آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

چگونه میتوانید عشقی رمانتیک تجربه کنید؟

 بر آن شدیم تا لیستی تهیه نماییم که به واسطه آن راحتتر بتوانید عزت نفس و به مثابه آن علاقه به خود را افزایش دهید.


مشاهده می شود که تعداد بسیار زیادی از افراد فاقد قابلیت های لازم به منظور رشد و ارتقای عزت نفس خود هستند، از اینرو بر آن شدیم تا لیستی تهیه نماییم که به واسطه آن راحتتر بتوانید عزت نفس و به مثابه آن علاقه به خود را افزایش دهید. برای داشتن یک زندگی پربار و مملو از روابط موفق، ابتدا باید از خودتان شروع کنید؛ اگر خودتان را دوست نداشته باشید چگونه می توانید دیگران را دوست بدارید؟

انسان ها با گذشت زمان سعی در هموار کردن مسیر تکامل خود دارند. در برهه های مختلف زندگی با افراد بیشماری رابطه برقرار کرده و شکست می خورند. اما علت چیست؟

تصور بر این است که اساس همه ی این جستجوها فقط و فقط بر پایه پر کردن خلاهای احساسی است. این افراد صرفاً به دنبال پر کردن فضاهای خالی وجود خودشان هستند. زمانی که قادر نیستید با شخصیت درونی خود ارتباط برقرار کنید، نباید انتظار داشته باشید که بتوانید با اطرافیانتان ارتباط موفقی پایه ریزی نمایید. دلیل عمده شکست های عاطفیعشق ناکافی افراد نسبت به خودشان است.

اگر شما هم جزء افرادی هستید که دارای اعتماد به نفس پایینی می باشید، باید بدانید که به همان اندازه از عزت نفس پایینی هم برخوردار هستید و این مسئله ثابت می کند که دچار فقدان علاقه فردی به خودتان هستید. درون قلبتان حتی یک ذره مهر و محبت هم برای خودتان باقی نمانده!

زمانیکه شما خودتان را دوست ندارید به کائنات می گویید که من بی ارزش هستم و لیاقت عشق و محبت را ندارم و هیچ نتیجه مثبتی از آن من نخواهد بود. با زبان بی زبانی به عالم هستی می گویید که عشق و محبت را به سوی من روانه نساز! زمانیکه به طور ارادی تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، آنوقت تبدیل به یک فرد شاد و خوشحال می شوید و به سمت داشتن یک زندگی مفرح و کامل هدایت خواهید شد.
 
"اگر می خواهید همه شرایط زندگیتان درست شود از عشق ورزیدن به خویشتن شروع کنید" در واقع هنگامیکه تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، با این تفکر به خود می گویید: "می خواهم زنده باشم و زندگی کنم". با بکارگیری این طرز تفکر خود را مسئول اتفاقاتی می کنید که در زندگی برایتان رخ می دهد و دوست دارید از زندگی خود نهایت استفاده را بکنید، از لحظه هایتان لذت برده و بدرخشید.
 
حال اگر تصمیم گرفته اید که خودتان را دوست داشته باشید، اما نمی دانید که باید از کجا شروع کنید، ما  چند شیوه متفاوت که به شما کمک می کند تا بتوانید بیش از پیش خودتان را دوست داشته باشید و عزت نفس از دست رفته خود را دو باره باز جویید، معرفی می کنیم.

1- عاشق خودتان بشوید.
 شما باید روح خود را تغذیه کنید. خودتان را به خاطر استعدادها و کارهایی که به درستی انجام می دهید تشویق کنید، اشتباهات و کاستی های خود را بپذیرید، و قبول کنید که انسان جایز الخطاست. "عاشق خود شدن شروع یک زندگی رمانتیک مادام العمر است."

2- انتقاد فردی را کنار بگذارید.
آیا اغلب خودتان را به خاطر کوچک ترین مسائل سرزنش می کنید و قادر نیستید حتی از بی ارزش ترین اشتباهات خود بگذرید؟  باید جلوی این کار را بگیرید.

3- مهربان و مثبت باشید.
زمانیکه سعی می کنید با مهربانی و دید مثبتی به خود نگاه بیندازید، عشق ذاتی شما نسبت به خودتان رشد پیدا می کند. هر روز از خودتان تشکر کنید تا این کار تبدیل به یک عادت شود. روبروی آینه بایستید و با دید مثبت به خود بنگرید، با گذشت زمان به صورت طبیعی افکار نیرو بخشی در وجود شما آشکار می شوند که به شما قدرت می بخشند.

4- برای زحماتی که می کشید ارزش قائل شوید.
قرار نیست در هر کاری که انجام می دهید به موفقیت دست پیدا کنید. خیلی مواقع تلاشی که می کنید اهمیت دارد. متوجه باشید که هر تلاشی که از دستتان بر می آمده را انجام داده اید، حتی اگر ببازید مهم نیست.

5- نگرانی را رها کنید.
به جای اینکه دائما وقت خود را با نگرانی تلف کنید به کاری فکر کنید که با انجام آن منبع ایجاد نگرانی را از بین ببرید. اگر هم که شرایط خارج از حیطه کنترل شما بود، از خالق یکتا بخواهید تا شما را به سوی اهداف شخصی تان رهنمون سازند و دیگر همه چیز را به حال خود رها کنید.

6- به خودتان ایمان داشته باشید.
 به توانایی های خود اعتماد داشته باشید. بدانید که توانایی آن را دارید که بزرگترین تغییرات را در زندگی خود ایجاد کنید و اگر قلباً تصمیم بگیرید که کاری را انجام دهید می توانید.موفقیت ها را از تلاش خود و لطف خدا بدانید و آن را معلول شانس و اقبال تصور نکنید.  و شکست را نشان از آن که باید بیشتر سرمایه گذاری کنید و نیاز به تجربه بیشتری دارید . و اینکه با هر شکست تکه ای از پل رو به سوی خوشبختی ساخته خواهد شد.


[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:45 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چگونگی پیروزی بر رقیب در روابط عاشقانه

 نگران این هستید که رقیب، عشقتان را از چنگتان درآورد؟ می‌خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور بر رقیبتان پیروز شوید و عشقتان را برای همیشه به دست آورید. 

شما هم شب‌ها تا دیوقت بیدار می‌مانید و نگران این هستید که رقیب، عشقتان را از چنگتان درآورد؟  می‌خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور بر رقیبتان پیروز شوید و عشقتان را برای همیشه به دست آورید.

1) به او نشان دهید که برای انتخاب او بیشتر از هر چیز دیگری احترام قائلید.

کاری نکنید و چیزی نگویید که طرفتان را مجبور کند آنطور که شما می‌خواهید زندگی کند و همه چیز را مثل شما ببیند. اگر او دوست دارد که خودش انتخاب کند، حال این انتخاب شما باشید یا کس دیگری، به او نشان دهید که برای نظرش احترام قائلید. اگر بتوانید به او ثابت کنید که آزادی انتخاب به او می‌دهید و برای نظر او احترام قائلید، مطمئن باشید که انتخاب او شما خواهید بود.

2) سعی نکنید رقابت کنید.

سعی نکنید با رقیبتان رقابت کنید. وقتی رقابت می‌کنید یعنی با او وارد مبارزه شده اید و وقتی وارد مبارزه شوید، انرژی منفی خیلی زیادی تولید می‌کنید و منجر به تجربه‌های ناخوشایندی با اطرافیانتان می‌شود. درعوض، سعی کنید فرصت‌هایی ایجاد کنید که منجر به تجربه‌های مثبت شوند، به ویژه با عشقتان. اجازه بدهید طرفتان وقتی باشماست احساس راحتی بیشتری کند.

3) از بحث کردن درمورد مسائل مربوط به رقیبتان خودداری کنید.

