آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

10 نشانه استرس شدید

 استرس و اضطراب گاه و بی گاه از مضرات زندگی مدرن امروزی است. اما افرادی که دارای استرس دائم و مزمن هستند و به دلیل نوع شغل و یا سبک زندگی مدام تحت تاثیر هورمون استرس می باشند، علائم ویژه ای از خود بروز می دهند.

از جمله این علائم عبارتند از :

1- سردرد های آخر هفته:
کاهش ناگهانی استرس باعث سردردهای میگرنی می شود.

2- گرفتگی های عضلانی وحشتناک در دوران قاعدگی:
زنانی که تحت استرس های مزمن هستند دوبرابر زنان دیگر دچار این عارضه می شوند و این امر به دلیل عدم توازن هورمونی اتفاق می افتد.

3- دهان درد:
زخم و درد فک می تواند نشانه دندان قروچه رفتن باشد که معمولا در هنگام خواب اتفاق می افتد و تحت تاثیر ا سترس تشدید می شود. در این حالت بهتر است به دندانپزشک مراجعه کنید.

4- خواب های عجیب و غریب:
خواب ها معمولا جنبه مثبت دارند و همین امر سبب می شود که بعد از بیداری احساس بهتری داشته باشیم. اما افرادی که تحت استرس هستند در طول خواب مدام از خواب می پرند و روند خواب آنها دچار اشکال است. خواب خوب و با کیفیت خوابی است که 7 الی 8 ساعت بی وقفه صورت گیرد .

5- خونریزی لثه :
افرادی که تحت استرس هستند بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیماری های لثه خواهند بود. افزایش مدام هورمون استرس- کورتیزول – باعث ضعف سیستم ایمنی گشته و اجازه می دهد که باکتری ها به لثه آسیب وارد کنند.

6- افزایش جوش صورت:
استرس شدید باعث ضعف اعصاب و بروز التهابات پوستی می شود.

7- مصرف زیاد شیرینی جات:
استرس از دلایل ا صلی برانگیختی فرد و ایجاد تمایل وی به شیرینی جات است.

8- خارش پوست:
افرادی که دچار خارش مزمن پوست می شوند معمولا افرادی هستند که زندگی پر استرسی را تجربه می کنند.

9- افزایش آلرژی و حساسیت:
افرادی که تحت استرس هستند الرژی بیشتری نیز به اغلب چیزها نشان می دهند و این به دلیل افزایش نوع خاصی از پروتئین در خون آنها است که در واقع پاسخ الرژیک می باشد .

10- دل درد:
استرس و اضطراب باعث افزایش دل درد میشود. و این دل درد به همراه احساس تهوع ، سردرد و کمر درد اتفاق می افتد.



[ دوشنبه 6 دی 1389  ] [ 2:16 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دور ریختنی های بعد از ازدواج!؟

 ازدواج یكى از قدیمى ترین پیوندهاى انسانى است كه ارضاكننده و رشددهنده شخصیت آدمى به شمار مى آید کلیشه ها و باورهای غلط را فراموش کنیدازدواج یکى


از قدیمى ترین پیوندهاى انسانى است که ارضاکننده و رشددهنده شخصیت آدمى به شمار مى آید و اکثر قریب به اتفاق افراد حداقل یکبار در زندگى خود، دست به این تجربه و انتخاب مى زنند.

افزایش روزافزون اختلافات زناشویى و خطر بروز جدایى و اثر منفى آن بر سلامت روانى زوجین و فرزندان، موجب شده است تا مشاوران و آنانکه با خانواده و زوجین سروکار دارند. راهکارهایى ارائه دهند تا تلاش خود را در جهت تحکیم این پیوند مقدس به کار ببندند.

زندگى مشترک با این باور زوجین که تنها مرگ مى تواند ما را از هم جدا کند، شروع مى شود. در آغاز زندگى مشترک، زوجین نسبت به این باور اعتقاد کامل دارند اما واقعیت چیز دیگریست زندگى مشترک در ادامه تحت تأثیر عوامل متعددى قرار مى گیرد که پاره اى از آنها ممکن است زندگى را به طرف اختلاف و درگیرى، جدایى روانى یا طلاق خاموش و حتى طلاق رسمى سوق دهد و این عوامل، ازدواج را که مى توانست عرصه کمال آنها باشد به عرصه پیکار مبدل مى کند.

طبق نظریات شناختى - رفتارى که رویکرد افراد شاخص بسیارى در علم روانشناسى است، باورهاى غلط در ذهن هر یک از زوجین شناخت دقیق از طرف مقابل را با مشکل مواجه مى کند و این مسئله به هنگام رفتار و یا ایجاد ارتباط کلامى، زوجین را در رسیدن به تفاهم با موانعى روبه رو مى کند

مکاتب مختلفى در روانشناسى تئورى ها و نظریات خود را در جهت تبیین مشکلات زناشویى مطرح کرده اند، که از جمله آنها مى توان به نظریات شناختى - رفتارى اشاره کرد. براساس این نظریه باورها، افکار و طرحواره هاى ذهنى ما در بروز این اختلافات نقش بسزایى دارند. چرا که باورها، شناخت ها و اسطوره هاى موجود در ذهن ما در نحوه ارتباطات مان تأثیرگذار است، در این نظریه مشکلات رفتارى و تعارضات بین فردى از جمله اختلافات زناشویى براساس باورهاى غیرمنطقى هریک از زوجین یا هر دوى آنها تحلیل مى شود. «باورها» گویاى نگاه ما به هستى و چیزهایى هستند که با آنها موافقیم.

ما براساس باورهایمان رفتار و عمل مى کنیم. باورهاى مذهبى، سیاسى و اجتماعى ما را به رفتارهاى خاص یا کاربرد گونه اى خاص از زبان هدایت مى کند. طبق نظریات شناختى - رفتارى که رویکرد افراد شاخص بسیارى در علم روانشناسى است، باورهاى غلط در ذهن هر یک از زوجین شناخت دقیق از طرف مقابل را با مشکل مواجه مى کند و این مسئله به هنگام رفتار و یا ایجاد ارتباط کلامى، زوجین را در رسیدن به تفاهم با موانعى روبه رو مى کند. این باورهاى غلط و گاها کلیشه هاى پیش ساخته از جنس مخالف و یا پیشداورى هایى که نسبت به شخصیت همسر خود داریم یکى از موانع روانى ایجاد ارتباط صحیح میان زوجین است. اینکه ما چه تلقى اى از دیگران داشته باشیم تعیین مى کند که چگونه به آنها نزدیک شویم و چگونه با آنها ارتباط برقرار کنیم. باورهاى غلط و پیش داورى باعث مى شود که احساسات بر نحوه واکنش ما نسبت به آنها تأثیر بگذارد و احتمالاً باعث شود که حرف هاى آنها را سوء تعبیر کنیم و این خود مانع یک ارتباط کارآمد مى شود.

