سپاه اسلام پیروزمندانه به مدینه بازگشت، ام سلمه می‏گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در منزل من خوابیده بود که ناگهان بیدار شدم، گفتم: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شما را چه می‏شود؟ فرمود: جبرئیل نازل شد و خبر پیروزی علی (علیه‏السلام) را آورد و شروع عادیان نازل شد(892).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، عزل کارگزاران و عثمان

یکی از کارهای مهم که امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) در ابتدای تصدی حکومت خود انجام داد عزل کارگزاران عثمان بود مغیرة بن شعبه روزی نزد امام علی (علیه‏السلام) رفت و با چرب زبانی به تملق پرداخته و گفت:
نصیحتها ارزان می‏باشد و تو از همه برتری، نظر امروز، امور فردا را به دست می‏دهد آنچه هم امروز از دست برود باعث از دست رفتن چیزهایی در فرداست.
بعد از گفتن این جملات مغیره لحظه‏ای سکوت کرد تا ببیند به چه میزانی گفتارش در حضرت اثر کرده است.
علی (علیه‏السلام) چیزی نگفت او ادامه داد: من به تو نصیحت می‏کنم که کارگزاران عثمان را در جای خود ابقا کنی معاویه و... را در کار خود بگمار و دیگر کارگزاران را هم در جای خودشان باقی گذار آنان با تو بیعت می‏کنند، کشور را آرام می‏سازند و مردم را ساکت می‏گردانند.
پس از اتمام صحبت شیطان ثانی، مغیره، امام فرمود: به خدا قسم اگر ساعتی از روز باشد در اجرای نظرم تلاش به خرج می‏دهم و نه آنان را که گفتی والی می‏کنم و نه امثال آنان را به ولایت می‏گمارم.
مغیره گفت: پس بر آنها نامه بنویس و آنان را در مقام خودشان تثبیت کن همین که بیعت آنان و اطاعت سپاهیان به تو رسید یا آنان را عوض کن و یا باقی بگذار.
حضرت فرمود: در دینم نیرنگ وارد مکن و در کارم پستی روا مدار(890).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، اصلح را بر کار گماشتم

نوشته‏اند: پس از اینکه علی (علیه‏السلام) فرزندان عباس را بر حجاز یمن و عراق گمارد مالک اشتر گفت: پس برای چه دیروز آن پیرمرد را کشتیم؟ (یعنی کشتن عثمان به خاطر این بود که او بدون جهت اقوام خود را سر کار می‏آورد)
هنگامی که حضرت علی (علیه‏السلام) از سخن مالک مطلع شد او را احضار کرد و مورد ملاطفت قرارش داد و فرمود:
ای مالک! آیا من حسن و حسین علیهم السلام را امارت دادم یا یکی از فرزندان برادرم، جعفر یا عقیل و یا حتی فرزندان او را؟
مالک؛ فرزندان عباس را به امارت گماردم به خاطر اینکه عباس مکرر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم طلب امارت می‏کرد و ایشان نیز به او فرمود:
یا عم ان الاماره ان طلبتها و کلت الیها و ان طلبتک اعنت علیها؛ ای عموی من! حکومت به گونه‏ای است که اگر تو آن را بخواهی، موکل آن خواهی شد (و باید خودت آن مقام را حفظ کنی) و اگر آن تو را طلب کند بر حفظش یاری خواهی شد. (یعنی کسی که طالب مقام است، تمام هم و غم او این است که مقام از دست او گرفته نشود اما اگر مقام به سراغ کسی بیاید وسایل و ابزار حفظ آن نیز فراهم می‏شود).
آنگاه امام علی (علیه‏السلام) ادامه داد که: من در دوران عمر و عثمان می‏دیدم که فرزندان عباس شاهد ولایت کسانی از فرزندان (رها شدگان) بودند، ولی حالا اگر فردی را که از آنها بهتر باشد می‏شناسی او را نزد من بیاور تا برای مناصب حکومتی از او استفاده کنم.
مالک اشتر بعد از شنیدن سخنان حضرت از نزد ایشان در حالی که شک و شبهه او زایل شده بود خارج شد(889)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، پیام نامردی

علی (علیه‏السلام) در ابتدای حکومت نامه‏ای توسط مسوربن مخرمه برای معاویه فرستاد، معاویه صبر کرد تا این که سه ماه بعد از مرگ عثمان در ماه صفر مردی از قبیله بنی عبس و مرد دیگری را از قبیله بنی رواحه خواست و آنگاه سر طومار مهر شده‏ها را که روی آن نوشته شده بود از معاویه به علی به آنها داد و گفت: این طومار را گرفته و در کوچه‏های مدینه می‏گردانید.
آنها از شام خارج شدند و در ماه ربیع الاول وارد مدینه گردیدند. پس از ورود مرد عبسی طومار را گرفته طبق دستور معاویه در کوچه‏ها گردش می‏داد مردم از منازل خود خارج شده و به او نگاه می‏کردند البته مردم می‏دانستند که معاویه به علی (علیه‏السلام) معترض است این مرد گذشت تا این که خود را نزد علی (علیه‏السلام) رساند و طومار را به حضرت داد.
حضرت مهر طومار را شکست اما در آن نوشته‏ای نیافت پس به رسول فرمود: چه خبر؟
او گفت: من گروهی را ترک کردم که جز به قصاص به چیز دیگری راضی نمی‏شوند.
حضرت فرمود: از چه کسی؟
گفت: از خودت، سپس افزود: من شام را در حالی ترک کردم که 60 هزار نفر زیر پیراهن که بر منبر دمشق آویزان شده، گریه می‏کردند.(888)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0