وقتی کنار عشقتان هستید، سعی نکنید مداوماً از او درمورد مسائل مربوط به رقیبتان سوال کنید: مثلاً دیروز کجا رفتی؟ چرا فلانی اینکار را می‌کند؟ چرا فلان چیز را به او دادی و ...پرسیدن چنین سوالاتی فقط او را به حالت دفاعی می‌کشاند و پاسخ‌هایی که می‌دهد هم صادقانه نخواهد بود. چنین بحث‌هایی اکثر اوقات تجربه‌های ناخوشایندی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود هر دو شما سر یک موضوع کوچک و بی ارزش به بجث و جدل بپردازید. پس به طرفتان آزادی انتخاب بدهید. اجازه بدهید هر کاری که دوست دارند انجام دهند و بعد می‌بینید که از این درک شما قدردانی خواهند کرد. اگر طرفتان متوجه شود که وقتی با شماست می‌تواند راحت تر از وقتی که با رقیبتان است نفس بکشد، مطمئن باشید که به سمت شما می‌آید، بدون اینکه تلاشی برای آن کرده باشید.

4) سعی نکنید مثل سیریش به طرف مقابلتان بچسبید.

خودتان را به یاد بیاورید که تازه با طرفتان آشنا شده بودید. آن فردی که آنموقع بودید همان کسی است که طرفتان عاشقانه و عمیقاً دوست می‌دارد. پس همان آدم باشید. وقتی آن آدم بودید، کسی بودید که مثل سییش به طرفش نمی چسبید. فردی مستقل، بی خیال، و سرشار از انرژی زندگی بودید. این خود واقعی شماست که طرفتان عمیقاً دوستش دارد و می‌خواهد که با او باشد. پس همه آن وابستگی‌ها را دور بریزید و سعی کنید استقلال فردیتان را حفظ کنید. اگر رابطه تان رو به انهدام است، افراد دیگر به شما خواهند گفت، "طرفت عوض شده" یا "آدم‌ها عوض می‌شوند، زندگی همینه". درعوض لحظه ای مکث کنید و از خودتان بپرسید ایا طرف من واقعاً تغییر کرده است؟ یا این خودم هستم که تغییر کرده ام؟ آیا به کسی تبدیل شده اید که خیلی از رابطه تان توقع دارید؟ عشق شما، شما را به خاطر آن که هستید دوست دارد، پس همان آدم مستقلی باشید که یک روز بودید.

 

نکات بالا را همیشه در خاطر داشته باشید و با رعایت این نکات مطمئن باشید که قلب کسی را که دوستش دارید به دست خواهید آورد، بدون اینکه تلاش زیادی کرده باشید.



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:42 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چرا عشق کافی نیست؟

 تازه ازدواج کرده‌ها سوار بر مرکب عشق و دلبستگی رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند. اغلب آنها در شروع معتقدند که روابط آنان «متفاوت از دیگران است» و عشق عمیق و خوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنها خواهد بود. اما دیر یا زود، اغلب این زوج‌ها می‌بینند که برای برخورد با مسائل و تضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه می‌دواند،از آمادگی لازم بی‌بهره‌اند. به تدریج با حقیقت افزایش بی‌قراری و نومیدی و دلتنگی آشنا می‌شوند و این در شرایطی است که اغلب نمی‌دانند مشکل آنها در کجاست و از چه سرچشمه می‌گیرد.

وقتی ابرهای تیره بر روابط آنها سایه می‌اندازد و در محاصره توهم و سوء‌تفاهم قرار می‌گیرند و روابط محبت‌آمیزشان از دست می‌رود، کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که ازدواجشان یک اشتباه بوده است. درمانگرهای روانی بیش از هر چیز دیگر فریاد تقاضای کمک بیمارانی را می‌شنوند که می‌بینند که زندگی مشترک شاد گذشته آنها در شرف از هم پاشیدگی است. حتی زوج‌هایی که 30 یا 40 سال پیش ازدواج کرده‌اند به این نتیجه می‌رسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیرممکن شده است.

وقتی شیرآب چکه می‌کند، خیلی راحت فکری، به حال آن می‌کنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل می‌رود، راهی برای برخورد با آن نمی‌یابند.

 

 

از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک از هم می‌پاشد. لحظه‌ای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید. دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن مطمئنا از جمله غنی‌ترین تجربه‌های مردم هستند و به این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صمیمیت، با هم بودن، رسیدگی به یکدیگر، امنیت عاطفی و خیلی از چیزهای دیگر را بیافزائید تا بر شدت تحیر شما اضافه شود. می‌بینید کسی هست که روح خسته‌تان را آرام می‌بخشد، با یاس‌ها و دلتنگی‌هایتان در می‌ستیزد و با شما در هیجان زندگی و اتفاقات خوشایند آن سهیم می‌گردد. دست‌مایه‌های امید و تشویق‌های پدر و مادر و سایر خویشاوندان و جامعه که از شما ادامه زندگی مشترک را انتظار دارند، فشارهای خارجی برای ادامه همبستگی زناشویی است. با این همه نیرویی که در جهت تقویت مناسبات و ادامه زندگی مشترک وجود دارد، چرا اشکالات بروز می‌کند؟ چرا عشق- چه رسد به سایر انگیزه‌ها- برای دوام زندگی زناشویی کافی نیست؟

 

متاسفانه نیروهای گریز از مرکزی در کارند که می‌توانند زندگی مشترک را از هم بپاشند: توهمات دلسردکننده، سوء‌تفاهم‌های پیچیده و اختلاف‌های عذاب آور، اغلب ضعیف‌تر از آنست که بتواند در برابر این نیروهای مخرب و نتایج حاصل از آن، یعنی رنجش و عصبانیت و دلخوری دوام بیاورد. برای تحکیم روابط زناشویی و ایجاد محبت بیشتر و برای جلوگیری از گسیختن پیوندهای مودت عواملی بیش از عشق لازم است.

برداشت‌های آرمان‌گرایانه جراید از ازدواج، زوج‌ها را برای برخورد موثر و پیروزمندانه با دلسردی و افسردگی این اصطکاک آماده نمی‌کند. سوء تفاهم ها و تضادها که انباشته می‌شوند، آتش خشم و رنجش را شعله‌ور می‌سازند. همسری که قبلا یار و یاور و صمیم و همراه بوده، حالا به چشم خصم نگاه می‌شود.

 

لازمه حفظ روابط زناشویی

عشق با آنکه محرک قدرتمندی برای زوج‌هاست. که یار و یاور هم باشند، خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند، برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارت‌هایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. لازمه داشتن مناسبات حسنه، کیفیات و خصوصیات فردی متعهد است که از جمله آنها می‌توان به تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه، صمیمیت، و فاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان اشاره کرد. زن و شوهر به همکاری، مودت، حسن تفاهم و باورهای همگون نیاز دارند. باید انعطاف‌پذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، باید خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها بدهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت به مرور ایام آنهاست که ازدواج به بلوغ  و شکوفایی می‌رسد.

اغلب زوج‌ها در برخورد با اشخاص ثالث مشکلی ندارند. اما به ندرت کسانی را پیدا می‌کنیم که با درک لازم و احاطه به مهارت‌های فنی بتوانند روابط صمیمانه خود را شکوفایی بخشند. اغلب آنها از دانش لازم برای اتخاذ تصمیماتی که خواسته همسرانشان را برآورده سازد بی‌بهره‌اند. وقتی شیرآب چکه می‌کند، خیلی راحت فکری، به حال آن می‌کنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل می‌رود، راهی برای برخورد با آن نمی‌یابند.

ازدواج و حتی با هم زندگی کردن با سایر مناسبات زندگی تفاوت دارد. وقتی زوجی با هم زندگی می‌کنند و متعهد به حفظ زندگی مشترک هستند، توقعاتی از هم پیدا می‌کنند. هر کدام انتظار دارند که از عشق بی‌قید و شرط ، صمیمیت و وفاداری و حمایت دیگری برخوردار باشند، زن و شوهر، بطور صریح یا غیرمستقیم، کلامی و غیرکلامی خود را به رعایت این نیازهای عمیق متعهد کرده‌اند. هر اقدام زن یا شوهر مفاهیمی مشتق از این امیال و انتظارات دارد.