تحقیقات مختلف نشان مى دهد که یکى از مهم ترین عوامل مشکل ساز در زندگى مشترک، اختلال در ارتباط یا به عبارتى اختلال در فرآیند تفهیم و تفاهم است. به عنوان مثال در گزارشى که توسط آژانس مشاوره و خانواده تهیه شده است نشان مى دهد که مشکل اساسى 87 درصد از زوج هاى شرکت کننده در پژوهش، مشکل ارتباطى بوده است. در تحقیق دیگرى تأثیر نگرش ها و تفاسیر زوجین از رفتارهاى یکدیگر بر سازگارى زناشویى آنها بررسى و رابطه مثبتى میان این دو متغیر دیده شد. همچنین دیده شده که نگرش هاى مثبت در رفتارهاى هر یک از زوجین امید به داشتن روابط زناشویى خوشایند را بیشتر مى کند. محققان بیان مى دارند که پیش فرض هاى زوجین در زمینه ماهیت زن و مرد و توانایى افراد براى تغییر دادن عملکرد زناشویى آنها نیز در این زمینه مؤثر است.

نباید از نظر دور داشت که تجربه زن و شوهر از روابط والدین خود و برداشت هایى که آنها از زندگى خانوادگى خود داشته اند، در ایجاد باورها، اسطوره هاى ذهنى و کلیشه هاى غلط و در نهایت سازگارى زناشویى آنها تأثیرگذار است. تحقیقات نشان داده است که تأثیراتى که زن از ادراکات و تجربیات خانواده اش مى گیرد برجسته تر و بیشتر از مرد است؛ این به آن معناست که دخالت الگوهاى قبلى در سازگارى زناشویى از ناحیه زن قویتر است. در واقع الگوهاى ارتباطى سازگارى و تعاملى، از نسلى به نسل دیگر قابل انتقال هستند و این انتقال در رشد اجتماعى و هیجانى کودکان قابل نفوذ است. پیروان رویکرد شناختى رفتارى کارکردن بر روى باورهاى غیرمنطقى و تغییر دادن آنها را بهترین راه مقابله با تعارضات زناشویى عنوان کرده اند.

راههاى زیادى براى بى اثر کردن کلیشه ها و باورهاى غلط وجود دارد. یکى از ابتدایى ترین قدم ها براى تغییر باورهاى غلط این است که زوجین نسبت به تفاوت هاى زن و مرد آگاه شوند.

اگر زن و شوهرها بدانند که میان این دو جنس، تفاوت هاى جدى و عمیقى در ادراک، احساس، اندیشه، واکنش و حتى ابراز عشق وجود دارد، دیوارهاى رنجش و سوءظن فرو مى ریزد و بسیارى از این سوءتفاهم ها و توقعات بیجا تخفیف مى یابد. البته بعد از آگاهى از این تفاوت ها تلاش براى تغییر طرف مقابل که نشأت گرفته از ذات جنسى اوست بى فایده بوده و پذیرش تفاوت ها و احترام به آنها بهترین راهکار پیش روست. زندگى اى که در آن طرفین از هر فرصتى بخواهند براى تغییر دادن طرف مقابل خود استفاده کنند، بى شک زندگى را به عرصه اى براى بحث و مشاجرات پایان ناپذیر و بى نتیجه تبدیل مى کنند.

عشق مانند هنرهاى رزمى نیست که استادان واقعى داشته باشد، همه افراد در بازى عشق، نوزادان تازه متولدشده هستند، درست مثل هر چیز دیگرى، در این مورد هم کسب مهارت مستلزم زمان و تمرین است. کسب مهارت هاى ارتباطى یکى دیگر از راههایى است که مبارزه با افکار و ایده هاى منفى را تسریع مى بخشد.

«شنیدن» یعنی خوب شنیدن و گوش دادن همدلانه و «گفتن» یعنی یادگیرى چگونگى ابراز احساسات و خودافشاگرى سازنده .

بسیارى از زوجین باید نگاه و دیدگاه خود را نسبت به مهارت هاى ارتباطى تصحیح کنند. بسیارى از آنان این مهارت ها را به «گفتن» و «شنیدن» تمنیات درونى محدود مى دانند. باید دانست که «شنیدن» باید به خوب شنیدن و گوش دادن همدلانه و «گفتن» به یادگیرى چگونگى ابراز احساسات و خودافشاگرى سازنده تغییر یابد. زوجى که مهارت هاى ارتباطى را کسب کرده است اگر در کارى همسرش را مقصر بداند نباید شخصیت و تمام وجود او را زیر سؤال ببرد بلکه اشاره به نادرستى «رفتار خاص» کفایت مى کند. چنین زوجى هیچ گاه جملاتى مثل «همیشه همین طور هستى»، «همه کارهایت اینطور است» یا «هیچ کارى بلد نیستى» را به کار نمى برد، بلکه به جاى این جملات که تخریب کننده و بازدارنده ارتباط صحیح است مى گوید: «به نظر من درست نبود که در حضور جمع با پسرمان با خشونت صحبت کنى». همان طور که مى بینید در این جمله شخصیت طرف مقابل به چالش کشیده نمى شود و تنها رفتار و گفتار خشونت آمیز اوست که مورد انتقاد قرار مى گیرد.

همسرانى که مهارت هاى ارتباطى را بلد باشند، هرگز با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن حرمت یکدیگر به ابراز احساسات ناخوشایند نمى پردازند.

نباید تصور کنیم که یک زندگى ایده آل بدون هر گونه اختلاف نظر است. واقعیت این است که اختلاف نظر و تفاوت عقیده همیشه وجود خواهد داشت، نکته اى که مهم است نحوه برخورد و حل اختلاف است.

زوجین نیاز دارند که با مطالعه تفاوت هاى زن و مرد و کسب مهارت هاى ارتباطى به تدریج به باورهاى منفى و کلیشه هاى غلط و ویرانگر را به افکار مثبت مبدل کنند. همیشه گفته مى شود که تنها چیز ثابت در زندکى «تغییر» است. باید با تمرین و ممارست تغییر را ایجاد کرد. نباید از روند کند «تغییر» خسته شویم. بدانیم که ارتباطات رشدیافته نیازمند این تغییر و تغییر زمان بر است و آنچه به زندگى ما هدیه مى کند بسیار لذتبخش خواهد بود.



[ دوشنبه 6 دی 1389  ] [ 2:14 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

راه های مقابله با بی وفایی همسر

 اگر شما هم یکی از قربانیان بی وفایی هستید، اکنون در سراشیبی مسیر زندگی تان قرار گرفته اید. اغلب زوجهاییکه چنین مشکلی دارند، معتقدند که تا به حال هیچ گاه چنین هیجانات شدیدی را تجربه نکرده بودند. آنها احساس خشم، افسردگی، ترس، گناه، تنهایی و شرمساری می کنند.