به خاطر شدت احساسات و توقعات و تحت تاثیر وابستگی عمیق و معانی سمبلیک و اغلب دلبخواهی که زن و شوهر برای اعمال یکدیگر در نظر می‌گیرند، احتمال برداشت سوء و تفسیر نادرست رفتارهای آنها از هم زیاد است.

 وقتی در اثر سوء تفاهم اختلافی بروز می‌کند، زن و شوهر به جای توجه به مسئله در مقام سرزنش یکدیگر حرف می‌زنند. وقتی مشکلات نمایان می‌شوند و خصومت و سوء تفاهم بالا می‌گیرد، زن و شوهر جنبه‌های مثبت و قوت یکدیگر را از یاد می‌برند و به تدریج کار به جایی می‌رسد که اصل زندگی مشترک زیر سوال می‌رود و گرفتاری اصلی و عامل سوء تفاهم فراموش می‌شود.

 

منظور و قصد این مطلب پایین اوردن مرتبه عشق در زندگی نیست.



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:38 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چرا انسان دوست دارد عاشق شود ؟

 چرا عاشق می‌شویم ؟ دلایلی که انسان ها دوست دارند عاشق شوند و عاشق نیز می‌شوند به ترتیب زیر می‌باشد :  
 
1-  تمام انسان های زمانی که به یک سن خاص می‌رسند ، تمایل دارند که عاشق شوند و کسی را فراتر از حد معمول دوست داشته باشند اما علت این کار در چیست ؟
علت این کار تا حدودی به هورمون های انسان های بستگی دارد زیرا زمانی که به سن خاصی می‌رسید فعالیت هوورمون ها نسبت به گذشته تفاوت دارد و فعالیت جدیدی را آغاز می‌کنند  و البته لازم به ذکر است که این سن در تمام افراد یکسان نیست ، دز هر شخصی رسیدن به این سن خاص و شروع جدیدی برای هورمون ها متفاوت است . 
 
2- تمام انسان های تمایل دارند با شخص دیگری جز پدرو مادر ، خواهر یا برادر خود ارتباط جدیدی را برقرار کنند بالخصوص با جنس مخالف خود . 
 
3- از دید روان شناسی زمانی که انسان ها عاشق می‌شوند به این علت است که می‌خواهند ابراز وجود کنند ،  ابراز استقلال خود ، ، اظهار کنند که ما نیز بزرگ شده ایم و می‌توانیم کسی را دوست داشته باشیم  ،  معمولا  تمام انسان ها اولین رابطه هایی که در دوران نامزدی خود داشته اند  را هیچ گاه فراموش نمی کنند ، چون اولین مرتبه ای  بوده که به دیگران  ثابت کرده اند که ما دیکر یک خانم بالغ یا یک مرد بالغ شده اید . 
 
مهم ترین علت روان شناسی که این رابطه را فراموش نمی کنید به این خاطر است که شما از دوران نوجوانی خارج شده اید ، وارد دنیای بزرگ سالان شده اید ، با یک شخص دیگر آشنا شده اید که او را هم مثل خود می‌بینید ، دو روح که از یکدیگر جدا هستند ولی به نظر شما هر دو روح بسیار به هم نزدیک شده اند ;  بدین ترتیب  شکوفه های علاقه ، عشق  در دلتان و بین شما دو نفر به وحود می‌آید . 
 
معمولا اولین رابطه های در دوران نامزدی بعد از مدتی با کمی مشکل مواجه می‌شود چون خانم یا آقا با کسی جز والدین خود رابطه ی محبت آمیز نداشته است ، گاهی در این رابطه ها به مشکل بر می‌خورند اما بعد از گذشت زمان  و با کمی صبر و حوصله ، مشکلی که در رابطه ها وجود دارد حل خواهد شد ،  این موضوع  در بین زوج های جوان کاملا طبیعی می‌باشد ، اگر شما هم چنین مشگلی دارید اصلا جای نگرانی وجود ندارد .  
 
گاهی بعضی از افراد دوست دارند عاشق شوند ولی چنین شرایطی برایشان پیش نمی‌آید، با اولین کسی که به آنها یک سخن محبت آمیز می‌زند دچار توهم می‌شوند که او عاشق آنها شده است ،  این تفکر نشانه ای  از یک کمبود در این  انسان ها می‌باشد ، نگاهها ، صحبت های ، رفتار ها ، و .... همه ی چیز را در فرد مقابل به همان شیوه ای می‌بینند و می‌شنوند که دوست دارند ، حتی عقاید ، نظرات و رفتار های خود را به خاطر نامزدشان عوض می‌کنند و گاهی به دروغ نیز متوسل می‌شوند ;  تمام این کارها را انجام می‌دهند تا در برابر چشم او بالا تر روند ، شخص مقابلشان بیشتر عاشق آنها شود.
 
اما در علم روان شناسی این موضوع را به این ترتیب توضیح می‌دهند که این افراد برای گریز از خود ، شخصیت و هویتی که دارند ، دست به این اعمال می‌زنند و در واقع  این افراد در یک خواب غفلت یا یک رویای کودکانه  به سر می‌برند و هنگامی که از این خواب بیدار می‌شوند دیگر فایده ای ندارد ، دوران نامزدیشان به هم خورده است ، اغلب این افراد بعد از قطع شدن رابطه نامزدیشان دچار بحران های شدید روحی می‌شوند و گاهی این بحران ها به حدی می‌رسد که خانم یا آقا دچار افسردگی های شدید می‌شوند .  
 
رویا یا خوابی که برایتان توضیح دادیم دقیقا مصداق نوجوانانی است که منتظر و چشم به راه یک شاهزاده با اسب سفید هستند که از یک سرزمین دور به نزد آنها بیاید ، این دختر خانم های رویایی را با خودش ببرد تا ملکه سرزمین خود کند . آیا چنین شاهزاده ای وجود دارد ؟ 
 
مسلم است که این تفکر تنها یک رویا است که فقط هم محدود به دوران نوجوانی می‌باشد ، اما بعضی از افراد این رویا را با خود وارد دوران جوانی می‌کنند مانند افرادی که در بالا برایتان شرح دادیم ، این افراد دقیقا همان رویا های دوران نوجوانی خود را حفظ کرده اند ،  و در همان رویاهای غوطه ور ند و از واقعیت های زندگی دور هستند . 
 
بسیاری از افراد عاشق می‌شوند و به شخص دیگری دل می‌بندند زیرا دارای اعتماد به نفس پایینی هستند ، با عاشق شدن و محبت دیگری احساس می‌کنند که قدرت اعتماد به نفس شان بالاتر می‌رود ، بدون آن شخص قادر به زندگی کردن نخواهند بود و خود را بدون او تنها و بی تکیه گاه می‌بینند . این افراد دارای شخصیت فوق العاده ضعیفی هستند زیرا به تنهایی قادر به زندگی کردن نیستند . این افراد برای اینکه همسرشان یا نامزدشان او را هم راهی کند هر کاری را که از او بخواهند انجام می‌دهند حتی حاضرند شخصیت چندین ساله شان را زیر پا بگذارند ، تنها به این دلیل گاه  احساس کنند عاشق یک نفر هستند . این افراد می‌خواهند به هر قیمتی که شده است عاشق باشند اما نکته ی مهم تر این است که نباید خواسته های  خود را به آسانی و به هر قیمتی از بین ببرید.



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:36 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

تو را دوست دارم به چهار دلیل

 ابراز احساسات با تشکر و قدردانی 

 

احساس قدرشناسی از زحمات و رفتارهای مطلوب دیگران، به ویژه برخورداری از زبان سپاس در برابر همسر، نشانی از رفتار محبت‌آمیز است. 

تمجید و تشکر شما از همسرتان، او را به یک قهرمان تبدیل می‌کند. در غیر این صورت وی در زندگی، به یک انسان عادی و بی‌هدف تبدیل خواهد شد. این سخن را حتما شنیده‌اید که «در ورای هر مرد بزرگی، زن او قرار دارد. چنان که در ورای هر مرد شکست‌خورده‌ای نیز همسر او دیده می‌شود» بنابراین توصیه می‌شود که گاهی از همسرتان به خاطر زحمات فراوانش تشکر کنید زیرا گفتن کلمات محبت‌آمیز و سپاسگزاری، در روح او ثمره نیکویی به بار می‌آورد. 

 

توجه داشته باشید وقتی از کسی تشکر می‌کنید در حقیقت لطف او را پاسخ می‌گویید. اگر همسرتان چیزی خرید ولی شما آن را نپسندیدید و طبق سلیقه شما نبود و یا غذایی درست کرد و شما دوست نداشتید او را نکوهش نکنید زیرا او تلاش کرده و هدفش کسب رضایت شما بوده است. به خاطر لطف و نیت خیرش از او تشکر کنید. حق‌شناسی و قدردانی از دیگران باعث می‌شود شادی در زندگی برای همیشه جریان داشته باشد. تقدیر و ستایش به همسرتان انگیزه می‌دهد و او نیز این را از شما یاد می‌گیرد. همسرتان هرکه هست از یک کاسب گرفته تا یک معلم و یا مدیر کل، یک خانم خانه‌دار یا یک پزشک با سپاس و قدردانی و ابراز احساسات شما جان تازه می‌گیرد، محبت و تلاشش بیشتر شده و به شور و نشاط زندگیتان نیز افزوده خواهد شد. 

 

 ا کاغذ‌های پشت چسب‌دار یادداشت‌های خود را در جاهایی که احتمالش را نمی‌دهد بچسبانید، به طوری که صبح موقع رفتن به محل کار آنها را ببیند و بخواند. یکی را داخل دست‌شویی بگذارید و بنویسید: «دست و صورتت را خوب بشور، دوستت دارم» یکی را در آشپزخانه روی در یخچال بچسبانید و بنویسید: «نوش‌جان، تو یگانه منی» یکی را روی کیف دستی‌اش بچسبانید و بنویسید: «به امید خدا، منتظرت هستم» و یکی را روی داشبورد خودرو بچسبانید و بنویسید: «به نظر من تو بی‌نظیری، مواظب خودت باش» 

هر از چند گاهی به او تلفن بزنید فقط برای اینکه به او بگویید دوستت دارم. 

یادداشتی داخل جیب او بگذارید و بنویسید «دوستت دارم، روز پرنشاطی را برایت آرزو می‌کنم» در ابراز احساسات نسبت به همسرتان تنها چیزی که نباید فراموش کنید این است که هدفتان غافلگیر و شگفت‌زده کردن همسرتان است و دیگر اینکه کاری کنید که او باور کند در کنار همسری کاملا متفاوت با دیگران است. قدر او را می‌داند و واقعا دوستش دارد. 

 

 ابراز احساسات با غافلگیر کردن 

 

گاهی زندگی کسالت‌آور و یکنواخت می‌گردد و امور روزمره و عادی شما را کسل می‌کند. برای از بین بردن این حالت لازم است یک چیز را تغییر دهید. اگر چه در زندگی خیلی چیزها را نمی‌‌توانیم تغییر دهیم و به آنها اختیار و تسلطی نداریم اما قادریم خاطره پدید آوریم. برای شگفت‌زده کردن همسرتان برنامه‌ریزی کنید و نشان دهید که واقعا به او اهمیت می‌دهید. او که غافلگیر و شگفت‌زده می‌شود، از آن لذت می‌برد. در عین حال یک خاطره پدید می‌آید و شما نیز به عنوان برنامه‌ریز و مجری کل رخداد، خوشحالی افزون بر رضایت خاطر او خواهید داشت و در واقع احساسات خود را به زیباترین شکلی شکوفا ساخته‌اید. 

بدانید شما قادر خواهید بود که خلاق و هیجان‌آفرین باشید. فقط باید وقت بگذارید. فکرتان را به کار بیندازید. انرژی صرف کنید و اشتیاق به خرج دهید تا کاری خوب و متفاوت از کارهای روزمره انجام دهید. بعضی از کارهایی که برای شاد کردن همسرتان می‌توانید انجام دهید و او را غافلگیر کنید به قرار زیر است: 

در سالگرد ازدواج‌تان به وسیله پیک، بسته‌ای برای همسرتان (در محل کارش) یا به نشانی خانه بفرستید و ضمن تبریک او را به شام در رستوران دعوت کنید (البته اگر پولش را همسرتان حساب می‌کند!) 

بدون مناسبت ویژه یک بسته بزرگ بادکنک بخرید به رنگ‌های متنوع، پیام‌های عشق‌تان را روی برگه‌هایی بنویسید (تمام خصوصیات خوبی که دارد) و داخل هر کدام از بادکنک‌ها بگذارید وقتی همه را باد کردید آنها را به داخل ماشین همسرتان یا داخل اتاق خواب‌ جا دهید. یک سوزن به یک برگه یادداشت متصل کنید و آن را جلو شیشه خودرو یا داخل اتاق جایی که به راحتی ببینید قرار دهید و روی آن بنویسید: «هر یک از بادکنک‌ها را بترکان و بخوان که چرا بهترین مردی (یا زنی) هستی که تاکنون شناخته‌ام.» احتمالا این ابراز احساسات برای همیشه به یاد او خواهد ماند. 

 

 ابراز احساسات با خنده و تبسم 

 

خنده و تبسم یکی از نیازهای اساسی انسان در روابط است. معروف است گرمی تبسم و لبخند یخ‌های اندوه و کدورت را آب می‌کند، روابط انسان‌ها را متعادل کرده و در ایجاد شادی و نشاط خود و دیگران تاثیر به سزایی دارد. آناتول فرانس می‌گوید: «تبسم هدیه‌ای است از نفیس‌ترین گنجینه وجود که همان قلب است.» خنده درد را تسکین می‌دهد و همه ما برای سالم ماندن به آن نیاز داریم. معروف است که می‌گویند خنده بر هر درد بی‌درمان دواست حتی وقتی که عمیقا ناراحت و غمگین هستیم باید در برخورد با دیگران خود را شاد نشان داده و تبسم نماییم. 

توجه داشته باشید که تبسم و لبخند یکی از بهترین شیوه‌های ابراز احساسات است بنابراین اگر تبسم کنید همسرتان نیز مشکلات را فراموش می‌کند، همچنان که اخم و ناراحتی شما او را اندوهگین می‌کند. اگر در روابط شاد باشید و به مشکلات بخندید، روابط شما با همسرتان محکم‌تر شده دوستی‌ها و صمیمیت‌ها برای رفع آنها بیشتر می‌شود. 

امروزه در روان شناسی از خنده درمانی به عنوان یک شیوه درمانی استفاده می‌شود البته خنده آن گاه موثر و درمان بخش است که به موقع بوده و به شخصیت خود و دیگران لطمه وارد نیاورد. این نکته را نیز باید به یاد داشته باشیم که بخندیم اما سرمایه خنده ما، گریه دیگران نباشد. همواره به یاد داشته باشید زمانی که در برخورد با همسر تبسم داشته باشید او از دفاع‌های خود دست می‌کشد و در برابر شما حالت گشوده به خود می‌گیرد و شما پدیدآورنده شادی و نشاط در خانه خواهید بود و سود آن را مانند غنیمتی به چنگ خواهید آورد. 