همسری که مورد بی وفایی قرار گرفته است، همیشه از خودش می پرسد:
چطور توانست چنین کاری با من بکند؟ چطور توانست به من خیانت کند و بارها و بارها به من دروغ بگوید؟ هرگز دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم.

چنین فردی، دچار احساس خشم و انزجار شدیدی می شود و احساس می کند به قدری آسیب دیده است که حتی قادر به بیان آن در قالب کلمات نیست.

وقتی زوجین چنین هیجانات شدیدی را تجربه می کنند، پرسش اساسی این است که آیا بهبود اوضاع و رفع اختلالاتزناشویی امکانپذیر است یا خیر؟ چطور می توان این بحران را پشت سر گذاشت؟ حتی در صورت بهبود، آیا قادریم با خاطره این خیانت و بی وفایی به زندگی مشترک ادامه دهیم؟

متخصصان و مشاوران ازدواج با اطمینان پاسخ می دهند که بله و به شما اطمینان می دهند که در صورت در نظر گرفتن این پیشنهادات و البته دریافت کمکهای تخصصی، آینده خوبی در انتظار زندگی مشترک تان خواهد بود.

گام اول: آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید؟
ظهور بی وفایی نشان دهنده این است که ازدواجتان برای مدت طولانی دچار مشکل جدی بوده است، خواه آن را تشخیص داده باشید یا نه. یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی یکدیگر را بر طرف نکرده اید  به همین دلیل بی وفایی فرصت رشد پیدا کرده است. شاید آزار دهنده باشد اما علت اصلی بی وفایی در زندگی زناشویی، کمرنگ شدن ردپایعشق است. قربانی بی وفایی باید از خودش بپرسد: چه بلایی بر سر عشق مان آمد؟ در برطرف کردن کدام نیاز او شکست خوردم؟

گام دوم: به هیچ وجه این وضعیت را تحمل نکنید.
ازدواج ارتباطی اختصاصی است که در آن دو نفر یکی می شوند و باید با هم بمانند. سه نفر در این میان نمی گنجد. ظهور بی وفایی به معنای این است که زندگی مشترک قبل از این از هم پاشیده است. بنابراین بویژه به زنان توصیه می شود که مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرند و درصدد باشند که برای همسر بی وفا روشن کنند که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نمی کنند.

اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که با فهمیدن این مساله، داد و فریاد به راه اندازید، همه دوستان و آشنایان را مطلع سازید و یا حتی خانه را ترک کنید بلکه منظور ما این است که به سرعت میدان را برای نفر سوم خالی نکنید. در اکثر مواقع زنان با مشاهده این وضعیت به شدت سرخورده شده و بعد از مدتی کشمکش و درگیری با همسر، زندگیزناشویی را ترک می کنند و به راحتی اجازه می دهند نفر سوم از این فرصت استفاده کرده و در دل همسر شان جا باز کند. شما علی رغم شکست عاطفی که دیده اید باید بمانید، مشکلات را شناسایی و حل کنید و شخص ثالث را کم کم از زندگی خویش بیرون کنید. اجازه ندهید به همین راحتی زندگی چند ساله تان را از دست داده و همه چیز را رها کنید. اگر لازم دیدید و یا به شدت احساس خشم و عصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه و فرزندان، آشپزی و.. عمل کنید.

گام سوم: بدانید چه انتظاری داشته باشید.
اغلب بی وفایی ها می تواند به طلاق منجر نشود و در نهایت به رفع اختلاف بینجامد. فرآیند بی وفایی دردی غیرقابل تحمل را به افراد وارد می کند. اگر خودتان را برای آنچه پیش خواهد آمد آماده کنید، نه تنها عذاب کمتری می کشید، بلکه به ازدواجتان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام می دهید. یکی از بهترین راهها برای افزایش آمادگی این است کهبدانید چه انتظاری داشته باشید؟

برای مثال بعد از چند روز از وقوع این حادثه، وقتی به اندازه کافی توانستید بر اعصاب خود مسلط شوید، مهر سکوت را بشکنید و در فضای مناسب و در غیاب فرزندان(البته اگر صاحب فرزند هستید) به طور مفصل با همسرتان صحبت کنید و ببینید چه انگیزه ای باعث بروز این رفتار ناشایست شده است؟ چه کمبودی در زندگی داشته است؟ از شما چه توقعی داشته است که نتوانسته اید آن را اجابت کنید؟ فرد جدید چه خلایی از همسر شما را پر می کند ؟و...

در برخی از موارد زندگی زناشویی دارای کاستیهایی است که اگر شناسایی و اصلاح شود، مشکلات تا حد زیادی بر طرف می شود اما در برخی دیگر از موارد، زن و مرد مشکل خاصی با هم ندارند و تنها مرد در یک موقعیت وسوسه انگیز قرار گرفته و دچار لغزش شده است. اینجاست که نقش شما پر رنگ تر می شود. شما باید به عنوان یک زن ثابت کنید کههنوز هم مرکز عاطفی خانواده تان هستید و می توانید دوباره همسرتان را به خانواده بازگردانید.

بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو طرف است

گام چهارم: شروع به رفع نیازهای یکدیگر کنید
در این مرحله همسر خیانت دیده باید سعی کند نیازهای عاطفی را که فردی دیگر برای همسرش برطرف می کند، به شکل بهتری برطرف کند. زن و مرد می توانند ازدواجشان را بازسازی کنند و با برطرف کردن نیازهای یکدیگر، فصل تازه ای از عشق را در زندگی خود برنامه ریزی کنند.

وقتی در نهایت می آموزید مهم ترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنید، عشق و ازدواجتان نیرومندتر از همیشه می شود. بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو همسر است. آنها با عبور از این شرایط سخت به همراه یکدیگر متوجه می شوند که بیشتر از همیشه یکدیگر را دوست دارند. بی وفایی را به عنوان محرکی اصلاح کننده ببینید که در نهایت موجب می شود زوج ها در مورد نیازهای مهم شان کار کنند. وقتی شروع به کار کردن در مورد این نیازها کنید، زندگی مشترک تان همان می شود که همیشه خواهانش بوده اید از طریق ارتباط کلامی شما می توانید اولین گامهای اصلاح رابطه تخریب شده تان را بردارید. توجه داشته باشید که ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست. زوجین در قالب کلام، نگرشهای خود را درباره خویشتن، مخاطب خود، مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می دهند. با توجه به اهمیت این مساله در یادداشتهای آتی به شما آموزش داده خواهد شد که چگونه از این طریق، رابطه زناشویی تان را بهبود بخشید.

نکته آخر و بسیار مهم این است که اگر شما جز آن دسته از زنانی هستید که مورد بی وفایی قرار گرفته اید انجام اقدامات پیشنهاد شده را به شما توصیه می کنیم از طرف دیگر مراجعه نزد مشاور خانواده به همراه همسرتان را اکیدا توصیه می کنیم. گاهی اوقات برخی مطالب از دید افراد نادیده گرفته می شود و تنها چشمان تیز بین یک متخصص استکه می تواند مشکلات اصلی را شناخته و اصلاح نماید.