به خاطر بسپارید اگر خواهان شادی مداوم هستید باید آن را در خود ایجاد کنید. توجه داشته باشید شادی، عشق، هیجان و موفقیت همه از درون شما سرچشمه می‌گیرند و با تمرین افکار شادی‌بخش، حوادث در روز شادی‌آفرین می‌شوند. بارزترین نشانه با نشاط بودن خوش‌رویی و لبخند به لب داشتن است و این هم به خود و هم به دیگران انرژی مثبت می‌دهد، پس در ابراز احساسات شادی خسّت نورزید. 

 

 ابراز احساسات با احترام گذاشتن 

 

به طور کلی هر انسانی می‌خواهد دیگران به شخصیت او احترام بگذارند. این از یک نیاز فطری سرچشمه می‌گیرد و به فرد نیرو و توانایی می‌بخشد و او برای کوشش و فعالیت آماده می‌شود. 

احترام گذاشتن به دیگران از جمله همسر باعث کوچک شدن فرد نمی‌شود بلکه حق‌شناسی، صفا و مروت را به اثبات می‌رساند و باعث می‌شود که همسر احساس شخصیت کرده به کار و زندگی دلگرم گردد. 

برعکس توهین و تحقیر خانواده باعث رنجیده خاطر شدن آنان و دلسردی از یکدیگر گشته و در نتیجه سبب از دست رفتن خوشی زندگی خواهد بود بنابراین یکی از بهترین شیوه‌های بروز احساسات، احترام متقابل است. پس به یکدیگر احترام بگذاریم و احترام خود را با داشتن رفتار محترمانه نسبت به همسرمان ظاهر کنیم و بدانیم رعایت احترام تنها با تعارف‌های کلامی نیست. با محبت و توجه، «عشق» خود را عملا ابراز کنید و شور و شادی را به محیط خانه بیاورید.



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:33 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

تکنیکهایی برای عشق ورزیدن به خویشتن

 مشاهده می شود که تعداد بسیار زیادی از افراد فاقد قابلیت های لازم به منظور رشد و ارتقای عزت نفس خود هستند، از اینرو بر آن شدیم تا لیستی تهیه نماییم که به واسطه آن راحتتر بتوانید عزت نفس و به مثابه آن علاقه به خود را افزایش دهید. برای داشتن یک زندگی پربار و مملو از روابط موفق، ابتدا باید از خودتان شروع کنید؛ اگر خودتان را دوست نداشته باشید چگونه می توانید دیگران را دوست بدارید؟



انسان ها با گذشت زمان سعی در هموار کردن مسیر تکامل خود دارند. در برهه های مختلف زندگی با افراد بیشماری رابطه برقرار کرده و شکست می خورند. اما علت چیست؟ تصور بر این است که اساس همه ی این جستجوها فقط و فقط بر پایه پر کردن خلاهای احساسی است. این افراد صرفاً به دنبال پر کردن فضاهای خالی وجود خودشان هستند. زمانی که قادر نیستید با شخصیت درونی خود ارتباط برقرار کنید، نباید انتظار داشته باشید که بتوانید با اطرافیانتان ارتباط موفقی پایه ریزی نمایید. دلیل عمده شکست های عاطفی عشق ناکافی افراد نسبت به خودشان است.


اگر شما هم جزء افرادی هستید که دارای اعتماد به نفس پایینی می باشید، باید بدانید که به همان اندازه از عزت نفس پایینی هم برخوردار هستید و این مسئله ثابت می کند که دچار فقدان علاقه فردی به خودتان هستید. درون قلبتان حتی یک ذره مهر و محبت هم برای خودتان باقی نمانده! ذهن شما آنقدر درگیر فکرهای خوار کننده شده که عشق ورزیدن به خودتان را کاری غیر ممکن و غیر طبیعی قلمداد می کنید. 


فراموش نکنید که تا وقتی خودتان با اراده ی شخصی تصمیم به انجام کاری نگیرید، نمی توانید انتظار رخ دادن آن را داشته باشید. این مسئله بطور مستقیم مبین قانون جذب می باشد. زمانیکه شما خودتان را دوست ندارید به کائنات می گویید که من بی ارزش هستم و لیاقت عشق و محبت را ندارم و هیچ نتیجه مثبتی از آن من نخواهد بود. با زبان بی زبانی به عالم هستی می گویید که عشق و محبت را به سوی من روانه نساز! 


زمانیکه به طور ارادی تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، آنوقت تبدیل به یک فرد شاد و خوشحال می شوید و به سمت داشتن یک زندگی مفرح و کامل هدایت خواهید شد. اگر خودتان را دوست نداشته باشید از عزت نفس پایینی برخوردار خواهید بود و هیچ گاه نمی توانید استعدادهای بالقوه خود را به فعلیت برسانید.

 

"اگر می خواهید همه شرایط زندگیتان درست شود از عشق ورزیدن به خویشتن شروع کنید"


در واقع هنگامیکه تصمیم می گیرید خودتان را دوست داشته باشید، با این تفکر به خود می گویید: "می خواهم زنده باشم و زندگی کنم". با بکارگیری این طرز تفکر خود را مسئول اتفاقاتی می کنید که در زندگی برایتان رخ می دهد و دوست دارید از زندگی خود نهایت استفاده را بکنید، از لحظه هایتان لذت برده و بدرخشید. 


حال اگر تصمیم گرفته اید که خودتان را دوست داشته باشید، اما نمی دانید که باید از کجا شروع کنید، ما  17 شیوه متفاوت که به شما کمک می کند تا بتوانید بیش از پیش خودتان را دوست داشته باشید و عزت نفس از دست رفته خود را دو باره باز جویید، معرفی می کنیم. 


1- عاشق خودتان بشوید. به چیزهایی که فکر کنید که از شما "شمای واقعی" می سازد. درست مانند گلی که برای رشد و پرورش نیازمند آب، خاک، و نور خورشید است؛ شما باید روح خود را تغذیه کنید. خودتان را به خاطر استعدادها و کارهایی که به درستی انجام می دهید تشویق کنید، اشتباهات و کاستی های خود را بپذیرید، و قبول کنید که انسان جایز الخطاست. این بدان معنا نیست که نباید از اشتباهات خود درس بگیرید، بلکه فقط باید برخورد خوبی در زمان بروز اشتباه با خودتان داشته باشید. به آینه نگاه کنید و عاشق بازتابی شوید که در آن مشاهده می نمایید. 

"عاشق خود شدن شروع یک زندگی رمانتیک مادام العمر است."


2-انتقاد فردی را کنار بگذارید. آیا اغلب خودتان را به خاطر کوچک ترین مسائل سرزنش می کنید و قادر نیستید حتی از بی ارزش ترین اشتباهات خود بگذرید؟ آیا صدای دورنیتان همواره به شما می گوید که آدم احمقی هستید و هیچ کاری را نمی توانید به خوبی انجام دهید؟ اگر دائماً در حال سرزنش کردن خودتان هستید، باید جلوی این کار را بگیرید. 

"عبارت 'من می توانم' عملکرد شما را خیلی بیشتر از هوش و استعداد ذاتی تقویت می کند."


3- مهربان و مثبت باشید. زمانیکه سعی می کنید با مهربانی و دید مثبتی به خود نگاه بیندازید، عشق ذاتی شما نسبت به خودتان رشد پیدا می کند. هر روز از خودتان تشکر کنید تا این کار تبدیل به یک عادت شود. روبروی آینه بایستید و با دید مثبت به خود بنگرید، با گذشت زمان به صورت طبیعی افکار نیرو بخشی در وجود شما آشکار می شوند که به شما قدرت می بخشند. 


4- برای زحماتی که می کشید ارزش قائل شوید. تمام تلاش های شما لزوماً به برنده شدن ختم نمی شود، قرار نیست در هر کاری که انجام می دید به موفقیت دست پیدا کنید. خیلی مواقع تلاشی که می کنید اهمیت دارد. متوجه باشید که هر تلاشی که از دستتان بر می آمده را انجام داده اید، حال حتی اگر ببازید و یا به نتیجه دلخواه دست پیدا نکنید.


5- نگرانی را رها کنید. لازمه ی دوست داشتن فردی این است که نگرانی ها را از وجود خود دور کنید. زندگی با نگرانی و استرس وحشتناک می شود. نگرانی به هیچ وجه به شما کمک نخواهد کرد و توانایی آن را ندارد که اتفاقات خوبی را با خود برای شما به همراه داشته باشد. تنها واکنش های عاقلانه هستند که شما را به اهدافتان نزدیک می سازند. به همین دلیل به جای اینکه دائما وقت خود را با نگرانی تلف کنید به کاری فکر کنید که با انجام آن منبع ایجاد نگرانی را از بین ببرید. اگر هم که شرایط خارج از حیطه کنترل شما بود، از کائنات بخواهید تا شما را به سوی اهداف شخصی تان رهنمون سازند و دیگر همه چیز را به حال خود رها کنید. اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، مطمئن باشید که خودش می افتد. 

"تنها یک راه به سوی خوشبختی وجود دارد و آن هم متوقف کردن نگرانی در مورد مسائلی است که در خارج از حیطه خواست و اراده شخصی شما می باشند."


6- به خودتان ایمان داشته باشید. به توانایی های خود اعتماد داشته باشید. بدانید که توانایی آن را دارید که بزرگترین تغییرات را در زندگی خود ایجاد کنید و اگر قلباً تصمیم بگیرید که کاری را انجام دهید می توانید. شما همچنین می توانید با مجسم کردن ذهنی رویاها، خودتان را به آنها نزدیکتر سازید. 

" به خودتان اعتماد داشته باشید، شما خیلی بیشتر از آنچه که تصور میکنید می دانید"


7- خودتان را ببخشید. اگر در گذشته دچار اشتباهاتی شده اید که احساس کم ارزشی در شما ایجاد می کنند، باید آنها را رها کرده و خودتان را ببخشید. همه ما دچار اشتباه می شویم، بنابراین دلیلی وجود ندارد که خودتان را به خاطر آن اشتباهات سرکوب کنید. اگر کوله باری از شکست های عاطفی و مشکلاتی که در کودکی داشته اید را به دوش خود می کشید، همین حالا آنرا به زمین بیندازید، خودتان را ببخشید چراکه تقصیر شما نبوده. 

"بخشیدن یعنی آزاد کردن زندانی و این زندانی کسی نیست جز خود شما"


8- با خودتان صادق باشید. دوست داشتن فردی به آن معناست که با خود و احساسات درونی تان صادق باشید. اگر خوشحال هستید شادی خود را بروز بدهید. اگر هم ناراحت هستید غم و اندوه خود را پنهان نکنید. زمانیکه در مورد احساسات خود صادق باشید، دیگر لازم نیست که به خودتان دروغ بگویید و احساسات منفی خود را دفن کنید. تازه این کار به شما کمک می کند که دامنه اصلی افکار خود را کشف کرده و ببینید که افکار منفی از کجا به سوی شما روانه می شوند. افکار منفی خود را تغییر داده و شفا و رشد شخصی را جایگزین آن نمایید. 


9- از نظر معنوی خودتان را رشد دهید. زمانیکه مدتی را صرف می کنید تا از نظر معنوی خودتان را رشد و پرورش دهید، دوست داشتن فردی هم خودش به صورت اتوماتیک ایجاد می شود. شما فرد آرام تر، متصل تر، مهربانتر، دوست داشتنی تر و دلسوز تری خواهید شد. شما ذهنی را تقویت می کنید که هر روز زیبا تر از دیروز خواهد بود. چگونه می توانید در طول این فرایند خودتان را دوست نداشته باشید؟


10- تاییدهای مثبت روزانه داشته باشید. هر روز روی این مسئله تاکید داشته باشید که توانایی افزایش عزت نفس خود را دارید و برای تاکید هر چه بیشتر بر روی این مسئله کاری انجام دهید. به خودتان بگویید: "من خودم را دوست دارم و خودم را همانگونه که هستم، بدون هیچ گونه قید و شرطی می پذیرم" جمله های تاکیدی خود را چند مرتبه در روز با صدای بلند بخوانید. 


11- شکرگزار باشید. به خاطر تمام چیزهای که دارید قدردان باشید و به خاطر انسانیت خود سپاسگزار باشید. به خاطر استعدادها و توانایی هایی که دارید، اینکه سالم، زنده، و قادر به ایجاد تغییر در روند زندگی خود هستید، قدردان باشید. 


12- آرزوهای خود را پرورش دهید. چرا به خودتان و آرزوهایتان بی توجهی می کنید؟ زمانیکه شما آرزوهای خود را تقویت می کنید، زندگی برایتان شیرین تر خواهد شد و راحت می توانید آن را به سمت دلخواه هدایت کنید. هر لحظه از زندگی لذت بخش است چراکه شما طی آن خودتان را به صورت کامل ابراز می کنید. 

20 سال دیگر شما به خاطر کارهایی که می توانستید و انجام ندادید خیلی پشیمان می شود تا کارهایی که انجام داده اید. بنابراین کمر به کار ببندید، اسکله امن را ترک کنید و بادهای تند را به سوی خود جذب کنید. رویا پردازی کنید، جستجو کنید، کشف کنید.


13- اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. آگاهانه به دنبال موقعیت هایی باشید که به واسطه آن اعتماد به نفس شما افزایش پیدا کند. به عنوان مثال اگر در انجام کار خاصی تبحر دارید، وقت بیشتری روی انجام آن صرف کنید تا اعتماد به نفستان افزایش پیدا کند. 


14- استراحت کنید. برای اینکه بتوانید نیروی تازه ای بیابید، نیاز به زمان دارید. اگر دائما در حال کار کردن باشید بدون اینکه به سلامت خود توجه کنید به آن معناست که خودتان را به اندازه کافی دوست ندارید که از خود مراقبت کنید. زمان خود را با سکوت، گوش دادن به موزیک های آرام بخش و تصاویر زیبا و یا هر چیزی که روحتان را تغذیه می کند، پر کنید. 


15- خوش بگذرانید. قدری هیجان به زندگی خود اضافه کنید. زندگی باید لذت بخش باشد. زندگی و خودتان را بیش از اندازه جدی نگیرید. اگر دید خود را عوض کنید، خود به خود آرام شده و دیگر برای چیزهای بی ارزش نگران نمی شوید. 


16- از بدن خود مراقبت کنید. باید با استفاده از یک رژیم غذایی مقوی و ورزش همواره سلامت فیزیکی خود را در حد مطلوبی نگه دارید. بدن شما معبد مقدسی است که باید با احترام با آن رفتار کنید. پس دوستش بدارید و برایش ارزش قائل باشید. دوست نداشتن فردی یکی از اصلی ترین دلایل اختلال غذایی، چاقی و خیلی بیماری های دیگر محسوب می شود. 


17- یاد بگیرید که زیبایی ها را ببینید. زمانیکه یاد می گیرید تا زیبایی هر چیز را ببینید می توانید زیبایی های درونی خودتان را هم ببینید. گل ها را ببویید، زیبایی ها را احساس کنید، قرمزی گل ها، سبزی سبزه ها، زوزه باد، و غروب آسمان را حس کنید.




[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:29 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

پول , ازدواج و عاشقی

 عاشق کـسی شــده اید و احسـاس می کـنـیـد کـه میخواهید باقی زندگی خود را کنار او بگذرانید. 


همـیــن طور که دست های همدیگر را در دسـت داریـد، در مـورد فرزندانی که در آینده خواهید داشت، شغل هایتان و حـتی در مورد خانه ایده آلتان صحبت خواهید کرد. هر چند کـه صحبـت کردن در مورد این مسائل نیز مـهـم اسـت، اما نـبــاید یک مسئله را فراموش کنید که امروزه پول مهمترین مسئله در بر هم خوردن ازدواج ها است.