[ دوشنبه 6 دی 1389  ] [ 2:11 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

ده نکته اساسی برای پیشرفت شغلی

 بسیاری متخصصین کار بر این عقیده اند که بهترین زمان برای پیدا کردن یک کار جدید زمانی است که هنوز سر کار قدیمی خود هستید. اگر فکر می کنید موقعیت کنونی دیگر چالشی برایتان ندارد، پس آماده ترفیع به مقامی بالاتر هستید. اگر در جایی که الان کار می کنید، فرصت زیادی برای ترفیع وجود ندارد، یک کار عالی دیگر جایی دیگر در انتظار شماست.

این روزها، کنترل آینده شغلیتان دست خودتان است و این شما هستید که باید مطمئن شوید، در مسیر مناسب در حال پیشرفت هستید. در زیر به 10 استراتژی عالی و اثبات شده برای شروع اشاره می کنیم:

1. با رئیستان صحبت کنید. بنشینید و گفتگویی رک و کاملاً جهت دار درمورد آینده خود در آن شرکت با رئیستان داشته باشید. تاکید کنید که می خواهید عملکرد کاریتان در راستای اهداف شرکت باشد. اهداف کاری خودتان را هم با او درمیان بگذارید. مطمئن باشید که رئیستان به این اعتماد به نفس و پختگی شما احترام خواهد گذاشت.

2. بیشتر طلب کنید.  برای کمک به بخش های دیگر شرکت یا تیم های دیگر داوطلب شوید یا خیلی ساده مسئولیت های بیشتری از رئیستان بخواهید. اینکار ارزش شما را در سازمان بالا می برد. درخواست کار بیشتر نشان دهنده علاقه شما به کمک به موفقیت شرکت است.

3. برای عضویت در هیئت مدیره داوطلب شوید. اگر مسیر شغلیتان را روی چیزی فرای کاری که در موقعیت کنونی انجام می دهید، متمرکز کرده اید، به دنبال موقعیت هایی برای پیوستن به هیئت مدیره شرکت باشید که نشاندهنده علاقه و توجه شما به آن صنعت خاص است.

4. مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید. مهارت های اجتماعی قوی نقش مهمی در کسب احترام رئیس و همکارانتان دارد. همچنین توجه افراد دیگر خارج از مجموعه را نیز به سمت شما جلب می کند که می تواند فرصت های جدیدی را در اختیارتان قرار دهد. سعی کنید رفتاری صمیمی و دوستانه داشته باشید. خوب به حرفهای دیگران گوش دهید و واضح و تاثیرگذار حرف بزنید.

5.  مبتکر باشید. هیچوقت از آوردن ایده های جدید نترسید. راه حل های خلاقانه برای مشکلات پیشنهاد دهید که باعث می شود هم خودتان و هم رئیستان مورد توجه قرار گیرید.

6. یک مرشد پیدا کنید. سعی کنید روابط استاد و شاگردی در داخل یا خارج از شرکت پیدا کنید. تحقیقات جدید نشان داده است که چهار مورد از هر پنج مورد از ترفیع های کاری توسط یک مرشد که مقامی بالاتر در شرکت داشته انجام گرفته است. این افراد می توانند منبع بسیار خوبی از اطلاعات و راهنمایی هم برایتان باشند.

7. فخرفروشی کنید. هنر ترفیع خود را یاد بگیرید. اگر دستاوردهای بزرگی داشته اید یا برنامه های موفقی را ایجاد کرده اید، حتماً بقیه را هم از آن مطلع کنید، مخصوصاً آنها که نقش موثری در شرکت دارند و می توانند به ترفیع کاری شما کمک کنند. بگذارید همه بفهمند که دنبال ترفیع هستید و می خواهید خودتان را یک پله بالاتر بکشید.

8. پیوسته یاد بگیرید. یک راه اثبات شده برای پیشرفت در کارتان این است که به طور مداوم علم اندوزی کنید. باید با همه پیشرفت های روز دنیا در رابطه با شغلتان آشنا باشید و حتماً همه مهارت های جدید باید در رزومه کاریتان قید شود.

9. شبکه شخصیتان را گسترش دهید و در سازمان های تخصصی عضو شوید و در کنفرانس های صنعتی شرکت کنید. هرچه تعداد افراد بیشتری از توانایی های شما مطلع شوند، شانس شما برای پیشنهادات جدید کاری بیشتر خواهد شد.

10. اعتبار سازی کنید. در کار، اعتبار شما مهمترین . باارزش ترین چیز است. باید به قابل اطمینان بودن، متخصص بودن و داشتن قدرت همکاری معروف باشید. با حرفه ای لباس پوشیدن می توانید خودتان را به این هدف نزدیکتر کنید. با شرکت در کنفرانس ها و ارائه سخنرانی یا نوشتن مقالات نام خودتان را به همه بشناسانید.



[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:29 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

ده نشانه یک رابطه موفق زناشویی

 آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟

با یکدیگر مهربان بودن
آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی می کنید یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت می کنید؟ یکی از نشانه های ضروری یک رابطه ی سالم محبت کردن به یکدیگر است نه اینکه با تحکم طرف مقابلتان را کنترل کنید.

به یکدیگر عشق ورزیدن
آیا وجودتان سرشار از گرمای عشق است و آنرا بی اختیار نثار یکدیگر می کنید؟ آیا همواره زیبایی ها و خوبی های طرف مقابلتان را می بینید و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز هستید؟ آیا احساسات درونی او را درک می کنید؟ آیا از عشق ورزیدن به یکدیگر لذت می برید؟ گرما و عشق داشتن نسبت به یکدیگر یکی از نشانه های رابطه یسالم با شریک زندگانی تان است.

با یکدیگر شوخی کردن
آیا دوست دارید با یکدیگر بازی و شوخی کنید؟ از شوخی و بامزگی های طرف مقابلتان لذت می برید؟ سعی می کنید در بحرانها و مشکلات او را شاد کنید و بخندانید؟ آیا مانند بچه ها با یکدیگر راحت و بی غل و غش برخورد می کنید و مدام در حال شوخی کردن با هم هستید؟ یکی از بزرگترین ارکان رابطه ی سالم همین خنده و شوخی است.

از کنار هم بودن لذت بردن
آیا اگر بخواهید با کسی وقت بگذارید ترجیح می دهید با همسرتان باشد یا با شخص دیگری؟ آیا برای اینکه در کنارهمسرتان باشید لحظه شماری می کنید؟ آیا هر دوی شما دوست و یا سرگرمی خاصی دارید که از انجام آن لذت ببرید؟ در مواقعی که در کنار یکدیگر نیستید چه احساسی دارید؟ اغلب زوجها اوقات زیادی را باهم سپری می کنند زیرا با تمام وجود از اینکه در کنار هم هستند لذت می برند و احساس آرامش می کنند در صورتی که دیگر زوجها از ترس تنهایی و بی کسی با همسرشان می مانند و یا به عبارتی دیگر از روی ناچاری باهم زندگی می کنند. یکی از نشانه های رابطه ی موفق این است که طرفین به یکدیگر وابسته نباشند و برای خود دوست و سرگرمی های مخصوص بخود داشته باشند. بنابراین اگر خواهان یک رابطه ی موفق هستید به همسرتان وابسته نباشید بویژه از لحاظ عاطفی.

بطور مسالمت آمیز اختلافات را حل کردن
همه ی زوجها با یکدیگر اختلاف دارند موضوع اصلی، اختلاف نظر نیست، آنچه اهمیت دارد چگونگی کنار آمدن با این اختلافات است. آیا شما برای حل اختلافاتتان روش خاصی دارید یا اینکه برای جلوگیری از بحث و جدل مجبور به کنار گذاشتن مسائل و مشکلاتتان هستید؟ آیا در صورت بروز اختلاف نظر با یکدیگر دعوا و مجادله کرده و قهر می کنید؟

کنترل خشم و عصبانیت
آیا هنگامیکه یکی از شما دچار خشم و عصبانیت می شوید موضوع را کش می دهید، غر می زنید و همسرتان را تنبیه می کنید یا اینکه سعی می کنید موضوع را فراموش کنید؟ در یک رابطه سالم زن و شوهر بعد از بروز اختلاف و مشکل خیلی سریع موضوع را تمام می کنند و از آن می گذرند و به عشق و صمیمیت قبلی خود باز می گردند.

به عشق یکدیگر پایبند بودن
آیا فکر می کنید در دشوارترین شرایط باز هم عاشق یکدیگر هستید؟ آیا می توانید در صورت اشتباه و خطای طرف مقابل باز هم عاشق او باشید؟ آیا می دانید عشق درمورد خود شخص است نه درمورد کارهایی که او انجام می دهد؟ برای داشتن یک رابطه ی سالم باید به این سطح از عاشقی رسید.

گوش دادن، درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل
آیا احساس می کنید طرف مقابلتان به صحبت های شما گوش می دهد، آنرا درک می کند و شما را همانگونه که هستید می پذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک زندگیتان مطرح می کنید؟ آیا دوست دارید با تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی می کنید یا می خواهید مدام او را زیر سوال ببرید و در مقابل او جبهه بگیرید؟

رابطه ی زناشویی
آیا از رابطه ی جنسی خوب و صمیمی برخوردار هستید و احساس رضایت می کنید؟
 
احساس آزادی کردن
آیا از اینکه خودتان باشید نمی ترسید و احساس آزادی می کنید؟ آیا با کمال آرامش می توانید دنبال کارهای مورد علاقتان بروید؟ آیا شریک زندگیتان از شادی شما خوشحال می شود؟ همانطور که می دانید بعضی از افراد بطور ناخودآگاه دارای شخصیتی سالم، مهربان، متعهد، عاشق، مسئول و شوخ طبع هستندولی بعضی دیگر به دلیل شرایطزندگی، فاقد چنین شخصیتی هستند و به مرور زمان باید روی خود کار کنند تا نقاط ضعف شخصیتشان را ترمیم کنند. رابطه ی خوب و موفق رابطه ای است که طرفین، خود را دوست داشته باشند و همانطور که هستند خود را بپذیرند در عین حال عاشق همسرشان باشند و هیچ چیزی نتواند رابطه ی بین آنها را خدشه دار کند.



[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:28 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دوستی قبل از ازدواج

 دوستی قبل از ازدواج
شبهه:

دوستی وعلاقه به جنس مخالف عیبی كه ندارد هیچ، تازه باعث شناخت بیشتر برای ازدواج است و مسلما در ازدواج هر چه شناخت بیشتر باشد، تفاهم و سازگاری بیشتر است.

پاسخ:

دوست داشتن جنس مخالف و ایجاد رابطه دوستانه با او خارج از حدود شرعی آثار و پیامدهای منفی متعددی دارد و در هیچ صورت خالی از اشكال نیست چون:
1. فكر شما را در ابتدای جوانی از درس و پیشرفت باز داشته است، تنها در مسیر شهوات و غرایز نفسانی قرار می‌دهد.
2. موجب اضطراب و نگرانی شما می‌شود (چون می‌خواهید كسی از این ماجرا مطلع نشود، برای او خواستگار نرود، و...)
3. دوستی و ارتباط عاشقانه ولو به صورت یك نگاه، راه را برای لغزش‌های گسترده‌تر و عمیق‌تر هموار می‌كند.
(زنان بزرگان مصر كه زلیخا را به خاطر علاقه‌اش به یوسف سزنش می‌كردند، تنها با یك نگاه آلوده، خود شیفته یوسف شده و خواستار برقراری روابط با او شدند. سوره یوسف.
4. چنانچه پس از مدمت‌ها ارتباط با او، به خواست خود یا به اصرار خانواده با فرد دیگری ازدواج كند، ضربه روحی سختی به شما وراد خواهد شد.
5. چنانچه پس از ارتباط دوستانه، با او ازدواج كنید، ممكن است همواره به یكدیگر بدبین باشید و سابقه ارتباط قبلی خود را، دلیلی بر امكان خیانت هر یك به دیگری بدانید.
6. عشق و علاقه شدید قبل از ازدواج، به شما امكان بررسی خصوصیات دیگر او را نمی‌دهید و لذا ممكن است پس ازازدواج احساس كنید كه هیچ سنخیتّی با او نداشته‌اید.
تذكر: طبق روایات ما آنچه باعث استحكام و تدام دوستی و علاقه می شود، ایمان، اخلاق خوش و دینداری است، ودینداری با این روابط سازگاری ندارد. البته دین بهما اجازه می دهد هرگاه تصمیم جدی برای ازدواج گرفتیم، با فرد مقابل(جنس مخالف) گفتگو كنیم تا به تفاهم ها و اشتراك هم برسیم و زندگی معنوی خوبی را با هم شروع كنیم.
7. خشم و نارضایتی خداوند متعال را برای خود خریده‌اید زیرا او روابط با جنس مخالف را جز در چارچوب شرع مجاز نمی‌داند.
این همه بخش از پیامدهای نامطلوب ارتباط با جنس مخالف است. اماّ در پایان، به شما توصیه می‌كنیم:
الف) اگر واقعاً آن فرد را از جهات متعدد ایمانی، اخلاقی، خانوادگی، و... شایسته و مناسب برا خود می‌دانید و در خود و خانواده‌تان آمادگی برای ازدواج را می‌بینید، خوب است به صورت رسمی از آن دختر خواستگاری كرده و عقد كنید تا پس از ایجاد شرایط لازم، مراسم عروسی را برگزار نمائید. ولی اگر شناخت چندانی روی فرد نداشته، یا خانواده با ازدواجشما موافق نباشند، بهتر است؛ توكّل بر خداوند متعال و سعی فراوان، رابطه خود را با او قطع و یاد و خاطره او را نیز از ذهن خود محو نمائید. در این صورت به آرامش روانی لازم دست یافته و به خواست خداوند در زمان مناسب با فرد شایسته زندگی خانوادگی را آغاز خواهید كرد.