رکـن اصـلـی در هر ازدواج موفق، توانایی افراد در استفاده صـــحیح از پول است. این ممکن است کار دشواری باشد. یـک لـحـظـه بـه ایـن مسـئـله فـکـر کـنـیـــد. هر دو نفری که مـی خـــواهند با هم باشند، صد در صد عقاید متفاوتی در مورد پول دارند. یکی ممکن است به پول فقط مثل وسیله ای برای خرید مایحتاج نگاه کند. در حالی که برای دیگری پول وسیله ای برای کسب قدرت و مقام است. اما همچنان افراد بدون داشتن عقیده مشخصی در مورد پول زندگی را می گذرانند. و این زیاد جالب نیست. افکار ما در مورد پول بر اساس تاثیراتی که بر زندگی ما می گذارد شکل می گیرد. دیدگاه ما به تجربه های کودکی ما در رابطه با پول بر می گردد. همه ما تصمیمات مالیمان را بر اساس چهار چوبی که به نظرمان معقول است می گیریم. 

چرا این مسئله برای نامزد های جوان اینقدر مهم است؟ زیرا در طول مراحل یک ازدواج تمام انتخاب ها تحت تاثیر دورنمای هر فرد در مورد پول است. تمام مخالفت ها و نا سازگاری هایی که به نظر می رسد که در مورد مسئله ای خاص باشد، در حقیقت در مورد نگرشی است که افراد به پول دارند. حتی اگر آن مشکل هم شناخته شود، باز حل کردن و برطرف کردن این مسئله بسیار دشوار است. چند راهکار عملی برای تازه عروس و داماد ها را می خواهیم بررسی کنیم تا افراد بتوانند توسط آنها زیر بنای محکمی برای مسائل مالی و اقتصادیشان در زندگی پایه ریزی کنند. 

1- ببینید فرد مقابلتان در مورد پول چه نظری دارد: نیازی نیست که سوالاتی مثل سوالات ورودی دانشگاه هاروارد تهیه کنید، فقط از همسرتان بپرسید که پول چه نقشی در دوران کودکی او داشته است. آیا پولدار بوده یا فقیر؟ فقط سعی کنید که بفهمید پول چه نقشی را در خانواده وی بازی کرده است. 

2- در مورد عقاید فعلیتان در مورد پول صحبت کنید: آیا از بی پولی یا داشتن پول زیاد وحشت دارید؟ آیا پول مسئله ای است که دوست ندارید در موردش بحث کنید؟ ممکن است شما ساعت های متمادی در مورد پول فکر کنید و یا اینکه هیچوقت اصلاً در مورد آن فکر نکنید. احساساتتان را با یکدیگر در میان بگذارید. 

3- بگویید یک خرید بزرگ از نظر شما چیست: برای بعضی افراد یا بعضی بودجه های مالی یک خرید بدون برنامه ریزی 10 هزار تومانی به نظر معامله ی بزرگی می آید ولی بعضی دیگر حتی خرج کردن بیست دسته دو هزار تومانی هم برایشان ناچیز است. آیا درست است که قبل از هر خرید با همسرتان همفکری کنید؟ تمام این اطلاعات ممکن است بعدها در ازدواج به دردتان بخورد. وقتی همسرتان با خریدی غیر منتظره به خانه می آید یا با کمی بالا رفتن قبض تلفن از خود واکنش شدید نشان می دهد، شما می توانید مسئله ی اصلی را راحت تر درک کنید. ممکن است برای او مشکل تلفن راه دور شما به مادرتان نباشد، بلکه شاید ترسش از این باشد که دیگر پولی برای پرداخت اجاره خانه باقی نماند. 

4- در مورد حساب بانکیتان با یکدیگر صحبت کنید: آیا شما حساب مشترک بانکی باز خواهید کرد و یا می خواهید همچنان پول هایتان را در حسابی جداگانه نگه دارید؟ این ممکن است مسئله ای بسیار حساس برای خیلی از زوج ها باشد. برای بعضی از آن ها حساب های پس انداز مشترک می تواند راهی برای نشان دادن تعهد آن ها به ازدواجشان باشد. برای بعضی دیگر حساب بانکی که به تنهایی آن را کنترل کنند، نشانه ای از بر خود ارزش گذاشتن است که آن ها از آن چشم نخواهند پوشید. 

5- در نظر بگیرید که قرض ها چگونه بر دارایی شما تاثیر می گذارند: یکی یا هر دو نفر ممکن است قروضی بالا بیاورند. تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید تا قبل از اینکه ازدواج کنید از پس این هزینه ها بر بیایید. فکر خوبی خواهد بود اگر وکیلی برنامه های شما را بازبینی کند. 


6- تصمیم بگیرید که کدام یک از شما مسئولیت پرداخت قبض ها و تنظیم دفترچه هزینه ها را بر عهده خواهد گرفت: احتمالاً شما از زیر این مسئولیت شانه خالی خواهید کرد. با اینکار هر دو نفر اطلاعاتشان در مورد دارایی خانواده بالاتر خواهد رفت. همچنین هم به زن و هم به مرد خانه توصیه می کنیم که ماهی یکبار بنشینید و تمام دخل و خرجتان را با هم مرور کنید. در بسیاری از موارد با اینکار می توانید مشکلات را به سادگی حل کنید قبل از اینکه آنقدر بزرگ شوند که دیگر قابل حل نباشند. 

7- ببینید که آیا می خواهید در وصیت نامه یا حساب پس انداز بازنشستگیتان تغییری بدهید: نقشه های شما برای ارث و میراث در دوران مجردی بعد از ازدواج اصلاً به کارتاننمی آید. باید تصمیمات جدیدی بگیرید. این مسئله به خصوص در مورد خانواده های مرکب بسیار مهم است. در تصمیماتی که برای ارث و میراث و سرپرستی گرفته می شود باید بسیار دقت کنید. اگر بدون وصیت نامه بمیرید، دولت در مورد دارایی و فرزندانتان تصمیم خواهد گرفت. و احتمالاً تصمیماتشان با شما بسیار متفاوت خواهد بود. به سادگی وصیت نامه تان را تغییر ندهید. فردی که طلاق گرفته و دوباره ازدواج کرده است با خطری بزرگ مواجه است. اگر در ازدواج قبل با توافق جدا شده باشد، وصیت نامه ای که در طی ازدواج سابقش نوشته است، می تواند تمام دارایی هایش را به سادگی ار آن همسر سابقش کند. و این می تواند برای همسر جدید شوک بزرگی باشد. 



همه زوج ها در ماه های قبل از ازدواج سرشان بسیار شلوغ خواهد بود. حتی اگر نخواهند مراسم عروسی بزرگی ترتیب دهند، باز چیزهای زیادی هست که وقتشان را بگیرد. اما هرگز فراموش نکنید که وقت کمی را هم در مورد موضوع کاملاً غیر احساسی پول صحبت کنید. بعد از همه این حرف ها، باید بگویم که پول مسئله ای بسیار مهم است تا بتوانید سوگند "تا زمان مرگ از هم جدا نمی شویم" را جامه عمل بپوشید.

 


[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:27 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

آیا گفتن دوستت دارم برای شما مشکل است؟

 آیا شما عاشق نامزدتان هستید و نمی‌دانید چطور احساسات‌تان و عشق‌تان را به او ابراز کنید ؟
 
وقتی که شخصی احساس می‌کند عاشق جنس محالف خود شده است برای اینکه احساساتش را به او بیان کند دچار مشکل می‌شود و نمی‌داند چطور این کار را انجام دهد .در صورتی که با گفتن چندین جمله ی ساده می‌توانید احساس حقیقی خود را به طرف مقابل انتقال دهید . 
 