[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:22 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چگونه در زمستان چند لایه لباس روی هم بپوشم ؟

[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:20 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چطور با همسرم خود رابطه جنسی صمیمانه داشته باشیم؟

 همه می دانند كه رابطه جنسی حیاتی ترین جزء همه ی ازدواج هاست. پس اگر یكی یا هر دوی زوجین علاقه و رغبت خود را از دست دادند چه می شود؟

ایران ناز با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهیه و ارائه مطلب زیر نموده است

همه می دانند كه رابطه جنسی حیاتی ترین جزء همه ی ازدواج هاست. پس اگر یكی یا هر دوی زوجین علاقه و رغبت خود را از دست دادند چه می شود؟ تحقیقات نشان داده است كه درصد انبوهی از چننینازدواج هایی با شكست مواجه می شود. (بعد از مسایل مالی، مسایل جنسی دومین دلیل برای طلاق شناخته شده است)

چگونه میتوان کانون سرد خانواده را که به علت مشکلات جنسی بوجود آمده، مجدداً گرم کنید؟چگونه میتوان آقایان را به اوج لذت جنسی رساند؟

نقاط تحریک پذیر آقایان کجاست؟چگونه باید با شوهر تان برخورد رفتاری موثر جنسی داشته باشید؟
هدف از ثبت و درج این مطلب ایجاد روابط صمیمانه با زوج و استحکام روابط زن و شوهر و کانون خانواده است
به گزارش سلامت نیوز رابطه جنسی نقش بسیار مهمی در ازدواج دارد، ولی با اینحال زوج های زیادی بدون توجه عمیق به آن زندگی میكنند. در این بحث از دیدگاه مرد و زن نحوه صحیح رابطه جنسی را بررسی می کنیم .

 ناامید نشوید. راه های زیادی برای جلوگیری از آن وجود دارد. در اینجا سه راه برای جان بخشیدن دوباره به زندگی جنسی برای شما فراهم آمده است. پس اگر می خواهید کانون خانواده تان ، مراحل زیر را دنبال كنید.

به خودتان متكی باشید
فرقی نمی كند كه همسرتان چقدر دوستتان داشته باشد و بخواهد لذت ببرید , تحریكات و شور جنسی او به هیچ وجه شبیه به شما نیست. به همین دلیل غیرمنطقی است اگر انتظار داشته باشید هر زمان شما تحریك شدید در اختیارتان باشد. باید یاد بگیرید كه چطور گهگاه نیازهایتان را كنترل كنید. احتمالاً تصور خواهید كرد كه عادلانه نیست و مطمئناً عصبانی خواهید شد.

البته باید كه زوج ها تا آنجا كه می توانند در زندگی جنسی خود با همسرشان انرژی لازم را صرف کنند، اما بااینحال باز هم ممكن است زمان هایی وجود داشته باشد كه شما آمادگی رابطه ی جنسی را داشته باشید در حالیكه همسرتان ندارد. این مسئله ای كاملاً نرمال و طبیعی است و باید آن را بپذیرید. هرچه تلاش همسرتان برای فهمیدن شما و نیازهایتان باید بیشتر شود، تلاش شما نیز در درك این تفاوت ها باید افزایش یابد. قسمتی از این درك و پذیرفتن با اتكای گاه و بیگاه شما به خودتان برای ارضای میل جنسیتان نشان داده می شود. اگر اطمینان داشته باشید كه همسرتان واقعاً دوستتان دارد و به شما توجه می كند، انجام اینكار با راحتی بیشتری صورت خواهد گرفت.

تنوع، مزه ی زندگی است
احتمالاً زندگی جنسی شما دچار یكنواختی شده است. حتی مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه جنسی برایش تكرار مكررات شود، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می كنید، پس وقتش رسیده كه كمی تنوع وارد این رابطه كنید. برای جلوگیری از یكنواختی جنسی، باید كمی خلاق باشید.

* لباس های مناسب و جدید بخرید

* عطر خوشبو استفاده کنید

* حتما مسائل بهداشتی و نظافتی را رعایت کنید : آرایش و زدودن موهای زائد بسیار مهم است و نشانه اهمیت دادن به شریک زندگی خود می باشد .

* معمول است که مرد در رابطه جنسی پیش قدم می شود . بد نیست برای تنوع زن نیز گاهی پیش قدم شود .

*رفتار  زنانه داشته باشید : عشوه و ناز زنانه قبل از نزدیکی سبب تحریک مرد می شود

* با آرامش و مهربانی با او رفتار کنید : خشن و عجول نباشید . سعی کنید با کلام ، نگاه ، حرکات و رفتار خود به ارامی همسر را تحریک کنید . بگذارید او نشانه های عشق و محبت را در شما ببیند و به ارامی به او نزدیک شوید ...
* بوسه قدیمی ترین نقطه شناخته شده برای آغاز
 
* گفتار های عاشقانه : تحریک فقط به نوع فیزیکی محدود نمی شود و نوع روانی نیز دارد که باید به صورت همزمان استفاده شود صحبت های عاشقانه که هنگام رسیدن زن و شوهر به هم رد و بدل می شود بسیار پر اهمیت است .
 
* لمس و نوازش با حوصله

* همانند گنجشک آمیزش نکنید و همسر خود را با آرامش آماده و راضی سازید . سعی کنید در اولین مرحله همسر خور را در شرایط نعوظ کامل قرار دهید

* مرد باید در آغاز رابطه جنسی ذهن و فعالیت خود را متوجه تحریك و آماده كردن زن نماید. و البته زن نیز باید به آماده سازی مردش در این مرحله توجه داشته باشد

* مرد هر چه بیشتر بتواند با مهارت زن را تحریك كند زن در ادامه هر كاری مرد طالب باشد انجام می‌دهد. این مسئله برای خانم ها نیز صادق است .

*زمان آمیزش زناشویی بهترین زمان برای سخنان محبت‌آمیز است. در این لحظه از همسر خود قدردانی کنید و او را بهترین بنامید که این خود سبب افزایش روابط زناشویی و استحکام زندگی می شود

*به همسر خود بفهمانید که رابطه جنسی با او سبب آرامش او می شود و می خواهید با این عمل عشق و محبت خود را بیشتر به او ثابت کنید و هدف فقط ارضاء جنسی-جسمی نیست بلکه روح معنوی شما نیز با این عمل ارضاء می شود .

*بهتر است با همسر خود از قبل  برای روش جلوگیری از بارداری هماهنگ كنید. چرا که این مطلب سبب آرامش خاطر بیشتر طرفین و تحریک بیشتر می شود.

* توجه به این نکته مهم است که معمولاً مردها پس ازآمیزش یا می‌خوابند، یا پشت به زن می‌كنند. در صورتی كه كاری كه باید انجام دهند این است كه شروع به بغل كردن و نوازش زن كنند. و به او آرامش دهند تا استراحت كند.

* شایسته است كه زن شربتی گوارا تهیه نموده و بعد از پایان ، برای همسر خود بیاورد.

*در آخر بعد از انجام رابطه جنسی بهتر است از همسر خود تشکر كنید

و...هزاران كار دیگر هست كه می توانید برای از بین بردن یكنواختی موجود در رابطه تان انجام دهید.

اگر همه چیز عمل نكرد، صادق ومهربان و قاطع باشید

زوج های زیادی بوده اند كه بی علاقگی و نارضایتی یكی از زوجین از رابطه جنسی باعث جدایی آنها شده است. البته شما هم ممكن است به فكر اینكار بیفتید. اما بدانید طلاق یا برقراری رابطه ی جنسی با افرادی غیر از همسر تان (خیانت به همسر) ، راه حل های مناسبی نیستند. درست است كه خیانت می تواند مشكلتان را حل كند، اما بدانید كه در طولانی مدت مشكلات بیشتری نیز برایتان ایجاد می كند و باعث خراب تر شدن ازدواج تان هم می شود. حتی اگرازدواجتان هم سالم باقی بماند، درد و رنجی كه همسرتان از خیانت شما متحمل می شود، بی اندازه است.

طلاق هم راه حل خوبی به شمار نمی رود. اگر به جای پیدا كردن راه حل و برطرف كردن مشكل، از آن فرار كنید(پاک صورت مسئله)، ممکن است زوج دیگری پیدا كنید كه او نیز از نظر جنسی با شما ناهماهنگ و ناسازگار باشد، و بهتر است از خود بپرسید این كار را تا كجا ادامه خواهید داد؟

قبل از اینكه بار و بندیلتان را جمع كنید و همسرتان را ترك كنید، ببینید آیا همسر تان از این جریان خبر دارد؟ اطلاع دارد كه شما از رابطه ی جنسیتان با او ناراضی هستید؟


[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:18 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

تقدیم به خودم، با عشق

 همه‌مان بارها چنین جملاتی را شنیده‌ایم که «برای تجربه کردن عشق واقعی، باید اول از خودمان شروع کنیم؛ باید اول خودمان را دوست داشته باشیم.» اما در جهانی که بسیاری از عرفا عشق را علت وجودی آن می‌دانند، ما می‌پذیریم و می‌آموزیم که به خانواده، به آشنایان، به خانه‌مان، به شهر و کشورمان، به حیوانات، به طبیعت و به همه چیز عشقبورزیم غیر از خودمان و بالکل یادمان می‌رود که ما هم از جمله اجزای همین عالمیم و سزاوار عشق...

سوءتفاهم نشود؛ عشق به خود با خودخواهی و خودپسندی فرق دارد. عشق به خود یعنی خشنودی از آنچه هستیم، نه اینکه همه چیز را برای خود بخواهیم، آن هم به هزینه دیگران. عشق به خود برای برقراری ارتباط با دیگران ضروری وزمینه‌ساز اعتماد به نفس است. برای داشتن روانی سالم و برای تبدیل شدن به انسانی کامل، باید از عشق به خود شروع کنیم. اینکه بخواهیم خود را کاملا بشناسیم اصلا کار آسانی نیست اما از آن سخت‌تر، یاد گرفتن این مهارت استکه چه‌طور خود را دوست داشته باشیم، مخصوصا اگر کودکی سختی را پشت سر گذاشته باشیم اما برای شروع، بد نیست این نکات را به کار ببندید:

● دیگران دوستم دارند چون...
شما چه خصوصیات مثبتی دارید که باعث می‌شود دیگران از شما خوش‌شان بیاید؟ جواب دادن به این سوال شاید برایخودتان سخت باشد، پس بد نیست آن را از اطرافیان‌تان بپرسید. از دوست، همسر، برادر، همکار، پزشک معالج و خلاصه هر کسی که شما را از نزدیک می‌شناسد. از آنها بخواهید به چند خصوصیت دوست‌داشتنی در مورد شما اشاره کنند. سپس، این موارد را به دقت یادداشت و فهرستی از آنها تهیه کنید. این اولین قدم است برای اینکه یاد بگیرید چه‌طور خودتان را دوست داشته باشید. اگر به هر دلیلی نمی‌خواهید چنین حرف‌هایی را مستقیم و چهره به چهره بشنوید، می‌توانید از اطرافیان‌تان خواهش کنید تا مواردی را که به ذهن‌شان می‌رسد برایتان روی کاغذ بیاورند یا حتی مثلا روی پیغام‌گیر تلفن‌تان بگذارند.
خلاصه، فهرست که آماده شد، بارها و بارها آن را بخوانید یا بشنوید حتی اگر فکر می‌کنید یک یا چند تا از این موارد نمی‌تواند در شما وجود داشته باشد، به آن دوست یا هم‌خانواده اعتماد کنید و حرفش را بپذیرید. در شرایط بحرانی، وقتی که افکار آزاردهنده مغزتان را اشغال می‌کند، وقتش است که سراغ آن فهرست بروید تا بدانید چه آدم دوست‌داشتنی‌ای هستید.

● خودم را دوست دارم چون...
حالا وقت آن است که از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی در من هست که خودم از آنها خوشم می‌آید و به آن افتخار می‌کنم؟» به این ترتیب، به زودی فهرستی خواهید داشت از آنچه در وجود خود می‌پسندید. با خودتان صادق باشید. از طرف دیگر، سعی نکنید بی‌خود شکسته‌نفسی کنید. کاری هم به افکار منفی که در لحظه تهیه فهرست در مغزتان ظاهر می‌شود و می‌خواهد توی ذوق‌تان بزند نداشته باشید. سعی کنید آنها را کنار بزنید حتی اگر نمی‌توانید خصوصیات مثبت خود را سراغ بگیرید، سعی کنید خصوصیات مثبت دوستان و اطرافیان‌تان را به خاطر بیاورید. بعد، ببینیدآیا مواردی از این فهرست در شما هم هست یا نه.