روان شناسان معتقد هستند ، ابراز عشق و بیان احساسات هر شخصی نسبت به جنس مخالفش کمی دشوار است و این موضوع کاملا امری طبیعی است اما یک سری از افراد با ابراز عشق‌شان خیلی مشکل دارند و حتی هیچ کاه نمی‌توانند جمله ی دوست دارم را به زبان بیاورند ، این افراد دارای مشکل و عقده ای در دوران کودکی‌شان هستند ، یعنی خانواده‌شان نحوه ی و روش ابراز علاقه را به فرزندشان نیاموخته اند یا اینکه او در خانواده ای بزرگ شده است که به  مسائل عاطفی کمتر پرداخته شده است .
 
به همین علت او  در دوره‌های بعدی زندگیش به مشکل برخورده است و نمی‌تواند احساساتش را ابراز کند . 
 
معمولا افرادی که این مشکل را دارند تعریف می‌کنند که  همیشه جمله ی" دوست دارم "  در گلویم  مانده است ، نمی‌توانم این جمله ی را به معشوق خود انتقال دهم ،  نمی‌توانم کاری انجام دهم  تا مانعی را که در گلویم وجود دارد از بین ببرم و این جمله را به زبان بیاورم .
 
البته لازم به ذکر است که این موضوع با توجه به سن ، جنسیت شخص و اینکه او چندمین فرزند خانواده است تفاوت دارد و می‌تواند افزایش یا کاهش داشته باشد . 
 
روان شناسان مدعی هستند ، برخی دیگر از افراد به علت اینکه  بیش از حد خجالتی هستند نمی‌توانند احساسات قلبی خود را به معشوق‌شان انتقال دهند، البته افرادی که خجالتی هستند به مراتب خیلی بهتر از افرادی هستند که دارای عقده‌های دوران کودکی هستند  .  
 
افرادی که دارای این مشکل هستند ، در درون خودشان دچار یک جنگ داخلی می‌شوند . آنها می‌خواهند عشق خود را ابراز کنند اما می‌ترسند که مبادا از طرف فرد  مقابل‌شان مورد مورد تمسخر قرار گیرند ، مگر زمانی که شخص مقابل‌شان اظهار  علاقه کند و آنها نیز در جواب علاقه ی او  این جرئت را پیدا کنند که علاقه‌شان را بر زبان بیاورند وگرنه ممکن است حتی سالها این احساس را بر زبان نیاورند . 
 
البته خجالتی بودن نیز یک مشکلی است که در ریشه در دوران کودکی هر شخصی دارد ، در همان دوره ی کودکی  باید خجالتی بودن فرزند  را درمان کرد تا این مشکل حادتر نشود . اما یک نکته ی قابل توجه وحود دارد و آن نکته به این ترتیب می‌باشد برای اینکه دیگری را دوست داشته باشید در وحله ی اول باید خودتان ، شخصیت‌تان را دوست داشته باشید تا بتوانید شخص دیگری را دوست داشته باشید در غیر این صورت نمی‌توانید شخص دیگری را دوست داشته باشید و به او اظهار علاقه مندی داشته باشید . 
 
البته شما به طرق مختلف می‌توانید به همسر یا نامزدتان اظهار علاقه داشته باشید مثلا ، برای او نامه ای بنویسید و این موضوع را برای او شرح دهید ، یا به وسیله ی  ایمیل ، پیامک و .... اما معمولا افراد تمایل دارند این جمله ،" دوستت دارم "  اظهار عشق و علاقه    را از شخصی که دوستش دارند بشنوند تا اینکه این جمله را به صورت کتبی در نامه ، میل و ... بخوانند .



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:25 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

آیا او واقعا مرا دوست دارد ؟

 یافتن عشق ساده نیست. در دوران بزرگسالی قرار میگذاری، افراد مختلف را دسته بندی میکنی و کسانی که خوشایندت نیستند را حذف می کنی. اما بعد ناگهان می بینی که عاشق شده ای. حس شادی و خوشبینی به تو دست می دهد و هیچ چیز نمی تواند شور و هیجان تو را کم کند. اما آیا از خودت پرسیده ای که "او نیز عاشق تو هست یا نه؟" به هر حال نمی خواهی که احساسات و انرژی خود را برای کسی هدر دهی که ممکنست قلبت را بشکند.

مسلما"، افراد متفاوت هستند. برخی مردها نسبت به دیگران در مورد احساسات خود روراست تر هستند. شاید در نظر گرفتن رفتار او برای شما خوب باشد، به زبان و حرکات بدنی او توجه کنید و به چیزهایی که می گوید، گوش دهید. این طور وانمود کنید که گویی قطعه های پازل را کنار هم می چینید تا تصویر کامل آن را ببینید.

وقتی مردی عاشق شما شود، نمی تواند دست از شما بردارد. او همیشه مشتاق تماس گرفتن، دیدن و گذراندن وقت با شماست. مرد عاشق واقعا می خواهد افکار شما را بداند. او در حضور شما فعال تر و پرتحرک تر می شود. گهگاه در مورد خاطرات خوب و بد خود با شما صحبت می کند. وقتی با شما حرف می زند، بخشی از زندگیش را با شما به اشتراک می گذارد چرا که می خواهد شما نیز در آن سهیم باشید. اگر مردی با این عبارت جمله خود را آغاز کند که "تا به حال هرگز این موضوع را به کسی نگفته بودم، اما...."، این نشانه ارزشمندی است.

به سخنان افرادی گوش دهید که او را برای مدت طولانی تری می شناسند. اگر دوستان و خانواده اش به شما گفتند که او پس از قرار گذاشتن با شما، تغییرات قابل توجهی کرده است یا از وقتی شما را می بیند، شادتر و بشاش تر است، امیدوارکننده است. ممکنست به این نتیجه برسید که موضوع اصلی صحبت های او، شما هستید. به این ترتیب مشخص است که نه تنها شما اغلب در ذهن او هستید، بلکه تاثیر عمیق و قدرتمندی روی او گذاشته اید.

آیا او به خاطر شما ریسک می کند؟
برای مثال، او از رقصیدن نفرت دارد اما شما عاشق رقص هستید. آیا او که هرگز برای شخص دیگری این کار را نمی کرد، از جای خود بلند شده و سعی می کند با شما برقصد؟ کسی که عاشق است، با گفتن چیزهای احمقانه برای شما، ریسک طرد شدن را نیز می پذیرد، او ممکنست چیزهایی بگوید که به نظر منطقی نمی آیند. مردم حاضرند از راحتی و آسایش خود برای کسی که ارزشش را دارد، بگذرند.

آدم عاشق نمی تواند برای همیشه احساسات خود را مخفی کند، پس اگر در اوایل، احساساتش را نشان نمی دهد، ناراحت نشوید. مردی که عاشق است، با شما بازی نمی کند و منتظر نمی ماند که شما به او زنگ بزنید. او فقط شما را می خواهد و این به سرعت بر همه آشکار خواهد شد.



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:22 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

انتظار لحظه ها (اشعار)

 شعری پر از لذت

 

منتظر لحظه ای هستم 

که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم ... 
منتظر لحظه ای هستم 
که در کنارت بشینم سر رو شانه هایت بگذارم ... 
از عشق تو ... از داشتن تو ... اشک شوق ریزم ... 
منتظر لحظه ای هستم ... 
لحظه ای مقدس ... منتظر لحظه ی پیوند ... که تو را در اغوش گیرم ... 
بوسه ای از سر عشق تقدیم تو کنم ... 
و با تمام وجودم عشقم و قلبم را به تو هدیه کنم ... 
اری من منتظرم ... منتظر لحظه ای پاک و مقدس 
که به تو بگویم هستی ام ... هم نفسم ... 
مونس شب های بی قراری ام ... من دوستت دارم ... 
و عشقم و وجودم را به تو تقدیم میکنم ... 

 



[ شنبه 4 دی 1389  ] [ 8:16 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] [ 23 ]