● دفترچه متمایز
حالا که فهرست آماده شد، آنها را در یک دفترچه به‌خصوص یا روی چند کارت یادداشت کنید. این دفترچه باید تا جایی کهمی‌شود، زیبا و متمایز باشد. چیزی باشد که با اشتیاق به سراغ آن بروید و از دیدنش کیف کنید. حالا هر وقت که افکار منفی به سراغ‌تان آمد و شروع کردید به انتقاد از خودتان، دفترچه زیبای خود را بیرون بیاورید. هر وقت کسی چیزی به شما می‌گوید که افکار منفی را در سرتان به جنب و جوش وادار می‌کند، دفترچه به دادتان خواهد رسید. جدای از این موارد، بد نیست وقت و بی‌وقت، دفترچه خود را بخوانید و فهرست را در ذهن‌تان به جریان بیندازید. شاید اولش احمقانه به نظر برسد اما تداوم این کار اثر فوق‌العاده‌ای دارد. حتما زیاد شنیده‌اید که یک جمله منفی یا تحقیرآمیز که به دفعات خطاب به کودک گفته می‌شود، به مرور زمان در ذهن او نقش می‌بندد و تاثیرش را بالاخره می‌گذارد. پس، حالا وقت آن است که عکس آن رفتار کنید و خطاب به کودک درون خود جملاتی ستایش‌آمیز و در عین حال، واقعی را بگویید تا اثر جادویی‌اش را احساس کنید.

● بهانه‌ای برای ستایش روزانه
ما با این ذهنیت بزرگ می‌شویم که ستایش کردن از خود، کاری خودخواهانه و نادرست است اما اشتباه نکنید. اینکه خود را بابت یکی از خصوصیات مثبت خود بستایید، به معنی خودپسندی و غرور نیست. با این کار، شما به ارزش وجودی خود واقف می‌شوید و آن را تکریم می‌کنید. وقتی ما خودمان را دوست داشته باشیم، شادتریم و می‌توانیم این شادی را به دیگران منتقل کنیم. پس هر روز به یکی از خصوصیات مثبت‌تان یا به کار خوبی که امروز کرده‌اید، فکر کنید. کاری که باعث شده شما یا دیگران حس خوبی پیدا کنید. اصلا هم مهم نیست که این کار چه‌قدر کوچک یا چه‌اندازه بزرگ است. بابت این کار خوبی که کرده‌اید، خودتان را تشویق و ستایش کنید. درست همان طور که اگر یک دوست، کاری مشابه را انجام داده بود او را ستایش می‌کردید.

● شما به جای دوست‌تان
چشمان خود را ببندید و شخصی را که خیلی دوست دارید و مورد اعتمادتان است در نظر مجسم کنید. شخصی را کهمطمئن هستید او نیز شما را دوست دارد. به تمام آن خصوصیاتی که در وجود این دوست تحسین می‌کنید، فکر کنید. ببینید که این کار چه‌طور شما را سرشار از روحیه و نشاط می‌کند. حالا برعکس رفتار کنید. خودتان را به عنوان همان دوست در نظر مجسم کنید و با همان عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید. به عشقی که آنها به شما دارند، اعتماد کنید. همان‌طور که یک دوست از روی مهر و رافت به شما نگاه می‌کند، به خودتان نگاه کنید حتی اگر شده این حالت فقط چند ثانیه به طول بینجامد. حالا اجازه بدهید آن عشق در وجودتان جریان پیدا کند، عشقی که شما به عنوان یک رفیق نسبت به خودتان دارید. بگذارید این گرما در شما جاری شود. این حس را به خاطر بسپارید و بعدها هم دوباره به همین شکل آن را در خود بیدار کنید.

● جعبه کوچک خوبی‌های من
هر بار که کسی شما را مخاطب قرار می‌دهد و چیزی درباره شما می‌گوید که از شنیدن آن احساس رضایت می‌کنید، آن را بلافاصله یادداشت کنید یا به ذهن بسپارید و در موقعیتی مناسب آن را جایی بنویسید. بد نیست جعبه کوچکی داشته باشید و برای آن اسمی انتخاب کنید. مثلا: «جعبه کوچک خوبی‌های من.» می‌توانید این جعبه را با سلیقه خود تزیین کنید. وقتی به خانه رسیدید، آن یادداشت را در جعبه بگذارید. دایم از این یادداشت‌ها تهیه کنید و داخل جعبه بریزید و هروقت که نیاز به تجدید قوا داشتید، آنها را بخوانید.

● به خودتان تسلی بدهید
اگر بابت کاری که کرده‌اید یا حرفی که زده‌اید، از خودتان شاکی هستید و دارید خودتان را ملامت می‌کنید، سعی کنید بفهمید این انتقاد واقعا از کجا ناشی می‌شود. منظور یک پاسخ سطحی نیست بلکه باید ببینید ریشه این انتقاد کجا است. آیا از چیزی می‌ترسید؟ آیا احساس ناامنی می‌کنید؟ آیا واقعا فکر می‌کنید کار اشتباهی مرتکب شده‌اید یا این‌کهاین صداهای انتقادآمیز دارد از گذشته دور و از کودکی شما بلند می‌شود؟ سعی کنید با کودک درون‌تان که دارد آن‌گونه رفتار می‌کند، ارتباط برقرار کنید و دقیقا گوش کنید و ببینید چه می‌گوید و چه می‌خواهد. آن کودک را در آغوش بگیرید و به او اطمینان خاطر بدهید که او کار بدی نکرده و شما همچنان او را دوست دارید.

● عشق از درون شما سرچشمه می‌گیرد
اگر آن طور که باید در دوران کودکی مورد محبت قرار نگرفته‌اید یا خانواده‌ای نامهربان داشته‌اید، چه بسا همچنان در بزرگسالی نیز به دنبال پدر و مادری باشید که نسبت به شما مهر و عطوفت نشان بدهند؛ همان مهر و عطوفتی که در مقام یک کودک از آن محروم مانده‌اید اما این عشق و علاقه‌ای که در کودکی نصیب‌تان نشد، دیگر از طرف والدین متوجه شما نخواهد شد. شاید سخت باشد اما اگر به‌رغم نامهربانی‌ها، تاکنون دوام آورده‌اید و راه خود را در زندگی هموار ساخته‌اید، پس شما قادرید به خودتان به عنوان منبع عشق و عطوفت نگاه کنید و محبتی را که در گذشته از شما دریغ شده، از درون به خودتان برگردانید، با کودک درون خود ارتباط برقرار کنید؛ کودکی که مستحق برخورداری از تمام عشق و عطوفت شما است.


[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:16 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

پنج نکته از دکترجان گری برای بهبود روابط زناشویی

 ۱. سعی کنید با نگرش مثبت نسبت به یکدیگر و با مشورت کردن و هماهنگی، امور زندگی خانوادگی، تعلیم و تربیت فرزندان، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه‌ریزی کنید.


۲. زن و شوهر باید هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هرچه زودتر شناسایی، رفع و اصلاح کنند. نکته حائز اهمیت این است که زن و شوهر باید خود رأساً به حل مشکلات زناشویی و خانوادگی اقدام کنند و پیش از آن که موضوع را با کس دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسأله را منصفانه بین خود حل و فصل کنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخله کنند.

۳. در هر فرصتی که پیش می‌آید سعی کنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید.

۴. زن و شوهر موظفند خود را در برابر یکدیگر آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب کنند.


[ یک شنبه 5 دی 1389  ] [ 2:15 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]